فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله در پی شناختِ مفهوم مشهد و بررسی الگوی فرمی آن است. برایِ دستیابی به این شناختْ مصادیقِ مختلف تحلیل گردیده و الگو، مبانی و ریشه های هر یک موردِ مطالعه قرار گرفته است. بررسی الگوهایِ فُرمیِ مشهدْ حاکی از دو گونه ی، قبه ای و شبستان نُه بخشی است. بخشِ مطالعه موردیِ پژوهش به توصیفِ مشهد حاجی پیاده بَلخ به عنوانِ مصداقی با الگو و کارکرد مشابه اختصاص دارد. هدفِ تحقیق، تبیینِ مفهوم مشهد از جنبه ی ساختاری-عملکردی و بررسی سازواره ایِ آن با الگوی شبستان نُه گنبد است؛ که با روشِ تفسیری-تاریخی و مورد کاوی در پی پاسخ به سه سؤال است: 1)به لحاظِ عملکردیْ چه مفاهیمی از کاربردِ مشهد قابل بازخوانی است؟ 2)چه سازواره ای بین شبستان نُه گنبد با مفهوم مشهد و سیرِ تکامل و تداوم آن وجود دارد ؟ 3)به عنوانِ یک مطالعه موردی: بنابر تفسیرِ تاریخیِ مشهد حاجی پیاده بلخ، چه سازواره ای بین شبستان نُه گنبدیِ آن با مفهوم مشهد وجود دارد؟ نتایج تحقیق نشان داد که مفهومِ مشهد، الزاماً اشاره ای صرف به آرامگاه نیست؛ بلکه می تواند واجد صُورتی نمادین و یادمانی هم باشد که در بسیاری از مصادیقْ مُقدم بر جنبه زیارتگاهی آن است. در مواردی مفهومِ مشهد همراه با الگوی شبستان نُه گنبد ساختار می یابد. همچنین این تحقیق، مشهد حاجی پیاده بلخ را در هر سه دوره یِ ساخت و تغییر، دارای هویتی متناظر با مفهوم مشهدْ می یابد.
نقش طرح واره های ذهنی در تولید فضا (نقد سه گانه ی فضایی لوفور از منظر مکتب ویگوتسکیایی شناخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی تولید فضای لوفور از اثرگذارترین نظریه ها بر مطالعات فضایی بوده که به رابطه ی میان ذهنیت ساکنان شهر و فضای شهری توجه دارد. با این وجود، سه گانه ی عمل فضایی، بازنمایی های فضا و فضاهای بازنمودی یا تمثیلی که در آن نظریه طرح شده است، از آن جهت که چگونه دلالت های نشانه شناختی در فضا، به ایجاد معانی در ذهن می انجامد مساله ساز بوده، و از منظر علم روان شناسی شناختی دقیق نیست. هدف از این مقاله، نقد سه گانه ی لوفور و توضیح فرایندِ اندیشه و بازنمایی واقعیت در ذهن با بهره گیری از مکتب ویگوتسکی در روان شناسی شناختی و به کارگیری مدل طرح واره ی ذهنی است. با نقد نظریه ی لوفور و نشان دادن کژی های آن، نهایتاً با به کارگیری مدل طرح واره های ذهنی به این پرسش پاسخ داده می شود که فضای شهری در رابطه با آگاهی و ذهنیتِ ساکنانش چگونه تولید می شود؟ روش شناسی این مقاله برپایه ی دو رویکرد روش شناختی کلان نگاشته شده است: رویکرد سیستمی در شناخت شناسی، و ساختمند گراییِ هستی شناختی؛ با تاکید بر این موضوع که پدیده های اجتماعی و فضایی را باید در روند تکامل، تکوین و زوال شان در طول تاریخ بررسی کرد؛ که همان روش دیالکتیک است. نتیجه ی حاصل از یافته ها و بحث نشان می دهد که دلالت های نشانه شناختی در فضای زیسته نه به صورتِ شاعرانه ای که در بیان لوفور نهفته است، بلکه از طریق نقشی که مفاهیم و روابطِ میانِ آن ها در قالب طرح واره ها در روان انسان دارند برقرار می شوند. همچنین شناخت شکل گیری و دگرگونی فضا مستلزم مطالعه ی طرح واره های انسانِ قصدمندِ کنشگرِ اجتماعاً رشد کرده ای است که آگاهی اش به وساطتِ سیستم های نشانه شناختی و ابزارها شکل گرفته و البته در گذر زمان تغییر می پذیرد. از آن جا که آگاهی هر فرد متاثر از گروه اجتماعی است که فرد عضوی از آن است، در مطالعات فضاهای شهری، باید طرح واره های ذهنی گروه های اجتماعی را درباره ی فضایی معین مطالعه کرد.
بررسی عوامل کالبدی مؤثر بر رضایتمندی در رستوران (نمونه موردی: رستوران چوجی)
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی و نیمه عمومی، نظیر رستوران ها و کافه ها، نقش مهمی در زندگی روزمره افراد داشته و سبب شکل گیری تعاملات اجتماعی، میان آن ها می شود. امروزه رسالت واقعی سازمان ها، درک نیازها و خواسته های مشتریان و ارائه راهکارهایی است که رضایت مشتریان را در پی داشته باشد. زیرا با افزایش روزافزون رقابت در صنعت رستوران داری، یکی از عوامل موفقیت و سودآوری، رضایت مشتری است. برتری در بازار فقط با تأمین رضایت مشتری صورت می پذیرد که با طراحی مناسب فضا ها و نوآوری در خدمات و کیفیت، به دست می آید. رضایت مشتری از اهداف اساسی هر سازمان است و مشتریان راضی، کلید موفقیت هر سازمان به شمار می روند. لذا پژوهش حاضر، با هدف بررسی و مطالعه عوامل مؤثر بر رضایتمندی مشتریان در رستوران و به طور خاص عوامل کالبدی مؤثر بر این رویکرد به این پرسش پرداخته است که چه عوامل کالبدی در طراحی داخلی رستوران بر ایجاد و ارتقاء رضایتمندی مؤثر است؟ این پژوهش از نظر ماهیت داده ها یک پژوهش کیفی است، بنابراین ابتدا دیدگاه های مختلف نظریه پردازان را مورد بررسی قرار داده، به مدل مفهومی پژوهش به صورت نمودار دست یافته و سپس به تحلیل رستوران چوجی به عنوان نمونه موردی پرداخته شده است و نتایج به دست آمده، به صورت جدول ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عواملی همچون عوامل کالبدی، محیطی، عملکردی، اجتماعی، معنایی و احساسی، اقتصادی و عامل زمان بر رضایت مشتریان در صنعت رستوران داری مؤثرند و عوامل کالبدی با شاخص هایی نظیر نور، رنگ، چیدمان و پیوند با طبیعت در طراحی داخلی رستوران و افزایش رضایتمندی مشتریان بسیار مهم و تأثیر گذار می باشند. از دیگر نتایج به دست آمده می توان به این امر اشاره کرد که در نمونه مورد بررسی، عامل کالبدی چیدمان به دلیل حفظ حریم شخصی و تفکیک صحیح فضاهای خصوصی، خانوادگی و دوستانه، بدون خرد کردن فضا، مؤثرترین عامل در ایجاد رضایتمندی بوده است.
تأثیر الگوی حیاط مرکزی در تعدیل شرایط اقلیم گرم و خشک خانه های کاشان (نمونه موردی: خانه های طباطبایی ها و بروجردی ها)
حوزههای تخصصی:
مناطق گرم و خشک دارای ویژگی های محیطی و اقلیمی خاص بوده و زیست بوم ها، آبادی ها و شهرهای سنتی این گونه مناطق بر اساس اصول خاص و متناسب با شرایط محیطی و اقلیمی ساخته شده اند. خانه های ساخته شده در اقلیم گرم و خشک نیز از اصول و روش های متعددی از جمله حیاط مرکزی، جهت رسیدن به شرایط آسایش استفاده نموده اند. حیاط مرکزی نقش ویژه ای در سازماندهی فضاهای اطراف خود و همچنین در شرایط اقلیمی خانه ها دارد. شهر کاشان یکی از شهرهای اقلیم گرم و خشک و دارای خانه های سنتی متعدد است. لذا در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی، کتابخانه ای به بررسی تأثیرات الگوی حیاط مرکزی در تعدیل شرایط اقلیم گرم و خشک شهر کاشان، در دو خانه بروجردی ها و طباطبایی ها پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در حیاط مرکزی خانه های سنتی کاشان (دو خانه بروجردی ها و طباطبایی ها) درصد قابل توجهی از مساحت حیاط به حوض آب و پوشش گیاهی اختصاص یافته است؛ این بدان معناست که عامل آب و پوشش گیاهی به همراه سایه اندازی جداره های بنا در حیاط مرکزی، نقش بسزایی در ایجاد رطوبت و تعدیل اقلیمی خانه های سنتی کاشان ایفا می کنند.
داده کاوی هندسی و گرامر شکلی رابطه ساختار فضایی مسکن و سبک زندگی اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1-14
حوزههای تخصصی:
اهداف: فناوری های نوین معماری، درک از مسکن ایرانی را متحول کرده اند. اصل مجموعیت در دستگاه نظریه معماری سرآمد نشان می دهد که اجزاء مسکن ایرانی در عین کثرت به عنوان واحد کلی در نظر گرفته می شود که همه اجزا در خدمت این کل می باشند. هدف از پژوهش شناخت و معرفی مفهوم شاخصه های اصلی شکل دهنده ساختار مسکن ایرانی مبتنی بر سبک زندگی ایرانی اسلامی از دیدگاه کل نگر است. روش ها: نمونه ها به صورت غیراحتمالی هدفمند با پیمون بندی و مساحت و دوره ساخت متفاوت از فلات مرکزی ایران و شهرهای اصفهان، کاشان، یزد و اردکان انتخاب شده اند. ابزار گردآوری شامل منابع مکتوب و میدانی؛ شیوه تحلیل داده ها مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی مبتنی بر یک فرآیند علی براساس روابط ریاضی نحو فضا می باشد. یافته ها: مقایسه اصول در نظر گرفته شده در نمونه های انتخابی بوسیله ابزارهای نحوی فضا، نشان داد که این اصول در ساختار فضایی مسکن ایرانی همواره جاری و ساری بوده است. یافته های پژوهش بر چهار شاخصه اصلی نظریه معماری سرآمد شامل 1- سلسله مراتب فضایی، 2- درونگرایی، 3- شفافیت، 4- مرکزگرایی اشاره دارد. نتیجه گیری: ساختار فضایی مسکن ایرانی ساختاری کاملا یکپارچه است، و دارای ساختار فضایی مشخص با یک حیاط مرکزی. البته مفهوم مسکن ایرانی با توجه به اقلیم متفاوت، نمود متفاوتی نیز در نقاط مختلف کشور ایران داشته است. مسکن ایرانی تفسیری فنی-اقلیمی از سبک زندگی ایرانی است.
بازخوانی پیشینه تاریخی میدان وقت و ساعت یزد با تأکید بر دوره صفوی و پیش از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میدان وقت و ساعت، یکی از میدان های تاریخی شهر یزد است. نگاهی به پژوهش های مرتبط با این میدان نشان می دهد که تاکنون پژوهشی مبتنی بر اسناد معتبر تاریخی که بتواند پیشینه تاریخی این میدان و فرایند شکل گیری آن را به درستی تبیین کند، صورت نگرفته است؛ همین امر سبب وجود ابهامات زیاد و نبود آگاهی لازم درباره پیشینه تاریخی این میدان شده است. ازاین رو و با تکیه بر شواهد تاریخی و میدانی جدیدی که در دو دهه اخیر به دست آمده است، این نوشتار می کوشد که تصویر روشنی از پیشینه تاریخی و فرایند شکل گیری این میدان ارائه دهد. در همین راستا سعی شده با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع گوناگون نظیر متون تاریخی، مطالعات باستان شناسی، تحقیقات میدانی، اسناد تاریخی شامل عکس های هوایی و تصاویر آرشیوی و بررسی منابع شفاهی (پرسش از معمران مطلع از میدان)، هدف مقاله محقق شود. فهم پیشینه تاریخی میدان وقت و ساعت در این مقاله، متکی بر شناخت لایه های تاریخی آن است که بخشی از آن ها به تازگی مورد شناسایی قرار گرفته؛ از آن جمله می توان به زنگ میدان از قرن هفتم هجری قمری، پایاب قنات وقف آباد و پایاب قنات زارچ از قرن هشتم هجری قمری، مسجد دوره تیموری در شمال میدان و مشاهدات باستان شناسی دو دهه اخیر در میدان اشاره کرد. بخشی دیگر از عناصر و لایه های تاریخی مورد اشاره در این مقاله، هرچند پیش تر در سایر منابع معرفی شده اند، نسبت آن ها در فهم پیشینه تاریخی میدان به درستی مورد کندوکاو قرار نگرفته است؛ از آن جمله می توان به بقعه سیدرکن الدین، آب انبار وقت و ساعت، نخل میدان و سنگ قبر تاریخی میدان اشاره کرد. عناصر تاریخی پیرامون میدان از قرن هفتم تا قرن دوازدهم هجری قمری، گواهی بر غنای لایه های تاریخی در این میدان هستند. بررسی های مقاله نشان می دهد که برخلاف بسیاری از منابع که پیشینه و تاریخ شکل گیری میدان وقت و ساعت را به قرن هشتم هجری قمری نسبت داده اند، این میدان مربوط به عصر صفوی است و قدیمی ترین عنصر شکل دهنده بدنه محصورکننده آن، آب انبار وقت و ساعت مربوط به اواخر عصر صفوی در ضلع شمالی میدان است.
بررسی دمای سطح داخلی دیوار جنوبی با نمای خوون چینی در اقلیم بسیار گرم و نیمه خشک- معتدل (تابستان و زمستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۲۳۰-۲۱۵
حوزههای تخصصی:
خوون چینی نوعی گره چینی آجری برجسته است که از عناصر تزیینی معماری سنتی اقلیم بسیار گرم و نیمه خشک معتدل خوزستان به شمار می رود. برجستگی خوون چینی منجر به سایه اندازی بر نما می شود و به ویژه در تابستان، سطح بزرگی از نما را می پوشاند. اثر خوون چینی بر کاهش نفوذ گرما از نما به داخل در تابستان، پیش تر در پژوهشی توسط نگارندگان با روش تجربی اثبات شد. با توجه به تفاوت زیاد دمای محیط در تابستان و زمستان، هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات روزانه دمای سطح داخلی دیوار با نمای خوون چینی نسبت به دیوار بدون تزیینات در زمستان است تا از این راه، اثر خوون چینی بر دمای سطحی دیوار در دو فصل با یکدیگر مقایسه شوند. دو اتاقک یکسان که وجه جنوبی آن ها دیوار آجری است، در آبادان به عنوان نماینده اقلیمِ مورد مطالعه ساخته شدند. یک نقش خوون چینی با سایه اندازی زیاد بر دیوار آجری اتاقک ها، در یکی با دو سانتی متر برجستگی نسبت به زمینه و در دیگری بدون برجستگی اجرا شد. دمای محیط و دمای سطح داخلی دیوار جنوبی اتاقک ها در شش دوره اندازه گیری، هر دوره شامل سه شبانه روز پیوسته، در تابستان و زمستان 1398 ثبت شدند. برای اطمینان از درستی کارکرد مدل های ساخته شده، آزمایش به روش شبیه سازی تکرار شد. داده ها نشان دادند تغییرات روزانه نمودار اختلاف دمای سطح داخلی دیوار جنوبی با نمای خوون چینی و دیوار بدون خوون چینی، در تابستان و زمستان، از الگوی مشابهی پیروی کردند که تابعی از نوسان روزانه دمای محیط است. در هریک از روزهای اندازه گیری، بیشترین و متوسط دمای روزانه سطح داخلی دیوار با نمای خوون چینی از دیوار دیگر کمتر بود؛ درحالی که کمترین دمای سطحی دیوار مقداری افزایش را نشان داد. این نتیجه به این معناست که خوون چینی اثر تعدیل کننده دارد و دامنه تغییرات دمای سطح داخلی دیوار را کاهش می دهد. میانگین کاهش بیشترین دمای سطحی روزانه دیوار جنوبی با نمای خوون چینی نسبت به دیوار بدون آن در مجموعِ هجده شبانه روز اندازه گیری تجربی در تابستان و زمستان، به ترتیب 1 و 2/1 درجه سلسیوس، میانگین کاهش متوسط دمای سطحی روزانه دیوار 2/0 درجه سلسیوس و میانگین افزایش کمترین دمای سطحی روزانه دیوار 4/0 درجه سلسیوس محاسبه شد.
شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر بازآفرینی بافت تاریخی شهر تبریز با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بافت های تاریخی اکثر کلانشهرها در حال تخریب و فرسودگی است و بر این مبنا مدیریت شهری جهت جلوگیری از آسیب های بیشتر در این بافت ها روش های مختلفی را برای مداخله و ساماندهی این گونه مناطق در پیش گرفته است که رویکرد بازآفرینی بافت های ناکارآمد یکی از جدیدترین رویکردهای مطرح شده در این زمینه است. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی شاخص های کلیدی بازآفرینی در بافت تاریخی کلانشهر تبریز است. این پژوهش از نظر روش شناختی توصیفی تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است. جهت جمع آوری اطلاعات از روش آمیخته مبتنی بر مصاحبه و تکنیک دلفی و همچنین روش اسنادی و بررسی میدانی بهره گرفته شده است. تعداد 12 نفر از متخصصان و مسئولان اجرایی که باید در بحث مشارکت داشتند، شناسایی و انتخاب شدند و سپس با روش دلفی و از طریق پرسشنامه به شناسایی و امتیازدهی مهمترین پیشرانهای مؤثر بر بازآفرینی اقدام شد. در این تحقیق، 40 شاخص در قالب پنج مؤلفه زیست محیطی، کالبدی فضایی، اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، و مدیریتی نهادی جهت تبیین وضعیت بازآفرینی محدوده، مورد استفاده قرار گرفته است که برای بررسی رابطه و اثرات و استخراج عامل ها از نرم افزار MICMAC و جهت تعیین وضعیت های محتمل آینده، بازآفرینی این عامل ها و ارتباطات بین آنها تجزیه و تحلیل و رتبه-بندی شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهند که از 40 شاخص مورد بررسی، 10 شاخص شامل سرمایه گذاری دولتی و تزریق اعتبارات پروژه ها، قوانین و ضوابط شهری، جلب مشارکت شهروندان، طرح های توسعه شهری، قیمت زمین و مسکن، مدیریت واحد شهری، نظارت و بازرسی، اقتصاد محلی، توسعه شبکه معابر و تورم به عنوان کلیدی ترین شاخص ها شناخته شده اند. همچنین در ارتباط با عوامل کلیدی، 10 سناریوی برتر مطلوب، میانه و بحرانی در ارتباط با نفوذ ناپذیری و ریزدانگی بافت، کاربری اراضی و ناپایداری بناهای تاریخی ارائه شد که توجه به رفع موانع ناپایداری وافزایش اقدامات نوسازی، بهسازی و بازآفرینی نسبت به کل بناها، در هر زون و افزایش مشارکت جمعی و تخصیص منابع اقتصادی و تسهیلات بیشتر به ساختمان هایی که اقدامات بهسازی لرزه ای در آنها انجام شده نسبت به کل بناها (به صورت موضعی یا کلی) دارای اهمیت بالاتری بوده اند.
منابع ایده پردازی معماری و سهم هر یک در فرایند طراحی دانشجویان و معماران؛ نمونه موردی: دانشجویان معماری دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
69 - 77
حوزههای تخصصی:
روشن است که هر ایده طراحی معماری از جایی نشأت می گیرد و منبعی برای ایده پردازی وجود دارد. ولی منابع ایده پردازی معماری کدامند و هر کدام چه سهمی در فرایند شکل گیری ایده ها دارند؟ پاسخدهی به پرسش یاد شده، پیشتر در مقاله ای با عنوان «منابع ایده پردازی معماری»، با تمرکز بر فرایند ایده پردازی چند تن از معماران حرفه ای، پیگیری شده است. مقاله حاضر، پرسش یاد شده را با تمرکز بر فرایند ایده پردازیِ دانشجویان معماری در مقاطع و سالهای مختلف تحصیلی، پی می گیرد. به این ترتیب هم دیدواقعی تری نسبت به منابع ایده پردازی فراهم می آید و امکان مقایسه عملکرد طراحان خبره و مبتدی ممکن می شود. در پیمایش میدانیِ پژوهش حاضر، به عنوان نمونه موردی، فرایند ایده پردازی 121 نفر از دانشجویان معماری دانشگاه شهیدبهشتی مورد بررسی قرار گرفت و منابع ایده پردازی ایشان به دو دسته "عوامل معطوف به مسئله" و "عوامل معطوف به طراح" تقسیم و سهم آنها تعیین گردید. تحلیل آماری توصیفی و استنباطی بر روی داده ها، مشخص کرد که "عوامل معطوف به مسئله" سهم بیشتری را در شکل-گیری ایده های دانشجویان داشته است. این یافته با مطالعه بر معماران حرفه ای مطابقت دارد ولی نسبت «عوامل معطوف به مسئله» به «عوامل معطوف به طراح» در منابع ایده پردازی دانشجویان، در مقایسه با طراحان خبره، بسیار بیشتر است.
بررسی آرا و نظرات یوهانی پالاسما با نگاهی به مقاله ی «هندسه ی احساس، نگاهی به پدیدارشناسی معماری»
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
198-204
حوزههای تخصصی:
تاثیر گذاری مستقیم فلسفه بر معماری از ویژگی های دوره معاصر می باشد. علیرغم تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شده است، پیوند بین فلسفه و معماری دانشی است که هنوز جای بحث و تعمق دارد. برای شناخت بیشتر این حوزه، باید به بررسی نظریات پیشگامان این حوزه پرداخت. در این میان یوهانی پلاسما معمار و نظریه پرداز معماری معاصر، نظریات ارزشمندی در حوزه پدیدارشناسی و نقد معماری مدرن دارد. پالاسما در نوشته های خود اشاره به معماری چند حسی دارد و در آثارش به بررسی میزان تاثیر تمام حواس پنج گانه بر درک انسان از معماری می پردازد. در این پژوهش به تحلیل یکی از مقالات وی تحت عنوان «هندسه ی احساس، نگاهی به پدیدارشناسی معماری» پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی چگونگی تأثیر فرم معماری بر تجربه ی فضایی، چگونگی تجربه ی یک معماری با کیفیت و چگونگی تبدیل تحلیل پدیدارشناسی به روشی برای بررسی معماری، از دیدگاه یوهانی پالاسما می باشد. در همین راستا به بررسی انگاره های ذهنی، بینایی و اهمیت نور، صدا و سکوت و ... در معماری پرداخته شده است. روش تحقیق مقاله ی حاضر، توصیفی- تحلیلی و از نوع کیفی است که به واکاوی اندیشه های فلسفی یوهانی پالاسما در معماری و از طریق مقاله ی وی می پردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عینیت هرکدام از وجوه پدیدارشناسی را می توان در عناصر معماری ایرانی نیز یافت و با بررسی و پرداختن به آثار و اندیشه های فیلسوفانی همچون یوهانی پالاسما می توان کیفیت فضاهای خلق شده را بالاتر برد و به ایجاد تجربه های فضایی دست یافت.
ارزیابی تاب آوری کالبدی مسکن شهری در برابر زلزله (مورد مطالعاتی: منطقه 4 شهر ارومیه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف ارزیابی میزان تاب آوری و استحکام مسکن شهری در منطقه 4 شهر ارومیه به بررسی شاخص های کالبدی پرداخته شده است و سعی در پاسخ به سوالات: 1- آیا مسکن شهری در منطقه 4 شهر ارومیه در مقابل زلزله تاب آور هستند یا خیر؟ و 2- در صورت وقوع زلزله کدام یک از نواحی دچار خسارات بیشتری می شود؟، است. نوع پژوهش کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی، اطلاعات مورد نیاز از طریق مرور متون تخصصی و مطالعات جدید طرح تفصیلی شهر بدست آمده است که در قالب 10 شاخص شامل کیفیت بنا، قدمت مسکن، کیفیت ابنیه، نمای ابنیه، تعداد طبقات، تراکم ساختمانی، دسترسی به فضاهای باز و سبز، دسترسی به معابر، فاصله از تأسیسات و کاربری های خطرناک، فاصله از مراکز درمانی و آتش نشانی میزان تاب آوری مسکن شهری مورد ارزیابی قرار گرفته است. با کمک پرسشنامه و نظرسنجی شاخص ها اولویت بندی شده و از روش سوآرا (SWARA) برای وزن دهی به شاخص ها استفاده شده است. به منظور تبیین میزان آسیب شناسی از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد استفاده گرفته است. یافته ها گویای وضعیت نامناسب مسکن این منطقه و قرارگیری اکثر آن ها در سطوح متوسط به پایین و سطح پایین تاب آوری آن ها در برابر زلزله است. به صورتی که از درجه 1تا 9، کمتر از 5 درصد از مساحت مسکن محدوده در درجه 1 تا 3 با وضعیت تاب آور و حدود 53 درصد مسکن در درجه 9 با وضعیت خطرپذیری بالا قرار دارند که نشان از عدم تاب آوری کلی منطقه 4 در برابر زلزله می باشد و در صورت وقوع زلزله با درجه ریشتر بالا (5 ریشتر به بالا) اکثریت منطقه با خطر تخریب و آسیب مواجه است. نتیجه کلی عدم مقاومت مسکن منطقه شهر 4 ارومیه در مقابل زلزله را نشان می دهد و همچنین به دلیل قرارگیری بیش از 53 درصد از مساحت مسکن در محدوده پرخطر و پراکنده بودن مسکن در صورت وقوع زلزله اکثریت نواحی دچار خسارات بیشتری می شود.
تأثیر ویژگی های فضایی در مناظر صوتی سراهای بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخصه های متعددی در کیفیت منظر صوتی فضاهای شهری مؤثر هستند که رفتار آکوستیکی فضا، یکی از عوامل محیطی تأثیرگذار در منظر صوتی است. مؤلفه های متعددی در رفتار آکوستیکی مکان ها دخیل هستند که فرم، مصالح و حجم فضا از مهمترین آنها به شمار میرود. چگونگی اثرگذاری این خصیصه ها در رفتار آکوستیکی سراهای بازار بزرگ تبریز و بالتبع تأثیر آن در آسایش صوتی و کیفیت مناظر صوتی سراها، مسئلهای است که پژوهش پیش رو به آن میپردازد. کیفیت منظر صوتی تا حد زیادی وابسته به آسایش صوتی است که این مسئله خود در رابطه مستقیم با تراز فشار صوت فضا قرار میگیرد. در این راستا، تراز فشار صوت به عنوان مؤلفه پایه در این تحقیق در فضاهای مورد مطالعه، سنجش و اندازهگیری میشود. سه سرا با حجم بزرگ، میانه و کوچک از سراهای بازار تبریز به عنوان نمونه های مورد مطالعه انتخاب شدهاند که به ترتیب عبارت هستند از سرای حاج حسین میانی، سرای حاج حسین قدیم و سرای میرزا محمد. در هر سرا، چهار نقطه محوری و یک نقطه مرکزی به عنوان کانونهای اندازهگیری مشخص شدهاند. در هر پنج نقطه، برداشتهای یک دقیقه ای با دوربین آکوستیکی انجام شده که نمودار اسپکتروم این برداشتها نمایانگر تراز فشار صوت به تفکیک فرکانس ها است. میانگین مقادیر تراز فشار صوت در سه حالت کمترین، میانه و بیشترین محاسبه و برآیند این مقادیر میانگین، به صورت کلی برای هر سرا در قالب نموداری ترسیم شدهاست. از مقایسه تطبیقی نمودارهای برآیند مقادیر میانگین تراز فشار صوت در سه حالت، چنین نتیجه گیری میشود که به رغم تفاوت در اندازه حجم سه سرای مورد مطالعه، این فضاها رفتار آکوستیکی مشابهی از خود بروز میدهند. رفتار هر سه سرای میرزا محمد، حاج حسین قدیم و میانی در جهت تضعیف امواج صوتی، خصوصاً اصوات بم بوده است. از طرفی تمامی مقادیر اندازه گیریشده در محدوده شنوایی انسان و آسایش صوتی قرار دارند. به بیانی دیگر، طراحی معماری و شهری سنتی که به خلق بازار تبریز منجر شده، در کنار توجه به مؤلفه های بصری و فضایی، در جهت تأمین آسایش صوتی نیز کارا است.
ارتقاء قابلیت ساختاری پوسته های سین کلاستیک متقارن دورانی در معماری با الهام از ویژگی های هندسی پوسته تخم پرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۱۶-۹۶
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعه بر روی پوسته های طبیعی، از دیرباز مورد توجه معماران قرار گرفته است. پژوهش حاضر بر روی پوسته های «سین کلاستیک متقارن دورانی»، با نام پوسته های آر.اس.اس متمرکز شده که به اختصار پوسته های «سین کلاستیک دورانی» نامیده شده است. این پژوهش به ارتقاء قابلیت های ساختاری این پوسته ها در معماری با استفاده از الگوی پوسته تخم پرنده در طبیعت پرداخته است. روش ها: روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است و از منابع اولیه این حوزه و نرم افزار تحلیلی متلب استفاده نموده تا از طریق تحلیل سطوح تخم پرنده به عنوان یک پوسته سین کلاستیک دورانی طبیعی، به چگونگی افزایش ظرفیت های ساختاری این سطوح در معماری بپردازد. یافته ها: ابتدا معرفی پوسته های سین کلاستیک دورانی و گونه شناسی فرمی آن ها با تمرکز بر پوسته تخم پرندگان صورت گرفته است. در ادامه به مساله بهینگی پوسته تخم پرندگان و الگو پذیری بهینه فرمی و ساختاری این پوسته ها در معماری پرداخته شده است. در نهایت با تفسیر و تحلیل داده ها، به تحلیل پارامترهای بهینگی سطوح پوسته های تخم مرغی پرداخته و از نتایج آن در سطوح سین کلاستیک دورانی معماری بهره گیری شده است. نتیجه گیری: با بهره گیری از ابزارهای تحلیل دیجیتال در مدل سازی پارامتریک پوسته تخم پرندگان، می توان به پوسته های بهینه تر سین کلاستیک دورانی در معماری معاصر دست یافت. پوسته هایی با حداقل مصالح و قابلیت اجرای سریعتر و آسانتر نسبت به پوسته های دیگر برای پوشش فضایی مناسب دهانه های بزرگ.
گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های بومی دوره صفویه و قاجاریه شهر تاریخی نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری خانه های بومی در بسیاری از شهرهای حاشیه کویر مبتنی بر ملاحظات اقلیمی، کارکردی و فرهنگی در ترکیبی از فضاهای باز، نیمه باز و بسته شکل گرفته است. هر کدام از این فضاها نیز به نوبه خود و متناسب با شرایطی که ذکر شد (و به ویژه خصوصیات اقلیمی و تنظیم شرایط محیطی) در انواع و گونه های مختلفی پدید آمده اند. در این میان، فضاهای نیمه باز عمدتاً به مثابه حلقه واسط و عرصه های مابین فضاهای باز و بسته، دارای جایگاه ویژه و قابل مطالعه ای هستند. نگاهی به خانه های بومی شهر نایین به عنوان یکی از شهرهای واقع در اقلیم گرم و خشک حاشیه کویر نیز نشان از آن دارد که در معماری این خانه ها توجه ویژه ای به شکل گیری فضاهای نیمه باز شده و انواع مختلفی از این فضاها را پدید آورده است. پژوهش حاضر با هدف گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های صفوی و قاجار شهر نایین به انجام رسیده و سعی در شناسایی مؤلفه ها و ویژگی های معماری این فضاها و تبیین نسبت آنها با دیگر فضاهای مرتبط داشته است. شیوه پژوهش این مقاله مبتنی بر روش تحقیق توصیفی تحلیلی و مقایسه تطبیقی بوده و داده های مورد نیاز خود را از طریق مشاهدات میدانی، رجوع به منابع کتابخانه ای، مستندات تاریخی و همچنین مراجعه به منابع شفاهی گردآوری نموده است. به منظور تحدید دامنه تحقیق، پژوهش حاضر صرفاً بر خانه های متعلق به دوره های صفوی و قاجار شهر نائین متمرکز گردیده است. نتایج تحقیق بیانگر آنست که عموماً در خانه های بومی صفوی و قاجاری نایین، فضاهای نیمه باز علی رغم دارا بودن نسبت های متنوعی از کل مساحت بنا به طور متوسط با مساحتی در حدود 6% از کل فضاها در ترکیب با فضاهای باز و بسته خانه ها به کار گرفته شده اند. در همین رابطه، سه گونه فضای نیمه باز شامل «ایوان»، «ایوانچه» و «تالار» قابل شناسایی است که هر کدام از آنها به لحاظ شکل، نحوه مکانیابی و عملکرد دارای ویژگی های مختص خویش بوده اند.
دیدگاهی کل گرا به رابطه انسان و فضای معماری با تاکید بر فراروانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند روانشناسی محیطی معماران را به درک بهتری از تعاملات انسان و محیط رهنمون گردید، اما مطالعه این تعاملات تا به امروز بیشتر محدود به تاثیرات مادی و با مفروضات علوم تقلیل گرای مادی بوده است. این سطح از تقلیل گرایی می تواند موجبات عدم درک درست تعاملات، و در نتیجه نادیده انگاشتن برخی از مولفه های تاثیرگذار مکان بر رابطه ادراکی انسان و فضای معماری شود. از این رو می توان گفت آشنایی معماران با مدلهای رفتاری نوین از جمله مدلهای پیشنهادی فراروانشناسی، و فراتر چارچوب مادیگرایی، می تواند به درک بهتر رابطه استعلایی انسان و فضای معماری بیانجامد. بنابراین مقدمات پرسش های این پژوهش از این قرارند: ۱- مولفه های کلیدی تعاملات انسان و فضای معماری از دید فراروانشناسی کدامند؟ ۲- دیدگاه مبتنی بر مفاهیم فراروانشناسی چگونه می تواند مکمل دیدگاه روانشناسی محیطی باشد؟ روش مورد استفاده در این پژوهش استدلالی-منطقی است، و به دلیل ماهیت نظری و بنیادی پژوهش بیشتر تمرکز بر منابع کتابخانه ای و ادبیات موضوع در حوزه های معماری، روانشناسی محیطی و فراروانشناسی بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میدانهای حافظه، انرژی مکان، آگاهی فعال و فرم مهمترین مفاهیم کلیدی در درک بهتر رابطه استعلایی انسان و محیط از دیدگاه فراروانشناسی هستند، و تعاملات میدانی آنها با ادراک انسانی می تواند بر پایه یک میدان زیرساخت تعریف شود، و بر اساس مکانیزم رزونانس زمینه تبادل انرژی یا اطلاعات را فراهم آورد، و شامل همبستگی هایی باشد که بستگی به فاصله فیزیکی یا زمان ندارند. بر اساس مدل های مفهومی تعاملات میدان ادراکی انسانی با میدان های حاضر در مکان می توان برخی باورهای سنتی درباره حرمت و شان مینوی مکان های مقدس، و نیز برخی کیفیات محیط های شفابخش را توجیه نمود. نگارندگان با ارائه دو مدل مفهومی از تعاملات میدانی مذکور، تفسیری کل گرا از رابطه استعلایی انسان و محیط را بر پایه فراروانشناسی ارائه می نمایند.
تحولات گفتمانی ابژه سیاست های مسکن در ایرانِ پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با اتخاذ زاویه دیدِ دیرینه شناسیِ سیاست، به کاوش در فضای گفتمانی ای پرداخته است که منجر به پدیداریِ ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب به مثابه تنها ابژه ممکن و مطلوب گردیده است، تا از این طریق به درک درستی از قواعدی که بر اجزای پراکنده گفتمانِ به پیش برنده سیاست گذاری مسکن در ایران پس از انقلاب حاکم است، نائل گردد. بدین منظور از ابزار تحلیل گفتمان فوکویی استفاده شده است. نتایج، نشانگرِ انحرافی است که در صورت بندی ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب در برنامه های توسعه از گفتمانِ مصرح در قانون اساسی رخ داده است، به گونه ای که طیِ جریانِ حکومتمندشدنِ سیاست های مسکن؛ سطوحِ ظهور، مراجع حدگذاری، و چارچوب های طبقه بندی، شکلی خاص، محدود، و حکومت پذیر از ابژه، به مثابه انسانی اقتصادی، را دیدنی و رؤیت پذیرکردند که منجر به این شد که مسکن از حقی همگانی به امتیازی ویژه بدل شده و از دسترس همگان خارج گردد.
اصول طراحی داخلی ساختمان های مسکونی در چهارچوب پارادایم انعطاف پذیری
حوزههای تخصصی:
امروزه بیش از نیمی از عمر انسان شهرنشین در خانه می گذرد؛ لذا کیفیت فضای داخلی بر شیوه رفتار،عواطف و بسیاری دیگر از جنبه های فیزیکی و روحی ساکنان اثرگذار است. از دیگرسو به واسطه شرایط اقتصادی و تغییرات در شیوه زندگی انسان معاصر شاهد حداقلی شدن مساحت مسکن و نیاز به بهره بردن حداکثری از آن هستیم. در طول تاریخ پاسخ گویی به شرایط متغیر و نیازهای جدید همواره ضرورتی جدایی ناپذیر از معماری بوده است. ضروریست، کیفیتی که محیط های معماری و طراحی داخلی را به عنوان عناصری تلفیقی، در جهت تأمین منافع چندگانه کاربران و افزایش منفعت همه جانبه «مدیریت» می کند، «انعطاف پذیری» می نامیم. برای دست یابی به کیفیت «انعطاف پذیری» معماری و طراحی داخلی «پر محتوا» و « چند عملکردی » باید به مفاهیم ساده و پیچیده در طراحی داخلی توجه نمود و در نهایت ویژگی های بصری قابل ملاحظه ای را خلق نمود که ما را به سوی اهدافی چون «تأمین نیازهای عملکردی فضا با حداکثر کارایی»، «صرفه جویی هزینه های ساخت در دراز مدت» و «تأمین نیازهای عاطفی انسان» و ... هدایت کنند. هدف از این پژوهش بازشناسی اصول طراحی داخلی انعطافپذیر در مسکن می باشد که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای رابطه ی انعطاف پذیری و طراحی داخلی و چگونگی تأثیر آن در ارتقاء کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند، پارادایم انعطاف پذیری با طراحی داخلی در ارتباطی مستقیم بودم و ار طریق انعطاف پذیری عملکردی و اثرات نور، رنگ، گیاه، مصالح و اصول روانشناسی محیطی امکان ارتقا کیفیت فضای داخلی را خواهد داشت.
اولویت بندی المان های تأسیساتی در فرایند رفع تداخل ها از منظر هزینه و زمان با استفاده از روش فازی- سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
1 - 12
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر با ظهور مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM) پیشرفت های قابل ملاحظه ای در تحقق مؤلفه های اصلی مدیریت ساخت پروژه از قبیل ایمنی، هزینه و زمان به وقوع پیوسته است. از مدل های مبتنی بر BIM به صورت گسترده جهت برنامه ریزی ایمنی پروژه ها و کنترل زمان و هزینه ساخت بهره برداری می شود. استفاده از مدل سازی اطلاعات ساختمان تأثیر مثبت خود را در فرایند شناسایی و حل تداخل ها نیز نشان داده است. در طرح ها و پروژه های بزرگ به علت تعدد عوامل درگیر در طراحی ها و همچنین پیچیدگی و حجم بالای المان ها تعداد بسیار زیادی از تداخل ها بین المان های مختلف در فرایند ادغام یکپارچه طراحی ها اتفاق می افتد که بدون به کارگیری ابزارهای مدل سازی اطلاعات ساختمان شناسایی و رفع آنها بسیار وقت گیر و پیچیده می باشد. تداخل ها درصورتی که در مرحله طراحی، به دقت شناسایی و حل نشوند ضمن افزایش حجم کاری، مدیریت ایمنی، زمان و هزینه پروژه را به خطر می اندازند. در میان عناصر ساختاری مختلف، تداخل های طراحی المان های مکانیکی، تأسیسات الکتریکی و لوله کشی (MEP) به طور مرسوم فرآیند طراحی را تحت تأثیر قرار داده است که شاید به دلیل فضاهای محدود برای سیستم های MEP باشد. هدف این تحقیق گروه بندی المان های MEP، جهت تعیین اولویت آنها از منظر زمان و هزینه در فرآیند رفع تداخل ها می باشد. به همین منظور این تحقیق با استفاده از روش دلفی نسبت به گروه بندی المان های MEP اقدام و سپس روش فازی – سلسله مراتبی را جهت تعیین وزن المان های MEP به کارگیری می نماید.
بازشناسی نقش اقلیم در سازماندهی فضاهای معماری خانه های سنتی دزفول با تأکید بر سطوح زیرزمینی، نمونه موردی: خانه سوزنگر
حوزههای تخصصی:
در معماری خانه های سنتی ایران من جمله شهرهای با اقلیم گرم و مرطوب، عنایت به عوامل اقلیمی، یکی از ارکان طراحی معماری محسوب شده و حائز اهمیت بسیار بوده است. و به طبع، پیش بینی فضا در عمق زمین در معماری خانه سنتی ایران کاربرد قابل توجهی داشته است. خلق فضاهای معماری سطوح زیرزمینی خانه های سنتی به عنوان یکی از شیوه های طراحی اقلیمی و تأمین گر بخش عمده ای از نیاز آسایش ساکنین با امکان تعامل معماری و بهره برداران آن با محیط، در خانه های سنتی اقلیم گرم و مرطوب من جمله در شهر دزفول، مطرح می باشد. سازمان دهی فضا در خانه های سنتی دزفول، ارتباط چندجانبه فضاها با یکدیگر است. که براین اساس، شیوه ای از تعریف و سازمان دهی فضایی با امکان تجربه های کیفی ادراکی گوناگون برای حضور آدمی فراهم شده است. با تحلیل منطقی از اندیشه سازمان فضایی خانه های سنتی دزفول، می توان به معیارهای مختلف از جمله معیار اقلیمی طراحی این خانه ها دست یافت. در این پژوهش سعی شده، ضمن پرداختن به جایگاه معماری اقلیمی در خانه های سنتی دزفول، به تحلیل فضایی خانه سنتی سوزنگر دزفول پرداخته و تأثیر تهویه طبیعی بر سازمان دهی فضاهای زیرزمینی آن مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این مقاله از روش تحقیق توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده که با جمع آوری اطلاعات از طریق بررسی کتابخانه های تخصصی و عمومی و نشریه های مرتبط با موضوع انجام شده است.
شناسایی مولفه های معماری سازگار جهت ایجاد فضاهای تعاملی مشترک برای افراد اتیستیک و غیر اتیستیک
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
9-18
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر آمار ابتلا به اتیسم افزایش چشمگیری داشته است. توجه به حضور این افراد در جامعه مهم است زیرا در یک جامعه دادمنشانه، همه ی افراد باید حقوق یکسانی داشته باشند. سالهاست که سعی شده با انتشار استانداردها و دستورالعمل های مختلف، امکان استفاده فضاهای جمعی مشترک برای افراد معلول و سالم فراهم شود. ولی دستورالعملی برای حضور افراد اتیستیک و غیر اتیستیک به صورت مشترک در فضاها وجود ندارد، زیرا تصور عموم بر این است که فضاهای طراحی شده برای افراد اتیستیک فضاهای خوبی برای افراد غیر اتیستیک نیستند. این طرز فکر سب شده که افراد اتیستیک حقوق یکسانی در محیط های مختلف نداشته باشند. از طرفی طراحان و کارفرمایان از اهمیت حضور این افراد در اجتماع مطلع نیستند و در طراحی و ساخت فضاها کوچکترین توجهی به نیاز این افراد نمی کنند که درنهایت سبب انزوای این افراد در جوامع شده است. در این پژوهش فرض بر این است که فضاهایی مناسب برای افراد اتیستیک نه تنها برای افراد غیر اتیستیک مناسب هستند بلکه سبب افزایش کیفیت فضا برای آنها نیز می شود. هدف از این پژوهش شناسایی سازگاری افراد غیر اتیستیک در فضاهایست که با توجه به مولفه های معماری افراد اتیسم بنا شده است. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوی اسنادی-کتابخانه ای است. برای شناسایی میزان کیفیت معماری فضاهای سازگار با اتیسم برای افراد غیر اتیستیک ابتدا تا جای ممکن پیشنهادات و مولفه های معماری موجود که سبب سازگاری فضا برای افراد اتیستیک شده شناسایی شده سپس تاثیرات و نتایج این مولفه ها بر روی افراد غیر اتیسم بررسی شده است. در این پژوهش مشخص شد که فضاهای سازگار با افراد اتیستیک می تواند سبب افزایش کیفیت محیطی برای افراد عادی نیز شود. لازم به ذکر است که در برخی از جزییات فضایی نیازهای افراد با یکدیگر متفاوت هستند و در افراد اتیستیک به دلیل حساسیت بیشتر حسی یشان فراهم کردن نیازهای شخصی و محیطی آنها اهمیت بیشتری دارد. در این پژوهش پیشنهاداتی در خصوص طراحی داده شده که به وسیله ی آنها می توان به بهبود فضاها برای افراد اتیستیک و افراد عادی پرداخت.