فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اغلب متخصصان تاریخ معماری، بر این باورند که معماری کلیسا امری است "غربی"، که سرآغاز و روند تکاملی واحدی دارد. این نگاه، حاصل شناخت نادرست تاریخ معماری کلیسا، بر بستر شرقی یا بی توجهی به آن است. مقاله حاضر در نظر دارد در یک بررسی زمینه گرایانه، سرآغاز معماری کلیسای غربی، که عمدتا ریشه در فرهنگ یونانی–رومی دارد و کلیسای ارمنی، که ریشه در فرهنگ معماری محلی از دوران پیشااورارتویی تا دوران متاخر پیشامسیحی دارد، را مورد مطالعه تطبیقی و تحلیلی قرار دهد. طبق یافته های پژوهش، علی رغم وجود هر دو نوع ساختار خطی و مرکزی در ابتدای دوران شکل گیری معماری کلیسا در ارمنستان و غرب، باید تصریح کرد که ساختار خطی در شکل آشنای باسیلیکای مسیحی در غرب و ساختار مرکزی، که به زعم برخی ذاتا "شرقی" است، در معماری ارمنی، غالب است. کلیساهای خطی و مرکزی در دو فرهنگ، دارای سرمنشا و ویژگی های متفاوت هستند. ساختارهای مرکب مرکزگرا در معماری پیش از رنسانس در کلیسای غربی، محدود به تجربیات تمدن بیزانس و وارثان معماری آن هستند. بررسی این ساختارهای ترکیبی، از جمله باسیلیک گنبددار، کلیسای پنج گنبدی وکلیسای صلیبی گنبدمرکزی، نشان دهنده تقدم این ساختارها در معماری کلیسای ارمنی و وام دار بودن معماری بیزانس و اروپا به معماری ارمنی است.
تحلیل تطبیقی عوامل مؤثر بر کالبد خانه های دوم گردشگری از منظر جامعه ی محلی و گردشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه خانه های دوم گردشگری در نواحی روستایی همواره یکی از نشانه های توجه گردشگران به روستاها می باشد. این سکونتگاه ها اغلب به دلیل نابرابری های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی دو جامعه ی محلی و گردشگران و تفاوت در نیازهای کالبدی و فضایی بین دو گروه مذکور منجر به بروز برخی تناقضات و مشکلات ناشی از آن می شود. این مسئله همواره نیازمند توجه ویژه توسط متخصصان است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی در شکل گیری کالبد خانه های دوم گردشگری از منظر جامعه ی محلی و گردشگران و ارزیابی اشتراکات و افتراقات بین آنها می باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های ترکیبی است که با استفاده از تکنیک کیفی (مصاحبه نیمه ساختاریافته) و کمی (پرسش نامه لیکرت) انجام شده است. تعداد 15 متغیر کالبدی و 16 متغیر اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی به عنوان عوامل مؤثر در طراحی خانه های دوم انتخاب و ویرایش شدند. 64 نفر از اهالی و54 نفر صاحبان خانه های دوم به روش نمونه گیری تصادفی ساده جهت مصاحبه و پاسخگویی به پرسش نامه انتخاب گردید. به منظور تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه های تکمیل شده توسط نمونه آماری در خصوص 15 متغیر کالبدی تحقیق از آزمون تی مستقل و برای مشخص کردن عوامل مؤثر در طراحی خانه های دوم از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون تی مستقل اختلاف نظر و اتفاق نظر بین دو گروه مخاطبین درباره نحوه ی تأثیر متغیرهای کالبدی در شکل گیری خانه های دوم را نشان داد. هم چنین نتایج آزمون رگرسیون چندگانه بیانگر اثرپذیری کالبد از عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی براساس نظر مخاطبین بود. در خصوص برخی عوامل کالبدی مانند توجه به سبزینگی (دیوار سبز، فضای باز سبز)، استفاده از روش های نوین در ساخت خانه دوم، اهمیت دید و منظر نسبت به اقلیم در جانمایی و جهت گیری ساختمان، وجود فضاهای نیمه باز مشرف به معابر، پیش بینی فضاهای تفریحی جمعی و استفاده از مصالح و اشکال معماری بومی، اختلاف معنی دار بین مخاطبین مشاهده شد. همچنین نتایج رگرسیون چندگانه بیانگر همبستگی و ارتباط مستقیم بین اغلب متغیرهای کالبدی و عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی براساس نظر مخاطبین بود. جلب توجه طراحان و برنامه ریزان به دیدگاه های مخاطبین و آگاهی از میزان تأثیر آنها در طرح و ساخت خانه های دوم حائز اهمیت است.
تحلیل حضور نور در راسته و چهارسوق قیصریه بازار اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نور به عنوان فراگیرترین عنصرطبیعت، در تجربه مخاطب از فضا نقش مهمی را ایفا می نماید. یکی از جنبه های قدرتمند فضای معماری تاریخی ایران، به ک ارگیری خردمندانه نور است. بهره برداری از نور روز در معماری سنتی ایران علاوه بر تامین روشنایی، پاسخگوی نیازهای اقلیمی، فیزیکی، روانی و زیبایی شناسی بوده است. در راستای این رویکرد، معمار ایرانی تجربه های موفقی در بهره گیری خلاقانه نور در فضاهای داخلی دارد. ترکیبات متنوع از مدخل های نوری نشان این ادعا است. به منظور بررسی جایگاه نورپردازی طبیعی در معماری ایران، پژوهشی در مجموعه بازار قیصریه اصفهان صورت پذیرفت. هدف از این پژوهش، بررسی کمیت و کیفیت نور روز و عملکرد انواع مدخل های نور در یک فضای عمومی- تجاری است که بنا بر کاربری خاص، محدودیت هایی در بهره مندی از انواع روزن ها دارد. در این تحلیل، نور طبیعی، در تاریخ ها و ساعت های معلوم و نیز به صورت سالانه، با استفاده از نرم افزارها، شبیه سازی و شاخص های کمی ارزیابی نور روز اعم از ایستا و پویا بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان از تبعیت توزیع روشنایی نور روز از الگویی خاص می نماید. به طوری که بازه های سهم روشنایی در کل سال تقریبا ثابت است و با تغییر فصل تفاوت چشمگیری در سهم دریافتی دیده نمی شود. همچنین میزان نور دریافتی در بیش از 70% از مساحت راسته قیصریه و 50% از زمان های کاربری، بین بازه 100 تا 2000 لوکس قرار دارد که نوری مطلوب برای یک فضا محسوب می شود. میزان تامین نور کمی و کیفی در بازار قیصریه بر اساس آنالیز یافته ها، از اهم نتایج پژوهش حاضر است.
امکان سنجی وجود گنبد بر فراز کاخ چلیپایی بیشاپور در زمان ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
41 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر بیشاپور در اوایل دوره ساسانی به دستور شاپور یکم بنیان گذاشته شد و عناصر معماری و هنری متعددی از آن به جای مانده است. یکی از این آثار بقایای بنایی موسوم به کاخ چلیپایی است. پلان چلیپایی این بنا با جرزهای عظیمی از سنگ و گچ و با ضخامتی نزدیک به شش متر احاطه شده که فضای مربع شکل مرکزی آن بیش از بیست و دو متر طول دارد. در حال حاضر هیچ گونه نشانه ای از پوشش سقف آن وجود ندارد. فرضیه پژوهش: نظریات پیشین در خصوص شکل سقف احتمالی کاخ چلیپایی بیشاپور بر مستندات استوار نیست. چنانچه گنبدی بر فراز مربع مرکزی پلان چلیپایی متصور شود، بزرگ ترین گنبد سنگی آن دوره در ایران خواهد بود. وجود گنبد بر فراز این بنا و تبعیت آن از فرم گنبدهای متعارف معماری ساسانی فرضیه این تحقیق است. هدف پژوهش: یافتن نشانه هایی که امکان وجود یک پوشش گنبدی را بر روی بنا اثبات کند و سپس شکل اصیل احتمالی سازه آن را براساس شواهد مستدل به تصویر بکشد. روش پژوهش: برای رسیدن به این اهداف از روش مطالعه تطبیقی بهره گرفته شد و نمونه هایی که از نظر تاریخی و سبک معماری و مصالح به این سازه شباهت داشتند بررسی شدند و با محاسبه و مقایسه ابعاد و تناسبات آنها الگویی برای نسبت ابعاد جرزها و دهانه ها در گنبدهای ساسانی به دست آمد. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، ضخامت جرزهای کاخ چلیپایی با میانگین اندازه های نمونه های منتخب بناهای چهارطاقی ایران هم خوانی دارد و امکان بالقوه وجود گنبد بر فراز بخش مربع شکل پلان چلیپایی را ثابت می کند. در خصوص ارتفاع گنبد، دامنه نتایج پراکندگی دارد و ارتفاع فرضی، براساس میانگین، قابلیت ارائه دارد.
مبانی طراحی پردیس دانشگاهی بر اساس مطالعات رفتاری: نمونه موردی دانشگاه صنعتی نوشیروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۴
39 - 50
حوزههای تخصصی:
در سیر تکاملی مجتمعهای آموزشی عالی، همواره ترکیب فضای بسته با فضاهای باز وجود داشته است و مصادیق متعددی از آن در ایران، کشورهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی قابل مشاهده است. تحقیقات نشان می دهند که پردیس های دانشگاهی تاثیر مهمی بر ایجاد محیط های آموزشی باکیفیت داشته و میتوانند به ایجاد حس تعلق دانشجویان به موسسات آموزش عالی کمک کنند. با این وجود، طراحی پردیس های دانشگاهی در ایران اغلب بر اساس طرح های از پیش تعیین شده و بدون در نظر گرفتن رفتارها و نیازهای استفاده کنندگان چنین فضاهایی است. شناسایی و ارزیابی نیازها و خواسته های دانشجویان و دلایل استفاده/عدم استفاده آنها از فضاهای دانشگاهی می تواند به خلق فضاهایی حاوی معنی کمک کند. این پژوهش می کوشد تا طراحی پردیس های دانشگاهی را بر اساس مطالعات رفتاری مورد بازنگری قرار دهد. نمونه مورد بررسی در این تحقیق پردیس دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل است. روش تحفیق کیفی و مبتنی بر مشاهدات و برداشت رفتارها و مصاحبه است. نتایج نشان می دهد حداکثر فعالیت در فضاهای سبز و مسیرهای بین دانشکده ها صورت می گیرد. فضاهای خلوت تر مطلوبیت بیشتری جهت فعالیت هایی چون مطالعه و تمرکز دارد. توجه به موقعیت نصب مبلمان مجموعه و همچنین استفاده از گونه های متفاوتی از مبلمان که برپایه فعالیت و متناسب با اقلیم طراحی شده اند می تواند بر میزان مطلوبیت و استفاده موثر دانشجویان از فضاهای باز دانشگاهی بیفزاید. در این راستا توجه به معماری لبه ها می تواند نقش موثری در پردیس های دانشگاهی در فضاهای شهری متراکم ایفا کند.
تاثیر فرم هندسی ساختمان های بلند بر پراکنش ذرات معلق و آلودگی هوا در محیط پیرامون آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
193-203
حوزههای تخصصی:
اهداف: تاثیرات ساختمان های بلند فارغ از سیمای شهری بر شرایط محیط زیست پیرامون خود از جمله بر حرکت باد در دره های شهری مساله ای است که نیازمند توجه و بررسی است. چرا که باد از متغیرهای مهم تاثیرگذار بر شرایط آسایش حرارتی عابران و همچنین پراکندگی آلودگی در فضای باز شهری است. هدف از این تحقیق یافتن تاثیرات مثبت چنین ساختمان هایی بر کاهش آلودگی محیط اطراف آنهاست. روش ها: در این پژوهش بافت پیرامون میدان امام خمینی در شهر تهران به عنوان نمونه با استفاده از نرم افزار انویمت مورد بررسی قرار گرفته است. ساختمان بلندمرتبه در این بافت ساختمان مخابرات با ۵۰ متر ارتفاع است. لذا علاوه بر ارتفاع واقعی ساختمان و بررسی الگوی سرعت باد در ارتفاع های مختلف ساختمان ۵۰متری با فرض این که ساختمان دارای ارتفاع های مختلف (۱۵، ۲۰، ۲۵، ۳۰، ۳۵، ۴۰، ۴۵ متر) باشد نیز شبیه سازی شده و نتایج الگوی توزیع جریان باد مدل های مختلف با یکدیگر مقایسه شده است. یافته ها: با بررسی رابطه ارتفاع و هندسه این ساختمان با الگوی توزیع جریان و سرعت باد اطراف آن مشخص شد که با تغییر ارتفاع، الگوهای تلاطم هوای اطراف ساختمان تغییر یافته و این امر باعث تغییر الگوی آلودگی هوا می شود. نتیجه گیری: این پژوهش نشان دهنده تاثیر چشمگیر ارتفاع ساختمان در الگوی وزش باد بافت پیرامون آن و نیز لایه های هوای بالاتر و پراکنش آلودگی هوای معابر مجاور است.
Effect of Green Space on Resident`s Place Attachment in Residential Spaces (Case Study: Villa and Apartment Dwellers in Shiraz)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
13 - 24
حوزههای تخصصی:
Living space is a place of relaxation, and those with a sense of attachment to the environment are more satisfied with their living space. According to the literature, being in nature is very effective in creating positive emotions in people. In recent years, living in apartments has made people away from nature affecting their positive feelings about their living space. This study aimed to investigate to what extent and how direct relationship with nature affects dwellers’ place attachment in residential areas? The main research question is that what is the relationship between the direct contact with nature in residential areas and level of place attachment? The research method in this article is mixed. Considering the qualitative method, the basic concepts of the research are presented based on the analysis of the content in the environmental psychology and nature–human interactions; and then the criteria for creating a sense of place attachment in the residential areas are extracted. This can be used as a basis for developing a questionnaire. In the quantitative method, the effect of nature on place attachment is measured using a questionnaire. Based on the findings, it can be argued that green space can form stronger relationships between individuals and the environment. Finally, according to the results of this study and confirmed the significance of green space, designers need to consider more clearly the relevance of this important natural element in their future designs.
تبیین مؤلفه های زنانگی برگرفته از آثار زنان معمار ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم دی ۱۳۹۹ شماره ۹۱
81 - 94
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه فراهم آوردن یک فضای مطلوب برای افراد، فارغ از زن یا مرد بودن کاربران، نیازمند شناخت کامل معمار از ابعاد فیزیکی، روحی و روانی و اجتماعی مخاطب است. در این میان، گاهی نیازهای زنان، به عنوان نیمی از کاربران فضا، نادیده گرفته می شود، زیرا بسیاری از نیازهای زنان، که از ویژگی های روحی، روانی و حتی اجتماعی آن ها منتج می شود، ناشناخته مانده است. نبود شناخت کافی نسبت به نیازهای زنان موجب کاهش میزان رضایتمندی آن ها از محیط ساخته شده اطراف خود خواهد شد. فرضیه پژوهش حاضر این است که در برخی از آثار معماری مؤلفه هایی وجود دارند که مصداقی از زنانگی طراحان آن ها هستند. شناخت این مصادیق که غالباً برگرفته از مفاهیم اندیشه پست مدرنیستی بوده و یا توسط خود زنان خلق شده اند، بر کیفیت فضا، مخصوصاً مطلوبیت آن برای زنان بسیار تأثیرگذار خواهد بود.هدف پژوهش: با توجه به فرضیه مطرح شده، هدف این پژوهش معرفی مؤلفه های زنانگی در معماری است که بتوان از آن ها برای خلق فضاهایی مطلوب زنان بهره برد.روش پژوهش: در بخش های مبانی و مفاهیم و مرور تجارب، که درنهایت تولیدکننده مدل پژوهشی پژوهش است، از روش استقرایی و سپس به منظور دستیابی به نتیجه هایی از روش دلفی و مصاحبه با خبرگان ( 228 نفر از معماران زن فعال ایرانی) استفاده می شود.نتیجه گیری: درنتیجه این پژوهش مؤلفه های مادرانگی، آب گونگی، بنیادی بودن و ساختاری بودن، به همراه ریزمعیارهایشان، به عنوان مؤلفه های زنانگی در معماری امروز زنان معرفی شده اند.
An Assessment of Indoor Air Quality and Thermal Comfort in Educational Spaces (Case Study: Girls' High Schools in Arak, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
25 - 36
حوزههای تخصصی:
As s tudents spend one-third of their time at school, their health, comfort, and productivity are mos tly influenced by thermal condition and indoor air quality of classrooms. Regarding that manual window-opening is a common way for providing fresh air in classes and s tudents aren't allowed to change their uniform, position or control the windows during the lesson hours, providing thermal comfort in winters may cause a lack of fresh air and therefore, dissatisfaction. This article is trying to evaluate the indoor air quality, and thermal condition of the classrooms, in two typical classrooms for 15-16-year-old girls in Arak, Iran. The overall s tudy objective is to compare indoor microclimate measured parameters, with (1) s tudents' subjective judgment, collected through a ques tionnaire, and (2) s tandards and to inves tigate the effects of microclimate on the indoor environmental condition of classrooms. According to the results, the thermal sensation of the students depends on their clothing rate and their understanding of the thermal state. In contrast, their thermal satisfaction is affected by the amount of fresh air provided. In winter, because of closed windows, students are mostly dissatisfied with the air quality and, therefore, thermal comfort, while in spring that the indoor environmental conditions meet the standards; the students feel satisfied with the conditions. The results of this research show that the indoor environment of the classrooms is mainly influenced by internal loads; consequently, its thermal condition is not a defining parameter.
جستاری در باب ریشه تاق های فتیله ای گوتیک فرانسه و ارتباط آن با ایران (با تکیه بر آراء آندره گدار در کتاب هنر ایران)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی معماری از دیرباز موضوعی جهت گفتگو و بحث معماران و سایر متخصصین مرتبط با آن و درباره ریشه یابی سبک احداث بنا و ویژگی های عناصر تشکیل دهنده آن بوده است. بررسی ریشه های علمی، هنری و اجتماعی تاثیرگذار بر هر سبک، علاوه بر اینکه درکی صحیح از کیفیت و روح زمانه حاکم بر جامعه به دست میدهد، می تواند با اتصال به دستاوردهایی در هر یک از زمینه های ذکر شده موجب تقویت عنصر هویت در آن جامعه گردد. در این میان سبک معماری گوتیک از نمونه هایی است که در ریشه آن اختلاف نظرهایی وجود دارد. افرادی نظیر آرتور اوپهام پوپ، مادام دیولافوا و شوازی عقیده داشتند که ریشه تاق های فتیله ای گوتیک فرانسه را باید در ایران جست اما آندره گدار فرانسوی جوری دیگر می اندیشید. او که بیش از 30 سال سابقه فعالیت معماری و باستان شناسی را در ایران داشت با این موضوع مخالف بود. وی در کتاب هنر ایران علاوه بر نگاهی اجمالی به تاریخ پیشرفت هنر ایران در ادوار مختلف به اظهار نظر راجع به فرضیه وجود ریشه معماری گوتیک فرانسه در ایران پرداخته است. این پژوهش که داده های اسنادی خود را به روش کتابخانه ای گردآوری کرده، سعی دارد با روش تحقیق تاریخی-تحلیلی و همچنین روش تحلیل محتوای متن جهت تجزیه و تحلیل داده ها به بررسی صحت و سقم این ادعا بر اساس آراء آندره گدار در کتاب "هنر ایران" بپردازد. حال این سوال مطرح است که آیا ریشه تاق های معماری سبک گوتیک فرانسه را باید در ایران جست؟ ضرورت این پژوهش از آنجاست که این امر میتواند دیدی واضح از ارتباط بین این دو مقوله به دست داده و به درک صحیح تر سبک شناسی معماری کمک کند. نظر به ماهیت میان رشته ای معماری و تسلط گدار بر معماری و باستان شناسی ایران، بر اساس نظریات وی در کتاب هنر ایران، فرض این پژوهش بر عدم ارتباط معماری گوتیک اروپا و ایران قرار دارد. نفی ارتباط بین تاق های فتیله ای در کلیسای سن فیلیبر و ایوان کرخه و به تبع آن سبک گوتیک و معماری ایران، نتیجه این پژوهش است.
بررسی اصول و معیارهای پدافند غیرعامل در طراحی شهر زیرزمینی کرد علیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
14 - 30
حوزههای تخصصی:
تاریخ معماری ایران اسلامی گویای ارزشمندی هایی است که می تواند سبب شود الگوهای مطلوب معماری و شهرسازی برمبنای پایداری و تداوم استخراج شود. یکی از نمونه های موفق در شهرسازی ایران، پدیده شهرهای زیرزمینی است. شهرهایی که چه باهدف امنیتی و چه مذهبی پدید آمده و گویای آن است که ملاحظات دفاعی و استراتژیک از مهم ترین عوامل در شکل گیری این گونه از معماری بوده است. مقاله حاضر با تأکید بر معماری شهر زیرزمینی کرد علیا و تحلیل الگوهای ساختاری معماری آن در راستای تطبیق با اصول معماری پدافند غیرعامل برآمده و نسبت به تحلیل این الگوها اقدام نموده است. مقاله با ماهیت کیفی و شیوه تحلیلی توصیفی و با تأکید بر روش کتابخانه ای و تحقیقات میدانی در خصوص معماری شهرهای زیرزمینی پرداخته شده است. پس از بررسی اصول معماری پدافند غیرعامل و تطبیق و تحلیل در حوزه معماری زیرزمینی و دستکند نسبت به استخراج الگوهای پایدار این گونه از معماری اقدام شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که معماری شهر زیرزمینی کردعلیا که در رده معماری دستکند قرار می گیرد ضرورتاً بر اساس مبانی امنیت شکل یافته و در خصوص الگوهای مکان یابی، استقرار، ساختار فرم، فضاهای ارتباطی و فضاهای زیستی و هندسه فضاهای حرکتی ماهیتی پایدار داشته است و قابلیت تطبیق پذیری بر اساس اصول و معیارهای پدافند غیر عامل را دارد . و در مقام مقایسه با سایر معماری های دستکند می تواند الگویی مطلوب و پایدار جهت استمرار در ساختار های جدید شهری قرار گیرد.
اولویت بندی عوامل معناساز در فرآیند ادراک محیط با استفاده از تکنیک تاپسیس جهت تدوین مدل علت و معلولی معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
93 - 110
حوزههای تخصصی:
برای ادراک محیط انسان نیازمند ایجاد نوعی تطابق میان حالات روانی خود و نیروهای محیطی ناشی از پدیده است، بنابراین فضای احاطه کننده مخاطب از طریق سازمان عناصر، بر احساس ما از محیط تأثیر می گذارد. ازاین رو یافتن عوامل معناساز در فرآیند ادراک به معماران برای طراحی کمک می کند. هدف پژوهش حاضر یافتن عوامل تأثیر گذار بر شکل گیری معنا، رتبه بندی این عوامل به منظور یافتن اولویت های برتر تأثیرگذار، یافتن نحوه ارتباط و تأثیر گذاری متقابل عوامل بر یکدیگر و چگونگی کارکرد بهینه آن ها می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، یک پژوهش کاربردی و از نظر طرح پژوهش، توصیفی محسوب می شود. در بخش نظری به منظور یافتن عوامل معناساز، از منابع اینترنتی، مطالعات کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. در این راستا 28 عامل تأثیرگذار بر معنا شناسایی شدند و پرسشنامه بر اساس الزامات تکنیک تاپسیس تنظیم شد. جامعه آماری پژوهش، شامل استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های شهر شیراز می باشد. اطلاعات حاصل از تعداد 203 پرسش نامه های برگشتی، با استفاده از تکنیک تاپسیس و روش آنتروپی شانون، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که عامل «هویت و شخصیت»(Ci=1.00، Di+=0.00، Di-=0.20)در زیرمعیارهای شخصیتی و «نوع رابطه انسان با محیط» (Ci=1.00، Di+=0.00، Di-=0.26) در زیرمعیارهای محیط رفتاری در رتبه ی اول تأثیرگذاری قرار دارند. در نهایت به تدوین مدلی جامع و ساختاری نظام مند از عوامل تأثیر گذار بر شکل گیری معنا با استفاده از نرم افزار ونسیم اقدام گردید. این مدل علت و معلولی با تشکیل یک ساختار به هم پیوسته از عوامل با توجه به اولویت آن ها، نشانگر نحوه ارتباط و تأثیر گذاری متقابل عوامل بر یکدیگر است.
ارزیابی حکمرانی خوب شهری از منظر دفاع غیرعامل (نمونه موردی: کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
19 - 35
حوزههای تخصصی:
حکمرانی خوب شهری رویکرد جدیدی در مدیریت شهری می باشد که بر اساس بنیان های مشارکتی و رویکردهای تعامل گرایانه فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری در مدیریت شهری را متحول کرده است. یکی از مسائل اساسی برای داشتن توسعه شهری پایدار توجه و اتخاذ رویکردی مناسب برای دفاع غیرعامل شهری برای مواجهه با چالش های پیش روی توسعه شهری در این راستا می باشد. حکمرانی خوب شهری با توجه به ماهیت شاخصه های آن می تواند فصل نوینی را در دفاع غیرعامل رقم زده و در تسریع و پویایی تحقق هر چه بهتر این مسئله در شهرها مؤثر باشد. در این راستا مطالعه حاضر باهدف کاربردی و با روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی حکمرانی خوب شهری از منظر دفاع غیرعامل در کلان شهر اهواز پرداخته است. برای گرداوری داده های پژوهش به روش دلفی از نظرات 30 نفر از کارشناسان و متخصصان مرتبط استفاده شده است. برای تحلیل داده ها در جهت اولویت بندی مؤلفه ها از مدلTOPSIS و برای ارزیابی تأثیر شاخص ها بر روی تحقق کمرانی از منظر پدافند غیرعامل از آزمون های رگرسیونی خطی و لگاریتمی استفاده شده است. نتایج داده ها نشان می دهد که شاخص کارایی دارای بیشترین اولویت برای تحقق حکمرانی خوب شهری از منظر دفاع غیرعامل در کلان شهر اهواز می باشد و از سوی دیگر تمامی شاخص ها دارای تأثیر معناداری بر روی حکمرانی خوب شهری از منظر دفاع غیرعامل می باشد
گونه شناسی مسکن و تکنیک های ساخت بومی در روستای تاریخی الگن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستای الگن از توابع بخش چاروسا (63 کیلومتری شمال شهر دهدشت) در شهرستان کهگیلویه، در زاگرس جنوبی قراردارد. وجود ساختارهای تاریخی- کالبدی و روابط فرهنگی- اجتماعی که در طول زمان در دل بافت کهن روستا شکل گرفته است، از یک سو و جنگل های تنک بلوط در منطقه، الگن را به مجتمع زیستی کم نظیری مبدل ساخته که شناسایی دارایی های فرهنگی و حفاظت از ساختارهای تاریخی-طبیعی آن را ضروری می سازد. استقرار روستا در عرصه متصل به تنگه الگن که تنها راه تاریخی دسترسی به لنده و بهبهان بود، از یک سو و وجود منابع آب شیرین و عرصه های مستعد کشاورزی از سوی دیگر، سبب شکل گیری ساختارهای درهم تنیده فشرده بافت تاریخی در راستایی خطی شده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت الگوهای مسکن بومی و تکنیک های ساخت ابنیه تاریخی در روستای الگن، ضمن جمع آوری تاریخ شفاهی و مطالعات فرهنگی-اجتماعی، ساختارهای کالبدی موجود در هسته تاریخی سکونت گاه را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و می کوشد تا به پرسش های زیر پاسخ دهد؛ چه عواملی بر شکل گیری هسته تاریخی خطی سکونتگاه موثر بوده است؟ تیپولوژی و ساختار فضایی الگوهای مسکن بومی در روستا چگونه است؟ تکنیک های ساخت تاریخی چه رابطه ای با مصالح بوم آورد در منطقه دارد؟ به دلیل فقدان هرگونه مطالعات مدون در زمینه تاریخ سکونت گاه های منطقه و ازآنجمله الگن، پژوهش با استناد به مطالعات جامع ، میدانی با رویکردی تحلیلی- تفسیری به موردپژوهی هسته تاریخی روستا پرداخته و تلاش دارد از طریق مستندنگاری مولفه های کالبدی بافت، الگوهای بومی، تکنیک های ساخت و فرآیند تحول آنها را موردشناسایی قراردهد. براساس نتایج پژوهش، ساختار خطی روستا (با راستایی شمال غربی- جنوب شرقی) منطبق بر ساختار توپوگرافیک بستر جغرافیایی بر روی تپه سوق الجیشی-که دید مناسبی به تنگه داشته و دفاع از روستا در برابر مهاجمان را تسهیل می نمود- شکل گرفته است. همچنین با بررسی ساختار 30 واحد مسکونی تاریخی، می توان سه الگوی اصلی شامل الگوی نه قسمتی (توو)، چنداتاقه ساده و چنداتاقی ایوان دار(عمارت) را مورد شناسایی قرار داد. اگرچه تکنیک های ساخت ابنیه، منطبق بر مصالح بومی (سنگ لاشه، تنه های بلوط و ملات گچ) است، اما آشکارا می توان کاربست شیوه های محلی و پیشرفت تکنولوژیک آنها و توجه به شیوه های طراحی اقلیمی را در معماری ابنیه بومی روستا مشاهده کرد.
تاثیر نقش انرژی خورشید بر ساختمان های اداری شمال شهر تهران با هدف کاهش مصرف انرژی
حوزههای تخصصی:
بدون تردید امروزه آلودگی محیط زیست و گرمای جهانی حاصل از مصرف سوختهای فسیلی افزایش یافته است. از سوی دیگر، با توجه به میل افراد به سمت شهرنشینی، جمعیت در شهر های بزرگ مانند تهران رو به افزایش می باشد. همین موضوع سبب افزایش سرعت ساخت و ساز و در نتیجه منجر به هدر رفتن انرژی فسیلی و از دست دادن منابع طبیعی شده است. آمار ها نشان می دهند که بیش از یک سوم انرژی در بخش ساختمان مصرف می شود و در حال حاضر بحران انرژی از بحران های مهم در چند دهه اخیر محسوب می شود. در ساختمان های اداری علاوه بر مصارف معمول سرمایش و گرمایش که در تمامی ساختمانها دیده می شود، عواملی نظیر روشنایی، تجهیزات و تعداد کارکنان جز عوامل مهم مصارف انرژی هستند. یکی از موارد حائز اهمیت در کاهش مصرف انرژی استفاده از انرژی های تجدیدپذیر است. تاثیر انرژی خورشید در بخش ساخت و ساز به عنوان یک انرژی تجدیدپذیر بسیار چشمگیر می باشد. در این مقاله از روش کتابخانه ای استفاده شده است و هدف از این پژوهش بررسی میزان مصرف انرژی در ساختمان های اداری، بهبود در روند مصرفی و کاهش هزینه ها می باشد. نتیجه فرض شده مبنی بر آن است که با استفاده از سیستم های خورشیدی و راهکار های نوین، توجه به اقلیم و میزان تابش خورشید و هم چنین جهت استقرار ساختمان، نه تنها می توان در بهره وری در مصرف انرژی صرفه جویی کرد بلکه موجب درآمد زایی نیز می شود.
تبیین تأثیر جریان های اجتماعی و سیاسی سال های 1300 تا 1357 بر شکل گیری یادمان های آرامگاهی ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری به عنوان بخشی از فرهنگِ هر جامعه برخاسته از بستر اجتماعی و سیاسی آن جامعه است. در برخی مناطق جغرافیایی، یادمان های آرامگاهی شکل دهنده بخش مهمی از تمدن آن کشور محسوب می شود. در ایران نیز، با توجه به اهمیت این بناها به لحاظ مذهبی، با ظهور حکومت پهلوی، نوعی متفاوت از بناهای آرامگاهی و نگرشی نو به معماری بناهای یادمانی و آرامگاهی شکل گرفت. عمده ترین دلیلِ این تفاوت به بستر اجتماعی و سیاسی سال های 1300 تا 1357 بازمی گردد. شناخت این بستر و چگونگی ایجاد آن می تواند درک بهتری از نحوه شکل گیری یادمان های آرامگاهی ایران در این دوران را در پی داشته باشد. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش تبیین جریان های تأثیرگذارِ سیاسی و اجتماعی سال های 1300 تا 1357 بر روند شکل گیری یادمان های آرامگاهی ایرانِ معاصر و بررسی چگونگی تأثیرگذاری این جریان هاست. به عبارت دیگر، در این پژوهش به این پرسش ها پاسخ داده می شود که اولاً تحولات سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار بر شکل گیری یادمان های آرامگاهی کدام اند، و ثانیاً این تحولات به چه نحو بر روی این روند تأثیر گذاشته اند؟ روش پژوهش: ابتدا، پس از بررسی میدانی، نمونه هایی موردی انتخاب و سپس با ابزار مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد به روش تاریخی-تفسیری، جریان های سیاسی و اجتماعی هم دوره این بناها بررسی می شوند؛ سرانجام، تأثیر این تحولات بر جامعه و چگونگی این اثرگذاری در هر دوره مورد تحلیل قرار می گیرد. نتیجه گیری: بررسی اسناد موجود نشان می دهد که در دوره پهلوی اول تحولاتی همچون غرب گرایی، مذهب ستیزی، و سعی در ایجاد وحدت ملی، تأثیری بی واسطه تر بر روی این فرایند گذاشته و بر انتخاب آرامگاه ها، شکل و ساختار آن ها اثری مستقیم داشته اند. با تداوم این تحولات در دوره پهلوی دوم، این اثرگذاری بر روی معماری یادمان های آرامگاهی به واسطه بسترهای فرهنگی ایجادشده صورت گرفته است. همچنین طراحی این بناها، نسبت به دوره قبل، از رویکردهای شخصی معماران و تحولات هنری جامعه جهانی تأثیر بیشتری گرفته و این منجر به تغییر، هم در فرم و هم در جزئیات، شده است. واژگان کلیدی: یادمان های آرامگاهی، معماری ایران معاصر، جریان های سیاسی و اجتماعی 1300 تا 1357، معماری آرامگاهی.
تدوین معیارهای طراحی فضای مشترک در مناطق مرکزی شهرها (مطالعه موردی : خیابان خیام شهر قزوین)
منبع:
هویت محیط دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
1-21
حوزههای تخصصی:
بیان مساله : امروزه گسترش دامنه فعالیت ها به واسطه ساخت و سازهای سرسام آور در شهرها، موجب بروز مشکلات ترافیکی در معابر نظیر تراکم ترافیک و کُندی جریان عادی عبور و مرور وسایل نقلیه،کاهش شدید فضای پارکینگ، افزایش استفاده از سوخت های فسیلی،بروز تصادفات و کاهش میزان امنیت عابران،افزایش آلودگی های زیست محیطی و مشکلات اجتماعی چون کاهش سرزندگی در افراد و مسائلی از این دست می شود.مراکز شهری به دلیل تمرکز فعالیت ها و تجمع افراد، همواره به عنوان یکی از مهم ترین گره های ترافیکی در سطح شهرها نمایان می شوند. نظریه پردازان شهری ضمن ارائه تکنیک های متعدد در راستای توسعه انسان محورشهرها،اشاره ای مستقیم به احداث پیاده راه ها و تأثیرات مثبت این گونه فضاها بر رونق سرزندگی اجتماعی و افزایش رضایتمندی شهروندان داشته و آن را به عنوان یکی از مهم ترین راهکارهای کاهش حجم ترافیک وسایل نقلیه در معابر معرفی می کنند.در فضای مشترک علاوه بر مرتفع کردن اولویت نخست نظریه پردازان شهری که همان انسان محور کردن فضاهای شهری می باشد، به نیازهای وابسته به حضور خودروها نیز توجه شده و همین امر موجب رضایت خیل عظیمی از ذینفعان فضاهای شهری به همراه داشته است.در فضای مشترک سعی برآن شده که علاوه بر حضور کامل افراد پیاده، وسایل نقلیه به صورت کنترل شده و با حجم محدود در فضای شهری حضور یابند. هدف:مقاله حاضر با هدف استخراج و ارائه معیارهای طراحی شهری ایجاد فضاهای مشترک در مراکز شهری(در این پژوهش : خیابان خیام شهر قزوین) بر مبنای تحلیل اطلاعات بدست آمده از تجربیات موفق جهانی تدوین شده است. روش:در فرآیند پژوهش ضمن بررسی مبانی نظری مرتبط با نظریه مذکور،با استفاده از روش های توصیفی و تحلیل اطلاعات موجود در منابع موردنظر،به بررسی معیارهای طراحی فضای مشترک در تجارب جهانی پرداخته و در ادامه معیارهای پیشنهادی به منظور اجرای این طرح در مناطق مرکزی شهری ارائه شده است. یافته ها:یافته های پژوهش در ۵ محور مجزا، اصول و معیارهای طراحی فضای مشترک بمنظور اجرا در مناطق مراکز شهری را شناسایی کرده و زیرمعیارها، محورهای استراتژیک،راهکارها و در نهایت ضوابط و توصیه های طراحی سیاست اجرایی را در چارچوبی مشخص ارائه کرده است. نتیجه:ارائه چارچوبی مدون در قالب ۵ محور مدیریت و آرامسازی ترافیک،بهبود سیمای کالبدی شهر،وضعیت زیست محیطی،وضعیت اقتصادی و خدمات شهری،تقویت زندگی اجتماعی و تعاملات فرهنگی از معیارهای طراحی فضای مشترک در مناطق مرکزی شهری می باشد.
بررسی مدارس نوین اصفهان در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول براساس عوامل شکل گیری و اجزای کالبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۸۸
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بروز موج نوگرایی در تاریخ معاصر ایران موجبِ پیدایش مدارسی به شیوه اروپایی در کشور و شهر اصفهان شد. این مدارس از نظر محتوای دروس و معماریِ بنا با مدارس سنتی متفاوت بودند. در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول، به تبع افزایش جمعیت در ایران و نیز سیاست دولت وقت در زمینه توسعه کمّی مدارس به منظور تربیت نیروی متخصص، ساخت مدارس در دستور کار قرار گرفت. اهمیت تحقیق حاضر از آن حیث است که اکثر پژوهش ها درباره معماری مدارس اصفهان به مدارس سنتی (مدارس علمیه) شهر اصفهان می پردازند، و به معماری مدارسِ معاصر، خصوصاً در دوره های مذکور، و روند شکل گیری آن کمتر توجه شده است. هدف پژوهش: این پژوهش در پی شناخت عوامل تاریخی-سیاسی، فرهنگی و اجتماعیِ تأثیرگذار بر شکل گیری مدارس نوین اصفهان در دوره های مذکور، و شناخت ماهیت معماری و مقایسه ساختار کالبدی و شیوه معماری این مدارس با یکدیگر است. روش پژوهش: مطالعه حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و موردپژوهی انجام شده است. پنج مدرسه به عنوان نمونه موردی برگزیده شدند و تاریخچه شکل گیری آن ها با روش کتابخانه ای و اسنادی مورد مطالعه قرار گرفت؛ سپس، با روش میدانی، اطلاعات مدارس کامل شد و این مدارس براساس هدف پژوهش با یکدیگر مقایسه شدند. نتیجه گیری: از مهم ترین عوامل شکل گیری مدارس نوین می توان به انقلاب مشروطیت، نقش حکومت پهلوی اول، میسیونرهای انگلیسی، و استادکارهای بومی شهر اشاره کرد؛ در مورد دوره پهلوی، تمایل حکومت به ایجاد شیوه باستان گرایی در معماری، در مورد میسیونرها، تحولات دو قرن نوزدهم و بیستم در اروپا و تغییر ساختار آموزشی غرب و احداث چند مدرسه در اصفهان توسط میسیونرهای فرانسوی و انگلیسی و تأثیر آن ها در ایجاد ساختار معماری مشابه مدارس غربی، و در مورد آخر حضور استادکارهای بومی (اصفهانی) در این شهر و تمایل آن ها به اجرای شیوه سنتی (اصفهانی) در معماری مدارس، تعیین کننده بوده اند. این عوامل در کنار هم منجر به ایجاد نوعی معماری تلفیقی در ساختمان های اکثر مدارس اصفهان در دوره های مذکور شده است.
تبیین ارتباط دوسویه ادراک منظر و مشارکت در فرآیند توسعه منظر مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
35 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: برقراری ارتباط میان انسان و محیط اطرافش از گذشته های دور، به عنوان امری اجتناب ناپذیر، در زندگی انسان و تأمین نیازهای مادی و معنوی او نقشی اساسی داشته است. این تعامل در دوره های مختلف و در مناظر گوناگون به نمایش گذاشته شده و سبب تقویت فرهنگ مردم هر کشور می شود. همچنین، این تعامل محیط و منظر به کمک ادراک و مشارکت نقش مهمی در بهبود ابعاد کیفی منظر دارد و سعی بر آن شده است که ارتقای آن از طریق منظر مشارکتی ممکن شود.هدف: این پژوهش در پی بررسی ویژگی های ادراک از مناظر شهری و مشارکتی و ارائه فاکتورهای تطبیقی ادراک منظر و حوزه مشارکت است.روش تحقیق: این پژوهش که در آن، تلفیق روش های تحلیل محتوا و مقایسه تطبیقی استفاده شده است، ابتدا در پی استدلال در زمینه ادراک و مشارکت، سپس به دنبال شیوه های به کارگیری روش تطبیقی در منظر مشارکتی است. بخش نخست این مقاله به مباحث نظری در زمینه ادراک و مشارکت به صورت تحلیل محتوا اختصاص دارد -که با استفاده از راهبردهای کیفی در بستر استدلال منطقی میسر شده است- و سپس با استفاده از روش تحلیلی تطبیقی بررسی اشتراکات فاکتورهای ادراک و مشارکت می پردازد.نتیجه گیری: ادراک منظر به عواملی همچون فضایی-بصری، عملکردی و بصری-رفتاری وابسته است و مشارکت به نظریه مشارکتی،گستره چندسطحی، الگو و نردبان مشارکتی بستگی دارد. به کمک همین تعاریف در این مقاله مدل مفهومی ارائه شده است که نمایانگر ارتباط دوسویه بین فاکتورهای ادراک منظر و مشارکت است. نتایج نشان می دهد برآیند متقابل فاکتورها به واسطه اعتماد فردی، تعمیم یافته و نهادی در توسعه و شکل گیری فرآیند منظر مشارکتی مؤثر است. در انتها الگوی طراحی منظر مشارکتی با بهره گیری از نظر متخصصین ارائه شده است.
جریان حقیقت در پادسینمای محمدرضا اصلانی بر مبنای دیدگاه مارتین هیدگر در «سرآغاز کار هنری» مطالعه موردی: فیلم «جام حسنلو، داستان کسی که می پرسد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
35 - 42
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: بیان مسئله: مطالعه ارتباط سینما و فلسفه، یکی از مهمترین زمینه های مطالعاتی بینا رشته ای است. استفاده از ایده های فلسفی فیلسوفان غربی برای خوانش آثار هنرمندان شرقی، می تواند زمینه های دستیابی به ارزش های آثار هنری را ارتقاء بخشد. دیدگاه «مارتین هایدگر» و استفاده از تفکرات او در خوانش آثار پادسینمائی «محمدرضا اصلانی» یکی از موضوعات نوین بینارشته ای میان سینما و فلسفه است. «هیدگر» معتقد است که بودنِ شاعرانه، متمایز با دیگر بودن هاست و در زبان به مثابه خانه وجود تجلی پیدا می کند. حقیقت در زبانِ شاعرانه، از بودن تا شدن جریان می یابد؛ این جریان از منشاء اثر هنری تا شاعرانه سکنی گزیدنِ هنرمند در اثرش ساری و جاری است. اگر پادسینما (Acinema) را به مثابه هنر شاعرانه در نظر بگیریم، قرابتِ بسیاری با دیدگاه و نظر هیدگر بروز می دهد. بنا به نظر ژان «فرانسوا لیوتار»- فیلسوف معاصر فرانسوی- پادسینما نوعی سینمای نامتعارف است که دو نوع حرکت یعنی حرکت بیش از اندازه و سکون بیش از اندازه، مهمترین عنصر سبکی آن است. محمدرضا اصلانی با پشتوانه شاعرانه اش، حرکتی در فیلم هایش می سازد که با تأکید بر سکون به عنوان تأملی درونِ جهانِ تصویر، یادآور ایده هیدگر درباره تبیینِ جریانِ حقیقت است. فیلم جام حسنلو، داستان کسی که می پرسد تولید سال 1346 خورشیدی از نمونه آثاری است که با خوانشِ شاعرانه نقش های حک شده بر روی جام حسنلو به عنوان یکی از آثار برجسته ایرانِ باستان، تلاش می کند جریانی از حقیقت بسازد که هیدگر در فلسفه خود از آن سخن گفته است.هدف پژوهش: معرفی پادسینمای محمدرضا اصلانی به عنوان جلوه ای از ارائه جریان حقیقت در اثر هنری بر مبنای آرای هیدگر. روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و رجوع به آثار تصویری محمدرضا اصلانی استفاده شده است. نتیجه گیری: محمدرضا اصلانی، با اتکا به شناخت حرکت پادسینمایی و با تأکید بر ارائه تصاویری همراه با سکون، جریانی از حقیقت را در آثارش می سازد که دو سوی حقیقت، یعنی تحقق و جریان آن، در خود اثر و ایجاد و پدیدارشدن آن توسط اثر را شامل می شود.