فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۴۱ تا ۶٬۴۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
63 - 80
حوزههای تخصصی:
گفتگو با یک نیروی غیبی که از دیرباز مورد توجّه انسان بدوی قرار گرفته بود، با ادیان ابراهیمی حالت قانونمند گرفت و به صورت مناجات و نیایش درآمد. نیایش با خدا یکی از موارد ارزشمند و مهم در دین اسلام است و در متون مربوط به آموزه های شریعت و متون صوفیّه بسیار مورد توجّه قرار گرفته است. یکی از مهمترین کتابهای دینی که در آن علاوه بر آموزه های مذهبی به مسائل عرفانی و ادبی هم پرداخته شده، کتاب صحیفه سجّادیّه از امام سجّاد (ع) است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی جایگاه نیایش در کتاب صحیفه سجّادیّه می پردازد. محورهای اصلی تحقیق عبارتند از: بیان حبّ و محبّت، عشق، توکّل، صبر، رضا، فنا، ذکر، فقر، شکر، توحید. برآیند پژوهش نشان می دهد که امام سجّاد (ع) که در متن کتاب صحیفه سجّادیّه مملو از حس و عاطفه بوده اند بیشتر به رویکردهای مبتنی بر عشق توجّه داشته اند و حتی عشق را مرتبه والاتر از محبّت می دانند و معتقد هستند تا محبّت نباشد وصول به عشق صورت نمی گیرد و امام (ع) محبّت به خویشتن را اولین مرتبه عشق می دانند و همان دعاها و انابه و تضرعی که در دعاهایشان وجود دارد، محبّت به خویشتن است.
بررسی شکوائیه ها در دیوان ابوالقاسم لاهوتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شکوائیه یا بثّ الشکوی یکی از موضوعات شعر غنایی فارسی است که در قالب های کوتاه، متوسط و بلند به ویژه در قالب های قصیده و غزل سروده می شود. شاعران زیادی به این نوع ادبی روی آوردند و از درد و رنج شخصی یا اجتماع سخن سرایی کردند. ابوالقاسم لاهوتی از شاعران ادبیات سیاسی و کارگری و معترض در دوره مشروطیت به شمار می رود که با جهان بینی خاص خود از این شیوه شاعری برای حمایت از طبقات فرودست جامعه و نیز انتقاد علیه حاکمان مستبد و بی کفایت بهره برده است. ازاین رو شکوائیه های لاهوتی هم بازتاب اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی دوره مشروطه است و هم بیانگر نگرش های حزبی و سیاسی وی. در این جستار به شیوه توصیفی - تحلیلی و اسنادی و کمّی به بررسی قالب های شعری، شیوه ها و موضوعات مختلف شکوائیه های لاهوتی پرداخته می شود. لاهوتی بر مبنای اندیشه ها و هدف های سوسیالیستی و سیاسی خود، به دفاع از منافع کارگران، کشاورزان، رنجبران و محرومان طبقات گوناگون اجتماع می پردازد و از مستبدان داخلی، استعمارگران خارجی، ستمگران، ثروتمندان، استثمارگران، عوام فریبان، دین فروشان، باورهای خرافی، ناآگاهی عمومی و غیره به شدت انتقاد می کند.
Le pittoresque des lieux à caractère solitaire dans Les Noces, L’Été, et L’Exil et le royaume d’Albert Camus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le thème de la solitude envahie toute œuvre de Camus sous tous les aspects. Camus est l’un des esprits qui a le désir de présenter le poids de la solitude dans la vie de l’homme. Solitude agréable ou désagréable, l’homme a toujours le désir de se retirer de cette solitude et la leçon que chaque écrivain nous présente dans son œuvre c’est qu’on ne peut rien faire contre cette solitude et ce poids. La question essentielle est de savoir si cette solitude présente une solitude néfaste et négative ou agréable et positive. Dans cet article nous cherchons à démontrer le thème de la solitude dans le monde extérieur, dans les œuvres, Les Noces, L’Été et L’Exil et le royaume. Cette solitude chez Camus, peut être l’objet des expériences, des descriptions, des phénomènes ou des conceptions les plus variées. Elle se représente parfois comme un thème néfaste dans le désert, lieu angoissant, nostalgique, lieu du dépaysement de l’exil, ou parfois dans le monde moderne, dans les villes, où elles retracent l’effacement du paysage, mais cette solitude peut être agréable dans les régions de la Méditerranée, bercée par des couleurs chaudes du soleil ou bien dans les îles, endroit très riche en images.
شخصیت پردازی در نمایشنامه پلکان: با نگاهی به گواه نمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گواه نمایی بر نحوه ی دستیابی گوینده به منبع اطلاع و شیوه ی انتقال آن به شنونده متمرکز است. جملات در زبان هایی که دارای مقوله ی گواه نمایی هستند، نشانگری دارند که از طریق آن شنونده در می یابد که آیا گوینده خود شاهد آن فعل بوده است، از کسی شنیده است، آن را استنباط کرده است و یا اینکه آن را حدس زده است. با اینکه زبان فارسی فاقد مقوله گواه نمایی است ولی گوینده از راهکارهایی خاص همچون وجه فعلی، افعال حسی و شناختی، نقل قول و مجهول، سوگند و ضمایر برای بیان گواه-نمایی درجهت تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب استفاده می کند. مقاله حاضر در پی بررسی ارتباطِ راهکارهای گواه نمایی با شخصیت-پردازی در نمایشنامه پلکان اثر اکبر رادی است تا از این رهگذر به پرسش های الف) نویسنده در شخصیت پردازی از کدام راهکار جهت گواه نمایی برای خواننده استفاده می کند؟ ب) شخصیت های نمایشنامه در ارتباط با هم از چه راهکارِ گواه نمایی بیشتراستفاده می کنند؟، پاسخ دهد. برای پاسخ به این پرسش ها همه دیالوگ هایی که در آن نویسنده، شخصیت را برای مخاطب ترسیم می کند و یا شخصیت ها در گفتگو باهم شخصیت خود را آشکار می سازند، بررسی شدند و بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که هم نویسنده و هم شخصیت های نمایش بیشتر از گواه نمایی مستقیم در شخصیت پردازی استفاده می کنند.
الگویی برای تحلیل متون منثور فارسی برمبنای مقدمه شاهنامه ابومنصوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
99 - 122
حوزههای تخصصی:
ضرورت تدوین الگویی قابل اتکا برای تحلیل متون ادبی، نکته ای غیر قابل انکار است. از این رو، تلاش برای تدوین چنین الگویی، تاریخی به دیرینگی متون ادبی دارد. چنین ضرورتی در حوزه نثرپژوهی بیش از حوزه شعرپژوهی به چشم می خورد و علت آن را باید در توجه افزون تر پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی و البته مخاطبان آن به متون شعری جست و جو کرد. این مقاله با بهره گیری از پژوهش-های دیروز و امروز و با استناد به مقدمه شاهنامه ابومنصوری که از قدیمی ترین متون برجای مانده زبان فارسی است؛ کوشیده است؛ الگویی برای تحلیل متون نثر ارائه کند. پژوهش حاضر که در شیوه ای توصیفی-تحلیلی انجام شده بر آن است که تعیین موضوع متن، روشن کردن پیوندهای متن با عوامل تأثیرگذار و سرانجام تعیین جایگاه متن مورد بررسی در حلقه های شکل گیری و تحول متون منثور، می تواند؛ در تحلیل چند و چون متون راه گشا باشد. مقدمهء اجرایی کردن چنین الگویی، پژوهش در ویژگی های اصیل زبان فارسی و ترسیم دقیق خط سیر و تحول زبان محاوره و خطابه به عنوان دو گونهء زبانی تأثیر گذار در شکل گیری و تحول متون منثور است. شاهنامه ابومنصوری با موضوعی حماسی و ملی و با قرار گرفتن در بزنگاه برخورد محاوره، خطابه و نثر مکتوب فارسی، به استقلال نثر می اندیشد و با پای بندی به موضوع، اصالت زبان، توجه به معیارهای بومی در بهره گیری از زبان عربی، رعایت بلاغتی طبیعی، الگویی قابل اعتماد برای نویسندگان زبان فارسی است.
بررسی عناصر ایدئولوژیک در رمان «بابایار» اثر محمدرضا یوسفی
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
211 - 238
حوزههای تخصصی:
ایدئولوژی به دلیل پیوستگی ناگزیر با عقاید و افکار افراد، همیشه در روند تصمیم گیری ها و جریانات زندگی مردم نقشی انکار ناپذیر داشته و دارد. نویسندگان آثار ادبی نیز از این امر مستثنی نبوده و بی تردید آن ها نیز متأثر از ایدئولوژی های خود هستند؛ علاوه بر آن گاهی نیز ایدئولوژی های نظام آموزشی مسلط بر جامعه را تبلیغ می کنند. از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی رمان «بابایار» نوشته محمدرضا یوسفی را از منظر ایدئولوژی های آشکار و پنهان بر اساس آرای مارکس، آلتوسر، گرامشی بررسی کرده است. در این پژوهش معلوم گردید بیشتر ارزش های مورد بحث در این آثار عبارتند از راستگویی، فداکاری، دفاع از میهن و ... که در این رمان ها به صورت ایدئولوژی آشکار رخ نموده اند که این مسأله به دغدغه نوسندگان و ساختار آموزشی مسلط بر جامعه برمی گردد. از ایدئولوژی های پنهان این کتاب ها نیز می توان به تلاش نیروهای مسلط یا فرادَست برای حفظ حکومت خود بر جامعه فرودست از طریق ساختارهای آموزشی و قهریه اشاره کرد.به هر حال این ایده ها به خوانندگان اجازه می دهد تابه تفسیرتفکرنویسنده بپردازد و با متن درگیر شود.
بررسی سبک شناختی اشعار مهدی اخوان ثالث
منبع:
قند پارسی سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
21-47
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های تشخیص سبک و تمایز آن ها، بررسی ویژگی های زبانی و معنایی و ادبی و فکری ِ یک اثر است. اخوان ثالث یکی از تابناک ترین چهره های شعر معاصر، با توشه ای پربار از ادبیات کلاسیک به شعر نیمایی روی آورد و به متعصّبان کهنه پرست ثابت نمود که پرداختن به صورت و قالبی نو و بدیع، از عجز شاعر در سرودن شعر به سیاق شاعران قدیم ناشی نمی شود. در این پژوهش، به بررسی دستاوردهای بی بدیل و گنجینه ارزشمند این شاعر خراسانی پرداخته شد و پس از بررسی «مجموعه اشعار مهدی اخوان ثالث» در سطوح مختلف زبانی، فکری و ادبی، بارزترین ویژگی های سبکی اشعارش با ذکر نمونه های موجود، موردبررسی و طبقه بندی سبک شناسانه قرار گرفت. باستان گرایی و استفاده از واژگان اصیل فارسی، ترکیب سازی های بدیع و نو، استفاده از زبان نمادین، تأثیرپذیری از سبک خراسانی، استفاده مناسب و دقیق از صنایع بدیعی و لحن حماسی از مهم ترین ویژگی های سبک شعری این شاعر سترگ معاصر بودند.
L’hybridation culturelle chez Dany Laferrière : le choix d’un mode de vie sans frontières(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le village global, dans lequel nous vivons, donne naissance à un monde transnational où l’homme déterritorialisé apprend qu’il doit s’adapter aux règles de la société hôte pour pouvoir survivre. Ainsi, le monde transnational, redéfinissant les notions de nation et de culture, est-il la matrice de l’hybridation. La littérature narre donc l’histoire de ces populations déterritorialisées : Dany Laferrière en est un bon exemple. La présente étude vise à étudier certains de ses ouvrages, afin de montrer comment un immigrant, expérimentant une vie interstitielle, choisit enfin un mode de vie sans frontières. Nous nous intéresserons au Goût des jeunes filles, Le Cri des oiseaux fous, Le Charme des après-midi sans fin et Chronique de la dérive douce. Cette étude réalisée par l’approche postcoloniale d’Arjun Appadurai et celle d’Homi Bhabha, nous a permis d’expliquer comment un individu exilé, connaissant ses différences dans son rapport à l’autre, arrive à ce point où il décide de choisir un nouveau chemin à parcourir, s’appropriant une identité et une culture hybrides. Ainsi, vivant dans l’entre-deux des temps et des lieux, il choisit de s’adapter à un mode de vie sans frontières et décide pour s’exprimer de devenir l’écrivain d’un roman dont les inspiratrices seront les femmes.
تنازع (ستیز) و تعایش ( همزیستی) گونه ها برای بقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
157 - 180
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی با اینکه در غرب از مباحث مهم نقد و نظریه ادبیات است، در گستره ادبیات فارسی و مجامع نقد یا کمتر به انواع پرداخته شده است یا بیشتر این نوع مباحث بازتاب ترجمه ای دارند. از این رو اگر پژوهنده ای در مباحث انواع به دقت بکاود با معضل های بزرگ و بی پاسخی روبرو خواهدشد؛ معضلاتی چون عدم خلوص گونه ها، بحث وجه در گونه ها، نگنجیدن زیرگونه ها ذیل یک گونه خاص و اختلاط و آمیزش گونه ها، زیرگونه ها و ریز گونه ها. علت معضلات این چنینی تعایش (همزیستی) و تنازعی (ستیز) است که گونه ها به انحاءِ گوناگون برای بقا در حیات ادبیات دارند. گونه ها به علل گوناگون موجودیت می یابند. آنها برای بقا گاه زیرگونه هایی از ژن خود را در دل خود هویت می بخشند، گاه خود در دل گونه ای غالب به عنوان گونه ای مغلوب زیست می کنند و گاه با گونه های دیگر خویشاوندی و هم نشینی می کنند. زیرگونه ها نیز بعد از زاده شدن چنین راهی پیش می گیرند، آنها گاه در ازدواج یا امتزاج با گونه ها یا زیرگونه ها باعث زایش گونه ها و زیرگونه های جدید می شوند. زیرگونه ها نیز برای بقای خود تلاشی چنین دارند. گاه برخی گونه ها و زیرگونه ها می میرند و گاه ممکن است بعد از مرگ در شرایطی دیگر حشر یابند. بی توجهی به این نوع از روابط گونه ها آن هم به شکل متمرکز بر ادبیات بومی باعث لاینحل بودن برخی از مشکلات در بحث گونه هاست.
امروز، ادبیات تطبیقی چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل نشانه – معناشناسیِ «زاویه دید» در منظومه عاشقانه ورقه و گلشاه عیّوقی براساس الگوی ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
143 - 164
حوزههای تخصصی:
ژاک فونتنی، نشانه – معناشناس مشهور فرانسوی در کتاب نشانه- معناشناسی و ادبیّات ،تعریف جدیدی از مفهوم زاویه دید ارائه می دهد. وی مدل خود را که بر مبنای انتخاب دو کنش گر اساسی در زاویه دید، یعنی کنش گرهای موقعیّت گرا که تعیین کننده منبع و مقصد زاویه دید هستند، طراحی کرده است. دراین پژوهش با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای و براساس تحلیل داده ها به روش کیفی وروش استدلالی استقرایی، مدل فونتتی باهدف مشخص شدن نقش و اهمیّت زاویه دید وکارکردهای آن و پاسخ به این سوال که آیا گزینش زاویه دیدهای متفاوت در منظومه ورقه و گلشاه از سوی گوینده، بر القای معانی متفاوت به مخاطب و نیز برجسته کردن ابعاد مختلف روایت، کارآمد است؟ بررسی می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد دراین منظومه، شاعر، به منظور القای معانی مختلف به مخاطب، به صورت ترکیبی در بخش های مختلف گفتمان اززاویه دیدهای جهان شمول 8 بار، تسلسلی36 بار، گزینشی۴ بار ، جزءنگر 13 بار، موازی ۴۰ بار و رقابتی ۳ بار با جنبه های زیبایی شناختی متفاوتی از نشانه ها بهره گرفته است. از آن روی که ورقه و گلشاه منظومه ای حماسی است کاربرد زاویه دید موازی در آن بیشتر است، زیرا در این منظومه ها، مهم ترین عامل حرکت ساز داستان گفت و گوی شخصیّت هاست.
تحلیل زبان زنانه در شعر سعیده بنت خاطر الفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
165 - 184
حوزههای تخصصی:
زبان همواره محملی برای ظهور باورهای ذهنی، تفکرات و احساسات درونی شاعران بوده است. در این میان زنان شاعر با احساسات، عواطف و زبان زنانه موفق به خلق ادبیات زنانه شده اند. «سعیده بنت خاطر» شاعره برجسته عُمانی است که توانسته با کاربرد زبان، جهانی زنانه را در شعر خویش خلق کند و به تحولات عمیقی در حوزه زبان شعری زنانه دست یابد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی یکی از پیشگامان شعر زنانه عُمان، با تحلیل سیر تحولی ادبیات زنانه در شعر عربی؛ زبان زنانه این شاعر را در دو سطح واژگانی و نحوی، با روش توصیفی- تحلیلی بررسی می کند و به این سوال اصلی پاسخ داده است که بنت خاطر برای القای چه مفاهیمی از زبان زنانه استفاده کرده است؟ یافته ها نشان می دهد که وی از واژگان زنانه برای بیان مقاصد مختلفی مانند: مخالفت با اندیشه ی مردسالار، بیان مفاهیم دینی و بیان احساسات بهره گرفته است؛ دلی مالامال از تبعیض و نابرابری حقوق زنان در جامعه عربی دارد و اثرات این تفکر فمنیستی در جای جای اشعارش به چشم می خورد. همچنین شاعر از ساختار نحوی زبان زنانه با گفتاری قاطع برای بیان مقاصد سیاسی، اجتماعی خویش بهره می گیرد.
تحلیل« رویکرد روشنفکری» در اشعار ناصرخسرو قبادیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
247 - 269
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به تبیین مؤلفه های جنبش خردگرای ایرانی-شعوبیه- و مفهوم روشنفکری می پردازد و در پی پاسخ به این پرسش هاست: رویکرد روشنفکری ناصرخسرو چگونه صورت بندی می شود و اندیشه های او در دیوان قصاید تا چه اندازه با جنبش فکری شعوبیه نزدیک است؟ و شیوه ایفای نقش روشنفکری ناصرخسرو در زمینه ی تاریخ سیاسی – اجتماعی ایران آن روزگار چگونه است؟ رویکرد روشنفکری ناصرخسرو در دو بحثِ نظری و نقش عمل گرایانه ی روشنفکری قابل تحلیل است. ژرف ساخت روشنفکری در آراء ناصرخسرو بر مینای اندیشه ی خردگرایانه ی ایرانی شکل می گیرد و بر همین اساس در دفاع از حقوق و مقام انسان، معتقد به آزادی اراده، خردگرایی، تکریم مقام انسان و فردیت است. ناصرخسرو برای برون رفت از وضعیت نامطلوب روزگارش، اندیشه های روشنگرش را طرح می کند. مهمترین نقش های روشنفکری ناصرخسرو در سه ساحت سیاسی-اقتصادی، فرهنگی و دینی در تقابل با قدرت سیاسی سلاطین سلجوقی و دستگاه عقیدتی خلفای بغداد، قابل تحلیل است. او تلاش می کند با یادآوری داشته های فرهنگی و تلاش برای بازگشت به خویشتن به احیای هویت بپردازد. موانع از دیگر نقش های روشنفکری او نقد موانع آزادی، نواندیشی دینی، اعتراض به سلطه ی سیاسی سلجوقی و حاکمیت عقیدتی خلافت عباسی است.
مقایسه کهن الگوی مرگ و نوزایی در آثار شفیعی کدکنی و بدیع صقور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها از اعماق ناخودآگاه جمعی بشر نشأت می گیرند و این امر موجب شده در ذهن و روان بشر اسطوره ای فراتر از مرزهای جغرافیایی، جریان و سریان پیدا کند. در مقاله پیش رو سعی شده است بر اساس روش تحلیلی تطبیقی، کهن الگوی مرگ و نوزایی در دو مجموعه فارسی و عربی معاصر، بگذار کبوتر بخوابد سروده بدیع صقور، شاعر سوری و مجموعه در ستایش کبوترها از شفیعی کدکنی نقد و بررسی گردد. رهاورد این جستار تبیین شباهت ها و برخی تمایزات قابل تأمّل در موضوع کهن الگوی مرگ و نوزایی در دو اثر مذکور است. موضوع مرگ و نوزایی در این دو مجموعه به سه شکل قابل ردیابی است؛ الف: رویکرد شاعر به موضوع مرگ بیشتر از توجه وی به مفهوم نوزایی است. ب: مرگ و نوزایی به شکل متعادل رخ می نماید. ج: میزان توجه به مفهوم نوزایی بیش از توجه به موضوع مرگ است. مهم ترین نتایج این پژوهش عبارتند از: بیشتر شعرهای این دو مجموعه بر تعادل میان موضوع مرگ و نوزایی استوار هستند؛ البته توجه به مرگ در شعر بدیع صقور چشمگیرتر است و شفیعی کدکنی در اشعارش بر موضوع نوزایی تأکید می ورزد.
پیکرگردانی دختر جادو به اژدها در اسکندرنامه نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
219 - 248
حوزههای تخصصی:
پیکرگردانی، استحاله و تغییر شکل موجودات حقیقی یا خیالی به موجوداتی دیگر با بهره گیری از قوای ماورای طبیعی است. یکی از نمونه های منحصر به فرد پیکرگردانی زن جادو را در اسکندرنامه نظامی می توان دید. در اسکندرنامه ، دختری از نسل سام به نام آذرهمایون با استفاده از جادو به عنوان یک ترفند نظامی برای نگهبانی از آتشکده و جلوگیری از تخریب آن، خود را به شکل اژدها درمی آورد. در این داستان رازآلود، مشخصات سه نوع داستان عامیانه، پری وار و اسطوره ای ملاحظه می شود. هدف مقاله حاضر بررسی این پیکرگردانی از منظر اساطیری، داستانی و تاریخی است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی محتوا انجام گرفته است، پس از بررسی نمونه های پیکرگردانی زنان جادو در قصه های کهن و شرح و توضیح داستان اژدها شدن دختر جادو در اسکندرنامه ، دلایل و انگیزه های احتمالی تبدیل شدن زن به اژدها به بحث گذاشته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که آذرهمایون احتمالاً پری است و ارتباط او با آب و آتش و خواهش های جسمانی در کنار نکات جزئی دیگر این گمان را تقویت می کند. از یافته های دیگر مقاله آن است که شاید افسانه آذرهمایون و بلیناس در متن خود، روایتی از شکل گیری یک جنبش ضد اشغال گری با محوریت آتش گاه، به فرماندهی زنی شیردل را بازتاب می دهد.
لطافت غزلوار در قصاید سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
153 - 188
حوزههای تخصصی:
گوشه ای از فعالیت های ادبی سعدی، قصیده سرایی است. سال ها قبل از دورانی که او پای به عرصه شاعری نهد، زبان قصیده به رشد و کمال خود رسیده بود و شعرا از زبان قصیده سرایان سلف پیروی می کردند. اما در عصر حیات این شاعر بزرگ، بر اثر تحولات اجتماعی-سیاسی، فرهنگ درباری غالب، تغییر یافت و قصیده سرایی با افول مواجه گردید در نتیجه ذهن شاعران با غزل اُنس گرفت. در این پژوهش، برآنیم تا به این حیطه کوچک از هنرنمایی سعدی (قصیده سرایی) پرداخته، قصاید او را از منظر لطافت های زبانی واکاویم و بدون آنکه به حیطه سبک شخصی شاعر وارد شویم، آنچه را می تواند موجبات نرمی الفاظ را فراهم آورده باشد، نشان دهیم. در همین راستا، سه سطح زبانی یعنی آوایی، لغوی و نحوی، را به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی کرده ایم و با آوردن جدول آماری در بخش هایی از پژوهش، سعی در روشن تر شدن موضوع داشته ایم. سعدی با تسلّطی که بر دقایق زبان فارسی دارد، اوزان نرم و جویباری را به خدمت گرفته است. صامت و مصوّت ها بیشتر از نوعی هستند که براحتی تلفّظ می شوند و چیزی از لطافت شعر نمی کاهند. به ایجاز سخن می گوید در عین حال کلامش روشن و بدون ابهام است. او واژه های نرم را در قصاید بکار گرفته و به شکل مخفّف و مشدّد کلمات تمایل ندارد. مضامین عرفانی همراه با واژه ها و اصطلاحات آن به صورت مفرد یا ترکیب شده در این اشعار دیده می شوند، گاه زبان و لغات محاوره ای را در چینش ابیات او می یابیم. شگردهای نحوی که موجب شیوایی غزلیات سعدی است در قصاید او نیز راه یافته اند.
استعاره الزمن المفهومیه وتصامیمها التصوریه فی أشعار سعاد الصباح ("الشعر والنثر لک وحدک" أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
95 - 124
حوزههای تخصصی:
سعی هذا المقال، دراسه استعاره "الزمن" المفهومیه معتمدا علی نظریه لایکوف وجونسون، وهما من مبدعی هذه النظریه فی القرن الحاضر، فی مجموعه «الشعر والنثر لک وحدک» الشعریه لسعاد الصباح الشاعره المعاصره الکویتیه، بالمنهج الوصفی التحلیلی، ومبنیا علی العلم الإدراکی ثم دراسه التصامیم(المخططات) التصوریه، یعنی بنیه مفهومیه تُخلق علی أساس تجارب مختلفه، لإدراک مفهوم "الزمن" الانتزاعی. من أهم ما وصل إلیه البحث هو أن الشاعره فی هذه المجموعه الشعریه قامت بتصویر أجزاء متعدده من أشعارها مستعینه بالاستعاره المفهومیه حتی یدرکنا إلی مفهوم الزمن الإنتزاعی واضحا. وتبرزت الزمن فی قصائدها بمختلف التصامیم ولاسیما الحرکی.
تطبیق سوررئالیسم غربی و مؤلّفه های مشابه در اشعار نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم، مکتبی است که در فرانسه و قرن بیستم پدید آمده است. هرچند این مکتب در اروپا مطرح شد، بارقه هایی از اندیشه این مکتب را می توان در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی نیز جست و جو و بازیابی کرد. گاه بین مؤلّفه های سوررئال این آثار و سوررئال غرب، تشابه های عمیقی دیده می شود که حکایت از اصالت این مکتب در آثار ایرانی از گذشته تا کنون دارد. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی ، به کنکاش در اشعار نادرپور پرداخته و جلوه های سوررئالیستی آن را با مؤلّفه های غربی تطبیق داده است. نتیجه بدست آمده، نشان می دهد، هرچند نادرپور شاعر سوررئالیست نیست، امّا مؤلّفه های سوررئالیستی در اشعار او نمود پررنگی دارد. عدم هراس از مرگ، ایجاد تصاویر نامفهوم و عجیب، بکارگیری تصاویر سوررئال و بسامد فراوان حسّ-آمیزی و تشخیص نمونه هایی از عناصر سوررئالیستی در شعر نادرپور است که قابل تطبیق با مؤلّفه های غربی سوررئالیستی است.
خوانشی انتقادی از استعاره در کتاب های بلاغی معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره، به عنوان یکی از زیباترین وخلاقانه ترین فنون ادبی، همواره مورد توجه نظریه پردازان علم بلاغت بوده است. از زمان ورود این فن ادبی به عرصه ادب فارسی، بلاغت دانان فارسی، گاه با تقلید و گاه با ذوق و ابداع، دست به تقسیم بندی هایی برای انواع استعاره در بلاغت فارسی زده اند که آشفتگی-هایی در آن مشاهده می شود. این پژوهش با نگاهی به استعاره از آغاز تا کنون، به بررسی انتقادی دیدگاه های بلاغت دانان معاصر در حوزه استعاره می پردازد و با توجه به گستردگی موضوع، تقسیم-بندی های استعاره بر اساس ملائمات را مورد بررسی قرار می دهد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که تلاش های ادیبان فارسی در جهت بومی سازی فن استعاره در مجموع موفق نبوده است؛ چنانکه امروز، علی رغم کثرت کتاب های بلاغی فارسی، هیچ کتاب جامع و درخوری در باب علم بلاغت و فن استعاره وجود ندارد! زیرا ادیبان فارسی در نگارش آثار خود، بسیاری از نکات وظرایفِ موجود در امهات کتب بلاغی عربی را نادیده گرفته و یا در خصوص آن دچار بدفهمی شده اند. و به همین سبب در تقسیم بندی انواع استعاره اشتباهاتی فاحش داشته اند. از سویی، آنان در تحلیل شاهد مثال ها و نمونه های عربی ماخوذ از قرآن و ادبیات عرب نیز دچار لغزش شدند ودر نتیجه در جایگزین سازی شاهد مثال هایِ فارسی به جای نمونه های عربی نیز راه خطا پیمودند. شایان ذکر است خطاهای موجود در کتب بلاغی، با وجود گستردگی و فراوانی به آسانی و با اندکی دقت در کتب بلاغت عربی مرجع قابل حل است.