فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶٬۵۶۱ تا ۴۶٬۵۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از علم نوین روان شناسی در عرصه ی ادبیات فارسی و در تحلیل عوالم درونی متون کلاسیک و معاصر، توانسته است راه های تازه ای پیش روی پژوهشگران و منتقدان قرار دهد. بر همین اساس، ساختار کلّی این مقاله مطابق رویکرد فوق شکل گرفته و دو هدف عمده را دنبال می کند. اوّل کشف و شناسایی ویژگی های بارز شخصیت افراد سالم (خودشکوفا) بر اساس نظریه ی انسان گراها و دوم بررسی رویکرد تمثیلی صائب در بیان این ویژگی ها. برای دست یابی به این دو مقصود نیز از سخنان و اشعاری که شاعر با توجّه به دو خصیصه ی مهمّ سبک هندی یعنی بسیارگویی و کشف مضمون های تازه، در دیوان غزلیّاتش به این موضوع پرداخته، استفاده شده است.در این روش 364 غزل از دیوان مذکور بر اساس جدول مورگان و استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از بین 6995 غزل، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. بر همین اساس بعد از بیان مطالبی درمورد تمثیل، کارکرد و شاخه های آن، موضوع شخصیت و مفهوم آن تبیین شده و سپس دوازده ویژگی معرّفی شده انسان های سالم در نظریه انسان گرا، از دیوان صائب استخراج شده و رویکرد تمثیلی او در بیان این ویژگی ها مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت.
نیایش در صحیفه سجّادیّه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
63 - 80
حوزههای تخصصی:
گفتگو با یک نیروی غیبی که از دیرباز مورد توجّه انسان بدوی قرار گرفته بود، با ادیان ابراهیمی حالت قانونمند گرفت و به صورت مناجات و نیایش درآمد. نیایش با خدا یکی از موارد ارزشمند و مهم در دین اسلام است و در متون مربوط به آموزه های شریعت و متون صوفیّه بسیار مورد توجّه قرار گرفته است. یکی از مهمترین کتابهای دینی که در آن علاوه بر آموزه های مذهبی به مسائل عرفانی و ادبی هم پرداخته شده، کتاب صحیفه سجّادیّه از امام سجّاد (ع) است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی جایگاه نیایش در کتاب صحیفه سجّادیّه می پردازد. محورهای اصلی تحقیق عبارتند از: بیان حبّ و محبّت، عشق، توکّل، صبر، رضا، فنا، ذکر، فقر، شکر، توحید. برآیند پژوهش نشان می دهد که امام سجّاد (ع) که در متن کتاب صحیفه سجّادیّه مملو از حس و عاطفه بوده اند بیشتر به رویکردهای مبتنی بر عشق توجّه داشته اند و حتی عشق را مرتبه والاتر از محبّت می دانند و معتقد هستند تا محبّت نباشد وصول به عشق صورت نمی گیرد و امام (ع) محبّت به خویشتن را اولین مرتبه عشق می دانند و همان دعاها و انابه و تضرعی که در دعاهایشان وجود دارد، محبّت به خویشتن است.
تحلیل داستان های سال های ابری و آبشوران از درویشیان بر اساس اصول امهم ناتورالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
501 - 524
حوزههای تخصصی:
ناتورالیسم یکی از تاثیر گذارترین مکتب های ادبی قرن نوزدهم در اروپا می باشد. این مکتب مبتنی بر اصولی است که علم گرایی و طبیعت گرایی از مهم ترین مشخصه های آن است. در ایران این مکتب توسط نویسندگانی هم چون چوبک، هدایت و...به جامعه ادبی ایرانی شناسانده شد.البته در آثار ادبیات فارسی، ما شاهد برخی اصول غربی این مکتب نیستیم اما آنچه که هم در ایران و هم در اروپا مشتر ک است پایبندی به اصولی هم چون: جبرگرایی، تضاد طبقاتی، فقر ، اعتراض های اجتماعی و سیاسی، بزرگ نمایی زشتی ها و...می باشد. نوشته های علی اشرف درویشیان نویسنده دهه 40 ایران بیشتر این ویژگی ها را بازتاب می دهند لذا این پژوهش بر آن است تا آبشوران و سالهای ابری، دو اثر مهم این نویسنده، را از منظر اصول ناتورالیستی به بررسی بنشیند تا ببیند آیا می توان تفکرات این نویسنده را در ادامه تفکرات نویسندگان ناتورالیست، به خصوص زولا، برشمرد یا خیر؟
ساختار افق در اشعار ناظم حکمت: دغدغه مکانمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
111 - 129
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل شاخصه های تعلیمی قابوس نامه در ارتباط با روابط والدین فرزند براساس نظریه رمزگان های پنج گانه رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قابوس نامه یکی از متون اندرزمحور در گستره ادب فارسی است. عنصرالمعالی گاهی با سنت شکنی های آگاهانه، کلام را پیچیده و دیریاب می کند و رمزهایی را در لایه های زیرین متن می گنجاند که مخاطب جزئی نگر را به سوی معنا راهنمایی می کند. در دوران معاصر، یکی از متغیرهای مهم علم نشانه شناسی روشی برای تحلیل ابعاد جدیدی از یک اثر رمزگان نام دارد. رولان بارت پژوهش هایی را در این باره انجام داده و رمزگان را به پنج نوع کنشی، هرمنوتیکی، نمادین، معنابُنی و فرهنگی تقسیم کرده و برای هرکدام کارکردی را شرح داده است. در مقاله حاضر، با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، مبانی اخلاقی روابط والدین فرزند در دو باب از قابوس نامه (نهم و بیست وهفتم) براساس مبانی نظریه رمزگان بارت کاویده شده است تا اغراض ثانویه عنصرالمعالی از بازگویی حکایت های تعلیمی بررسی شود. نتایج کلی پژوهش نشان می دهد که در سطح رمزگان فرهنگی، ایدئولوژی و بینامتنیت دینی برای تبیین آموزه ها نمودی فراگیر داشته است. رمزگان هرمنوتیکی در بازنمایی زوایای مبهم روایت تعلیمی مؤثر بوده است. تقابل های دوگانی در رمزگان نمادین، بر تقابل پیوسته میان خیر و شر تأکید دارد. با بررسی رمزگان معنابنی مشخص شد که عنصرالمعالی با بهره گیری از کلمات و عبارت های دینی، نظام دلالتی اخلاق بنیاد خود را تبیین کرده و با هدف تقویت آگاهی مخاطب، به تشریح نکات تعلیمی مدّنظر خود پرداخته است. همچنین، استفاده از رمزگان کنشی در عینیّت نمایی روابط اخلاقی میان فرزندان و والدین تأثیری بسزا داشته است. عنصرالمعالی، قابوس نامه، آموزه های تعلیمی، رولان بارت، رمزگان های پنج گانه
دروغ زبان (گزارش بیست و پنجمین نشست نقد آثار ادبی کودک و نوجوان)
حوزههای تخصصی:
بررسی طبیعت در عمارت ممدوحان بر اساس شعر مدیحه سرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۹
113-144
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است تا با نظر به شواهد شعری، آشکار کند، طبیعت به چه منظوری، به دلیل کدام عناصر و در قالب چه تمهیداتی در عمارت ممدوح متبلور شده است. از سویِ دیگر نیز بر آن است تا چگونگی بازتاب این تبلور را در کلام مدیحه سرایان بررسی و ذکر کند. طبق بررسیهای در این پژوهش، طبیعت به دلیل دو عنصرِ گیاه و آب در عمارت ممدوح حضور دارد. گیاهان در شکل نقوشی تزیینی، و عمدتاً در قالب باغ و راغ در عمارت تعبیه شده است. آب نیز به دلیل آبراهه ها، آبگیرها و آبنماها در سرای ممدوح به ظهور رسیده است. ایجاد طراوت و زیباییهای سمعی و بصری و تدارک بستر بزم و سرور از اهداف عمده تعبیه طبیعت در عمارت بوده است. در کلام مدیحه سرایان به خرمی و سرسبزی عمارتِ ممدوح، گاه، غیر مستقیم با «بهشت» و «جنت» خواندن و با اشاره به اوصافی نظیر «دلنشینی» و «خوش نسیمی» آن، اشاره شده است. گاه نیز، مستقیم و با توصیف کلی یا جزئی پدیده هایی همچون باغ، آبراهه ، آبگیر و آبنما از وجود طبیعت در عمارت سخن رفته است. در هر دو نوع بیا ن، کلام گاه بدون پیرایه و گاه نیز با فنون ادبی بویژه با به کارگیری اغراق ایراد شده که متعارف مدیحه گویان است.
بازنمایی گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر در چارچوب نظریه مناسک گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
123 - 154
حوزههای تخصصی:
پژوهش های مناسکی، گفتمان میان رشته ای و گسترده ای است که شاخه های مختلف و متنوعی از علوم انسانی را دربرمی گیرد. بر اساس نظریه مناسک گذار، ساختار نمادین این آیین های کهن و اسطوره ای در فرهنگ های مختلف، دارای الگویی مشخص است. هدف از پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی، پاسخگویی به این پرسش است که گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر که در متن های کهنی همچون تذکر ه الاولیاء عطار و اسرارالتوحید محمّدبن منوّر بازتاب یافته است، تا چه اندازه با الگوی نظریه مناسک گذار همخوانی دارد؟ گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر با الگوی سه مرحله ای وَن جَنِپ (گسست، گذار، پیوند دوباره) همخوانی دارد و ساختار عرفانی سلوک وی که طی گذاری سخت و منسک گونه و بر اساس ویژگی های اعتقادی و عملی منحصر به فردی شکل گرفته است، در نهایت به یک ضدّ ساختار در تصوف آن روزگار تبدیل می شود.
فهمی: تذکره نویسی گمنام از ماوراءالنهر و نقش آن در تاریخ ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰۹
1 - 22
حوزههای تخصصی:
ملا عبدالمطلب خواجه متخلص به فهمی (فوت پس از 1286ق) تذکره نویس ماوراءالنهری است. درباره این شخصیت اطلاعات بسیار اندک و بعضاً نادرست در منابع کشورهای تاجیکستان و ایران دیده می شود. مسئله اصلی این پژوهش معرفی تذکره و تذکره نویس، طبقه بندی معیارهای تذکره نویسی و تحلیل دیدگاه های انتقادی وی در تذکره است. نگارنده برای تبیین این مسئله با استفاده از روش تحلیل محتوا و استناد به دستاوردهای رویکرد ژانری به متن به دنبال یافتن پاسخ برای پرسش های زیر است: فهمی کیست، تذکره وی دارای چه ویژگی هایی است و مؤلف چه دیدگاه های انتقادی دارد؟ این تذکره چه نقشی در جریان تذکره نویسی و تاریخ ادب فارسی در ماوراءالنهر ایفا کرده است؟ نتایج تحقیق نشان داد تذکره فهمی تذکره مستقلِ منثور عمومی ناتمام به فارسی است که در سده سیزدهم قمری به فرمان حاجی ملا محمد توقسابه، از سپاهیان وقت بخارا، تألیف شده است. دیدگاه های انتقادی مؤلف را می توان در ذیل چهار عنوان «تاریخی تحلیلی، اخلاقی، سیاسی اجتماعی، و بلاغی جمال شناسانه» تحلیل کرد. این تذکره به رغم ناتمام بودن، اطلاعات ذی قیمتی از ادب فارسی و جریان های فکری و عرفانی دوره خود را ثبت کرده است که در روند نگارش تاریخ ادییات فارسی در ماوراءالنهر شایان اهیمت است.
بررسی مفهوم سازی مشروطه در شعر دو شاعر دوره ی مشروطه (بافت نحوی و گفتمان در شعرهای عارف قزوینی و میرزاده ی عشقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
73 - 100
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مفهوم سازی مشروطه در شعرهای میرزاده ی عشقی و عارف قزوینی می پردازد. برای فهم بخشی از تفاوت نگاه شاعران دوره ی مشروطه، دو شخصیت متفاوت چه ازنظر جهان بینی و خواست ها و چه ازنظر خاستگاه و طرز زندگی و رفتارهای شاعری انتخاب شده که حجم دیوان اشعارشان نیز به هم نزدیک است. پرسش پژوهش حاضر این است که عارف قزوینی و میرزاده ی عشقی برای بیان دیدگاه های خود درباره ی مشروطه از چه بافت نحوی استفاده و چگونه آن را مفهوم سازی کرده اند؟ دامنه های مفهومی و گفتمان آن ها در این موضوع مشترک چه تفاوت هایی با هم دارد؟ برای رسیدن به پاسخ ابتدا کلمه ی مشروطه و ترکیبات آن از دیوان دو شاعر استخراج شدند و سپس بافت نحوی و دامنه های مفهومی در عبارات و بندهایی که شامل این کلمه بودند و همچنین با نظر به کل شعر، همراه با آمیزه های مفهومی آن ها بر اساس تلفیق نظرات لانگاکر و فوکونیه و ترنر بررسی شدند. بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت که کنشگران مشروطه در شعر میرزاده ی عشقی، «آن فتنه ز مشروطه» و خود «مشروطه»، «من» و «ما» (پدر مریم و پسرانش در سه تابلوی مریم) و «مردم مشروطه خواه» هستند؛ اما در شعر عارف قزوینی، معشوق (مستتر)، خود «مشروطه»، محمدعلی شاه (در ضمیر) و وطن دوستان کنشگرند. در آمیزه ی مفهومی، مفهوم مشروطه در شعرهای میرزاده ی عشقی قانون، فرمان، خدا، معشوق، فرزند، موجود زنده، زمان و آرمان و هدف هستند؛ اما عارف قزوینی مفهوم مشروطه را با مجرم یا متهم، موجود زنده، کار، فرمانروایی و حکومت، معشوق، بهار یا باغبان، خواست و آرزو، یوسف و قدرت عشق آمیخته است. میرزاده ی عشقی از دامنه های مفهومی واقعی تری استفاده کرده که به فضاهای مفهومی خود مشروطه بیشتر مربوطند؛ اما عارف قزوینی با نگاهی سنتی تر و بعضاً جدید، از دامنه های مفهومی مختلفی که ترکیبی از عناصر طبیعت و عشق و سیاست و همچنین اعتقاد به تقدیر و عاملی بیرون از اراده ی انسان است، بهره گرفته و میرزاده ی عشقی با وجود استفاده از دامنه های مفهومی محدودتر، مشروطه را واقعی تر و ملموس تر می بیند.
بررسی مقایسه ای انگاره مکاشفه در عرفان روزبهان بقلی و هیلدگارد بینگنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
77 - 109
حوزههای تخصصی:
مکاشفه از منظر برون دینی یعنی آشکارگی امر مقدس بر مبنای فیض الهی بر انسان که بروندادش تجربه عرفانی، وحدت، معرفت و حیاتی نو و دیگر است. بر این اساس، پدیدار مکاشفه را می توان در سه ضلع؛ یعنی تجلی امر مقدس، انسان و نقش مکاشفه بررسی کرد. از آنجا که بنیاد نوشته های روزبهان بقلی و هیلدگارد بینگنی بر شالوده تجربیات مکاشفه ای استوار شده، نگارنده در پیِ آن است که انگاره مکاشفه را برمبنای سه ضلعِ مکاشفه در میان یافته های عرفانی این دو عارف واکاوی کند. روش مقایسه ای به کاررفته در این پژوهش به جای بهره بردن از قالبی به نام تشابه و تفاوت (ذات گرایی و ساختارگرایی)، این است که ابتدا مشخصه های اصلیِ هر ضلع را بررسی می کند، سپس مانند دو آیینه آنها را روبه روی هم قرار می دهد. یافته های ما نشان می دهد که روزبهان طالب تجربه ای وجودی از خداست و در مکاشفه با خدا مشارکت می جوید؛ درحالی که هیلدگارد در مکاشفه، به سرّ الهی معرفت می یابد و به عنوان نفر سوم آن را برای جامعه مسیحی روایت می کند.
مقدرات آسمانی در بهمن نامه
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی یکی از اندیشه های آیین زروانی در متن حماسی « بهمن نامه» اثر ایرانشان(ایرانشاه) بن ابوالخیر می پردازد. دین زروان، خدای زمان از آیین های رایج ایران باستان است که فلسفه و اندیشه های آن در متون فارسی به ویژه متن های حماسی، بازتاب گسترده ای داشته است. در این پژوهش، با استفاده از تحلیل محتوایی، بازتاب اندیشه ی مقدرات آسمانی و تأثیر آن بر سرنوشت وتقدیر مورد کنکاش قرار گرفته است. با بررسی محتوایی « بهمن نامه» این نتیجه حاصل می گردد که آسمان به عنوان جایگاه زروان، با چرخش و حرکت خود و ستارگان، اراده و خواست زروان را بر انسان جاری می سازد. نتیجه ی این حرکت آسمان، بخت و سرنوشتی است که از آن هیچ راه گریزی نیست و باید به اجبار آن را پذیرفت. بحث هایی چون قداست آسمان و ستارگان، سوگند یاد کردن به نامشان، ستاره شناسی و طالع بینی، از دیگر بحث های مرتبط با آسمان هستند که به خوبی در بهمن نامه منعکس شده است.
بررسی مقایسه ای شطرنج باز، اثر تسوایگ و چشم هایش، اثر علوی از منظر رئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
329 - 354
حوزههای تخصصی:
اشتفان تسوایگ و بزرگ علوی، به عنوان دو نویسنده پرآوازه ادبیات معاصر آلمانی و فارسی و نمایندگان مکتب ادبی رئالیسم، با توجه به موقعیت سیاسی و اجتماعی عصر خویش، به آفرینش آثار رئالیستی روی آوردند و فضایی سرشار از واقعیت را به تصویر کشیدند. بزرگ علوی به واسطه تحصیل و زندگی در آلمان و آشنایی با آثار نویسندگان آلمانی زبان، به این سبک گرایید و از جمله آغازگران سبک داستان نویسی رئالیسم در ایران گشت. دیدگاه رئالیستی حاکم بر رمان چشم هایش، اثر بزرگ علوی شباهت بسیار زیادی با دیدگاه رئالیستی اشتفان تسوایگ در نوول شطرنج باز دارد. جستار ذیل کوششی برای تطبیق نمود مؤلفه های رئالیسم در دو اثر فوق است. بررسی مقایسه ای این آثار با تکیه بر نمود مؤلفه های رئالیسم مشخص خواهد کرد که علوی و تسوایگ از نظر سبک نوشتاری به هم نزدیک هستند و وجوه اشتراک آن ها حاکی از تأثیر تسوایگ بر علوی در خلق رمان چشم هایش می باشد.
نقد و بررسی: بانگ نی
حوزههای تخصصی:
تعبیر معنایی نام آواهای فارسی برمبنای الگوهای ساخت واژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۲۶۰-۲۳۷
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، با هدف ارائه تحلیلی پیکره بنیاد درباب ارتباط میان تعبیر معنایی نام آواهای زبان فارسی و ویژگی ساخت واژی آنها، تمام نام آواهای ثبت شده در فرهنگ نام آواها در زبان فارسی (۱۳۷۵)، که برابر 2570 مدخل بوده است، بررسی شده و با تحلیل ساخت واژی و معنایی آنها، نام آواهای دوگان ساخت فارسی، شامل تکرار کامل ناافزوده، تکرار کامل افزوده میانی، تکرار کامل افزوده پایانی، تکرار کامل پژواکی، و تکرار کامل پژواکی افزوده، تحت بررسی قرار گرفته است. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد، فرآیند تکرار ساخت واژی پژواکی برای «تأکید و برجسته سازی» معنی نام آواها به کار می رود؛ مفهوم «تداوم پیوسته» ازطریق تکرار کامل ناافزوده شکل می گیرد؛ نام آواهای دربردارنده معنی «تداوم ناپیوسته»، افزون بر بهره مندی از ساختار دوگانی، دارای همخوان های انسدادی در فاصله بین دو تکرار صورت نام آوا هستند؛ معنی «تداوم به همراه سایش و کشیده شدن»، با استفاده از شیوه تکرار کامل افزوده میانی «و» یا «ا» صورت بندی می شود؛ و ویژگی معنایی «خفیف و جزئی»بودن نام آواها با تکرار کامل ساخت واژه و انتخاب همخوان هایی با شیوه تولید سایشی یا انسایشی صورت می پذیرد؛ صورت ساخت واژی تکرار پژواکی افزوده میانی «و» نیز برای افاده معنی «تعدد و کثرت» استفاده می شود؛ و درنهایت، تأکید بر «شدت صدا یا عمل» ازطریق شکل ساخت واژی مشتق پسوندی صورت می گیرد و به گروه تکرار ساخت واژی تعلق ندارد.
نفس و نمادهای مرتبط با آن در شعر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
223 - 256
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات پرتکرار در حوزه ادبیات عرفانی، نفس است. در آثار عرفانی، نفس با تعابیر مختلف و عناوین متعددی توصیف شده که اغلب آن ها نمادین و رمزی است. این پژوهش در پی رسیدن به این نکته است که عطار نیشابوری در آثار منظومش ( الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطیر، دیوان اشعار، مصیبت نامه و مختارنامه) برای نفس چه نمادهایی را به کار برده و کدام یک از این نمادها ابداعی خود شاعر است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعه اشعار عطار و گزینش شواهد شعری است به شیوه توصیفی و تحلیلی به بررسی نمادهای مربوط به نفس در همه آثار منظوم وی پرداخته است. بررسی این اشعار نشان می دهد نمادهای جانوری و همچنین شخصیت های منفی تاریخی- اسطوره ای، بیشترین نمود را در رابطه با موضوع نفس داشته است و علاوه بر این، عطار در بیان مفهوم نفس نمادهای تازه ای به کار برده که پیش از وی رایج نبوده است.
بررسی عناصر انسجام پیوندی و رابطه آن با معنا در داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسجام یک اصطلاح زبان شناسی متن است که در سال 1976 توسط مک هالیدی و رقیه حسن مطرح شد. یک متن جهت برخورداری از انسجام نیازمند عناصری است که یکی از آنها ادوات ربط یا پیوندی است که باعث پیوستگی و اتصال واژگان و به ویژه جمله های متن می شود. هر متن ادبی از این عناصر بهره می گیرد و کارکرد آن با توجه به موضوع مورد بحث مبتنی بر شیوه خاصی است. این پژوهش به روش تحلیلی و توصیفی، با تکیه بر سبک شناسی زبانی، بررسی ساختار و نحو جمله ها و عناصر انسجام پیوندی، بر مبنای نظریه انسجام متن هالیدی و حسن، صورت گرفته است.در این راستا، داستان «آفرینش آدم» از کتاب «مرصادالعباد»، مورد خوانش و بررسی قرار گرفته و میزان استفاده از هر کدام از عناصر پیوندی به طور جداگانه و نقش آن عناصر در انسجام کلّی متن، بیان شده است.بررسی ادوات پیوندی در داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد در چهار گونه عوامل ربط افزایشی، تقابلی، سببی و زمانی صورت گرفته است.با بررسی گونه های ربطی این نتایج به دست آمد که کارکرد عوامل افزایشی و سببی بیشتر از سایر عوامل پیوندی است.عامل افزایشی از نوع توضیحی بیشترین کاربرد را دارد که این خود می تواند متأثر از موضوع مورد بحث که توضیح و توصیف داستان خلقت آدم است، باشد؛ زیرا این متن داستانی عارفانه را برای علاقه مندان به عرفان و تصوف روایت می کند، از این رو باید از عوامل افزایشی یا اضافی استفاده کند تا بتواند داستان را بهتر به تصویر بکشد و به گونه ای تأثیرگذار این داستان عاشقانه عارفانه را بیان نماید.نتایج حاصل از پژوهش، نشان دهنده آن است که عناصر انسجام پیوندی، نقش مهمی در یکپارچه ساختن یک متن، ایفا می کند.
تحلیل پیکره بندی ساختاری شعر «وسوسه» منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار اصل سازمان دهنده ای به شمار میرود که عناصر بنیادینِ متن، در نهایت بر اساس آن تفسیر می شوند؛ بدین ترتیب، منتقدان ادبی همواره بدان توجه کرده اند. بر اساس چنین دیدگاهی، ساختار متن ادبی از متن غیرادبی متمایز شده است. با این همه، به نظر می رسد علی رغم پژوهش هایی که معطوف به ساخت گرایی بوده و اهمیت ساختار کلی شعر در آفرینش اثر ادبی را روشن ساخته است، پژوهش نظام مندی که به تعامل دیالکتیک مولفه ها و ساختار کلی اثر بپردازد، در دست نیست. از این رو در جستار پیش رو کوشیده شده است، با رویکردی تحلیلی توصیفی ضمن استخراج روابط متنوع موجود در بین مولفه های یک ساختار، مبانی نظری پیکره بندی شعر را مطرح کرده و ساختار کلی اثر را از این چشم انداز بررسی کنیم. به همین سبب، با تکیه بر قواعدی مانند توازن تصویری، توازن نحوی، تقابل های دوگانه و انسجام غیرساختاری به خوانش ساخت گرایانه شعر «وسوسه» منوچهر آتشی می پردازیم و عواملی که منتهی به پیکره بندی ویژه ای در ساختار کلی آن شده است را روشن می کنیم. در این پژوهش روشن می شود که شاعر علی رغم آنکه میان هم عصران خود مغفول واقع شده است، با ابداعات فراوانی که با شیوه ی پیکره بندی در زبان شعری خود به کار می گیرد، ساخت ویژه و محکمی را ایجاد می کند که به موجب آن از بسیاری شاعران هم عصر خود متمایز می شود.
بررسی معرفت شناسی عرفانی در آثار منظوم و منثور عبدالرحمن جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی، پاره ای مباحث درباره معرفت شناسی وجود دارد. وجه ممیزه عرفان اسلامی از سایر نحله های عرفانی، جایگاه بلند و استوار معرفت در آن است. نورالدین عبدالرحمن جامی، ادیب و عارف قرن نهم هجری، نیز به مسئله معرفت و مباحث مرتبط با آن پرداخته است. سؤال اصلی این است که جامی چه مسائلی را از این علم و در چه حدّ و حدودی بیان کرده است؟ این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی در آثار او صورت گرفته و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که معرفت، امری موهبتی از جانب خداست و مبنای سلوک و نتایج سلوک به شناخت حقّ وابسته است؛ به نحوی که واصل به معرفت حقیقی کسی است که به مرتبه فناء فی الله و بقاءبالله رسیده باشد. جامی درباره درجات معرفت و جایگاه حسّ، عقل، قلب و کشف و شهود مباحثی مهم را در این باب بیان کرده است. از منظر او، مرتبه معرفت انسان تا به آنجاست که با تجلیّات حقّ می تواند بر احوال عین ثابته خود آگاهی یابد.