فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۱۰۱ تا ۷٬۱۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
رمان دشت های سوزان رمانی شبه تاریخی از صادق کرمیار است که در آن واقعیت و تخیّل به گونه ای جذّاب و خواندنی به هم می آمیزند. کرمیار برای روایت وقایعی که در مقطعی از تاریخ ایران رخ داده است، به توصیف اعمال و رفتار شخصیت های تاریخی و داستانی با زبانی ساده و روایی می پردازد. در این رمان با شخصیت های فراوانی مواجه می شویم. به این دلیل این پژوهش در پی آن است که شخصیت پردازی های کرمیار را در این داستان مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد که کرمیار با ایجاد فضایی زنده و باورپذیر و در مجموع با شخصیت پردازی مناسب خود روایتی جاندار و گیرا آفریده است. کرمیار شخصیت های داستان خود را با دقّت برمی گزیند؛ آن ها را به تدریج وارد قصّه می کند و پس از ایفای نقش، آن ها را از داستان خارج می کند. اکثر شخصیت های رمان به شیوة غیرمستقیم و از طریق گفتگو و کنش معرّفی می شوند. در این رمان با همة انواع شخصیتی از قبیل شخصیت های اصلی، فرعی، ایستا، پویا، ساده و جامع روبه رو می شویم و این گوناگونی شخصیت ها به همراه حضور شخصیت های تاریخی سبب جذّابیت روایت کرمیار شده است.
ساختار زبانی سبک خراسانی در قصاید سروش اصفهانی
حوزههای تخصصی:
میرزا محمّد علی خان متخلص به سروش (1228-1285ق)، از شاعران بنام دوره بازگشت ادبی به شمار می رود که قصایدش تقلیدی از قصیده سرایان نامی دوره غزنوی است، تا آنجا که وی ملقب به فرخی قرن سیزده شده است. نمود واژگانی چون پاداشن، فریشته، آهو (عیب) و ایچ ؛ اصطلاحات دیوانی مثل اقطاع، پرّه، دبّوس و طغرا؛ اصطلاحات و افعال کهن همچون یله کردن، گسیل کردن، ژاژ، سهی، خستن، الفنجیدن و خوشیدن؛ حرف اضافه مضاعف، یای شرط، همی بر سر فعل، اسطوره های ایران باستان (جمشید، کیکاووس و کیخسرو)، عرائس شعر (وامق و عذرا، ویس و رامین، لیلی و مجنون و رعد و رباب و... . ) گواه صادقی بر این مطلب است.
لغات جدید در قصاید سروش، مانندکارگاه وصل، آبور و حق ور، منبرستان و لاله ستان، مدح گر و خواهش گر، لعبت کده و صورت کده و نیز انبوه لغات عربی، عدم تسلط به قواعد صرف و نحو زبان فارسی، ناهماهنگی در نحو جملات، کاربرد اصطلاحات علمی و آیات و احادیث و روایات فراوان، نشان دهنده این است که او صرفا"" از سبک خراسانی تقلید نکرده است.
این مقاله، به نقد و تحلیل قصاید سروش اصفهانی از دیدگاه سبک شناسی زبانی پرداخته و جایگاه او را در سبک دوره بازگشت مشخص ساخته است.
مروری بر «فلسفه پراگماتیسم»
حوزههای تخصصی:
پراگماتیسم (فلسفه اصالت عمل) به عنوان یک فلسفه طبیعی و تجربی و یک روش تحقیق و تفکر در اواخر قرن نوزدهم میلادی با تلاش اندیشمندانی چون پیرس، جیمز مید و دیویی ظهور پیدا کرد. فلسفه تلاش نمود که علم نوین را با فلسفه همانند سازد و نگرش های فلسفی سنتی را در پرتو پیشرفت های علمی نوین به نقد بکشد. هستی شناسی پراگماتیسم مبتنی بر اصل تغییر است. عالم مورد نظر این فلسفه عالمی است ناتمام و در حال شدن و تکامل که در بستر آن نیروهای خلاقه بشری فرصتی برای بهبود و اصلاح آن دارند. این فلسفه فهم و درک بشر نسبت به هستی را با تکیه بر تجربه قابل حصول می داند. جهان از نگرش این فلسفه جریانی است در حال تغییر، مربوط به آینده، ناقص و نامعین و محدود در تجربه انسان.
انسان از دیدگاه پراگماتیسم موجودی زیستی و جزئی از طبیعت است، او محصول و در عین حال سازنده جامعه خویش است، دارای اراده آزاد و آزادی انتخاب نیست بلکه در جهت رسیدن به این آزادی تلاش می کند. تسلط او بر طبیعت نمونه ای از این آزادی است. از نگرش این مکتب، تفکر یا شناخت امری نظری نیست بلکه در حکم نوعی تجربه است و این تجارب هرچه پیوسته تر باشد ارزنده تر است. از دیدگاه این مکتب، عمل مقدم بر هر چیز است و لذا معرفت یا شناخت حاصل عمل میان انسان و محیط است، در این مسیر عقل نیز خادم عمل است. هیچ معرفتی مطلق و غیر قابل تغییر نبوده و معرفت ما نسبت به جهان و همه پدیده ها نسبی و وابسته به شرایط و قابل تغییر است. طرفداران این مکتب برای کسب شناخت و معرفت به روش حل مسئله اعتقاد دارند.
از نگرش این مکتب، ارزش ها مطلق و ابدی نبوده بلکه نسبی هستند و با تغییر شرایط و موقعیتها تغییر می یابند و تا آن حد وجود دارند که در جریان زندگی فردی و اجتماعی اثر عملی داشته باشند. ارزش ها در خود اشیاء و امور و پدیده ها وجود ندارند بلکه این انسان است که در رابطه با اهداف خود به آن ها ارزش می دهد.
پراگماتیست ها علی ر رغم اینکه وجود معتقدات مذهبی را برای زندگی مردم مطبوع دانسته و آن را عامل احساس ارزشمندی انسان، ظهور عشق و محبت در فرآیند اطاعت انسان از قوانین کلی جهان می دانند، آرای متافیزیکی و بسیاری از اعتقادات ایان را که در حل مشکلات زندگی مردم نمی توانند نقش داشته باشند فاقد ارزش می دانند.
این مکتب، فلسفه را یک نظریه تربیتی به معنای وسیع آن می داند و آن را مولود تربیت می شمارد. تعیین هدف غایی برای تربیت را امری بیهوده می داند و اعتقاد دارد که هدف تربیت را از درون خود تربیت باید جستجو کرد. تعلیم و تربیت هدفی ورای خود ندارد و خود، هدف خویشتن است و بر مبنای اهمیتی که این مکتب برای تجربه قائل است آموزش و پرورش را فرآیند سازماندهی مجدد، بازسازی و تغییر شکل تجربه ها می داند. هسته اصلی کلیه فعالیت های تربیتی را کودک و نیازهای فردی او می داند و در تدریس روش حل مسأله را توصیه می نماید.
ادبیات: سووشون و رویکرد اصالت زن
منبع:
هنر بهار ۱۳۸۸ شماره ۷۹
حوزههای تخصصی:
نقد: بررسی کتاب «گونه های نوآوری در شعر معاصر ایران» (تألیف دکتر کاووس حسن لی)
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۲۰
حوزههای تخصصی:
مقاله به زبان عربی: آرمانگرایی خیال در شعر سهراب سپهری و عبّاس بیضون (بررسی مقایسهای) (طوباویّه الخیال فی شعر سهراب سپهری و عبّاس بیضون (ذراسه مقارنه))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی قصاید شاعر ایرانی «سهراب سپهری» و شاعر لبنانی «عبّاس بیضون» بیانگر این است؛ خیالی که این دو شاعر بدان متکی هستند، خیالی وسیع است که با عوامل روانی در ارتباط میباشد، و این خیالِ تجسّم یافته در ذهن این دو، بسیاری از اوقات به شکل «ما فوق واقع» و در چارچوب خیال ادبی و رمزی و علمی مطرح میگردد. چیزی که در این بررسی تطبیقی مورد اهتمام است، تلاش در جهت واکاوی بعد خیالی ـ روانی در نزد این دو شاعر است؛ یعنی واکاوی آن ملکهی خلاّق ( = خیال) که توان خود را از حالات روانی دو شاعر مدد میگیرد.
بر این اساس، مقالهی حاضر در پی آن است که به روش تحلیلی ـ توصیفی در مکتب آمریکایی به آرمان گرایی خیال در نزد این دو راه یابد. چنین پژوهشی مستلزم آن است که میان تخیّل آرمانگرایانه و تأمّل در عالم ماوراء طبیعت به عنوان دو عنصر در هم تنیده در ضمنِ تجربهی سهراب و عباس رابطهای یافت گردد. سؤالی که در اینجا مطرح میشود و در پی پاسخگویی به آن هستیم در این جمله خلاصه میشود: مهمترین ویژگیهای مشترکی که در رابطه با آرمانگرایی خیال در شعر سهراب و عبّاس وجود دارد و ما را به مقایسه این دو شاعر وا داشته چیست؟
نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد، آرمانگرایی خیال در شعر سهراب و عباس ناشی از تأثیرپذیری عمیق این دو از عوامل روحی مشترکی است که در باب پدیدههای طبیعی، انقلابی بزرگ با ابعاد رؤیایی سرشار از بار صوفیانه در ضمیرشان برانگیخته است. ویژگی بارز خیال این دو شاعر که -متکی بر آرمانگرایی روحی و نفسی است- توسّل جستن همسان - از جهت معنا و لفظ- در کاربرد مضامین مشترکی است که براساس رموز صوفیانه و نگرش آرمانگرایانه به رنگ و مکان و زمان و واقعیتهای علمی دارند، بیآن که از هم متأثر شده باشند.
بررسی کاربرد معنایی تخلّص شمس در غزل های مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخلص در غزل ، نام شعری شاعر است که اغلب غزلسرایان آن را در مقطع غزل، یا ابیات ماقبل آن ، ذکر می کنند .جلال الدّین محمّد بلخی ، مشهور به مولانا ،از عارفان و غزلسرایان بزرگ قرن هفتم است که 3229غزل سروده و به شمس الدّین تبریزی تقدیم داشته و ازین رو در ابیات پایانی بسیاری از غزل های خود ، نام ""شمس تبریزی "" و معادل های آن چون "" شمس الدّین "" و "" شمس الحق "" را به کار برده است . یکی از نکاتی که در بحث تخلّص، قابل بررسی است ،کاربرد معنایی تخلّص و به عبارت دیگر موضوعات و مضامینی است که همراه با تخلّص ذکر می گردد ، در این زمینه به طور کلّی گفته شده : موضوعی که در کنار تخلّص می آید همان موضوعی است که در ابیات پیشین آمده و گذشته از آن مفاخره و مدح نیز ذکر می گردد . مولانا در پایان 992 غزل، تخلّص شمس را به کار برده است ؛ در این تحقیق بدین نکته می پردازیم که ذکر نام مراد شاعر ( نه نام شعری شاعر ) ، در شعر مولانا ، چه کاربردی دارد وچه مضامینی را با خود به همراه آورده است و نیز این مضامین چه ارتباطی با ابیات پیشین غزل دارند ؟
تولى و تبرى در شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سده پنجم هجرى، قرن تلاقى فرهنگهاى گوناگون در سرزمینهاى اسلامى و نمودار گسترش زبان وادبیات عرب درپی کوششهاى دانشمندان اسلام است. زبان عربى ضمن تأثر از فصاحت و بلاغت قرآنى در لفظ و اثر پذیرى محتوایى از مفاهیم وگزاره هاى دینى، در عقیده وگفتار عالمان و شاعران ملل دیگر اثر گذاربوده است. کاربرد الفاظ قرآنی و مفاهیم اعتقادى به ویژه درآثار ادیبان و شاعران، بازتاب خاص یافته است. از جمله شاعران دین مدار در لفظ و معنى، ناصر خسرو قبادیانى شاعر و حکیم نامبردار قرن پنجم هجرى است. در این مقاله نویسنده بر آن است که تصویرى از دو مفهوم اصیل تولی و تبرى در دیوان این ادیب سترگ عرضه نماید.
جلوه های زیبایی شناختی باروک در رمان جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از ویژگی های باروک در رمان معاصر متجلی است، به خصوص در رمان های نیمه دوم قرن بیستم. با توجه به این زیبایی شناسی جلوه های باروک نو، آیا می شود باروک را یک مکتب خاص پایان قرن شانزدهم و آغاز قرن هفدهم در فرانسه شمرد یا باید آن را گرایشی ادبی تلقی کرد که در دوره های مختلف در ادبیات جریان داشته و در قرن بیستم حضورش پر رنگ تر گشته است؟
پیشینه بن مایه «گِل انسانی» شعر خیامی در منظومه های کلاسیک جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«گِل انسانی» از بن مایه های اساسی شعر خیامی است که با بسامد و تعابیر فراوان در اشعار منتسب به خیام دیده می شود. تصویر سازیها، مضمون آفرینیها و ابراز دیدگاههای فلسفی در خصوص منشا وجودی آدمی (آغاز آفرینش، مرگ، مسائل بعد از مرگ) جوهره اصلی این گونه ابیات را تشکیل می دهد. آیا آنچه خیام در موضوع فلسفه آفرینش به تصویر کشیده است، اصیل و ابتکاری است و یا در تاریخ فلسفه ملل به ویژه در میراث مکتوب بازمانده از شعرهای کهن بشری سابقه داشته است؟ چرا در حوزه نقد ادبی ایران، به اشعاری که در آنها به معمای آفرینش آدمی اشاره شده، اشعار خیامی گفته اند؟ این مقاله سیری در گزیده شعر مصری باستان، اکدی، عبری، یونانی، لاتینی، عربی و فارسی در موضوع مذکور با تکیه بر شعر خیام است.
مکافات عمل
حوزههای تخصصی:
«عمل»، در کنار اعتقاد قلبی و اقرار زبانی، یکی از سه پایه ی دین ورزی را تشکیل می دهد و در واقع بدون آن، همه ی سلوک دینی و معنوی انسان مختل می شود. مولوی از جمله عارفان اندیشمندی است که در سرتاسر کتاب ارجمند خود، مثنوی معنوی، به مسئله ی «عمل» بسیار توجه کرده است. سخنان او در این باره آن قدر گسترده و ژرف است که طرح همه ی آن ها در حوصله ی یک مقاله ی مختصر
نمی گنجد. از آن جا که بخش عظیمی از سخنان مولوی در مورد عمل، به پاداش عمل اختصاص دارد و او از زوایای مختلف این مسئله را بررسی کرده است، در مقاله ی حاضر مسئله ی «رابطه ی عمل و پاداشِ آن» را مرکز توجه قرار داده و کوشیده ایم سخنان او را در این زمینه گردآوری، دسته بندی و تحلیل کنیم.
به طور کلی می توان گفت که مولوی در مورد رابطه ی عمل و پاداش آن، مسائل زیر را مطرح کرده است: فناناپذیری اعمال، بی پاسخ نماندن اعمال، یگانگیِ پاداش و عمل، پیوند رنج ها و قبض های روحی با کارهای ناپسند، حبط اعمال، کافی نبودن عمل برای دست یابی به حقیقت (ترکِ عمل) و عملِ بلا عوض. پیش گفتار مقاله هم به بحثی آسیب شناسانه در مورد نگاه جامعه ی ما به مسئله ی عمل و پاداش اختصاص یافته و سه آسیب اساسی را در این زمینه معرفی کرده است: جداسازی عمل از پاداش آن، اعتقاد به ملازمت ایمان و بدبختی در دنیا و بالأخره بی توجهی به فرهنگ کسب و کار.
درنگی در آثار و منابع مولوی پژوهی در جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب کهن پارسی و به ویژه شعر عرفانی، مشتمل بر دو ویژگی انسانی عشق به جمال و تأمل در ژرفای انسان و جهان است و این دو ویژگی، توجه ادب پژوهان و مترجمان جهان را به آثار شاعران عارف از جمله جلال الدین مولوی معطوف کرده است. فواید آشنایی پژوهشگران ایرانی با آنچه در زبان ها و ملت های دیگر در زمینه ترجمه و پژوهش ادبیات فارسی می گذرد، روشن است؛ چه این آگاهی به ما امکان می دهد که زبان و فرهنگ خود را از منظر دیگران ببینیم و بر کمال و نقص آن واقف تر آییم. نوشتار حاضر، پژوهشی توصیفی با هدف شناسایی نسبتاً کامل آثار و تألیفات مولوی پژوهان در جهان عرب است که به شیوه ای نظام مند به بررسی ترجمه ها، تألیف ها و پژوهش های منتشر شده در قالب کتاب و مقاله ـ با توجه به سیر زمانی و نوع آثار ـ می پردازد تا نشان دهد که این کوشش ها از آغاز تاکنون چه مراحلی را پشت سر نهاده، به چه جنبه هایی از شخصیت و آثار مولوی بیشتر توجه کرده و با چه محدودیت هایی روبرو بوده است. نتایج پژوهش، بیانگر شیفتگی دیرین عربی زبانان به آثار مولانا به ویژه داستان های منظوم مثنوی و وسعت اهتمام آنان به این کتاب است. سیر کلی آثار مولوی پژوهان عرب نیز از فزونی ترجمه ها و پژوهش های آنان در دو دهه اخیر حکایت می کند.
سیرادبی ؛ مناظره شیخ فیروز و ملا شیدا
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختاری شعر اسطوره ای «معراج نامة» شفیعی کدکنی
حوزههای تخصصی:
«معراج نامه» شفیعی کدکنی از اشعار سمبولیسم اجتماعی و از نمونه های رؤیابینی در ادبیات فارسی است. این شعر نُه قسمتی شامل رمز و سمبل های خاصی است که شاعر با تکیه بر آنها، به راهنمایی «دل» در دوزخ، بهشت و زمین که تأویلی از اندیشة خود اوست؛ زده است.
شعر دارای شش وادی است. وادی اول، مرحلة رهایش راوی و یافتن الهام، وادی دوم دسترسی به نیروی عقلانی و فکری و سیر بسیار فراتر از حدّ انسانی، وادی سوم با تمثیل اسطوره ای، فرایافت شاعر از سر شهیدان، وادی چهارم رؤیت نابسامانی های سیاسی (حکومت پهلوی)، وادی پنجم دیدن شاعرانی که به تخدیر و وازدگی مبتلا شده اند و وادی آخر دیدن «مرگ» مبارز است. شاعر در این وادی های شش گانه، دربارة مسائل سیاسی موجود در کشور و مسائل اجتماعی فرهنگی بحث کرده است.