فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۰۰۱ تا ۹٬۰۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
غزل مولانا در بلنداییاست که نقل و نه بعد از آن، نظیریبرایش یافت نمیشود. شعریساختمند که بر محور عمودیزبان قوام یافته و از طریق روایت گریو تمثیل گوییو پرورش استعاره به وحدت و انسجام رسیده است، اما استحکام غزل مولانا بر موسیقیاستوار است، و اگرچه وحدت معناییو موسیقاییدارد و مضمون هایتخیلیو رنگارنگ، ولینوعیگسست در تار و پود زیرینش دیده میشود. مقاله میکوشد نشانه هاییاز پیوست ها و گسست هایساختاریدر غزل هایاو را بیابد.
نقش های سکوت ارتباطی در خوانش متون ادبیات داستانی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نقش های مختلف سکوت بلیغ در چارچوب نظری میشل افرات (2008) را به مثابه بخشی از ارتباط کلامی و به معنای غیاب هرگونه عنصر زبانی مورد بررسی قرارمی دهیم که با توجه به تقسیم بندی رومن یاکوبسن (1956) از اجزاء کلام و نقش هایی که برای هر کدام از انواع کلام قائل است، صورت می گیرد. برای ملموس شدن مبحث سکوت ارتباطی و چگونگی کارکرد آن، که مبحثی نو در زبانشناسی ادبی به شمار می آید، به مطالعه متون مختلف ادبیات داستانی و همچنین تاثیر کاربرد هر نقش سکوت در روایت داستان می پردازیم که به عنوان شگردی به منظور چگونه گفتن مطلبی به واسطه نگفتن آن برای ایجاد ارتباط موفق مطرح می شود. پرسش این پژوهش، چگونگی عملکرد نقش های ششگانه سکوت در برابر گفتار است و هدف آن دست یافتن به شگردهای روایی است که به واسطه نگفتن ایجاد می شود. نتیجه حاصله نشان می دهد که سکوت نقش مهمی در فعال سازی نقش خواننده در خوانش متن برعهده دارد.
روش پژوهش، روش نقد پژوهش
حوزههای تخصصی:
از معاصران چهره های ماندگار: استاد سید جلال الدین آشتیانی؛ عارف واصل زمانه ی ما
حوزههای تخصصی:
پیوند میان حافظ ایرانی و آموزه های نقد جدید غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر نگوییم دانستن نظریه های ادبی بر هر دانشجو و پژوهنده ای که در جهان ادبیات کار و کوشش دارد، واجب است، نمی توان گفت که ندانستن آن، نقصی آشکار نیست. امروز ادبیات جهان بنا بر نظریه ها و نحله ها و مکتب ها خوانده می شود و این امر اتفاقاً به فهم ادبی و فلسفی متن یاری می رساند. در این مقاله کوشش شده است با برخی از نظرها و اصول مقبول اندیشه های منتقدان غربی، رو به حافظ شود و حافظ با آن آرا و گفته ها از نو خوانده شود. در این خوانش، از منظر اصول مکتب کلاسیسیسم، فرمالیسم، ساختارگرایی و پساساختارگرایی و ادبیات سیاسی، به طور فراگیر از حافظ سخن رفته و نتیجه گرفته شده که متن حافظ، با دلایل موجه، متنی پیش رو، فراگیر، جامع الاطراف و زنده و پوینده است.
مهین دخت، بانو گشسپ سوار
حوزههای تخصصی:
نکته هایی درباره ترجمه و نگارش
حوزههای تخصصی:
(تاسه)کردی کرمانشاهی
حوزههای تخصصی:
بررسی انواع زمان در دفتر چهارم، پنجم و ششم «مثنوی» با رویکرد «سبک شناسی رایانشی- پیکره ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر، توزیع بسامدی و درصدی انواع زمان را در سه دفتر چهارم، پنجم و ششم مثنوی با رویکرد «سبک شناسی رایانشی – پیکره ای» بررسی کرده ایم که هدف از آن، کشف جنبه هایی از صدای دستوری، سبک روایی و میزان واقع گرایی در دفاتر ذکر شده است. مبانی نظری و کاربردی پژوهش، تلفیقی از «نظریة نقش گرایی هلیدی» و دستور سنتی فارسی است و پیکرة زبانی آن شامل15890 فعل است که به روش نمونه گیری نظام مند از جامعة آماری دفاتر فوق، انتخاب و شانزده متغیر زمان در آن تحلیل شده است. یافته های آماری نشان می دهد که انواع زمان حال با 64 درصد، بیشترین و آینده با سه درصد کمترین بسامد را دارند، زمان گذشته نیز 35 درصد زمان ها را به خود اختصاص داده است. نمود گذشته چهار درصد و نمود حال، صفر است؛ امر، نهی و الزام نیز شامل هجده درصد می شود. درصد بالای زمان حال بیانگر این است که مولانا، فلسفة «روان شناسی انسان گرایانه» داشته و به زندگی در «اینجا و اکنون» می اندیشیده است. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده کرده که زمینة گفت وگو و چندصدایی حال و گذشته را موجب شده است.
نقد و بررسی حافظ خراباتی
حوزههای تخصصی:
در ادبیات کودک معاصر فرانسه
منبع:
آزما دی ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزههای تخصصی:
کارکرد نشانه های تأکید در زبان عربی معاصر و معادل یابی آن در زبان فارسی (با تکیّه بر ترجمه ی کتاب الأیّام طه حسین و مقدّمة للشِّعر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان مجموعه ای از نشانه هاست که برای پیام رسانی به کار می رود. برای آنکه این پیام ها میان فرستنده و گیرنده به راحتی انتقال یابد، گاهی با نشانه هایی همراه می گردد تا گیرنده همان پیامی را دریابد که مورد نظر فرستنده است. یکی از این نشانه ها در زبان عربی و فارسی، «تأکید یا توکید» نامید می شود و بر اساس نقش های ششگانه ای که یاکوبسن (Jakobsen) برای ارتباط کلامی بیان می کند، خود را بیشتر در نقش ترغیبی و ارجاعی زبان نشان می دهد. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد زبانشناختی، می کوشد ضمن ارائة کارکرد نشانه های تأکید در سه قسمت «ابزار»، «حرف» و «اسلوب» به بررسی کاربرد و نقش آن در زبان امروزین عربی بپردازد و معادل های آن را در فارسی واکاوی کند. به همین منظور، دو کتاب «الأیّام» اثر طه حسین و «مقدّمة للشّعر العربی» اثر «أدونیس» و ترجمة آن دو را مورد بررسی قرار می دهد. این دو، از نویسندگان و ادیبان مطرح دورة معاصر هستند و نثر آنان به عنوان نثر معیار مورد قبول همة صاحب نظران است.یافته های این پژوهش نشان می دهد که ابزارهای تأکید، کارکرد تأکیدی خود را در زبان امروزین عربی از دست داده اند و تنها برای تقویت و استحکام بافت کلام به کار می روند. لذا در زبان فارسی نباید برای آنها معادلی در نظر گرفت. نقش تأکیدی برخی از حروف تأکید نیز مانند «قَدْ» کمرنگ شده است و تنها در تعیین نوع فعل نقش آفرینی می کنند. دستة دیگر از آنها نیز در متون معاصر کاربرد بسیار کمی دارند؛ مانند:«ن» تأکید. ولی اسلوب های تأکید همچنان نقش تأکیدی خود را ایفا می کنند و به راحتی در زبان فارسی معادل یابی می شوند.
نیما یوشیج: توازی شعر و داستان و نمایش در تئوری و سرایش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر اثر نمایشی هستی و بنیان خویش را بر عناصری بنا می نهد که شدت و ضعف هر یک از این عناصر صرف نظر از تأثیر در مانایی و ماندگاری اثر را در آمد و شدی هنری، میان داستان و نمایش شناور می سازند. این عناصر شامل شخصیت، زمان و مکان، گفت وگو، و... هستند.
نیما یوشیج، در پی گذار از مؤلفه های سنت در شعر گذشته، عناصر نمایشی داستانی را برای گسترش و وسعت بخشیدن به دامنه توصیفی شعر و جولان اندیشه شاعر، به ساحت شعر وارد کرد. وی در تداوم همین راه «افسانه» را، که نمودار نگرش نوینی در عرصه ادبیات بود، سرود.
این پژوهش در آغاز به بازخوانی و استخراج نظریه های نیما یوشیج درباره چیستی و چگونگی حضور عناصر نمایشی داستانی در شعر، در آثار منثور نیما، می پردازد. آن گاه همة موارد یاد شده به صورت عملی در مجموعه اشعار نیما جست وجو و بررسی و تبیین می شود، تا از این رهگذر میزان و چگونگی به کارگیری این عناصر در اشعار او نشان داده شود.
بر اساس آمار به دست آمده از اشعار نیما میزان به کارگیری عناصر نمایشی در این شعرها، به طور تقریبی از این قرار است: طرح 68 درصد، شخصیت 5/46 درصد، گفت وگو 50 درصد، زمان 57 درصد، و مکان 57 درصد. بر همین اساس می توان گفت همه اشعار نیما از تئوری های او پیروی نمی کنند.