فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۲۱ تا ۵٬۰۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مهرسال دوم ۱۳۱۳ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی: آقای نویسنده تازه کار است
منبع:
کلک مرداد ۱۳۶۹ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
جنبه های زیباشناختی «هماهنگی» در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هماهنگی بین اجزای شعر از عناصر اساسی و سبب پیوند و عامل وحدت معنوی و عاطفی اجزا و پدید آمدن نظام شعر است. هماهنگی در انواع هنرها در طبیعت و جهان خارج از ذهن ریشه دارد. بنابراین به همان اندازه که هماهنگی و تناسب در طبیعت زیباست در طبیعت مخلوق ذهن شاعر نیز زیبا و یا موجب زیبایی است. در یک قطعه شعر گونه های مختلفی از هماهنگی از قبیل هماهنگی بین اجزای ساختار درونی یا بیرونی شعر و . . . هست که همه اقسام آن حایز اهمیت و زیبایی آفرین است و کوچکترین ناهماهنگی در هر بخشی موجب گسستگی و آشفتگی شعر می شود. هماهنگی بین محتوا و هر کدام از عناصر زبان، موسیقی و تصاویر دارای اهمیت بیشتری است که این مقاله به بررسی و تحلیل برخی از مهمترین جلوه های آن در شعر معاصر می پردازد.
مقایسة مفهوم انسان در اندیشه های ناصرخسرو و فلوطین
حوزههای تخصصی:
به دست دادن تعریف جامع و دقیق از انسان دغدغة اساسی مکاتب فلسفی در فرهنگ های متفاوت است. فلاسفه و متفکران، در ادوار گوناگون، تعاریف متفاوتی از انسان عرضه کرده اند. آنچه در تمامی این تعاریف درخور توجه است، تأثیر فضای فرهنگی و تاریخی بر تعاریف اندیشمندان و فلاسفة هر دوره است که از مقولات گوناگون علوم انسانی و به تبع آن، تأثیر مراودات فرهنگی میان تمدن ها بر این تعاریف است. در این جستار، سعی شده تا با توجه به تأثیرپذیری فرهنگی ایران از فلسفة یونانی در دوران اسلامی اندیشه های فلوطین، به مثابه میراث دار گلچینی از فلسفة کلاسیک غربی، با ناصرخسرو به منزله متفکری ایرانی و اندیشمندی اسماعیلی، در مقولة انسان مقایسه و شباهت ها و تفاوت های اندیشه های این دو متفکر با یکدیگر سنجیده شود. در یک نتیجه گیری کلی باید گفت، در بیان تحلیل هایی که هریک از این دو متفکر عرضه کرده اند عامل اصلی سامان بخش، فضای فکری عصر و نیاز فکری مخاطبانشان بوده است.
بررسی مدل های مدیریت بحران در رمان دا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشی درباره شیوه فنی داستانهای کلیله و دمنه
حوزههای تخصصی:
مقدمه ی «سهس رس»
منبع:
قند پارسی ۱۳۷۳ شماره ۸
بررسی، نقد و چند پیشنهاد در کمّیّت صامت ها، مصوّت ها و هجاهای عروض فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دستاوردهای عروض جدید، استفاده از واحد آوایی «هجا» به جای واحدهای «سبب»، «وتد» و «فاصله» است که در عروض قدیم مورد استفاده قرار می گرفت. «هجا» از دو واحد آوایی کوچک تر به نام های «صامت» و «مصوّت» تشکیل شده، براساس تعداد و نحوه ی ترکیب این واحدها در آن، به چند نوع تقسیم می شود.
با اندکی تأمّل در تقسیم بندی رایج هجاها و کمّیّت سنجی آن ها در عروض معاصر می توان به یافته های جدیدی دست یافت که گاهی با یافته های قبلی در تعارض است. قوانین ریاضی نیز که بنای عروض بر آن است، صحّت یافته های جدید را اثبات می کند. در مقاله ی حاضر ابتدا منابع معتبر مربوطه مورد مطالعه قرار گرفته، تعاریف و اصول به ظاهر قطعی واحدهای آوایی استخراج و بر اساس قوانین ریاضی، با یکدیگر مقایسه شده اند. در این تحقیق سعی شده است ضمن تعیین دقیق کمّیّت هجا ها و تقسیم بندی صحیح انواع آن، به سؤالات زیر نیز به صورتی استدلالی پاسخ داده شود:
1- آیا «صامت» ها نیز مثل «مصوّت»ها دارای امتداد هستند یا خیر؟ اگر دارای امتداد هستند این امتداد به چه میزان است وآیا امتداد «صامت» ها نیز مثل «مصوّت»ها متفاوت است؟
2- آیا فرض تساوی کمّیّت «یک هجای بلند» با کمّیّت «دو هجای کوتاه» صحیح است؟
3- آیا کمّیّت «هجای کشیده» با کمّیّت «یک هجای بلند و یک هجای کوتاه» یکسان است؟
ردپای ایدئولوژی در آثار اولیه محمود دولت آبادی
حوزههای تخصصی:
محمود دولت آبادی یکی از داستان نویسان بزرگ ایران است. او با تلاش و جدیت در امر خلاقیت ادبی توانسته است خود را در جامعه ادبی ایران و تا حدی جهان تثبیت کند. دولت آبادی مانند هر نویسنده بزرگ دیگر مراحل رشد و تکامل هنری خود را گام به گام پیموده و از پیچ و خم های دراز دامنی گذشته است. تحت تأثیر گفتمان های متعدد و مدام نوشونده تاریخ معاصر ایران قرار گرفته و آثارش را در واکنش و پاسخ به این گفتمان ها خلق کرده است. در این پژوهش، داستان های بلند او را که به یک اعتبار میان داستان کوتاه و رمان معلق مانده اند، از نگاه تأثیر مستقیم و غیر مستقیم ایدئولوژی و گفتمان های رایج در دهه های چهل و پنجاه هجری بررسی کرده ایم. این آثار به لحاظ زیباشناختی دارای ضعف هایی است، اما نویدبخش نویسنده ای بزرگ هستند که با نگارش کلیدر، جای خالی سلوچ و روزگار سپری شده مردم سالخورده به حقیقت می پیوندد. اما از نظر درونمایه و پرداخت شخصیت های داستانی، دولت آبادی شاید بدون آنکه خود اشرافی بر این امر داشته باشد، در دامنه اثرگذاری ایدئولوژی و گفتمان های روزگار خود قرار می گیرد و مضامینی را به دنیای داستان هایش وارد می کند که با محیط فرهنگی خود چندان سنخیتی ندارند و آدم های او نیز ریشه های خود را از سرزمین فرهنگ بومی کنده اند و غرب پروردگانی هستند که تنها زبان و لباس بومی بر تن کرده اند.
انواع ادبی و شعر فارسی (1)
حوزههای تخصصی:
خواننده درون متن
احوال و آثار میرزا عبدالباقی طبیب اصفهانی (شاعر قرن دوازده اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقایسه نمایشنامه تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو با پیش نمونه اسپانیایی، کتاب سیلوا اثر مخیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسنده این مقاله بر آن است با توجه به مستندات تاریخی زندگی امیر تیمور لنگ در نمایشنامه تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو (و مرجعش سیلوا) به بررسی تطبیقی ماتریالیسم فرهنگی بپردازد و نشان دهد آنها از لحاظ تاریخی چه تفاوت ها و شباهت هایی دارند و ماتریالیسم فرهنگی چه تأثیراتی در نمود اثر داشته و چرا مارلو به نوشتن چنین اثری مبادرت کرده است. همان طور که می دانید کمتر کسی است که با جهان گشایی و قساوت تیمور لنگ آشنا نباشد. او با این اشتهای سیری ناپذیر، جان بسیاری از مردم را گرفت تا به اهدافش در سرزمین های مختلف برسد. اروپاییانِ آن زمانِ کوتاه، این میل را نادیده گرفته بودند زیرا آنها تیمور را به سبب از بین بردن دشمنانشان می ستودند. از آن میان می توان به دولت اسپانیا اشاره کرد که حتی سفارتخانه ای در شهر سمرقند دایر نمود. این مسئله باعث شد تا نویسندگان و مورخان اسپانیایی به نوشتن کتاب های تاریخی درباره زندگی تیمور مبادرت کنند که از آن جمله می توان به کتاب سیلوا اثر مخیا و نمایشنامه تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو اشاره کرد که مورد توجه نویسندگان و نمایشنامه نویسان قرن شانزدهم (دوره الیزابت) قرار گرفت. چنین می نماید که مارلو با این کار زمینه را برای ماتریالیسم فرهنگی فراهم آورده است.
بررسی تداوم زمان روایت در حکایت های فرعی کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل زمان در دانش روایتشناسی در سه بخش نظم (order)، تداوم (duration) و بسامد (frequency) انجام میشود. تداوم، نسبت میان طول مدت داستان و طول مدت بیان آن است که در سه شکل، نمود مییابد: شتاب ثابت؛ شتاب مثبت و شتاب منفی. گذشته از بخش «تداوم»، در دو بخش «نظم» و «بسامد» نیز میتوان ردپاهایی از عوامل ایجاد شتاب ثابت، مثبت و منفی روایت را به دست آورد. کتاب «کلیله و دمنه» - به قلم نصرالله منشی– به دلیل داشتن نثر فنی، همواره یکی از آثار مطنب دانسته شده است. بررسی حکایتهای فرعی این کتاب بر پایهی عوامل سببساز شتاب مثبت و منفی روایت، نشان میدهد از میان حالتهای سهگانهی تداوم زمان روایت، سهم عوامل ایجادکنندهی شتاب مثبت در این حکایتها، بیش از دیگر عوامل است و روایت کلیله و دمنه با وجود برخورداری از نثر فنی، همچنان رنگ و بوی ایجاز و اعتدال را در حکایتهای خود حفظ کرده است.
مقایسه هفت وادی عطار و هفت مرحله سلوک در میترائیسم
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
103 - 111
حوزههای تخصصی:
شاهکار عطار در خلق منطق الطیر توأم با تبیین مراحل هفت گانه طریقت موسوم به هفت وادی عرفان است.به این سیر تکاملی هفت مرحله ای، در آیین هایی همچون میترائیسم که قرن ها قبل از منطق الطیر پیروان زیادی داشته، اشاره شده است. این پژوهش در پی آن است تا جنبه های مشترک میان این دو فرایند هفت گانه را با مقایسه اندیشه های مستتر در اشعار عطار نیشابوری در منطق الطیر و بررسی رسوم و آیین های تشرف به میترائیسم، بازنماید. نتایج این پژوهش نشان می دهد از میان هفت مرحله این دو فرایند عرفانی، شش مرحله طلب در مقام نخست، عشق در مقام نیمف، معرفت در برابر مقام سربازی، استغنا (در پایان مرحله سربازی)در برابر شیرمردی، توحید در برابر پارسی یا پارسا شدن و یکی شدن سالک و میترا و در پایان، مرحله فنا در برابر پیر و مرشد کامل شدن در آیین میترائیسم قلمداد می شود. تنها وادی غیر قابل اطلاق در این فرایند وادی ششم یا حیرت است که در برابر مهرپویا یا پیک خورشید در مقام ششم میترائیسم قرار داشته و نمی توان ارتباط منطقی بین آنها یافت.
دایره واژگان (Diction) و نقش آن در شتاب روایت شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شاهنامه با وجود اطناب و کندی، در موارد زیادی نیز با ایجاز و شتاب همراه شده است. بررسی ابیات شاهنامه نشان می دهد، یکی از عوامل مهم ایجاد شتاب در این روایت، به کارگیری شگردهایی در عرصه داستان پردازی مانند حذف بخشی از کنش داستانی، ارجاع به گذشته، بیان واحد حادثه تکرار شده، افزایش عناصر و اجزا و شخصیت های داستان و بهره گیری از فضاهای جادویی است؛ امّا از سوی دیگر انتخاب دایره واژگان ( Diction ) نیز در تسریع روایت شاهنامه نقش مهمّی بر عهده دارد. بررسی دایره وازگان به کار رفته در شاهنامه نشان می دهد که فردوسی در دو سطح قاموسی و ادبی، از تأثیر واژگان در تسریع روایت خود بهره برده است که از این دو، سهم وازگان قاموسی (اسم ها، فعل ها، صفت ها و قیدها) از واژگانی که در کاربرد ادبی استفاده شده اند (تشبیه، استعاره و کنایه) بیشتر است.
اشکال، ساختار و کارکرد تمثیل درتفسیرعرفانی میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، شناختن توان تمثیل در بیان روشن و زیبای اندیشه های پیچیده یک نیاز فرهنگی است. هدف این پژوهش، شناخت تمثیلهای میبدی و کارکردهای شکلهای مختلف تمثیل در بخش تفسیر عرفانی، کشف الاسرار می باشد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که انواع تمثیل در این اثر درخشان نثر عرفانی کاربرد چشمگیری دارند و بر اساس نیاز به بیان روشن و رسای تجربه ها، اندیشه ها و مفاهیم عرفانی و ماهیت تفسیری متن به کار رفته اند. در این متن علاوه بر شکلهایی چون اسلوب معادله و حکایت، شکلهای دیگری چون، تمثیل «تصویرمعنا»، «روایت حکایت»، تمثیل «اندیشه» و تمثیل «رمزگشوده» نیز به کار گرفته شده اند. کاربرد شکلهای گوناگون تمثیل نیاز زبانی عارف مفسر را در بیان رسا و زیبای معنای مورد نظر او را برآورده ساخته است. ویژگیها و کارکرد این گونه تمثیلها در این شاهکار عظیم نثر عرفانی، یکی از رازهای زیبایی و تاثیر زبان میبدی بر خواننده است.
کنون زین سپس هفتخان آورم (رویکردی روان شناختی به هفتخان رستم و اسفندیار )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خوانش نخست از هفتخان رستم و هفتخان اسفندیار که دو تجلی از کهن الگوی آیینی باززایی (تولد مجدد) به شمار می روند، چنین به نظر می رسد که این دو بخش از شاهنامه، جز در خان سوم (مبارزه با اژدها) و خان چهارم (مبارزه با جادوگر)، کاملا با یکدیگر متفاوتند؛ اما واکاوی مفاهیم نمادین مربوط به خانهای دو قهرمان اساطیری شاهنامه، گویای مطالب دیگری است. این دو سفر با هفت مرحله نمادین، اگرچه به لحاظ روساختی با یکدیگر متفاوتند؛ اما به لحاظ ژرف ساخت کاملا شبیه یکدیگرند. آنچه نمادشناسی خانهای دو قهرمان به دست می دهد، حضوری رازآلود و سمبلیک از نیروهای اهریمنی خفته در پس لایه های ناخودآگاهی است که در هیات شیر، گرگ، اژدها، جادوگر، دیو و ... رستم و اسفندیار را به نبردهای دشوار و جانکاه، اما ناگزیر می کشاند؛ چراکه تنها در صورت رویارویی با این اهریمنان دیوسیرت و نابودی آنهاست که دستیابی به درونی ترین لایه ناخودآگاهی؛ یعنی «خود» برای دو قهرمان ممکن می گردد تا بدین ترتیب در پایان موفقیت آمیز این سفر نمادین، گوشه چهارم روان ناخودآگاه به دستیاری آنیما، به سه گوشه اضافه شده و تمامیت و کمال مورد نظر برای رستم و اسفندیار حاصل شود.