فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۰۱ تا ۴٬۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش در فن قافیه شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که قافیه در شعر فارسی پیش از اسلام نقشی چندان نداشته و نخست علم قافیه به زبان عربی و برای شعر عربی وضع و تدوین شده، مصطلحات این علم نیز، همه، از فرهنگ و زبان عربی اقتباس شده است. علم قافیه از زبان عربی به زبان فارسی آمده است و ایرانیان در آن تصرفاتی کرده اند.
در زبان فارسی، خط عربی، در موضع قافیه، برای شاعران امکان نفنن و هنرنمایی های متعدد فراهم کرده اما مشکلاتی را نیز موجب شده است که علل عمده آن به این شرح است:
1. ساختار هجایی دو زبان عربی و فارسی با یکدیگر تفاوت دارد.
2. در زبان فارسی، ممکن است دو یا سه ساکن متوالی در آخر کلمه قرار گیرد و در عربی نه.
3. در فارسی، ممکن است در آخر قافیه کسره اضافه قرار گیرد و در عربی نه.
4. در فارسی، امکان استفاده از پسوندها وجود دارد و عربی وجود ندارد.
5. در فارسی، امکان استفاده از ردیف هست و در عربی جایی ندارد.
6. در زبان فارسی، حروفی مانند ز، ذ، ض، ظ همه یکسان تلفظ می شود؛ اما، در عربی، میان آنها تفاوت آوایی هست.
7. در فارسی، روی باید جزو ریشه کلمه باشد و رعایت این قاعده بیش از عربی اهمیت دارد.
8. در قافیه سازی، توالی برخی از حروف و حرکات در فارسی و عربی تفاوت دارد.
9. در عربی، اگر کلمات قافیه به صامت ختم شود، رعایت اشتراک صامت آخر کافی است؛ اما، در فارسی، اشتراک هر دو صامت باید رعایت شود حتی اگر کلمه رعایت شود حتی اگر کلمه قافیه دارای پسوند باشد.
10. در عربی، ممکن است مصوت کوتاه کسره در برابر مصوت بلند «ی»، و مصوت کوتاه ضمه در برابر مصوت بلند «وُ» (u) قرار گیرد وقافیه بسازد؛ اما، در فارسی، قافیه کردن آنها جایز نیست.
11. در عربی، کلمات مختوم به مصوت بلند «ی» (i) با یکدیگر قافیه می شوند و رعایت اشتراک حرف دیگری ضرورت ندارد؛ اما، در فارسی، صرف رعایت اشتراک مصوت بلند «ی» برای درستی قافیه کافی نیست ...
فاصله گذاری روایی در منظومه های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاصله گذاری نمایشی به شکل مدوّن، نخستین بار توسط برتولت برشت نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر آلمانی مطرح شد اما ریشة این عنوان به تقسیم بندی های افلاطون و ارسطو در باب تراژدی و حماسه باز می گردد. ارسطو تراژدی را نمایشی و حماسه را روایی می دانست. از آنجایی که برشت معتقد بود توهم عینیت در نمایش مخاطب را از نگاه مستقل به آن بازداشته و قدرت قضاوت را از او سلب می کند، با نگاه به نظریة ارسطو در باب حماسه و مطالعة داستان های شرقی نوعی نمایش مبتنی بر روایت و فاصله گذاری پدید آورد. در ادبیات کلاسیک فارسی نمایشنامه نویسی وجود نداشت و منظومه های حماسی و غناییِ نمایشی در قالبی روایی سروده می شد و این در تضاد با نظریة ارسطو در باب غیرروایی بودن داستان های تراژیک است؛ در نتیجه آثار غناییِ نمایشی فارسی نیز مانند آثار حماسی برخوردار از فاصله گذاری هایی است که بیشتر از آنکه دلایلی برشتی داشته باشند، ریشه در سنّت اندیشه ای جهان شرق دارند. در این پژوهش بعد از تشریح فاصله گذاری در حماسة ارسطویی و تئاتر برشتی، فاصله گذاری های منظومه های نظامی به عنوان برجسته ترین آثار غناییِ نمایشی فارسی مورد تدقیق قرار می گیرند تا از سویی، به استدراک جهان معنایی داستان فارسی پرداخته و از دیگر سو، روایت فاصله گذارانة این آثار را به عنوان یک نقصان در دوری آنها از عینیت و انسجام نمایشی مورد واکاوی قرار دهیم.
بررسی نمادهای تصویری «فَر» (با تأکید بر نگاره های شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش مایه های نگاشته شده در نگاره های شاهنامه، از سویی در پیوند با نظام نشانه های متنی است و از سوی دیگر از تبار نظام نشانه های تصویری. نمونه ای از این نظام دوگانة تصویری- متنی، در مفهوم مینوی فَرّ و نقش مایه های تصویری آن بچشم می خورد. در نظام متنی، فرّة کیانی نشان دهندة مشروعیّت شاه است. در پژوهش های انجام شده دربارة فرّ، پژوهش گران عموماً به توصیف مفهوم فَرّ و چگونگی کاربرد آن در شاهنامه و متون کهن پرداخته اند. تأکید این آثار، بیش تر بر جنبة معنایی فَرّ است. نویسندگان در پژوهش حاضر سعی دارند تا از روی کردی دیگر، بر بررسی مفهوم فرّه بپردازند. آنان مفهوم فَرّ را در میان نقش ها و نگاره ها جست وجو می کنند تا دریابند تصویرگران چگونه این مفهوم را به نقش کشیده اند؟ نویسندگان این جستار در جست وجوی نمادهای تصویری فَرّ از لابه لای نگاره های شاهنامه، سنگ نگاره ها و نقش درفش ها هستند. به این منظور، علاوه بر منابع متنی، از نگاره ها نیز به مثابه منابع تصویری بهره می گیرند. بررسی نگاره ها نشان می دهد که فرّ، در قالب سه نقش مایة نور، پرنده و سریر نمود یافته است. این سه نقش مایه هریک نمودهایی مختلف دارند که در این پژوهش به بررسی آن ها خواهیم پرداخت. هدف در این جستار، یافتن نمادهای فرّه از طریق کندوکاو در منابع تصویری است.
حکیم طوس و شاهنامه
حوزههای تخصصی:
خرقه: آیین، پیدایش و تحول آن
حوزههای تخصصی:
بحث در باب تصوف می تواند شامل تراجم احوال صوفیان، مبنای فکری و اندیشگی تصوف، جریانهای عمده در تصوف و یا نهادهای آن باشد. در این مقاله، با تکیه بر نگرش تاریخی ـ توصیفی در باب «آیین خرقه و تاریخ پیدایش و روند تحول آن» در جریانهای تصوف اسلامی تحقیق صورت گرفته است و مباحثی چون تعریف خرقه، انواع خرقه، اجزای خرقه و سمبولیسم آن، رنگ خرقه و سمبولیسم آن، جنس خرقه، تاریخ پیدایش خرقه، انواع خرقه به لحاظ معنوی و خرقه سماعی و احکام آن، با مراجعه به منابع درجه اول فارسی و عربی مورد تجزیه و تحلیل و بررسی تاریخی واقع شده است.
مبانی زیبایی شناسی و چگونگی کارکرد عوامل انسجام در شعر با بررسی «کتیبه» اخوان ثالث و «خوابی در هیاهو» از سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ای که پژوهش حاضر بدان می پردازد، تأثیر مبانی زیبایی شناسی بر چگونگی کارکرد عوامل انسجام در شعر است؛ در الگوی انسجام متنی هالیدی و حسن، ارجاع، جایگزینی، حذف، عوامل ربطی و انسجام واژگانی ابزارهای انسجام و دریافت پیام از متن برشمرده شده است. حال در پژوهش حاضر، این پرسش ها مطرح است که در شعر و کارکرد ادبی زبان چه عواملی می تواند سبب انسجام و در یافت پیام شود؟ و در شعرهایی که فاقد انسجام به نظر می آیند، دریافت پیام از متن چگونه صورت می گیرد؟ همچنین به این پرسش اساسی می پردازیم که مبانی زیبایی شناسی چه تأثیری بر کارکرد عوامل انسجام در شعر دارند؟
به منظور پاسخ به پرسش های فوق، شعر «کتیبه» از اخوان ثالث و «خوابی در هیاهو» از سهراب سپهری از نظر کارکرد عوامل انسجام مورد بررسی قرار گرفته است؛ کارکرد قوی عوامل انسجام در «کتیبه» و ضعف یا فقدان آن ها در «خوابی در هیاهو» نشان داده شده و این نتیجه به دست آمده که شعر اخوان با اصول زیبایی شناسی کلاسیک که هنر را عبارت از هماهنگی، تناسب و اعتدال می داند، هم سو است و در پرتو این نگرش به انسجامی نیرومند دست یافته اما شعر «خوابی در هیاهو»ی سپهری و اشعاری مانند آن در مجموعه های «زندگی خوابها» و «آوار آفتاب» با اصول زیبایی شناسی مدرن و هنر سوررئالیستی هم جهت است.
نقد ادبی: جادوی سخن در اساطیر ایران
حوزههای تخصصی:
دربار ناصری، محمل گذر از روزگار قصه بلند سنتی (رمانس) به عصر رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره های گذار در ترسیم دقیق سیر تاریخ ادبیات و تعیین علل تغییر انواع ادبی و ذوق ادبی اهمیت بسیار دارد. در تاریخ ادبیات داستانی ایرانی، یکی از این دوره های مهم گذر، دوران گذار از قصه بلند سنتی (رمانس) به رمان است. در این مقاله، ضمن نگاه به اولین رمان گونه هایی که در ادبیات فارسی پدید آمده است، به بررسی علل تکوین این آثار مرحله گذار پرداخته و نشان داده شده است که چگونه مجموعه عواملی که در پیوند با دربار ناصرالدین شاه قاجار بود، هرچند از جهاتی موجبات کندی این تغییر را به وجود آورد، نهایتا در شکل گیری جریان تغییر سمت و سوی ادبیات داستانی به سوی عصر رمان موثر بود؛ چنانکه می توان دربار ناصری را محمل گذر از قصه سنتی به عصر رمان دانست.
اشتقاق فعل و تصریف آن در فارسی
حوزههای تخصصی:
فعل فارسی به عنوان نوعی از انواع کلمه پدیده ای صرفی است و ناگزیر میتواند ساخت درونی داشته باشد‘اعم از ساخت اشتقاقی و ساخت تصریفی. ساخت اشتقاقی فعل در فارسی بسیار محدود است و درآن تنها پنج الگوی ساختاری یافت میشود: الگوهای ساختاری ساده‘پیشوندی‘مرکب‘گروهواژی وناگذر.از این پنج الگو‘دوتای اول که سرشت صرفی دارند نازا هستند و سه تای دوم که سرشت نحوی دارند زایا مانده اند. این است که اشتقاق فعل در فارسی عمدتاً سرشتی نحوی پیدا کرده است و این به بروز انواع دشواری ها در زمینه فعل فارسی انجامیده است. ساخت تصریفی فعل در فارسی‘بسیار پیچیده است و از الگوهای ساختاری وصفی(یک صیغه)‘جهتی(دوصیغه معلوم ومجهول)‘مصدری(یک صیغه)‘زمانی(سه صیغه گذشته‘حال و آینده)‘وجهی (سه صیغه اخباری‘التزامی و امری)جنبه ای (چهارصیغه ساده یا استمراری‘ناقص یا کامل)شخصی وشماری(شش صیغه مرکب از سه شخص و هریک مفرد یا جمع) صورت بسته است . ازآنجا که این الگوهای ساختاری اساساً با هم عمل میکنند‘ ناگزیر تفکیک آنها از یکدیگر دشوار است؛ خاصه از آن رو که همگی نمود صوری ندارند. این است که توصیف فعل عملاً دشوار از کار درآمده است . رفع این دشواری از طریق توصیف پایگانی آنها میسر است . در چنان توصیفی میتوان به سه لایه اشتقاقی(ریشه‘ستاک و لزوم تعدی)و هفت لایه تصریفی به قرار بالا قائل شد و ساخت فعل را لایه به لایه از اشتقاق تا تصریف دنبال کرد. چنین طرحی بی گمان موجب ساده شدن توصیف فعل واژگانی در فارسی می شود.
خیام: شاعر لحظه های برق آسای حضور
حوزههای تخصصی:
جایگاه قالبهای کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزدیک به نیمی از دیوان نیما اشعاری در قالبهای کلاسیک است؛ اما غالبا شکل سنتی و ضعیف این دسته از اشعار سبب شده است تا شارحان شعر نیما آنها را اشعاری تقلیدی و مشتی موزون و مقفا بدانند و به سادگی آنها را نادیده بگیرند. این اشعار، تفننی، تقلیدی و فاقد ارزش نیست. نیما پس از ققنوس آن گونه که خود در نامه ای می نویسد به سمت ادبیات کلاسیک باز می گردد و به صراحت تمام می گوید که بی توجهی او به ادبیات کلاسیک نقصانی بوده است؛ پس این بازگشت از سر تفنن نبوده بلکه نیما از سرودن این اشعار هدفی داشته است که تا امروز از چشم خوانندگان و شارحان آثارش دور مانده است. با دقت در نامه ها و اشعار نیما می توان نشانه هایی یافت که نشان می دهد سرودن این اشعار به قصد آزمودن میزان فرم پذیری قالبهای کلاسیک صورت گرفته است و نه به قصد تفنن. این مقاله نیز تلاشی برای نشان دادن جایگاه قالبهای کلاسیک در اندیشه نوگرای نیماست.
طنز و مزاح در آثار نعمت خان عالی
حوزههای تخصصی:
مقایسة شعر و زندگی امیلی دیکنسون و ژاله قائم مقامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه زنان و ادبیات
- حوزههای تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها شاعران معاصر
نماد از دیدگاه ابهام (تحلیل عناصر بلاغی نمادگونه در شعر معاصر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نماد از منظر علوم بلاغی کلمه، عبارت و یا جمله ای است که علاوه بر معنای ظاهری، طیف معنایی گسترده ای به خواننده القا کند. از آن جا که بیان اندیشه های غامض عرفانی و انعکاس غیر مستقیم اندیشه های سیاسی و اجتماعی در غالب نمادین، آسان تر است، از دیرباز نماد و نمادپردازی در ادب فارسی به ویژه در گستره ی شعر فارسی، ظهور ویژه ای داشته است. در ادبیات معاصر علاوه بر عوامل مذکور،توجه به آشنایی زدایی در متون ادبی و ظهور و بروز مکاتبی که گرایش خاص به ابهام دارند، بسامد نمادپردازی را افزون تر کرده است، به خصوص اینکه نماد تمام ویژگی های ابهام هنری را دارد و یکی از عوامل اصلی ابهام زا در شعر به شمار می رود. از این رو ارائه ی تعاریف دقیق و بررسی نمادهای شعر معاصر، می تواند گره گشای ابهام حاکم بر آن ها باشد و در تشخیص نماد از موارد مشابه آن یعنی کنایه های رمزی و استعاره های نمادنما به خواننده کمک کند. لذا در این مقاله بر آنیم نماد را از دیدگاه ابهام مورد بررسی قرار داده و به موارد نزدیک و مشابه آن نیز بپردازیم.
فردوسی و اتهام زردشتی گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که بخش مهمی از داستانهای شاهنامه به دوره پس از پیدایش زردشت و گسترش دین او در ایران مربوط می شود و همین امر سبب گردیده است تا افسانه های باستانی ایران، جلوههایی از این آیین را منعکس کند و به گونه ای در قصه های شاهنامه تاثیر بگذارد، مجالی را فراهم آورده تا برخی با تفسیرهای شخصی کوشش کنند فردوسی را متمایل به زردشتی گری معرفی کنند. در این مقاله، ابتدا به مهمترین اظهار نظر هایی که در این زمینه مطرح شده اشاره می گردد و آنگاه با استناد به متن شاهنامه، عقیده فردوسی نسبت به دین زردشت مورد بررسی قرار می گیرد.
ناهمخوانی نظریه و نوشتار (بررسی و نقد رمان گنجشک ها بهشت را می فهمند)
حوزههای تخصصی:
"رمان گنجشک ها بهشت را می فهمند مطابق با آموزه های پسامدرنیستی نوشته شده است. توجه به آشفتگی در روایت و به تبع آن زمان داستان، ویژگی های فراداستانی، ایجاد دور باطل با استفاده از شخصیت های تاریخی در کنار شخصیت های داستانی و حضور نویسنده در داستان برای به هم ریختن مرز میان واقعیت و خیال از جمله ویژگی هایی است که این رمان را در زمره رمان های پسامدرنیستی قرار می دهد. با این همه گاه مواردی در آن دیده می شود که تناسبی با آموزه های پسامدرنیسم ندارد. این مقاله ضمن اشاره به ویژگی های پسامدرنیستی رمان، به نقد عناصری می پردازد که با این ویژگی ها همگن نیستند و نشان می دهد که استفاده از شیوه های مربوط به این جریان در رمانی که یکی از وظایف اصلی خود را شناساندن شخصیتی قرار می دهد که نمادی از رزمندگان دوران جنگ می تواند باشد، بجا نمی نماید؛ زیرا نوع نگاه تفکر پسامدرن به انسان و زندگی با نگاه موجود در رمان همخوانی ندارد. طبیعی است با وجود تاکید همه شخصیت ها بر ترسیم شخصیتی آرمانی در رمان و همنوایی و همصدایی آنها، با رمانی چندصدایی نیز روبرو نباشیم.
"