مطالب مرتبط با کلیدواژه

چارباغ


۱.

انتقال فرهنگ؛ روند انتقال باغ ایرانی به هند(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: باغ ایرانی باغ بابر باغ های هند بابرشاه چارباغ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی جهان
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی مطالعات شهرسازی
تعداد بازدید : ۱۶۲۳ تعداد دانلود : ۹۶۴
باغ ایرانی به گواهی تاریخ از قدیمی ترین شیوه های منظرسازی بوده که حاصل تعامل فرهنگی، تاریخی و اقلیمی انسان و طبیعت است و توانسته به بهترین شیوه به آراستن فضاهای انسانی بپردازد. سرزمین ایران به عنوان خاستگاه جغرافیایی این هنر عظیم در مسیر توسعه خود و در دوران مختلف تاریخی گونه های مختلف باغ را از لحاظ کارکردی و کالبدی خلق کرده است. باغ ایرانی در طول تاریخ حیات خود سرمشق و الگویی برای باغ سازی بسیاری از سرزمین های دیگر بوده است. از بین گونه های مختلف باغ ایرانی به اقتضای ویژگی های سرزمینی کشور مقصد، گونه های خاصی به آن سرزمین ها برده شده اند که با برخورداری از اصول مشترک می توان آنها را در زیرگروه باغ ایرانی جای داد. هندوستان از جمله سرزمین هایی است که هنر ایرانی از جمله باغ سازی در آن رسوخ کرده به طوری که باغ ایرانی برگیره بسیاری از باغ های منتسب به پهنه فرهنگی هندوستان است. این مقاله با روش تاریخی و توصیفی ـ تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای و با بررسی نمونه موردی، روند راه یابی الگوهای اصیل باغ ایرانی به سرزمین هند را بررسی کرده و با شناسایی ویژگی های باغ های احداثی بابر به عنوان حلقه اتصال باغ های ایرانی و باغ های هندی (از جمله باغ بابر در کابل)، به ذکر اشتراکات و افتراقات باغ های دو منطقه پرداخته است.
۲.

چهارباغ یا چارباغ؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کهن الگو باغ ایرانی چهارباغ چارباغ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۵ تعداد دانلود : ۸۵۴
«چهارباغ» صحیح است یا «چارباغ»؟ این سؤال اصلی نوشتار پیش روست. هرگاه برای فهم عمیق تر این پدیده به متون تاریخی، کتاب ها، سفرنامه ها، زندگینامه ها و حتی کتیبه ها سر می زنیم مشاهده می کنیم که واژه «باغ» به عرصه ای دلپذیر، پر از گل، گیاه، درخت و آب جاری، اما منظم و برپایه هندسه ای مشهود، اطلاق شده است. در این میان«چهارباغ» یا شاید «چارباغ» اشاره ای به الگوواره نظم دهنده به آب ، گیاه و بنا در عرصه ای به نام «باغ» است. اما سؤال اصلی اینجاست که چرا گاهی در متون علمی و ادبی حرف «ه» از واژه «چار» حذف شده است. آیا دلیل ویژه ای برای این امر وجود دارد یا صرفاً به مرور زمان و در افواه عمومی این حرف حذف شده است. البته بعید است فرض دوم صحیح باشد زیرا در متون ادبی که معمولاً نویسنده آن بر نگارش صحیح واژه اصرار داشته است نیز واژه «چارباغ» به چشم می خورد. از این رو این نوشتار براساس بررسی تطبیقی اسناد در دسترس - اما محدود- دودمان شناسی واژه و تطبیق آن با شکل شناسی، به کنکاش این موضوع می پردازد.