فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
انگارة پلورالیسم، در فرایند تحول پارادایمی معرفت مدرن، نضج و گسترش یافته است. تغییر در عناصر پارادایمی، موجب جابه جایی های پارادایمی شده است و در رهگذر این جابه جایی ها، از پارادایم های عینی گرا به پارادایم های نسبی گرا، انتقادی و ترکیبی، انگارة پلورالیسم تکوین یافته و در خوانش های متفاوت هر یک از مقولة کثرت، صورت بندی مختص به خود را پیدا کرده است. در دورة اثبات گرایی، مقدمات رویش پلورالیسم به نحو سلبی فراهم آمده است، در دورة پسااثبات گرایی نهال آن در بستر مدرنیته نهاده شده، در دورة خردگرایی انتقادی رشد و نمو یافته و در دورة تسلط پارادایم های نسبی گرا به درختی تنومند تبدیل می شود.
با بررسی سیر تاریخ تحول پارادایمی معرفت در پهنة مغرب زمین، می توان به این نتیجه رسید که به هر میزان، گرایش به هستی شناسی رئالیستی، معرفت شناسی عینی یا مطلق گرا و روش شناسی کمیت باور شدت می گیرد، عباراتی نظیر «مرکزیت باوری»، «کلیت نگری»، «بنیادگرایی»، «وحدت باوری»، «اصول گرایی»، «قطعیت گرایی» و «جزمیت معرفتی» نیز غلظت یافته و میزان انقیاد به انگارة پلورالیسم مدرن کاهش می یابد؛ و متقابلاً به هر میزان، تمایلات به هستی شناسی ایدئالیستی، معرفت شناسی ذهنی یا نسبی گرا و روش شناسی کیفی ترکیبی، شدت می یابد؛ عبارت هایی نظیر «مرکزیت گریزی»، «جزئی نگری»، «ساختارزدایی»، «کثرت باوری»، «تصلب گریزی»، «نسبیت گرایی» و «شکاکیت معرفتی» نیز پررنگ تر شده و میزان تقید به انگارة پلورالیسم مدرن افزایش می یابد.
دلالت ضمنی معرفت شناسی اصلاح شده آلوین پلانتینگا بر بنیادگرایی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلوین پلانیتنگا از مهم ترین چهره های معرفت شناسی اصلاح شده است. مطابق دیدگاه وی، باورهای دینی نیز همچون باورهای حاصل از ادراک حسی، پایه به شمار می آیند؛ درنتیجه، نیازی به توجیه ندارند. اما این دیدگاه لوازمی دارد، ازجمله اینکه می تواند به بنیادگرایی دینی منجر شود. زیرا نظریه پلانتینگا هیچ معیاری درباب محتوای باورهای پایه تعیین نمی کند و شروطی که برای مشروعیت آن تعیین می کند، امکان داخل شدن باورهای بنیادگرایانه را نیز فراهم می سازد. بنابراین، درحالی که غربیان عموماً مسلمانان را مروج بنیادگرایی دینی معرفی می کنند، در این مقاله نشان داده شده است که معرفت شناسی اصلاح شده، که برآمده از مسیحیت است، می تواند توجیه کنندة بنیادگرایی دینی باشد. بنابراین، جهت اجتناب از اتهام جا بازکردن برای بنیادگرایی دینی، لازم است که معرفت شناسی دینی همچنان جانب قرینه گرایی را فرو نگذارد.
تحلیل مبانی معرفت دینی غزالی، با نگاهی به استدلال شرطیه ی پاسکال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
علم از نظر معرفت شناسان عبارت است از باور صادق موجه. درباره ی صدق سه نظریه ی اصلی وجود دارد که عبارت است از: نظریه ی مطابقت؛ نظریه ی سازگاری؛ نظریه ی عمل گرا. نظریه های در باب توجیه را می توان به دو دسته ی درون گرایی و برون گرایی تقسیم کرد. نظریه های عمده ی درون گرایی عبارت اند از: نظریه ی مبناگرایی؛ نظریه ی انسجام گرایی. در نظریه های توجیه برون گرایی، باورکننده ملزم به داشتن بینه نیست و توجیه، به عوامل بیرون از باورکننده مربوط است؛ مانند نظریه های اعتمادگرایی و احتمال گرایی. استدلال شرطیه ی غزالی که استدلالی است در باب پذیرش باور به وجود خدا و معاد، در مقام صدق، نظریه ای عمل گراست و در مقام توجیه، از نظری مبناگراست؛ چراکه معرفت یقینی در این استدلال، همان معرفت خود موجه و پایه است. از نظری، برون گراست؛ زیراکه به عوامل بیرون از فاعل شناسا برای توجیه باور، مثل فرآیند حصول باور، ساحت ارادی عاطفی و وضعیت عقلانی باور توجه دارد.
تبیین علم الأسماء تاریخی در شکل گیری معرفت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
«علم الاسماء تاریخی» نقطه تلاقی دو اندیشه متفاوت در دو دوران مختلف است؛ علم الاسما دیدگاه کانونی ابن عربی در تدبیر عالم و تاریخیت برگرفته از نگاه هایدگر به هستی است؛ هرچند ابن عربی در فصوص الحکم درباره سیر تطور تاریخی اسماء الهی در بستر انبیا سخن می گوید و به نوعی، علم الاسماء را در بستر تاریخ انسان کامل بازگو می کند؛ این نقطه تلاقی خود را در فردید بروز می دهد که دلبسته عرفان اسلامی است، هرچند رسالت هایدگری دارد. در این پژوهش، می خواهیم با منظم کردن افکار فردید، به ویژه باتوجه به نوشته های سیدعباس معارف، و فربه تر کردن آن با میراث عرفانی ابن عربی، نقش این آموزه را در شکل گیری علم دینی بررسی کنیم. در آخر، با تبیین علم دینی به مثابه بنیاد علوم انسانی امیدواریم گامی در هموار کردن مسیر علوم انسانی-اسلامی برداریم.
بررسی مفهوم آزادی از نگاه آیزایا برلین
حوزههای تخصصی:
آیزایا برلین فیلسوف و مورخ اندیشه ها از سرشناس ترین و برجسته ترین لیبرالهای دوران معاصر است که تقریر او از دو مفهوم آزادی، بسیار مشهور و سررشته بحث های مربوط به هرگونه مسائل سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مرتبط با آزادی است. مفهوم آزادی از کلیدی ترین آرای فلسفی سیاسی برلین و به نوعی مرکز ثقل اندیشه های او است. به نظر او آنچه در انسان اهمیت ویژه دارد و حتی انسانیت انسان در گرو آن است، قدرت انتخاب و گزینشگری اوست و آزادی از این جهت اهمیت ویژه می یابد که میدانی برای انتخاب انسانها فراهم می آورد. در تمام جنبه های اندیشه برلین از پلورالیسم ارزشی، رد جبرگرایی تاریخی، ردآرمانشهرگرایی و دفاع از دموکراسی – البته دموکراسی ای که جنبه های منفی آن توسط نیروهای روشنفکر و نقاد روشن بین از بین رفته یا دست کم بسیار محدود و کنترل شده است – ردّپای آزادی محوری و دغدغه دفاع از آن قابل درک ومحسوس است. در این مقاله ابتدا سعی می شود مفهوم آزادی مثبت و منفی از نگاه برلین تبیین شود و سپس جنبه های مختلف آن با نگاه نقادانه مورد بررسی قرار گیرد.
جان هیک و جمع بین مسیحیت و تکثرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جان هیک، فیلسوف دین مشهور انگلیسی معاصر، از یک سو خود را مسیحی می داند و از سوی دیگر قائل به تکثرگرایی دینی است، به این معنا که ادیان دیگر را نیز حق و نجات بخش می شمارد. او می گوید مطالعة وضعیت متدینان به ادیان متفاوت، پذیرش تکثرگرایی را ضروری می کند. او در گام دوم با اسطوره شمردن آموزه های اساسی مسیحیت، از انحصارگرایی مسیحی می گریزد و بین مسیحیت و تکثرگرایی جمع می کند. او در گام سوم با قائل شدن به این که ادیان گوناگون از منظرهای متفاوت به حقیقت متعالی نگاه کرده اند و به همین جهت هرکدام بخشی از حقیقت را بیان می کنند، و نیز قائل شدن به این که هدف گزاره های دینی، نه خبر از واقع، بلکه تغییر درون انسان هاست، مسئلة تعارض دعاوی ادیان را حل می کند. سخن این نوشتار این است که هیک در جمع بین مسیحیت و تکثرگرایی و نیز حل مسئلة تعارض دعاوی ادیان موفق نبوده است
تبیین و نقد نظریه نمادین پل تیلیش در زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پل تیلیش (1886 - 1965) متکلم مسیحی آلمانی است که زبان دین را نمادین می داند. به این معنا که حوزه دین سرشار از نمادهای دینی استو نماد دینی را نمادی می داند که بیانگر دلبستگی واپسین باشد. از دیدگاه تیلیش، تمام گزاره های دینی نمادین هستند مگر یک گزاره که «خدا خودِ هستی است» و هر چیز دیگری غیر از این گزاره درباره او بگوییم، نمادین است. تیلیش معتقد است خدا یک وجود در میان سایر وجودات نیست، بلکه خدا خودِ وجود است و نمی توان او را در کنار سایر موجودات، موجود دیگری شمرد، چرا که لازمة موجود بودن خدا در میان سایر موجودات، محدودیت و متناهی بودن اوست. نگارندگان در این مقاله، ضمن تبیین این نظریه آن را نقد می کنند و نتیجه می گیرند که شاید بتوان گفت بیان نمادین در دین و به تبع آن در قرآن وجود دارد، اما نه اینکه کل زبان دین، نمادین باشد. چرا که علاوه بر اشکال های وارد شده بر نظریه تیلیش و نقض نظریه های خودش در عمل، هدف ارسال رُسل و انزال کُتب، هدایت همگانی مردم است و این صورت نمی گیرد مگر اینکه عموم مردم توان فهم سخن خداوند را داشته باشند. از این رو حکمت حدوث دین اقتضا می کند زبان هدایت، زبان فراگیر، آشکار و فهم شدنی برای عموم باشد.
چیستی علم و معرفت از منظر هوسرل و صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ماهیت و چیستی علم مانند دیگر موجودات، متعلق پرسش قرار می گیرد. در این مقاله تلاش بر این است که چیستی علم از نگاه ادموند هوسرل، فیلسوف نامدار غربی قرن بیستم که تفکر فلسفی قرن بیستم متأثر از اوست و صدرالدین محمد شیرازی فیلسوف شهیر اسلامی و مؤسس حکمت متعالیه ملقب به صدرالمتألّهین، بررسی شود. هوسرل چیستی علم و معرفت را با حیث التفاتی توضیح می دهد و صدرالمتألّهین با استفاده از انشای نفس، پرده از ماهیت آن برمی دارد. طرح مقاله برای یافتن صرف مشابهت و اختلاف بین این دو فیلسوف نیست، بلکه برای یافتن پاسخ به پرسش اصیل از چیستی علم و معرفت است. فرضیه اصلی این است که غیر از تشابه فکری بین دو فیلسوف در صورت ظاهر مسأله و با وجود اختلاف فکری و فرهنگی و بسترهای مختلف اجتماعی و سنت های گوناگون تاریخی، راه حل هر دو به توجه به مقام و منزلت «انسان» از حیث انضمامی (نه حیث انتزاعی) منتهی می شود.
جایگاه تجربه در پارادایم کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس روش تاریخی کوهن اکتشاف و داده ی تجربی در تحقق پارادایم علمی و توسعه ی علمی عادی نقشی قاطع ندارند. اکتشاف رویدادی فردی و دفعی نیست. بلکه میراثی جمعی است که از اختراع جدا نیست. داده ی تجربی نیز مانند اکتشاف متأثر از پارادایم و آموزش جمعی است. از سوی دیگر کوهن تعین نظریه به واسطه ی تجربه را ناممکن می داند و استدلال می کند که برای تبیین هر مشاهده ای نظریه های متعددی قابل فرض است که همگی به یک اندازه با آن سازگارند. ولی خواهیم دید که اگر مشاهده متأثر از نظریه ی خاصی باشد، آنگاه نمی تواند به طور هم زمان با نظریه های رقیب سازگار باشد. در نهایت اینکه کوهن پارادایم را پیش شرط ادراک می داند و تمایز مشاهده- نظریه و تمایز اکتشاف- اختراع را انکار می کند، زمینه ساز نوعی نسبی گرایی است که تا حوزه ی وجود شناسی امتداد دارد.
دیدگاه هیوم و جی. ال. مکی در مسئله شر و تطبیق آن با حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
مقایسه مفهوم فدیه از نظر مسیحیّت و شفاعت از نظر شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
آموزه فدیه از اصول اساسی الهیّات مسیحی در مورد نجات است. مسیحیّان بر این باورند که به خاطر گناه آدم نسل بشر نیز گناهکار شد و خدا برای رهانیدن بشر از گناه، عیسی (ع) را فرستاد تا بر صلیب رود و کفّاره گناه آدم شود. هر کسی که به مرگ و رستاخیز عیسی (ع) ایمان آورد، نجات به او اعطا خواهد شد؛ اما از نظر شیعه سرشت انسان پاک است و انسان با ایمان و عمل صالح می تواند خودش نجات را به دست آورد. البتّه، رحمت خدا و شفاعت ائمه اطهار (ع) نیز برای رسیدن به رستگاری به انسان کمک خواهد کرد. گرچه آموزه فدیه مسیحیان با شفاعت مورد نظر شیعیان وجوه اشتراکی دارد ، امّا جایگاه اعتقادی و نیز کارکرد آنها با هم تفاوت ماهوی دارند . آموزه کفّاره از ارکان اساسی الهیّات مسیحی؛ به ویژه مسأله نجات محسوب می شود و در صورتی که این آموزه دچار خدشه شود، تمام ساختار الاهیّات مسیحی فرومی ریزد؛ در حالی که مسأله شفاعت در آموزه های شیعی نقش مکمّل را ایفا می کند و نقش انسان نادیده گرفته نمی شود.
سازگاری جبر و اختیار نزد سازگارگرایان جدید غربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسأله جبر و اختیار (اجبار یا آزادی اراده انسانی) یکی از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه بشری، و محل مواجهه آراء متنوع و بعضا متضاد انواع مکاتب جبر گرا، آزادی گرا و سازگار گرا بوده و هست.آنچه در پیش رو دارید حاصل بررسی و تأملی در اهم رویکرد های سازگار گرایانه اخیر فلاسفه غربی و نیز راهبرد خاص ملاصدرا در عالم اسلامی بمنظور دفاع از آزادی اراده است؛ این رویکرد ها توانسته اند با نگاهی واقع نگرانه و در پرتو تعدیل معنا و لوازم آزادی، به نزاع دیرینه آزادی و جبر پایان داده و سازگاری این دو سویه بظاهر ناسازگار را نشان دهند
بررسی فضای حاکم بر علوم اجتماعی از منظر علم شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرتضی مردیها در کتاب فضیلت عدم قطعیت در علم شناخت اجتماع به دفاع از آرای علم شناختی تامس کوهن می پردازد و با نقل قول از جی .سی.پسرون مبنی بر این که فضای کنونی علوم اجتماعی یک فضای غیر پوپری است، به نقد آرای علم شناختی کارل پوپر می پردازد. در این مقاله آرای مردیها از دو جهت نقد می شود: الف. نشان داده می شود مردیها اگرچه به نقد و نفی رویکرد پوپر می پردازد، امّا آنچه خود به عنوان روش درست و مناسب برای استدلال و تحلیل در حوزه علوم اجتماعی معرّفی می کند، حتّی اگر برگرفته از آرای پوپر نباشد، دست کم هم سو با نظریّات پوپر و ناهماهنگ با آرای کوهن است. ب. استدلال می شود که پروژه دفاع از عقلانیتکه بخشی از پروژه ای است که مردیها آن را دنبال می کند، با اتخاذ رهیافت سنجش ناپذیری که کوهن مدافع و مروج آن بود، عملاً عقیم می ماند و به پروژه ای ضد خود تبدیل می شود.
شرح و بسط پروکلوس از اشارات افلاطون به مسئلة شرور و نسبت آنها با عنایت و فاعلیت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند نزد افلاطون نظریة منسجمی دربارة مسئلة شرّ دیده نمی شود، اما در آثار او پاره هایی هست که برای افلاطونیان بعدی، دستمایه ای برای بسط و پرورش چنین نظریه ای شد. پروکلوس، برجسته ترین فیلسوف مکتب نوافلاطونی متأخر است که نظریه اش به دیدگاه مرجع نوافلاطونیان دربارة مسئلة شرّ بدل شد. وی در مواجهه ای انتقادی با پیشینیانش می کوشد که شرح و تبیینی وحدت انگار از اشارات افلاطون به مسئلة شرّ ارائه دهد. بر اساس تبیین وی مراتب عالی هستی، خیر و فقط علّت خیرند. شرّ واقعیتی ضروری است اما تنها به نحو نسبی، جانبی، بالعرض و آویخته به خیر تحقق دارد و تنها در مرتبة باشندگان جزئی یافت می شود. هستی بالعرض شرّ، علت وجودبخش ندارد بلکه پیدایی اش به سبب ناهماهنگی افعال نیروهای متعدد موجود مرکب جزئی است. آویختگی و آمیختگی هستی شرّ به خیر چنان است که به رغم ضدیتش با خیر، در تحقق خیر کل مشارکت دارد و از این رو با عنایت و فاعلیت مطلق الهی قابل جمع است.
لوازم و نتایج دیدگاه متأخر ویتگنشتاین دربارة دین و باور دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدّعای اصلی مقالة حاضر آن است که ویتگنشتاین، بازی زبانی دین را نه ردّ کرده و نه تأیید؛ بلکه تنها گفته است چنین بازی زبانی ای وجود دارد، که پیش فرض ها و حدّ و مرزهایی دارد. در دیدگاه متأخر ویتگنشتاین، طرح پرسش هایی از این دست که آیا خدا واقعاً وجود دارد، بر پایة دستور زبان دینی غلطی استوار شده اند؛ زیرا بیرون از شاکلة مفهومی ای که پذیرفته ایم، نمی توانیم بپرسیم که آیا خدا واقعاً وجود دارد یا نه. مؤمنان، در شاکلة مفهومی خود یا در بازی زبانی خود، مفهوم خدا را از پیش فرض می کنند و سخن گفتن دربارة خدا، در بیرون از مرزهای این شاکلة مفهومی ممکن نیست. کوتاه سخن آن که بر اساس این مدّعا و نتایج به دست آمده از دیدگاه های متأخّر ویتگنشتاین در باب دین و باور دینی، می توان به پرسش هایی بااهمیت دربارة جدایی دین از علم، ایمان گروی ویتگنشتاینی، و ناواقع گروی دینی از منظر ویتگنشتاین پاسخ درخور داد.
ویتگنشتاین و تقرب انسان به ساحت امر برتر(خدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان وجودی آنسلم و نقد آن بر اساس مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
بررسی تطبیقی مسئلة شر در فلسفة ملاصدرا و لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
مسئلة معروف شر از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداخته اند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را بررسی می کنند. این نوشتار به روش تحلیل گزاره ای به بیان و بررسی دیدگاه ملاصدرا و لایب نیتس در این باره می پردازد. ملاصدرا با توجه به مقتضیات زمانه با رویکردی سنتی دیدگاه خود را بیان داشته است. لایب نیتس با رویکردی سنتی و نو در این مورد بحث کرده است. مبانی و راه حل اصلی مسئلة شر در ملاصدرا و لایب نیتس یک سان است. از میان راه حل هایی که این دو فیلسوف ارائه داده اند راه حل سنتی و مناقشه برانگیز عدمی بودن شر مشترک است. در مقایسة راه حل مهم هر دو با سایر راه حل هایشان به این نتیجه می رسیم که درمجموع، راه حل های آن ها دارای انسجام مبنایی نیست؛ چراکه در یک راه حل، شر را عدمی می دانند در حالی که لازمة راه حل های دیگر آن ها وجودی دانستن شر است. درمجموع راه حل های ملاصدرا و لایب نیتس پاسخ گوی چالش های معاصرین در این باره نیست.
فلسفه سیاسی در عصر جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیک می دانیم اندیشه ها و نظریه ها همواره تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی و رخدادهای عصر خود بوده و چه بسا در واکنش به آنها تدوین شده اند. برای مثال مکتب زمینه گرایی در این مورد اعتقاد دارد شناخت اندیشه های متفکران ممکن نیست، مگر آگاهی از موقعیت و شرایط زمانی که متفکران در آن زیسته اند. بر این اساس به نظر می رسد فلسفه سیاسی معاصر نیز در مواجهه با واقعیت عینی چون «عصر جهانی» و آثار گوناگون آن قرار گرفته باشد. بر این اساس در مقاله حاضر، نویسنده این پرسش اصلی را مطرح کرده است که با توجه به اجتناب ناپذیری ناشی از به هم پیوستگی رو به تزاید جهانی از یکسو و در مقابل تداوم مشکلات جهانی، کدام فلسفه سیاسی قابلیت عملی و کاربردی مناسب تری دارد؟ به عبارت دیگر چگونه می توانیم به عملی شدن فلسفه سیاسی در موقعیت کنونی کمک کنیم؟ در پاسخ به سؤال اصلی، نویسنده طبق یافته های پژوهش نشان داده است که در میان سه نظریه رقیب، وجهی از لیبرالیسم اخلاقی که عموماً در اندیشه های هابرماس و جان راولز آمده، بهترین پاسخ به چالش مذکور است. به این منظور با ترسیم سه وضعیت یا سه گونه تلقی از جهانی شدن مشخص می شود که چرا نگره سوم (لیبرالیسم اخلاقی) از بعد تحلیلی و کارآمدی اهمیت پیدا کرده است. برای اثبات فرضیه اصلی، ضمن بهره گیری از آرای هابرماس و روالز، از نظریه هنجاری انتقادی به عنوان چارچوب تحقیق استفاده شده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به نگارش درآمده است
مقایسه دیدگاه بیکن و ملاصدرا در مورد موانع شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
راه های دستیابی به معرفت و شناخت موانع آن از مهم ترین دغدغه های معرفت شناسان است. نمونة بارز آن ملاصدرا حکیم شرقی و فرانسیس بیکن اندیشمند مغرب زمین است. ملاصدرا اساس معرفت حقیقی را در ایمان به خدا و کسب آن به شیوة شهودی می داند و این نوع معرفت را کلید اکثر معارف معرفی می کند. او حصول این نوع معرفت را با سه مانع اصلی روبه رو می داند. فرانسیس بیکن نیز با اعتقاد به ضرورت شناخت طبیعت برای کسب معرفت الهی به خطاهای ذهنی و باورهای غلط به منزلة موانع مهمی در رسیدن به آن اشاره می کند. او در این زمینه چهار مانع (یا به تعبیر او بت) را معرفی می کند. نگارندگان در پژوهش حاضر سعی کرده اند با کنار هم نهادن دیدگاه دو فیلسوف نمونه ای از دغدغه های مشترک نظام های فلسفی متفاوت را به تصویر بکشند.