فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۳٬۵۰۱ تا ۴۳٬۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
19 - 36
حوزههای تخصصی:
برشت در ادبیات غنایی خود در ارتباط با اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زمان اشعاری می سراید که هم بیانگر تفکر وی در تئاتر روایی است و هم خواننده را به چالش با مسایل روز وامی دارد. این سیر تفکر برشت در ادبیات غنایی که در این مقاله به بحث و بررسی گزارده می شود، گویای آن است که اشعار اولیه برشت، بیانگر گرایش های نیهیلیستی، آنارشیستی و اکسپرسیونیستی و به سخریه گرفتن شیوه زندگی بورژوازی است که این نمودها از ویژگی های نمایشنامه های آغازین اوست. اشعار برشت در اواسط دهه سی گرایشی مارکسیستی می یابد که در آن ها به بعد عقیدتی وی، یعنی تعمیق دیدگاه های مارکسیستی، توجه خاصی نشان داده شده است. برشت در دوران هجرت، برای مبارزه با حاکمیت فاشیستی شیوه جدیدی در ادبیات غنایی خود دنبال کرد و بر خلاف اشعار اولیه که مبتنی بر شعر سنتی، دارای فرم ثابت و اوزان شعری بودند، از شعر بدون قافیه و ریتم بی قاعده سود جست، چرا که معتقد بود، چنین اشعاری برای مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روز مناسبترند. گرچه اولین اشعار پس از جنگ جهانی دوم نیز بیانگر تفکرات سیاسی برشت بودند، اما در اواخر عمر هنری برشت، عشق نیز تا حدودی جای پایی در ادبیات غنایی وی باز کرد.
تحلیل کارکرد ساختار اپیزودیک در تاریخ بیهقی با تکیه بر «واقعه بوبکر حصیری» و «حکایت افشین و بودلف»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
59 - 84
حوزههای تخصصی:
تربیت دیوانی، وابستگی به هرم قدرت، ملاحظات سیاسی و محافظه کاری، بیهقی را در به کارگیری بیان پوشیده و کنایی/تلویحی ملزم ساخته است. یکی از راهبردهای بیهقی برای بیان انتقادات پوشیده و غیرمستقیم، به کارگیری ساختار اپیزودیک در تاریخ نگاری است. او در ضمن روایات فرعی به بهترین وجه و به صورت غیرمستقیم، انتقادات خود را مطرح کرده است. این مسئله به صورت مشخص در حکایت افشین و بودلف نمود یافته است. نتایج حاصل از دریافت و تشریح حکایت مذکور در تاریخ بیهقی و در پرتو متون موازی همانند فرج بعد از شدت نشان می دهد که بیهقی از زبان شخصیت های ماجرا، صفاتی به افشین نسبت می دهد که محتملاً این صفات منفی با ارجاع به روایت اصلی به صورت ضمنی تعریض و انتقاد از احمد حسن میمندی است. مقایسه حکایت افشین و بودلف از بیهقی با روایت دهستانی نیز نشان می دهد که در روایت دهستانی، تنها نام افشین ذکر شده و هیچ یک از صفاتی که بیهقی به او نسبت می دهد وجود ندارد. به واقع این صفات افزوده های خود بیهقی است و با ذکر و تأکید بر صفاتی که به افشین نسبت می دهد، گویا بر آن است تا مخاطب از کارکرد تلویحی و کنایی این ساختار اپیزودیک آگاهی یابد و به واسطه آن به هدف اصلی او از ذکر این حکایت که به احتمال انتقاد از احمد حسن میمندی است، پی برد.
بازنمایی نقش زن در ادبیات عامه عصر قاجار (برمبنای ادبیات مکتب خانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی وضعیت زن و نقش او در ادبیات مکتب خانه ای عصر قاجار است. به شیوه اسنادی، هفتاد قصه از قصه های عامه رایج در عصر قاجار را انتخاب کرده ایم. مدل مفهومی این پژوهش، تلفیقی از نظریه های ادبی و جامعه شناسی و روش تحقیق کیفی و فن مورد استفاده تحلیل محتواست. پس از قرائت پیکره متنی و استخراج داده های موردنظر، با استفاده از مدل مفهومی پژوهش، به بررسی کنش های زنان در قصه ها پرداختیم. مسئله ما تبیین نقش های متعدد زنان در قصه هاست. یافته ها نشان می دهد که باتوجه به غلبه گفتمان مردانه و ذهنیت جنسیت زده، نقش سیاسی و اجتماعی زنان در قصه ها پررنگ و نقش فرهنگی، آموزشی و حقوقی آن ها بسیار کم رنگ است. بقیه نقش های زنان در فاصله این دو قطب در مرتبه بیشترین و کم ترین قرار دارد.
تحلیل سبک شناسی ترکیب بند «با کاروان نیزه» علیرضا قزوه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ترکیب بند «با کاروان نیزه» از علیرضا قزوه یکی از معروف ترین منظومه های ادبیات دینی معاصر به شمارمی رود. شاعر ضمن خلق شعری حماسی و پرشور، بیشتر اهداف و نتایج آن واقعه را بیان کرده و در باره عوامل ایجاد آن صحبت می کند و آن را بستری برای بیان مفاهیم آزادی، دفاع از حق و مقاومت در برابر ظلم قرارمی دهد. در سطح ساختار، قوافی، ردیف ها و واژگزینی هایش همه در راستای همین هدف انتخاب شده است. مضامین شعر او نیز از این واقعه به عنوان یک انقلاب عظیم خبرمی دهد. توجه به موسیقی درونی، برجسته سازی مفاهیم و مضامین، استفاده از واژگان نشان دار، روانی و سادگی هوشمندانه، استفاده هنرمندانه از عناصر بلاغی، تصویرسازی مخیّل و عاطفی، مخاطب محوری، مفهوم گرایی، تأکید بر نهادینه ساختن مضامین دینی، انقلابی، انسانی و آرمانی از جمله ویژگی های سبکی شعر اوست. از آنجا که سبک شناسی ابزاری برای شناسایی هویت انسانی، علمی، ادبی و ایدئولوژیک شاعر است، از این رو این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس سبک شناسی لایه ای (مدرن) به بررسی ویژگی های بارز سبکی ترکیب بند عاشورایی این شاعر پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد شاعر از تمام امکانات و عناصر شعر در جهت تبیین اندیشه های دین باورانه اش بهره برده است و بر اساس همین اندیشه ها و مضامین علوی، حسینی و عاشورایی، او را می توان شاعری مفهوم گرا نامید. نگاهی به جنبه های ادبی و زبانی شعر قزوه نشان می دهد که شاعر با موازین ادبی و زبانی گذشته و حال آشنایی دارد و برای افزودن بر تأثیر کلام خود هر کجا که مناسب دانسته از آنها بهره برده است.
بررسی جایگاه «تجربه گر» در نظام فکری اشراقی بر مبنای فرانقش اندیشگانی (مطالعه موردی: رسائل لغت موران و صفیر سیمرغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده عارف در جریان سلوک و دستیابی به کشف و شهود، میان خود، طبیعت و خدا، رابطه و پیوند برقرار می کند و امری ماورای استدلال و عقل، بر او منکشف می شود. حصول چنین امری را تجربه عرفانی می نامند. این تجارب زمانی که در قالب زبان درمی آیند، پوششی از ابهام به خود می گیرند و باعث ایجاد شیوه های متفاوت روایتِ راویان، از تجربه ای واحد، می شوند. در متون رمزی صوفیه، مؤلف نه تنها برای ابلاغ اندیشه خود تلاش می کند، بلکه قصد وی بیشتر معطوف به پنهان کردن اسرار از نااهلان می شود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به مطالعه جایگاه «تجربه گر» در نظام فکری اشراقی، بر مبنای فرانقش اندیشگانی می پردازد. گرفتاری و غربت نفس، برداشتن موانع سلوک و دیدار با پیر مهم ترین درون مایه های رسائل سهروردی هستند و او بر سلوک به عوالم نوری بالاتر و رهایی از زندان مادی متمرکز شده است. یافته ها نشان می دهد که غلبه جهان بینی اشراقی، باعث شکل گیری سیر مشخصی از تغییر فرایندهای زبانی از رابطه ای به ذهنی شده است. نویسنده ابتدا با هدف ایجاد فضایی ملموس، به توصیف مفاهیم رمزی پرداخته، سپس از طریق گفت وگوی مشارکان، آن ها را تفسیر می کند و در نهایت در جایگاهِ پیر، به بیان مفاهیم انتزاعی می پردازد.
کارکرد نمادین اسطوره در شعر یوسف الخال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
177 - 192
حوزههای تخصصی:
اسطوره در شعر معاصر عربی از جایگاه بسیار گسترده ای برخوردار است که بسیاری از شاعران معاصرعرب از اسطوره برای بیان مفاهیم مطلوب خود استفاده کرده اند و یکی از شاعران معاصرعربی، یوسف الخال می باشد که تمایل بسیاری در به کارگیری اسطوره از خود نشان داده است و اسطوره را به معنای دقیق آن در شعر خود به کار گرفته است و شخصیّت مسیح (ع)به عنوان یکی از اسطوره های دینی به دلیل در برداشتن مفاهیم رستاخیزی و پیروزی از پرکاربردترین اساطیر در دیوان یوسف الخال به شمار می رود و به شیوه های گوناگون در شعر او نمود پیدا می کند. در این جستار برآنیم که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به کارکردهای مختلف شخصیت مسیح (ع) دردیوان یوسف الخال بپردازیم؛ بنابراین سؤال اصلی تحقیق بررسی کیفیت ابعاد و و زوایای کارکرد اسطوره ای شخصیت مسیح (ع) در دیوان شاعر و نتایج حاصله حاکی از آن است که مسیح گاه نماد منجی و رهایی بخشِ انسان ها از گناهان و گاه نماد رَنچ و در برخی احوال، به سان چهره منتقم ظهور می کند و در واقع شاعر با استفاده از شخصیت مسیح(ع) مشکلات و مسائل اجتماعی جامعه خویش را به تصویر می کشد.
لایه های سبک شناسی «شرح دعای صباحِ» آقا نجفی قوچانی
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، یکی از موضوعات ادبی است که در سده أخیر، توجه ویژه ای از طرف ادبیان و سخنوران به آن شده است. سبک ادبی، از اندیشه هر فرد سرچشمه می گیرد که بیان کننده نگرش و بینش آن فرد به واقعیت های پیرامونش است. نوع الفاظ، ترکیبات و جمله بندی و طرز تعبیر معانی، مهم ترین عوامل در چگونگی سبک ادبی است. در این میان از جمله متونی که شایستگی و ارزش بررسی و تجزیه و تحلیل دارد، متون دینی بویژه ادعیه ها و شروح آنها است، دعای صباح امیرمؤمنان علی (ع) یکی از متون دینی است که توجه بسیاری از علمای شیعه را به خود جلب نمود و شروح بسیاری برای آن نوشته شد. یکی از بهترین شروح آن که به دلیل جلوه-های ادبی، بلاغی و عرفانی از جایگاه والایی برخوردار است، شرح دعای صباح أثر آقا نجفی قوچانی می باشد. نوشتار حاضر بر آن است، تا عناصر سبکی شرح دعای صباح آقا نجفی در سه سطح زبانی( آوایی، واژگانی و نحوی)، ادبی(صنایع بدیعی و بیانی) و فکری و میزان انسجام این سطوح با همدیگر به روشی توصیفی تحلیلی در سایه سبک شناختی تجزیه و تحلیل شود، تا به واسطه ی این عوامل، شناخت هر چه بهتر و دقیق تری از این شرح به دست آمده و زیبایی ها و ارزش های ادبی آن تبیین گردد.
بررسی تطبیقی تصویر دگر جنسیتی از منظر سیمین بهبهانی و سعادالصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.1233
حوزههای تخصصی:
امروزه شعر، نه به مثابه امری تفننّی یا علاقه شخصی، بلکه به منزله ابزاری فرهنگی است که درراستای القای تفکّر و یا اصلاح روند خاصّی و گاهی معیوب در جامعه به کار می رود و همگان از اهمّیّت آن آگاه اند. منادیان برابری جنسیتی نیز متناسب با حال و مقام از این ابزار بهره برده و خواسته های خویش را با آن مطرح کرده اند. سیمین بهبهانی و سعاد الصّباح دو شاعر معاصری هستند که از این ابزار استفاده کرده و به تصویر مرد را در شعر خود ترسیم کرده اند. پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی تصویر مرد به مثابه دگرجنسیتی در شعر این دو شاعر پرداخته است. برای دستیابی به این هدف از شیوه تحلیلی – توصیفی استفاده شده است. یافته های پژوهش، نشانگر آن است که این دو شاعر با شعرشان چهره ای واقعی از مرد معاصر و خصوصیاتش نشان داده و دو جنبه نکوهیده و ستوده شده از وی ارائه داده اند. سیمین و سعاد، اعتراض هایی نسبت به مردان داشته اند و وضعیّت نابسامان زنان را حاصل رفتارهای نادرست مردان دانسته اند و خواسته اند که زنان نیز مثل مردان از حق و حقوق خود برخوردار باشند. درکنار این مسائل، هردو شاعر همسران خود را ستوده اند.
مرور انتقادی نظریه اسطوره شناختی رنه ژرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنه ژرار، با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به دیدگاه های مردم شناختی فریزر و اشتروس و در ضمن تعلّق خاطر به مکتب روان کاوی فرویدی یا همان روان کاوی متأخر فرانسوی، مبحثی را در باب تاریخ و فرهنگ مطرح می کند که آمیزه بدیعی از نقد ادبی، اسطوره شناسی، روان کاوی و دین پژوهی است. او با طرح این موضوع که در هر اسطوره ای می توان ردّپای خشونتی واقعی را یافت که در گذر زمان تبدّل یافته و تغییر چهره داده است، در نهایت به نوعی نظامِ اسطوره شناختی اُهمریستی روی می آورد که به موجب آن، خشونت های عینی تاریخی، برسازنده آیین ها و اسطوره های اقوام تلقی می شوند. به این ترتیب، با خوانش متون، قرائن و نشانه هایی را احصاء می کند که دالّ بر وجود میل محاکاتی در ساخت وجودی و روانی بشر و استمرار فراشد قربانی و بلاگردان در بنیادهای فرهنگی اقوام است. بر این اساس، مقاله پیش رو می کوشد با رویکردی تحلیلی انتقادی ضمن بررسی خاستگاه های نظری اندیشه ژرار، استدلال های وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این پژوهش نگارنده با تأکید بر جایگاه نظری ژرار مبنی بر قول به عدم اصالت آگاهی، موضع ضد دکارتی او را نسبت به سوژه، محل تأمل می داند و معتقد است آنچه ژرار به مثابه ساختارِ بنیادی فرهنگ مطرح می کند، از نوعی ناخودآگاهی کور و لجام گسیخته پیروی می کند که مبتنی بر نفیِ جایگاه خودآگاه و خودکار بودگی میل است.
ریا و تزویر و انعکاس آن در اشعار جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رذایل اخلاقی که همواره جوامع بشری در طول تاریخ به آن مبتلا بوده اند، ریا و تزویر است. ریای افرادی که هدفشان کسب نفوذ و اعتبار اجتماعی با ارائه شخصیّتی مقبول در نزد مردم است. جامی یکی از شاعران برجسته ادبیّات تعلیمی ایران است که در آثار ارزشمند خود به مباحث اخلاقی ازجمله ریا پرداخته است. از اشعار او برمی آید که در دوران وی ریا، صوفی نمایی، تشکیل گروه هایی از متصوّفه در اطراف یک شیخ و سکونت در خانقاه برای مقاصد مادّی و سوءاستفاده از دین و باورهای خالصانه مردم، بسیار رواج داشته است. وی در اشعار خود، به ویژه در «سلسله الذّهب»، با انتقاد از این رذیلت اخلاقی، گوشه هایی از مردم فریبی زاهدنمایان و ریاکاران زمان خود را برملا ساخته است و مردم را به آگاهی و شناخت و پیروی از نیک سیرتان مخلص و دوری از ریاکاران فرا می خواند تا از رهگذر آگاهی مردم، از رواج ریا جلوگیری نماید.
حزین لاهیجی، شاعری در کشاکش گفتمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۷
135-159
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به صورت تحلیل محتوا(توصیفی- آماری و تحلیلی) بر آن است که برخلاف دیدگاه غالب، حزین به عنوان شاعر و متفکر دوره گذار در نثر، تحت تأثیر جهان نگری ابژکتیو عصر صفوی و بارقه هایی از نثر مشروطه، و در شعر در زمره هنرمندان عصر بازگشت جای می گیرد. مقاله با تحلیل جوانب این موضوع، ضمن بررسی زندگی و مطالعه آثار حزین برای تعیین دقیقتر سبک شعر او، ویژگیهای سبک شناختی شاعران انجمن اوّل بازگشت را محور بررسی قرار داده است؛ آن گاه با بررسی شعر حزین و مقایسه آنها با اشعار این شاعران با استفاده از روش تحلیلی- آماری به این نتیجه می رسد که حزین بیش از اینکه شاعر سبک هندی باشد، آغازگر سبک بازگشت است.
The Reflection and Function of Geographic Names in Persian Poetry(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
117 - 128
حوزههای تخصصی:
The relation between geographic knowledge (particularly geographic names) and Persian poetry is one of the important literary categories which is studied in this article. This category has been talked about less up to now and has been rarely under research and evaluation. There is no doubt that a noticeable part of the poetry themes and Persian poets' witticism is about the names which are mentioned. The familiar appendices which are regulated and published under the title of "list of places" on the final pages of most of the Persian poetry Diwans are briefly clear confirmation of this claim. In this article, there will be an endeavor to familiarize and introduce different forms of reflection of "geographic names" in Persian poetry including a various spectrum of poetic themes, figurative speech, inspiring symbolic and mystical meanings, melodious compounds, proverbial quotations, and wisdom, description, praise, expressing erudition, and developing geographic knowledge. Keywords: Persian poetry, geographical names, poetic theme, literary geography, collocation
آن که بیشتر می داند، بیشتر شک می کند
حوزههای تخصصی:
مکاتیب تاریخی
یک نامه نامی از شیخ سعدی
منبع:
ارمغان ۱۳۰۳ شماره ۳ و ۴
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی بوران دخت و آتنا، الهگان جنگ آوری در داراب نامه و اودیسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهان شمول را در پی خواهد داشت. اسطوره ها، افسانه ها و حماسه های ملل هندواروپایی بازتاب جهان بینی مشترکی هستند که می توان آن را در لابه لای متون ادبی رصد کرد. یکی از درون مایه های مهم این قلمرو، زنان و ویژگی های خاص ایشان، در خلال قرن ها دگرگونی، در اعتقادات و آئین های اسطوره ای است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی اسطوره ای و روشی تطبیقی، به قیاس نقش زنان در دو حماسه اودیسه و داراب نامه طرسوسی بپردازد. در این بررسی، کارکردهای برجسته شخصیت های اصلی زن در این دو اثر و شباهت های ایشان شمرده شده است. نگارنده برای بررسی این شباهت ها، پس از برشمردن ویژگی ها و خویش کاری های «آتنا» الهه جنگاوری و خردورزی یونانی، و «بوران دخت» پهلوان بانوی خارق العاده داراب نامه، اثبات می کند که بوران دخت، بازآفرینی متأخر «آناهیتا»، الهه ایرانی است که با آتنای یونانی، هم عرض و همسان است. این نوع همسانی و این همانی در بستر حماسه های دو فرهنگ مختلف، نشانگر ریشه ها و خاستگاه های یکسان اساطیر در ادبیّات ملل است.
کارکردهای هنری و زیباشناختی تنازع در شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۷
235 - 252
حوزههای تخصصی:
تنازع یکی از مباحث علم دستور است که بر اساس آن بخشی از جمله همزمان چند نقش مختلف نحوی می گیرد. هدف این مقاله، تعیین و بررسی نقش های زیباشناختی این تمهید زبانی در شعر است. هنگام ایجاد تنازع در شعر، شاعر ساختار جمله را به گونه ای تنظیم می کند که واژگان، ترکیبات و جملات مختلفی، متنازعٌ فیه را برای تکمیل ساختار نحوی خود به سمت خود جذب می کنند و به تعبیری، برای تصاحب آن به نزاع می پردازند. این خصوصیت موجب ساخت خلاقیت های هنری مختلفی در شعر می شود و جملات و بخش های مختلف شعر را مانند لولا به هم متصل می سازد و به آن ها عمق و ژرفا می بخشد. ایجاد ابهام و چندمعنایی، ساخت برخی صنایع بدیعی، انسجام، ساخت زبان خاص شعری و رعایت ایجاز و دوری از اطناب از جمله کارکردهای هنری تنازع در شعر محسوب می شود. شاعر در بیشتر مواقع، آگاهانه از تنازع بهره می برد تا بتواند زبان شعری خود را برجسته و بلیغ تر سازد.
زمینه های فکری طریقت ذهبیه در آثار میر سید علی همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۳
141-165
حوزههای تخصصی:
ذهبیه از جمله سلسله های صوفیانه شیعه مذهبی است که در نیمه نخست سده نهم هجری و در عصر حاکمیت تیموریان رسماً فعالیت خود را آغاز کرد و با روی کارآمدن دولت صفوی، قوام بیشتر یافت و در تمامی ادوار پس از آن نیز با فراز و فرودهایی به حیات اجتماعی و گاه سیاسی خود ادامه داد. بزرگان این طریقت، سلسله اقطاب خود را به معروف کرخی و از طریق او به امام رضا(ع) و در نهایت به پیغمبر اسلام(ص) می رسانند. گرایش های شیعی که از نخستین ادوار تصوف اسلامی در آثار برخی متقدمان به نحو بارزی دیده می شد، از قرن پنجم به بعد، افزایش بیشتری یافت و سرانجام در رسالات میرسید علی همدانی، گسترده تر شد. در این پژوهش برآنیم تا با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن کندوکاوی در مهمترین عقاید و باورهای طریقت ذهبیه، نقش میر سید علی همدانی را در تحولات این سلسله مورد بررسی قرار دهیم.
زوال خیال در مصاف مقال حقوقی؛ جستاری در فرآیند رابطه صورت و محتوا در شعر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵(پیاپی ۹۰)
۱۷۲-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
ورود مفاهیم و موضوعات گسترده ی حقوقی در عصر مشروطه به حوزه ی شعر، موجب تلاقی دو گونه سخن یا به تعبیری دو ساحت گفتمانی حقوقی و ادبی در شعر این دوره شده است. گفتمان حقوق عمومی، محتوای غالب شعر مشروطه را سامان داده و حضور بسیار کمرنگ عنصر تخیل به مشخصه ی ساخت و صورت آن تبدیل شده است. بر این اساس تبیین نقش گفتمان حقوقی در رابطه ی صورت و محتوای شعر مشروطه مسئله ی اصلی این پژوهش است. جستار حاضر به روش تحلیلی و توصیفی و با استناد به شواهد شعری متعدد این مهم را از رهگذر فرآیندی وامی کاود که به واسطه ی ویژگی ذاتی مقال حقوقی و ناسازگاری آن با صور خیال پدید آمده و می توان از آن به «گذر از خیال به عاطفه» در شعر این دوره تعبیر کرد. فرآیندی که صورت غالب شعر مشروطه بر اساس آن و با تمرکز بر عواطف اجتماعی و انقلابی در غیاب صور خیال سامان یافته است. جستار حاضر سازواری این روایت را با نظرگاه تجدد ادبی نیز سنجیده و سرانجام آثار مترتب بر مدعای پژوهش را در ساحت ها و ساختارهای مشهور شعر مشروطه بازخوانی کرده است.