فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
91 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگاه نو به جامعه در عصر قاجار، با جریان های مدرنیزاسیون جهانی هم زمانی دارد و احداث خیابان لاله زار، از اولین اقدامات حاکمیتی در ایران برای ورود به این عرصه است. می توان مدعی شد، ماجرایی که بر خیابان لاله زار گذشته، بازتابی دقیق از تعریف «مدرن» است که آن را از یک خیابان باغی، به یک فضای جمعی شهری بدل کرده است. تغییرات نمای ساختمان ها، استقرار مبلمان شهری، سنگفرش معابر و تقویت کارکردهای خیابان همچون ساخت هتل، کافه و سالن تئاتر از مهم ترین جلوه های این فرایند است. خیابان لاله زار که در دوره قاجار با هدف ایجاد مکانی تفرجی در شهر برای درباریان و متمولین احداث شده بود، در دوره پهلوی، اول به فضای جمعی برای عموم جامعه تحول یافت و امکان گذران اوقات تفریح و حضور و مشارکت در جریان زندگی شهری را برای جامعه فراهم آورد. هدف پژوهش: خوانش نقش ادراکی فرآیند مدرنیزاسیون شهری در شکل گیری جامعه مدرن تهران دوره پهلوی اول با استناد به تحولات کالبدی خیابان لاله زار. روش پژوهش: با متمایز کردن چهار مداخله «تزئین گرایی»، «خطی سازی»، «نماگرایی» و «مونومان گرایی» که اقدامات اساسی در مدرنیزاسیون شهری محسوب می شود، خیابان لاله زار با روش تحلیل تصویری، ارزیابی و ردپای معیارهای فوق در آن تحلیل می شود. نتیجه گیری: پدیدارشدن یک «آمبیانس» شهری متفاوت از فرهنگ عمومی جامعه به عنوان ثمره مدرنیزاسیون خیابان لاله زار و این واقعیت که مدرنیزاسیون در ایران با خیابان لاله زار آغاز شد و سرعت گرفت، نتایج اصلی پژوهش را شکل می دهد.
بررسی جایگاه برند مسکن از دیدگاه ساکنان با استفاده از فن نقشه ادراکی؛ مجتمع آپارتمان های بلند، خانه و آپارتمان کوتاه در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به عنوان یکی از موضوعات مهم الگوی شهری در کشور ما، الگوهای سنتی متاثر از طرح های جامع شهری و مدیریت شهری حاکم می باشد که باعث گسترش افقی شهرها می گردد. بر همین اساس گسترش بدون برنامه و ناموزون سبب بروز اختلالات مختلف در پیکره ی شهرها شده است. این پژوهش با هدف بررسی برند مسکن آپارتمان های بلند با خانه و آپارتمان کوتاه در شهر اردبیل از دیدگاه ساکنان با استفاده از فن نقشه ادراکی می باشد. دراین راستا به بررسی تطبیق ارزش برند خانه های تک واحدی به برج های مسکونی در جهت بلندمرتبه سازی و جلوگیری از توسعه افقی شهر جهت برنامه ریزی آتی در شهر اردبیل انجام گرفته است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش تحلیلی-توصیفی می باشد. داده های مورد نیاز در این بررسی از طریق روش های میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. جامعه آماری پژوهش منطبق بر ساکنان خانه های ویلایی و آپارتمان های بلند که قبلاً به ترتیب در آپارتمان های بلند و خانه های ویلایی سکونت داشته اند می باشد که به روش نمونه گیری گلوله برفی صورت گرفته است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری (t تک نمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون) و نقشه ادراکی استفاده شده است. باتوجه به یافته های حاصل از پژوهش حاضر بین دیدگاه ساکنان در مورد جایگاه برند خانه های ویلایی و آپارتمان های کوتاه با برج های مسکونی تفاوت وجود دارد. و خانه های ویلایی و آپارتمان های کوتاه از لحاظ تصویر نسبت به برج های مسکونی از جایگاه بهتری برخوردار می باشند. همچنین در زمینه میزان رضایتمندی از مسکن، برج های مسکونی از جایگاه بهتری نسبت به خانه های ویلایی و آپارتمان های کوتاه قرار دارند. طبق نتایج حاصل از پژوهش حاضر، با توجه به نقاط قوت آپارتمان های بلند می توان با اقدامات آتی در جهت توسعه پایدار و توسعه درون شهری و بلندمرتبه سازی در شهر اردبیل برنامه ریزی نمود.
بررسی مفهوم شهر هوشمند: ادغام فناوری اطلاعات برای بهبود کیفیت زندگی و خدمات شهری
حوزههای تخصصی:
عصری که با شهرنشینی شتابان و سرعت بالای فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه است، شهری را می طلبد که توانایی بروز مفاهیم نوین در حوزه شهرسازی، تطبیق و هماهنگی لازم را از خود نشان دهد. به همین منظور شهرها با الهام از فناوری های جدید، خدمات شهری را در جهت بهبود کیفیت خدمات دولتی در جامعه به مردم ارائه می دهند. این نگرش نوین نسبت به شهرها، می تواند منجر به بهبود شرایط زندگی ساکنان آن شود. لذا نیاز به نگاهی متفاوت و مفهومی نوین در شهر هوشمند برای این منظور ایجاد شده که به آن چارچوبی نوین بدهد. اهداف اصلی شهر هوشمند دربرگیرنده بهینه سازی فعالیت های شهری، ارتقاء رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان است. این تحقیق با محوریت مفهوم شهر هوشمند، اهداف و شاخص های آن صورت گرفته. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع کاربردی است که جمع آوری داده های موردنیاز با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای و مقالات معتبر انجام شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که شهر هوشمند به شاخص هایی نظیر مدیریت، انرژی، ساختمان، حمل ونقل، خدمات شهری و درمانی، فناوری و شهروندان هوشمند دست یافته است. زمینه های کلیدی شهر هوشمند شامل اقتصاد، مردم و حکومت، محیط و زندگی هوشمند می شوند که این موارد می تواند باعث بهره وری بیشتر از انرژی، افزایش بازدهی، تحلیل دقیق مصرف و جمع آوری داده های لازم شود. نتیجه، این اقدامات منجر به پیشرفت شهرها، ایجاد بینش هایی نوین که موجب ارتقاء شرایط زندگی ساکنان آن خواهد شد. تعاریف نوین موجب اطلاع رسانی به نسل های آتی و به کارگیری آن ها در بتن شهرها، جامعه و دستیابی شهری با مفاهیم هوشمند خواهد انجامید.
Behavior Analysis of Wind Hydrodynamics in the Central Courtyard of Hot and Dry Climate Settlement Based on the Length to Height Ratio (Case Study: Kashan City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the ways to achieve high energy efficiency in buildings and an effective system is to utilize local architectural experiences. In this connection, the central courtyard is an element that was used in the past to create comfort in the hot and dry climates of Kashan, Iran. A large part of the literature in the past has focused on this space and investigated factors such as height, length, and presence of water in the courtyard, which are directly related to the studied space. This article concerns the hydrodynamic behavior of the wind under the effects of the length-to-height ratio to reduce the temperature of settlements in Kashan's hot and dry climate, aiming to yield the highest efficiency from this element. This study uses Fluent, Energy Plus, and Open Studio software using a descriptive-analytical method to analyze the data. In the end, it is determined that since the prevalent wind in Kashan comes from a northeast front, it can be utilized by placing the longitudinal direction of the central courtyard on its path. In addition, the optimal state in all models suggests the central courtyard has experienced a length-to-height ratio of 1to4, followed by a ratio of 1to5.
بررسی و تبیین الگوی راهبردی تحقق برند شهر اسلامی- ایرانی در نظام شهرسازی ایران
حوزههای تخصصی:
رهیافت برندسازی شهری بنا به دلایلی همچون عدم انتقال صحیح مبانی و تجربیات نظری و فقدان یک الگوی راهبردی برندسازی شهری منطبق بر ساختار، ماهیت و محتوای شهرهای ایران، کمتر در راهبردهای کلان مدیران مورد توجه بوده است. در تحقیق پیشِ رو، به روش توصیفی-تحلیلی و با اهداف کاربردی، با مطالعه اسنادی و کتابخانه ای، تجربیات برندهای شهری و در نهایت کاوش در محتوا و اجزاء هویتیِ شهرهای ایرانی، سعی در تبیین مؤلفه های مؤثر در ظرفیت های برندسازی شهر اسلامی- ایرانی و نیز تبیین ساختار الگوی راهبردی برندسازی شهر اسلامی- ایرانی نموده ایم. نتایج این مطالعات نشان از این مهم داشت که رهیافت برندسازی شهر اسلامی- ایرانی، عَملی فرایندی است و نه برایندی. به عبارتی دیگر برندسازی شهری و به تبع آن برندسازی شهر اسلامی- ایرانی شامل چرخه ای از مراحل "برنامه ریزی"، "اجرا"، "ارزیابی" و "اصلاح" است و دارای زمینه پارادایم راهبردی و مشارکتی است که روند تحقق آن را در چهار بازه زمانی تولد برند، بلوغ برند، نفوذ برند و تثبیت برند شهر اسلامی- ایرانی ممکن می سازد. درنهایت، الگوی پیشنهادی برندسازی شهر اسلامی- ایرانی در بستر پارادایم های راهبردی و مشارکتی، می تواند به عنوان تجلّیِ مسیر توسعه آتی شهر در بردارنده چشم اندازها، راهبردها، سیاست ها و انواع اقدامات مورد نیاز شهر اسلامی- ایرانی باشد.
واکاوی الگوهای رفتاری در راستای تحلیل پیاده راهواری با استفاده از تکنیک فروین (نمونه موردی: خیابان آزادی (گوهردشت) کرج)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
100 - 119
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان بستری که شهروندان در آن رشد و نمو پیدا می کنند، نقشی کلیدی دارد و درک درستی از آن برای پژوهشهای دیگر در این حوزه، از اهمیت به سزایی برخوردار است. پژوهش حاضر با به رسمیت شناختن گروه ها، اقشار و رفتارهای مختلف مردم و گروه های اجتماعی در شهر به دنبال تحلیل الگوهای رفتاری فضاهای شهری در خیابان آزادی (گوهردشت) کرج با کمک روش آمیخته ترکیبی از دو مجموعه روش های تحقیق کیفی و کمی است. این پژوهش با کمک روش های متنوع همچون تکنیک فروین و تهیه و تکمیل 193 مورد پرسشنامه براساس فرمول کوکران به همراه بازدید میدانی از خیابان آزادی و برداشت های الگوهای رفتاری آنها، به مدت چهار هفته در سه بازه زمانی صبح، ظهر و شب انجام پذیرفته است و براساس آن اقدام به تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات گردیده است. مهمترین نوآوری این پژوهش توجه به الگوهای رفتاری و استفاده ترکیبی از روش های کیفی و کمی و روش تحلیل فروین است. نتایج نشان می دهد که محدوده مطالعاتی از نظر شاخص های مختلف عملکردی، کالبدی و محیط زیست، نتوانسته است رضایت ساکنین، عابرین، فروشندگان و سایر اقشار جامعه را جلب نماید و تنها شاخص حضور زنان، نسبت به سایر شاخص ها، امتیاز بالاتری را کسب نموده است.
Analyzing and Examining the Role of Computers in Improving the Quality of Undergraduate Architecture Projects(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
49 - 60
حوزههای تخصصی:
The complexity of the field of architecture, its ever-increasing application, and the rapid growth of technologies and software used in this field necessitate the need to inves tigate the effects of computer software on the quality of s tudents' learning and a solution to improve the role of software in learning. Therefore, research has been carried out to inves tigate the role of computers in improving the quality of undergraduate architecture projects. This research is applied research, and its nature is descriptive-analytical and inferential research. The data for this research was obtained through ques tionnaires dis tributed among 86 undergraduate s tudents in the 3rd course. The final reliability of the ques tionnaire was 0.889 using Cronbach's alpha tes t. The research findings were analyzed using T-tes t, ANOVA, and Tukey's. The t-tes t showed that the role of computers in architecture s tudents' learning rates differs from each other. Also, the ANOVA tes t results showed that s tudents' learning amount based on the type of software has a significant difference equal to Sig=0.000. According to the results obtained from the findings of the research, it can be said that despite the effectiveness of computer sys tems in improving the learning of architecture s tudents, the priority is on the individual and collective characteris tics of s tudents, and the use of computers should be appropriate to the nature of the course, s tudents' ability and interes t.
کاربست مدل معادلات ساختاری در تبیین مولفه های ارتقاء سرزندگی و پویایی در عرصه های پساصنعت (نمونه موردی: کارخانه پارس الکتریک شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
111 - 131
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: با توسعه شهرنشینی و ضرورت توجه به ابعاد زیست محیطی، مناطق صنعتی درون شهری رها و تخریب شده اند. کارخانه پارس الکتریک شهر رشت ، در طی نزدیک به دو دهه تعطیلی فعالیت به مکانی برای تجمع زباله و معتادان تبدیل شده و مخاطراتی را برای محدوده ایجاد کرده است .
هدف: مقاله بررسی مولفه های سرزندگی جهت احیا عرصه پساصنعت این مجموعه است.
روش: در تحقیق حاضر با بهره گیری از روش های اسنادی _ کتابخانه ای ، ابزار پرسشنامه و مصاحبه به گرد آوری اطلاعات اقدام شده است . مولفه های سرزندگی مبتنی بر ادبیات نظری استخراج و در قالب پرسشنامه میان 312 نفر به صورت تصادفی توزیع و نتایج حاصل مورد تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم در Smart PLS قرار گرفت .
یافته ها : ایمنی و امنیت با ضریب مسیر 878/0 نشان دهنده تاثیر قوی و مستقیم این عامل بر افزایش سرزندگی کارخانه پارس الکتریک رشت است. عوامل حس مکان ، خوانایی ، آسایش اقلیمی ، عدالت اجتماعی و غنای حسی به ترتیب 55 ، 48 ، 44 ، 42 و 36 درصد از تغییرات افزایش پویایی و سرزندگی منظر پساصنعت پارس الکتریک را بیان می کنند.
نتیجه گیری: تعریف عرصه ها، نظارت و کنترل، نورپردازی مناسب، استقرار فعالیت های 24 ساعته، ایجاد فضاهای تعاملی از جمله اقدامات پیشنهادی با الویت بالا جهت تقویت دو عامل ایمنی و امنیت و حس مکان در راستای ارتقاء سرزندگی سایت مذکور است.
زیبایی شناسی نماهای آجرکاری مدرنِ آپارتمان های مسکونی شهر تهران طی دو دهه اخیر از منظر منطقه گرایی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
243 - 261
حوزههای تخصصی:
آپارتمان مسکونی ردیفی درحال حاضر متداول ترین گونه مسکن در تهران محسوب می شود که به صورتی یکدست و متحدالشکل در سیمای شهر تبدیل شده است. در طی دو دهه گذشته، در شهر تهران نماهای آجرکاری با طرح های غیرمتداول و الگوهایی مدرن در آپارتمان های مسکونی مشاهده می شود. پژوهش پیش رو مدعی این امر است که این گرایش واکنشی به نمای متداول آپارتمان های مسکونی بوده و تلاشی منطقه گرایانه است. ازاین رو هدف این مطالعه، شناسایی نمونه های شاخص این گرایش به نمای آجرکاری مدرن آپارتمان های مسکونی و بررسی پاسخ های آن به عواملی چون اقلیم و طبیعت محلی، معماری پایدار، میراث معماری، شرایط و محدودیت های منطقه ای است. عامل نهادی یعنی قوانین مصوب شهری نیز برای روشن تر شدن موضعِ منطقه گرایی مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه توصیفی تحلیلی، چهار نمونه از بافت های شهریِ مناطق گوناگون تهران از جنوب تا شمال شهر گزینش و بررسی شده اند. ساختمان مسکونی قیطریه از دهه 1380ش و خانه چهل گره، آپارتمان های مسکونی ویلا و کهریزک از دهه 1390ش با توجه به جایگاه آن ها در معماری معاصر ایران و کیفیت زیبایی شناسانه طرح نما توصیف و تحلیل شدند. در طی دو دهه گذشته، در گرایش روبه گسترش نماهای آجرکاری مدرن تغییرات زیبایی شناختی روی می دهد که علاوه بر پیوستگی با سه بُعدی بودنِ آجرکاری مدرن تهران، در روند طراحی و اجرا نیز نسبت به نماهای رایج آپارتمان های مسکونی واکنشی انتقادی داشته اند. آجر در این بناها علاوه بر کارکرد زیبایی شناختی، عملکردی اقلیمی و فرهنگی نیز ایفا کرده است. در ساخت این آپارتمان های مسکونی با بهره گیری از فناوری پیشرفته ساخت سازه و استفاده از انواع مصالح آجر دستی و ماشینی و با توجه به زیبایی شناسی معماری روز جهان، آثار منطقه گرایانه ای شکل گرفته است. ازنظر نهادی تصویب معافیت اندک عوارض شهری بر نمای آجری و سعی بر اِعمال نفوذ بر طرح نما تا حدودی در گسترش نماهای آجرکاری در تهران اثرگذار بوده است.
Comparative Comparison of Common Animal Motifs in the Sheikh Safi Al-Din Complex (Safavid Period) and the Shrine of Imam Reza (AS) (Qajar Period): An intertextual Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
19 - 32
حوزههای تخصصی:
Decorative motifs have evolved significantly in the architecture of the Islamic era in terms of form, s tructure, aes thetic, and doctrinal principles and represent the beliefs of the people in that era. In this s tudy, an attempt has been made to provide a new possibility for a deeper analysis of common animal motifs in the Islamic periods of Safavid and Qajar with an intertextuality approach (with the help of logical reasoning and the Delphi method) to perceive decorative motifs. Therefore, the intertextuality relations between the motifs of the two his torical tombs of the Sheikh Safi al-Din Ardabili complex (Safavid period) and the holy shrine Imam Reza (AS) (Qajar period) were analyzed. According to the findings, the animal motifs identified with intertextual relations included peacock (11 cases), cow (2 cases), pheasant (16 cases), duck (1 case), and dragon (16 cases). In all the motifs of the buildings, the pretext type was of the exclusive type, and the hypertext type was of the transformation type. In addition, in peacock, pheasant, and dragon motifs, the larges t number of additional subs titution, subs titution, and subs titutional -ellipsis types were observed, respectively. It seems that in selected buildings of the Safavid and Qajar periods, the change in the colors of animal motifs is more evident than in other dimensions of intertextuality. This change has had an impact on the spiritual and mys tical content of the motifs, and somehow, in addition to the mys tical and spiritual content, attention to material aspects (increase in wealth and abundance of blessings) has been considered in the use of various colors.
معیارهایِ مفهوم «یکپارچگی» در مکان های میراثی و شاخص های ارزیابی آن در میدان حسینیه های نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
111 - 131
حوزههای تخصصی:
بافت شهری تاریخی نایین، به لحاظ مؤلفه های فضاهای شهری در شهرسازی ایرانی- اسلامی دارای الگوهای متنوع و ترکیب منحصر به فردی از میدان در محلات هفت گانه است که از بعد عملکردی نیز بسیار قابل توجه می باشند. دردوره قاجار با رونق و گسترش آیین-های عاشورایی، با ساخت قالب کالبدی حسینیه در میدان های متقدم محلی به عنوان مهم ترین فضای شهری، نظام فضایی میدان -حسینیه در نایین به وجود آمد. مفهوم یکپارچگی به همراه اصالت در نقش انتقال دهنده ارزشها و بعد معنایی میراث فرهنگی، مقوله ای مؤثّر و کلیدی در حفاظت به شمار می آید. در اسناد بین المللی نیز بر ضرورت توسعه چارچوب مفهومی یکپارچگی به منظور تعیین معیارهایی ثابت برای ارزیابی آن تأکید گردیده است. ماهیت کیفی و چند لایه بودن این مفهوم، دست یابی به این چارچوب را با دشورای هایی مواجه ساخته است که تأثیر آنرا می توان در فرآیند بازشناخت و ارزیابی معیارهای یکپارچگی در بسترهای مختلف مشاهده نمود. لذا پژوهش حاضر با انتخاب میدان حسینیه های هفت گانه نایین به عنوان مطالعه موردی در منطقه مرکزی ایران، و مبتنی بر بازخوانی و واکاوی اسناد و معاهده های جهانی از یک سو و دیدگاه های صاحب نظران از دیگر سو، با استفاده از روش پژوهش کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، در پی رسیدن به سطحی از شناخت و معیارهای ارزیابی مفهوم یکپارچگی به عنوان پایه ای در راستای توسعه چارچوب مفهومی آن می باشد. سه معیار ساختاری-تاریخی، بصری-زیبایی شناختی و عملکردی –اجتماعی سه معیار اصلی برای سنجش و ارزیابی مفهوم یکپارچگی در مکان های میراثی را آشکار می سازد. مبتنی بر بررسی و تحلیل نقشه ها، اسناد، مصاحبه عمیق و مشاهدات و برداشتهای میدانی در میدان حسینیه های هفت گانه نایین شاخص های استخراج شده به منظور ارزیابی هر سه معیار یکپارچگی عبارتند از: معیار شکلی-ساختاری با شاخص های رابطه دو سویه جزء و کل، چگونگی ارتباط و هم پیوندی با معابر و گذرها ، معیار بصری –زیبایی شناختی با شاخص های ، ترکیب عناصر میدان در ساماندهی محور افقی در عرصه فضایی میدان ها با ایجاد محصوریت، ترکیب عناصر میدان در ساماندهی محور عمودی به منظور زمینه سازی جهت ایجاد تأکید بصری ، معیار عملکردی –اجتماعی با شاخص های معنا بخشی و ایجادحس تعلق به مکان و حضور پذیری و ایجاد قلمروی همگانی.
Proposed Definition and Typology of Brownfield Sites in Iranian Cities(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۱ - Serial Number ۴۷, Winter ۲۰۲۳
77 - 90
حوزههای تخصصی:
The term of brownfield and its redevelopment has been considered extensively in the world urban planning literature. However, the nature of the brownfields and the differences between how they are created in countries have caused this term to be defined based on the contextual and typological conditions in each country, involving a wide range of lands. Meanwhile, despite the high importance of brownfield development in improving the quality of urban life, this issue is still neglected in the urban planning system of Iran. Therefore, this study is aimed to propose the definition of brownfield sits in Iranian cities and their typology as a policy to help reconsider them in urban development plans. After presenting the adaptive criteria extracted from the relevant literature, experts in this field were interviewed to determine the main categories of this concept in the country’s cities using the grounded theory qualitative method. Then, the rules and regulations related to the categories were reviewed to finally define this concept and present its comparative typology. The findings show that in Iranian cities, the brownfield sites comprise abandoned sites or lands including activities that pollute the environment, being incompatible with authorized urban activities. According to this definition, twelve types of brownfield sites can be identified in Iranian cities, in which the activities are incompatible with urban activities and they require intervention for development, and one type includes lands with no function at present, in which development has occurred previously.
مفهوم فناوری در معماری و تبیین مولفه های آن با استفاده از روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
277 - 294
حوزههای تخصصی:
توجه به ضرورت روزافزون فناوری در پیشرفت هرجامعه ای و علاوه بر آن، نیاز به ایجاد درکی صحیح از مفهوم آن در سوگرفتن مسیری روشن در پیشبرد و ارتقاء معماری، الزامی است تا مفهوم این واژه در مباحث معماری مورد مطالعه قرار گیرد. با بررسی پژوهش ها مشخص می شود که در فرهنگ عامه به فناوری بیشتر به دید ماشین ها نگریسته می شود، اما در نزد صاحب نظران، تعاریف دیگری نیز برای آن مطرح شده است. مقوله فناوری مشتمل بر رویکردهای متفاوتی است و هدف از این مقاله، پالایش فضای مفهومی فناوری و ارائه مفهوم سازی دقیق تر با کمک مولفه های حاصل از آن می باشد. حال سوالاتی که مطرح می گردد آن است که با توجه به کاربردهای متعارض و عدم دیدگاهی واحد برای فناوری، منظور دقیق از این واژه چیست؟ و چه شاخص ها و مولفه هایی را با بررسی نظرسنجی متخصصین معماری می توان برای این مقوله ذکر نمود به نحوی که بتوان، به اولویت بندی این شاخص ها در بحث معماری دست یافت؟ در این راستا، بررسی تعاریف و دیدگاه های صاحب نظران مدنظر می باشد. بدین منظور با استفاده از روش اسنادی و تحلیل مفهومی و با ابزار کتابخانه ای، رویکردهای نظری مرتبط با فناوری، بررسی و تحلیل محتوا شد و سپس با تمرکز بر وجوه مشترک تعاریف موجود، شاخص هایی تبیین گردید، بدین صورت که با تحلیل دیدگاه اندیشمندان، تعداد ۱۰ شاخص بدست آمد که امتیازبندی شدند. از میان این شاخص ها، ۶ شاخص بالاترین میانگین را به خود اختصاص دادند که جهت اعتبارسنجی شاخص های با میانگین بالاتر از روش دلفی و از دیدگاه های ۲۳ متخصص معماری، بهره گرفته شد و مشخص شد که از دیدگاه خبرگان، کدام یک از مولفه ها از اهمیت بالاتر و کدام یک از اهمیت پایین تری برخوردار می باشد. یافته ها حاکی از آن است که از میان مولفه های موردنظر، مولفه «ابزار (سخت ابزار و وسیله)» در هر دو دور آزمون دلفی، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است.
عوامل کالبدی و محیطی موثر بر کاهش استرس دانش آموزان در فضاهای آموزشی از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
295 - 309
حوزههای تخصصی:
روان شناسان در بررسی مسائل آموزشی، معماری یا فضای فیزیکی مدرسه را به عنوان عاملی زنده و پویا در کیفیت فعالیت های آموزشی و تربیتی دانش آموزان مؤثر می دانند. به علاوه مقطع متوسطه سن بحران رشدی است و همراه با افزایش انواع استرس ها و آسیب پذیری به فشارهای روانی، اجتماعی و زیستی و کاهش مهارت های مقابله ای در برابر این آسیب ها همراه است. لذا بررسی و شناسایی استرس دانش آموزان در این دوره، از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر ارتقا کیفیت فضاهای آموزشی (مدارس مقطع متوسطه دوم متناظر با مقطع تحصیلی دبیرستان در نظام آموزشی قبل) است که با شناسایی متغیرهای کالبدی و محیطی موثر بر کاهش استرس دانش آموزان قابل دستیابی است. در این پژوهش از روش پژوهش ترکیبی (کیفی- کمی) استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه متخصصین رشته معماری و روانشناسی بوده که از طریق روش نمونه گیری شبکه ای (گلوله برفی)، نمونه مورد نظر انتخاب گردید و حجم نمونه از طریق اشباع نظری که از عوامل استخراج شده است، به دست آمد. همچنین پس از مصاحبه ی بازپاسخ با متخصصین از تکنیک کدگذاری باز و محوری استفاده شد و از روش اکتشافی دلفی توسط 20 نفر از اساتید معماری و روانشناسی دانشگاه ها در شهر شیراز و تهران بهره گرفته شد. بعد از آن نتایج از طریق جدول هدف محتوا به پرسشنامه تبدیل و طی دو مرحله تکمیل گردید. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از پرسشنامه متخصصین، به جهت دسته بندی تفکر آن ها از تحلیل عامل Q که پاسخ دهندگان را دسته بندی می کند، استفاده شد و در نهایت اثرگذارترین عوامل بر کاهش استرس و افزایش سازگاری دانش آموزان در فضاهای آموزشی مشخص شد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ابعاد اجتماعی، آسایش کالبدی، طراحی معماری، روانشناسی محیط، آسایش محیطی و امنیت محیطی بر کاهش استرس دانش آموزان در فضاهای آموزشی اثرگذار است.
برنامه ریزی راهبردی - عملیاتی توسعه شهری ( مطالعه موردی: شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
90 - 120
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با چالش های متعددی همچون فقر، عدم عدالت اجتماعی، تخریب محیط زیست از طریق آلودگی آن مواجه بوده و به منظور جلوگیری از رخ دادن این گونه معضلات و مشکلات نیاز به یک برنامه ریزی مدون بیش از پیش ضروری می نماید. شهر بندرعباس با مساحتی بالغ بر 71 کیلومتر مربع و جمعیتی برابر با 526645 نفر که به عنوان دروازه ایران شناخته شده و از جمله نقاط حساس و استراتژیک کشور بشمار می رود، طی دهه های اخیر با چالش هایی همچون توسعه نامتوزانن، ضعف بخش خدمات، سوء مدیریت منابع آب و خاک و حاشیه نشینی شهر روبرو بوده است.بنابراین اهمیت وجود یک برنامه ریزی راهبردی را دوچندان کرده است. پژوهش حال حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش شناسی از تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. در این پژوهش ابتدا از طریق پرسشنامه با مشارکت 350 نفر از شهروندان که به طور تصادفی انتخاب شدند معضلات و مشکلات شهر بندرعباس استخراج و براساس آن جدول SWOT تهیه گردید. در این مطالعه به منظور تخصیص ضریب اهمیت به هریک از عولمل بیرونی و درونی با استفاده از الگوی PRA از طریق 20 نفر از متخصصین این حوزه طی جلسات برگزار شده تکمیل شد. با توجه ضرایب نهایی عوامل درونی و بیرونی که به ترتیب برابراست با 77/2 و 74/2 ماتریس IE و قرارگیری نقطه تلاقی عوامل داخلی و خارجی در خانه شماره 5 گویای این نکته است که با برنامه ریزی مناسب تر و ادامه روند برنامه ها امکان توسعه و بهبود عملکرد، وجود دارد. راهبردهای مورد انتظار در این بخش راهبردهایی اقتضایی است.
چارچوب تعیین حریم و ضوابط بصری برای آثار تاریخی واقع در بافت شهری؛ بررسی موردی: برج علاء الدوله، مسجد و مدرسه معیرالممالک و خانه های زند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
125 - 147
حوزههای تخصصی:
تغییرات شدید حاصل از نوسازی بی قاعده و گسترده بناها و فضاها در بخش های قدیمی شهرها، چشم اندازها به آثار تاریخی این مناطق را مخدوش یا مسدود نموده، به ارتباط بصری و هماهنگی آثار و زمینه شان صدمه زده و فرصت بهره برداری از ارزش های آثار را کاهش داده است. در این شرایط، کنترل و هدایت تغییرات مذکور در جهتی مطلوب، ضروری است که با اعمال محدودیت هایی بر ساخت و سازها، توسط تعیین حریم و ضوابط بصری، انجام پذیر است. هدف این نوشتار ارائه چارچوب تعیین حریم و ضوابط بصری شامل مؤلفه های مستلزم توجه و ساختار ضوابط لازم است. در راستای هدف، خصوصیات بصری سه اثر تاریخی شهریِ درگیرِ مسائل مذکور و زمینه آن ها، بررسی و وضعیت دید و کیفیت بصری محورها و پهنه های دید به آن ها تحلیل می شود. روش های جمع آوری داده ها عمدتاً عکس برداری، ترسیم و رجوع به منابع علمی و روش تحلیل، تجزیه و تحلیل جنبه های بصری چشم اندازها به وسیله پردازش گرافیکی تصاویر است. مبتنی بر یافته ها، مؤلفه های مستلزم توجه در تعیین حریم و ضوابط بصری، همچون «ارتفاع» و «مصالح» بناهای زمینه و «خط آسمان» و «توده گذاری» بدنه های چشم اندازها، استخراج می شوند. همچنین با تجزیه و تحلیل ماهیت و نقش مؤلفه ها و طبقه بندی آن ها در طیفی از اساسی تا جزئی، ساختار پیشنهادی ضوابط بصری ارائه می شود که ضوابط کالبدی و فضایی ضروری را در سه سطح اصلی شامل ضوابط «ارتفاعی»، «توده گذاری، عقب نشینی و پیش آمدگی» و «جزئیات فرم و نما» دربرمی گیرد.
ارائه روشی برای ارزیابی طرح های جامع شهری از دریچه ابعاد توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی (مطالعه موردی: طرح جامع شهر نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، از رویکرد «توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی» برای بازنگری در اصول سنتی طرح های جامع شهری استفاده شده است. این مقاله سعی دارد دستورالعمل ارزیابی طرح های توسعه شهری را مطابق با اصول این رویکرد ارائه دهد. این ارزیابی در قالب اصول تراکم، تنوع، طراحی، دسترسی به مقاصد و فاصله تا حمل ونقل همگانی به عنوان بعدهای اساسی رویکرد و بررسی روابط این معیارها با یکدیگر انجام شده شده است. فرآیند ارزیابی، با استفاده از سیستم منطقه بندی پویا، در فواصل قابل پیاده روی انجام شده تا بدین ترتیب تصویر واقع گرایانه از وضعیت شهر در رابطه با هر اصل ارائه دهد. با استفاده از این روش، نقاط ضعف و قوت طرح های جامع، با جزئیات بیشتر و نمایش گرافیکی، مشخص خواهد شد. در نهایت، خروجی های ارزیابی، در قالب نمودارهای آماری و نقشه های پراکندگی جغرافیایی، برای بهبود طرح های جامع در فرآیند بازنگری این طرح ها مفید خواهد بود. نتایج ارزیابی طرح جامع شهر نیشابور نشان می دهد که توسعه این شهر در ابعاد تراکم، تنوع و فاصله تا حمل ونقل همگانی، خلاف جهت توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی است. بنابراین، توصیه می شود در بازنگری طرح جامع شهر در حوزه برنامه ریزی یکپارچه کاربری زمین و حمل ونقل به ملاحظات مربوط به توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی توجه ویژه شود.
مؤلفه های مؤثر در طراحی مسکن پیش ساخته: یک مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
63 - 76
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت و افزایش تقاضای مسکن از یک سو و نیاز به کاهش مدت زمان تحویل پروژه های عمرانی و تسریع برگشت سرمایه از سوی دیگر، گذار از شیوه های ساخت وساز سنتی به صنعت ی سازی را ضروری می نماید. با توجه به مزایای گسترده ی بیان شده ی صنعتی سازی ساختمان و تلاش دولت ها برای بهره گیری از آن در جهت برخورداری همه جانبه از این مزایا، به نظر می رسد اجرای موثر آن منوط به شناسایی و بکارگیری مولفه های موثر در طراحی خواهدبود. علی رغم پرداختن مطالعات تجربی متعدد به این مولفه ها، پراکندگی و فقدان چارچوب مفهومی برای دسته بندی آنها، ضرورت انجام بررسی جامع در این خصوص را آشکار می سازد. این پژوهش از الگوی فراترکیب هفت مرحله ای (سندلوسکی و باروس) به منظور بررسی سیستماتیک منابع و تجزیه و تحلیل کلیه ی داده های کیفی در جهت شناسایی مولفه ها استفاده می کند. با استخراج مولفه ها و ادغام موارد مشابه، یک چارچوب طبقه بندی گسترده به منظور گروه بندی مولفه ها در گروه های محیط زیستی، فنی، اقتصادی، کارکردی، اجتماعی-فرهنگی، زیبایی شناسی کالبدی و اقلیمی پیشنهاد گردید. بررسی میزان فراوانی مولفه ها به تفکیک منابع داخلی و خارجی نیز، پرتکرارترین آنها را مشخص نموده است که راهگشای طراحان در اولویت دهی به مولفه های موثر در فرایند طراحی است. این پژوهش ضمن تشکیل چارچوب مفهومی یکپارچه، می تواند مبنایی برای پیشنهاد استراتژی های بهبود طراحی مسکن پیش ساخته فراهم کند.
مقایسه تطبیقی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی در فضاهای تجاری با استفاده از تکنیک های حس گردی و یادداشت برداری حسی؛ نمونه مورد مطالعه: بازار بزرگ تهران و مرکز خرید بام لند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
3 - 16
حوزههای تخصصی:
حواس پنج گانه به عنوان دریچه ارتباط انسان با محیط اطراف شناخته می شود، از اینرو درک فضا های شهری از طریق کانال های حسی مختلف، مانند بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه صورت می گیرد. دریافت های ناشی از محرک های حسی، با وجود نقش با اهمیت خود در کیفیت بخشی به فضای شهری و ایجاد فضای یاد و خاطره، به نظر می رسد که امروزه کمتر مورد توجه طراحان شهری و معماران منظر قرار گرفته است. در حالی که یکی از راه های ارتقای کیفیت فضاهای شهری، افزایش غنای حسی محیط به منظور به کارگیری تمامی حواس با هدف ایجاد جذابیت، حس تعلق به محیط، افزایش شمولیت و امکان فعالیت برای همه اقشار اجتماعی، سنی، جنسی و افراد کم توان از نظر ادراک و حواس مانند افراد نابینا، ناشنوا و معلول است. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نظام ادراکات حسی در ادراک فضا و نقشی که این ادراک می تواند بر فرآیند شناخت و رفتار بگذارد، به بررسی کیفی ابعاد حسی فضا از طریق شناسایی و رتبه بندی دریافت های حسی گوناگون در فضاهای تجاری می پردازد. از همین رو محدوده بازار بزرگ تهران و مرکز خرید بام لند به منظور مقایسه تطبیقی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی دو فضای شهری تجاری مدرن و سنتی انتخاب شده اند تا به این مهم پرداخته شود که توجه به کیفیت غنای حسی در طراحی فضا های تجاری از گذشته تا به امروز دستخوش چه تغییراتی شده است؟ در راستای دستیابی به هدف پژوهش در بخش مبانی نظری و پیشینه تحقیق از روش کتابخانه ای و در بخش مطالعات میدانی، از دو روش «حس گردی» و «یادداشت برداری حسی» استفاده شده است.نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که به طور کلی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی در بازار بزرگ تهران بیشتر از مرکز خرید بام لند بوده و در هر دو نمونه، حس بینایی بیشترین تحریک حسی و حس چشایی، کمترین میزان تحریک را داشته است. از طرفی امتیاز مربوط به تحریک حس بینایی در مرکز خرید بام لند بیشتر از بازار بزرگ تهران بوده که این امر خود گویای توجه بیشتر به بعد بصری محیط در طراحی های امروزین فضاهای تجاری است.
بررسی کیفیت نفوذپذیری ورودی ها بر میزان حضور پذیری در بازار؛ نمونه موردی: بازار سنتی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
17 - 32
حوزههای تخصصی:
حضورپذیری مردم در فضاهای عمومی یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد سرزندگی در چنین فضاهایی است. این موضوع به ویژه در بازارها و مراکز تجاری، یکی از مهم ترین پارامترهایی است که باعث رونق اقتصادی و درنتیجه پاسخده بودن چنین فضاهایی در سطح شهرها می شود. از همین رو مجموعه عواملی که باعث ارتقای حضورپذیری طیف های مختلف جامعه در چنین فضاهایی می شود، در طراحی چنین فضاهایی حائز اهمیت هستند. از سویی در هر مجموعه معماری، ورودی آن به عنوان نقطه اصلی نفوذپذیری به آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ به نحوی که کیفیت ورودی می تواند نشان دهنده شخصیت یک بنا و کارکرد فضایی درون آن باشد. بر همین اساس چنین به نظر می رسد که کیفیت ورودی در یک بنا می تواند تأثیر بسزایی در دعوت کنندگی و تمایل به حضورپذیری در آن فضا داشته باشد. با این توضیح، پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سئوال است که "کیفیت نفوذپذیری به یک بنا" چگونه می تواند باعث "افزایش تمایل به حضورپذیری" افراد در آن فضا شود؟ به منظور بررسی این موضوع، فضایی به عنوان بستر مکانی تحقیق انتخاب شد که نخست تنوع ورودی در آن زیاد باشد و دوم، حضورپذیری در آن مسئله ای حیاتی در تداوم کارکرد آن به شمار آید. بر همین اساس مجموعه بازار سنتی شیراز به عنوان نمونه موردی در تحقیق حاضر انتخاب گردید. روش تحقیق در این مقاله، ترکیبی از روش های کمی و کیفی است که در بخش کمی با استفاده از مطالعات میدانی و نیز ابزارهای رایانه ای همچون نرم افزار Depthmap به تحلیل ساختار کالبدی فضا پرداخته و در بخش کیفی با استناد به مشاهدات میدانی و نیز مصاحبه با استفاده کنندگان از بازار، به تحلیل نتایج بخش کمی و نیز عوامل مؤثر بر این موضوع پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه مؤلفه دسترسی پذیری، پیوستگی فضایی و کیفیت هم جواری ها، مهم ترین عوامل در ارتقای حضورپذیری در بازار هستند که دراین ارتباط امکان رؤیت مجاری ورودی از بافت اطراف، میزان سازگاری و وابستگی میان کاربری های موجود در راسته های منتهی به ورودی ها، میزان تراکم و تنوع این کاربری ها و درنهایت ویژگی های هندسی و فضایی ورودی های بازار به عنوان مهم ترین عوامل مرتبط باکیفیت نفوذپذیری ورودی هاست که بر میزان حضور پذیری افراد در بازار تأثیرگذارند.