در میان منابع تصوف، آثار ابن عربی حاکی از نگاهی متعالی و مثبت به مسئلة زنانگی است. این مقاله بر آن است تا نشان دهد در پس نگاه استعلایی او به زن، تقابل های دوگانه ای که از نظرگاه هلن سیکسو، مبنای برخوردهای متفاوت با زن و مرد قرار گرفته و در نهایت به شکل گیری نگاهی مردسالار می انجامد، خودنمایی می کند. در بخش نخست مقاله، مبانی هستی شناسانه ای که بر نحوه برخورد ابن عربی با مسئله زنانگی مؤثّرند مطرح شده و در بخش های بعدی، نظرگاه های منفی و مثبت او به زن که نمایانگر تفکر او درباره مشخّصه های جنسیتی است مورد تحلیل قرار می گیرد. در خلال چنین تحلیلی، دگردیسی عناصر مردسالارانه به مفاهیم متافیزیکی در تفکر ابن عربی نشان داده می شود.
"هدف از این پژوهش، کاوشی در میزان و چگونگی شایستها و نشایستها، در دو حماسه ایران و یونان است.شاید منصفانهتر این باشد که ارزشها وضد ارزشهای هر قومی در جغرافیا و تاریخ آن قوم واکاوی و بررسی شود؛اما از آنجا که مبنای شناخت ارزشها و ضد ارزشها، مفاهیم انسانی و فرهنگ انسانی است؛بیراه نیست اگر از فاصله سالها و سدهها، اکنون به گذشتهها بنگریم و قضاوت کنیم و آنچه را در خدمت فرهنگ انسانی است، تحت عنوان شایستها و ضد آن را با نام نشایستها دسته بندی کنیم.
این تلاش، برای شناخت شایستها و نشایستهای ایلیاد هومر و شاهنامه فردوسی است و برای این که انصاف را در فضای حماسی لحاظ کرده باشیم؛به بخش پهلوانی شاهنامه توجه خاص داشتهایم. شیوه کار، براساس خوانش دقیق متن دو حماسه و گزینش نمونههایی است که بتواند نمادی از کلیت آن حماسهها باشد.از یافتههای این پژوهش این است که نمونههای شایستها در هر دو حماسه قابل توجهند؛اگرچه در مقام مقایسه، میزان آن در ایلیاد کمتر است؛ضمن این که باید به حجم کمتر ایلیاد نیز توجه کرد.
"