فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
نقش جهان سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
37-48
حوزههای تخصصی:
موضوعات مرتبط با روان شناسی رنگ ها در فضاهای معماری از مسائل مهم و تأثیرگذار در دانش معماری است. در میان فضاهای مختلف معماری، ابنیه مسکونی از مهمترین فضاهایی هستند که بخش غالب عمر انسان ها در آنها سپری می شود و لذا در این پژوهش سعی شده است تا بر اساس آموزه های اسلامی نتایجی کاربردی برای کاربست در این فضاها استنتاج شود. این پژوهش مبتنی بر این پیش فرض است که میان یافته های دانش روانشناسی معاصر در حوزه رنگ از سویی و آموزه های اسلامی (شامل آیات و روایات) از سوی دیگر، تطبیق وجود دارد. در این مقاله در ابتدا به خلاصه ای از پژوهش های انجام شده در حوزه روانشناسی رنگ اشاره شده و سپس به آن دسته از مؤلفه های مسکن مطلوب اسلامی (اعم از مؤلفه های کلان و خُرد) که با مقوله رنگ ارتباط می یابد اشاره شده است. سپس، ضمن جستجو در گزاره های اسلامی (شامل آیات و روایات) که حاوی کلید واژه های رنگ های مختلف بوده اند به تحلیل این گزاره ها پرداخته شده است تا نتایجی کاربردی برای استفاده در ریزفضاهای مختلف مسکونی استنباط شود. با توجه به اقتضائات این پژوهش و منابع اسنادیِ مورد استفاده، از گونه پژوهش کیفی برای انجام این تحقیق استفاده شده است که از میان روش های مختلفی که در این گونه دسته بندی می شوند در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش و با استناد به آموزه های اسلامی، در ریزفضاهای مختلف مسکونی، رنگ آبی مناسب برای ریزفضاهایی نظیر اتاق خواب و کتابخانه، رنگ زرد متناسب با اتاق کار و نشیمن، رنگ سبز مناسب برای نشیمن و اتاق خواب مخصوصاً اتاق خواب کودکان و رنگ قرمز مناسب ناهارخوری است. رنگ سفید نیز مناسب برای اغلب ریزفضاها به ویژه ریزفضاهای بهداشتی است.
بررسی جایگاه مصالح در نمای شهری با استفاده از رویکرد توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
49-57
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر پس از مطرح شدن دوباره اهمیت فضاهای عمومی و ارزش زندگی شهری، نما اهمیت دوباره ای یافته است. نمای هر ساختمان موثر در مجموعه شهری است که در آن حضور دارد و این تاثیر را در بدنه خیابان ها یا میدان ها می گذارد. از ابتدای دهه 1980 میلادی،گستره طراحی و ساخت ساختمان ها در زمینه مصالح کارآمدتر و پربازده هر روز شاهد نوآوری های جدید تر بوده است. در توسعه پایدار شهری یکی دیگر از عواملی که در انتخاب مصالح نما ساختمان مطرح می شود موضوع پایداری نما به ویژه سازگاری مصالح مورد استفاده در نما با محیط می باشد.امروزه اکثر مصالح به کارگرفته شده در نمای ساختمان ها، تنها با نگاهی ظاهر بینانه و اقتصادی بدون هیچ توجهی به محیط زیست و اجتماع ساخته می-شود. لذا تولید و استفاده ناآگاهانه این مصالح در دراز مدت پیامدهای بسیاری دربر دارد. با توجه به اهمیت حفاظت محیط زیست از اثرات مخرب و مطرح شدن مفهوم توسعه پایدار باید راه حلی برای استفاده از مصالح ساخت بشر ارائه شود. از آنجا که تا به حال کمتر به موضوع مصالح نمای پایدار پرداخته شده است؛ در این نوشتار سعی شده است تا با آشنایی شکل گیری مصالح در فرایند برداشت(شامل:استخراج،پردازش،بسته بندی،حمل)، تولید (شامل:ساخت،نصب،اجرا،نگهداری)و نصب (شامل:بازیافت،استفاده مجدد)در ساختمان از میزان انرژی مصرفی آن ها در هر یک از مراحل، آگاهی پیدا کرد. سپس با شبیه سازی یک ساختمان در اقلیم تهران با نرم افزار اکوتکت ،تفاوت مصالح مختلف نما در میزان انرژی نهفته ساختمان بررسی شود و به این ترتیب میزان سازگاری با محیط زیست و پایداری هر یک از مصالح ارائه شود، تا نمای پایدار که لازمه داشتن ساختمان پایدار است، شکل بگیرد. با توجه به نتایج به دست آمده آجر از لحاظ پایداری نسبت به بتن و سپس آلومینیوم از جایگاه بهتری برای استفاده در نمای ساختمان های شهر تهران برخوردار است.
تاثیر معماری باغهای متقدم ایران بر معماری باغهای متاخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
63-78
حوزههای تخصصی:
هر باغ ایرانی با حفظ اصول نانوشته طراحی باغ، از بدایع و ظرایف ویژه خود برخوردار است. در باغ ایرانی،آنچه مفید و لازم است، زیبا عرضه میشود. اصولی بر طراحی باغ حاکم است که از دیرباز مردم ایران به آن اصول وفادار مانده اند. آیا معماری باغهای پیش از اسلام ایران تاثیری بر معماری باغهای پس از اسلام ایران داشته است؟ سوالی بود که محقق در پی آن، پژوهش حاضر را انجام داد. در این تحقیق تلاش گردید تا با اطلاعاتی که در ارتباط با باغهای پیش از اسلام ایران وجود دارد، این باغها را تحلیل معماری نمود. هدف اصلی این تحقیق شناخت معماری باغهای پیش از اسلام ایران، یافتن اصول طراحی مشترک آنها، و قیاس این ویژگیها با معماری باغهای ایرانی پس از اسلام بود. این پژوهش، تحقیقی کتابخانه ای است. از مشکلات اصلی این پژوهش تکراری بودن بسیاری از اطلاعات در مقالات و کتب بود که نگارنده آنها را تایید نمینمود. در عین حال اطلاعات در مورد باغهای پیش از اسلام ایران اکثرا اطلاعات باستان شناسانه بود، و تلاش گردید این اطلاعات در وادی معماری مورد تفسیر قرار گیرد. به همین منظور جهت گیری باغهای پیش از اسلام، سلسله مراتب ورود به باغ، تاثیر تقسیمات چهارگانه در طراحی باغ، شیب بندی زمین باغ، آبنما، حضور منظر طبیعی، معماری کوشک باغ و ریتم تکرار شونده حصار باغ مورد توجه قرار گرفت. در رابطه با اصول طراحی باغهای پس از اسلام ایران از مقالات و کتب صاحبنظران و محققین متخصص در عرصه طراحی باغ استفاده و این اصول از کتب و مقالات ایشان استخراج گردیده است. در نهایت ویژگیهای مشترک طراحی باغ در دوران پیش از اسلام با اصول طراحی باغ پس از اسلام ایران قیاس شده و در نتیجه تاثیر طراحی باغهای پیش از اسلام ایران در طراحی باغهای پس از اسلام و متاخر مشخص گردیده است.
کاربست نظریه نوشهرگرایی در شهرسازی: موافقان و مخالفان
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
101 - 117
حوزههای تخصصی:
در طی چند دهه اخیر نوشهرگرایی به عنوان موضوعی بحث برانگیز در مقابل الگوهای سنتی و رایج شهرسازی تبدیل شده است و به عنوان یک جنبش پیشرو در پاسخ به شکست شهرها و حومه ها در اواسط قرن بیستم توسعه یافت. نوشهرگرایان، همانند حامیان باغ شهرها و پیش از آن ها مدرنیست ها، کار خود را با امید بسیار به برطرف کردن نیاز های اقشار آسیب پذیر و بازگرداندن زیبایی و شخصیت به شهرها آغاز کردند. در این راستا این پژوهش درپی پاسخ به این سؤالات می باشد که نوشهرگرایی تا چه حد توانسته به برنامه ریزی یک اجتماع خوب منجر شود؟ چگونه نوشهرگرایی نظریه مرتبط با خود را توسعه داده و به درک ما از این نظریه کمک می کند؟ در این پژوهش با روش تحلیل محتوا به بررسی دیدگاه ها و ایده های مختلف درزمینه نوشهرگرایی و شکل گیری آن از نظریه تا کاربست و انتقادات وارد بر آن پرداخته می شود و درنهایت در رابطه با معایب و مزایای اجرای آن در ایران بحث می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد اگرچه نوشهرگرایان خواستار تغییر وضعیت پیرامون خود بودند و تصور شهرهایی بدون حومه را در سر داشتند، اما در عمل هنوز نتوانسته اند اصول ارزشی ای را که این نظریه هنجاری بر آن پایبند بود به گونه ای مناسب در ساخت جوامع خوب به کاربندند و منتقدان آن ها می گویند نوشهرگراها به جای نجات شهرها، درنهایت در خدمت منافع فرآیند توسعه در آمدند و انتخاب هایی که فرم های نوشهری پیشنهاد می کنند بیش از آن که مرتبط با خواست مردم باشند، به فکر تولید و پایداری فعالیت های اقتصادی در بازار فروش هستند. طراحان نوشهرگرا به منظور رعایت تنوع شهری از گوناگونی اشکال طرفداری می کنند، اما تاب تحمل دیدگاه های مخالف درباره ی شکل و ویژگی محیط های شهری را ندارند و رویکرد نوشهرگرایی مشارکت دموکراتیک را در تضاد با تصمیم های تخصصی طراحان واجد شرایطی قرار می دهد که اصول فرمی اجتماع خوب را می دانند. از نظر آن ها دموکراسی ممکن است کیفیت طراحی شهری را تقلیل دهد.
تدوین مدل ارزیابی منظر (با مروری بر روش ها و رویکردهای جاری ارزیابی منظر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
33 - 42
حوزههای تخصصی:
در ادبیات معماری منظر مفهوم منظر همواره با دو وجه عینیت و ذهنیت پیوند خورده و پیوندی ناگسستنی میان انسان و محیط را به نمایش گذاشته است. رابطه ای تنگاتنگ و درهم تنیده از مسایل کیفی و کمی که امر شناخت و به تبع آن ارزیابی آن را مشکل می سازد. در طول تاریخ منظر و به خصوص در سالیان اخیر تلاش های زیادی برای ارزیابی منظر و وجوه مختلف آن شده است که در اکثر آنها سعی شده است با جداسازی وجه عینی از وجه ذهنی و ارزیابی عددی هر یک به تفکیک به ارزیابی منظر بپردازند. گاه کالبد محیط مورد ارزیابی قرار گرفته است و گاه ادراکات انسانی از محیط، گاه ارزیابی منظر را به سمت و سویی زیست محیطی سوق داده که با نگاهی اکولوژیک به آن توجه شده، گاه آن را عینیتی فارغ از انسان و ذهن او در نظر گرفته و گاه منظر را ذهنیتی مجرد تلقی کرده است. لیکن به نظر می رسد برای ارزیابی مفهوم منظر نیاز به هم زمانی فرآیند ارزیابی عینی و ذهنی و کشف روابط فی مابین این دو است. از این رو این پژوهش سعی دارد با گردآوری و دسته بندی اسناد کتابخانه ای شامل روش های مختلف ارزیابی منظر در حوزه های مختلف عینی و ذهنی و به تحلیل آنها به شیوه استنتاجی و استنباطی بپردازد و به بررسی روش های موجود ارزیابی منظر و شناخت و تحلیل آن دست یافته و مدلی برای ارزیابی منظر پیشنهاد دهد.
روش مرمت منظر مناظر طبیعی بر مبنای رویکرد اکولوژی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : مداخلات ناآگاهانه در مناظر طبیعی موجبات تنزل کیفی و اختلال در فرآیندهای اکولوژیکی این بسترها را فراهم آورده است. از این رو بازیابی و ایجاد شرایط مناسب در مناظری طبیعی که دچار آشفتگی (اعم از طبیعی و غیر طبیعی) شده اند. در جهت بازیابی ارزش های والای بستر و مرمت جامع امری ضروری است. رویکرد اکولوژی منظر از متأخرترین دیدگاه ها در زمینه چگونگی و فرآیند مداخلات انسان در مناظر طبیعی است و به دنبال ارایه راهکارهای حفظ و احیای تمامی ارزش ها و سرمایه های طبیعی این مناظر در قالب مرمت جامع منظر است. هدف : هدف اصلی در پژوهش حاضر، ارایه روش مرمت منظر در مقیاس منظر بر مبنای رویکرد اکولوژی منظر در مناظر طبیعی است. روش پژوهش : در راستای دست یابی به هدف، پژوهش حاضر در سه مرحله تبیین، تدقیق و ارزیابی با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در بستری پیمایشی شکل گرفته است. در مرحله تبیین، به تعاریف پایه و رویکردهای نظری و تحلیل و بررسی اطلاعات به دست آمده از مرور متون، اسناد کتابخانه ای و منابع اینترنتی پرداخته شده است. سپس در مرحله تدقیق و ارزیابی با بررسی روش های ارایه شده در حوزه مرمت و اکولوژی منظر در بستر پیمایشی با استفاده از پرسش نامه به عنوان ابزار گردآوری داده ها، به ارایه روش جامع مرمت منظر بر مبانی رویکرد اکولوژی منظر پرداخته شده است. نتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که روش مرمت منظر بر پایه مراحل پنج گانه : 1. پیمایش و مشاهده دقیق، 2. ارزیابی در مقیاس منظر، 3. شناخت و ادراک اکولوژیکی، 4. طراحی و اقدام و در نهایت 5. مدیریت و کنترل صورت می پذیرد. این روش که با عنوان روش SARDM نام گذاری شده، بر حضور طراح به عنوان فرد مقیم در مناظر مطالعاتی جهت ادراک صحیح از روابط و سیرکولاسیون فضایی عناصر ساختاری منظر تأکید دارد و امکان تحلیل و ارزیابی منظر در بعد فضایی و توالی زمانی، تطبیق ارزیابی ها با نتایج حاصل از پیمایش و در نهایت ادراک اکولوژیکی طراح از پویایی و پیچیدگی های موجود در مناظر را فراهم می آورد. این روش مرمتی که در قالب مرمت مقیاسی منظر تجلی می یابد، بر ارزیابی ویژگی های فیزیکی و اکولوژیکی بستر تأکید دارد.
بازتعریف عرصه میانه در مسکن آپارتمانی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
145 - 156
حوزههای تخصصی:
انسان در طول دوره زندگی و درهمه حال نیاز به ارتباط با محیط اطراف خود و انسان های دیگر دارد. دامنه این ارتباط درمیان سه عرصه عمومی(خیابان)، میانه و خصوصی(خانه) گسترده شده است. عرصه میانه به مثابه فضای انتقال میان خانه و خیابان است که در محدوده های مسکونی، اتصال دهنده دو عرصه عمومی و خصوصی می باشد، به طوری که از مرز هر خانه در واحد های مسکونی آغاز شده و تا محله و اتصال به فضای عمومی شهر گسترده می شود. امروزه به دلیل محدودیت های زندگی آپارتمانی، از جمله افزایش تراکم واحدهای مسکونی، فضاهای هر واحد مسکونی تقلیل پیدا کرده و عرصه های واسطی که به عنوان حلقه ارتباط دهنده درون و بیرون محسوب می شوند مبهم بوده و یا به فراموشی سپرده شده اند. این پژوهش با مطالعات کتابخانه ای و به روش کیفی درصدد بررسی عرصه میانه و کیفیت آن در مقیاس مسکن آپارتمانی است. از این رو ابتدا براساس ادبیات موضوع به بیان لزوم وجود عرصه میانه در عرصه های زیستی، اهمیت و تأثیر آن بر شکل گیری روابط فضایی و اجتماعی ساکنین واحدهای مسکونی پرداخته می شود. در ادامه مقایسه محدوده عرصه میانه ی خانه های سنتی و خانه های حیاط دار با الگوی رایج در آپارتمان های مسکونی نشان می دهد، محدوده عرصه میانه در مسکن آپارتمانی از پیوستگی لازم برخوردار نیست. از این رو عرصه میانه در سه بخش «رسش به آپارتمان»، «رسش به هر خانه» و «درون هر خانه» بازتعریف شده است. بازتعریف این بخش ها به همراه ارائه راهکارها نشان می دهد، پیوستگی فضایی و اجتماعی عرصه میانه موجب کاهش «خوی خیابانی» افراد و افزایش آرامش روانی در لحظه ورود به خانه خواهد شد. در واقع پیوند با حیاط اصلی،ایجاد فضاهای پویا و مرتبط با بیرون در دسترسی طبقات (کوچه ای در ارتفاع) و الگوی حیاط میانی موجب پیوند فضایی، بصری و اجتماعی با درون خانه و بالعکس خواهد شد.
تحلیلی بر چگونگی نقد و ارزیابی آثار معماری آوانگارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسایل زمانه ما، درآویختن با شتاب مهارناپذیر زمان است؛ آثار معماری آوانگارد، که خود محصولی از تحولات سریع زمینه ها، نیازها و مقتضیات زمانی- مکانی هر دوره اند، نقطه عطفی در تحولات تاریخ معماری و انتقال سبک محسوب می شوند. تاریخ هنر و معماری معاصر، بسیاری از دگرگونی های خود را، مرهون نگاه آوانگاردیسم بوده است. بنابراین، چگونگیِ نقد و ارزیابی این آثار، نسبت به آن دسته از آثار معماری که دنباله روی قراردادهای رایج جامعه هستند موضوع حساس تر و پراهمیت تری تلقی می شود. می توان اذعان داشت که در بسیاری موارد، نقد و ارزیابی این آثار با اختلافات و چالش های زیادی همراه بوده است. بنابراین، پرسش هایی که این پژوهش با آن آغاز می شود عبارتند از : «بایسته های نقد صحیح اثر معماری آوانگارد کدامند؟» و «عنصر زمان و مکان چگونه بر نقد اثر آوانگارد مؤثر است؟». این پژوهش، ماهیتاً کاربردی، با رویکردی تفسیرگرا، به شیوه ای تحلیلی- تفسیری است؛ با استنتاج منطقی، به تحلیل و واکاوی چگونگیِ نقد و ارزیابی آثار معماری آوانگارد، مبتنی بر نظریه های «بازی های زبانی» 2، «نشانه شناسی فرهنگی»، «نشانه شناسی پساساختارگرا» و «رفتاربودن نقد» می پردازد که چهارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهند. سپس، به عنوان شواهد تاریخی، نمونه هایی از نقد آثار معماری آوانگارد در تاریخ معماری ارایه می شود که می تواند «شاهد» و «مؤیدی» بر درستی پاسخ به پرسش های تحقیق باشد. یافته های تحقیق، حاکی از این است که نقد و ارزیابی آثار آوانگارد، از ویژگی «نسبی»، «مقیّد به زمان» و حتی «مقیّد به مکان» برخوردار است و نتیجه ارزیابی این آثار بسیار وابسته به زمان و مکان است. به منظور داشتن نقدی منصفانه تر، وجود تناسب بین اثر معماری آوانگارد و شیوه خوانش آن امری مطلوب به نظر می رسد منتقد معماری باید بدان آگاه باشد. درنهایت نتیجه گیری می شود که اگر هدف از نقد معماری، ایجاد تغییر، و فراهم آوردن زمینه های یک حرکت رو به جلو در تاریخ معماری باشد، معیارهای از پیش تعیین شده، انتخاب چندان مناسب، کارآ و منصفانه ای برای ارزیابی یک اثر آوانگارد نیستند و بنابراین، در زمان خلق اثر آوانگارد، نتیجه ای بر نقد آن اثر، مبتنی بر رویکردهایی که قوانین و معیارهای از پیش تعیین شده دارند مانند نقد اثبات گرایانه و نقد ساختارگرایانه، مترتب نیست.
بررسی نقش حیاط در پیکره بندی فضایی مساجد در راستای ارتقاء راندمان عملکردی با استفاده از روش چیدمان فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
91 - 104
حوزههای تخصصی:
نقش حیاط در فضاهای معماری ایران غیر قابل انکار و گاهی از ضروریات طراحی معماری به سبب شرایط اقلیمی و جغرافیایی می باشد . این عضو اصلی بناهای معماری ایران در ساخت و ساز های امروزی به دلیل مشکل زمین و موضوع تراکم شهری از پیکره بندی بسیاری از بناها به خصوص کاربری های جمعی مانند مساجد حذف گردیده است. در حالی ست که نقش آن در تغییر بازده عملکردی بنا نادیده گرفته شده است . هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش متفاوتی است که وجود حیاط ضامن ایجاد و یا افزایش آن می باشد و بر پایه ی ایجاد یا ارتقاء راندمان عملکردی استوار است. اثبات این فرایند با بررسی نقش حیاط در مساجد با استفاده از دو روش ترسیم گراف و استفاده از داده های آن برای روابط ریاضی نحو فضا و همچنین استفاده از نرم افزار Depth map است. برای اثبات میزان راندمان عملکردی ابتدا تعریف راندمان فضایی ارائه می شود و سپس بر اساس این تعریف شش شاخص راندمان عملکردی معرفی و تشریح خواهد شد و به اثبات نقش حیاط در تغییرات میزان راندمان عملکردی انواع الگوی حیاط مساجد پرداخته می شود. نتایج تحقیق نشان داد طرح حیاط مرکزی با هندسه مستطیل بالاترین میزان راندمان عملکردی را در مقایسه با سایر الگوها را دارد.
معیارهای قلمرو عمومی خوب شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته های دور، همه و مکاتب فکری و انسان ها و جوامع ویژگی هایی را برای بهترین مکان زندگی خویش مدنظر داشته و متفکران و صاحب نظران هر جامعه ای، این ویژگی ها را معرفی می کرده اند. امروزه با توسعه فیزیکی شهرها و امکانات وسیع حمل ونقل و سفر و گردش گری، به نظر می رسد که معیارها و ویژگی های خاص برای هر محیط و هر شهر و اجزای شهر، به ویژه برای قلمرو عمومی آن باید تبیین و تعریف شود. مقاله حاضر سعی در توضیح و معرفی «معیارهای بهترین قلمرو عمومی شهر» دارد. در واقع، اصلی ترین سؤال پیش روی مقاله آن است که برای بهترین «قلمرو عمومی شهر» چه معیارهایی را می توان معرفی کرد. در جست وجوی پاسخ، روش های تحلیلی و استدلالی مورد استفاده قرار گرفته است. یافته های تحقیق نیز بیانگر وجود نیازهایی انسانی برای کسانی است که در قلمرو عمومی شهر حاضرند، که «قلمرو عمومی خوب» باید پاسخ گوی این نیازها به نحو مطلوب باشد. نکته قابل تأمل این است که نیازهای انسانی در سه گروه اصلیِ نیازهای معنوی (یا روحانی)، نیازهای نفسانی (یا روانی) و نیازهای مادی (یا فیزیولوژیک) قابل طبقه بندی هستند. این نیازها مربوط و مابه ازای سه ساحت از حیات انسان هستند. این سه ساحت نیز مجموعه همه ساحت هایی است که مجموعه ادیان و مکاتب (و نه الزاماً هرکدام به تنهایی) برای انسان قائل اند. البته با عنایت به اینکه تحقیق در ایران انجام شده است، قاعدتاً ساحت های حیات انسانی برگرفته از آموزه های دینی و وحیانی اسلام هستند.
بررسی نقش تعریض معابر در طراحی سیستم های کلان حمل ونقل همگانی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
57 - 66
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی اثر تعری ضهای پیش بینی شده در طرح تفصیلی بافت مرکزی شهر مشهد بر فرایند طراحی مسیر خطوط اصلی حم لونقل همگانی است. ابتدا مسیر خطوط اصلی حم لونقل همگانی شهر مشهد با استفاده از روش الگوریتم کلونی مورچگان در دو حالت، با فرض تحقق و عدم تحقق تعریض معابر بافت مرکزی شهر بازطراحی شد هاست. سپس شاخص دسترسی بر پایه مدل هنسن به تفکیک دو حالت مذکور محاسبه شده است. آزمون فرض تحقیق نشان داد، شاخص دسترسی به خطوط اصلی حم لونقل همگانی شهر در حالت گزین های که در شرایط تحقق تعری ضهای طرح تفصیلی تولیدشده، ب هطور معناداری بیشتر از شرایط گزینه دیگر است. نتیجه ب هدست آمده نشان م یدهد، تعریض معابر بافت مرکزی شهر بر مبنای طرح تفصیلی، نقش مؤثر و مهمی در بهبود مسیر خطوط اصلی حم لونقل همگانی و افزایش کارایی آنها دارد.
بررسی میزان رضایت مندی ساکنان از پروژه های مسکن مهر با تأکید بر ارزیابی مؤلفه های عینی (نمونه موردی: پروژه مسکن مهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
173 - 184
حوزههای تخصصی:
در ایران با آغاز بکار دولت نهم و اعمال سیاست های توسعه مسکن اجتماعی، موضوع مسکن مهر در دستور کار قرار گرفت. با توجّه به سابقه بی مسکنی و بدمسکنی ساکنان مسکن مهر، این پژوهش به دنبال تحلیل رضایت نسبی یا به عبارتی رضایت کاذب شهروندان ساکن در واحدهای مسکن مهر، با وجود اطلاع از مشکلات و محدودیت های محیط است. از این رو فرضیه اصلی این پژوهش در قالب این گزاره خلاصه شده است که «به نظر می رسد ساکنان مسکن مهر علی رغم آگاهی از وجود مشکلات و محدودیت های موجود، در مجموع از سکونت در مسکن مهر رضایت دارند.» به منظور تحقیق در صحت فرضیه، ابتدا با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، شاخص ها و مؤلفه های عینی رضایت از محیط مسکونی و گویه های متناظر با هر مؤلفه استخراج گردیدند که عبارتند از: امنیت، تأسیسات و تجهیزات، شبکه معابر و پارکینگ، بهداشت محیط، پلان واحد مسکونی، روابط همسایگی، خوانایی، اجتماع پذیری، مبلمان شهری، بافت اجتماعی، هزینه خرید واحد مسکونی، ترکیب نما و بلوک های ساختمانی، چشم انداز و فضای سبز. در ادامه مسکن مهر قم به عنوان مطالعه موردی انتخاب و پس از تحلیل ویژگی های اولیه سایت مذکور، پرسشنامه ای جهت سنجش میزان رضایت ساکنان (عمدتاً در طیف لیکرت) تنظیم شد. روایی این پرسشنامه از سوی متخصصان تایید و پایایی آن با آلفای کرونباخ 80/0 تصدیق شد. حجم نمونه این پژوهش (بر اساس فرمول کوکران) 237 نفر از سرپرستان خانواده های ساکن مسکن مهر قم بوده اند. داده های جمع آوری شده با کمک نرم افزارهای Excelو SPSSو آزمون های میانگین تک نمونه ایTو فریدمن تحلیل و نتایج آن در زمینه شاخص های تأثیرگذار بر رضایت ساکنان تشریح گردیده است. ذکر این نکته لازم است که برآیند تحلیل و ارزیابی مجموع شاخص ها و گویه ها در سنجش رضایت ساکنان نشان دهنده درستی فرضیه اصلی پژوهش بوده است. همچنین پژوهش حاضر با جمع بندی نتایج، پیشنهادهایی جهت ارتقای میزان رضایت ساکنان مسکن مهر و رفع کمبودهایی مانند حمل و نقل عمومی، محوطه سازی و غیره ارائه می دهد.
ارزیابی اثرات زیست محیطی ساختمان با استفاده از سامانه جای پای بوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
بدون استفاده از ابزارهای ارزیابی محیطی، وضع استاندارد و پایش محیطی امکان پذیر نیست و نمی توان پیامدهای فعالیت انسان را پیش بینی نمود. به همین دلیل امروزه رهیافت های ارزیابی محیطی نقش مهمی در طراحی و برنامه ریزی پروژه های بزرگ بازی می کنند. از میان این رهیافت ها، رهیافت جای پای بوم شناختی در حوزه های مختلف از جمله صنعت ساختمان مورد توجه قرار گرفته است. جای پای بوم شناختی تکمیل کننده روش هایی مانند چرخه حیات مواد و همین طور جای پای کربن است. این رهیافت می تواند نتایج چنین روش هایی را به شکل ملموس تر یعنی به صورت میزان زمین مولدی که در اختیار جوامع است، بیان کند. جای پای بوم شناختی در این مقاله به عنوان ابزاری برای محاسبه اثرات زیست محیطی دو گونه ساختمان مسکونی (نمونه اول با اسکلت فلزی و نمونه دوم با پوشش طاق آجری) مورد استفاده قرار گرفته است. این دو گونه ساختمان، نماینده دو شیوه رایج ساخت در یکی از شهرهای متوسط کشور می باشند. هدف از این مقایسه بررسی ویژگی های مؤثر بر پیامدهای زیست محیطی مرحله ساخت و بهره برداری از ساختمان ها است. هدف ثانویه این تحقیق متراکم سازی شیوه محاسبات در روش جای پای بوم شناختی است به نحوی که ضمن حفظ دقت محاسبات تا حد امکان از اطلاعات داخلی که بر شیوه های ساختمانی موجود منطبق است استفاده شود. در پایان پس از بررسی مبانی نظریِ شیوه جای پای بوم شناختی، اثرات محیطی این دو نمونه محاسبه شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد کل اثرات زیست محیطی نمونه اسکلت فلزی به میزان اندکی بیشتر از نمونه آجری می باشد اما اثرات زیست محیطی به ازای زیربنای ساختمان ها نشان از برتری قطعی نمونه اسکلت فلزی دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد برای استفاده از روش های بومی و سنتی باید با احتیاط اقدام نمود و زمینه ای را که یک ساختمان در آن شکل می گیرد در نظر گرفت، شرایطی که در صورت عدم تحقق آن، شیوه های سنتی چندان پر بازده نخواهند بود. همچنین نتایج این بررسی تا حدودی از افزایش تراکم سکونتگاه ها حمایت می کند.
مطالعه تطبیقی دو حکایت با درون مایه جدال از سعدی و بازنمود آنها در دو نگاره از کمال الدین بهزاد و رضا عباسی با نظر به مبانی بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری و ادبیات به عنوان دو گنجینه اصلی هنر ایرانی در طول تاریخ پیوندی قوی داشته اند و شناخت هرچه بهتر آنها موجب ارتقای سطح فرهنگی و هویتی ایرانی-اسلامی خواهد شد. با توجه دقیق به وضع موجود و پژوهش های قابل دسترس، می توان دریافت که انتخاب موضوعی واحد در هر دو حوزه، مقوله ای است که کمتر به آن پرداخته شده است. ضرورت این تحقیق دستیابی به شناخت عمیق در راستای شفاف سازی روابط پنهان بین دو مقوله نگارگری و ادبیات و درک روابط انسانی و اجتماعی حاکم بر فضای روحی هنرمندان این دو حوزه است. لذا این پژوهش با مطالعه موردی و تطبیقی دو نگاره، "" مجادله ای در حضور قاضی "" و "" جدال سعدی با مدعی "" از دو نگارگر بنام ایران، کمال الدین بهزاد و رضا عباسی با موضوع واحد "" جدال "" که هر دو بازتابی از داستان های سعدی شیرازی با عناوین ذکرشده است، سعی در بررسی این فرضیه دارد که با توجه به تقدم زمانی نگاره جدال کمال الدین بهزاد، امکان الگوگیری رضاعباسی از کمال الدین بهزاد در هر دو مرحله انتخاب موضوع اثر و نیز نحوه بازتاب وجود دارد. مهم ترین هدف پژوهش حاضر، تحلیل تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری های دو نگاره و تبیین میزان موفقیت هر نگاره در بازنمود درون مایه حکایت مربوط به هر اثر، در کنار نوآوری ها و ترفندهای هنری برآمده از روحیات و مهارت های هریک از آنها است. همچنین ازجمله اهداف ویژه می توان به مستندنگاری دقیق نمونه های مورد مطالعه و تحلیل ویژگی های اصلی دو اثر نگارگری بر مبنای نحوه بازنمود هر نگاره اشاره کرد. مراحل مذکور زمینه ساز پاسخ به این پرسش اصلی است که : "" از میان دو نگاره متعلق به کمال الدین بهزاد و رضاعباسی، کدام یک میزان بیشتری از تناسب با متن حکایت مرجع و نوآوری را در اثر خویش به کاربرده اند ؟"" پژوهش فرضیه محور حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکرد تطبیقی با نظر به مبانی بینامتنیت به انجام رسیده است یافته های پژوهش حاضر گویای آن است که هر دو هنرمند میزان قابل توجه و تقریباً برابری از نوآوری و همچنین تعهد نسبت به داستان مرجع را در آثار خویش به کاربرده اند، لیکن بر اساس مشخصه های اصلی، نگاره رضا عباسی بازتاب رساتری از داستان مربوط به نگاره خود را دارد. لازم به ذکر است که یافته های پژوهش همچنین مبین اثبات بخشی از فرضیه و رد قسمتی از آن بوده و به نوعی امکان الگوگیری رضا عباسی از نگاره کمال الدین بهزاد برای خلق نگاره خود را کم رنگ می داند.
Constructing Indicator System and Evaluating Regional Development in Iran by Analytic Hierarchy Process
حوزههای تخصصی:
One of the most fundamental executive policies of governments during development programs is creating balanced regional development. Regional inequalities are cited as reasons for growing social unrests, political instabilities, and disintegration. In Iran, these inequalities have been growing at an alarming rate leading to serious problems. So, analysis of development level of regions and consequently, identifying interregional and intraregional inequalities is of great importance in the way of adopting appropriate development policies. The aim of this study is evaluating development level of sub-provinces of Iran and exploring existent inequalities. A system of 54 indicators of different dimensions of regional development was constructed and submitted to Analytic Hierarchy Process (AHP) for this purpose. Analysis of Coefficient of Variation (CV) was also applied to reveal regional inequalities about different dimensions of development. The results of this research showed that there are obvious differentiations among sub-provinces in development level. In addition, spatial distribution of sub-provinces with regards development level indicates that an intensive system of core and periphery exists in the country. So, it is necessary to reduce regional inequalities in Iran to pave way for greater national integration, increase in economic growth and more political stability.
بازشناسی مؤلفه های تأثیرگذار بر شکل گیری هویت و خاطره جمعی در فضاهای شهری پیرامون پل های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحولات زندگی در شهرهای امروزی، موجب کم رنگ شدن و یا از دست رفتن بسیاری از فضاهای شهری و عملکردهای اجتماعی و فرهنگی آن ها شده است. تغییراتی که اغلب، احساس عدم تعلق، بی هویتی و عدم مشارکت شهروندان در فعالیت های اجتماعی را به دنبال دارد. حال آن که، هویت شهری که زمینه ساز تشخص و اعتبار شهروندان می شود، از طریق تداعی خاطرات و ایجاد حس تعلق در آن ها، پیوند شهر و شهروندان را تقویت نموده، آن ها را به سوی ویژگی های ممتاز اجتماعی هدایت می کند. یکی از راه های تحقق این مهم، بهره گیری از ظرفیت بناهای خاطره انگیز و تاریخی شهرهاست. بر این اساس، هدف از این پژوهش امکان سنجی ارتقای کیفیت فضای شهری پیرامون پل های تاریخی با تأکید بر مؤلفه های هویت و خاطره جمعی شهروندان می باشد. در پژوهش حاضر، فضای شهری اطراف پل تاریخی لنگرود به عنوان نمونه موردی مطالعه شده و مؤلفه های ایجاد خاطره جمعی و هویت برای شهروندان لنگرودی، در خلال یک پیمایش میدانی، بازشناسی شده است. برای این منظور از دو نوع پرسشنامه استفاده شد و اعتبار (پایایی) هر کدام از پرسشنامه ها با توجه به آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار Spss تحلیل شدند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که مؤلفه های معنا، کالبد و فعالیت به ترتیب بیشترین تأثیر را در ارتقای فضای شهری محدوده پل تاریخی لنگرود و ایجاد حس تعلق در شهروندان دارند. نتیجه نهایی پژوهش آن است که برنامه ریزی کالبدی محدوده ی پل های تاریخی شهرها می بایست برای تقویت فعالیت های مناسب اجتماعی و فرهنگی و معنا بخشیدن به شهر انجام پذیرد و نقش این عناصر ارزشمند در ایجاد فضای شهری خاطره انگیز و با هویت برای شهروندان بیش از یک بنای تاریخی است.
ارزیابی طرح جامع شهر تبریز از منظر تحقق پذیری عدالت اسلامی
حوزههای تخصصی:
تسلط نظام سرمایه داری بر ساختارها و فرایندهای برنامه ریزی شهری، بین منافع خصوصی و عمومی در هنگام تولید و بازتولید فضاهای شهری، تعارض ایجاد کرده است. برنامه ریزی شهری عدالت محور رهیافتی نوین برای حل این تعارض است. اما به دلیل وابستگی مفهوم عدالت به شرایط زمانی، مکانی و جهان بینی، ارائه چارچوبی جهان شمول از عدالت فضایی تا حدودی ناممکن است اما منطبق سازی آن با ارزش های جامعه مورد مطالعه ضرورت دارد. این پژوهش از یک سو به دنبال تبیین چارچوبی جهت ارزیابی عدالت فضایی منطبق بر ارزش های جامعه اسلامی- ایرانی و از سوی دیگر به دنبال ارزیابی آخرین طرح جامع تبریز از لحاظ میزان و چگونگی دستیابی آن به عدالت فضایی در شهر است. روش پژوهش در بخش تبیینی، استدلال منطقی و در بخش ارزیابی، تحلیل محتواست. مفهوم عدالت در آرای متفکران پرورش یافته در جهان بینی اسلامی با چهار معیار کانونی هم عرض «کنترل اجتماعی»، «حق»، «کرامت انسانی» و «انصاف» گره خورده است. از ترجمه این معیارها در ساحت برنامه ریزی شهری می توان به چهار معیار هم عرض «خودتنظیمی»، «حق مردم بر شهر»، «توانمندسازی» و «تعادل فضایی» رسید. معیار خودتنظیمی بر بعد سیاسی، معیار حق مردم بر شهر بر بعد حقوقی، معیار توانمندسازی بر ابعاد اجتماعی- اقتصادی و تعادل فضایی بر بعد کالبدی عدالت فضایی، تأکید دارد. ارزیابی محتوای سند طرح جامع تبریز نشان داد که تهیه کنندگان این طرح، دستیابی به عدالت فضایی را بیشتر از طریق استفاده بهینه از زمین مطالبه کرده اند. چنین مطالبه ای، بیش از آنکه سیاسی، حقوقی و اجتماعی باشد، کالبدی و اقتصادی است و راه را برای تسلط منفعت خصوصی بر منفعت عمومی در شهر هموار می سازد.
نقش راهبردهای آمایشی حفاظت از باغات و فضاهای سبز جهت رسیدن به الگوی توسعه پایدار شهری، مطالعه موردی: دره اسکو
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
63 - 101
حوزههای تخصصی:
رشد کالبدی فضایی منطقه اسکو در چند دهه اخیر موجب مسائلی همچون تغییر کاربری زمین، گسترش نامتناسب شهر و مخاطرات زیست محیطی شده است. فشارهای سنگین سریع شهرنشینی بر سرزمین و منابع اطراف موجب کاهش پوشش گیاهی، کاهش فضاهای باز و مشکلات جدی اجتماعی و زیست محیطی شده است. هدف از این مطالعه، درک عوامل مؤثر در روند توسعه فیزیکی منطقه دره اسکو با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بُعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دهه های آتی می باشد. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه لندست 5 و 8 تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی ءگرا، تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1395-1363 با تأکید بر گسترش پراکنده منطقه شهری اسکو و خسروشهر و روستاهای پیرامونی که در دره زیست محیطی اسکو واقع شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت منطقه شهری اسکو، خسروشهر و شش روستای پیرامونی از 88/290 هکتار در سال 1363 به 55/1088 هکتار در سال 1395 رسیده است. 62/514 هکتار از توسعه ذکر شده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی مبتنی بر اصول توسعه پایدار را می طلبد. بدین منظور عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی منطقه شهری دره اسکو بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 15 شاخص شناسایی و با استفاده از روش رگرسیون لجستیک - به دلیل توانایی آن در تعیین اهمیت متغیرها - نقشه احتمال توسعه شهری تهیه گردید که استفاده همزمان از متغیرهایی انسانی و طبیعی به همراه اعمال متغیرهای مثل نقشه بافت توسعه شهری به منظور تعیین جهت توسعه، از مزیت های این تحقیق به شمار می رود. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعه شهری در دره اسکو با استفاده از راهبرد حفاظت از باغات و فضاهای سبز در فرایند توسعه شهری، با بلوک بندی نقشه احتمال توسعه شهری، دادن فضای لازم برای توسعه، استخراج کمربند سبز طبیعی شرقی غربی و کمان های سبز و اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز پیشنهادی، حفظ ذخایر اکولوژیک دره اسکو با کاهش تخریب اراضی باغی و کنترل رشد پراکنده و انفصال شهرها و روستاها عملیاتی شده است.
بررسی بازنمود روان زخم فردی و جمعی ناشی از دو جنگ جهانی در هنر با نگاهی به آثار دو تن از نقاشان آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سده بیستم و پس از تجربه دو جنگ جهانی و فجایع بشری دیگر، مفهوم روان زخم به مثابه پدیده ای فردی و جمعی هر چه بیشتر در محافل علمی و نیز سپهر عمومی مطرح شده است. با وجود دشواری تعیین مرزهایی روشن برای تعریف یک دسته بندی مشخص از عوامل پیدایش روان زخم فردی و جمعی، همچنان می توان با اطمینان جنگ را پدیده ای آسیب زا دانست و مفهوم روان زخم ناشی از جنگ را طرح کرد. ● بیان مسئله و پرسش های کلیدی : این پژوهش به بازنمود روان زخم فردی و جمعی ناشی از جنگ در آثار هنری با نگاهی به نقاشی های دو هنرمند آلمانی در سال های پس از جنگ جهانی اول و دوم می پردازد. مسئله تحقیق ردیابی و مطالعه رابطه تعاملی این آثار با روان زخم فردی و جمعی در بستر شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه پساجنگ در کشور مغلوب است. در واقع این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هاست که بازنمود روان زخم فردی ناشی از جنگ در آثار نقاشی چگونه در متن جامعه پساجنگ در تعامل با روان زخم جمعی قرار می گیرد؟ بازنمود روان زخم جمعی در آثار هنری نسل های مختلف پس از جنگ چگونه با نظریات روان کاوی فرویدی و پسافرویدی قابل تشریح است؟ ● روش تحقیق : برای نیل به پاسخ پرسش های این تحقیق، نخست به طرح نظریات روان کاوی در باب روان زخم (و بالاخص روان زخم ناشی از جنگ) با تکیه بر آرای فروید در این زمینه پرداخته می شود. این رویکرد روان کاوانه در جریان تحلیل محتوای آثار به مثابه نقطه عزیمتی خواهد بود که ارزیابی شرایط فرهنگی و اجتماعی و نیز زندگی نامه هنرمند در نسبت با آن صورت می گیرد. بر این اساس این پژوهش نشان می دهد که آثار هنری محملی برای بازنمود خاطرات روان زخم فردی و جمعی هستند. برای شناخت بهتر جنبه های مختلف فردی و جمعی روان زخم ناشی از جنگ، دو هنرمند آلمانی از دو نسل مختلف برای مطالعه موردی انتخاب شده اند. تعلق یکی به نسلی که جنگ را تجربه کرده است و دیگری به نسلی که پیامدهای جنگ را از نسل والدین خود میراث برده است، امکان مطالعه بهتر بازنمود روان زخم به مثابه تجربه ای فردی یا جمعی را فراهم می آورد. ● هدف از تحقیق : پژوهش حاضر می کوشد نشانه ها و ویژگی هایی را که روان کاوی برای تشخیص روان زخم تعیین کرده است، در آثار دو نقاش آلمانی پس از دو جنگ جهانی، به مثابه بازنمودی از روان زخم فردی و جمعی ناشی از جنگ بیابد و محتوای این آثار را با خوانشی روان کاوانه تشریح کند. این پژوهش امکان شناخت بهتر آثار تحلیل شده را فراهم می آورد و ضمناً الگویی برای مطالعه وجوه بازنمود روان زخم جنگ آثار مشابهی که در سایر دوره های تاریخی یا سایر جوامع پس از جنگ خلق شده اند، ارایه می کند.
مطالعه کارکرد سازه آبی حصار سوم محوطه باستانی چغازنبیل با مطالعه میدانی و مدل سازی هیدرولیکی هیدرولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه باستانی چغازنبیل به عنوان اولین میراث جهانی ثبت شده در ایران، دربرگیرنده سه محوطه هم مرکز اصلی با مرزهای حصار مرکزی، حصار میانی و حصار بیرونی است که بناهای شاخص مانند زیگورات، مجموعه کاخ ها و آرامگاه ها و تأسیسات شهری را در خود جای داده است. یکی از مهم ترین سازه های این محوطه، سازه آبی حصار سوم می باشد که مشاهدات و مطالعات ژئوفیزیک این پژوهش، دو آنومالی مدفون دیگر را نیز با مصالح مشابه در نقاط دیگری از حصار سوم شناسایی کرده است. رومَن گیرشمن (1895 ۱۹۷۹) باستان شناس و حفار مجموعه، اعتقاد داشت که آب انتقال یافته از رودخانه کرخه در محل سازه آبی تصفیه شده و مورد استفاده ساکنان شهر قرار می گرفته است؛ لیکن مرتفع بودن محوطه باستانی نسبت به نقاط اطراف و عدم حضور شواهدی مبنی بر کانال انتقال آب از کرخه به سمت حصار سوم در نقطه سازه آبی، سؤال اصلی این پژوهش را مبنی بر نوع و مکانیسم عملکرد سازه آبی مورد مطالعه ایجاد می کند. دیدگاه عملکرد دفعی سازه آبی موجود با عنایت به نتایج بررسی های اخیر نیز به عنوان یکی از فرضیه های اصلی از دیدگاه مهندسی آب در این پژوهش، مورد مطالعه دقیق قرار می گیرد. این پژوهش با مطالعات میدانی زمین شناسی زهکش های طبیعی و بررسی وضعیت تخلیه رواناب و زهاب شهری، مطالعات بیولوژیکی و محیط زیستی آغاز شد. مطالعات دقیق ژئوفیزیک حصار سوم برای شناسایی احتمال وجود سازه های مشابه و اسکن لیزر سازه آبی موجود برای تشخیص هندسه دقیق مجاری داخلی سازه انجام شد. با توجه به میزان توان تولید هیدرولوژیکی رواناب در زیرحوزه های منتهی به سازه های آبی موجود و تطبیق آن با ظرفیت گذردهی هیدرولیکی، وضعیت توپوگرافی و زمین شناسی و همچنین پلان قرارگیری سایر آنومالی های سازه آبی در قسمت های دیگر حصار سوم، می توان عملکرد زهکشی رواناب و زهاب شهری زیرحوزه های محوطه را از دیدگاه مهندسی آب و هیدرولیک، تأیید و تصدیق نمود.