فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۲۰۱ تا ۴۵٬۲۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۷
101 - 116
حوزههای تخصصی:
همام یکی از شاعران بزرگ ادب فارسی است که با تمسک به تخیل هنری، و چنگ زنی به دامن پرنقش خیال، توانسته است چندین مصداق را با یک نشانه به منظر حضور و ظهور رسانده جهان تازه ی شاعرانه ای بیافریند، زیرا تصویر آفرینی و تصویرسازی یکی از راه های گریز از زبان کلیشه ای و بیرون رفت از زبان عادی و گذر به زبان ابهام آفرین ادبی است و بررسی ریشه ای این گونه موارد تصویرساز، ما را با بخشی از ارزش ها و زیبایی های هنری و بلاغی آشنا می کند. ما در این جستار کیفیت و کمیت تصویر آفرینی همام تبریزی را در مثنوی صحبت نامه - که با چهره ی معشوق نقش زده- در بوته ی «بیان» سنجیده، ابزارهای تصویر ساز او مورد تحلیل قرار گرفته است.
استثمارستیزی در اشعار سیمین بهبهانی با تکیه بر نظریه اریک فروم
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
117 - 133
حوزههای تخصصی:
از دوران باستان تاکنون، حکومت ها با ایجاد پایگاه و گسترش فرهنگ در خارج از سرزمین خود در پی نوعی استعمار بر انسان ها بوده اند. یکی از جریان های ادبی معاصر، ادبیّات مقاومت و استثمارستیز است که شاعران در مقابل جریان های ضدآزادگی و ستم حاکمان خودکامه مردم را به ایستادگی تشویق می کنند. از دیدگاه فروم خودکامه گان و استثمارگران می توانند در تسلّط بر جامعه و انسان ها موفّق شوند، امّا نمی توانند مانع ظهور واکنش در مقابل رفتار غیرانسانی خود باشند؛ بنابراین واکنش افراد جامعه می تواند باعث فروپاشی دستگاه استثمارگران گردد. سیمین بهبهانی، از شاعران معاصر ایران، سکوت را در مقابل حکومت دیکتاتوری پهلوی جایز نمی داند و با استفاده از اشعار خود در مقابل آنان به پا می خیزد. هدف از این پژوهش تحلیل استثمارستیزی جامعه شناختی در اشعار سیمین بهبهانی با تکیه بر نظریات اریک فروم است. روش تحقیق در این جستار تحلیلی- توصیفی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میان نظریه فروم و اشعار بهبهانی اشتراکات فراوانی وجود دارد. بهبهانی از مجموعه رستاخیز (1352) به بعد نظام پهلوی را مورد نقد قرار می دهد. وی در اشعارش به ناهنجاری های حاصل از استثمار حکومت در جامعه توجّه ویژه ای دارد.
نقدی بر کتاب آموزش فارسی به فارسی(3) مرکز آموزش زبان و معارف اسلامی
حوزههای تخصصی:
یکی از مراکز آموزشی زبان فارسی به غیر فارسی زبانان که به تدوین کتب آموزشی پرداخته مرکز آموزش زبان و معارف اسلامی وابسته به جامعه المصطفی است. مجموعه کتابهای این مرکز در قالب شش جلد به زبان آموزان ارائه می شود. جلد سوم این کتاب یکی از مهمترین کتابهای این مجموعه است که به کتاب افعال معروف می باشد. این کتاب در بیست درس، روش ساخت و کاربرد افعال پربسامد را آموزش داده است. هر درس از پنج بخش متن درس، سؤالات مربوط به متن، واژه های جدید، واژه های مخالف و نکات دستوری تشکیل شده است. جدا از خوبی های این کتاب که غیر قابل انکار است، اشکالاتی نیز به این کتاب وارد است. این مقاله می کوشد این اشکالات را بررسی و تحلیل کند. اشکالات را می توان در دو بخش دستوری و غیر دستوری بیان کرد. از مهمترین اشکالات دستوری می توان به تالی فاسد داشتن و عدم جامعیت برخی از نکات دستوری، عدم رعایت سادگی در تبیین برخی از نکات و درحاشیه بودن مطالب اصلی اشاره کرد. مهمترین اشکالات غیر دستوری نیز عبارتند از طرح سؤالات نامناسب، تبیین نادرست یا ناقص واژه های جدید و مخالف.
سرمقاله (کنکور، ضرورت نامیمونِ رو به زوال)
حوزههای تخصصی:
نگرشی به مقوله « لفظ و معنا » در سبک هندی (با تأکید بر اشعار صائب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به اصالت «لفظ» یا «معنا» یکی از موضوعات بحث انگیز در سنّت ادبی و بلاغی ما بوده است؛ این که در شکل گیری آثار هنری، باید اعتبار و برجستگی را از آنِ شکل و صورت دانست یا محتوا، در طول اعصار و قرون، بحث درازدامنی را در میان طرفداران این دو دیدگاه به بار آورده است. این کشمکش پایان ناپذیر در عصر صفویّه یعنی دوره اوج و شکوفایی نقد ادبی و دانش سبک شناختی با نکته سنجی و دقت نظر و عمق دانش ناقدان ادبی تداوم می یابد؛ علاوه بر آن در شعر سبک هندی نیز که یکی از مهم ترین عرصه های مباحث بلاغی، نقد ادبی و سبک شناسی بوده است، در کنار بسیاری از مسائل جدّی و تازه ادبی، توجّه به اصالت «لفظ» یا «معنا» جلوه ویژه ای دارد. اگر در اشعار صائب، بلیغ ترین شاعر سبک هندی، مفاهیمی چون «لفظ پاکیزه»، «لفظ غریب»، «لفظ پرداخته»، «معنی تازه»، «معنی نازک»، «معنی بیگانه»، «معنی رنگین» و «توأمانی لفظ و معنی» با بسامد بسیار بالایی دیده می شود، گذشته از اهمیّت موضوع برای شاعر، نباید از مضمون سازی و ایجاد روابط تناظری پیچیده و اعجاب آور او با این مفاهیم غافل باشیم. این پژوهش ضمن اشاره به سابقه بحث اصالت «لفظ» یا «معنا»، تحلیلی است از رویکرد سه گانه صائب در این موضوع که اغلب از خلق مضمون های غریب و باریک خالی نیست.
تحقیقات ایران شناسی: نقش فرهنگ عامه کرمان در غنی سازی ادبیات کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Effect of a Newly- Developed Context-sensitive Framework of Writing Practice on Iranian EFL Learners' Writing Performance(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present quasi-experimental study attempts to investigate the effectiveness of a context-sensitive framework of writing on the improvement of Iranian EFL students' writing performance. To this aim, sixty sophomores majoring in English language translation from two intact classes at Islamic Azad University of Tonekabon, Iran participated in this study. An Oxford Quick Placement Test was administered to assess the participants' degree of homogeneity and classify them in intermediate (receiving 28-36 out of 60) and upper-intermediate (receiving 37-44 out of 60) groups. Then, each group was randomly assigned into experimental and control groups. A pretest of writing was administered to all participants. The experimental groups practiced essay writing according to the context-sensitive framework. After 12 sessions, all participants took part in the post test. Paired sample t-tests and independent sample t-tests were run to examine whether there were statistically significant differences between the means of the groups. The results revealed that both the intermediate and upper- intermediate experimental groups significantly outperformed the control groups stating that the context-sensitive framework was effective to improve the students' writing performance. However, there was no significant difference between the posttest scores of intermediate and upper-intermediate experimental groups. It means that implementation of context-sensitive framework was equally effective in both experimental groups. The findings supported the use of a context-sensitive framework for promoting writing ability of Iranian EFL learners. The study has implications for writing teachers, practitioners, and learners.
تمثیل با رویکرد فابل در اشعار پروین اعتصامی و ایلیا ابوماضی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل حاوی آگاهی خردمندانه و تجربه عقلانی است که شاعران و نویسندگان برای بیان اندیشه ها و افکار خود غالباً قالب حکایات تمثیلی را برگزیده و دست به خلاقیت زده اند. عصر رواج تمثیل، در تاریخ ادبیات ایران، عصر غلبه عقلانیت وآگاهی عقلی است. شاعران و نویسندگان تمثیل را بهترین ظرف برای بیان افکار و اندیشه های فلسفی، عرفانی ودینی واخلاقی خود یافته اند چرا که در بسیاری از مقوله ها بیان مطلب جز از طریق مثال وتمثیل میسر نیست. در این مقاله توصیفی به بررسی تطبیقی یکی از صورت های تمثیلی به نام "فابل" در اشعار دو شاعر معاصر فارسی و عربی، پروین اعتصامی وایلیا ابوماضی و مضامین مشترکی که این دو شاعر بدان پرداخته اند می پردازیم.
Le voyage au bout de la nuit de Céline : Application de la théorie de la métaphore conceptuelle (TMC) de Johnson et Lakoff(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Ce parcours analytique propose d’analyser Voyage au bout de la nuit de Céline, par la théorie contemporaine de la métaphore (TMC) de Lakoff et Johnson. Etant le reflet des thèmes universels comme la guerre et le désastre de l’homme moderne, l’œuvre de Céline a fait couler beaucoup d’encre en France et dans les milieux anglophones. Parler des métaphores du roman d’un écrivain connu pour son style argot, imitant la langue parlée, serait dans un premier temps incompatible, mais en y regardant du près, l’incompatible devient complétif. Dans cet article, TMC jette la lumière sur LE VOYAGE et LA VIE célinienne. Ce présent article, est une tentation à répondre à cette question : est ce que LA VIE EST UN VOYAGE de Céline touche les mêmes sphères métaphoriques, présentés dans les romans de voyage classique ? Si non quel sont les points de divergences métaphoriques qui différentie l’œuvre de Céline ?
پیشنهاد هایی درباره تصحیح منظومه شاهنامه اسدی (زرّین قبانامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی «محب و محبوب» منظومه ای است که شاعری به نام اختیار در سال 830 قمری آن را در نوع ادبی ده نامه به نظم درآورده است. این منظومه به ماجرای عشق شاهزاده ای به نام محب می پردازد که در خواب، دختری زیبارو به نام محبوب را می بیند و شیفته او می شود. شاعر در قالب روایتی منسجم و با بیانی هنرمندانه، از عشق آتشین محب به محبوب به ویژه در قالب نامه های عاشقانه سخن می گوید. این نوع ادبی در تاریخ ادب فارسی با ساختاری مشخص رواج داشت؛ اما ده نامه اختیار ساختاری نسبتاً متفاوت دارد و نیز طولانی تر از ده نامه یا حتی سی نامه های دیگر است. این مثنوی براساس یک نسخه ناقص که در کتابخانه توبینگن برلین نگهداری می شود، پیشتر چاپ شده است؛ اما یک نسخه دیگر از این منظومه در کتابخانه عاطف افندی (ترکیه) نگهداری می شود که هم کامل است و هم صحّت بیشتری دارد. نگارندگان در این مقاله ضمن معرفی نسخه عاطف افندی و مقایسه ضبط های نسخه یادشده با نسخه چاپ شده (و نیز نسخه اساس مصحّح) و ذکر ضبط های برتر نسخه عاطف افندی، ابیات تازه مندرج در آن را نقل کرده اند. با مقایسه دو نسخه مشخص می شود که برای تصحیح این منظومه، حتماً می بایست از نسخه عاطف افندی استفاده می شد؛ اما با اینکه این دست نویس پیشتر در فهرست کتابخانه مذکور معرفی شده، در دسترس مصحّح نبوده و ازاین رو منظومه ناقص چاپ شده است.
بررسی تطبیقی رمان رؤیای تبَّت فریبا وَفی و عروس فریبکار مارگارت اَتوود از منظرِ فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
159 - 190
حوزههای تخصصی:
پژوهش های تطبیقی، در حوزه ادبیات ویژه زنان از اهمیت زیادی برخوردار است. فریبا وَفی در رمان رؤیای تبَّت و مارگارت اِلِنُور اَتوود (Margaret Elenor Atwood) در رمان عروس دُزد (The Robber Bride) با نگاهی انتقادی، می کوشند تا تصویری واقعی از وضعیت زنان جامعه خود ارائه دهند. پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، با مبنا قرار دادن مؤلفه های نقدِ زن محور، به بررسی و تطبیق دو رمان و تبیین دیدگاه های دو نویسنده، به مسائل زنان می پردازد. بررسی تطبیقی این دو رمان، از آن جهت حائز اهمیت است که در بازتاب مسائل زنان، همانندی های متعددی در فُرم و محتوای آن دیده می شود. این جُستار، در پیِ پاسخ گویی به دو سوال اساسی است: مهم ترین وجوه اشتراک دیدگاه های وَفی و اَتوود، در بازنمایی مسائل زنان چیست؟ با توجه به همسانی های متعدد دو اثر در فُرم و محتوا، آیا وَفی از اَتوود متأثِّر بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که فریبا وفی و مارگارت اَتوود، با تأکید بر نقش محوری زنان و برجسته نمودن کُنش های روایی آنان، انتقاد از نظام مردسالار، گزینشِ عامدانه آینه در معنای نمادین هویت زنانه، بهره گیری از بسامد مکرر و آینده نگرِ روایی جهت بازنمود آشفتگی ذهنی زنان، کاربرد برخی از واژگان و توصیفات خاصِ زبان زنانه و برگزیدن سبکِ تعاملی گفتگومحورِ زنانه، تصویری گویا از وضعیت زنان جامعه خود ارائه داده اند. با وجود مؤلفه های مشترک محتوایی و فُرمی و تقَّدم زمانی اَتوود، می توان احتمال داد که وَفی از اَتوود به عنوان یک نویسنده صاحب سبک و پیشرو در داستان پردازی و مسائل زنان، تأثیر پذیرفته است.
البنیه الرواییه المشترکه بین روایتی «موسم الهجره إلى الشمال» و«قربانی باد موافق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
103-118
حوزههای تخصصی:
تعد الروایه سرداً نثریاً طویلاً یصف شخصیات تختلف انفعالاتها وصفاتها وتحکی أحداثاً على شکل قصه متسلسله. تعتبر روایتا «موسم الهجره إلى الشمال» للطیب صالح (1929-2009) الروایی السودانی و «قربانى باد موافق» (ضحیه الریح المواتیه) لمحمد طلوعی (1979) الروایی الإیرانی أکثر تشابهاً فی البنیه الرواییه، بحیث یتناول الرواییان إلى بیان الأحداث والتطورات المرتبطه بمرحله وصول الأنشطه السیاسیه للحزب المارکسی فی الشرق إلى ذروتها وذلک عبر بنیه سردیه مشترکه. وبناءً على هذا جاءت الدراسه معتمدهً على المنهج الوصفی-التحلیلی للبحث عن البنیه الرواییه المشترکه للروایتین، وهی ثمره الحبکه المشترکه لهما، وذلک بهدف دراسه مقارنه لبنیه الروایتین. تدل النتایج على أن الرواییین اختارا ثیمات مشترکه إلى حدما ومستقاه من القضایا السیاسیه، ومواجهه الشرق والغرب، وقضیه الحب. کما اختارا بدایه متشابهه للقصه، وذلک عن طریق عرض شخصیتین رییسیتین عاشتا فی الغرب مدهً متأثرتین بالثقافه الغربیه وکانت نهایتهما أن أصیبتا بمرض شیزوفرینیا وانتحرتا غرقاً فی الماء. والروایتان متشابهتان من ناحیه الحبکه، إذ یلجأ کاتباهما أکثر من مره إلى بناء الحبکه بناءً تعلیلیاً مکوناً من مجموعه أحداث متشابهه لتعلل ارتباط الأحداث بعضها ببعض، وسیرها نحو النهایه.
تحلیل قاعده کاهی گونه ای جغرافیایی و جلوه های بومی زبان در غزل معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
25 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر آن است که با نگاهی تحلیلی، چگونگی کاربرد قاعده<sub> </sub>کاهی گونه ای جغرافیایی را به عنوان یک «هنرسازه» و جلوه ی بومی زبان در غزل معاصر نشان دهد. سوال مقاله این است که انگیزه های غزل سرایان امروز از بهره گیری از گویش منطقه ای و لهجه های محلّی در غزل معیار امروز و اشکال و انواع آن چه بوده است؟ بدنه ی اصلی مقاله را تحلیل رویکرد غزل سرایان معاصر به قاعده کاهی جغرافیایی و نمود جلوه های بومی زبان در قالب کاربرد واژه هایی از لهجه های محلّی، مصراع ها و ابیات گویشی در غزل رسمی معاصر و درنهایت، غزل محاوره ای و گویشی تشکیل می دهد. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی نوشته شده و در پایان این نتیجه رسیده است که ایجاد صمیمیت در مخاطب و هویت بخشی بومی به غزل امروز و از همه مهم تر، رسیدن به نوعی آشنایی زدایی از راه گریز از گونه ی نوشتاری معیار، به واژگان و ساخت نحوی گفتار و به ویژه گویش محلی، از پیامدهای به کارگیری عناصر بومی زبان در غزل معاصر است.
نقش تعصّبات مذهبی و کلامی در تحریف و سرقت محتوا (نمونه موردی: روضه العارفین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
113 - 134
حوزههای تخصصی:
تشیع در عصر صفوی در عرصه های ادب و هنر نمود و بروز فراوانی پیدا کرد. برخی از نویسندگان این عصر در تألیفات خود از تعصّبات مذهبی و کلامی دور نماندند. یکی از آنها بایزید ثانی مدوّن رساله روضه العارفین است. این اثر رونویسی از چند اثر عرفانی بخصوص مصباح الهدایه است. شباهت ها و رونویسی های این اثر با مصباح الهدایه هم در بخش ساختاری و هم در بخش محتوایی نمود یافته؛ امّا بایزید بخش هایی را نیز به دلیل تعصّبات مذهبی، کلامی و فرهنگی حذف کرده است. بارزترین نمود تعصّبات بسطامی تعصّبات کلامی اوست تا آنجا که وی به دلیل اینکه عقاید کلامی کاشانی را قبول نداشته، در هیچ کجا به نام کاشانی و اثرش اشاره نکرده است. بسطامی همچنین نام خلفای سه گانه و نیز نام عرفای سنّی مذهبی را که صاحب تألیف بوده اند و نیز نام زنان عارف را حذف کرده است. تحقیق حاضر نشان می دهد که از طرفی جریان عرفان ایرانی- اسلامی در مسیری قرار گرفت که هرچه به پایان درخشش آن نزدیک می شویم آثار عرفانی که تجربه و تحقیق لازمه اصلی تألیف آنهاست، جای خود را به آثار تقلیدی دادند و عرفا نیز از اصل امانتداری دور شدند. از طرف دیگر همین تقلید و ناحفاظی در امانت در بی رنگ شدن عرفان و دور شدن آن از اصل و سرچشمه این جریان و در نتیجه کم فروغ شدن آن بی تأثیر نبوده است.
بررسی مفاهیم اخلاقی در دیوان سید علی جبل عاملی(مهری عرب)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی انعکاس مولفه های اخلاقی در شعر یکی از شاعران دوره صفوی پرداخته می شود. مهری عرب از شمار مهاجرانی است که در سده یازدهم هجری از جبل عامل لبنان به اصفهان آمده اند. نسخه خطی ای از دیوان مهری به شماره3217 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است. یکی از زمینه های قابل مطالعه در دیوان مهری، بررسی میزان توجه او به اخلاقیات است. مطالب در دو بخش اصلی فضایل اخلاقی(شامل: احسان، تواضع، حُسن خُلق، خاموشی و سکوت، خلوت نشینی، توبه، سخاوت و بخشش، قناعت) و رذایل اخلاقی(شامل بخل، بدخلقی، بدزبانی، حرص و طمع، کینه ورزی، ریا و منت) ارائه می گردد. در هر بخش تحلیلی از آن ویژگی اخلاقی با استناد به آموزه های دینی و اخلاقی و عرفانی و نیز شواهد شعری از شاعر مورد نظر، آورده می شود.
مقاله کوتاه: نویافته هایی در باب مأخذ یک حکایت مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
291 - 300
حوزههای تخصصی:
نویافته هایی در باب مأخذ یک حکایت مثنوی معنوی چکیده بررسی متون ادبی و تاریخی ملل عالم، شاهد یکسانی هایی است که از دیرباز اندیشه ی پژوهشگران را به خود مشغول کرده است. اگر در خصوص داستان ها به مقوله ی توارد و اقتباس تکیه کنیم، درباره ی همسانی های تاریخی چه باید گفت؟ آیا وقایع تاریخی تکرارشده یا دخل و تصرف تاریخ نگاران و فرضیه ی اقتباس روایی در میان است؟ به هر روی، یکی از مباحث مهم دراین خصوص، بررسی مشابهت ها و تبیین دلایل آن است. در این مقاله، ضمن بررسی یکی از داستان های دفتر اول مثنوی مولوی، با عنوان «پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت»، نیز یادکرد مآخذ معهود، به شواهد تازه ای از منابع ادبی و تاریخی دست یافته ایم که در بخش سوم آمده است.
بررسی سبک قرآن کریم در چینش ثابت واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سبک قرآنی، چینش واژگان بر اساس تناسباتی مختلف صورت گرفته است. برخی از چینش های تکراری بنا بر موقعیت های مختلف تغییر یافته اند مثلا: «حکیم علیم» در برخی مواضع به صورت «علیم حکیم» آمده؛ اما برخی پیوسته یکسان به کار رفته است. مثلا واژگان «عزیز حکیم» با وجود کثرت تکرار به یک صورت به کار رفته است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به دو پرسش در مورد واژگان ثابت است و آن این که اولا چه تناسباتی بین واژگان ثابت قرآن وجود دارد و ثانیا این که چه اسباب و عللی مایه مقدم شدن همیشگی یک واژه بر دیگری شده است؟ به نظر می رسد در چینش های ثابت واژگان قرآنی تناسباتی نامتغیر یا کم متغیر وجود دارد که ممکن است برخی ریشه معنایی و برخی آوایی و یا معنایی آوایی داشته باشد. پژوهشگر با توجه به محدودیت بحث به تناسبات معنایی واژگان ثابت پرداخته و نتیجه گرفته که تناسباتی همچون اهم و مهم و تدرج و غیره مایه تقدم یک واژه بر دیگری وظهور آنها به صورت ثابت گردیده است.
مدرنیسم و نوشتار زنانه (بررسی هویت زن در رمان مدرنیستی «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات معاصر، «زبان و نوشتار زنانه» و «مدرنیسم» معانی مرتبطی دارند. قاعده گریزی، ذهنیت مبنایی، تک گویی های درونی و وضعیت روا ن رنجورانه زبان، به منزله ویژگی های نوشتار زنانه مطرح می شوند که عناصر و تمهیدات داستان های مدرن هم هستند. مدرنیسم در ادبیات را می توان پی آمدِ گرایش به دموکراسی و چندصدایی ای دانست که در قرن بیستم، زمانه گسست از سنت ها و فروپاشی قراردادها، به مسائل جدی بشر مبدل شده بود. نظریه نوشتار زنانه هم الگوی پیشنهادی کسانی بود که در تلاش بودند تا با نحوگریزی و گسیختگی در زبان، ساختارهای شکل گرفته مقوّ ِمِ مردسالاری را برهم زنند. بنابراین هر دو مجال می دهند به وجود چندصدایی، تکثرگرایی و دموکراسی. کوشش این پژوهش بر این است تا نظری نو بر رمان شازده احتجاب بیفکند و جزئیات داستانی تازه ای در آن بیابد، به طوری که ابتدا با تبیین عناصر رمان مذکور، مدرنیستی بودنِ ماهیت آن توجیه گردد و سپس با تحلیل شخصیت پردازیِ زنان داستان، افعال آن ها مورد کاوش قرار گیرد تا میزان استقلال مندی یا تحت سیطره بودگی شان، سنتی یا مدرن بودنشان، در نسبت با ساختار مدرن داستان، مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه حاصل از پژوهش نشان داد که گلشیری در این رمان با استفاده از شیوه های مدرن داستان پردازی، انسجامی متناسب با ویژگی های مدرنِ شخصیت زن کنش مند و سلطه ناپذیر داستان خود آفریده است. تمهیدات داستانی او خواننده را به خوانشی همسو با مختصات نوشتار زنانه راه می برند که در آن مرد از سالاریِ محتوم در متن عزل می گردد و بستری مناسب فراهم می آید برای شخصیت زنی همچون فخرالنسا تا با هویت قائم به ذات و کنش های قاعده گریز و آزادی طلبانه خود، سیطره تبعیض و قیمومیت را به چالش بگیرند.