فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۸۸-۷۵
حوزههای تخصصی:
با توجه به غیرمنتظره بودن حوادث و بلایای طبیعی درصورتی که به خوبی مدیریت نشوند ممکن است به بحران های بزرگ تری تبدیل شوند. از طرفی برای مدیریت بهتر و کنترل سریع تر حوادث و بحران ها، به همکاری گسترده سازمان های دولتی، غیردولتی و مشارکت نیروهای مردمی، در قالب حکمرانی شبکه ای نیاز دارند. هدف از این تحقیق، بررسی نظر 140 نفر از جامعه آماری منتخب تحقیق، به روش طبقه ای تصادفی نسبی شامل: مدیران و رابطین بحران دستگاه های عضو کارگروه های 14 گانه عضو ستاد مدیریت بحران، استان کهگیلویه و بویراحمد در خصوص تأثیر مؤلفه های حکمرانی شبکه ای بر عناصر مدیریت بحران (پیش بینی، آماده سازی، مقابله و احیاء و بازسازی)، می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، پیمایشی و از نوع همبستگی است. با توجه به پیشینه تحقیق، پس از ترسیم مدل مفهومی تحقیق، نسبت به طراحی پرسشنامه محققین ساخته اقدام شد و پس از به دست آمدن پایایی و روایی لازم، نسبت به جمع آوری داده ها اقدام شد. سپس با توجه به روش معادلات ساختاری و تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار آماری smart pls، آزمون فرضیه های تحقیق، انجام شد. پس از انجام آزمون های آماری لازم، ضمن تأیید فرضیه های تحقیق، مشخص گردید که: حکمرانی شبکه ای بر عناصر مدیریت بحران رابطه مثبت دارد، بیشترین تأثیرگذاری حکمرانی شبکه ای به ترتیب بر عناصر مدیریت بحران شامل: پیش بینی بحران (0.78)، مقابله با بحران (0.75)، آمادگی در برابر بحران (0.74) و احیاء و بازسازی پس از بحران (0.62) بوده است، لذا ضرورت دارد که حکمرانی شبکه ای به عنوان شیوه تعاملی در حوادث و بحران ها، در مدیریت بحران های طبیعی استان کهگیلویه وبویراحمد، به ترتیب در مراحل پیش بینی بحران ها، مقابله با بحران ها، مرحله آمادگی در برابر بحران و درنهایت مرحله احیاء و بازسازی به کار گرفته شود. لذا پیشنهاد می گردد برای تحقق حکمرانی شبکه ای و بیشترین تأثیرگذاری در مدیریت بحران های طبیعی در استان کهگیلویه وبویراحمد، شبکه ای از سازمان های هماهنگ، کارا و اثربخش که از شفافیت و دموکراسی در تصمیم گیری و عمل برخوردار باشند، تشکیل گردد.
دستیابی به الگوی طراحی مسکن روستایی؛ مطالعه موردی: روستای طزره دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری روستایی ایران به لحاظ ماهیت کارکردی و پاسخ گو بودن به نیازهای انسانی، مجموعه ای همگن را با هویت کالبدی خاص تشکیل می دهد که هویت آن از مفهوم سکونت و شیوه زیست در روستا نشئت می گیرد. با ورود تکنولوژی به عرصه زندگی روستایی و تغییرات ساختار اجتماعی و اقتصادی، الگوی معماری مسکن روستایی دستخوش دگرگونی و تحول گردیده است و امروزه اکثر خانه های روستایی با شرایط اقلیمی و زیستی و سبک زندگی روستایی متناسب نیستند. در این میان، معماری بومی و اصیل روستایی ارزش های پایداری دارد که می تواند پس از شناسایی و تحلیل، به عنوان الگویی مناسب در طراحی مسکن امروزی روستا استفاده شوند. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، دستیابی به الگوی طراحی مسکن روستایی است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی است. برای این منظور، پس از مطالعه منابع کتابخانه ای در حوزه مسکن روستایی، ابتدا عوامل مؤثر در شکل گیری مسکن روستایی مشخص شده اند و سپس به وسیله مطالعات میدانی، در روستای طزره دامغان بررسی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند در روستای طزره، عوامل اقتصادی و نوع معیشت خانواده در مساحت و تعداد ریزفضاهای توده و حیاط و ورودی تأثیرگذارند و وجود فضای معیشتی طویله، امکان انعطاف پذیری مسکن روستایی را در گذر زمان فراهم کرده است. همچنین عوامل اجتماعی و فرهنگی در فرم نما، سلسله مراتب ورودی، نحوه قرارگیری توده نسبت به حیاط و تعداد خانوارهای ساکن یک خانه مؤثرند. عوامل محیطی حاکم بر روستای طزره نیز در جهت گیری توده، شکل گیری پلکانی توده و حیاط، تعداد و وسعت بازشوها، تعداد طبقات، حوزه بندی فضاها و نوع مصالح تأثیرگذارند. در ادامه، پنج الگوی شاخص مسکن روستای طزره معرفی شده اند و سپس مشخصه های کالبدی عملکردی در ریزفضاها و اجزای معماری این الگوها تحلیل گردیده اند. در نهایت، با تحلیل الگوهای شاخص معماری قدیم روستای طزره، استخراج الگو در قالب چهارچوبی کالبدی عملکردی ارائه شده است که با توجه به محیط اقلیمی روستا و نظام اجتماعی و اقتصادی روستاییان است و می تواند برای طراحی مسکن معاصر روستا استفاده شود.
سرخ فامی و تندرنگی در معماری قاجار، رنگ پژوهی بر روی 20 پوشانه ی حوضخانه های تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ به عنوان یکی از عناصر زیبایی شناختی در معماری ایران، همواره از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. هدف این پژوهش، رنگ شناسی معماری دوره ی قاجار و راستی آزمایی انگاره ی تندوتیزی و سرزندگی رنگ های به کاررفته، از طریق پایش فراوانی فام ها و پرمایگی رنگی پوشانه های این دوره است. به این منظور تعداد 20 پوشانه از حوضخانه های متعلق به خانه های قاجاری تبریز، انتخاب و مشخصات و محدوده های رنگی آن ها با استفاده از سامانه های رنگ مانسل و ISCC-NBS شناسایی شد. همینطور داده های برگرفته از تصاویر ترسیمی، مبنای تحلیل های رنگ شناسانه ی پژوهش قرار گرفت. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است. یافته ها نشان می دهند پالت رنگ آمیزی پوشانه ها، عمدتاً شامل سه فام «قرمز، آبی و سبز» است که رنگ های متعلق به فام قرمز با 36/33%، در رتبه ی نخست کمیت قرار دارند. سنجش میزان پرمایگی رنگ ها بیان می کند که غالب رنگ های به کاررفته از گستره ی رنگی با درجه ی اشباع بالا انتخاب شده اند و این خصیصه، آن ها را در محدوده ی سرزندگی جای می دهد. رنگ سفید، در کنار رنگ قرمز، از حضوری چشمگیر در ترکیب رنگی پوشانه ها برخوردار است و در جلوگیری از تراکم و انباشتگی رنگی، نقشی کلیدی ایفا می کند. این موضوع نشان می دهد طراحان و معماران قاجاری این شهر از درایت و مهارت بالایی برای ساماندهی رنگی برخوردار بوده اند.
اثرات هوشمندسازی فضای شهری بر ادراک شهروندان در شکل گیری قرارگاه های رفتاری (مطالعه موردی میدان هفت حوض تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
207 - 219
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه ریزی و مدیریت شهرها به نحوی که پاسخگوی پیچیدگی نیازهای فعلی جامعه شهری باشد، مستلزم برنامه ریزی و طراحی برای ایجاد شهرها و جوامع هوشمند بوده و شاکله این شهرها می بایست بر مبنای ایجاد محیط هایی با هدف تسهیل فرآیندهای کاری در کنار ارتقای مهارت های شناختی و توانایی یادگیری و نوآوری پایه گذاری شوند. از سوی دیگر بحث ارتقای تعاملات اجتماعی در قالب قرارگاه های رفتاری در فضای شهری یکی از موضوعات مطرح شده در حوزه طراحی شهری است که در سال های اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. حال با ظهور شهرهای هوشمند این سوال مطرح می شود که آیا هوشمندسازی می تواند در ارتقای کیفیت فضای شهری در حوزه های گوناگون تاثیر گذار باشد؟! لذا در تعمیم این پرسش، این پژوهش به دنبال آن بوده است که؛ ارتباط هوشمندسازی در فضای شهری را با مولفه های سازنده قرارگاه رفتاری انسانی، مورد بررسی قرار دهد. در همین راستا اثرات هوشمندسازی در جداره ها، مبلمان، ساختمان و تجهیزات شهری، در میدان هفت حوض تهران از نظر استفاده کنندگان، بر عوامل سازنده قرارگاه رفتاری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج آزمون آماری خی دو نشان داد که در نمونه مورد مطالعه، استفاده از رویکرد هوشمندسازی در طراحی فضای شهری رابطه معناداری با شکل گیری قرارگاه های رفتاری از نظر استفاده کنندگان از این فضای شهری می تواند داشته باشد. همچنین نتایج آزمون آماری اسپیرمن نشان داد که از میان عناصر طراحی شهری، مبلمان و جداره هوشمند، بیشترین اثرگذاری را بر شکل گیری قرارگاه رفتاری در میدان هفت حوض تهران دارد.
Efficacy of Architectural Space Design for Healing and Humanization in Lagos University Teaching Hospital, Nigeria(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This s tudy reviewed the effectiveness of architectural space design for healing and humanization in Lagos University Teaching Hospital, (LUTH), Nigeria. The s tudy adopted a semi-s tructured interview and physical appraisal of the selected major departments within the s tudy area. Also, a literature review of pas t s tudies on hospital buildings was done to buttress and advocate for the importance of architectural spaces design for healing and humanization of the users in the hospital environment. Factors of architectural space design in hospital buildings were identified and classified through the literature of pas t s tudies and a conceptual framework was developed through it. These factors were categorized under the following headings. This includes functional design factors (FDF), aes thesis design factors (ADF), environmental design factors (EDF), security & safety design factors (SSDF), and Physiological & Psychosocial design factors (PPDF). The s tudy provides information on the importance of architectural space design on overall hospital performance. This s tudy contributes to methods of evaluating architectural space design quality in hospital buildings in Nigeria and a similar context.
The Social Impact of the Architectural Components of Safavid Bridges in Isfahan (Case S tudy: Khaju and Allahverdi Khan Bridges)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۱ - Serial Number ۳۹, Winter ۲۰۲۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
The target bridges in this s tudy were cons tructed during the Safavid era in Isfahan city and are considered as one of the mos t important components of the urban s tructure; during his tory. They have shown various functions in addition to their role as a connecting route, which has varied from individual scale to collective spaces over time. This research s tudy is trying to find out the architectural components affecting the public presence in these urban buildings, specifically in two bridges called, Allahverdi Khan (Si-o-se-pol) and Khajoo bridge in the contemporary era, to see if they would correspond the needs of today’s urban residents. To get this aim, the qualitative research approach was adopted based on an interview framework. To answer the ques tions was arranged based on three functional, physical, and s tructural aspects of these bridges, and a significant result was achieved by applying qualitative content analysis. The architectural components influencing the public presence were included eight general components and sub-components. These items were either in line with or opposite to each other, including the social functions and the contemporary space of bridges, the bridges’ cultural and physical s tructure, the shaping context of the bridges and the memorability of them, the environmental psychology and the related aes thetics aspects. According to the content analysis outcomes, a functional review of the space of these bridges in the future can lead to the qualitative improvement of architecture and space of them.
طراحی معماری در محوطه میراث روستایی بررسی موردی: طراحی های انجام شده در روستای تاریخی میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چالش میان قدیم و جدید همواره مطرح بوده است. از یک طرف ضوابط و مقررات حفاظتی و از طرفی بی توجهی و ناهماهنگی طرح های جدید به زمینه میراثی، موضوع مجادلات جدی بوده است. در این میان طراحی جدید در میراث روستایی به دلیل ویژگی های خاص و در عین حال روابط پیچیده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و طبیعی، علی رغم ظاهر ساده آن، کاری دشوار است. هدف از این مقاله بررسی اصول و معیارهای کلیدی در طراحی بناها و عناصر معماری جدید در بافت های میراث روستایی است. روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی است. در این میان بررسی و تحلیل محتوای اسناد بین المللی کمک خواهد کرد تا دستاوردهایی در جهت نیل به این معیارها حاصل گردد. این تحقیق ضمن جمع آوری داده ها از طریق مشاهده مستقیم و تحلیل جزئیات کالبدی، سازگاری معیارهای مستخرج از مبانی نظری را در روستای تاریخی میمند بررسی می نماید. همچنین با روش زمینه یابی و انجام مصاحبه با ساکنین در مورد انطباق پذیری طراحی های انجام شده و تدقیق معیارها تأکید دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که فراتر از معیارهای کالبدی، این معیارهای پایه هستند که نقش تعیین کننده ای در موفقیت طراحی در میراث روستایی دارند.
تبیین مدل خلاق طراحی معماری برای نوآموزان، مبتنی بر یادگیری از طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
91 - 108
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در فرایند طراحی معماری، خلاقیت در پردازش ایده نقش اساسی ایفا می کند. همانطور که ایده های خلاقانه بدون پشتوانه ذهنی بروز نمی کند، ایده های گذشته نیز تبار و پشتوانه خلاقیت های آینده اند. طبیعت با سال ها کارآمدی و تنوع، متعاقب اصل انتخاب طبیعی، می تواند در فرایند خلاقانه طراحی معماری به عنوان تبار و الگو قرار گیرد. این پژوهش بر محوریت هم زمان فرایند خلاقیت، فرایند طراحی و علم بیونیک، در پی فرایند بهره گیری خلاقانه از بیونیک است، که در پژوهش های پیشین، هم پوشانی این سه مؤلفه لحاظ نشده است.هدف پژوهش: از آنجا که معماری از اساس، ماهیتی بین رشته ای دارد، با توجه به نقش نظام های فرایند طراحی، فرایند خلاقیت و علم بیونیک، هدف این پژوهش نتیجه گیری در قالب سامانه مفهومی و منطقی، و برقراری ارتباطی معنادار و هدفمند بین عناصر و مفاهیم ذکرشده است تا بنیانی برای فرایند طراحی معماری خلاقانه با یادگیری از طبیعت قرار گیرد.روش پژوهش: روش این پژوهش استدلال منطقی با استفاده از تدابیر تحلیلی-توصیفی در زمره رویکرد کیفی، در پی تدوین رابطه بین گزاره های خلاقیت، طراحی معماری و الگوهای برگرفته از طبیعت است. ماهیت تحقیق از حیث هدف، کاربردی و نوع تحقیق نیز مروری است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش مؤید آن است که طبیعت بستر مناسبی برای غنای بصری نوآموزان در جهت ایده یابی طراحی است و بهره گیری از عملگرهای بصری به عنوان یک راهبرد شناختی بازیابی های بصریِ زمان نهفتگی ذهن را در مرحله خلق ایده در پی دارد که به تنوعِ طرح نهایی منجر خواهد شد.دانشِ مبتنی بر شناخت اجزای طبیعت روش هایی از تجربه ساختارها و سیستم ها را پیش روی ما قرار داده که شانس بیشتر برای فهم مسئله معماری و تنوع راه حل و در نتیجه افزایش توانایی خلاقیت طراحان مبتدی را فراهم می کند. همچنین مراحل فرایند طراحی و خلاقیت برگرفته از بیونیک هم پوشانی دارند. قاب بندی بیونیکی مسئله طراحی معماری، گزینش صحیحِ فهرستِ وارسی از طبیعت بر اساس مسئله و درستی مقیاس درجه بندی ارتباط این فهرست با مسئله طرح از گام های اساسی مدل فرایند طراحی خلاق معماری بیونیکی محسوب می شود.
مقایسه سامانه های رتبه بندی ساختمان های پایدار در راستای تدوین شاخص های ارزیابی پایداری در اقلیم سرد و خشک ایران
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
39 - 62
حوزههای تخصصی:
امروزه با شاخصهای پرشمار و متنوعی در بحث پایداری برخورد میکنیم. این شاخصها پایداری را به مفاهیم دیگری مانند رفاه، سلامتی، انسجام اجتماعی و ... مرتبط میکنند و در زمان طراحی، برنامه ریزی، ساخت وساز و بهرهبرداری مد نظر قرار می گیرند؛ ازاینرو طراحی سامانه ارزیابی پایداری برای مناطق مختلف ایران امری ضروری و مفید در راستای توسعه پایدار این مرز و بوم است. هدف از این پژوهش نشاندادن «تعمیم ناپذیری سامانههای بینالمللی برای استفاده در مناطق و اقلیمهای مختلف» و «الزام بومی سازی سامانههای ارزیابی» و همچنین تأکید بر لزوم طراحی سامانه ارزیابی باتوجهبه معضلات و امکانات بستر، توجه به ظرفیتهای مکانی، الگوگیری از معماری سنتی پایدار اقلیم و همچنین مطالعات بوم شناسی اقلیم سرد و خشک ایران است. این پژوهش سعی دارد ابتدا با تحلیل مبنای تولید سیستم های ارزیابی پایداری و ریشههای وزندهی سیستمهای بینالمللی، بومی و منطقهای بودن این سیستمها را اثبات کند و سپس باتوجهبه شاخصهای اساسی پایداری، ساختار و عناصر معماری اقلیم سرد و خشک و نیز شاخص های ارزیابی ساختمانهای پایدار اقلیم سرد و خشک ایران را تدوین کند. ابتدا با مطالعه سیستمهای ارزیابی موجود بهعنوان مطالعه موردی این نتیجه به دست آمد که در تمامی سامانهها (حتی سامانههای بین المللی) ضرایب منطقهای در وزندهی شاخص ها تأثیرگذار بوده و عملا ً با بستر منطقهای طراحی شدهاند. با اتکا بر یافته های پژوهش و باتوجهبه سامانه های ارزیابی بررسیشده، ضرایب سرفصلها و شاخصها عمدتاً بر مبنای شاخص های منطقهای محاسبه شدهاند؛ بنابراین این سیستمها با وجود ادعای طراحی بینالمللی، قابل تعمیم به مناطق دیگر نیستند و الزام بومیسازی و طراحی جداگانه سیستم ارزیابی برای هر منطقه دیده میشود. با تحلیل یافتهها از نتایج تکنیک دلفی و بررسی موقعیت اجتماعی و اقلیمی محدوده مورد مطالعه، شاخصهای پیشنهادی برای اقلیم سرد و خشک ارائه گردیده است.
تأثیر پیوند علمی و احساسی ریتم میان معماری داخلی و موسیقی
حوزههای تخصصی:
با توجه به اثرات زیباشناسی موسیقی و معماری در زندگی انسان ها نمی توان این موضوع را نادیده گرفت اما امروزه توجه به اهمّیت ارتباط بین موسیقی و معماری به حداقل رسیده و تنها به برداشت هایی نادرست از این رابطه می توان دست یافت و از استفاده خلاق از رابطه میان موسیقی و معماری نیز غنا یافتن معماری به واسطه موسیقی غافل ماند. همواره در فرهنگ ایرانی از موسیقی و اثرات آن در زندگی انسان یاد شده است. اگر موسیقی ترجمه احساسات است, این احساس در ویژگی های معماری و هنر ساختمان و شکل دادن به سبک آن منعکس شده است.در این مقاله هدف از بررسی های انجام شده توجه به پیوند های موجود در ریتم میان معماری داخلی و موسیقی که هر دو هنر هستند صورت گرفته و بهره گیری از ویژگی های معماری و موسیقی جهت خلق فضایی مملموس با موسیقی و ارائه بهتر اینگونه فضاها می باشد. چارچوب نظری مورد استفاده به صورت کیفی، تحلیلی می باشد. این پژوهش در سطح نظری انجام گرفته که مبتنی بر بررسی مبانی نظری از روش مروری و کتابخانه ای استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل بررسی های محیطی جهت دست یابی به تحلیل جامع، مطالعه کتب و مجلات، مقالات لاتین موجود، اسناد صوتی و تصویری، شبکه اینترنت و سایر منابع در دسترس زمینه تحقیق اند. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که مطالعه رابطه ریتم بین معماری داخلی و موسیقی افراد را قادر می سازد تا با استفاده از حواس خود "از آن لذت ببرند" و آنچه را که می بینند "به سطوح بالاتر تجربه برسیاند". این همان کاری است که بسیاری از افراد انجام می دهند و آن ها از حواس خود برای زندگی کردن متفاوت از قبل استفاده می کنند.
مطالعه تطبیقی لانه موریانه و مجموعه زیرزمینی نوش آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
177 - 194
حوزههای تخصصی:
طبیعت منبع عظیم الگوبرداری همساز و متناسب با محیط بوده و انسان با نگرش بیونیک و با الهام از این الگوها می تواند به خلق فضاها و عناصر متناسب با محیط بپردازد و شرایط زندگی خود را اعتلا و ارتقا بخشد. در این میان، مقایسه تطبیقی الگوهای مصنوع و طبیعی، انسان را در فهم بیشتر این موضوع کمک می کند. به همین سبب این پژوهش به مقایسه تطبیقی دو الگوی طبیعی و انسان ساز پرداخته و دو مجموعه لانه موریانه و مجموعه زیرزمینی اویی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعات میدانی و برداشت ها و پیمایش های محلی، مجموعه زیرزمینی اویی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و شناسایی شده است؛ سپس از طریق روش اسنادی در حوزه شناختِ موریانه و لانه آن مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و اصول و معیارهای قابل قیاس برای دو نمونه با بررسی منابع مختلف در پیشینه موضوع، در سه حوزه فرم و ساختار، راهکارهای اقلیمی و تکنیک های امنیتی دسته بندی شده و این دو مجموعه با روش استدلال منطقی، آنالیز، تجزیه و تحلیل شده اند. در نهایت با بررسی و تحلیل معیارها و اصول ها برای هر مجموعه و مقایسه تطبیقی آن ها می توان گفت مجموعه اویی و الگوی طبیعی لانه موریانه ها در حوزه های مختلف شباهت زیادی داشته و در ایجاد مجموعه ها و دست کندهای مصنوع و طبیعی، تکنیک ها و راهکارهای مشترکی وجود دارد و الگوبرداری از طبیعت در طول تاریخ بشر، چه در زندگی امروزین و در قالب معماری بیونیک و چه در بحث تقلید از طبیعت در گذشته، در روح و جان بشر بوده است.
به کارگیری تزئینات در مساجد از بعد زیبایی شناسی (نمونه موردی: مقایسه تطبیقی مساجد سپه سالار و امام صادق)
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
32-46
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به آثار اصیل هنر اسلامی درمی یابیم که تزئین در آثار هنر اسلامی از جایگاه والایی برخوردار می باشد و در حقیقت یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده ی هنر ایران در طول دوره های مختلف حضور نقش های تزئینی است که ریشه در سنت و آداب معنوی دارد. در این راستا تلاش شده است تزیینات در مساجد سپه سالار و امام صادق در شهر تهران به لحاظ کالبدی و محتوی موردپژوهش قرارگرفته تا ضرورت و اهمیت وجود آن به لحاظ زیبایی شناسی در مساجد بررسی گردد. با توجه به اینکه طی سال های اخیر رویکردهای مختلفی به خصوص در کلان شهر تهران از طیفی سنتی تا نوآورانه در ساخت مساجد صورت می پذیرد، دلیل اتخاذ این رویکرد و رسیدن به نتیجه ای در جهت وجود و نحوه ی مؤثر استفاده از تزیینات با توجه به معنای زیبایی شناسانه از دیدگاه اسلام راهگشا بوده و قدمی در پی بهبود معنا و هویت بخشی به معماری مساجد امروز هست. روشی که برای این امر از آن بهره گیری شده است، روش توصیفی تحلیلی است که مبتنی بر تحلیل تفسیری محقق می باشد. طبق یافته های مبتنی بر این ارزیابی، میزان توجه به اصول زیبایی شناسانه ی استفاده از تزیینات با در نظر گرفتن متون دینی، در مساجد نوآورانه تهران در مقایسه با مساجد سنتی آن موردسنجش قرار می گیرد که این مهم با توجه به الگو بودن کلان شهر تهران برای بسیاری از شهرهای دیگر کشور، اهمیت تسریع در سازمان دهی وضعیت موجود را می رساند. طبق بررسی های به عمل آمده، میزان توجه به آموزه های اسلامی در حوزه ی مفاهیم زیبایی شناسی در به کارگیری تزئینات مساجد موردبررسی، در دوره ی معاصر نسبت به دوره ی قاجاریه کمتر شده است.
ارزیابی پیامدهای مداخلات کلان مقیاس شهری در بافت تاریخی با تأکید بر اثرات اقتصادی (نمونه موردی: بافت حوزه بلافصل مجموعه صاحب الامر شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد از مهم ترین عوامل مؤثر بر سرزندگی و ادامه حیات بافت های تاریخی است. کم توجهی به بافت تاریخی شهر عواقبی چون کاهش تمایل به سرمایه گذاری و فرسودگی را به دنبال دارد. نحوه مواجهه با بافت تاریخی و اجرای پروژه های شهری با اقتصاد بافت رابطه متقابل دارد و یکی از نمودهای تأثیر آن، قیمت اراضی است که نشان دهنده خصوصیاتی چون ارزش اجتماعی و اقتصادی یک بافت شهری می باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی پیامدهای برنامه ریزی و طرح های شهری بر حوزه بلافصل مجموعه صاحب الامر تبریز به عنوان نمونه ای از بافت تاریخی، به صورت مؤکد چگونگی تأثیر اقتصادی پروژه های شهری بر این محدوده را بررسی نموده است. مجموعه صاحب الامر بخشی از ارسن صاحب آباد در هسته کهن شهر است. صاحب آباد از ارسن های مهم و ارزشمند معماری و شهرسازی ایران به لحاظ قدمت، الگو و ساختار فضایی و کالبدی می باشد که طی سیر تحولات تاریخی شهر شکل گرفته و تطور یافته و با وجود برخورداری از ارزش تاریخی به مرور زمان دچار افول شده است. در این پژوهش از روش تحقیق ترکیبی کمی و کیفی استفاده شده است و داده های کمی مرتبط با قیمت اراضی شهری در محدوده مطالعاتی، در بازه زمانی سال های 1371 تا 1393 خورشیدی جمع آوری و تحلیل گردید. همچنین به صورت همزمان داده های کیفی مرتبط با مؤلفه عملکردی یعنی کاربری اراضی و فعالیت واحدهای عملکردی، داده های مرتبط با مؤلفه کالبدی فضایی و اشکال و الگوی مالکیت به عنوان یکی دیگر از نمودهای اقتصادی، از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد شهری و داده های تصویری همچون طرح توسعه و عمران شهر تبریز و عکس های هوایی محدوده مطالعاتی و همچنین مشاهدات و مطالعات میدانی و با استفاده از استنباط، تحلیل و تفسیر گردید. نتایج نشان می دهد که اجرای پروژه های توسعه ای کلان مقیاس در بافت تاریخی منجر به افزایش اختلاف قیمت بین املاک مسکونی و تجاری و کاهش ارزش سکونت در بافت شده است. همچنین اجرای چنین پروژه هایی در محدوده مطالعاتی، باعث از بین رفتن هم پیوندی بافت شده و عدم موفقیت آن ها در جذب سرمایه و فعالیت اقتصادی، رکود اقتصادی در بافت تاریخی را تشدید کرده است.
بررسی تأثیر ویژگی های کالبدی در هویت بخشی به مساکن روستایی مازندران
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
69-79
حوزههای تخصصی:
معماری بومی روستایی مازندران حاصل تعامل انسان و محیط و نیز منطبق با نیازهای زیستی و شیوه معیشتی ساکنان روستا می باشد که با تکیه بر دانش بومی، فرهنگ حاکم برجامعه روستایی و مقتضیات طبیعی شکل گرفته است. مسکن روستایی به عنوان مهم ترین عنصر کالبدی روستا مجموعه ای همگن و متناسب را تشکیل می دهد و جزیی از هویت کلی روستا محسوب می شود. فرم و کالبد خانه های روستایی مازندران تجلی عوامل محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در شکل گیری آن ها است. مجموعه این عوامل، موجب تمایز خانه های روستایی این منطقه نسبت به سایر مناطق روستایی شده است. مقاله حاضر، به ویژگی های کالبدی- فضایی مساکن روستایی مازندران در سه پهنه جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی می پردازد و هدف از آن شناسایی عناصر شاخص و اثرگذار بر هویت معماری بومی این منطقه می باشد. ضرورت پژوهش حاضر از آن جا ناشی می شود که در دهه های اخیر در اثر ساخت وسازهای جدید در روستاها و کنار گذاشتن سنت های بومی و نیز تخریب بافت های کهن و با ارزش روستایی ویژگی های فیزیکی و عینی روستاها دستخوش تغییرات شگرفی شده که تهدیدی برای بافت و هویت معماری بومی روستایی است؛ لذا شناخت مؤلفه های مسکن روستایی ضمن حفاظت از ارزش های کهن معماری بومی، موجب پویایی و تداوم آن نیز می شود. روش تحقیق دراین پژوهش، توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. این پژوهش در صدد پاسخگویی به دو پرسش اصلی است: 1) چه عواملی در الگوی فضایی-کالبدی مساکن روستایی مازندران مؤثر می باشند؟ 2) عوامل کالبدی چه نقشی در هویت بخشی به مساکن روستایی مازندران دارند؟ نتایج بیانگر آن است که در شکل دهی به فرم کالبدی و سازمان فضایی مساکن روستایی مازندران اقلیم نقش مهمی دارد و عواملی همچون: جهت گیری بنا در محور شرقی-غربی، کرسی چینی و ارتفاع بنا نسبت به سطح زمین، استفاده از بام شیب دار، ایوان، پلان آزاد و تهویه دوطرفه، برونگرایی، هماهنگی میان فرم کالبدی و بستر طبیعی و نیز استفاده از مصالح بوم آورد هویت خاصی به مساکن روستایی مازندران بخشیده است.
سیر تحول عناصر تزئینی اسلامی بناهای تاریخی و مساجد در دوره ایلخانی
حوزههای تخصصی:
سلسله ایلخانی از حدود سال 663 ه ق تا 756 ه ق بر ایران کنونی و سرزمین های اطراف آن حکمرانی کرد. تا اواخر قرن هشتم هجری قمری، حکومت های دست نشانده ایلخانی مانند آل مظفر، همچنان بر نواحی ای از ایران حکومت می کردند. آثار نفیسی از این دوران مانند ابنیه منطقه یزد باقی مانده است. این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی و از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است که مبتنی بر مطالعه، بازدیدها و کارهای انجام شده، تحقیق ها و پایان نامه های به روز و تجزیه و تحلیل آن ها می باشد. عناصر تزئینی و هنر این دوره را می توان در حقیقت، تلفیقی از هنر شرق دور، آسیای مرکزی و هنر دوره های قبل ایران دانست. هنرمندان کوشیده اند تا با بهره گیری از این تاثیرات، آثار بدیعی را خلق نمایند که به مرور به سبکی مستقل تبدیل گشت. تزئینات ابنیه دوران اسلامی ایران، معمولاً از سه نوع مصالح آجر، گچ، کاشی و یا تلفیقی از اینهاست، که گچبری از دوران اولیه اسلام تا دوره تیموریان به عنوان عنصر قالب در تزئینات وجود داشته و عمده کاربرد آن در محراب ها و کتیبه های اجرا شده در بنا بوده است.
کاربست نظریه یو در شهرسازی ایران
حوزههای تخصصی:
نظریه یو به دنبال هدایت از محتمل ترین آینده است. یک فعّالیّت می تواند با توجّه به ساختار التفاتی که از آن فعّالیّت خاصی انجام می گیرد به نتایج کاملاً متفاوتی بینجامد. در این مقاله سعی داریم این نظریه که عمر زیادی از آن نمی گذرد و در حوزه شهرسازی که ریشه ای در علوم اجتماعی دارد را مورد واکاوی و چگونگی ورود آن به عرصه شهرسازی ایران را بررسی کنیم. سوالی که به دنبال پاسخ آن هستیم این است که نظریه یو می تواند در عرصه شهرسازی ایران حضور یابد؟ چگونه؟ این سوال به نوعی اساس اصلی مقاله حاضر را شکل می دهد. جهت پژوهش، شیوه تفسیری-تبیینی که زیر مجموعه روش پژوهش کیفی هستند، استفاده شده است. منابع مورد استفاده در پیشبرد مقاله از طریق انجام مطالعات وسیع کتابخانه ای چه در حوزه نظریه پردازی و چه در حوزه نظریه در باب شهر، حاصل گشته اند. این منابع، سپس بر اساس روش تفسیری-تحلیلی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج بیانگر آن است که، مدیران و شهرداران شهرهای کشور که به عنوان رهبران شهر نیز مطرح می شوند، باید از سطح گرایی، داوری و پیش داوری اقدامات درون شهری پرهیز کرده و آن را متوقف کنند. این رهبران باید به درون نفس خود فرو رفته تا بتوانند نقاط کور رهبری خود را شناسایی کنند و با آشکار سازی این نقاط به رفع آن اقدام نمایند. سپس، با حضوری همراه با حس و ذهن باز، قلب باز و اراده باز به تصمیم گیری و ایجاد تغییرات بنیادی در رهبری دست بزنند.
تحلیل و ارزیابی فضاهای تفریحی شهر اصفهان از منظر کودکان(نمونه مطالعاتی فضاهای تفریحی حاشیه زاینده رود پارک ناژوان)
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
272-287
حوزههای تخصصی:
امروزه با رشد شهرنشینی، کیفیت حضورکودکان در فضاهای تفریحی و تعاملات اجتماعی تحت تاثیر قرارگرفته و باعث حبس کودکان شهری در محیط خانه شده است. همچنین زمین های بازی امروزه بخشی جدایی ناپذیر از مجتمع های زیستی و خاطرات هر کودکی، به ویژه درکلان شهرها به شمار می روند که کارشناسان بر نقش مؤثر زمین های بازی در تعلیم و تربیت و بهبود روابط اجتماعی کودکان تاکید می کنند. در این بین کودکان با صرف اوقات فراغت خود در این مکان ها توانایی های بالقوه خود را مورد شناسایی قرار داده به درک جدیدی از مفاهیم دست می یابند، توانایی حل کردن مشکلات پیش رویشان را یافته و با نقش های آینده وکنش و واکنش های اجتماعی آشنا می شوند.کودکان آینده یک جامعه را می سازند و نحوه ی سپری شدن دوران کودکی، تأثیر مستقیمی بر شکل گیری ساختار شخصیت شان دارد. پژوهش حاضر به منظور سنجش و ارزیابی وضعیت فضاهای تفریحی شهر اصفهان از منظر کودکان به روش پژوهش توصیفی، تحلیلی می باشد که به صورت مطالعه اسنادی و میدانی با راهکاری ترکیبی ؛ ثبت نقاشی های کودکان، پرسشنامه کودکان و پرسشنامه والدین در پارک ناژوان انجام گرفته است. در ادامه برای ارائه راهبردها از روش سوات و برای تعیین اولویت آن ها از ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM) استفاده شده است. نتایج نشان داده است، که در اکثر معیارها والدین کودکان اظهار رضایتمندی کمتری داشته اند. درنهایت با توجه به شاخص های شهر دوستدارکودک و تحلیل فضای تفریحی محدوده مورد مطالعه، پیشنهادها و راهکار هایی در این زمینه ارائه شده است.
واکاوی سلسله مراتب نوری ورودی های مساجد مکتب اصفهان در ارتباط با فضاهای باز عمومی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
106-79
حوزههای تخصصی:
اهداف : مساجد از ارکان مهم شهر ایرانی – اسلامی هستند که در ارتباط متقابل با محیط شهری قرار دارند. ورودی اولین فضایی در مساجد است که مخاطب با آن مواجه می شود. باتوجه به مفاهیم معنوی، این فضا در مخاطب آمادگی لازم جهت ورود را از طریق سلسله مراتب فراهم می کند. سلسله مراتب نوری از عوامل سلسله مراتب است که در درک فضا و برانگیختن احساسات بسیار مؤثر است. نور عنصر متافیزیکی است که می تواند احساس فرد را در فضا تغییر دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر به تبیین کمّی و مقایسه مؤلفه های روشنایی در فضای ورودی مساجد چهار ایوانی می پردازد. روش ها : در بخش نظری بامطالعه منابع علمی به تبیین متغیرهای تحقیق پرداخته شده است. سپس با شبیه سازی مساجد، شاخص های روشنایی در ورودی مساجد در افزونه Climate Studio مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته ها : نتایج تحلیل داده های حاصل از شبیه سازی نشان می دهد که ارتباط ورودی با حیاط داخلی مسجد و فضای شهری، تزئینات سردر، مصالح و بازشو مشبک از عوامل سازنده سلسله مراتب نوری در فضای ورودی مساجد هستند که نحوه ی ارتباط با فضای معماری بیش ترین تأثیر را در ورود نور به این فضا دارد. نتیجه گیری : دو بخش انفصال از فضای شهری و اتصال به فضای حیاط بیش ترین میزان شدت روشنایی را دارد و تغییرات شدت روشنایی در طول مسیر با توجه به موقعیت مسجد و ویژگی تطابق چشم انسان است.
الگوی توزیع فضایی جزایر حرارتی در بستر ویژگی های اجتماعی و اقتصادی (مورد کاوی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند توسعه طی 50 سال گذشته دارای اثرات مثبت و منفی زیادی روی جوامع شهری سراسر جهان داشته است. یکی از نگرانی های قابل توجه افزایش مداوم درجه حرارت شهری تحت عنوان جزیره حرارتی شهری می باشد. جزیره حرارتی همانند چتری از هوا می باشد که اغلب روی مناطق ساخت وساز شده شهر قرار داشته و دمای درون آن گرم تر از هوای اطرافش می باشد. در دهه های اخیر، جزایر حرارتی، چالش های فراوانی برای شهرها ایجاد کردند ازجمله مواردی که می توان نام برد سلامت جامعه، رفاه اجتماعی و زیرساخت های شهری می باشد. این پژوهش درصدد آن است که با بررسی آب وهوایی و تصاویر ماهواره LandSat-8 و سنجنده MODIS جهت تشخیص محل دقیق جزایر حرارتی در کلان شهر تهران، به همپوشانی این تصاویر با نقشه های GIS مرتبط با ویژگی های اجتماعی و اقتصادی شهری (تراکم جمعیت، کیفیت زندگی، قیمت مسکن)، بپردازد تا شکل گیری جزایر حرارتی و تحولات اقتصادی اجتماعی زمینه را تشریح کند. در نتایج حاصل از پژوهش این موضوع مشاهده می شود که مناطق ده و یازده و دوازده کلان شهر تهران جزو حوزه اصلی جزایر حرارتی شهر هستند و به نظر می رسد به دلیل وجود ویژگی های اجتماعی و اقتصادی خاص این مناطق، الگوی توزیع جزایر حرارتی، مشهودتر است.
تبیین احکام و اخلاق اسلامی در فرآیند تملک اراضی شهر ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
131 - 164
حوزههای تخصصی:
امروزه بخش های مهمی از شهرها با نیّات سرمایه داری، جهت طرح های بزرگ مقیاس مورد استفاده قرار می گیرد. در خلال این طرح ها، بسیاری از مردم متضرر می شوند. پیامدهای تملک اراضی در بسیاری از طرح های توسعه، سبب نارضایتی های گسترده ای بین ساکنین مناطق در طرح شده است. همین عامل موجبات تضعیف حق ساکنین و ضررهای مادی و هویتی بسیاری گردیده و مشکلات عدیده ای را رقم زده است. لذا ضروری می نماید این مقوله از منظر دین مبین اسلام مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش ضمن مطالعه منابع علمی و نصوص دینی، ذیل مفهوم شهر ایرانی-اسلامی، 3 بُعد فقهی، حقوق شهروندی و اخلاقی، مورد بررسی قرار می گیرد. سؤال اصلی پژوهش این است که "جایگاه اصول فقهی، اخلاقی و قواعد آن با تأکید بر مفهوم تملک در پروژه های توسعه شهری کدام است؟". نتایج پژوهش نشان داد قواعد تسلیط، لاضرار و مصلحت یکی از مهم ترین اصول فقهی است که رعایت آنها باید در شهرسازی اسلامی ایران در جهت تحکم بنیان خانواده، ثبات مالکیت، احترام به شهروندان موردتوجه قرار گیرد. در همین راستا مفاهیم شهرسازی اسلامی باید به عنوان یک ضرورت در قوانین مرتبط با شهر گنجانده شود. عدم روزآمدی تعدادی از قوانین کشور و تفسیر نادرست از مصلحت جمعی در طرح های بزرگ مقیاس که بیشتر با نیات اقتصادی و شهوات سیاسی اجرا می گردد، ازجمله دلایل وجود مشکلات در حوزه تملک اراضی است.