فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ورود جهان به روزگار پست مدرن و کم رنگ شدن تمامی اصول و ارزش های پیشین اعم از سنتی و مدرن و سرکشی حقیرترین باورها و پندارها در برابر اصیل ترین آنها آموزش معماری را در برابر معضلی فلسفی قرار داده است : در روزگار بی ارزشی ارزش ها وظیفه مدرسه معماری چیست و آموزش کدام اصول و مبانی را باید در دستور کار خویش قرار دهد؟ این مقاله ابتدا به تشریح زمینه های لازم جهت تحقق آموزش معماری و نیز پرورش معمار پرداخته و در این رابطه بنیادهای معماری پیشین و معماری امروز ایران را در چهار راستای کارایی پایایی . زیبایی و والایی مورد تحلیل و مقایسه قرار می دهد. آنگاه با تلاشی جهت یافتن پاسخ این سئوال که مدرسه معماری باید معماری بسازد یا معمار ؟ ادامه یافته و ضمن تشریح وظیفه مدرسه معماری در اعطای توانش - دانش و بینش به شاگرد - گذر ا سه منزل تزکیه - تعلیم و حکمت را جهت تربیت معمار پیشنهاد می نماید.
الگوهای کالبدی حسینیه ها: ریشه ها و تحولات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام در سیر تحول کالبدی حسینیه ها در ادبیات تاریخ شناسانه معماری، انگیزه اصلی ورود به این پژوهش است. این نوشتار در جست وجوی روندهای کالبدی فرهنگی است که به ظهور پدیده منحصربه فرد شهری ایران دوران اسلامی، یعنی «حسینیه» به عنوان گونه ای از فضای شهری که برای آیین عزاداری کاربرد دارد (در مقابل عنوان عام تر تکیه) منجر شده است. این پژوهش، با رویکرد تفسیری تاریخی و تاریخ نگاری علی به همراه استدلال منطقی با تأکید بر «شکل شناسی» نمونه های موجود و با محور قرار دادن تحول تاریخی فرهنگی منجر به پیدایش این آیین ها، به بررسی نقش عوامل فرهنگی کالبدی مؤثر و فرضیه های جدید قابل طرح در این موضوع پرداخته و مواردی را همچون فاصله داشتن الزامات رفتاری آیین های خاص مکان با چارچوب فرهنگی کالبدی مسجد، نقش تکایای صوفیه و نیز هویت جویی اجتماعی، در عرصه محیط مصنوع، مطرح کرده و در کنار آن، فرضیه تأثیر عوامل دارای جنبه معمارانه بیشتر مانند داشته های معماری ایران در نقطه تحول، نمونه های الگووار حسینیه های متقدم و الزامات تکنیکی معماری سنتی ایران، به عنوان فرضیاتی برای بروز ویژگی های فیزیکی این قالب کالبدی شهر ایرانی، بیان نموده و به ارائه شواهد تاریخی درباره آن ها اقدام کرده است. پس از بررسی این فرضیه ها، به نظر می رسد که همه آن ها با قوت و ضعف، در نقاط مختلف، تأثیرگذار بوده باشند و توسعه سریع آیین های عزاداری و نیز همگانی و غیردولتی بودن بسیاری از تأسیسات مرتبط با آن، به الگوگیری های سریع از راه حل های کالبدی در دسترس منجر شده باشد که به تدریج در طول چهار قرن پالایش شده است.
چیدمان معماری: بازیابی ساختار تاریخی محله ی لَردکیوان یزد بر اساس اسناد تاریخی و منابع شفاهی
حوزههای تخصصی:
بافت قدیم شهرها اغلب دربرگیرنده آثاری از مجموعه های تاریخی می باشند که امروزه اکثراً در زمره بافت های فرسوده قرارگرفته اند. غالب شهرهای ایرانی شهرهای تاریخی هستند و هرکدام از آن ها در مرتبه ی خاصی از اصالت تاریخی و غنای ساختاری و کالبدی قرارگرفته اند. اهمیت و ضرورت حفظ بافت های تاریخی و مرمت آن ها نه به عنوان پدیده های نمادین بلکه به دلیل شناخت سیر تحول و تکامل شهرسازی و تمدن شهرنشینی، حفظ هویت و اصالت شهرها و تبیین حیات شهری بر اساس شواهد و مدارک علمی همواره موردتوجه بوده است. شهر یزد یکی از شهرهای تاریخی ایران است که بافت تاریخی وسیع و پویایی را در دل خویش دارد. محلات تاریخی شهر یزد در طول تاریخ پرفرازونشیب خود دوره های گوناگونی را پشت سر گذارده و باگذشت زمان دچار یکسری تغییرات شده اند که این تغییرات باعث از بین رفتن بخشی از ساختار تاریخی آن ها شده است. به واسطه بازیابی ساختار تاریخی می توان دریافت که سیر تحول محلات درگذشته چگونه بوده است. از طریق به دست آوردن الگویی از ساختار محلات، درگذشته، می توان آن را در ساخت وسازها، مرمت و اصلاح شبکه معابر و ساختار معماری بافت به کاربرد. این شناخت می تواند عامل مؤثری در جهت دهی به توسعه متوازن و هماهنگ شهر در بخش های جدید باشد. ازاین رو بازیابی ساختار شهری محلات برای بازخوانی درست و مطابق با اصالت تاریخی آن ها واجد اهمیت فوق العاده ای خواهد بود. در پژوهش حاضر، با استفاده از توصیف و تحلیل های تاریخی و فنی و تحکیم داده ها از طریق رجوع به منابع تاریخی و شفاهی و مشاهدات میدانی و تمرکز بر ساختار کالبدی، به بازیابی ساختار تاریخی و دست یابی به خطوط کمرنگ و یا حتی گمشده مرزها و ساختار شهریِ یکی از محلات تاریخی شهر یزد (محله تاریخی لردکیوان) پرداخته می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مداخلات وسیع صورت گرفته در ساختار کالبدی محله منجر به محو تدریجی هویت قدیمی و تاریخی آن و نابودی بخشی از میراث کهن یعنی جلوه های فرهنگی و تاریخی (مدرسه، کتابخانه، ...) واقع در محله شده است. لازم است در دخالت های پیش رو به منظور مرمت و ساماندهی، به نحو شایسته ای موردتوجه قرار گیرند.
چهارباغ یا چارباغ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
«چهارباغ» صحیح است یا «چارباغ»؟ این سؤال اصلی نوشتار پیش روست. هرگاه برای فهم عمیق تر این پدیده به متون تاریخی، کتاب ها، سفرنامه ها، زندگینامه ها و حتی کتیبه ها سر می زنیم مشاهده می کنیم که واژه «باغ» به عرصه ای دلپذیر، پر از گل، گیاه، درخت و آب جاری، اما منظم و برپایه هندسه ای مشهود، اطلاق شده است. در این میان«چهارباغ» یا شاید «چارباغ» اشاره ای به الگوواره نظم دهنده به آب ، گیاه و بنا در عرصه ای به نام «باغ» است.
اما سؤال اصلی اینجاست که چرا گاهی در متون علمی و ادبی حرف «ه» از واژه «چار» حذف شده است. آیا دلیل ویژه ای برای این امر وجود دارد یا صرفاً به مرور زمان و در افواه عمومی این حرف حذف شده است. البته بعید است فرض دوم صحیح باشد زیرا در متون ادبی که معمولاً نویسنده آن بر نگارش صحیح واژه اصرار داشته است نیز واژه «چارباغ» به چشم می خورد. از این رو این نوشتار براساس بررسی تطبیقی اسناد در دسترس - اما محدود- دودمان شناسی واژه و تطبیق آن با شکل شناسی، به کنکاش این موضوع می پردازد.
تحلیلی از عرصه های شهری در شیوه آذری نمونه موردی: شهر آرمانی خواجه رشیدالدین فضل الله- ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی دانشمند و سیاستمدار برجسته ایرانی قرن هفتم هجری در شمال شهر تبریز، شهرکی با جنبه علمی و آموزشی به نام ربع رشیدی بنیان گذاشت. هدف وی از تأسیس ربع رشیدی ایجاد مکانی بود که در آن جمعی از علما و دانشمندان را مستقر کند. وی شهری آرمانی را طرح و در عمل اجرا کرد. شهر آرمانی طی تاریخ به اشکال گوناگون مطرح بوده و به گونه ای تبلور ارزش-ها و آرمان های هر نسل در تحقیق جامعه مطلوبشان بوده است. هر چند از کالبد ربع رشیدی چیزی به جا نمانده است، اما جزئیات و تأسیسات ربع رشیدی در وقفنامه آن بسیار دقیق بیان شده تا جایی که امروزه میتوان از روی همان توضیحات نقشه آن مکان را پیاده کرد. از آنجا که بسیاری ازآرمان های وی در این شهرک متجلی گردیده است، لذا به عنوان مصداقی از شیوه آذری و با روش تحلیل محتوای متن با استفاده از وقفنامه مذکور تلاش گردید تا فضاهای شهری آن به تصویر و تحلیل در آید. بطور خلاصه این مجتمع را میتوان به سه قسمت اساسی تقسیم کرد: ربع رشیدی، شهرستان رشیدی، ربض رشیدی. در این مقاله به بررسی عرصه های شهری این شهرک به عنوان شهری آرمانی از دیدگاه خواجه رشیدالدین پرداخته شده است.
کوشک رحیم آباد بم و چهارباغ تاریخی آن؛ یادگاری از سده های آغازین اسلامی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی در سدههای نخستین ورود اسلام در گونههای نظامی و مذهبی به واسطه برجای ماندن تعدادی اثر تا حدودی شناخته شده است. اما در ارتباط با معماری تشریفاتی وضع بهگونهای دیگر است و هیچگونه شاهدی در این رابطه تاکنون در جغرافیای سیاسی ایران شناسایی یا دستکم گزارش نشده و به همین دلیل کمترین شناختی از این گونه وجود ندارد. این در حالی است که گزارش جغرافیای تاریخی و متون کهن وجود این آثار را در ربض بعضی از شهرها تأیید میکند.
در این پژوهش به مطالعه و معرفی «کوشک رحیمآباد» در شرق شهر بم، اثری تشریفاتی از این زمان، پرداخته شده است. این بنا به مانند بسیاری از آثار و محوطههای باستانی بزرگ شهرستان در سایه مجموعه بزرگ ارگ بم قرار گرفته و به این دلیل در جغرافیای تاریخی و مطالعات باستانشناسی تا پیش از زلزله سال 1382 خورشیدی اشاره قابل توجهی به آن دیده نمیشود. اما پس از این سال به واسطه توجه به مطالعات باستانشناسی و معماری به دیگر آثار شهرستان، پژوهشگرانی به مطالعه کوشک رحیمآباد نیز پرداختهاند. در ارتباط با تاریخ ساخت و وسعت چهارباغ تاریخی و تخریب شده آن سؤالاتی مطرح است که در پژوهشهای پیشین به آن اشاره نشده یا پاسخی تحقیقی و دقیق داده نشده است. نوشتار حاضر با مطالعات میدانی و اسنادی به گردآوری دادهها پرداخته و با تطبیق نتایج هرکدام، دادهها تجزیه و تحلیل شدهاند. به این ترتیب فرضیات پژوهش و نظریههای دیگر محققین مورد ارزیابی قرار گرفته است. آنچه این تحقیق به آن دست یافته گواهی میدهد کوشک رحیمآباد اثری متعلق به سده سوم هجری است و به نظر میرسد در زمان عمرولیث صفاری توسط «منصوربن خوردین»، عامل وی بر حکومت کرمان، یعنی به فاصله سالهای 267 تا 288 هجری قمری ساخته شده است و وسعت چهارباغ تاریخی آن احتمالاً 500 جریب یا80 هکتار بوده است.
سیاست شهری، نوسازی شهری، برابری سرزمینی : ماهیت مسئله چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در وجود «مشکل حومه ها» شکی نیست. از همین زاویه است که مجتمع های بزرگ (Grandes ensembles)، از سال های اولیه دهه ۷۰ میلادی در مطبوعات و مباحث سیاسی مورد گفتگو قرارگرفته اند تا ضرورت طرح یک سیاست شهری برای حل این معضل را توجیه کنند. اما ماهیت این مسئله چیست؟ مشکلات عمومی واقعیات عینی نیستند، بلکه محصول ساختارهای اجتماعی و سیاسی هستند که از تعاملات پیچیده میان عوامل متعدد شامل نهادها، گروه های ذینفع و جنبش های اجتماعی حاصل شده اند.
یک واقعیت اجتماعی، تنها در نتیجه یک فرایند فشرده سه گانه ""نامگذاری، سرزنش (مقصر شناختن)، ادعا"" است که تبدیل به یک مشکل عمومی می شود : نامگذاری تشخیص مشکل است، سرزنش، شناسایی علل مشکل ذکر شده و یا مقصرانی است که بتوان مشکل را به آنها نسبت داد و ادعا تدوین و انتشار برنامه های دادخواهیِ اصلاح و درمان است.
برای اتخاذ سیاست شهری از ابتدا حالت های متعدد و رقابت کننده ای از مشکل مطرح وجود دارد که هریک جهت گیری های استراتژیک و اقدامات جداگانه ای را سبب می شود. بحث های مربوط به ماهیت مشکل و راه حل های ممکن آن در حیطه فضای عمومی، بعد از تصویب قانون هدایت و برنامه ریزی برای شهر و نوسازی شهری ۲۰۰۳ (معروف به قانون بُرلو) تقریباً به طور کامل از بین رفتند. نه سال بعد، با از هم پاشیدن ِتوهم یک راه حل کاملاً برنامه ریزی شده، از سرگیری بحث ممکن و حتی ضروری می شود. این مقاله در این چشم انداز و با دو هدف ارایه می شود : روشن شدن رویکردهای مختلف به «مشکل محله ها» و پیشنهاد ابزارهای اقدام عمومی.
ضرورت طراحی در ارتباط با فضای شهری پیرامون ورودی های مترو در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل نسخه مصور ورقه و گلشاه متعلق به مکتب نگارگری سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه ورقه و گلشاه عَیوقی، نسخه خطی ارزشمند دوره سلجوقی است که کیفیت تصویرسازی و بازنمایی داستان آن توسط نگارگر، این نسخه را ماندگار کرده است. نسخه ورقه و گلشاه قدیمی ترین وکاملترین نسخه خطی عاشقانه و حماسی اسلامی است که می توان در آن ریشه های پیوند شعر و نقاشی را باز شناخت، دلیل انتخاب این نسخه، تطبیق نگاره ها با داستان آن است تا بتوان به موفقیت نگارگر در بیان تصویری سروده پیبرد. بر این اساس، برای بررسی محتوای داستان (جنبه های عاشقانه و حماسی)، پیرنگها که اساس داستان هستند، مورد توجه قرار گرفت. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل محتوای سروده عیوقی بر اساس نگارهها و پیرنگهای اصلی است تا تطبیق یا عدم تطبیق شعر و نگاره بررسی شود. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سوالات است: 1. نگارگری نسخه خطی ورقه و گلشاه تا چه اندازه بیانگر محتوای داستان و حاوی کدام پی-رنگهای داستان است ؟ 2. فضاسازی نگاره ها با توجه به متن نوشتاری چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که در این نسخه مصور، تمام ویژگی های نگارگری دوره سلجوقی، نمود داشته و پیوستگی ارزشمندی با ادبیات دارد. نگارگر با به تصویر کشیدن 71 نگاره از نسخه کتابخانه موزه توپقاپی استانبول حاوی مهمترین حوادث، شخصیتها و پیرنگهای اصلی داستان عیوقی، وفاداری تصویر به متن ادبی را نشان داده است. این داستان در قالب 17 پیرنگ اصلی طبقه بندی و مشخص شد که، نگارگر به تبعیت از متن، با حساسیت بسیار به آن ها پرداخته و نقاط عطف داستان را در4 پیرنگ(شالوده) و روایت های متعدد مصور کرده است. روش تحقیق پژوهش، توصیفی– تحلیلی و تطبیقی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
بازشناسی مفهوم همسایگی دربافت های مسکونی
حوزههای تخصصی:
الگوی کالبدی- اجتماعی- ادراکی «همسایگی» به عنوان «فصل مشترک شهر»، «محل سکونت» و «زمینه ای است که مناسبات اجتماعی ساکنان در آن شکل می-گیرد». اهمیت تحلیل الگوی همسایگی و مبانی نظری شکل گیری آن به دلیل تاثیراتی است که بر طراحی محیط های مسکونی در سراسر جهان گذاشته است. از آن جایی که امروزه شاکله ی همسایگی محدود به کالبد گشته و از نظر کیفیتی مراتب اضمحلال را در می نوردد، بر آن شدیم تا در این نوشتار با مراجعه به آرا و نظریات اندیشمندان، چارچوب نظری فضای همسایگی با تاکید بر جنبه های اجتماعی و فرهنگی آن ارایه شود و از جهتی دیگر با ارایه این چارچوب نظری، مفهوم همسایگی گسترش یافته و ارزش های اجتماعی، تجربی، ادراکی و فرهنگی آن جدا از کالبد انگاشته نشود. یافته های این مهم نشان می دهد که همان گونه که خانه عرصه ای برای خانواده است؛ همسایگی نیز با تاکید بر کالبد و کیفیتی وابسته عرصه ای را برای خانواده ای بزرگ تر فراهم می آورد که باعث پویایی و هویت و عینیت در فضای شهری می گردد؛ نیروهایی که خود به تنهایی منجر به آفرینش فضای شهری می شوند .
مختصری درباره ی رودوزی ها در ایران و جهان
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کیفیت زیبایی شناختی منظر پل های عابر پیاده در فضاهای شهری تهران با رویکرد «طراحی همخوان با زمینه»
حوزههای تخصصی:
شهر تهران به دنبال توسعه سریع و بی رویه فضاهای شهری، از فقدان ضوابط و دستورالعمل های مناسب برای طراحی و برنامه ریزی فیزیکی شهر رنج می برد که منجر به ناکارایی فضاهای شهری و برآورده نشدن نیازهای فیزیکی و روحی شهروندان گردیده است. از سوی دیگر شکل گیری مبلمان شهری و در پی آن شکل گیری پل های عابر پیاده به عنوان پاسخی به تغییرات صورت گرفته و تأمین امنیّت شهروندان در فضاهای شهری، یکی از شاخص ترین عناصر شهری بوده که علاوه بر جنبه های عملکردی، نقش بسزائی در شکل گیری کیفیات بصری آن خواهند داشت. علیرغم وجود مطالعات متعددی که بر ضرورت ملاحظات زیباشناسانه از یک سو و لزوم تلفیق و هماهنگی بصری ساختار پل با محیط اطراف آن (طراحی همخوان با زمینه) به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیات زیباشناسانه انجام گرفته، متأسفانه امروزه خصوصاً در شهر تهران به دلیل نادیده انگاشتن پتانسیل های زیبا شناسانه پل های هوایی در فضاهای شهری، مورد بی مهری شهروندان قرار گرفته است و آنها صرفاً عناصری عملکردی در ترافیک شهری تلقی گردیده و قابلیّت آنها در بهبود کیفیات بصری شهر نادیده انگاشته می شود. در مطالعه حاضر، با تأکید بر ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و منظر شهری اطراف آن، با روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه، با نظرسنجی ترجیحی از 384 نفر شهروند تهرانی در ارتباط با کیفیات زیباشناسانه پل های عابر پیاده با فرم های مشابه در مناظر شهری مختلف، تأثیر و نقش رویکرد طراحی همخوان با زمینه بر ادراک زیبایی عناصر شهری خصوصاً در مناظر شهری تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعات نشان داده است که در شهر تهران به دلیل عدم در نظر گیری اصول طراحی همخوان با زمینه و هماهنگی بصری میان پل و منظر شهری اطراف آن، اولاً شهروندان ادراک زیباشناسانه بالایی نسبت به این پل ها نداشته و دوماً شرکت کنندگان نسبت به پل های عابر پیاده با فرم یکسان در فضاهای شهری مختلف ترجیحات متفاوتی نشان داده اند که این امر نشان دهنده اهمیّت و نقش ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و زمینه اطراف آنها، بر کیفیات زیبایی شناختی پل های عابر پیاده در فضاهای شهری خواهد بود که در نهایت می تواند موجب ارتقاء کیفیات عملکردی در این گروه از پل ها نیز باشد.
نقش برجسته شکارگاه خسرو دوم (؟) در تاق بستان و الگوپذیری از آن در نقش برجسته تنگواشی فتحعلیشاهِ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشمایه شکار از نخستین نقاشیهای دیواری دوران پارینهسنگی درون غارها تا تکاملیافتهترین دستساختههای امروزی در هنر ایران وجود داشته و در مسیر تاریخ هنر و طی فرایندِ شکلگیری فرهنگهای مختلف، مفاهیم گوناگونی را در درون خود پرورده است. این روند تکاملی در دوران تاریخی و خصوصاً دوره ساسانی مفهومی فراتر از شکار صرف به خود میگیرد، به طوریکه یکی از رایجترین موضوعات هنر و فرهنگ دوره ساسانی صحنه شکار است و در این زمینه شاهان ساسانی اقدام به تأسیس مکانهایی خاص با عنوان شکارگاه و یا باغشکار کردهاند. این پژوهش در نظر دارد به بررسی مفهوم شکار در دوره ساسانی، به ویژه اهمیت محوطههای شکارگاهی دوره خسرو دوم بپردازد؛ بدین منظور شکارگاه خسرو دوم در تاق بستان و نقوش حکشده شکار گراز و گوزن در دو طرف تاق بزرگ تاقبستان مطالعه شده و تأثیر آنها بر شکلگیری شکارگاه فتحعلیشاه در تنگواشی، و همچنین نقش برجسته او در این مکان، بررسیشده است. مطالعه نقوش شکارگاه تاق بستان، تأثیرپذیری آنها را از نقاشیهای دیواری مربوط به شکارِ اواخر دوره اشکانی و دوره ساسانی مشخص کرده است، به طوریکه خود نقاشیهای دیواری مربوط به شکار دوره ساسانی خود متأثر از نقاشیهای دیواری دوره اشکانیاند. نقوش شکارگاهی تاق بستان بر نقوش شکار در دوران اسلامی تأثیر گذاشته است که نمود این تأثیرات را در مینیاتورهای دوره اسلامی میتوان دید. چنانچه اوج آن در دوره قاجار و به گونهای دیگر تجلی پیدا میکند؛ بارزترین نمود این تأثیرپذیری در دوره قاجار، نقش برجسته شکار شاهی فتحعلیشاه در تنگواشی است. مطالعات صورت گرفته در این پژوهش نشان میدهد، با وجود اینکه دو نقش برجسته مذکور از نظر مضامین به هم شباهت دارند، اما هدف از ایجاد آنها متفاوت بوده است.
مکان و فضاهای عمومی در محیط های شهری با رویکرد روانشناسی محیطی
حوزههای تخصصی:
شهرها مکان هایی هستند که مردم یکدیگر را ملاقات می کنند تا با هم گفت وگو کنند، تجارت کنند و یا صرفا" در آرامش باشند و از زندگی لذت ببرند. عرصه ها و فضاهای جمعی مطلوب و هماهنگ با فرهنگ، ویژگی ها و نیازهای اجتماعی و مناسب با شرایط محیطی را می توان ارزشی انکارناپذیر در مطلوبیت فضای زندگی شهری امروز به شماره آورد. ناهنجاری های رفتاری و بی تفاوتی به عرصه های جمعی و عوارض ناشی از زندگی پرسرعت و مهاجرت های پی در پی و عدم ثبات سکونت در مکان های مشخص از سویی و فقدان فضاها و مکان های جمعی مناسب از دیگر سو، نیاز به طراحی و ایجاد آن ها را تشدید می کند. روابط اجتماعی از مهم ترین نیازهای انسانی است که می بایست در چهارچوب فرهنگ، ارزش ها، هنجارها، و قوانین اجتماع در طراحی شهری به آن توجه شود. فضاهای عمومی به عنوان تسهیل کننده و ظرف روابط انسان ها تلقی می شود. روش تحقیق در این مقاله به صورت مطالعات کتابخانه ای می باشد و نتایج مطالعات نشان می دهد که حس مکان فقط یک کیفیت محیطی نیست بلکه یک فرآیند شخصی و اجتماعی است که فضاها به مکان تبدیل می شود، روانشناسی محیطی می کوشد تا ارتباط میان انسان و محیط را در سطوح مختلف به عنوان یک ضرورت در توسعه شهری جدید در جهت عملی کردن این رویکرد ارائه کند.