فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۲۱ تا ۷٬۲۴۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
269 - 298
حوزههای تخصصی:
ماهیت اکولوژیکی منظر شهری رودخانه ها به عنوان یکی از ارکان اصلی اکوسیستم های طبیعی، تأثیر بسزایی بر کیفیت زیست محیطی شهرها دارد. با افزایش شهرنشینی و گسترش فعالیت های انسانی، این اکوسیستم ها با چالش های جدی مواجه شده اند بگونه ای که آلودگی اکوسیستم، تغییرات هیدرولوژیکی و تخریب زیستگاه های جانوری را به همراه دارد، که منجر به تخریب اکوسیستم رودخانه و تغییر ساختار بیولوژیکی وابسته به آن می گردد. علاوه بر این عوامل مداخله گر ناشی از مخاطرات محیطی نیز تهدیدی جدی برای اکوسیستم رودخانه های درون شهری محسوب می شود. لذا، ضرورت بهسازی اکولوژیک رودخانه ها به منظور احیای منظر شهری، اکوسیستم های طبیعی و افزایش تاب آوری آن ها در برابر تغییرات محیطی و مداخلات انسانی، امری حیاتی در مدیریت برنامه های شهری معاصر است. این پژوهش با اهداف توسعه ای- کاربردی، با روش اکتشافی- همبستگی، با داده های کتابخانه ای، ابتدا به بررسی ادبیات مروری تحقیق می پردازد و سپس با استفاده از مستندات معتبر تاریخی رودخانه هراز، مشاهدات میدانی و تصاویر سنجش از دور، با تحلیل های قیاسی- استنتاجی مدل نظری را تدوین می کند؛ در نهایت مؤلفه های اکولوژیک مؤثر بر بهسازی منظر شهری رودخانه های درون شهری در با رویکرد تاب آوری استخراج می شود. مؤلفه های هیدرولوژیکی، تنوع بیولوژیکی و مورفولوژیکی به عنوان عوامل کلیدی در ساختار اکولوژیکی رودخانه شناخته می شود. تنوع، متغیرهای اکولوژیکی، مدولاریتی، خدمات اکوسیستم، تدوین و همپوشانی قوانین، نوآوری، سرمایه های اجتماعی و بررسی بازخوردها مولفه های موثر در تاب آوری اکولوژیکی استخراج می شود تا در یک ساختار تکاملی فرآیند گرا قرار گیرند و مدل نظری بهسازی تدوین گردد. بدین منظور نمونه مورد مطالعه؛ رودخانه هرازدر شهر آمل مورد بررسی قرار می گیرد و در جهت تحقق مدل نظری راهبردهای مرتبط جهت بهسازی رودخانه هراز تبیین می شود تا در طرح های توسعه شهری آمل لحاظ گردد.
ارزیابی رابطه اختلاط کاربری و پایداری شهری در شهرهای جدید (نمونه مورد مطالعه شهر جدید پرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
145-157
حوزههای تخصصی:
شتاب شهرنشینی، توسعه پایدار شهرهای جدید را به چالشی اساسی تبدیل کرده است. در این راستا، استفاده کارآمد از زمین و ترویج شیوههای پایدار جهت تأمین رفاه ساکنان و حفاظت از محیط زیست امری ضروری محسوب میشود. یکی از راهکارهای موثر در این زمینه، بهرهگیری از مفهوم اختلاط کاربری زمین است که شامل ادغام کاربریهای مختلف زمین در شهر، به منظور ایجاد فضاهای شهری پویا و انعطافپذیر میشود. هدف اصلی این مقاله بررسی تأثیر کاربری ترکیبی زمین بر تحقق پایداری شهری در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی و مدیریتی بوده است، که در محدوده شهر جدید پرند مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، از روش کمی و مدل معادلات ساختاری در نرمافزار آموس استفاده شده است. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه شهروندی بوده که نمونه مطالعه آن شامل 400 نفر از ساکنان شهر جدید پرند بوده است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که اختلاط کاربری اراضی توسعه پایدار شهری تأثیرگذار است که این تأثیرات از طریق دسترسی به سیستم حمل و نقل و دسترسی به خدمات، به ویژه در حوزههای پایداری زیستمحیطی، مدیریتی، اقتصادی و اجتماعی موثر بوده است. به طور کلی، نتایج بخش مورد بررسی نشان میدهند که مدل مطرح شده با کارآیی مطلوبی ارتباطات متقابل بین عوامل مختلف را توضیح داده است. این اطلاعات قابل استفاده در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای شهری برای تعزیز پایداری شهری هستند و در بهبود کیفیت زندگی شهروندان نقش اساسی ایفا میکنند. توجه به اختلاط کاربری اراضی، به ویژه در محدوده شهرهای جدید، میتواند با توجه به ترتیبات معین، به سوی توسعه پایدار شهری حرکت کند.
معماری بومی در طراحی پایدار سکونتگاه های روستایی (نمونه موردی روستاهای وِنان و کهندان قم)
حوزههای تخصصی:
هنوز در روستاهای ایران با توجه به قدمت بالای آن و دارا بودن بافت باارزش می توان مجموعه ای متناسب و همگن را دید که در آن ارتباطات، عملکردها و کارکردهای فضاها در مسکن یک نظام اجتماعی اقتصادی و فرهنگی متناسب را در برگرفته باشد. روستاهای ونان و کهندان بافت نسبتاً ارزشمند ازنظر معماری بومی و درخور مطالعه هستند که گونه های موجود مسکن روستایی در این مقاله ازجمله نمونه های بررسی شده در این پژوهش محسوب می شوند. در این تحقیق ازآنجاکه می بایست به بررسی ویژگی های روستا پرداخته شود، روش کیفی برای توصیف داده ها و بررسی نمونه موردی و روش تحلیلی برای نتیجه گیری از داده های گردآوری شده است. در این بررسی روستاها ازنظر استقرار و سیما و منظر و بافت و مسکن موردمطالعه قرارگرفته اند و از دو دیدگاه ارزیابی الگوی اقلیمی و ارزیابی الگوی فضایی-عملکردی مورد تحلیل قرارگرفته اند. همچنین بررسی ها نشان می دهد ویژگی های برجسته معماری بومی این روستاها شامل هماهنگی بافت با شیب زمین، تنظیم فضاهای مسکونی روستایی بر اساس نیازهای خانواده، توجه به عوامل اقلیمی و فرهنگ مردم روستا است. علاوه بر این، ثبت و مستندسازی این سکونتگاه ها باعث شده تا اسناد و مدارک مربوط به آن ها تهیه شود و در حفاظت از روستا و توسعه ساخت وسازهای آینده کمک کند.
فراتحلیل کیفی جایگاه معماری در سبک زندگی مردم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری و به طور کلی، محیط پیرامون انسان، از جمله عواملی هستند که نقش مؤثری در شکل گیری و ایجاد تغییرات در سبک زندگی مردم جامعه ایفا می کنند. به دلیل اهمیت این موضوع، پژوهش های پرشماری به این حوزه ورود کرده و هر یک از زاویه ای، به حل مسئله مورد نظر خویش پرداخته اند. مسئله اصلی این پژوهش نیز چنین است که با نگاه به مجموعه پژوهش های صورت پذیرفته، معماری، چه تأثیری بر سبک زندگی مردم ایران دارد؟ هدف اصلی از طرح چنین مسئله ای، ایجاد درک صحیح و جامع نسبت به وضعیت کشور، جهت حل مسائل کلان و راهبردی این حوزه توسط قانون گذاران است. جامعه آماری پژوهش، کلیه پژوهش های صورت پذیرفته پیرامون ارتباط معماری و سبک زندگی است که در بازه ده ساله گذشته (1402-1393) در ایران به انجام رسیده است. این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش توصیفی- فراتحلیل بهره برده است. مطابق یافته های این پژوهش، بیشترین تأثیر معماری، به ترتیب بر ابعاد فرهنگی- اجتماعی، فردی- زیستی و اقتصادی سبک زندگی مردم ایران قابل ملاحظه است و معماری با برخورداری از یک ویژگی خاص، به خصوص، در حوزه روابط فضایی، عملکرد ریزفضاها، شاخصه های کالبدی و عناصر و اجزا، می تواند زمینه را برای شکل گیری نوع خاصی از سبک زندگی فراهم می کند. در بُعد فرهنگی- اجتماعی، معماری بیشترین تأثیر را بر تعاملات اجتماعی، دین محوری و مصرف دارد. در بُعد فردی- زیستی، بیشترین تأثیر معماری بر اوقات فراغت، فعالیت های روزمره، تغذیه و ساختار خانواده مردم است. معماری در بُعد اقتصادی سبک زندگی، نیز بیشترین تأثیر را بر معیشت، شغل و درامدزایی مردم دارد.
سنجش ابعاد حکمروایی خوب شهری و عوامل کلیدی اثرگذار بر وضعیت آن در شهرهای قومی (مطالعه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
18 - 41
حوزههای تخصصی:
حکمروایی شهری یکی ازالگوهای نوین مدیریت شهری است که به دنبال دستیابی به توسعه انسانی پایداروایجاد شهری پایداراست.این الگو برتعامل پویای سازمان های دولتی،نیروهای بازار و نهادهای اجتماعی تأکید دارد و شهروندان در آن نه تنها شرکت کننده فردی نیستند،بلکه به صورت سازمان یافته نقش دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی جامع ابعاد و شاخص های حکمروایی خوب شهری و عوامل موثر در وضعیت امروز این ابعاد در شهر یاسوج است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی و اکتشافی و با توجه به هدف، از نوع تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان، متخصصین و کارشناسان آگاه به موضوع حاضر و روش های آینده پژوهی است. نمونه پژوهش نیز به ترتیب 50 نفر از خبرگان برای بررسی وضعیت ابعاد حکمروایی و 15 نفر نیز برای علت یابی وضع موجود بود که با نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش پنل دلفی انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزارهای SPSS ،Mic Mac و Scenariowizard استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد،شهر یاسوج ازنظر حکمروایی خوب شهری وابعاد مورد بررسی آن وضعیت مناسبی ندارد ودر این بین ابعاد مشارکت،قانون مداری و امنیت وهمچنین گویه های میزان رضایت ازمشارکت شهروندان درتصمیم گیری های شهری،تعدد خدمات تأثیرگذاردربهبودامنیت فضایی،عدالت جنسیتی درشهر،زیباسازی شهرتوسط شهرداری،همبستگی بین مردم ومسئولان ازطریق پاسخ گویی مدیران دارای بدترین شرایط دربین ابعادوشاخص های موردبررسی بودند.همچنین نتایج تحلیل اثرات متقاطعدرنرم افزارمیک مک نشان داد،عوامل حاکمیت نگاه قومی وطایفه ای درمدیریت شهری،مدیران ناآشنا بامبانی برنامه ریزی شهری،ساختار تصمیم گیری بالا به پایین،عدم هماهنگی بین نهادهای مدیریت شهری وعدم مشارکت باساکنین درطرح های توسعه شهری دارای بیش ترین اثرگذاری بروضعیت امروزحکمروایی درشهریاسوج هستند.درآخر نیز باسناریونویسی به ارائه راهبردهای نوین اقدام شد.
ارزیابی کاربست اصول روش نظریه زمینه ای در پژوهش های فارسی زبانِ برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر استفاده از روش نظریه زمینه ای در نظام های علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامه ریزی شهری افزایش یافته است. از طرفی، عدم توجه کافی پژوهشگران به مبانی و ملاحظات روش شناختی نظریه زمینه ای و خوانش های آن، گاهی به گونه ای از روش شناسی با خوانش های التقاطی منجر شده که فاقد و ناقض ماهیت روش نظریه زمینه ای و ملاحظات اولیه خوانش موردنظر از آن بوده است. با این وجود، بررسی و ارزیابی کیفیت این گونه پژوهش ها در نظام های علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامه ریزی شهری کمتر انجام شده است. از این رو هدف مطالعه حاضر، ارزیابی نظام مندِ مطالعه های انجام شده با استفاده از روش نظریه زمینه ای در برنامه ریزی و طراحی شهری به منظور شناخت استفاده اصولی از این روش در این عرصه از دانش و ارائه پیشنهاداتی برای کاربردهای آتی است. در این راستا انتخاب پژوهش های مورد بررسی با جست وجوی نظام مند مقالات منتشر شده در پایگاه های معتبر علمی فارسی زبان با استفاده از روش مرور نظام مند انجام شده است. پس از غربالگری مطالعات موجود بر اساس معیارهای مشخص شده، 44 مطالعه منتشر شده تا سال 1399 انتخاب و بر اساس معیارهای ارزیابی روش نظریه زمینه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی روش شناختی پژوهش های انجام شده مبتنی بر روش نظریه زمینه ای نشان داد با وجود اقبال فزاینده به استفاده از این روش در مطالعات حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری، بسیاری از این پژوهش ها در کاربست کامل و دقیق اصول و مراحل روش نظریه زمینه ای و خوانش های آن ناموفق بوده اند و نتیجه آنها به جای نظریه به عنوان دستاورد مورد انتظار از کاربست این روش به صورت دیاگرام، مدل و چارچوب مفهومی تنزل پیدا کرده است. همچنین نتایج بررسی حاضر نشان داد بهره گیری صرف برخی پژوهش ها از مجموعه ای از تکنیک های روش نظریه زمینه ای مانند کدگذاری و یا نگارش یادداشت های تحلیلی و غفلت از فرایندهای مهمی از قبیل نمونه گیری نظری، مقایسه مستمر و تحلیل عمیق مقوله ها موجب شده تا این مطالعه ها از عرصه توصیف فراتر نرفته و ضمن اکتفا به ارائه تم ها و روایت های تشریحی، کمتر به تولید نظریه به عنوان هدف روش نظریه زمینه ای دست یابند. بر اساس یافته های این مقاله، ارتقای کیفیت پژوهش های مبتنی بر روش نظریه زمینه ای در حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری نیازمند شناخت صحیح پژوهشگران از ماهیت، ویژگی ها و اصول نظریه زمینه ای و آگاهی عمیق از خوانش های این روش و تفاوت های آنها به منظور تناسب سنجی و توجیه انتخاب خوانش مناسب بر اساس اهداف و ویژگی های پژوهش است.
Comparative Comparison of Common Animal Motifs in the Sheikh Safi Al-Din Complex (Safavid Period) and the Shrine of Imam Reza (AS) (Qajar Period): An intertextual Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
19 - 32
حوزههای تخصصی:
Decorative motifs have evolved significantly in the architecture of the Islamic era in terms of form, s tructure, aes thetic, and doctrinal principles and represent the beliefs of the people in that era. In this s tudy, an attempt has been made to provide a new possibility for a deeper analysis of common animal motifs in the Islamic periods of Safavid and Qajar with an intertextuality approach (with the help of logical reasoning and the Delphi method) to perceive decorative motifs. Therefore, the intertextuality relations between the motifs of the two his torical tombs of the Sheikh Safi al-Din Ardabili complex (Safavid period) and the holy shrine Imam Reza (AS) (Qajar period) were analyzed. According to the findings, the animal motifs identified with intertextual relations included peacock (11 cases), cow (2 cases), pheasant (16 cases), duck (1 case), and dragon (16 cases). In all the motifs of the buildings, the pretext type was of the exclusive type, and the hypertext type was of the transformation type. In addition, in peacock, pheasant, and dragon motifs, the larges t number of additional subs titution, subs titution, and subs titutional -ellipsis types were observed, respectively. It seems that in selected buildings of the Safavid and Qajar periods, the change in the colors of animal motifs is more evident than in other dimensions of intertextuality. This change has had an impact on the spiritual and mys tical content of the motifs, and somehow, in addition to the mys tical and spiritual content, attention to material aspects (increase in wealth and abundance of blessings) has been considered in the use of various colors.
ماهیت حقوقی قراردادهای بهره برداران بازارهای بزرگ کلان شهرها (مگامال ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۷۴-۶۵
حوزههای تخصصی:
وسعت و تعداد رو به افزایش بازارهای بزرگ (مگامال ها) و تنوع بهره برداران واحد های تجاری، اداری و خدماتی که شرایط هر واحد با واحد دیگر کماً و کیفاً متفاوت است و هر یک از بهره برداران نیز دارای عقیده و سلیقه خاص خود هستند. ضرورت تدوین و تنظیم قراردادهایی را می طلبد: که از یک سو وظیفه مالکین را در برابر بهره برداران و از سوی دیگر تکالیف هر بهره بردار را در برابر بهره برداران دیگر مشخص کند. در حال حاضر قراردادها بین مالکین و بهره برداران در چارچوب عقود معین مانند عقد اجاره، عقد مشارکت، عقد قائم مقام تجاری، عقد وکالت، صلح و جعاله خاص و یا در قالب ماده ده قانون مدنی با بهره گیری از احکام عقود معین تنظیم می شود. این قراردادها با شکل و قالب کنونی، قدرت پاسخگویی به نیازهای ذینفعان را ندارد. با توجه به اینکه شروع ساخت و بهره برداری از بازارهای بزرگ (مگامال ها) در دنیای معاصر است؛ به نظر می رسد برای نظم بخشیدن به روابط مالکین و بهره برداران از یکسو و نیز روابط بین بهره برداران از سوی دیگر قوانین یا آئین نامه های جدید در قالب نهاد خاص ماده ده قانون مدنی تدوین شود. در مقاله حاضر از روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از استدلال منطقی استفاده شده است. و موضوع ماهیت حقوقی قراردادهای بهره برداران بازارهای بزگ در کلان شهرها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است و در انتها نتیجه گیری و پیشنهادات در زمینه پژوهش حاضر ارائه شده است.
تفاوت های فضایی در منطقه البرز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
45 - 59
حوزههای تخصصی:
بررسی تفاوت فضایی در محدوده های جغرافیایی مختلف در سال های اخیر مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفته است و به شکل چشم گیری توجهات سیاسی را به خود جلب کرده است. وجود تفاوت های فضایی در مناطق مختلف جهان باعث شده یک، دو یا چند منطقه از وضعیت مناسب خدمات عمومی و بالطبع شکوفایی اقتصادی- اجتماعی برخوردار بوده و نقش عمده ای در ایجاد درآمد و تولید ملی ایفا کنند. این امر می تواند منجر به عقب نگه داشتن مناطق دیگر از توسعه و افزایش شکاف و نابرابری بین مناطق و نواحی مختلف شود. هدف اصلی این مقاله تحلیل تفاوت های فضایی در منطقه البرز جنوبی از طریق استخراج مولفه ها، عوامل و شاخص های تأثیرگذار بر این مفهوم و رابطه این مولفه ها با فاصله گرفتن از مرکز منطقه، استان و خوشه است. در این راستا اطلاعات مربوط به 57 شهرستان واقع در محدوده منطقه البرز جنوبی استخراج و با استفاده از روش های تحلیل عاملی و خوشه ای عوامل و مولفه های فضایی توسعه در این مناطق احصا و مقادیر فاصله از مرکز خوشه، استان و منطقه محاسبه و رابطه بین عوامل مختلف توسعه با بعد فضایی از طریق روش همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد با فاصله گرفتن از مرکز منطقه و استان شرایط اقتصادی-اجتماعی تقلیل یافته اما وضعیت کالبدی (فقط برای فاصله از مرکز منطقه) و اکولوژیکی بهبود پیدا می کند. لذا می توان گفت تفاوت های فضایی در منطقه البرز جنوبی منجر به شکلگیری یک الگوی متمرکز در این منطقه شده که با انباشت و شکل گیری قطب های رشد در مراکز قدرت و متعاقباً کاهش کیفیت اکولوژیکی و خدماتی آن همراه بوده است.
بررسی تأثیر استفاده از نرم افزارهای تخصصی بر ارتقاء مهارت های مدل سازی و خلاقیت دانشجویان در درس مقدمات طراحی معماری (3)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتار و محیط در معماری دوره اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
88 - 100
حوزههای تخصصی:
خلاقیت از فاکتورهای بسیار تأثیرگذار در آموزش معماری بوده و مهم ترین ابزار در افزایش قدرت طراح در فرآیند طراحی معماری می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از نرم افزارهای تخصصی بر ارتقاء مهارت های مدل سازی و خلاقیت دانشجویان می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش از نوع توصیفی-تحلیلی و علی-مقایسه ای می باشد. جامعه آماری دو گروه 30 نفره از دانشجویان معماری در درس مقدمات طراحی معماری (3) در نظر گرفته شد. طراحی در یک گروه با استفاده از نرم افزارهای تخصصی و طراحی در گروه دیگر با استفاده از مدل سازی حجمی و ترسیم های دستی انجام گردید. در این پژوهش از آزمون t برای گروه های مستقل و آزمون میانگین برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. بر اساس داده های آماری مقدار P_value برای خلاقیت 0.001 و برای مدل سازی برابر 0.000 محاسبه شد که می توان نتیجه گرفت که در سطح خطای 5% ، میانگین های دو روش نرم افزاری و دست آزاد دارای تفاوت معناداری هستند. همچنین مقدار همبستگی بین خلاقیت و مدل سازی در شیوه نرم افزارمحور و دست آزادمحور معنادار بوده و مثبت بودن ضرایب گویای وجود ارتباط مستقیم بین دو متغیر است. نتایج حاکی از این می باشد که استفاده از نرم افزارهای معماری در فرآیند طراحی به دلیل دقت بالای ترسیمی و قابلیت بالای ویرایش بر روی طرح باعث ارتقاء مهارت های مدل سازی و خلاقیت دانشجویان در درس مقدمات طراحی می گردد.
شناسایی و اولویت بندی موانع حاکمیتی بازدارنده پیاده سازی موفق BIM در شرکت های ساختمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
55 - 78
حوزههای تخصصی:
مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM)، به عنوان یک فرایند مشارکتی تولید و مدیریت داده ها و اطلاعات یک ساختمان، در طول چرخه عمر پروژه، مورد توجه شرکت ها و سازمان های بسیاری قرار گرفته است. علی رغم اهمیت این موضوع، پذیرش این فناوری در ایران به سطوح ابتدایی محدود بوده و با موانع بسیاری رو به رو است. مطالعات نشان می دهد که فرایند پیاده سازی BIM در صنعت ساخت هر کشور نیازمند تدوین استراتژی و برنامه ریزی مدون و پشتیبانی همه جانبه در سطوح مختلف حکمرانی بوده و رفع موانع حاکمیتی ازطریقِ ایجاد زیرساخت های لازم در شرکت های ساختمانی می تواند این فرایند را تسریع و تسهیل کند. در این پژوهش کاربردی، ابتدا چالش ها و موانع حاکمیتی جهت دستیابی به پیاده سازی موفق BIM ازطریقِ مرور موشکافانه پیشینه پژوهش شناسایی شد و سپس با به کارگیری روش پژوهش آمیخته در هم تنیده، این موانع برمبنای دیدگاه خبرگان دسته بندی و با استفاده از آزمون رتبه بندی فریدمن اولویت بندی شدند. گردآوری اطلاعات مورد نیاز این پژوهش نیز ازطریقِ به کارگیری هم زمان مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بسته انجام پذیرفت. براساس نتایج حاصل از تحلیل داده های گردآوری شده، موانع حاکمیتی بازدارنده پیاده سازی موفق BIM در شرکت های ساختمانی به ترتیب اولویت، موانع معطوف به موضوعات سیاست گذاری، حمایت گری، پرسنلی-فردی، قانونی-قراردادی، سازمانی، فراسازمانی، توجیه پذیری اقتصادی و فنی هستند که در سه دسته راهبردی، ساختاری و تکنیکی طبقه بندی شدند.
مسئله مندی غیررسمی بودگی در ایران؛ خشونت ساختاری در تولیدِ فضای پادزیستِ تهیدستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶
4 - 23
حوزههای تخصصی:
روند به اصطلاح «توسعهٔ جهانی» در زمانهٔ هم روزگار، همانا تشدید شکاف اجتماعی و ماندگاری فقرگسترده به ویژه در جهانِ جنوب است. این شکاف در افزایش سکونتگاه های فرودستان شهری با جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر و قطبی شدن ثروت نزد یک درصد ثروتمندان جهان بازتاب داشته است. در ایران نیز شاهد رشد چشمگیر باشندگانِ سکونتگاه های فرودست و چندین برابر شدن آن ها در پنجاه سال اخیر (حدود ۲۵ میلیون نفر در بافت های فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی شهری) بوده ایم. رویارویی متداول با این مشکل ازسوی حکومت با فرادستی فرهنگی، برساخت اجتماعیِ منجر به سرکوب و حذف بوده است که با انگِ ننگ، انگلی بودن و جرم خیزی آن، زمینه سازی غیرقانونی بودن اسکان غیررسمی را فراهم کرده است؛ این درواقع خشونتی ساختاری است که زیست فضای برآمده از ارادهٔ خودبنیاد تهیدستان را مغشوش می کند. برنامه ریزان شهری با دانشی برخاسته از قدرت، و در سودای جهانی نوواره، با قواعد و طرح های شهرسازی به برون شدگی نیازمندترین شهروندان از فضای رسمی توسعهٔ شهر و خشونت ساختاری یاری می رسانند. ازاین رو، رهیافت مسئله مندی (پرابلماتیک)، بنیاد دانش کنونی را که خود تولید مسئله می کند به چالش می کشد و چاره جوئی ریشه نگرانه (رادیکال) برای پرداختن به علت برانگیزانندهٔ دیگر علت ها و معلول ها را برای برنامه ریزان سفارش می کند. در این نوشتار مسئله مندی غیررسمی بودگی فضائی در سطوح عام و خاص در ایران به بحث گذاشته می شود تا در پرتو این بینش، کنشِ دگرگونه ای برای رهائی هم میهن های تهیدستمان به بار نشیند. جانمایهٔ این بحث، کنارگذاشتن انگارهٔ توسعهٔ متداول در جهانِ شمال برای زدودن گسل های اجتماعی و باور به حق به شهر در جهانِ جنوب است و سپس، روی آوردن به انگارهٔ توسعه ای به گونه ای دیگر که دربرگیرندهٔ همگان و با تعادل اکولوژیک بر زمینهٔ ایران برای پایداری باشد. برای تحقق این برآیند، فرایندِ حکمروائی شایسته کلیدی است که از نتایج آن، رفع انحصارِ تولید فضا توسط فرادستان و پذیرش تولیدِ زیست فضای فرودستان به همراه توانمندسازی اجتماعات آن ها برای فرارویش به پایداری است.
ساختار معماری و دوره بندی تاریخی کالبدی مسجد جامع کبیر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد جامع کبیر تبریز از بناهای با ارزش معماری ایران است و مدت زیادی در طول تاریخ محل اعلان های رسمی وقایع و فتاوی مهم حکومت های بزرگی ایلخانان، ترکمانان، صفویان و قاجاریان بوده است؛ مطابق نوشته های تاریخی، شکل گیری این اثر ارزشمند به صدر اسلام برمی گردد، ولی بطور دقیق برای این ادعا، منابع دست اول وجود ندارد و به دلیل زلزله های شدید در طول حیات آن، تغییرات حکومتی و تغییر بانی مسجد، تغییرات زیادی در کالبد معماری مسجد رخ داده است. علیرغم اهمیت زیاد این مسجد پژوهش های جامع اندکی درمورد تحولات کالبدی آن انجام یافته است و این تحولات به صورت دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف پژوهش حاضر مطالعه جامع، بررسی اسناد و مدارک موجود برای دسته بندی تحولات و ارائه تصویری در باب تغییر و تحولات می باشد. روش تحقیق بکار گرفته شده توصیفی-تحلیلی و تحلیل محتوی اسناد و متون تاریخی و بازدید های میدانی و مطالعات گزارش های باستان شناسی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بخاطر مسائل مختلف و عمدتا زلزله، شکل مسجد از شبستانی در صدراسلام به تک گنبدی در دوره سلجوقی، دو گنبدی دروه تیموری و ترکمانی و در نهایت بصورت شبستانی در دوره قاجاری دچار تغییرات اساسی شده است.
طراحی، شبیه سازی و بهینه سازی سیستم نورپردازی بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی MLP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بلوار طاق بستان (شهید شیرودی) در شهر کرمانشاه، با توجه به تاریخ و فرهنگ بسیار غنی این شهر، به یکی از مهمترین مقاصد گردشگری و تفریحی تبدیل شده است. با این حال، شرایط نورپردازی در این بلوار، همچنان به نحوی ایده آل نیست که بتواند زیبایی و جذابیت بیشتری به فضای شهری ببخشد. در نتیجه، طراحی نورپردازی هوشمند بلوار طاق بستان با بهره گیری از الگوریتم های شبکه عصبی و ارائه الگوریتم مناسب، می تواند به بهبود شرایط روشنایی و بصری این بلوار، بهبودی محسوسی ببخشد و جذابیت بیشتری به فضای شهری شهر کرمانشاه اضافه کند. در این مقاله، ابتدا چالش های نورپردازی پیاده روها و نکات اجرایی در طراحی نورپردازی معابر شهری بررسی شده است. سپس با درنظر گرفتن دو عامل رضایتمندی شهروندان و زیبایی بصری به عنوان خروجی و هم چنین دمای رنگ، شدت روشنایی، نوع چراغ و درخشندگی به عنوان ورودی های مدل، برای بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه از الگوریتم شبکه عصبی MLP استفاده شده است تا یک سیستم نورپردازی هوشمند و مناسب برای آن طراحی شود. طراحی پیشنهادی بهینه ترین شرایط را دارد زیرا خطاهای MRE و MAE بدست آمده از شبکه عصبی کمتر از 0.035 درصد است که بسیار ایده ال است. بنابراین سیستم نورپردازی طراحی شده آسایش روانی و امنیت شهروندان را به دنبال دارد.
تحلیل فرهنگ مصرفی و جذابیت های مدرن: عوامل مؤثر بر پرسه زنی زنان در محیط های تجاری
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
95 - 107
حوزههای تخصصی:
رفتار پرسه زنی زنان در محیط های تجاری، به عنوان یک پدیده اجتماعی-فرهنگی، تحت تأثیر عوامل متعددی ازجمله فرهنگ مصرفی، جذابیت های مدرن، امنیت روانی و تعاملات اجتماعی قرار دارد. فضاهای تجاری مدرن، به دلیل طراحی های معمارانه خلاقانه و محیط های امن، بستری برای تعاملات اجتماعی و بازتعریف هویت اجتماعی زنان فراهم می کنند. بااین حال، نقش عوامل ساختاری و روانی در این رفتار کمتر مورد تحلیل جامع قرار گرفته است. این پژوهش با هدف تحلیل تأثیر فرهنگ مصرفی و جذابیت های مدرن بر رفتار پرسه زنی زنان در محیط های تجاری انجام شده است. به منظور دستیابی به این هدف، سؤالاتی نظیر «کدام عوامل بیشترین تأثیر را بر رفتار پرسه زنی زنان دارند؟» و «نقش امنیت روانی و عدالت جنسیتی در تقویت تجربه زنان در این فضاها چیست؟» مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه، از روش تحقیق ترکیبی تودرتو استفاده شد. ابتدا مرور نظام مند منابع دست اول برای شناسایی متغیرها انجام شد. سپس، تکنیک دلفی به کار گرفته شد تا مؤلفه های کلیدی مرتبط با فرهنگ مصرفی و جذابیت های مدرن استخراج و تدقیق شوند. در نهایت، داده های کمی از طریق پرسشنامه ای مبتنی بر طیف لیکرت جمع آوری و با استفاده از آزمون های همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که امنیت روانی و جذابیت های مدرن، به ترتیب با ضرایب همبستگی 865/0 و 821/0، بیشترین تأثیر را در رفتار پرسه زنی زنان دارند. در مقابل، متغیر معنوی-فرهنگی کمترین تأثیر را بر این رفتار نشان داد. همچنین، عدالت جنسیتی با کاهش نابرابری ها و تقویت دسترسی برابر، عاملی مهم در افزایش مشارکت زنان در این محیط ها شناخته شد. یافته ها بیانگر آن است که طراحی محیط های تجاری باید بر تقویت ابعاد امنیت، جذابیت های بصری و تعاملات اجتماعی متمرکز باشد تا تجربه ای مطلوب برای زنان فراهم شود.
تبیین مفهوم نا-نهاد و نقش آن در ایجاد پیوستگی درون ماندگار ساختمان و شهر (مطالعه موردی: لبه ساختمان های محدوده مسجد جامع شهرک غرب تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آذر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
41 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از اصلی ترین دلایل ایجاد یا توسعه ساختمان ها، تأمین فعالیت های جاری و بالقوه انسان هاست. این در حالی است که امروزه توجه صرف به توسعه کالبدی، موجب کم رنگ شدن فعالیت های انسانی در لبه ها و کاهش احساس پیوستگی ساختمان و شهر شده است. پرسش پژوهش این است که مؤلفه های تأثیرگذار بر پیوستگی درون ماندگار ساختمان و شهر کدام ها هستند؟هدف پژوهش: پیوستگی ساختمان و شهر در قالب مجموعه ای از عوامل تعریف می شود که در آن نهاد به عنوان عامل اجتماعی و ارتباط دهنده مقیاس های خرد و کلان نقشی محوری ایفا می کند و دارای دو ویژگی فرمی و فعالیتی است. جهت ارائه تعریف عملیاتی از مفهوم نهاد، زمینه ای به عنوان محدوده مورد مطالعه معرفی می شود و سعی می شود با شناخت شاخصه های نهاد، نا-نهاد و نقش آن در پیوستگی درون ماندگار ساختمان و شهر تبیین شود.روش پژوهش: روش تحقیق پیش رو کیفی است. به گونه ای که در سطح پارادایم دارای نگرش رهایی بخشی است، از راهبردهای مردم نگاری و نظریه زمینه ای بهره می برد و در فرایندی چرخه ای و تعاملی از گردآوری، تلخیص، نمایش داده ها و ارزیابی حرکت می کند.نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاکی از آن است که نهاد دارای نه شاخصه سابقه، زمان، انگیزش، جزئیات، شفافیت، محصوریت، نفوذپذیری، رابطه و پرسپکتیو است. این شاخصه ها معیارهایی عینی هستند که در کنار هم ویژگی های نهاد را توصیف می کنند. تبیین مفهوم «نا-نهاد» به جهت رهایی بخشی مفهوم «نهاد» از قید تعاریفی است که در اثر تکرار و روزمرگی بر پیکر آن می نشیند. نا-نهادها ایده های زاینده ای هستند که نهادها را به وجود می آورند و تغذیه می کنند، نظیر ایده های مربوط به زمینه های فرهنگی، آداب و رسوم، باورها و تمام آنچه که انسان ها را به هم مرتبط می کنند. بنابراین شاخصه های نهاد پل ارتباط و اتصال ما با نا-نهادها هستند. از این رو پیوستگی درون ماندگار ساختمان و شهر به معنای آن است که چه میزان نا-نهادها در لبه ساختمان ها امکان بروز یافته اند. شهری که بیشتر امکان بروز به نا-نهادهای خود بدهد، پیوسته تر به نظر خواهد رسید.
تحلیل تبعیت از معیارهای الگوی شهر ایرانی - اسلامی در طرح توسعه راهبردی شهری؛ مورد مطالعه: طرح توسعه راهبردی شهر سهند
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شهرها ازجمله بارزترین جلوه های فرهنگ بشری هستند که با نمایش فضاهای عینی و قابل ادراک، بسیاری از مؤلفه های ذهنی متأثر از آن را بیان می کنند. نوع ارتباط فضاهای شهری، محیطی فرهنگ ساز هستند که می توانند در شکل گیری نظام زیرساختی و ذهنی جامعه اثربخش باشند. شهرهای اسلامی از این قاعده مستثنی نیستند. بین اسلام و زندگی شهری، رابطه خاصی وجود دارد و ترویج اسلام با توسعه زندگی شهری متجلی شده است. طبق تفاوت در دیدگاه ها که در برنامه ریزی شهر اسلامی - ایرانی وجود دارد، شناسایی الگوها می تواند در ایجاد شهرهای جدید صورت گیرد.هدف پژوهش: تحلیل تبعیت از معیارهای الگوی شهر ایرانی اسلامی در طرح توسعه راهبردی سهند است.روش شناسی: این تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی است. داده های مورد تحلیل از پیمایش حاصل شده و نمونه آماری متشکل از 80 نفر از کارشناسان حوزه برنامه ریزی شهری سهند بوده است. توزیع نمونه به صورت خوشه ای تصادفی، روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است.یافته ها و بحث: نوآوری پژوهش در تحلیل تمام ابعاد محیطی، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و ... شهر ایرانی- اسلامی در طرح توسعه راهبردی شهری است. برای تحلیل معیارها از مدل TOPSIS استفاده شده است. تحلیل یافته ها نشان می دهد که از معیارهای ارزیابی شده، ساخت خانه ها و کاربری مسکونی بر اساس الگوی شهر اسلامی با کسب امتیاز (967/0) جایگاه اول را به خود اختصاص داده است.نتیجه گیری: معیارهای استخراج شده در تمام ابعاد مذکور در مدل تاپسیس تحلیل شد. نتایج یافته ها نشان می دهد که ساخت خانه ها و کاربری مسکونی بر اساس الگوی شهر اسلامی رتبه اول را به خود اختصاص داده است. تأثیر شرایط اقلیمی بر ساخت و سازها در قالب کاربری های متنوع رتبه دوم را کسب کرده و مسجد به عنوان هسته ی مرکزی فضایی هر شهر اسلامی در رتبه سوم قرار دارد. سایر معیارها رتبه بندی و اولویت کمتری را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل مولفه های موثر بر ایمنی کالبدی در الگو های پدافند غیر عامل (مورد مطالعه : بافت آسیب پذیر شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
61 - 84
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش جمعیت و محدودیت منابع و موقعیت استراتژیک ایران، جوامع به طور روز افزونی نسبت به حوادث و سوانح آسیب پذیر می گردند. ارزیابی و تحلیل مولفه های موثر بر ایمنی کالبدی مناطق مختلف شهری در برابر بحرانهای طبیعی بالقوه، یکی از راهکارهای مهمی است که میتواند در مدیریت آسیب پذیری و تامین امنیت بهینه شهرها موثر باشد و از آنجایی که پدافند غیر عامل سبب افزایش بازدارندگی، کاهش آسیب پذیری و ارتقاء ایمنی و امنیت شهر ها می گردد، بنابراین میتوان به ارزیابی ایمنی کالبدی بافت شهر کاشان از منظر پدافند غیرعامل پرداخت، به ویژه بافت تاریخی که دارای آسیب پذیری و درجه اهمیت به مراتب بیشتری است. با این حال هدف تحقیق حاضربررسی مولفه های ایمنی بافت آسیب پذیر شهر کاشان از منظر پدافند غیر عامل می باشد که روش تحقیق این پژوهش از لحاظ هدف، نظری – کاربردی، حیطه میدانی، ماهیت و روش توصیفی – اسنادی و تحلیلی از نوع پیمایشی است. روش تجزیه و تحلیل در این پژوهش کمی و کیفی ، توسط تحلیل شبکه (ANP) و اولویت بندی با استفاده از نرم افزار SUPER DECISIONS صورت پذیرفت. نتایج حاکی از آن است که مشخصات فیزیکی ابنیه به عنوان یکی از معیارهای ایمنی کالبدی در کنار دسترسی فیزیکی و الگوی مجاورت دارای بیشترین تاثیر در برابر بحران های طبیعی است و بالاترین نقش را با وزن نسبی (0٫46) در ایمنی کالبدی محلات بافت تاریخی دارا می باشد و معیار الگوهای مجاورت کاربری زمین نیز با وزن (0٫23) کم ترین میزان تاثیر را در بین معیارها دارد.
تبیین الگوی ساماندهی اقلیمی فضاهای عملکردی در بناهای مسکونی مناطق سرد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
117 - 132
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش بررسی الگوهای معماری- اقلیمی فضاهای کارکردی در ساختمانهای مسکونی بومی منطقه سرد ایران است. تعیین پهنه بندی اقلیمی بر اساس طبقه بندی کوپن بوده و پهنه جدید به سه اقلیم Dfa، Dfbو Dsa تقسیم می شوند. انتخاب معیارها بر اساس عناصر مشترک و بررسی تغییرات در نمونه ها در سه گروه صورت گرفته است. روش تحقیق پژوهش، تحلیلی-توصیفی با بهره گیری از الگوریتم تاپسیسبرای اولویت بندی و رسیدن به جواب ایده آل است. لذا هدف پژوهش شناخت عوامل اقلیمی بر شکل گیری موثر بناها می باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، خوشه بندی در محدوده اقلیم سرد انجام شده است. نقشه توزیع الگوها نشان می دهد سه گونه خانه در منطقه پراکنده است، اما یکی از الگوهای آب و هوایی غالب، می تواند در کل مناطق به عنوان الگوی اصلی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین می توان نتیجه گرفت ساختار فضای کارکردی در معماری بومی مسکونی منطقه سرد ایران الگوهای اقلیمی مشابهی دارد.
استخراج شاخص های کلیدی اقتصادی اثرگذار بر قیمت مسکن در کلانشهرهای ایران به روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
29 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:یکی از پرسش های فعالان صنعت ساخت و جامعه به عنوان بهره برداران اصلی مسکن در کلانشهرهای ایران این است که قیمت مسکن در آینده چه تغییراتی خواهد کرد؟ به عبارتی، دوره های رکود و رونق مسکن در چه زمان و با چه شدتی به وقوع می پیوند؟ پاسخ به این پرسش ها، نیازمند نگاهی آینده پژوهانه به مقوله مسکن و فهم ارتباط قیمت آن با شاخص های اقتصاد کلان کشور است.هدف پژوهش: این پژوهش در نظر دارد با استخراج کلیدی ترین شاخص های کلان اقتصادی به لحاظ اثرگذاری بر قیمت مسکن در کلانشهرهای کشور، زمینه تفکر و پژوهش در آینده قیمت و درک دوره های رکود و رونق مسکن را فراهم کند. این پژوهش و مطالعات مشابه، به واسطه نگرشی که برای شرکت های توسعه دهنده املاک و مستغلات، شرکت های طراحی و ساخت، سرمایه گذاران، بهره برداران و فعالان صنعت ساخت ایجاد می نمایند، آن ها را در اتخاذ تصمیمات بهتر و اثربخش تر برای کسب وکار و زندگی خود یاری می کند. به این ترتیب، ریسک ها و خطرات محتمل در آینده بازار مسکن برای مخاطبان ذکر شده، آشکار و ملموس شده و بررسی و پاسخگویی مطلوب تر برای آن ها امکان پذیر می شود.روش پژوهش: براساس گام های روش دلفی فازی، ابتدا کلیه شاخص های اقتصاد کلان مرتبط با قیمت مسکن از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای و مطالعات پیشین استخراج شد. سپس از طریق نظرسنجی از خبرگان و با غربال گری امتیازهای هر شاخص و مقایسه مقدار ارزش اکتسابی هریک، کلیدی ترین شاخص های اقتصادی اثرگذار بر آن تعیین شد.نتیجه گیری: شاخص های موضوع پژوهش براساس نتایج به دست آمده به ترتیب، «تورم»، «نرخ ارز»، «قیمت زمین مسکونی»، «هزینه ساخت» و «نقدینگی» است. شاخص های استخراج شده و ترتیب و تقدم آن ها، نشان می دهد نقش و جنبه «سرمایه ای» مسکن در کلانشهرهای ایران، مهم تر از جنبه های «عرضه» و «تقاضا» است.