فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۲۱ تا ۳٬۹۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
نقش جهان سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
231-239
حوزههای تخصصی:
تبیین حس تعلق به مکان و هویت در فضاهای شهری با تاکید بر بازارهای سنتی
منبع:
معماری شناسی آذر ۱۳۹۷ شماره ۳
10-17
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری مکان هایی برای برقراری ارتباطات و تعامل جوامع انسانی هستند که افراد با علایق و خواست های متفاوت گرد هم می آیند. بازارها و مراکز تجاری به عنوان یکی از مهمترین فضاهای شهری که به اشکال مختلف در کالبد شهرها تبلور یافته اند، جز مهمی از سیستم فضای شهری محسوب می شوند. حس تعلق مکان به عنوان پیوندی مؤثر که مردم با قرارگاه های مکانی برقرار می کنند تعریف می شود، جایی که آن ها تمایل به ماندن دارند و جایی که آن ها احساس راحتی و امنیت دارند. این حس به گونه ای به پیوند فرد با مکان منجر می شود که انسان خود را جزئی از مکان می داند و بر اساس تجربه های خود از نشانه ها، معانی، عملکردها، شخصیت و نقشی برای مکان در ذهن خود متصور می سازد. خلق فضای شهری مؤثر، کارآمد و پویا که با نیازهای اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، فیزیکی، اقتصادی و ... مردم جامعه هماهنگ باشد، همواره دغدغه کار بسیاری از برنامه ریزان و طراحان شهری بوده است. هدف از این پژوهش شناخت و تبیین مفهوم حس تعلق به مکان، ابعاد مختلف و مولفه های آن در فضاهای شهری و بازارهای سنتی و در نهایت ارائه یک مدل مفهومی در چارچوب مولفه های سازنده حس تعلق به مکان در بازارها بوده است. روش و نگرش حاکم بر این مقاله مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و تحلیلی است که در ابتدا به مرور مفاهیم و تعاریف و نظریات مرتبط پرداخته، سپس با تبیین مولفه ها و شاخص های شکل دهنده حس تعلق به مکان در فضاهای شهری و بازارهای سنتی، مدل مفهومی جهت ارزیابی این فضاها ارائه گردیده است. پس از بررسی مطالب فوق این نتیجه حاصل شد که حس تعلق به مکان که عامل مهم در شکل گیری پایه های ارتباطی استفاده کنندگان و محیط می باشد، نهایتاً منجر به ایجاد محیط های با کیفیت می گردد. در این بین عواملی نظیر: عوامل کالبدی، کارکردی، اجتماعی و ادراکی که خود دارای ریز معیارهایی نیز هستند، مهمترین مولفه های شکل دهنده حس تعلق به مکان می باشد.
بررسی تاثیر کیفیت فضای شهری بر میزان حضور زنان در شهر اهواز نمونه ی موردی محله ی کیانپارس
منبع:
معماری شناسی آذر ۱۳۹۷ شماره ۳
48-58
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به عنوان تجلی گاه کالبدی شهر باید نیازهای اجتماعی شهروندان را برآورده ساخته و بسترهای لازم را در دسترسی و تأمین خدمات مورد نیاز استفاده کنندگان فراهم سازد . در شرایط دنیای امروز دستیابی به یک جامعه پایدار و عادلانه ، بدون مشارکت و حضور فعال زنان امکان پذیر نیست و این حضور پذیری ارتباط تنگاتنگی با فضاهای شهری دارد. زنان از جمله گروه هایی هستند که توجه به ویژگی ها و نیازهایشان در طراحی عرصه های عمومی شهری، برای ایجاد انگیزش حضور و برقراری تعاملات متعارف اجتماعی، بیش از سایر گروه ها نادیده گرفته شده اند. حضور زنان در فضاهای شهری با عوامل متعددی محدود می شود. این موانع مشتمل بر مسائل کالبدی فضا ، شرایط فرهنگی ،اجتماعی و… است. برای تأمین عدالت و برابری ، جامعه باید با درک تفاوت در نیازها ، موقعیت و اهداف فرد ، موانع محدود کننده را رفع کند و به آن ها امکان حضور و مشارکت اجتماعی برابر را بدهد. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای و استفاده از نرم افزار های Office. Spss Auto Cad برای تحلیل داده ها هدف بررسی تاثیر کیفیت فضای شهری بر میزان حضور زنان در شهر اهواز نمونه ی موردی محله ی و به بازشناسی دلایل محدود کننده حضور زنان و تعاملات اجتماعی در کیانپارس می پردازد .
هرمنوتیک شهرک های جدید
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه تحلیلی زمینه ای از «جنبش شهرک جدید» و کنکاش بیشتر در بنیان ها و بُن مایه های فکری و ایدئولوژیکی آن با کمک «روش هرمنوتیک» است. چنین تلاشی از طریق جُستارهایی در تجربیات نوگرایی و برنامه ریزی شهریِ نوگرا و درک دنیای شهری بر پایه انگاره های آرمانی و آرمانشهرگرایی صورت گرفته است. یکی از دلالت های این کار، افکندن پرتویی بر ابعاد مثبت و منفیِ سیاست های شهریِ جامع و ارائه چارچوبی برای درک چالش های شهری شدن در دنیای امروزی است. شهرک های جدید به عنوان پروژه هایی اساساً آرمانی در سده بیستم، بر آن بوده است تا آینده شهریِ بهتری را برای انسان ها رقم بزند؛ آرمانشهرهایی جدید که با نقد همه آنچه در شهرهای موجود وجود داشت، امیدها و انتظارات بسیاری را بر ادعاهای مدعیان آن گره می زد. کاربست روش هرمنوتیک در بازاندیشی گذشته شهرک های جدید، در این مقاله، نشان می دهد که این جنبش، زمینه و بستر بسیار مناسبی برای کشف و درک بسیاری از زوایای پنهان و نامکشوف برنامه ریزی شهری و منطقه ای در سده بیستم است.
بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران (مطالعه موردی: تزیینات مسکن در روستای اوان، استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه به واسطه مشاهدات و تحلیل های متواتر پیرامون آثار نفیس و شکوهمند معماری، تزیینات عموماً به عنوان مؤلفه ای از بناهای پرهزینه و خاص هر دوره شناخته می شود، اما نیاز به تلطیف فضا در مسکن های کوچک روستایی نیز بروز می یابد که با مصالح و فناوری و نیروی کار بومی ایجاد می گردند، اما شکل بروز آن متفاوت و فاقد استقلال ماهوی و فیزیکی و متکلفانه است. بخش عمده ای از مطالعات انجام شده در ایران که با محوریت تزیین شکل گرفته اند، بر مصادیق نفیس تاریخی همچون کاربندی، مقرنس و کاشی کاری متمرکز بوده اند. در این میان، «مسکن روستایی» به عنوان گونه ای از معماری که با هزینه کم و نیروی کار بومی برپا می شود، کمتر از زاویه تزیینات موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است اما اگر تزیین به معنای آراستن و زینت دادن، ریشه در نیازهای مشترک انسان داشته باشد، چه نمودی از آن را می توان در مسکن بومی روستایی مشاهده نمود؟ در این مقاله در پی پاسخ دادن به این سؤال، روستای اوان در قزوین که دارای بافت معماری بومی است، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شد و هشت مسکن این روستا مورد بررسی قرار گرفت. روستای اوان در هشتاد کیلومتری شمال قزوین و در منطقه ای کوهستانی واقع گردیده است. مردم این روستا معیشت خود را از کشاورزی و دامداری تأمین می کنند. دو منبع کشاورزی یعنی آب و خاک مناسب در این روستا به وفور وجود دارد. خانه های قدیمی تر روستا با خشت و گل و سنگ بنا ساخته شده اند درحالی که خانه های امروزی آن از مصالحی همچون آجر سیمان و سنگ تشکیل شده اند. این پژوهش در دو مرحله میدانی و کتابخانه ای به انجام رسیده است. مرحله اول شامل بازدید و مستندسازی مسکن های روستا و ثبت شواهد تجربی و مرحله دوم شامل مرور ادبیات مرتبط با تزیین و مسکن روستایی، سپس تحلیل و استدلال منطقی پیرامون موضوع است. هدف اصلی از ارائه این مقاله، بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران و نمونه موردبررسی، تزیینات مسکن در روستای اوان استان قزوین است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تزیین در مسکن های روستای اوان به شکلی غیرمستقل و در پیوند حداکثری با نیازهای ضروری ظهور و بروز پیدا می کند و می توان تزیین در مسکن های روستایی را، ایجاد یک انتظام فرا کارکردی میان عناصر کارکردی بازخوانی کرد.
بررسی تهدیدات و میزان آسیب پذیری سامانه آب رسانی شهری با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
68 - 81
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر تجربیات حاصل از جنگ های نوین نشانگر آن بوده که ارتش های متجاوز به منظور کاهش هزینه ها و افزایش خسارات وارده به کشورهای مورد تهاجم، بخش هایی را مورد هدف حملات خود قرار داده اند که برای آن کشور به عنوان منابع حیاتی بوده است. سامانه آب رسانی شهری به دلیل اهمیت بالای آن، به عنوان یکی از شریان های حیاتی محسوب شده و می بایست تمهیدات پدافند غیرعامل در این سامانه صورت گیرد و تهدیدات این سامانه ارزیابی شوند. در این تحقیق سعی شده تا با پژوهشی بر این سامانه و در نظر گرفتن شاخص های تحلیل تهدید شامل شدت اثرگذاری، احتمال موفقیت، احتمال وقوع و همچنین شاخص های آسیب پذیری شامل آسیب های ثانویه، ضعف جزء، بازسازی، دسترسی، شناسایی و اثرات هم افزا، ابتدا این شاخص ها با روش سلسله مراتبی AHP وزن دهی شده و سپس به اولویت بندی تهدیدات پرداخته شود. در میان شاخص های تهدید، شدت اثرگذاری با وزن 383/0، احتمال موفقیت با وزن 333/0 و در نهایت احتمال وقوع با وزن 283/0 وزن دهی شدند. در میان شاخص های آسیب پذیری، سه شاخص قابلیت دسترسی با وزن 184/0، اثرات هم افزا با وزن 170/0 و قابلیت بازسازی با وزن 169/0 سه اولویت اول می باشند. در نهایت سه تهدید مبنا براساس کلیه شاخص ها، تهدید تروریستی با وزن 254/0، خرابکاری با وزن 191/0 و تهدید اشکالات طراحی و اجرا با وزن 148/0 در رتبه سوم قرار گرفته شدند.
بررسی آسیب پذیری شهرها با رویکرد پدافند غیرعامل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی معکوس(IHWP) و GIS -مطالعه موردی تهران بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
امروزه در شهرها به جهت اینکه سلسله مراتب شبکه های ارتباطی رعایت نشده، عرض راه ها کم و از مراکز خدماتی و درمانی دور بوده بنابراین آسیبپذیری شهرها بالا میباشد. از این رو دفاع غیرعامل بهعنوان یکی از موثرترین روش های مقابله با تهدیدات شناخته می شود. تهران، بزرگترین شهر ایران که قطب اقتصاد، جمعیت، فرهنگ و نیز منشاء بزرگ ترین فعالیت های اجتماعی، مذهبی، سیاسی و ملی و دارای یک نظام متمرکز است. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی می باشد. در این مسیر از روش های اسنادی (کتابخانه ای)، پرسش نامه (کمی)، جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. روش تحقیق پایان نامه حاضر توصیفی تحلیلی و جهت تجزیه و تحلیل آسیب پذیری نیز از منطق IHWP در نرم افزار GIS استفاده شده و جهت استخراج تهدید انسان ساخت پایه شهر تهران نیز از روش AHP استفاده گردید. دراین پژوهش با استفاده از 16 شاخص ، آسیب پذیری شهر، مدلسازی گردید که تهدید پایه شهر تهران، تهاجم هوایی شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که 29,83 درصد قطعات شهر در برابر تهاجم هوایی از آسیب پذیری خیلی پایین، 24,54 درصد پایین، 42,86 درصد متوسط، 15,96 درصد بالا و 8,97 درصد قطعات از آسیب پذیری خیلی بالا برخوردار هستند.
تبیین راهنمای طراحی فضاهای شهری امن به منظور ارتقاء ارزش املاک نمونه موردی: پارک قلمستان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
77 - 89
حوزههای تخصصی:
امنیت فضاهای شهری از مهمترین کیفیت های موثر بر ارزش املاک است. امنیت از جنبه عینی، در ارتباط با انواع بزهکاری و قابل سنجش با میزان جرم و از جنبه ذهنی، شامل احساس ناامنی ساکنین از فضا و دارای رابطه مستقیم با تصویر ذهنی آنها از فضاهای شهری و غیر ملموس است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و با روش تحلیلی- توصیفی صورت میگیرد. هدف از این پژوهش خوانش تصویر ذهنی ساکنین از امنیت فضاهای شهری و ارایه راهنمای طراحی فضاهای شهری امن به منظور ارتقاء ارزش املاک است. بدین منظور تصاویر پارک قلمستان، واقع در منطقه 1 شهر تهران به عنوان نمونه موردی، در اختیار ساکنین اطراف پارک قرار داده شد؛ تا فضاهایی را که در آن احساس ناامنی دارند، بر روی تصاویر مشخص نموده و بر اساس آن به یک نقشه جغرافیای ناامنی دست یافت. نتایج نشان میدهد ضمن هم پوشانی مولفه های مستخرج از تصویر ذهنی مردم با ادبیات موضوع، مولفه های کالبدی- فضایی موثر بر ارتقاء امنیت فضاهای شهری شامل فرم فضا، نفوذپذیری، فعالیت، آسایش محیطی و بصری و مدیریت شهری میباشند.
سنجش میزان تاب آوری کالبدی محلات شهری در برابر زلزله با به کارگیری روش ویکور (نمونه موردی : منطقه 10 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
90 - 103
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، افزایش قابل توجه وقوع بلایای طبیعی در سراسر جهان سبب شده تاب آوری به عنوان رویکردی جامع در مواجهه با مخاطرات مورد توجه قرار گیرد. منطقه 10 شهرداری تهران واقع در بخش مرکزی شهر، دارای ده محله است و با مشکلات کالبدی بسیاری روبرو می باشد که در صورت وقوع زلزله، دچار خسارات جبران ناپذیری میگردد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تاب آوری کالبدی منطقه 10 شهر تهران به عنوان یک منطقه قدیمی و فرسوده میباشد. به این منظور ابتدا با استفاده از روش دلفی به تبیین شاخص ها پرداخته شد و سپس جهت تعیین وزن آنها از روش AHP استفاده گردید. در ادامه، محله های موردمطالعه با به کارگیری روش ویکور مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های حاصل از روش AHP نشان می دهد شاخص های بافت فرسوده”، فضاهای سبز و باز”، معابر اصلی” و مراکز ستاد بحران” بیشترین نقش را در تاب آوری کالبدی منطقه 10 ایفا میکنند. نتایج روش ویکور نیز حاکی از آن است که محله های زنجان جنوبی، شبیری-جی و سلیمانی-تیموری بیشترین میزان تابآوری کالبدی و محله های هاشمی، کارون جنوبی، بریانک و هفت چنار به ترتیب کمترین میزان تاب آوری کالبدی را دارند.
بازخوانی شهر ایرانی (اسلامی) بررسی نهاد های نقش آفرین در حاکمیت شهری و بازتاب فضایی آنان در شهرهای دوران صفویه و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین مطالعات بسیاری که در یک دهه اخیر بر شهر ایرانی صورت گرفته است بررسی سازمان فضایی و شکل شهر نقش پر رنگتری دارد. دراین پژوهش نگاهی متفاوت به ماهیت شهر ایرانی ارائه گردید؛ نگاهی که فضای شهر را بازتاب روابط قدرت و تعامل میان نیروهای تشکیل دهنده سازمان شهر می داند. مقاله با معرفی ساختار دولت و جامعه در ایران ما قبل مدرن به بررسی ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر ایران و نهاد های تاثیرگذار در حاکمیت شهری می پردازد. هدف از پژوهش بازخوانی مفهوم شهر ایرانی از طریق تحلیل رابطه قدرت بین نهاد های نقش آفرین در حاکمیت شهری و بازتاب آن در سازمان فضایی شهرهای ایرانی در دوران حاکمیت صفویه و حاکمیت قاجار تا پیش از تحولات مشروطه می باشد. پژوهش ماهیت توصیفی-تحلیلی داشته و به منظور بهره بردن از نتایج تحقیقات موجود با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات پرداخته و با استفاده از منابع کتابخانه ای به تحلیل و جمع بندی می پردازد. سه نهاد مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از نهاد حاکمیت، نهاد مذهب و نهاد عرف که تشکیل دهنده ساختار سیاسی - اجتماعی در مقیاس سرزمینی و در مقیاس شهری می باشند. تعامل میان این سه نهاد عامل بنیادین حاکمیت شهری و موثر ترین ساز و کار در کنترل اجتماعی - فضایی شهر های ایرانی دوران صفویه و قاجار بوده که به موجب آن رفاه اجتماعی شهروندان در یک سازمان شهری منسجم تحقق می یافته است. بر این اساس ساختار فضایی شهر ایرانی نیز حاصل تعامل جمعی بین قدرت حاکم، نظامات عرفی و فرهنگ مذهبی نمود یافته در ساختار حکومتی و ساختار عرفی-مذهبی شهر بوده است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که در دوران معاصر با پررنگ شدن نقش حکومت و کاهش نقش نظامات عرفی تغییرات بنیادین در نظام مدیریتی و اجتماعی و به تبع آن مناسبات فضایی شهرهای ایرانی حاصل گردید.
تحلیل مؤلفه های «تصویر ذهنی ارزیابانه» شهروندان از دروازه قرآن شیراز و بافت پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی ارزیابانه حاصل توسعه مفهوم تصویر ذهنی لینچ است که مؤلفه «معنا» را به نحوی به دو مؤلفه «هویت» و «ساختار» اضافه نموده و بدین ترتیب جنبه های احساسی را نیز در نظر می گیرد. پژوهش حاضر به بررسی مؤلفه های تصویر ذهنی ارزیابانه شهروندان از محدوده دروازه قرآن شیراز شامل منطقه ای وسیع از ویژگی های تاریخی، طبیعی، خاطره ای و اجتماعی را می پردازد. راهبرد این پژوهش ترکیبی شامل کیفی و مورد پژوهی است. ارزیابی شهروندان بر روی عکس هوایی رنگی منطقه به دست آنان در قالب نواحی «دوست داشتنی» و «غیر دوست داشتنی» ترسیم شده است. همچنین مصاحبه نیمه سازمان یافته و عمیقی نیز با هر یک انجام شده است. در مجموع 53 نفر از شهروندان به عنوان «مشارکت کنندگان بالقوه» و با در نظر داشتن میزان آشنایی با محدوده انتخاب شدند. نتایج به شیوه تحلیل محتوا و در رویکردی استنتاجی و انتقادی ارزیابی و تحلیل شدند. نقشه های ترکیبی حاصل از پاسخ های ترسیمی و تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان دادند که «آرامگاه حافظیه» و «باغ جهان نما» و «دروازه قرآن و محدوده پیرامون آن» به ترتیب دوست داشتنی ترین مکان ها بوده اند. مؤلفه های ابراز شده در مصاحبه ها نیز به ترتیب به «واکنش های احساسی و عاطفی»، «عناصر طبیعی»، «عناصر تاریخی»، «خاطره انگیزی»، «مدیریت شهری مناسب» و «عوامل اجتماعی» قابل طبقه بندی هستند. نواحی غیر دوست داشتنی در نقشه نهایی به «لبه های کالبدی خیابان های شهری پیرامون» و «بافت مسکونی هفت تنان» محدود شده است. تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان می دهند که «ضعف مدیریت شهری»، «معضلات اجتماعی»، «ذهنیت و خاطرات نامناسب» و «واکنش های احساسی منفی» از دلایل اشاره به محدوده های غیردوست داشتنی هستند. عناصر تاریخی و عناصر طبیعی تأثیری در ترجیح و انتخاب محدوده های غیر دوست داشتنی نداشتند. بر این اساس در انتها پیشنهادات و راهکارهایی در دو بٌعد 1) طراحی و 2) کالبدی و عملکردی ارائه شده است.
تبیین زمینه ها و اصول پساساختارگرایی در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
195 - 216
حوزههای تخصصی:
تاریخ شهرسازی قرن بیستم، مملو از نظریات و روش هایی است که به مفروضات هستی شناختی، شناخت شناختی و روش شناختی پارادایم اثبات گرایی (پوزیتیویستی) وابسته هستند؛ در واقع، برنامه ریزی شهری پیش از اواخر دهه هفتاد میلادی، میراث تسلط رویکرد عقلائی مدرنیستی دهه 50 و 60 م. است. در دهه 60 و 70 م.، بروز آثار فلسفه ساختارگرایی در نظریه شهرسازی، تا حدودی باعث کاهش اقتدار مدرنیسم و اثبات گرایی شد و این سیر تحول، متعاقباً به رواج پساساختارگرایی و اندیشه های پسامدرن در نظریه و عمل برنامه ریزی شهری انجامید به گونه ای که پساساختارگرایی، نقطه عطف این چرخش پارادایمی محسوب می شود. با گذشت چند دهه از این چرخش پارادایمی، هم چنان ابهاماتی درباره اصول و ویژگی های این پارادایم در برنامه ریزی شهری و زمینه های شکل گیری آنها وجود دارد. این مقاله با روش بازبینی سیستماتیک منابع و تکیه بر ابزار مطالعه تطبیقی و روش اسنادی در جمع آوری داده ها، ابتدا اصول فکری و فلسفی دو جریان پوزیتویسم و ساختارگرایی و بازتاب آن در برنامه ریزی شهری را مورد مطالعه قرار داده و سپس به هدف اصلی پژوهش یعنی تبیین ریشه ها و اصول پساساختارگرایی در برنامه ریزی شهری پرداخته است. داده های مورد نیاز پژوهش با روش اسنادی و بیش از 130 ماخذ بازبینی شده در حوزه پساساختارگرایی در فلسفه، فیزیک، جغرافیا، برنامه ریزی و... به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که ریشه نظری اصلی برنامه ریزی پساساختارگرا مبتنی بر "هستی شناسیِ شدن" و متافیزیک پویشی است. بر اساس این یافته ها، ارتباطی بودن فضا-زمان، درهم بافتگی واقعیت های شهری و فضایی، کثرت گرایی، چندسطحی بودن مسائل شهری (فراباشندگی و درون باشندگی همزمان)، و مجادله محوری، اصول برنامه ریزی شهری پساساختارگرا محسوب می شوند. همچنین نمونه های عینی برنامه ریزی پساساختارگرا، سابقه ای نزدیک به دو دهه داشته و تحقق واقعی این پارادایم در عمل برنامه ریزی نیازمند تحول اساسی بسترهای رسمی نهادی و سنتی برنامه ریزی در سراسر دنیا و نیز گسترش مقیاس و تعداد کنشگران و تنوع پروژه های برنامه ریزی شهری، در کنار ادامه پژوهش های نظری و تضارب آرا در این حوزه است.
تبیین عوامل مؤثر بر شکل گیری دلبستگی به خانه با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای (مطالعه موردی: واحدهای مسکونی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۴
۱۰۰-۸۵
حوزههای تخصصی:
دلبستگی به خانه، پیوند عاطفی مثبت میان انسان و خانه است که می تواند منجر به ایجاد احساس امنیت، آرامش و راحتی خاطر برای ساکنان و افزایش کیفیت زندگی آنان شود. همچنین ساکنان را به مراقبت و محافظت از مکان وا داشته و در حفظ و نگهداری محیط های مسکونی مؤثر خواهد بود. برای ایجاد چنین پیوندی حضور برخی مقدمات کالبدی و اجتماعی در خانه ضروری است. این مقاله با هدف دستیابی به عوامل مؤثر بر شکل گیری این پیوند، در پی شناخت ویژگی هایی از خانه است که نقش مؤثری در دلبستگی انسان به آن ایفا می نمایند. برای دستیابی به این هدف، این پژوهش رویکردی کیفی اتخاذ نموده است و از روش «نظریه زمینه ای» بهره می برد. داده های پژوهش با انجام مصاحبه عمیق با 30 نفر از ساکنان مجتمع های مسکونی واقع در محلات منتخب اصفهان در بازه سنی 25-65 سال گردآوری شده اند. یافته های این مطالعه نشان می دهد که هر دو دسته «ویژگی های مربوط به درون خانه» و«ویژگی های مربوط به بیرون خانه» نقش مهمی در شکل گیری دلبستگی ساکنان به خانه ایفا می نمایند. این پژوهش «مالکیت»، «کیفیات آسایشی و دوام کالبدی خانه»، «مبلمان و تجهیزات داخلی خانه» و «روابط عاطفی مثبت در خانه» را از جمله عوامل درونی و «جلوه بیرونی خانه»، «رضایت از همسایگی» و «کیفیت و خوشنامی محله» را از جمله عوامل بیرونی مؤثر بر شکل گیری دلبستگی ساکنان به خانه معرفی می نماید. همچنین «جلوه محیط مسکونی» را به عنوان مقوله هسته ای در برگیرنده مقولات مطرح شده معرفی می کند . لذا ارایه راهکارهایی برای اغنای این کیفیات در دو حوزه «درون» و «برون» خانه، می تواند منجر به ایجاد و یا ارتقای دلبستگی ساکنان شود. از آن جا که این عوامل و کیفیات رابطه تنگاتنگی با فاکتورهای فیزیکی فضا دارند، این پژوهش می تواند به عنوان یک پژوهش پایه، مبنایی برای ارایه راهکارهایی برای ارتقای دلبستگی انسان به خانه در حوزه های مختلف و از جمله معماری و شهرسازی باشد.
تحلیل سرمایه های اجتماعی در بهبود شاخص های حکمروایی خوب شهری (نمونه مطالعاتی: شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
145 - 168
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی از چالش های مهم جوامع است. دولت ها از عهده پاسخگویی به نیازهای متنوع شهروندان برنمی آیند و ادامه روند فعلی می تواند باعث افزایش مشکلات شهروندان با مدیریت شهری شود. امروزه از حکمروایی خوب به عنوان راه حل مناسب برای توقف روند فعلی سخن گفته می شود. یکی از عوامل مؤثر در تحقق حکمروایی خوب شهری، سرمایه اجتماعی است. در این راستا با توجه چالش های موجود در شهر سمنان سنجش رضایت شهروندان از عملکرد مدیریت شهری و همچنین نقش آن ها در ایجاد حکمروایی خوب شهری حائز اهمیت است. به همین منظور برای بررسی نقش سرمایه های اجتماعی در حکمروایی خوب شهری در شهر سمنان ابتدا تعاریف حکمروایی خوب شهری و سرمایه اجتماعی بررسی گردید و سپس شاخص های تأثیرگذار سرمایه های اجتماعی در حکمروایی خوب شهری استخراج شد. پس ازآن با تدوین پرسشنامه نظرات شهروندان جمع آوری گردید. نتایج تحلیل پرسشنامه ها نشان می دهد که شاخص های آگاهی، اعتماد و مشارکت از سرمایه اجتماعی در شهر سمنان در وضعیت مناسبی قرار ندارد و نبود پاسخگویی، شفافیت، توافق جمعی و قانونمندی در حکمروایی شهری سمنان موجب از بین رفتن اعتماد به مدیریت شهری و کاهش تمایل به مشارکت در طرح های شهری شده است. نتیجه این امر عدم دخالت شهروندان در تصمیم گیری ها است. همچنین نبود زیرساخت هایی مانند شورای محلات و سازوکار مناسب برای حضور مردم در فرایند تصویب طرح ها نیز در بروز این امر مؤثر بوده اند.
تبیین چهارچوب مفهومی خلاقیت اجتماعی و کاربست آن در نظریه شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
5 - 18
حوزههای تخصصی:
در نظریه شهر خلاق، خلاقیت امری در انحصار نوابغ و هنرمندان است. این رویکرد فردگرایانه به خلاقیت سبب نادیده انگاشتن ابعاد، س طوح و کارکردهای اجتماعی خلاقیت شده است. مطالعات صورت گرفته بیانگر نمود اجتماعی خلاقیت در بستر گروه های اجتماعی، سازمان ها و شهر است. لازم است تا خلاقیت به عنوان پدیده ای اجتماعی که حاصل تعامل افراد با محیط پیرامون است، مفهوم پردازی گردد. در این مقاله با بهره گیری از متون تخصصی، چهارچوبی تحلیلی برای خلاقیت اجتماعی پیش نهاد شده است. روش تحقیق بهره گیری از ابزار کتابخانه ای با تکیه بر تحلیل محتوای اس ناد اس ت. یافته ه ای تحقیق دربردارنده تحلیل نمودار مفهومی س طوح و فرایند خلاقیت اجتماعی و تفسیر ارتباط میان کنش گران، بستر و نتایج خلاقیت است. بروز خلاقیت اجتماعی در نظریه ش هر خلاق نیازمند نگرش به شهرسازی به مثابه کنشی اجتماعی و اتخاذ فرایندی مبتنی بر ارتقای گفتمان، مشارکت و تجارب روزمره است. در انتها پیشنهاد هایی جهت کاربست خلاقیت اجتماعی در نظریه شهر خلاق ارائه شده است.
بررسی کاربرد رنگ بر افزایش خلاقیت کودکان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به لحاظ جسمی، فکری، عاطفی و رفتاری با سایر انسان ها متفاوت هستند، بر همین اساس برای شکوفایی استعدادهایشان نیازمند محیط های ویژه ای می باشند. از این حیث، مطالعات بسیاری در رابطه با کودکان کم توان ذهنی و به تبع آن محیط ها، که بیشترین اثر و نقش را بر این کودکان به عهده دارند، انجام شده است. معماری فضا با آگاهی از روانشناسی محیطی، فضایی را پدید می آورد که کودک در آن با توجه به خصوصیات اخلاقی و رفتاری و همچنین ضعف های ارتباطی می تواند، روانی بدون استرس و دور از تنش را با یادگیری بالا سپری کند. رنگ به عنوان اساسی ترین جلوه فضاهای آموزشی و پرورشی می تواند در کارایی درونی کودکان کم توان ذهنی مؤثر باشد. وجود رنگ مطلوب در فضاهای مورد استفاده تأثیر مثبتی در افراد داشته و موجب پیشرفت زندگی اجتماعی و نشاط آنان می گردد. رنگ های مختلف تأثیرات متفاوتی بر افراد می گذارند و می توانند سبب ایجاد هیجان و یا آرامش و در این کودکان، سبب رغبت و حس علاقه مندی به محیط و در نتیجه خلاقیت گردند. از این رو بر آن شد تا به بررسی و ارزیابی تأثیر رنگ در فضاهای مخصوص کودکان کم توان ذهنی پرداخته شود، چرا که رنگ به عنوان عنصری تفکیک ناپذیر از طبیعت معماری تأثیری فراوان بر روحیه و رفتارکاربران فضا دارد و حالات روانی و عاطفی آنان را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهد. روش تحقیق کیفی می باشد و اطلاعات تحقیقی از طریق بررسی مدارک و شواهد، منابع و اسناد کتابخانه ای، اطلاعات شبکه های اینترنتی و مصاحبه با والدین و کودکان گردآوری شده است. در این پژوهش توانایی رنگ ها و تأثیر آن بر فضای مورد استفاده این کودکان و همچنین تأثیرات آن بر تفکر و خلاقیت آنان مورد بررسی قرار داده شده است. بدین صورت که استفاده از رنگ آمیزی متناسب با ویژگی های روان شناختی آنان، نگرش و دیدگاه مثبتی به فضا داشتند. نتیجه حاصل از این پژوهش بیانگر این است که فضاهای آموزشی و توان بخشی برای کودکان معلول ذهنی باید دارای پتانسیل های لازم برپایه شناخت ویژگی های روحی روانی و رشد آن ها بوده و از فضاهای متنوعی برخوردار باشد و استفاده از عناصر رنگ ها و شکلهای متنوع وگوناگون درطراحی فضاهای داخلی و خارجی برای به چالش کشیدن ذهن کودک معلول ذهنی بیش ازیک کودک نرمال ضرورت دارد. نتایج حاصل از تحقیق منجر به ارایه راه حل های بصری در طراحی رنگ برای فضاهای کودکانه با کارکرد متفاوت در جهت رشد بهتر ذهنی، جسمی و روحی این دسته از کودکان شده است.
تحلیل رفتار گونه های شناشیر بیرونی و تاثیر آنها بر جریان باد در بافت تاریخی بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
179-186
حوزههای تخصصی:
روش های عددی برای توضیح الگوی کاربرد رنگ در مقرنس های دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
149-159
حوزههای تخصصی:
زمینه گرایی در آثار معماران غیرایرانی در دوره پهلوی اول (مدرسه البرز و ایرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۱۷۱-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
فعالیت معماران در دوره پهلوی به سه دسته معماران سنتی، معماران تحصیل کرده در غرب و معماران خارجی تقسیم می شود. این پژوهش سعی دارد با تمرکز روی دسته سوم، یعنی معماران خارجی، به نحوه نگرش و تأثیرات آن بر بناهای آموزشی از منظر زمینه گرایی بپردازد. لذا مدرسه البرز تهران و ایرانشهر یزد به عنوان دو نمونه از آثار این معماران بررسی شده است. در این پژوهش، روش تحقیق از نوع کیفی و مطالعه موردی است که با تحلیل نمونه ها همراه است. نتایج تحقیق نشان می دهد هر دو نمونه از منظر شباهت های سبکی و ظاهری به مواردی همچون استفاده از مصالح، تزیینات و اشارات تاریخی توجه داشته اند؛ اما بخش عمده ای از نظام ارزش ها که زیرساخت زمینه های فرهنگی اجتماعی و عملکردی بناهای آموزشی را تشکیل می دهند و نقش مهمی در شیوه ها و اهداف آموزشی دارند، نادیده گرفته شده است. این بی توجهی در خصوص مدرسه البرز بیشتر مشهود است؛ زیرا با توجه به قرارگیری آن در پایتخت، تحت تأثیر نظام های حکومتی و همچنین ناسیونالیسم تجددگرا قرار گرفته است که به نوعی تحت نفوذ اندیشه های غرب است. اما مدرسه ایرانشهر علاوه بر شباهت های ظاهری به معماری ایرانی، تلاش کرده است تا شیوه های آموزش ایرانی و به کارگیری فضای باز را نیز در نظر بگیرد.
طراحی مجتمع های مسکونی با حفاظت از انرژی با رعایت اصول معماری سبز
حوزههای تخصصی:
امروزه معماری و ساخت و ساز یکی از حوزه هایی است که توسعه پایدار خواهان برتری آن در عملکردهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است. بهره گیری از انواع انرژی از الزامات زندگی بشر در قرن بیست و یک است. تولید و مصرف انرژی فسیلی تهدیدی جدی برای توسعه پایدار و محیط زیست بشمار می رود. بحران های زیست محیطی قرن بیستم نقطه عطفی برای تغییر نگرش در عرصه طراحی معماری بود. ظهور معماری سبز با بهره گیری از اصولی چون حفاظت از انرژی، کار با اقلیم، احترام به کاربران و گشایش جدیدی در معماری ایجاد کرد. در طراحی سبز چیزی که طراحان بر آن اتفاق نظر دارند این است که یک معماری ارزشمند دارای معنا، روح و زیبایی است. در آثار بزرگ، ایده پشت آجر و ملات شروع به فراتر رفتن از فرم صرف و مادیت می کند. سوال اصلی تحقیق این است که آیا بارعایت اصول معماری سبز می توان مجتمع های مسکونی طراحی کرد استفاده بهینه در انرژی کرد؟ روش تحقیق حاضر یصورت توصیفی – تحلیلی، کتابخانه ای و اسنادی می باشد. هدف این تحقیق روی مسایلی است که در مجمتع های مسکونی بتوان مصرف انرژی را بهینه کرده و در استفاده از آن صرفه جویی گردد.