فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۴۱ تا ۴٬۵۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسکن دانشجویی ضروری ترین نیاز دانشجویان غیر بومی می باشد. این دانشجویان با ورود به خوابگاه و دوری از خانواده، بخش زیادی از حمایت های اجتماعی خانواده و جامعه بومی خود را از دست می دهند و دچار احساس تنهایی، غربت، عدم تعلق و دلبستگی به محیط جدید می شوند. در این میان، توجه به عوامل موثر در ایجاد دلبستگی به محیط جدید خوابگاه می تواند نقش مهمی در بهبود وضعیت روحی، عاطفی و عملکردی آنها داشته باشد. با ایجاد دلبستگی به مکان در خوابگاه، تطبیق دانشجویان با محیط جدید بهتر صورت می گیرد و اشتیاق آنها برای زندگی با دیگران افزایش می یابد. هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل موثر در ایجاد دلبستگی به مکان، در خوابگاه های دانشجویی است. برای دستیابی به اهداف فوق، پس از مطالعات کتابخانه ای، از روش مطالعه میدانی ( مشاهده، پرسشنامه و عکس ) استفاده شده است و به عنوان نمونه، خوابگاه پردیس دانشگاه سمنان مورد بررسی قرار گرفته است. داده های بدست آمده از مطالعات میدانی به روش کمی مورد تحلیل قرار گرفته است . نتایج نشان می دهد عوامل انسانی، عوامل مکانی و عامل زمان عوامل موثر در ایجاد دلبستگی به مکان می باشند و رابطه معناداری میان آنها و دلبستگی به مکان وجود دارد. از میان عوامل مکانی، عوامل اجتماعی مکان، عوامل کالبدی مکان ، عوامل فعالیتی مکان و عوامل معنایی مکان به ترتیب، موثرترین عوامل در ایجاد دلبستگی به خوابگاه می باشند . از میان مولفه های عوامل اجتماعی مکان، بیش ترین ارتباط مربوط به رعایت حریم شخصی در مکان و در مولفه های عوامل کالبدی مکان، بیش ترین ارتباط مربوط به امکان انعطاف پذیری مکان می باشد.
بررسی و مقایسه سیستم های متداول امتیازدهی ساختمان ها بر اساس شاخص های پایداری و مقایسه با مقررات ملی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل روند رو به رشد صنعت ساختمان سازی در کشورهای درحال توسعه و مفهوم توسعه پایدار، همچنین اهمیت توجه به نسل های آینده، تدوین سیستم امتیاز دهی ساختمان ها بر اساس معیارهای زیست محیطی همواره مورد بحث بوده است. به دلایل متعددی، ازجمله تنوع در متغیرهای منطقه ای، نمی توان سیستم های موجود را برای تمام مناطق مورداستفاده قرارداد. در این مقاله به بررسی و مقایسه تطبیقی مهم ترین سیستم های متداول امتیازدهی زیست محیطی در سطح جهان شامل BREEAM، LEED و CASBEE به ترتیب مورد استفاده در کشورهای انگلستان، آمریکا و ژاپن و با توجه خاص به حوزه تخصیص اعتبار (سیستم های توزین و امتیازات) و معیارهای توسعه پایدار در هر سیستم پرداخته شده است. در ادامه زمینه های همگرا و متمایز سیستم های مذکور با مقررات ملی ساختمان ایران بررسی می شود. سپس اعتبارات مشترک در سیستم های مذکور که در مقررات ملی ساختمان ایران به آن ها اشاره ای نشده است، شناسایی شده اند. این اعتبارات که عموماً از اصول اساسی شناخته شده در توسعه پایدار هستند، می توانند به عنوان موارد پیشنهادی در سیستم امتیازدهی زیست محیطی ساختمان ها در ایران مورد توجه واقع شوند. برای ارائه روشی مؤثر در امتیاز دهی زیست محیطی ساختمان ها پیشنهاد می گردد یکی از سیستم های رایج در دنیا، با توجه به اولویت های کشور انتخاب گردیده و سپس در راستای اعمال اصلاحات، بخشی از اعتبارات حذف و یا اضافه شود، یا امتیاز اعتباری خاص تغییر کند و درنهایت سیستم امتیازدهی جدیدی تحت عنوانی نو برای کشور تدوین گردد.
ارزیابی طرح های پیشنهادی برای زمین تملک شده محله تاریخی دارالشفاء یزد بر اساس رویکرد حفاظت و بازآفرینی یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله های تاریخی برای زنده ماندن، رفع نیاز های روز و ایفای نقش مناسب نسبت به کل شهر، در مواردی علاوه بر حفاظت نیاز به تغییر در خود دارند. طراحی فضای جدید از تغییرات فیزیکی است که جهت ایجاد تغییر در مواردی پیشنهاد می شود. این تغییر بر کلیت بافت شهری تاریخی و ارزش های آن تأثیراتی دارد که باید قبل از اجرای طرح، آن تأثیرات مورد ارزیابی قرار گیرند. هدف اصلی مقاله، ارزیابی طرح های پیشنهادی برای زمین تملک شده محله تاریخی دارالشفاء است که در راستای آن تدقیق معیارهای ارزیابی تغییر فیزیکی و تعیین شاخص های آنها نیز به عنوان اهداف فرعی پیگیری می شوند. در این راستا، ابتدا در بخش مبانی، با اتخاذ رویکرد حفاظت و بازآفرینی یکپارچه به عنوان جامع ترین رویکرد موجود، با روش استدلال منطقی و شیوه مطالعه اسناد، معیارها و زیرمعیارهای ارزیابی از ارزش های بافت شهری تاریخی به دست می آید و با شیوه پرسشنامه ای شاخص های زیرمعیارها تعیین می گردد. سپس در بخش دوم، با روش شبیه روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی ولی ساده تر و با زمان بری کمتر و با تکیه بر شیوه پرسشنامه ای ارزیابی چهار طرح پیشنهادی برای زمین تملک شده محله تاریخی دارالشفاء که دارای پیشینه تاریخی 700 ساله است و در محدوده ثبت ملی بافت تاریخی یزد قرار دارد، صورت می گیرد. در این مقاله، متخصصین و دانشگاهیان به عنوان یکی از ذی نفوذان «تغییر» مورد پرسش قرار گرفته اند. نتایج مقاله، تعیین سه معیار «احترام و حفظ ارزش های تاریخی و فرهنگی»، «حفظ و ارتقای ارزش های روز محله» و «استفاده از معیارهای ارزشمندی آثار محله در تغییر (طراحی جدید)» به عنوان معیارهای ارزیابی و تشخیص طرح مجموعه چندمنظوره اقامتی-خدماتی برای محدوده به عنوان طرح بهتر، می باشد. از ویژگی های این طرح که باعث ممتاز شدن آن نسبت به دیگر طرح ها شده است، احترام به ارزش های فرهنگی و روز است که در رویکرد حفاظت و بازآفرینی یکپارچه همسطح با ارزش های تاریخی دیده شده اند.
مقیاس های روش زندگی در مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«روش زندگی و مقیاس های آن» به عنوان یک مؤلفه فرهنگی بارز و تأثیرگذار در شکل دهی مسکن و محیط مسکونی می باشد. روش زندگی در مقیاس های متفاوت فردی و جمعی، طی فرادادهای فرهنگی، نمود آشکار فرهنگ در زندگی انسان به شمار می رود که قرارگاه های رفتاری را در محیط ساخته شده انتظام می بخشد. در مقیاس های مختلف روش زندگی در مسکن تعاریف گوناگونی مطرح گردیده است، لیکن تحقیق حاضر، با هدف روشنگری اذهان طراحان از طریق یک روش تحقیق کیفی نظام مند، به تحلیل مقیاس های روش زندگی در محیط های انسان ساخت بومی پرداخته است. نمونه های مورد مطالعه از گروه یکپارچه فرهنگی ایل قشقایی به صورت نظری و هدفمند انتخاب شده اند. بر خلاف مطالعات و تحقیقات اندیشمندان علوم اجتماعی که از مفهوم «سبک زندگی» برای تمایز بخشی به سبک های زندگی طبقات و تبیین معیار های منزلت اجتماعی در یک جامعه استفاده می کنند، این تحقیق به تحلیل رفتاری-محیطی «مقیاس های روش زندگی» در مسکن خانواده پرداخته است. در این مطالعات، از روش هایی همچون عکس برداری، برداشت واحد های مسکونی و دیاگرام قرارگاه های رفتاری سکونت، مصاحبه و پرسشنامه به جهت کشف ترجیحات و معانی سکونت در چهار سطح و مدل ابزار-غایت بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مقیاس های روش زندگی با تکیه بر معانی ذهنی انسانی، اساس شکل گیری قرارگاه های رفتاری و متعاقباً انتظام فضایی محیط مسکونی شکل گرفته اند. یافته های این تحقیق بر این مسئله تأکید دارد که محیط های انسان ساخت به خصوص محیط های مسکونی محصول نظام های فرهنگی انسان هستند.
ارزیابی طرح های اسکان عشایر با تأکید بر نگرش اسکان یافتگان (نمونه موردی: سایت تلخاب- استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۵۶
۸۰-۶۷
حوزههای تخصصی:
امروزه عوامل متعددی از جمله فروپاشی ساختار و نظام های ایلی، تخریب و کاهش مراتع، عدم برخورداری کودکان و نوجوانان از سیستم آموزشی مناسب، فقدان برخورداری از امکانات بهداشتی و درمانی و ... روند زندگی کوچ نشینی را با مشکل مواجه کرده است. لذا برنامه ریزان و متخصصان مربوطه به منظور ارتقای کیفیت زندگی عشایر راهبردهایی را ارائه کرده اند که یکی از مطلوب ترین این راهکارها، طرح اسکان عشایر است. سایت اسکان عشایر تلخاب از توابع بخش مرکزی شهرستان بدره در استان ایلام از جمله سایت هایی است که در سنوات گذشته بنا به درخواست عشایر ساکن در آن، با برنامه ریزی مدیریت امور عشایری، توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی طراحی گردیده است. هدف مقاله حاضر ارزیابی طرح اسکان عشایر تلخاب با تأکید بر نگرش عشایر اسکان یافته است. این مقاله جنبه کاربردی دارد و به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از جمع آوری اطلاعات به روش میدانی از قبیل تکمیل پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده و استفاده از آزمون آماری t و نرم افزار آماری spss انجام گرفته است. این مقاله با هدف بررسی اثرات کالبدی- فضایی طرح اسکان بر عشایر اسکان یافته در سایت تلخاب در ابعادی از جمله سکونتگاه (مسکن، معابر و دفع آب های سطحی و فاضلاب)، دسترسی به خدمات زیربنایی و روبنایی، مشارکت عشایر در اجرای طرح، تأثیر اسکان بر معیشت ساکنان و رضایت مندی عشایر تدوین گردیده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که عشایر اسکان یافته در مجموع از سایت اسکان رضایت دارند و از جهاتی از جمله وضعیت معابر و کانال کشی روستا، مشارکت عشایر در اجرای طرح، مکان یابی سایت و دسترسی به برخی از خدمات، انتظارات آن ها برآورده شده است. اما از جهاتی دیگر از جمله کمبود میزان اعتبارات بانکی، دسترسی به برخی از خدمات (آب، اماکن بهداشتی- درمانی، ورزشی، مذهبی و تجاری) و دسترسی به فرصت های شغلی جدید، سایت اسکان نتوانسته است انتظارات عشایر را برآورده کند.
بررسی تاریخی نحوه مالکیت مجموعه میدان نقش جهان اصفهان (از صفویه تا انقلاب اسلامی و بر مبنای اسناد وقفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهاد وقف در اسلام عبارت است از اختصاص و یا انتقال تمامی یا بخشی از اموال و املاک شخصی به افراد خاص و در جهت انجام اقداماتی که عمدتاً عام المنفعه هستند. نمونه عینی و مهم این موضوع که تحقیق حاضر نیز به بررسی آن پرداخته است، میدان نقش جهان اصفهان می باشد. شاه عباس اول ( 1035- 996 ه.ق ) بعد از ساخت آن، رقباتی را به منظور حفظ و صیانت از آن، وقف نمود. وقفنامه های میدان نقش جهان در طول تاریخ در ادوار مختلف اگر چه مصون ماند ولی تغییراتی توسط برخی حکام در آنها بوجود آمد و بعضاً وقفنامه ها و رقبات جدیدی تدوین گردید که منتج به ساختار مالکیتی متنوعی برای این مجموعه گردیده است. آنچه در این مجموعه در اولویت قرار گرفته حفظ بقاء و جاودانگی آن است که در همان زمان پیدایش با وقف آن راهکار اساسی در این زمینه پایه ریزی شده است. با نگاهی گذرا به مجموعه میدان نقش جهان می توان مشاهده کرد که نظام وقف در عملکرد و حیات آن نقش بسزایی داشته است. این تأثیر به گونه ای است که اگر این نظام در آن حذف می شد، چیزی جزء یک مجموعه گسسته از آن باقی نمی ماند.
Analysis of the Substantive Distinction between Medina (City) and Gharieh (Village) in the Quranic Literature (واکاوی تمایز ماهوی مدینه (شهر) و قریه (روستا) در ادبیات قرآنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم به عنوان مهم ترین متن دینی مسلمانان در حوزه های مختلف دانش بشری دارای ظرفیت های قابل توجهی است که اغلب مورد غفلت قرار گرفته است. از جمله موضوعات طرح شده در این کتاب آسمانی، شهر و مؤلفه های آن است که بر این اساس، تاکنون پژوهش های مختلفی پیرامون شهر اسلامی انجام شده است. در همین راستا، طی این مقاله به بررسی این مسئله پرداخته شده است که آیا قرآن کریم، تمایزات عرفیِ میان شهر و روستا را به رسمیت می شناسد یا خیر؟ به بیان دیگر، در ادبیات قرآنی، شهر چه مؤلفه یا مؤلفه هایی دارد که آن را از قریه (آبادی یا روستا) متمایز می سازد؟ برای این منظور در این مقاله، دو کلیدواژه مدینه (شهر) و قریه (روستا) در قرآن کریم با استفاده از روشی ترکیبی (مرکّب از تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی) مورد ژرفکاوی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق بیانگر آن است که قرآن کریم برخلاف نظریات رایج در حوزه شهرسازی، مؤلفه اصلی در تمایز ماهوی شهر و روستا را ناشی از تفاوت های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و حتی جمعیتی نمی داند بلکه در ادبیات قرآنی، مؤلفه اصلی در تمایز ماهوی شهر و روستا عبارت است از ایمان به خدای متعال و الزامات حاصل از آن و لذا یک زیستگاه انسانی، هر چقدر هم که به لحاظ جمعیتی و کالبدی بزرگ باشد، چنانچه فاقد این مؤلفه باشد از منظر قرآن فاقد استحقاق لازم برای اطلاق واژه مدینه (شهر) است. این ادّعا در بدنه پژوهش، با تطبیق آیات مختلفِ حاوی واژه های مدینه و قریه پیگیری و اثبات شده است.
ارزیابی چگونگی تجلی نور در معماری مساجد با مطالعه موردی در محور میانی شهر تبریز (باغ گلستان تا چهارراه آبرسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجلی محوریت انسان در معماری، در ابنیه مختلف صور متفاوتی به خود می گیرد. بنای مسجد به عنوان محل عبادت با خدا، جایگاه انسان را در این محوریت تشدید نموده و نمودگاه وجوه وجودی او است. به همین منظور پارامتر "نور" به عنوان اساس وجود خدا و انسان که بر پایه دیدگاه اشراقی استوار است؛ به عنوان متغیر این پژوهش انتخاب گردیده و پس از مطالعه ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی، ضرورت و جایگاه آن در بنای مسجد مورد پژوهش قرار گرفته است. پس از واکاوی ابعاد نور و جنبه های آن در وجود انسان، سه نقش عمده برای آن بدست آمد که به نظر، مهم ترین کارکردهای معنایی نور در فضای عبادی هستند. به نظر محقق و پس از مطالعه میدانی نمونه مساجد در شهر تبریز و نیز اخذ نظر متخصصین معمار، هریک از این مفاهیم با نمودهای عینی، قابل نیل در کالبد مسجد می باشند که به همین منظور عینیتِ مورد نظر محقق، به عنوان اصل در نظر گرفته شده و میزان ادراک مفاهیم مدنظر، مورد سوال واقع گردیده است. این پژوهش از میان متغیرهای کیفی، روحانیت و قداست، هدایت و طی مراتب و تجلی حق و عروج را به عنوان مفاهیم و نقش های موثر نور و در مقامِ فاکتورهای کمی معادل، جهت نورگیر، ابعاد آن، تعداد آن ها، ارتفاع آن از سطح زمین و رنگ پوشش نورگیر را به عنوان متغیرهای مستقل در ارزیابی مفاهیم وابسته انتخاب نموده است. به نظر می رسد چنانچه بتوان بازشوها را با رعایت مشخصات کالبدی خاص همچون ارتفاع بالاتر از افق دید، قرارگیری در جبهه جنوبی، اندازه های کوچک و در مقابل تعدد آن ها و ... در بدنه مساجد طراحی نمود؛ نیل به مفاهیم عرفانی نور سهل تر خواهد بود. نتایج پژوهش این فرضیه را اثبات نموده و نشان می دهد کاربر مسجد نیز تجلی مفاهیم مذکور را در صورت رعایت این الگوها، قوی تر و محکم تر حس می نماید.
پیوندهای هنر و سیاست در عصر قاجار و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی تاریخ هنر عصر قاجار افزون بر عناصر زیبایی شناختی آن، فرایندهای اجتماعی، تاریخی و سیاسی مؤثر در شکل گیری این آثار نیز باید مد نظر قرار گیرند. این گونه بررسی ها به هیچ وجه از ارزش آثار هنری نمی کاهد، بلکه سهم عناصر فرازیباشناختی را در آثار هنری نشان می دهد. شواهد تاریخی عصر قاجار نمودهایی از تأثیر سیاست در هنر این دوران به ویژه سیاستگذاری های نخبگان حکومتی 1را بر ما آشکار می سازد. عناوین مناصب دولتی، فرامین، اعلان ها، بخش نامه های حکومتی و مضامین سیاسی آثار هنری شاهد این مدعاست. در نیمة دوم حکومت قاجاریه، رشد اندیشه های نوگرایی، فضایِ گفتمانی تازه ای را پدید آورد که این تحول گفتمانی تأثیر بسزایی در ظهور سبک های هنری و پیدایی سبک های تلفیقی داشت. توجه به تعاملات هنر و سیاست و تحلیل عوامل مؤثر در شکل گیری آثار هنری از جمله موضوعاتی است که کمتر مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته ؛ به طوری که در میان عوامل تأثیرگذار بر خلق آثار هنری، سیاستگذاری های حاکمیت نقش تعیین کننده ای را ایفا کرده است. دو پرسش اساسی که مقالة حاضر در راستای پاسخگویی به آن شکل گرفته، چگونگی مناسبات هنر و سیاست در عصر قاجار و عوامل مؤثر بر این مناسبات است. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، نحوة برخورد نخبگان حکومتی با هنرمندان، آثار هنری و پیامدهای ناشی از آن را مورد بررسی قرار دهد. این نوشتار نیز در بُعد نظری از مناسبات دانش و قدرت در اندیشه میشل فوکو الهام گرفته است. لذا بنا بر نظریه و دیدگاه فوکو در مناسبات دانش و قدرت، روابط هنر و سیاست مورد تحلیل واقع شده است. دستاوردهای این پژوهش نشانگر تعاملات سیاست و هنر در قالب حمایت های سیاست از هنر و در مواردی نیز تقابل هنر و سیاست است که نمودهای این تقابل را در مضامین انتقادی آثار هنری می توان یافت.
ارزیابی برنامه های آموزش معماری دوره کارشناسی در ایران از منظر توجه به مؤلفه های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرفه معماری و به تبع آن آموزش معماری فرایندی است که به شدت متأثر از عوامل فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی هر سرزمین است. یکی از مهم ترین اهداف آموزش معماری، باید پرورش معمارانی باشد که بتوانند بر پایه شناخت ویژگی های فرهنگی سرزمین خود، به امر معماری در ایران بپردازند. بنابراین این پرسش مطرح است که آیا نظام آموزش معماری در ایران، معمارانِ جوان را برای حل مسائلِ بومی منطقه ای شان و طراحی هوشمندانه در بستر فرهنگی سرزمینشان آماده می کند؟ در این مقاله برای ارزیابی آموزش معماری از منظر توجه به مؤلفه های فرهنگی، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. بنابراین، نخست فرهنگ به طور عام تعریف شده و سه مولفه اصلی آن در قالب جهان بینی و باورها، جغرافیا و تاریخ تببین شده اند. سپس موضوعات مؤثر بر معماری در هریک از این سه حوزه، به روش دلفی مشخص شده اند. در بخش دوم با تکیه بر مؤلفه ها و موضوعات تعیین شده، برنامه آموزش فعلی معماری در کشور ارزیابی شده است. در این ارزیابی سه برنامه آموزشی مصوب شورای عالی برنامه ریزی، برنامه های بازنگری شده دانشگاه شهیدبهشتی و تهران بررسی شده است تا میزان توجه به مؤلفه های فرهنگی در اهداف و متن طرح دروس این برنامه ها در چهار حوزه کلی دروس طراحی معماری، دروس تاریخ و مبانی نظری، دروس فن ساختمان و در نهایت دروس اختیاری ارزیابی شود. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که میزان توجه به موضوعات سه حوزه جهان بینی، تاریخ و جغرافیا در طرح دروس مختلف سه برنامه بررسی شده همسان نیست و در محتوای مصوب برای دروس آموزش معماری، به اندازه کافی از ظرفیت های هر حوزه برای توجه به مؤلفه های فرهنگ استفاده نشده است. به عبارتی هریک از سه حوزه اصلی دروس آموزش معماری ظرفیت مناسبی برای پرداختن به مؤلفه های فرهنگی حوزه تاریخ، جغرافیا و جهان بینی فراهم می کند که لازم است در تدوین طرح درس ها به طور مشخص به آن ها اشاره شود. بازنگری برنامه های آموزش معماری با رویکرد تحلیل محتوا و تدوین دروس جدید فرصت مناسبی برای جبران کمبودهای موجود در آموزش معماری منطبق با بستر فرهنگی ایجاد می کند.
بررسی کارآیی راه های خروج ساختمان در تخلیه اضطراری آتش به روش تحلیل نر م افزاری (نمونه موردی: یک مدرسه در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاخیر چند دقیقهای درتخلیه کاربران در حوادث، به ویژه درساختمانهای آموزشی به دلیل حجم بالای جمعیت اثر قابل توجهی درافزایش خسارت جانی دارد. بدین منظور تعداد و موقعیت راههای خروج این ساختمانها باید متناسب باشد تا امکان تخلیه را درزمان مناسب فراهم کند. هدف از این مقاله بررسی خروجی های یک ساختمان آموزشی در تدارک مسیر خروج مناسب می باشد. در این پژوهش با دو روش کارآیی ابزارهای فرار در ساختمان های آموزشی بررسی شده است؛ ابتدا زمان های خروج اضطراری با مدلسازی رفتاردانش آموزان (به وسیله نرم افزار شبیه ساز) تخمین زده می شود و با مقایسه نتایج حاصل با زمان مورد نیاز برای تخلیه ساختمان برآوردی از کارآیی ابزارهای خروج به دست می آید. در روش دوم کارآیی راههای خروج مدرسه با معیار ضوابط و مقررات ایمنی ساختمان در برابر آتش بررسی می گردد. مقایسه نتایج حاصل از دو شیوه یاد شده امکان تایید این فرضیه را فراهم کرده است که رابطه مستقیمی بین تعداد، ابعاد و موقعیت راه های خروج با زمان خروج امن کاربران در مواقع بحران وجود دارد . نتایج حاصل شیوه ای در ارزیابی عملکرد پلان معماری ارائه داده است که می تواند افزایش دقت تصمیمات مدیریتی در وضعیت پاسخگویی بناها در موارد بحران را به همراه آورد. نتایج نشان می دهد ارزیابی ویژگی های معماری مربوط به ابزارهای فرار ساختمان تنها به وسیله ضوابط و مقررات ملی کافی نیست. در نهایت پیشنهاداتی در زمینه دستیابی به مسیرهای فرار مناسب در مدارس ارائه می شود.
ارزیابی معیارهای عملکردی مؤثر بر پیوند فضای شهر با محیط و مبادی ورودی شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورودی شهرها از مهم ترین فضاهای شهر بوده که بااتصال محیط بیرونی و ساختار اصلی شهر، می تواند نقش سازنده ای در ارتقاء و تقویت جایگاه ورودی ها و سایر عناصر مرتبط با آن داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی مهم ترین مؤلفه های عملکردی مؤثر بر تأمین و تقویت پیوند فضای شهر با محیط و مبادی ورودی شهرها می پردازد. روش تحقیق بکار رفته شده در این تحقیق پیمایشی بوده و داده های موردنیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته در میان 200 نفر از شهروندان و مسافرین 18 سال بهبالای وردی های پنج گانه شهر دزفول توزیع گردیده است. روش نمونه گیری در این پژوهش، تصادفی منظم بوده است. در تحلیل آماری از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و فریدمن، آزمون کیزرمایر و بارتلت وتحلیل عاملی استفاده شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمونهای مورداستفاده نشان می دهد که با به کارگیری مؤلفه های طراحی شهری می توان بین فضای داخلی شهر و فضاهای ورودی آن پیوند مناسب برقرار نمود. همچنین مهم ترین مؤلفه های عملکردی مؤثر بر ارتقاء مبادی ورودی شهرها به ترتیب بیشترین وزن عبارتند از: دسترسی مناسب، خوانایی، نفوذپذیری، انعطاف پذیری، تبدیل پذیری، هدایت کنندگی، امنیت و پذیرندگی.
The analysis of effective Wayfinding and Pathfinding process in the old cities in Iran (واکاوی فرایندهای راه یابی و مسیریابی کارآمد در شهرهای گذشته ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راه یابی1، به معنای توانایی فرد برای رسیدن به مقاصد فضایی خود در محیط های جدید و پیچیده، به سهولت و سرعت انجام این فرایند در محیط های آشناست. خوانایی فضا و راه یابی خصوصاً در مکان های عمومی مثل مراکز خرید، فرودگاه ها، ایستگاه های راه آهن، دانشگاه ها و بیمارستان ها و ... از اهمیت فراوان برخوردار است تا آنجا که امروزه وقتی از مسئله گم کردن جهت حرکت در مکان های مختلف یاد می کنند، از احساس ناامیدی و وحشتی که همراه آن است سخن می رانند. دستیابی به این قابلیت و تقویت آن، از دهه 70م. تاکنون، موضوع پژوهش های بسیاری در حوزه های مختلف شهرسازی، معماری، روانشناسی محیطی و ... بوده است. هدف این تحقیق یافتن عناصر و ویژگی های فضایی تسهیل کننده فرایند راه یابی در شهرهای گذشته ایران است و یافتن پاسخی برای این پرسش که آیا مؤلفه های خوانایی فضایی - که امروزه در مباحث طراحی شهری مطرح اند- در ساختار شهر های گذشته ایران یافت می شوند؟ پژوهش حاضر که از نوع بنیادی بوده و نتایج آن می تواند جنبه کاربردی پیدا کند، در سه مرحله کلی انجام شده است : نخست مطالعه اسنادی یا کتابخانه ای شامل بررسی مفهوم راه یابی و مسیریابی، دسته بندی یافته های محققین حوزه شهر و طراحی شهری در مورد عناصر شکل دهنده شهر و نیز مطالعه عناصر کالبدی تشکیل دهنده ساختار شهرهای گذشته ایران. مرحله دوم : مطالعات موردی، شامل بررسی ساختار سه نمونه از شهرهای قدیمی ایران (زواره، تبریز و شیراز) و مرحله سوم تجزیه و تحلیل یافته های دو مرحله قبل و جمع بندی مطالب. نتایج نشان می دهد که خوانایی، پیوستگی فضایی و تباین و توالی فضایی مهم ترین عواملی هستند که به تسهیل فرایند راه یابی و مسیریابی در شهرهای گذشته ایران کمک کرده و در طراحی شهرهای معاصر نیز به عنوان عواملی راهبردی مورد توجه طراحان قرار می گیرند.
تاریخ گذاری محراب های مسجد کوچه میر نطنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محراب های گچ بری چه از نظر فن و چه از حیث ترکیب بندی، نقش و کتیبه ها، ازجمله آثار ارزشمند معماری ایران است که در یک بازه زمانی طولانی تولید می شده اند و گنجینه درخور توجهی از طرح ها و نقوش به ارث رسیده از دوران قبل یا ابداع شده دوره خویش هستند. اوج این آثار، محدوده دوران سلجوقی تا آغاز تیموری است که به دلیل تداوم سنت ها یا بطئی بودن روند تحول، تاریخ گذاری دقیق آن ها، کاری دشوار بوده است. ازجمله آن ها، دو محراب مسجد تاریخی کوچه میر در نطنز است. ازآنجایی که کتیبه های تاریخ ساخت این دو محراب، مخدوش شده و مشخص نیست، نظریات مختلف و متعددی در باره تاریخ احتمالی ساخت محراب ها مطرح شده است که جای تأمل دارند. این پژوهش در پی آن است که ضمن معرفی و بازشناسی این مسجد و محراب های آن، از طریق مطالعه تطبیقی و بررسی برخی جزئیات، تاریخ قابل قبول تری را برای این محراب ها ارائه دهد. به دلیل وجود امضای کرمانی، «عمل حیدر کرمانی» در محراب طبقه اول، مبنای مطالعه تطبیقی را محراب های گچ بری ای قرار دادیم که دارای امضایِ کرمانی هستند. پس از آنالیز ساختار، نقوش و کتیبه های محراب ها با محراب های تاریخ دار و بدون تاریخی که دارای امضای کرمانی هستند و همچنین با درنظرگرفتن امضای هنرمندی کرمانی بر روی برخی از آثار چوبیِ متعلق به نیمه دوم قرن هشتم هجری در روستاهای نطنز، این محراب ها را به اواسط قرن هشتم هجری منسوب کردیم. روش یافته اندوزی، مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده و رویکرد پژوهش، تاریخی تطبیقی است.
بازطراحی فضاهای جمعی و خصوصی مسکن در ساختار شهر ایرانی - اسلامی مطالعه موردی مجتمع بهارستان 2 سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
36-47
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر به بازطراحی فضاهای جمعی و خصوصی مجتمع بهارستان 2 سنندج با رویکرد ارتقاء سامت اجتماعی در از کوچک و دلگیر » مجتمع بهارستان « ساختار شهر ایرانی - اسامی می پردازد. مطالعات بیانگر آن است که اغلب سکنه بودن فضاها، نادیده انگاری تباینات فرهنگی و اجتماعی و در نتیجه تجانس و همگرائی کم فضاهای خصوصی و عمومی ناراضی هستند. از این رو،کاهش نسبی مشکلات، ارتقاء زیست اجتماعی سا کنین و طبعاً افزایش سازگاری با رویکرد طراحی معماری هدف اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. مطالعه موجود به روش پیمایشی انجام گرفت و 30 خانوار به عنوان افراد نمونه به روش تصادفی در دسترس انتخاب شدند. عاوه بر پرسشنامه، بررسی مدارک، نقشه ها و برقراری جلسات نقد با تعدادی از سا کنین ساختمان از ابزارهای دیگر روش مطالعه بود. پس از تبیین دقیق مسائل و مشکلات، با استفاده از نقشه های دو بعدی، گزینه های مختلف ارائه و پس از بحث و بررسی و برگزاری جلسات متعدد، گزینه نهائی در چارچوب شهر ایرانی-اسامی انتخاب شد و در نهایت نسبت به طراحی جزئیات فضاها اقدام گردید. به عنوان نتیجه بر این نکته تأ کید شد که لازمه طراحی و معماری سالم توجه خاص به نیازها، خواسته ها، الگوهای اجتماعی و عمومی سا کنین به عنوان صاحبان اصلی مجتمع مسکونی می باشد. طبیعی است که با گفتگو و ایجاد تفاهم و برجسته نمودن مشترکات می توان به سهم خود به توسعه جامعه ایرانی-اسامی کمک نمود.
ارزیابی مفهومی عملکرد لرزه ای دیوارهای غیرسازه ای در ساختمان های میان مرتبه ی متعارف - بر اساس تجارب زلزله های گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
38-50
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر اغلب مهندسین سازه در فرایند طراحی، دیوارها را به عنوان عناصر غیرساز های به شمار آورده و تنها جرم آ نها را در محاسبات مدنظر قرار می دهند. از طرف دیگر معماران نیز، مشخصات دیوارها را بدون توجه به عملکرد لرزه ای آن ها تعیین میکنند. در حالی که تجربیات زلزله های گذشته نشان میدهد دیوارها میتوانند آثار مثبت یا منفی بر رفتار ساختمان داشته باشند. هدف از این مقاله شناسایی نقاط ضعف دیوارها و آثار آن ها بر عملکرد لرزه ای ساختمان به شیوه ای مفهومی میباشد. در این تحقیق از مشاهده خسار تهای زلزله های گذشته به عنوان یک آزمایشگاه با مقیاس یک به یک استفاده شد ه است. نتیجه مطالعات نشان میدهد رفتار لرزه ای دیوارها در یک نمودار شامل سه سطح و هر یک در دو جهت مثبت و منفی قابل تحلیل است. در سطح یک از عملکرد نامطلوب، تنها دیوار دچار آسیب میگردد، در سطح دو، احتمال وارد شدن آسیب به دیگر عناصر ایجاد می گردد، در سطح سه، دیوار موجب آسیب دیدن سازه ساختمان میگردد. در سطح یک از عملکرد مطلوب، دیوار پایدار باقی می ماند، در سطح دو، دیوار آسیبی بر عناصر دیگر وارد نمیکند، در سطح سه، دیوار میتواند موجب پایداری سازه های غیرمقاوم در برابر زلزله گردد یا پتانسیل اضافی برای سازه های مقاوم در برابر زلزله به وجو دآورد.
بازشناسی مفهوم و اصول هویت در اثر معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۵
15 - 26
حوزههای تخصصی:
مفهوم هویت یکی از پیچید ه ترین مباحث حوزه علوم انسانی است که ریشه های آن را بایستی در علومی چون فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی جستجو کرد. از طرفی مفهوم هویت در آثار معماری نیز ارتباط عمیقی با تعریف مفهوم هویت در انسان داشته به گون های که یک اثر، به عنوان نمادی از شخصیت فرد به شمار می آید. علی ر غم تناقضات گوناگون در رابطه با کاربرد این مفهوم در حوزه معماری، اغلب نظریه پردازان تعریف آن را به عنوان معنا یا سطحی از معنا پذیرفت هاند. این معنا، مرتبط با میزان تعامل میان فرد و محیط مصنوع بوده و در کنش متقابل میان آنها تعریف م یگردد. در پژوهش حاضر، این کنش متقابل در یک مدل ارتباطی میان معمار، اثر معماری و مخاطب تعریف گردیده و بر مبنای تحلیل محتوای متون ب هدست آمده از روش کتابخانه ای، معیارهایی مشخص به عنوان اصولی برای هویت بخشی به آثار معماری تعیین گردیده است.
مفاهیم در الگوی معماری مسکن روستایی (پژوهشی مورد در روستاهای استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۵۴
۷۴-۵۹
حوزههای تخصصی:
بشر در بستر مفاهیم می اندیشد و عمل می کند. این مفاهیم در همه ابعاد زندگی او حضور دارند. معماری نیز همانند تمامی دست ساخت های بشر، از نظام های مفهومی ذهن او تبعیت می کند. با توجه به مجموعه تحقیقاتی که در عرصه معماری صورت گرفته است، می توان از الگوها به عنوان بستری برای بروز این نظام ها در ساماندهی عناصر کالبدی نام برد. پرداختن به این نکته می تواند پاسخی باشد در برابر برخی ابهاماتی که در حال حاضر نسبت به چرایی کیفیت نامناسب خانه های امروزی روستایی وجود دارد. این حیطه از معماری به عنوان میراث گران بها و غنی الگوهای گذشته، دغدغه ای است که ذهن بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب نموده است. مقاله پیش رو سعی دارد ضمن مروری بر مفاهیم مرتبط با الگوها و ابعاد آن، اهمیت نظام مفاهیم را به عنوان بستر ساخت الگو و حلقه ارتباط دهنده معماری و فرهنگ، مورد بررسی قرار دهد. در این راستا با بررسی نظریات پایه در حوزه مبانی الگوها و تعیین جایگاه و ارتباط آن با حوزه مفاهیم، به مطالعه چند نمونه از مصادیق آن در مسکن بومی مناطق روستایی استان خراسان رضوی پرداخته می شود. در انجام این تحلیل ها علاوه بر بازدیدهای میدانی، به نتایج و مطالعات گونه شناسی استان که در دو دوره متفاوت زمانی به انجام رسیده اند نیز استناد می گردد. نتایج پژوهش بیانگر اهمیت زمان و مکان در نحوه شکل گیری مفاهیم و الگوهای استخراجی از آن ها است که ارتباط میان عناصر معماری را تعیین می کنند. از این رو الگوهای معماری به شرطی خواهند توانست شرایط زمانی و مکانی حاکم بر جامعه را در معماری نمود دهند که طراحان عرصه معماری قادر به تطبیق و آفرینش نظام جدیدی از مفاهیم حاضر در معماری باشند. جهت رسیدن به این مهم رعایت نکاتی ضروری است که در این مقاله سعی خواهد شد پس از بررسی حدود آن ها، در قالب نتایج تحقیق مورد اشاره قرار گیرند.
بررسی پروژه طراحی فضای شهری حاشیه رودخانه بابلرود و موانع تحقق پذیری آن
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر ابتدا به معرفی پروژه طراحی فضای شهری بابلرود و بررسی آن در اسناد فرادست موجود، بیان اهداف کلان و اهداف عملیاتی پروژه پرداخته، سپس با عنایت به اینکه یکی از مهمترین اهداف کلان هر پروژه از جمله پروژه مذکور‹‹تحقق پذیری›› می باشد، پس از ارائه مقدماتی مختصر در خصوص عوامل تاثیرگذار در تحقق پذیری پروژه های شهری، به بررسی موانع تحقق پذیری این پروژه پرداخته می شود. تحقییق حاضر بر این فرض استوار است که ضعف مدیریت شهری، عدم مشارکت پذیری مردم و همچنین موانع و مشکلات حقوقی موجود، از مهمترین موانع تحقق پذیری این پروژه می باشد. روش گردآوری اطلاعات جهت بررسی فرضیه این پژوهش، روش میدانی(با استفاده از مصاحبه و تهیه پرسشنامه های متعدد) و همچنین روش کتابخانه ای (با استفاده از منابع مکتوب و الکترونیک)می باشد.
تغییر ادراک معنا از حرم امام رضا (ع) در نسبت با زمان
حوزههای تخصصی:
امروزه جایگاه بین المللی شهر مشهد به عنوان یکی از قطب های مذهبی و فرهنگی جهان اسلام، ضرورت برجسته کردن حرم مطهر، توجه به بافت پیرامونی و در نتیجه ساماندهی آن را به روشنی نمایان می سازد. عدم توجه به احیا و ساماندهی این بافت می تواند سبب کاهش جذب گردشگر، جابجایی جمعیت ساکن، رکود وضعیت اقتصادی و مهمتر از همه، از بین رفتن هویت و نقش مذهبی- فرهنگی آن گردد. در مقابل آشکار است که افزایش کیفیت معنایی و بصری عرصه های شهری می تواند عامل مهمی در جذب گردشگران مذهبی از سرتاسر نقاط جهان به شهر مشهد و همچنین حفظ ابعاد هویتی و خاطره ای نزد ساکنین و زوار محلی باشد . در پژوهش حاضر سعی بر آن بوده تا به این پرسش که کدام یک از ابعاد ادراک محیط حرم درگذر زمان دستخوش تغییر شده ، پاسخ داده شود. قلمرو مکانی این پژوهش خیابان های منتهی به حرم بوده و در تحقق آن از راهبرد اسنادی و پیمایش اجتماعی استفاده شده است. تأکید این جستار بر تغییر وجوه معنایی ادراک منظر بافت پیرامون حرم مطهر امام رضا (ع) درگذر زمان بوده و ارزیابی آن در ابعاد شناختی، احساسی، تفسیری و ارزش گذاری انجام یافته است. تعداد اعضای نمونه مرحله نظرسنجی 105 نفر می باشد که به روش تصادفی انتخاب و پرسش نامه ای شامل سؤالات باز و بسته میان آنان توزیع شده؛ همچنین تحلیل داده ها با استخراج ضریب رگرسیون میان متغیرهای مستقل و وابسته در نرم افزار SPSS 16 و Exel ارزیابی گردیده است. نتایج نشان می دهند که به سبب ظرفیت پایین بافت کنونی پیرامون حرم، بیشترین تأثیر بر تمایل افراد به تغییر محیط به ترتیب متوجه بعد شناختی، تفسیری، ارزشی و در نهایت بعد احساسی است که این نشان دهنده عدم توجه به ابعاد ادراکی، معنایی و به ویژه در بعد شناختی است که در معنادار شدن بیشتر محیط کمک مؤثری می نماید.