فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۰۱ تا ۵٬۴۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی مضامین در آواها و ترانه های مشاغل زنانه
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی انسان شناسی انسان شناسی فرهنگی انسان شناسی کاربردی انسانشناسی شهری فرهنگ مردمی
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات شفاهی
- حوزههای تخصصی ادبیات قالب های شعر معاصر تصنیف و ترانه
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی کار و شغل
مستوره کردستانی مهین بانوی شعر و هنر و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نخستین تذکره مستقل زنان شاعر یعنی جواهر العجایب تالیف فخری هروی، تا جدیدترین آنها... همانند اولین تذکره موجود در زبان فارسی یعنی لباب الالباب که نام زنان شاعر در آنها درج گشته است؛ تعداد اندکی از آنان همچون ستارگان آسمان شعر و ادب و عرفان زنان می درخشند و بحق می توان آنان را مشاهیر زنان پارسی گوی اقلیم سخن قلمداد کرد. یکی از این زنان بنام، مستوره کردستانی، شاعر، عارف و خوشنویس مشهور سده سیزدهم، دخترابوالحسن بیگ است. او شاعری درد آشنا و آگاه به مسایل شعر و شاعری، سخنوری صاحب فضل و کمال، خوش ذوق و فهیم و خطاطی زبردست است که از ویژگیهای بارز شعر او، مدح ائمه اطهار (ع) و رویکرد او به مضامین عرفانی است، که بیشتر در قالب غزل، قصیده، قطعه و رباعی عرضه گردیده است.
تشبیه، ترفند ادبی ناشناخته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دیوانگان: سخنگویان جناح معترض جامعه در عصر عطار
حوزههای تخصصی:
عقلای مجانین جماعتی از صوفیه اند که رفتار و گفتارشان به ظاهر مناسب با آداب و رسوم اجتماعی و احکام شرعی و حسن و قبح عقلی نبوده است؛ مانند دیوانگان از مردم گریزان بودند و عمدتا، در ویرانه ها و گورستان ها و کوه و صحرا، در انزوا، روزگار می گذراندند. محیی الدین عربی علت بروز این حالت را در این جماعت ورود وارد غیبی و تجلی حق تعالی بر آنها دانسته است؛ اما به نظر می رسد زمینه ها و عوامل دیگری نیز در پیدایش و شکل گیری این شخصیت ها نقش بسزایی داشته اند. در این نوشتار، کوشش می شود تا زمینه ها و عوامل اجتماعی موثر در شکل گیری شخصیت عقلای مجانین در عصر عطار مشخص شود و مهمترین بعد شخصیت عقلای مجانین در عصر عطار یعنی معترض و منتقد اجتماعی بودن با بیان حکایتهای به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گیرد.
روابط سنایی با شاهان (از حدیقه و دیوان اشعار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل آمیخته شدن مشاغل و کارهای اجتماعی سیاسی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به حرام و شبهه، صوفیه از مشارکتهای سیاسی اجتماعی، دوری نموده و ارتباط با پادشاهان را نکوهش کرده اند.
سوال این پژوهش این است که با وجود نکوهش ارتباط با پادشاهان، رابطه سنایی با این قشر چگونه بوده است.
با توجه به اهدای «حدیقه الحقیقه» به بهرامشاه و مدح او و اعوان و انصارش روشن است که سنایی با پادشاهان غزنوی معاصر خود، ارتباط خوبی داشته است. این امر پرسش دیگری را پیش می آورد: حکیمی که دنیاگریزی و اخلاص را آموزش می دهد و الگوی بسیاری از عارفان پس از خود بوده و همواره مردم را به توکل به خداوند متعال توصیه کردن، چگونه شاهان را مدح گفته است؟ پاسخ ساده برخی این است که این نوع شعرها به دوره جوانی سنایی مربوط است؛ اما با تامل در این بخش از شعرهای حکیم، در می یابیم که وی با نزدیک شدن به بهرامشاه و فرزندش مسعود، سیاست اصلاح و تربیت آنان را در پیش گرفته است. وی با نصحیتهای مستقیم و با تمثیلهای آموزنده، ظلم و بیداد را نکوهیده، و شاه را به عدل و عفو و احسان و بردباری در برابر رعیت، تواضع، دوراندیشی و رای خردمندانه و شجاعت و سلحشوری در حفظ دین و مملکت و به طور کلی مکارم اخلاق تشویق کرده است؛ یعنی از موقعیت خود برای اصلاح مملکت بهره برده است؛ گرچه فقر مالی و اوضاع نابسامان سیاسی و اتهاماتی به وی در درخواستها و مدحهای وی بی تاثیر نبوده است.
بررسی حضور نویسنده در داستان های جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلال آل احمد (1302- 1348 ه.ش.) نویسنده ای متعهّد، آرمانگرا و عملگراست که داستان نویسی را با نگارش داستان های کوتاه از سال 1323 شروع کرد و تا پایان عمر ادامه داد. آنچه در داستان های آل احمد چشمگیر به نظر می رسد شیوه های حضور نویسنده در این آثار است که گاه شکل مداخله گرانه به خود می گیرد و گاه نیز این حضور به صورت غیر مستقیم است و در هرحال برآمده از نگرش خاص نویسنده و الزاماتی است که این نگرش بر داستان های وی اعمال می کند. داستان های بلند جلال آل احمد «سرگذشت کندوها» و «مدیر مدرسه» (1337)، «نون والقلم» (1340) و «نفرین زمین» (1346) که در دهه پایانی زندگی وی به نگارش درآمده، حاصل نگرش ویژه نویسنده به قالب داستان است. در مقاله حاضر کوشش شده است تا چگونگی حضور نویسنده و رابطه آن با این نگرش خاص و الزاماتی که موجب حضور نویسنده در این آثار گردیده است بررسی شود.
حضور نویسنده در داستان های مورد نظر را می توان ناشی از تعهّد نویسنده دانست که داستان را به عنوان ابزاری برای آگاهی دادن در شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص در نظر گرفته و با صراحت و تکیه بر گنجینه سنتهای قصّه های ایرانی کوشیده است رسالت خود را به انجام برساند.
ساختار تقابلی داستان سیاوش در شاهنامه بر اساس نظریه لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تقابل» در داستان اسطوره ای حماسی سیاوش در شاهنامهچشمگیر است و به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های سازنده در وجود شخصیت ها و رویدادها خود را نشان داده است. زیر بنای همة رویدادها در این داستان دو اصل متقابل «زیاد بها دادن به پیوند خویشاوندی» و «کم بها دادن به پیوند خویشاوندی» در نظریة لوی استروس است. دو نوع تقابل در این داستان یافت می شود: 1. تقابل داخلی که ناظر بر تضاد سودابه و سیاوش در سرزمین ایران و حرمسرای کیکاووس است که باعث سربلندی و سپس طرد سیاوش می شود و همچنین ناظر بر جدال کیخسرو و فریبرز از یک طرف و جدال توس و گودرز به جانبداری از این دو شخصیت در مسئلة جانشینی کیکاووس از طرف دیگر است. بهانة اصلی در این نوع تقابل، خویشی و همخونی و به اصطلاح لوی استروس زیاد بها دادن است. 2. تقابل خارجی که ناظر بر توطئة گرسیوز و ستیز افراسیاب با سیاوش است و باعث مرگ او می شود. بهانة اصلی در این نوع تقابل، بیگانگی و دشمنی دیرینه و همان کم بها دادن است. همچنین اصل زیاد بهادادن ناظر بر خواب افراسیاب و سیاوش از یک سو و اصل کم بهادادن ناظر بر خواب پیران ویسه و گودرز کشوادگان از سوی دیگر است.
مقدمه ای بر روش شناسی سبک (با نگاهی به سبک شناسی بهار)
منبع:
کلک آبان ۱۳۶۹ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
لفظ و معنی در شعر حماسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
رابطه شعر و شاعر
منبع:
هنر زمستان ۱۳۷۸ شماره ۴۲
ترس از زمان نزد شخصیت های روایتی محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تصاویر «زمان» در کتاب «جای خالی سلوچ» نزد محمود دولت آبادی می پردازیم. به این منظور، خواهیم دید که آیا در تخیل این شخصیت های روایتی و همین طور راوی روایت، ترس از «زمان» وجود دارد. آنگاه، در صورت حضور این ترس، نشان خواهیم داد که هراس از زمان در چه قالبی به بیان در می آید و چرا، بنابراین تمامی تلاش ما به منظور پاسخگویی به این سئوالات است. باید خاطر نشان کرد. این مطالعه به جنبه های فلسفی تفکر دولت آبادی نمی پردازد. برعکس، به ماده اولیه علاقه مند است یعنی به تصاویر تخیلی. تصاویری هنری که باید آن ها را نماد در نظر گرفت و نه همچون نشانه ای که فردینان دو سوسور از آن سخن گفته است. روش انتخابی برای خوانش یک متن، به تخیل شناسی از نگاه ژیلبر دوران برمی گردد؛ که با انتخاب این روش علمی هدف خود را هم نشان می دهیم: تلاش برای بومی سازی این نظریه تخیلی با کمک گرفتن از آثار ایرانی.
چوبک و اندیشة وجودی (تحلیل داستان «انتری که لوتی اش مرده بود» در پرتو فلسفه اگزیستانسیالیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار برخی از مؤلفه های اگزیستانسیالیسم همانند حذف واجب الوجود از مناسبات اجتماعی و فردی، وانهادگی، تنهایی و دلهره را در یکی از موفق ترین داستان های چوبک به نام «انتری که لوتی اش مرده بود» مورد بررسی قرار داده ایم؛ نتایج حاصل از دریافت و تشریح این اثر حاکی است که داستان به شدت تحت تأثیر فلسفه اگزیستانسیالیسم قراردارد؛ داستان با بیانی سمبولیک به دغدغه های وجودی انسان محصور در دنیای درهم شکسته معاصر می پردازد و به رنج های بی پایان این موجود وانهاده در عرصه هستی اشاره می کند. مخمل نماد و نماینده انسان معاصر است که برای برون رفت از بحران های دنیای مدرن و بحران ذوب شدن در مفاهیم و مقولات کلی تلاش می کند و با جداشدن از پایگاه معنوی نیرومند خود، به عنوان بزرگ ترین عنصر ارزشگذار، به امید بازیابی تفرد و قرارگرفتن در جایگاه عامل ایجاد ارزش های مستقل پیش می رود. اما واقعیت های موجود، امکان توجه به ساحت آینده را از او سلب می کند و او درنهایت به دلیل عقبگرد به گذشته تاریک، به بن بستی نفوذناپذیر برخورد می کند.
نقد و تحلیل شیوه سعید نفیسی در تصحیح متون ادبی کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احیای آثار مکتوب هر جامعه، راهی برای شناخت بهتر فرهنگ و تمدن آن جامعه است. دانش نقد و تصحیح متون در نظر دارد با بررسی نسخه های خطی گذشتگان، غبار تحریف و دگرگونی را ـ که به واسطه گذشت روزگار بر چهره آن ها نشسته ـ فرو نشاند. سعید نفیسی از محققان پیشرویی است که در این راه گام نهاد و متونی را برای نخستین بار به شیوه انتقادی تصحیح کرد. نفیسی در برهه ای از زندگی در تصحیح متون، شیوه های انتقادی معمول خاورشناسان را به کاربرد، اما در سال های بعد، این روش را کافی ندانست و شیوه خاص دیگری برگزید. این متون نسبت به متون قبل از خود، به عنوان نخستین تصحیحات انتقادی مطرح شدند و با وجود تصحیحات جدیدتری بر روی متون تصحیح شده نفیسی، برخی از آثار نفیسی جایگاه خود را حفظ کرده اند. در این جستار با بررسی ده متن از متون مصحح به وسیله ایشان، شامل شش اثر منظوم (دیوان انوری، دیوان عطار، دیوان عمعق، دیوان رشید و طواط، رباعیات بابا افضل، کلیات عراقی) و چهار اثر منثور (تاریخ بیهقی، گشایش و رهایش، لباب الالباب، رساله فریدون سپهسالار)، با توجه به برخی ملاک ها که در تصحیح یک متن لازم است، شیوه ها و دیدگاه های انتقادی وی بررسی شده است.
منطق روایت های ممکن در «سمک عیّار» و «داراب نامه»
حوزههای تخصصی:
سمک عیّار و داراب نامه نخستین روایت های منثور حماسی و بازمانده ی سنّت روایی گوسانان پارتی هستند؛ حجم بالا و گستردگی عناصر سازه ای روایت های حماسی و پراکندگی آن ها در جای جای سمک عیّار و داراب نامه سبب گشته، بسیاری از ویژگی های برجسته ی ادبی و حلقه های اتّصال روایی در بطن دو روایت ناپیدا و گم گردد؛ با این حال وجود برخی از مضمون های روایی در آغاز و حین جریان رویدادها، دریافت وقایع و فرجام رخدادها را برای خواننده فراهم آورده که در این پژوهش «روایت های ممکن» نامیده می شوند. پژوهش حاضر کوشیده تا گونه ی روایت های ممکن را در هفت بخش خواب و رؤیا، طالع بینی و پیش گویی، دخالت مشیّت الهی، افکار و عقاید متداول، نقش خارق العاده و اعجاب انگیز، لوحه ها و طومارهای خاص و دعا و اجابت آن، مورد بررسی قرار دهد. روایت های ممکن را در حقیقت باید براعت استهلال داستانی دانست، زیرا از طریق آن ها چارچوب کلّی رخدادهای دو روایت به صورتی مختصر و کوتاه به خواننده منتقل می گردد. ارزشمندی آثاری چون سمک عیّار و داراب نامه زمانی آشکار می شود که نخست، هنر مخاطب شناسی و روایت پردازی نویسندگان این متون نمایانده شود، که نقد و تحلیل برپایه ی شناخت روایت های ممکن، تا حدّی ما را به این گونه تحلیل ها نزدیک می کند.
بررسی آثار عبید زاکانی (2) (ارزیابی لطایف عبید)
حوزههای تخصصی: