مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
بخش خاوومیرآباد
حوزه های تخصصی:
روستاهای مرزی مناطقی حساس و شکننده هستند که هرگونه تغییر و تحول در کارکرد و عملکرد مرز می تواند تأثیرات اقتصادی– اجتماعی بسیاری بر این مناطق و همچنین با توجه به اصل وابستگی و دید سیستمی بر دیگر نواحی کشور برجای گذارد؛ بنابراین ضرورت دارد که آثار و نتایج هرگونه اقدامی در مرزها مورد بررسی قرار گیرد تا با شناسایی نقاط ضعف و قوت آن بتوان با اتخاذ برنامه هایی مدون در راستای پویایی مناطق مرزی و در نهایت امنیت پایدار آن ها گام برداشت. با در نظری گیری این اهداف در پژوهش کاربردی حاضر، تأثیرات انسداد مرزها بر تحول شاخص های مختلف امنیت پایدار(اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، سیاسی) روستاهای مرزی دهستان خاوومیرآباد شهرستان مریوان با بهره گیری از دیدگاه 260 نفر از روستاییان(انتخاب با بهره گیری از فرمول کوکران) و 40 نفر از مسئولین (نمونه گیری هدفمند) امنیتی، انتظامی و توسعه ای روستاهای منطقه، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش درپی تجزیه و تحلیل داده ها با شاخص های آمار توصیفی (مد و میانگین) و آزمون های آمار استنباطی (خی دو، رگرسیون چند متغییره) نشان دادند که هر دو گروه در ابعاد آرامش مرزی، حمل و نقل و تردد و احساس امنیت بر تأثیرگذاری مثبت اقدامات انجام شده معتقدند، ولی در این میان مردم محلی برخلاف مسئولین، انسداد مرزها را موجب نامطلوب شدن وضعیت معیشتی خود می دانند. نتایج رگرسیون چند متغییره نیز نشان داد که همین وضعیت نامناسب معیشتی مهم ترین بعد در نارضایتی روستاییان از اقدامات انسداد مرزی با وجود رضایت ایشان از بهبود سایر ابعاد است. در مقابل، آرامش مرزی بعدی است که بیشترین توانایی پیش بینی رضایت مسئولان را از انسداد مرزها دارد تا بتوان گفت دید مدیریتی مرزهای منطقه امنیتی و انتظامی است.
تحلیلی بر پایداری روستاهای بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان در برابر بحران های طبیعی و انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی عوامل بحران آفرین و نقاط بحرانی، سپس برنامه ریزی های لازم به منظور کنترل و حذف بحران ها گام مهمی در پایداری نقاط روستایی است. از این رو در پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل بحران آفرین (طبیعی و انسانی) و تعیین ناپایدارترین نقاط روستایی بخش خاوومیرآباد هستیم تا به شناختی جامع از وضع موجود پایداری روستاهای بخش به دور از ذهنی نگری جهت برنامه ریزی، کنترل بحران ها و حرکت به سمت پایداری دست یابیم. نوع تحقیق کاربردی و به لحاظ روش توصیفی - تحلیلی است. به منظور اولویت بندی ناپایدارترین روستاها از الگوی تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و از آزمون های رگرسیون خطی، تحلیل واریانس یک طرفه و کروسکال والیس و نرم افزارهایExpert choice،Excel وSPSS جهت آزمون فرضیات بهره گرفته شده است. نتایج محاسبات نشان می دهند که از 32 روستای منطقه مورد مطالعه 34 درصد در سطح پایداری بالقوه (بالا)،44 درصد نیمه پایدار و 22 درصد ناپایدار یا بحرانی می باشند و مهم ترین دلایل ناپایداری روستاهای بخش، وجود بحران های اقتصادی و اجتماعی است. همچنین بین میزان پایداری روستاها و تعداد جمعیت آن ها رابطه ای معنی دار وجود دارد؛ به گونه ای که ضریب بتای 560. نشان از همبستگی مطلوب و قابلیت پیش بینی میزان پایداری به واسطه عامل جمعیت دارد. با توجه به اینکه بیشتر روستاها در طبقه شکننده و آسیب پذیر نیمه پایدار جای گرفته اند، می بایست برنامه ریزی های آتی با دیدی جامع، سیستمی و محتاطانه متناسب با نوع بحران و قابلیت های این دسته از روستاها جهت حذف بحران ها و حرکت این روستاها در مسیر پایداری صورت گیرد.
سنجش میزان آگاهی دهیاران از اصول مدیریت نوین روستایی (مطالعه موردی: بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان)
حوزه های تخصصی:
مدیریت نوین روستایی باید علاوه بردارا بودن اصول مدیریت همانند: رهبری، برنامه ریزی و سازماندهی و... بایستی معیارهایی همچون: جامع نگری و جمع گرایی، انعطاف پذیری و ابتکار گرایی، مشارکت جویی و... را در خود داشته باشد تا بتواند به جذب مشارکت مردم محلی، توانمند سازی آنها و توسعه ظرفیتی روستاییان اقدام نمایند. بر این اساس دهیاری ها که مهمترین بازوی اجرایی شوراهای اسلامی می باشند، به عنوان نماد مدیریت نوین و نوگرا قلمداد می شوند باید به کلیه خصیصه های مدیریت نوگرا آگاهی داشته باشند تا بتوانند با پیاده سازی اصول مدیریت نوین در جهت توسعه پایدار روستایی گام بردارند. در این راستا پژوهش کاربردی حاضر با این هدف انجام و سطح آگاهی های دهیاران بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان مورد سنجش واقع گردید. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر دو گروه دهیاران 18 روستای بخش و روستائیان ساکن در این روستاها می باشد. که در ارتباط با دهیاران از روش تمام شماری و در گروه روستاییان با بهره گیری از فرمول کوکران 175 پرسشنامه به صورت طبقه ای در روستاها و به صورت تصادفی در بین روستاییان توزیع گردید. نتایج پژوهش نشان از متفاوت بودن دیدگاه دوگروه دارد به گونه ای دهیاران بر آگاهی خود بر شاخصه های مدیریت نوین روستایی معتقدند اما در مقابل مردم محلی به این امر اعتقاد ندارند.
تحلیل اثر بازارچه های مرزی بر معیشت پایدار پس کرانه های روستایی (مورد مطالعه: بخش خاومیرآباد شهرستان مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین معیشت پایدار روستاییان به عنوان رویکرد غالب برنامه ریزی های توسعه روستایی در عصر حاضر مطرح است. در این راستا بهره گیری از ظرفیت تجارت مرزی در نواحی روستایی مرزی به صورت قانونی و هدفمند با بازگشایی مرزها در قالب بازارچه های مرزی راهکار مطلوبی است. پژوهش کاربردی حاضر با هدف تبیین این موضوع، یعنی تحلیل اثر بازارچه های مرزی پیران و دره وران بر تأمین معیشت پایدار روستاییان بخش خاومیرآباد شهرستان مریوان با روشی توصیفی تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات از دو روش اسنادی و میدانی مبتنی بر مصاحبه، مشاهده و توزیع پرسش نامه در میان روستاییان انجام گرفته است. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از توزیع 338 پرسش نامه (تعیین شده با استفاده از فرمول کوکران) با بهره گیری از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و مد) و آزمون های آمار استنباطی (خی دو، t تک نمونه ای، t زوجی، ویلکاکسون، رتبه ای فریدمن و تحلیل مسیر) در میان سرپرستان خانوار روستایی بخش خاومیرآباد نشان می دهد که تأسیس بازارچه مرزی نقش مثبت و مؤثری در ارتقای سطح معیشت روستاییان با افزایش سطح دارایی های معیشتی آن ها داشته است. در میان انواع دارایی های روستاییان نیز بیشترین بهبود و ارتقای وضعیت به دارایی های مالی روستاییان اختصاص یافته است و کمترین اثرگذاری هم مربوط به سرمایه انسانی بوده است. همچنین تأسیس بازارچه مرزی با کاهش آسیب پذیری روستاییان در برابر بحران ها و شوک ها و تنوع معیشتی، زمینه ساز افزایش پایداری معیشت روستاییان شده است.
تدوین راهبردهای متنوع سازی اقتصاد روستاها مورد: بخش خاوو میرآباد در شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر استراتژی های متنوع سازی اقتصاد روستاها در بخش مرزی خاوومیرآباد شهرستان مریوان مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است تا رهیافت این امر ارائه راهکارهای کاربردی در راستای افزایش پایداری اقتصادی روستاها و به دنبال آن کم رنگ شدن فقر در روستاهای منطقه باشد. جمع آوری داده ها در بخش نظری با استفاده از منابع اسنادی و در بخش میدانی با بهره گیری از مصاحبه، مشاهده و توزیع پرسشنامه در میان 50 نفر از کارشناسان و متخصصان عرصه برنامه ریزی روستایی انجام گرفته است. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با بهره گیری تکنیک سوات و مقایسه دودویی در نرم افزار expert choice انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تاسیس بازارچه های مرزی بیشترین تأثیر و نقش را در بهبود متنوع سازی اقتصادی روستاها در میان فعالیت های معیشتی موجود دارد. همچنین وضعیت متنوع سازی اقتصادی منطقه مورد مطالعه تحت تأثیر 12 عامل درونی در مقابل 9 عامل بیرونی است. به عبارتی دیگر 4 عامل قوت در مقابل 8 عامل ضعف و 5 عامل فرصت در مقابل 4 عامل تهدید، پیش روی عملکرد مطلوب متنوع سازی اقتصاد روستاهای منطقه قرار دارد. اولویت بندی عوامل با استفاده از میانگین نسبی نشان داد تنوع توان های طبیعی، اقتصادی و اجتماعی جهت تنوع بخشی اقتصادی روستاها " مهمترین قوت " ، عدم ایجاد زمینه های ایجاد مشاغل تبدیلی کشاورزی و دامداری " مهمترین ضعف " ، حرکت نظام اقتصادی کشور به بازگشایی مرزها و سیاست تجارت درهای بازخارجی " مهمترین فرصت " و تبلیغات منفی مبنی بر عدم امنیت در مناطق مرزی نیز " مهمترین تهدید " مؤثر بر عملکرد مطلوب متنوع سازی اقتصادی در سطح روستاهای منطقه بوده و راهبردهای مؤثر جهت بهبود وضعیت تنوع بخشی اقتصادی روستاهای منطقه، راهبردهای تهاجمی است.
تحلیل اثرات مشارکت در فعالیت های اقتصادی بر نشاط زنان روستایی (مطالعه موردی: بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۱)
221 - 239
حوزه های تخصصی:
مشارکت رسمی زنان در فعالیت های اقتصادی می تواند زمینه ساز دست یابی به نشاط در میان زنان روستایی باشد و محیطی بانشاط در روستاها شکل دهد. در راستای بررسی این امر، پژوهش حاضر در بخش روستایی خاوومیرآباد شهرستان مریوان، که در چندساله اخیر زنان در فعالیت های اقتصاد روستایی آن نقش پُررنگی داشته اند، انجام گرفت. پژوهش، از لحاظ هدف، کاربردی است و گردآوری اطلاعات در بخش نظری با استفاده از منابع اسنادی و در بخش میدانی از طریق توزیع پرسش نامه در میان زنان فعال در اقتصاد روستایی بخش خاوومیرآباد بوده است.نخست، به روش هدفمند، تعداد کل جامعه(563 زن فعال در عرصه اقتصاد روستایی) و روستاهای نمونه(18 روستا) شناسایی و سپس با بهره گیری از فرمول کوکران 200 پرسش نامه در میان زنان روستایی به روش قرعه کشی و در روستاهای نمونه به روش طبقه بندی توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های ویلکاکسون، T دونمونه ای، T مستقل، و رگرسیون نشان داد تفاوت معنی داری میان میزان نشاط زنان روستایی در دوره بعد از مشارکت در فعالیت های رسمی اقتصادی با میانگین 55/3 نسبت به دوره قبل از آن با میانگین 89/2 و بین سطح نشاط زنان روستایی دارای فعالیت اقتصادی با میانگین55/3 با زنان روستایی فاقد آن با میانگین ۹۶/۲ وجود دارد. همچنین، متغیرهای میزان درآمد حاصله با مقدار بتای 414/0، مدت زمان اشتغال در فعالیت اقتصادی با مقدار بتای 272/0، و تعداد زنان مشغول به فعالیت اقتصادی در روستاها با بتای 327/0 مهم ترین متغیرهایی بودند که، در ارتباطی مستقیم و معنی دار، توانایی تبیین میزان نشاط زنان روستایی به واسطه حضور در فعالیت های اقتصادی را داشتند.
امکان سنجی اجرای طرح ادغام و تجمیع روستاهای مرزی با تأکید بر سطح توسعه ظرفیتی روستاییان (مطالعه موردی: بخش خاوومیرآباد، شهرستان مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۲
۱۰۲-۸۷
حوزه های تخصصی:
نظام توزیع جمعیت کشورو استقرار نامناسب روستاهای پراکنده موجب بروز مشکلاتی در زمینه دسترسی و خدمات رسانی به این روستاها گردیده و سطح پایینی از کیفیت زندگی را برای این روستاها در پی داشته است لذا تدوین و اجرای سیاست ها و برنامه های به گزینی که در حقیقت ابزاری نظری و عملی جهت مداخله در چنین فضاهای روستایی هستند، ضروری است. در این بین با توجه به حساسیت های این طرح ها در نواحی روستایی و تعیین کننده بودن ظرفیت های جامعه در به ثمر رسیدن طرح های توسعه محلی، نیاز است که با دیدی جامع، بررسی ظرفیت های جامعه روستایی به عنوان بخشی از مطالعات امکان سنجی که به شناخت وضع موجود، جهت تدوین برنامه های کاربردی منجر می گردد، انجام شود. در این راستا پژوهش کاربردی حاضر که با دیدی جامع و روشی توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، به تبیین نقش توسعه ظرفیتی روستاهای کوچک و متفرق مرزی بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان پرداخته است که ضرورت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، سیاست ادغام و تجمیع را به عنوان یکی از گزینه های ساماندهی وضع موجود مطرح می سازد تا رهیافت این امکان سنجی، پیشنهاد به اجرا، عدم اجرا و یا ارائه راهکارهای جایگزین باشد. گردآوری اطلاعات از طریق دو روش کتابخانه ای در بخش نظری و پیمایشی مبتنی بر توزیع پرسشنامه در میان روستاییان، مصاحبه با مردم محلی و بازدید میدانی در بخش عملی بوده است. جامعه آماری پژوهش نیز مشتمل بر 6 روستای مرزی زیر 100 نفر جمعیت بخش می باشد که ابتدا با بهره گیری از نمونه گیری کوکران، تعداد جامعه نمونه مشخص و سپس با استفاده از روش نمونه گیری منطبق، پرسشنامه ها به صورت تصادفی ساده در میان 115 نفر از روستاییان توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از آمار استنباطی(t تک نمونه ای، رتبه ای فریدمن، تحلیل مسیر، همبستگی اسپیرمن، همگونی کای دو پیرسون مبتنی بر جدول توافقی و تحلیل واریانس یکطرفه) نشان دهنده نامناسب بودن سطح توسعه ظرفیتی روستاییان به ویژه در ابعاد اقتصادی و نهادی، جهت ادغام و تجمیع است. همچنین یافته های پژوهش، نشان از ارتباط معنادار و منفی میزان جمعیت با سطح توسعه ظرفیتی روستاییان و ارتباط مثبت سطح توسعه ظرفیتی با تمایل روستاییان به اجرای طرح ادغام و تجمیع دارد.
تحلیل اثرات اجرای طرح های هادی روستایی در بهبود کیفیت زندگی روستاییان(مطالعه موردی: روستاهای بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
ارتقا و بهبود سطح کیفیت زندگی روستاییان به عنوان هدف اصلی اجرای برنامه های توسعه روستایی و از مهمترین آنها یعنی طرح های هادی به عنوان موردی ترین طرح های توسعه محلی است. در این راستا نیاز است که پس از گذشت چند سال از اجرای طرح های هادی، ارزشیابی لازم انجام شود تا از یک سو پیامدهای اجرای طرح بر تغییرات سطح کیفیت زندگی روستاییان مشخص گردد و از سویی دیگر با شناسایی نقاط قوت و ضعف، اطلاعات لازم برای مدیریت بهتر طرح های یادشده جهت ارتقای مطلوب سطح کیفیت زندگی روستاییان حاصل آید. این مطلب، هدف اصلی پژوهش کاربردی حاضر بوده که با روش توصیفی – تحلیلی انجام و اطلاعات آن از دو منبع اسنادی و میدانی (مصاحبه، پرسشنامه و مشاهده) جمع آوری شده است. جهت تعیین حجم نمونه آماری از جامعه پژوهش یعنی سرپرستان خانوار 8 روستای(1252 خانوار) بخش خاوومیرآباد که از اجرای طرح هادی روستاهایشان حداقل 3 سال گذشته است از فرمول کوکران استفاده و 250 سرپرست به عنوان حجم نمونه تعیین و پس از توزیع طبقه ای پرسشنامه ها در میان روستاها، به صورت تصادفی ساده نیز پرسشنامه ها در میان سرپرستان خانوار توزیع گردیدند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی(میانگین و مد) و آزمون های آمار استنباطی(خی دو، t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یکطرفه و تحلیل مسیر) نشان دادند که اجرای طرح های هادی در ارتقای و بهبود ابعاد اقتصادی و اجتماعی کیفیت زندگی روستاییان ناموفق بوده و در مقابل موجب ارتقای و بهبود سطح کیفیت زندگی روستاییان در دو بعد محیطی و کالبدی گردیده است. همچنین بین میانگین کیفیت زندگی روستاییان با قدمت اجرای طرح ها و جمعیت روستاها ارتباط معنی داری وجود دارد و این بعد کالبدی است که بیشترین تاثیر را بر بهبود کیفیت زندگی روستاییان بواسطه اجرای طرح های هادی داشته است.