فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
مناسک تدفین و آیین های گورستانی در آثار داستانی صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای ادیان
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی فقه و کلام
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای فرهنگ عامه آیین ها و باورها
- حوزههای تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها نویسندگان معاصر
کانون توجه این مقاله، ترکیب ویژه ای از مرگ اندیشی و فرهنگ شناسی در آثار داستانی صادق هدایت ا ست. بازپردازی شیوه های مختلف تدفین و سازه های گورستانی، به یاری دانش باستان شناسی و مردم شناسی و برحسب فرهنگ، تمدن، سنن، آیین ها و مناسک مختلف، نشان دهنده درنگ شایسته او در این گونه باورهاست. هدایت در داستان پدران آدم، روایتگر مرگ یک انسان ـ میمون و در داستان های تاریکخانه، بوفکور، تخت ابونصر، آفرینگان و آخرین لبخند، به ترتیب، روایتگرِ مرگ انسان عهد سنگ، عهود فلزات و آهن و دوران های پس از آن، ازجمله زمانه پادشاهان کیانی و نیز دوران معاصر است. این روند حتی تا دوران نادیده بشر هزاران سال بعد نیز ادامه می یابد. بر پایه این پژوهش شاید بتوان از نظمی تسلسل یافته در داستان های صادق هدایت سخن گفت که رویکردی تاریخ مدار را دنبال می کند.
آرمان شهر در رمان ما، اثر یوگِنی زامیاتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان آثار یوگِنی زامیاتین، رمان ما اهمیت خاصی دارد. رمان ما در سال 1920 نوشته شد، ولی به سبب دیدگاه های «ضد انقلابی» آن تا سال 1988 در شوروی به چاپ نرسید. این مقاله، ابتدا به موضوعات بررسی شده در آثار زامیاتین می پردازد و سپس به دیدگاه های نویسنده درباره نظام حاکم بر اتحاد شوروی در دوران بعد از انقلاب اکتبر 1917 اشاره می کند. زامیاتین، در رمان ما، اتحاد شوروی را هزار سال جلوتر می برد و شرایط اجتماعی و سیاسی آن را در صورت تحقق وعده های سردمداران و نظریه پردازان حکومت کمونیستی به تصویر می کشد.
رمان ما، اثر زامیاتین، رمانی است انتقادی که نویسنده سعی دارد در آن تأثیر غرق شدن در مادیات و بی توجهی به ارزش های معنوی و انسانی را بیان کند. تصویری که زامیاتین از آرمان شهر مورد ادعای نظریه پردازان حکومت شوروی ترسیم می کند، نشان گر آن است که مردم از لحاظ مادی زندگی بسیار مرفهی دارند و به طور یکسان از مادیات برخوردارند، ولی بدون خلاقیت و ارزش های دینی و انسانی خوشبخت نیستند و خود را در حصار و بند مادیات می بینند.
تحلیل ریشه شناختی (اتیمولوژیکی) و روان کاوانه واژه آدم و رابطه آن با مفهوم عقده و نماد گره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
«ریشه شناسی» (Etymology) که در ادبیات نیز وجوه کاربردی بسیاری دارد، دانشی است که می توان با بهره گیری از آن از رهگذر یافتن ریشه و یا اشتقاق های یک واژه به وجوه معنایی آن بیشتر و بهتر پی برد. در این مقاله تلاش کرده ایم تا با طرح ریشه شناسی واژه «آدم» (ADOM) (و ارایه معنای اصلی آن که نشانگر پویایی و استحاله پذیری آدم است) و نیز با بررسی نماد «گره» یا به تعبیر روان کاوانه همان «عقده» یا (Complex) به ارایه تحلیلی دین شناختی و روان کاوانه از این مفاهیم بپردازیم و نشان دهیم که چگونه توجه به این نکات در شناخت بهتر و بیشتر هویت راستین آدمی و استعداد تربیت پذیری او یاریمان می کند. به عنوان مثال طرح این مطلب در مقام رهیافتی ادبی- زبان شناختی در حوزه فهم آثار عرفانی که اساسی ترین موضوع آن «پویایی» آدم و «حرکت» او به سوی خدا برای رسیدن به کمال است، خالی از فایده نیست.
عنصر کشمکش در منظومه ی خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی در ادبیات فارسی به عنوان شاعر داستان سرا، یگانه استاد صاحب سبک، در این عرصه است که سکّه ی فرمانروایی بر این شیوه ی خاص تاکنون به نام او زده شده است. از آنجا که داستان یکی از مهم ترین انواع ادبی در ادبیات نوین ملل جهان است، بررسی آثار نظامی از آن بخش های معدود ادب کهن فارسی است که امروزه مورد اقبال بسیاری از ادب دوستان قرار گرفته است. در میان آثار داستانی نظامی اکثر اهل ادب، منظومه ی خسرو و شیرین او را زیباتر و گیراتر می پندارند؛ امّا اینکه، علّت این برتری چیست، جای تأمّل دارد. کشمکش، یکی از عناصر اصلی داستان در مفهومِ امروزیِ آن است. در این پژوهش ده کشمکش در داستان خسرو وشیرین نظامی مورد بررسی قرار گرفته است که هر کدام از این کشمکش ها در پیشبرد داستان، نقشی خاص دارند. بار معنایی و اندیشگی داستان را کشمکش های ذهنی برپدوش دارند که حجم بیشتری از اثر را به خود اختصاص داده اند. نقش اصلی کشمکش ها در داستان، پیوند اجزای آن و حفظ سَیر منطقی حوادث داستان از حیث رابطه ی علّی است.
عقل در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای خواننده مثنوی در بادی امر دریافت موضوع عقل مبهم و دشوار جلوه می کند؛ آیا عقل، در این کتاب دریاگونه مطابق اندیشه کدام یک از نحله ها تعریف شده است؟ آیا همان است که متکلمان، فلاسفه، علمای اخلاق، صوفیه - که عقل نزد هر یک از آنان تعریف جداگانه ای دارد.....
بررسی طنز منثور در برخی مطبوعات رسمی طنز کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به توصیف و بررسی طنز منثور در مطبوعات رسمی طنز کشور پرداخته شده است. داده های این تحقیق شامل 260 متن منثور برگرفته از 7 مجله طنز می باشد که در 25 سال اخیر در ایران منتشر شده اند. این داده ها براساس رویکرد «نظریه عمومی طنز کلامی» که شامل شش متغیر پایه یا منابع دانش است، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که چارچوب معرفی شده این قابلیت را دارد که برای تحلیل متون طنز منثور در زبان فارسی به کار گرفته شود؛ به علاوه، از بین شش متغیر پایه مطرح در نظریه عمومی طنز کلامی، دو متغیر تقابل انگاره و مکانیسم منطقی از عوامل همیشه حاضر و مؤثر در ساختار طنز منثور در زبان فارسی هستند.
بازخوانی داستان شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنایی و محمد غزالی دو شخصیت سرنوشت ساز در فرهنگ و ادب این سرزمین هستند که آثارشان نقطه عطفی در میراث گرانقدر عرفانی ماست. پرسش اصلی این مقاله که بررسی است، دقیقا در نقطه تلاقی آراء آن دو شکل « تنزیه » تطبیقی آراء این دو اندیشمند در مبحث می گیرد. آیا سنایی در برخورد با آثار غزالی اصل را بر اقتباس صرف گذاشته یا برخورد خلاق محدود می شود، اما مقاله « تنزیه » را اساس قرار داده است؟ هر چند بررسی ما فقط به موضوع در عین حال می تواند دورنمایی از طرز مکالمه سنایی با آثار غزالی را پیش چشم خوانندگان ترسیم کند. برای رسیدن به پاسخ، ایده های هر کدام از دو شخصیت فوق را به صورت تطبیقی و در ذیل چند عنوان اصلی بررسی کرده ایم: تنزیه و تشبیه، مساله استوا « تنزیه » درباره مفهوم بر عرش، تاویل آیات و احادیث، نسبت خالق با گناهان انسان و تبیین برخورد خلاقانه سنایی با این موضوعات، از جمله بحثهای محوری این مقاله است.
«توریه» فن ادبی تأمل برانگیز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
وجه در برابر گونه: بحثی در قلمروی نظریه انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه¬ی بحث در باب گونه¬های ادبی، برمی گردد به دستگاهِ ردگان¬شناسی و تقسیم¬بندی آثار ادبی از نظر افلاطون و ارسطو که سه گونه¬ی اصلیِ حماسه، نمایش¬نامه و آثار غنایی را بر اساسِ «وجه» یا چگونگیِ بازنماییِ سخن در کلامِ گوینده یا شاعر بررسی کرده¬اند. در نظریه¬ی انواعِ ادبیِ معاصر، از این اصطلاح برای بیان جنبه¬های درون¬مایگانیِ گونه¬های ادبی استفاده می¬شود. به مددِ اصطلاح وجه، چرایی و چگونگیِ کاربرد اصطلاحاتی وصفی همچون: «تراژیک، حماسی، غنایی، مرثیه¬ای، طنز¬آمیز» تشریح می¬شود که بر جنبه¬های مفهومی و درون¬مایگانی دلالت دارند؛ مثلاً وقتی می¬گوییم این اثر «رمانی حماسی» است، بدین معناست که نوع یا گونه¬ی آن رمان است، لیکن وجه معنایی آن حماسی است. تفاوت دیگر وجه با گونه در این است که یک گونه¬¬ی خاص همچون حماسه یا تراژدی ممکن است از بین برود، ولی وجه تراژیک و حماسی آن ممکن تا زمان¬ها باقی بماند. اصطلاحاتِ «وجه¬نما» ـ یعنی اصطلاحاتی همچون: «تراژیک، حماسی، غنایی، مرثیه¬ای، طنز¬ آمیزـ وابسته به شکل و ساختار صوری آثار ادبی خاص نیستند، بلکه گویای جنبه¬های درون¬مایگانی آثار ادبی هستند. همچنین، این مبحث ناظر است بر این که چگونه برخی از انواع ادبی¬ـ همچون تراژدی، حماسه و غزل¬ـ آن¬قدر گسترش پیدا می¬کنند که ویژگی¬های درون¬مایگانیِ آن¬ها، برای توصیف ابعادِ درون¬مایه¬ای دیگر انواع ادبی به کار می¬روند و در مقابل برخی انواع ادبی¬، همچون: رمان، داستان کوتاه، قصیده و مقامه از چنین خصلتی برخوردارنیستند.
بررسی بیت هایی از شاهنامه در ویرایش جلال خالقی مطلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با این که تاکنون کوشش های بسیاری برای ویرایش شاهنامه و پیراستن آن از دست بُردهای کاتبان بعدی انجام یافته است، به نظر می رسد که هنوز تا رسیدن به سخن اصلی فردوسی و اعتماد قاطع به ویرایش های موجود، راه درازی در پیش باشد. یکی از کوشش های گران سنگِ سال های اخیر ویرایش دکتر جلال خالقی مطلق است. این نوشتار با دقیق شدن در دست نویس ها و به کمک قرینه ها و منابع تکمیلی، بیت هایی از این ویرایش را زیر ذره بین نهاده و در هر مورد پیشنهادهای تازه ای مطرح کرده است.
تغییر کمیت مصوت در شعر عروضی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عروض فارسی بر کمیت (کوتاهی و بلندی) هجا استوار است و شاعر، بر حسب الگوی وزنی، هجاهای شعر خود را انتخاب می کند. از طرفی، کمیت هجا مبتنی بر کمیت مصوت است. بنابراین، در عروض فارسی، کمیت مصوت معتبر است. اما ضرورت رعایت الگوی وزنی در شرایطی خاص موجب تغییر کمیت مصوت می شود، یعنی مصوت کوتاه به بلند بدل می شود یا بر عکس. برای مثال، به مصرع دوم بیت زیر توجه کنید: منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن از نی کلک همه قند و شکر می بارم Mana-mân ?â?e-re sâher ke be ?afsu-ne soxan ?az ne-ye kelk hame qan-do ?ekar mibâram ...
فضای مقدس
«مرغ شُو» در باورهای کهن مردم جنوب کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پر رمزورازترین باورهای عامیانه مردم جنوب کرمان در گذشتهاعتقاد به پرنده ای به نام «مرغ شُو» بوده است. مردم این ناحیه می پنداشتد که این مرغ رنگ زرد طلایی دارد، قادر است اندازه خود را تغییر دهد، به طور معمول در شب ظاهر می شود، و با مکیدن خون نوزاد سبب مرگ او می شود. داستان های مربوط به مرغ شُو در گذر زمان، با واقعیت و خیال درهم آمیخته اند و این پرنده که به گونه ای با موجودات اساطیریپیوند دارد، در باور مردم، به مرغی شگرف و هراسناک تبدیل شده است. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند به شیوه توصیفی- تحلیلی، به معرفی این پرنده و ردیابی آن در اسطوره های سایر ملل بپردازند. حاصل آنکه این مرغ اساطیری بخشی از بن مایه های داستان سیمرغ، موجودی به نام خون آشام، مرغ کَمَک، گارودا در اسطوره های هندی، و استیمفالی در یونان، و لیلیت یا لیلیتو در اسطوره های بین النهرین را با خود همراه دارد. خون آشام بودن مرغ شو و مرگ آفرینی آن نیز با ناشناخته بودن برخی از بیماری ها برای مردم گذشته در پیوند است.
هبوط و حدوث روح در نگاه مولانا و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مباحث مطرح در بین فلاسفه و عرفای اسلامی، اندیشه هبوط انسان از عالم ملکوت به عالم ملک و جهان ماده است. اندیشه هبوط انسان بر این اساس استوار است که انسان نخست در عالم برین در جوار رحمت حق بوده است و به خاطر گناهی، از بهشت عدن الهی به جهان ماده تبعید شده است. نگارنده در این مقاله حدوث و قدم روح و تجرد و بساطت آن را، از بن مایه های اصلی فلسفی اندیشه هبوط تلقی کرده و معتقد است فلاسفه و عرفای بزرگ در تبیین حدوث و قدم روح انسانی دچار نوعی تردید و سرگردانی بوده و در تحلیل آن دچار مشکل شده اند. نگارنده، این حیرت و سرگردانی را در کلام ابن سینا، و مولانا به اجمال مورد بررسی قرار داده و مسأله چگونگی آفرینش روح و تجرد آن را اساس اندیشه هبوط انسان دانسته است.