فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۸۱ تا ۴٬۸۰۰ مورد از کل ۹٬۸۷۵ مورد.
منبع:
نقش جهان سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
1-12
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر بر رضایت مندی سکونتی از پروژه های مسکن اقشارکم درآمد (مورد پژوهشی: مسکن مهر قرقی (شهرک مهرگان))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
247 - 257
حوزههای تخصصی:
مسکن به منزله ی نیاز انسان، مقوله ای پیچیده معرّفی می شود و ابعاد متنوعی دارد. با وارد شدن به عرصه ی برنامه ریزی مسکن، این امر حاصل می شود که این نوع برنامه ریزی با توجه به محدودیت ها و نیازهای سکونتی اقشار مختلف جامعه، در طول سالیان گذشته به شیوه های متفاوت درصدد تأمین این نیاز بشر بوده است، لکن امروزه امکانات محدود دولت و افزایش سریع تقاضای مسکن، اجازه تأمین مسکن برای تمامی افراد جامعه را نمی دهد. ازاین رو، چارچوب هدف های توسعه ملی بویژه هدف های اولویت دار اقتصادی و اجتماعی، سهم مسکن گروه های کم درآمد را مشخص می سازد. بزرگترین طرح دولتی برای تأمین مسکن، « مسکن مهر » توجه بر نقش تعیین کننده قیمت زمین در قیمت مسکن و اقدام برای حذف این متغیر، کنترل قیمت مسکن از این طریق و تسهیل دسترسی اقشار آسیب پذیر به مسکن مناسب را ملاک نظر قرار داده، ولیکن مجموعه ای از مسائل اصلی را نادیده گرفته است. لذا هدف اصلی این مقاله تحلیل و تعیین عوامل و نحوه تأثیرگذاری آن ها بر رضایت مندی سکونتی، بر پروژه های مسکن مهر در محدوده منفصل قرقی (شهرک مهرگان) می باشد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مطالعات اسنادی و میدانی از طریق مصاحبه می باشد. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل از روش تحلیل عاملی و رگرسیونی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که مسکن مهر قرقی علی رغم زمان و هزینه صرف شده هنوز به مرحله واگذاری در برخی فازهای اجرایی نرسیده و دارای مشکلات متعددی می باشد که این امر بر میزان رضایت مخاطبین بسیار تأثیرگذار بوده است. نتایج حاصل از بررسی عوامل معرف رضایت مندی سکونتی نشان می دهد که، عامل رضایت مندی از وضعیت مجتمع مسکونی و رضایت مندی از بعد مدیریتی- مشارکتی درصد بالایی از وضعیت رضایت مندی سکونتی را تبیین می کنند.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مفهوم خودسازماندهی شهری با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
53 - 71
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: از زمان ورود مفهوم خودسازماندهی از حوزه ی سیستم های پیچیده به حوزه ی مطالعات شهری، این موضوع مورد توجه پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است و محققین مختلف با رویکرد های متفاوتی به آن نگریسته اند، اما فقدان پژوهشی که تمام ابعاد، ویژگی ها و مؤلفه های این مفهوم را مورد بررسی قرار داده و درک جامعی از خودسازماندهی شهری را ارائه نماید، احساس می گردد. هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی ابعاد و مؤلفه های مفهوم خودسازماندهی شهری و تلاش برای دستیابی به درک جامعی از آن می باشد. نتایج این پژوهش می تواند ابعاد مختلف مفهوم خودسازماندهی شهری را جهت بهره گیری در توسعه ی شهرها و محلات کشور روشن سازد. روش: برای رسیدن به هدف مذکور در تحقیق حاضر از روش فراترکیب استفاده شده است. در گام اول از میان 62 مقاله ی اولیه ی یافته شده، تعداد 29 مقاله به صورت اصولی و با استفاده از روش کسپ غربال شده اند. در گام بعدی مقالات نهایی با محوریت سؤال پژوهش، در نرم افزار MAXQDA کدگذاری شده و یافته های کیفی مورد تحلیل و ترکیب قرار گرفت. یافته ها: در این پژوهش، طی فرآیند استخراج اطلاعات تعداد 108 کد شناسایی شد و سپس با توجه به میزان شباهت مفاهیم، در قالب پنج مقوله ی "زمینه ها و عوامل مؤثر"، "نظریات پشتیبان" ، "ویژگی ها"، "دامنه ی کاربرد" و "مقیاس"، دسته بندی شده و تلاش گردید که هر کدام از مقولات مذکور به تفکیک نوع دیدگاه تشریح گردد. نتیجه گیری: در پژوهش پیش رو، برای نخستین بار ابعاد و مؤلفه های خودسازماندهی شهری به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، اگرچه مطابق با نظریات موجود، ماهیت فرآیندهای خودسازماندهی شهری بر پایه ی تعاملات محلی و به دور از دخالت نیروهای خارجی مانند دولت قرار دارد، اما جهت مطالعه این فرآیندها و بهره گیری از آنها در فرآیندهای برنامه ریزی، توجه به نقش عوامل محیطی و خارجی نیز ضروری به نظر می رسد.
شناسایی مراکز شهری با استفاده از فعالیت ها و عملکردهای شهری (نمونه پژوهشی مراکز شهری کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
17 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:رشد سریع جمعیت، افزایش جمعیت شهرنشین و نیروهای محرکه، منجر به تحول شهری سریعی شده اند که به صورت فرآیندی مداوم، شکل و ساخت شهرها را دگرگون می کنند. توسعه و تحول سریع شهری همیشه مشکلاتی را به دنبال خود دارد، به ویژه زمانی که این امر بدون برنامه اتفاق افتاده باشد و ساخت شهری کلان شهرها را از حالت تعادل خارج نماید. یکی از تحولات بزرگی که در ساخت شهری کلان شهر تبریز به وقوع پیوسته است، افزایش مراکز شهری جدید با نقش های عملکردی جدید و افزایش تراکم در قسمت های خاصی از این کلان شهر است که نتیجه این اقدامات، تحولات فضایی نامتعادل در ساخت شهری است. این مقاله به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که توزیع فضایی مراکز شهری در کلان شهر تبریز چه تأثیری در تعادل یا عدم تعادل فضایی ساخت شهری این کلان شهر دارد؟ قبل از پرداختن به سؤال قبل، این سؤال مطرح می شود که مراکز شهری چگونه شناسایی می شوند؟ هدف:بررسی میزان تأثیرپذیری تحولات فضایی ساخت شهری کلان شهر تبریز از مراکز شهری به وجودآمده طی دهه های اخیر هدف اصلی این مقاله است و هدف دیگر، ارائه روشی علمی برای شناسایی مراکز شهری. روش تحقیق: این پژوهش از نظر هدف پژوهش جزو پژوهش های کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات جزء روش های کتابخانه ای و میدانی بوده که با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای توصیف و تحلیل داده ها و نقشه ها بهره گرفته است. نتیجه گیری:نتایج تحقیق نشان می دهد که ساخت شهری کلان شهر تبریز طی دهه های گذشته تحولات فراوان کالبدی را به خود دیده است. دگرگونی در ساخت آن اغلب در قسمت های شرقی و شمال شرقی به وقوع پیوسته است که از آن جمله می توان به شکل گیری سه مرکز شهری جدید (آبرسان، ولیعصر، باغمیشه-شهیدفهمیده) اشاره کرد. توزیع جغرافیایی مراکز شهری، ساخت شهری کلان شهر تبریز را از حالت تعادل خارج کرده است که در طرح های توسعه آتی، بایستی این مهم مدنظر قرار گیرد.
بررسی مفاهیم محوربندی در مساجد یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
5 - 16
حوزههای تخصصی:
کالبد مساجد حامل ویژگی های شکلی و هندسی است که نشانگر تفکرات سازندگان آن است. شناخت تنوع در نقشه مساجد در درک بهتر دیدگاه سازندگان بنا مؤثر باشد. هدف پژوهش شناخت تنوع محور در مساجد است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بررسی نمونه های موردی درپی پاسخ به این پرسش است که چگونه آرایش محور در نقشه مساجد پاسخگوی کارکرد عبادی آن است؟ اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعه اسناد کتابخانه ای و بازدیدهای میدانی بدست آمده است. نتایج نشان می دهد؛ هندسه مساجد با تأثیر پذیری از محور قبله به سه دسته، تک محوری، دومحوری و چندمحوری و از دیدگاه شکلی به هندسی منظم و ترکیبی از اشکال هندسی منظم-غیرمنظم تقسیم شده که معمار در هر کدام از مساجد، بر اساس زمینه، تمهیداتی مانند الحاق فضاهای جانبی به بنا و یا چرخش در نقشه را اندیشیده و در نهایت فضایی خالص و دارای هندسه منظم را به عنوان نتیجه طراحی حاصل کرده است.
بررسی عوامل موثر در رشد افقی کلان شهرها با تأکید بر پروژه های آماده سازی مطالعه موردی کلان شهر تبریز
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
131-139
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات اساسی که توسعه پایدار شهری به ویژه در کلان شهرها را تحدید می کند، توسعه فیزیکی و خزش شهری یا همان توسعه حاشییه علیه متن می باشد. خزش شهری در کشورهای غربی تحت عنوان اسپرال گراوث شناخته می شود که همان توسعه بی رویه و نامنظم شهرها در طول دوره مدرنیسم است. رشد سریع و بی رویه شهرها در قبل از انقلاب اسلامی در قالب طرحهای جامع شهری و بعد از آن در قالب طرحهای آماده سازی، توسعه و چنگ اندازی شهرها بر روی اراضی اطراف و حومه ها را موجب گشته است. بررسی میزان نقش پروژه-های آماده سازی اجرا شده در توسعه ی فیزیكی شهر تبریز هدف اصلی تحقیق می باشد. داده های مورد نیاز از سازمان وشهرسازی استان آذربایجان شرقی گرفته شده است. مقاله ی حاضر از نظر هدف پژوهش، جزو تحقیقات کاربردی- عملی محسوب می شود و از نظر ماهیت و روش تحقیق جزو تحقیقات توصیفی می باشد. از نتایج اصلی تحقیق می توان به توسعه ناموزون شهر تبریز به ویژه بر روی گسل فعال شمال تبریز که از شهرک مرزداران و باغ میشه رد می شود اشاره کرد همچنین تأثیر مستقیم پروژه های آماده سازی در توسعه ی فیزیكی تبریز، نقش عوامل ارگانی در قالب طرحهای جامع و آماده سازی شهری، از دیگر پارامترهای موثر در خزش شهر تبریز می باشد. یكی از عمده ترین سیاست های تأثیر گذار در رشد شتابان شهر تبریز، طرحهای آماده سازی می باشند كه اكثراً در محور شرقی شهرطراحی و اجرا شده اند.
ارزیابی مؤلفه های محیطی مؤثر بر کیفیت یادگیری در طراحی معماری محیط های آموزشی
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی که نهادی برای تعلیم و تربیت دانش آموزان هستند نیازمند محیطی است که بتوانند احساس امنیت و تعلق خاطر، آرامش و تمرکز را جهت بهبود کیفیت تحصیل فراهم نمایند و در عین حال محیطی پویا و شاداب را در بر داشته باشند تا بتواند به هیجانات و دیگر نیازهای مخاطبین آموزش پاسخ دهند. لذا در محیط های آموزشی می توان پیشبرد آموزش و پرورش را حول سه محور اصلی شامل دانش آموزان و معلمین، فرآیند یادگیری و محیط ساخته شده مشخص نمود. مسأله آموزش و یادگیری تحت تأثیر فضایی که در آن ارائه می شود نیازمند بستر مناسبی است که عوامل و شرایط محیطی مطلوب در آن فراهم شده باشد. هدف از این پژوهش مطالعه و ارائه راه کارهایی پیرامون عناصر محیطی تأثیرگذار بر بهبود کیفیت یادگیری فراگیران در محیط های آموزشی می باشد. چرا که اگر طراحان و معماران این راه کارها را در بخش های مختلف طراحی و اجرای اینگونه ساختمان ها رعایت نمایند می توان علاوه بر افزایش کیفیت یادگیری باعث ایجاد شوق و اشتیاق در دانش آموزان و جذب هرچه بیشتر آنها به مسأله آموزش و پرورش شد. در این پژوهش سعی شده است مؤلفه های محیطی که بالاترین نرخ تأثیرگذاری در کیفیت آموزش و یادگیری را دارند (نور،رنگ،تهویه، صوت و فضای سبز) مورد بررسی قرار گرفته شود. این مقاله با توجه به موضوع و ماهیت آن، از نوع مطالعات کاربردی بوده و به روش توصیفی_تحلیلی انجام گرفته است. کلیه داده های تحقیق به روش گردآوری کتابخانه ای_اسنادی می باشد و برخی از راه کارها با تحلیل و بررسی نمونه های موردی ساختمان های آموزشی که با رویکرد تأثیر مثبت عوامل محیطی ساخته شده اند ارائه شده است. در انتها این نتیجه حاصل شد که می توان با رعایت راه کارهای مؤثر محیطی در طراحی و اجرای ساختمان های با عملکرد آموزشی باعث تقویت و افزایش سطح یادگیری در کاربران فضاهای آموزشی شد.
تبیین و واکاوی چگونگی هوشمندسازی شهرها در بستر مؤلفه ها و عوامل کلیدی اثرگذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
75-93
حوزههای تخصصی:
در طی قرون متمادی شهرها همیشه جوامع بشری را در راستای دستیابی به اهداف خود به خدمت گرفته اند. البته باید این نکته را مدنظر قرار داد که شهرها، بر خاف ابزارها و ماشین هایی که بر مبنای طراحی های دقیق شکل گرفته اند، ابزارهای جمعی هستند که ظهور آنها، مبتنی بر برنامه ریزی های دقیق نبوده و بسیاری از ویژگی های آنان به سادگی و به خودی خود متجلی شده است . بنابراین دیگر برنامه ریزی و مدیریت شهرها به شکل فعلی آن ، نمی توانند پاسخگوی این پیچیدگی ها باشد، لذا مدیریت منسجم این عدم قطعیت ها؛ مستلزم برنامه ریزی برای ایجاد شهرها و جوامع هوشمند بوده و شا کله این شهرها می بایست بر مبنای ایجاد محیط هایی با هدف بهبود مهارت های شناختی و توانایی یادگیری و نوآوری پایه گذاری گردند. این امر، نیازمند ایجاد فضاهای دیجیتالی، سازمانی و فیزیکی بوده که از طریق ابداع و خلاقیت مبتنی بر ترکیبی از مهارت های شناختی فردی و سیستم های اطلاعاتی سازماندهی می شوند. این مقاله به دنبال آن است تا ابعاد مختلف هوش شهری و مؤلفه های کلیدی شهر هوشمند را برپایه یک مدل مفهومی انسجام یافته تبیین نماید، روش این پژوهش توصیفی بوده و برپایه جمع آوری اطلاعات اسنادی و متون مرتبط با این حوزه تدوین شده است؛ در همین راستا، در گام نخست شهر هوشمند و مفاهیم مرتبط با آن ارائه شده، در گام بعد، مؤلفه های کلیدی شهر هوشمند برپایه جمع بندی دیدگاه های صاحب نظران این عرصه؛ در قالب مؤلفه ها و عوامل پایه ای هوشمندسازی شهرها در سه دسته مؤلفه ها ی کلیدی)مردم، عوامل نهادی و زیرساختی(دسته بندی شده و سه عامل مهم)هوش،یکپارچگی و نوآوری( به عنوان پیش شرط های اساسی جهت ایجاد جوامع هوشمند در نظر گرفته شده اند که مجموعه این عوامل و پیش شرط ها در قالب یک مدل به تصویر کشیده شده است و نهایتاً در گام پایانی پژوهش ، چگونگی هوشمندسازی شهرها بر مبنای ابعاد و مؤلفه های مدل تدوین شده، تشریح می گردد.
ارزیابی و تحلیل تأثیر خیابان های معاصر ایجاد شده بر نظام ساختاری فضایی بافت های تاریخی در منطقه 3 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
73 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در پروژه های شهری داشتن رویکردی کل نگر ضروری به نظر می رسد. به این ترتیب که حدود و خط پروژه نمی تواند دلیلی بر نادیده گرفتن کنش متقابل آن با حوزه فراگیر خود در ساختار شهری گردد. در طرح های توسعه شهری، عدم توجه به ساختار قدیمی شهر با تحمیل شبکه خیابان های جدید، آسیب های جدی به یکپارچگی بافت های شهری وارد می سازد. در شهر اصفهان و به ویژه در منطقه تاریخی آن، پروژه های احیای میدان عتیق (کهنه - امام علی)، ایجاد محورهای باغ گلدسته، شهید مقدم و نظام الملک به عنوان پروژه های معاصر مصداق اینگونه مداخلات بوده اند که بر این ساختار تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم داشته اند. هدف: در پژوهش حاضر، تحلیل بر شبکه شهری متمرکز شده و تلاش دارد دریابد پروژه های توسعه جدید به ویژه توسعه های مرتبط با شبکه های آمد و شد، به چه ترتیب توانسته بر نظام ساختاری – فضایی محدوده ی تاریخی شهر اصفهان تاثیر گذارند. روش: در پژوهش کاربردی حاضر، داده ها به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده و با به کارگیری ابزار چیدمان فضا تحلیل شده اند. پس از تحلیل ساختار فضایی محدوده تاریخی شهر در مهمترین دوره های تحولات کالبدی شامل دوره های سلجوقی، صفوی و پهلوی و معاصر، تاثیر احیای ساختاری میدان و سایر پروژه ها درلایه های کاربری و حمل و نقل نیز بررسی شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که انسجام ساختار و سازمان فضایی شهر تنها در دوران سلجوقی و صفوی وجود داشته و بر خلاف دوران صفوی که ساختار جدید با احترام به بافت قدیم و در ارتباط با آن ایجاد گردید، شبکه خیابان کشی های جدید دوران پهلوی بدون توجه به زمینه به منزوی نمودن هرچه بیشتر بافت انجامیده و با فاصله گرفتن هم پیوندی این محورهای جدید ایجاد شده از گذرهای درونی بافت ارتباط فضایی عناصر فضایی موجود در دوران پیشین را از بین برده است.
شاخص های به کارگیری ظرفیت میراث فرهنگی برای توسعه پایدار اقتصاد محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
195 - 211
حوزههای تخصصی:
اقتصاد فرهنگ، میراث را به عنوان شکلی از سرمایه می بیند که قابلیت ایجاد چرخه اقتصادی و تولید درآمد دارد. این رویکرد قالب جدیدی است که موضوع میراث فرهنگی را در جایگاهی مهم از ملاحظات و تفکر سرمایه گذاری قرار می دهد؛ اگرچه در کشور ما این موضوع مورد غفلت واقع شده و پیامد آن بار روزافزون حفاظت از میراث برای دولت و انفعال جامعه محلی در برابر آثار تاریخی بوده است. بر این اساس، هدف این مقاله ارائه شاخص هایی است که بتواند ظرفیت توسعه ای میراث فرهنگی در اقتصاد محلی را نشان دهد. در این راستا با رویکرد تفسیری و تکنیک تحلیل محتوای کیفی، پنج شاخص باززنده سازی شهری، فرصت های سرمایه گذاری، صنایع خلاق و فرهنگی، گردشگری و ایجاد اشتغال معرفی شده اند. این شاخص ها بر مبنای مطالعه متون و اسناد بین المللی و نظریات مطرح در این حوزه، به مؤلفه های خردتری تقسیم می شوند که راهکارهای تأثیرگذاری میراث برای توسعه اقتصادی پایدار را به دست می دهند. شاخص های معرفی شده در مواجهه با هر اثر میراثی و محدوده پیرامونی اش بر مبنای توجه به اصول بنیادین حفاظت، مناسب سازی شده و مورد بازنگری قرار خواهد گرفت. پژوهش حاضر نشان می دهد ادغام حساس میراث فرهنگی در راهبردها و اقدامات توسعه ای، راهی مناسب برای استفاده متنوع و عاقلانه از میراث است. بر این اساس حفاظت از میراث فرهنگی، دیگر یک اقدام نخبه گرا تلقی نمی شود بلکه به عنوان یک شریک پیشرو و نیروی محرکه توسعه به حساب می آید. به کارگیری این شاخص ها برای سیاست گزاران و ذی نفعان میراث فرهنگی مفید خواهد بود.
تخیل در روند منظرین (خوان مانوئل پالرم سالازار)
حوزههای تخصصی:
نقش و تأثیر عناصر طراحی در کیفیت آسایش حرارتی فضاهای باز شهری بررسی موردی: طراحی پیاده راه طمقاچی ها در کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
59 - 80
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی مباحث مرتبط با آسایش حرارتی که از یک سو با اقلیم به عنوان پدیده ای ناپایدار و از سوی دیگر با انسان مرتبط است، در کنار کمبود مبانی مدون در این زمینه موجب دشواری تشخیص و تأمین نیازهای اقلیمی یک سایت مشخص برای طراحان شهری و عدم توجه کافی به این بخش از عوامل سازنده کیفیت در طرح های اجرایی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تأثیرگذاری عناصر الحاقی نما، سایبان، پوشش و سطوح آب به عنوان پرکاربردترین ابزار طراحی مؤثر بر کیفیت آسایش حرارتی عابرین پیاده در نواحی گرم و خشک تهیه شده است. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده است. روش این پژوهش بر تحلیل مقایسه ای گزینه های پیشنهادی از طریق کاربرد تکنیک شبیه سازی رایانه ای (نرم افزار ENVI-met) کیفیت آسایش حرارتی در یک معبر نمونه در شهر کاشان استوار است. شاخص مورد استفاده در ارزیابی کیفیت آسایش حرارتی در این پژوهش شاخص PMV به عنوان یکی از جامع ترین روش های تخمین آسایش حرارتی است. در انتها پس از تحلیل وضع موجود معبر سه گزینه طراحی با استفاده از ابزارهای متداول طراحی اقلیمی طراحی شده و میزان تأثیرگذاری هریک از این عناصر با استفاده از مدل سازی مورد ارزیابی قرار گرفته است. درمجموع نتایج پژوهش تأثیرگذاری قابل توجه ایجاد سایه را نسبت به سایر روش ها در مقیاس اقلیم خرد شهری نشان داده است.
جایگاه منظر فرهنگی در نظام معماری و شهرسازی ایران؛ فرا مطالعه مقالات علمی موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۲۴۴-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
منظر فرهنگی، موضوعی است که طی سه دهه گذشته و با ورود به اسناد کنوانسیون میراث جهانی (اولین نهاد بین المللی تشخیص و حفاظت از مناظر فرهنگی) جایگاهی ویژه یافته است. متخصصان علمی داخل کشور نیز در قالب رشته های مختلف اعم از معماری، معماری منظر، مرمت، جغرافیا و محیط زیست در طول دو دهه اخیر به این موضوع پرداخته و پژوهش های متفاوتی را در این زمینه به انجام رسانده اند. پراکندگی مقالات منتشرشده، گوناگونی حوزه پژوهشی نویسندگان و تفاوت نگرش پژوهشگران باعث ایجاد مجموعه ای از پژوهش های متفاوت در حوزه منظر فرهنگی شده است؛ لذا با مطالعه و بررسی این مقالات، می توان به تصویری شفاف از روند موجود رسید و ضمن استفاده از تجربیات موجود، از تکرار اقدامات گذشته اجتناب کرد. همچنین دسته بندی پژوهش ها در قالب موضوعات مشابه، بهره برداری از آن ها را برای پژوهشگران آتی آسان می کند. در این راستا، در این مقاله تلاش می شود تا به واکاوی حوزه نظری پژوهش های انجام شده درباره موضوع منظر فرهنگی پرداخته شود. در این پژوهش، با استفاده از روش پژوهش کیفی و بر مبنای راهبرد فرامطالعه، 37 مقاله علمی پژوهشی با محوریت منظر فرهنگی در بازه زمانی 1385 تا ۱۳۹۹ بررسی شده است. بدین منظور، در دو بخش ساختاری و محتوایی، تمامی مقالات یادشده بررسی و جدول اطلاعات جامع آن ها تهیه، استخراج و تلخیص شد. نتایج پژوهش بیانگر نبودِ مبانی نظری قوی در بسیاری از پژوهش هاست. همچنین، اهمیت و جایگاه منظر فرهنگی در مقیاس شهری ایران نامشخص بوده و با وجود برخورداری از ویژگی ها و معیارهای ارزشمند، در اسناد شهرسازی و برنامه های مدیریت و حفاظت، آثار و ارزش های ملموس و ناملموس مورد توجه قرار نگرفته اند.
سنجش ارزشهای ایرانی اسلامی و انسانی در ادوار دگردیسی شهر از بافت سنتی به مدرن و شیوه حفظ آن در شهرهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
111 - 128
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: شهرها در حال تحول هستند. تغییرات در شهرها متناسب زمان و تکنولوژی می تواند نقش ارزش های انسانی را در آن تقویت یا تضعیف نمایند، لذا شناختن دگردیسی و ارزش های اسلامی و انسانی در آن، اهمیت می یابد. تا کنون تلاش هایی برای گونه شناسی سیر تحولات انجام شده که در این مطالعات توجهی به سنجش هویت اسلامی و ارزش های انسانی در این ادوار نشده است. هدف: پژوهش پیش رو میزان تحقق ارزش های انسانی و اصول شهر اسلامی را در سیر دگردیسی شهرها از بافت سنتی به مدرن را بررسی می کند. هدف این است تا سیر نامبرده شده را در ایران و غرب مقایسه نماید و با بررسی اصول و شاخص های شهر اسلامی و ارزش های انسانی نهفته در آن، اهمیت هریک از شاخص ها را در این سیر دنبال نماید. در نهایت نیز برای حفظ آن در شهرهای آینده، راهکارهای کلی ذکر نماید. روش:ضمن استفاده از روش استدلالی، پس از بررسی ویژگی ادوار دگردیسی شهرها و شاخص های ارزش انسانی در تعاریف شهری، با استفاده از روش دلفی در دو راند، نظر صاحب نظران (10 نفر متخصص (با توجه به نظریه هوگراث، کلایتون و بسیاری از دیگر نظریه پردازان که به تعداد 5 تا 12 متخصص اشاره می کنند)) در ارتباط با میزان تحقق هر یک از اصول ارزش های انسانی و شهر اسلامی در ادوار دگردیسی، مورد سنجش قرار گرفته است. یافته ها و نتیجه : یافته ها و تحلیل موارد مستخرج از تکنیک دلفی نشان می دهد که مفاهیمی نظیر طبیعت محوری، خدا محوری، جامعه محوری (اجتماع پذیری) و همچنین اقتصاد، در سیر دگردیسی بیان شده حبیبی و در شهرهای متاخر فراموش شده و تنها برخی مفاهیم مانند جامعه محوری (ارتباطات جهانی) پررنگ تر شده است. لذا در بخش انتهایی مقاله با توجه به فرصت ها و تهدیدها در سیر دگردیسی، به ارائه راهکارهایی کلی جهت ارتقا ارزش های انسانی و حفظ هویت ایرانی اسلامی، در شهرهای آتی پرداخته شده است.
تحلیل معنای قالیچۀ تصویری بختیاری با روش آیکونولوژی پانوفسکی
حوزههای تخصصی:
خوانش آثار بصری هنری، به خصوص وقتی اطلاعاتی دربارۀ معنای پنهان آن ها موجود نیست، مسئله ای است که باید به طریقی نظام مند و روش مند در جست وجوی حل آن برآمد. گذر از تصویر به معنا، فرایندی است که همواره و به طور ناخودآگاه در ذهن همۀ مخاطبان آثار هنری با شیوه های کم و بیش متفاوت صورت می گیرد. تعیین نظام مند چنین گذری در زمینۀ خوانش نقادانۀ آثار هنری، به صورت روش های نقد هنری متفاوت خواهد بود. در این پژوهش با کاربست آن روی تصویر یک تخته قالیچۀ بختیاری از منطقۀ هینه گان، که از جمله قالیچه های تصویری برجستۀ ایران است و اطلاعاتی از معنای آن موجود نبود، قابلیتش در رسیدن از تصویر محض به معنا را نشان داد. قالیچه ای که در این پژوهش بررسی شد، دربردارندۀ تصاویری بود که اولا در میان قالیچه های عشایری همتایی از آن مشاهده نشد و در مرتبۀ بعدی، نقوش آن دلالت بر مذهبی بودن مضمون آن داشت، اما ماوقع تصویرشده در قالیچه با هیچ یک از روایات مذهبی هم خوان نبود. پس از مطالعۀ این قالیچه به روش توصیفی تحلیلی و با شیوۀ پانوفسکی، مشخص شد که سه گروه نقش مایه هایی که در نگاه اول هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، با استفاده از روش پانوفسکی و بهره گیری از کوچکترین جزئیات بصریشان می توانند شبکه ای از معانی پنهان متصل به هم را به وجود بیاورند که نشان دهندۀ آن است که هنرمند طراح یا بافندۀ این قالیچه، به صورت ناخودآگاه و با قرار دادن دو بخش خاص از زندگی پیامبر (ص) که از نظر او اهمیت ویژه ای داشته، از نیاز بنیادین انسان برای رسیدن به تکامل از طریق صعود و نزول مداوم سخن به میان آورده است.
بررسی دیدگاه گردشگران خارجی نسبت به وضعیت بسته بندی صنایع دستی ایران (مطالعه موردی: صنایع دستی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
185 - 194
حوزههای تخصصی:
فروش صنایع دستی بخشی لاینفک از گردشگری و صادرات نامریی، در زمره جنبه ملموس فرهنگ یک کشور برای گردشگران خارجی محسوب می شود و بسته بندی آن به عنوان بیرونی ترین و بارزترین وجه، به عنوان عاملی تعیین کننده، معرف و بازتاب دهنده کیفیت محصول می باشد. بسته بندی باید ضمن دارا بودن جنبه های فرهنگی و تناسب با محتوا، از کیفیات و استانداردهای مناسب برخوردار باشد. از آنجا که بسته بندی به ابزاری برای معرفی صحیح محصول و دارای نقش تشویقی و ترغیبی برای مصرف کننده است، عامل مهمی در توسعه اقتصاد گردشگری محسوب می شود و این ضرورت، نیازمند آگاهی از دیدگاه گردشگران و ترجیحات آنان جهت بازاریابی موفق محصولات صنایع دستی، به عنوان یک ابزار متقاعدکننده بسیار کارآمد در تصمیم گیری برای خرید است. به همین جهت، بسته بندی در تأثیرگذاری بر ذهنیت مصرف کننده به منظور ترغیب وی به خرید، باید دارای کیفیت و استانداردهای مناسبی از بعد بصری و اطلاعاتی باشد. هدف از این پژوهش شناسایی نقاط قدرت و ضعف بسته بندی صنایع دستی و شناسایی جنبه های مورد توجّه گردشگران از ابعاد مختلف طراحی بسته بندی بوده است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین دیدگاه های گردشگران خارجی بازدید کننده از شهر اصفهان به عنوان یکی از مهم ترین مراکز فروش صنایع دستی، درباره جنبه های گوناگون کیفیات بصری و اطلاعاتی کلیه بسته بندی های صنایع دستی این شهر و تعیین شاخصه های مورد توجّه گردشگران در بسته بندی محصولات صنایع دستی پرداخته است. جهت انجام پژوهش و دستیابی به یافته های مورد نظر از روش پیمایشی و توزیع پرسشنامه در میان گردشگران خارجی استفاده شد و تحلیل آماری نگرش گردشگران نسبت به این موضوع با استفاده از نرم افزار SPSS و SmartPLS انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که گردشگران خارجی مزبور، تنها رنگ و ابعاد بسته بندی ها را با موفقیت نزدیک به متوسط ارزیابی نموده و دیگر ابعاد بصری بسته ها از جمله نوآوری، شکل و طراحی آنها و همچنین تمامی جوانب ابعاد اطلاعاتی این بسته بندی ها نتوانسته انتظارات مورد توجّه آنها را برآورده سازد. نتایج تحلیل عاملی نیز نشانگر تقدم نسبی ابعاد بصری بر اطلاعاتی و به ترتیب طراحی گرافیکی و نوع بسته بندی، اندازه و رنگ و نوآوری و در نهایت شکل آن است. همچنین استفاده از زبان بین المللی، اندازه متن و نوع فونت مناسب و در نهایت تناسب اطلاعاتی با محصول مورد انتظار آنها در طراحی یک بسته بندی مناسب صنایع دستی است.
شناسایی موانع و ارائه ی چارچوبِ عملیاتی برای ارتقای کیفیت معماری صنعتی در ایران
حوزههای تخصصی:
معماری صنعتی در ایران علی رغم برخورداری از یک پیشینه قوی تاریخی، حسب شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در پروژه های جاری صنعتی چندان مورد توجه قرارنمی گیرد و با وجود صرف هزینه های قابل توجه در ایجاد زیر ساخت های صنعتی، در ساختمان ها و بناهایی که برای فعالیت های صنعتی طراحی می شوند ارزش های معمارانه و مبانی معماری صنعتی مورد توجه قرارنمی گیرد. این پژوهش با هدف شناسایی تنگنا ها و مشکلاتِ نقش آفرینی معماران در پروژه های صنعتی و ارایه راهکارهایی برای ارتقای کیفیت فضایی ساختمان های صنعتی انجام شده است. در این راستا مصاحبه هایی با کارشناسان و مدیران بنگاه های صنعتی انجام شد. تحلیل مصاحبه ها نشان داد یکی از موانع کلیدیِ عدم توجه به معماری صنعتی در ایران برداشت های نادرست است که شفاف سازی در خصوص آنها می تواند زمینه های مناسبی برای نقش آفرینی معماران در پروژه های صنعتی فراهم کند. با تحلیل دغدغه ها و انتظارات دست اندرکاران صنعت و رجوع به مبانی نظری مرتبط، تلاش شده یک تعریف عملیاتی و شفاف برای معماری صنعتی ارایه شود. در نهایت متعاقب آن یک چارچوب ۳ سطحی برای نقش آفرینی معماران در پروژه های صنعتی ارایه شد. یافته کلیدی این پژوهش حاکی از این امر است که معماری صنعتی یک ضرورتِ کسب و کار صنعتی است که می تواند باعث افزایش بهره وری نیروی انسانی و کیفیت محصولات صنعتی شود.
ارزیابی نظریه یادگیری کُلب در آموزش معماری از منظر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
175 - 192
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در آموزش معماری، چگونگی روند یادگیری است. در آموزش معماری، استفاده معماران از رشته های دیگر ازجمله علوم تربیتی و پرورشی جهت نقد مطلوب آثارشان در طول ارزیابی ها و ارزشیابی ها، از نیازهای مهم در جهت بهبود کیفی طراحی محسوب شده و فقدان آن باعث شکاف میان محیط های پژوهشی و حرفه ای خواهد شد. اما آموزش و پرورش در یک نظام اجتماعی متکی بر اعتقادات اسلامی، می بایست با سایرین متفاوت باشد. اسلام استفاده از مزایای ناشی از کاربرد علوم و دانش به دست آمده در دیگر سرزمین ها را لازم و ضروری می داند؛ اما برای اینکه بتوان این دستاوردها را به گونه ای صحیح در هر عرصه ای همچون معماری وارد ساخت، باید مؤلفه های آن را با مفاهیم و ارزش های بومی و مذهبی هماهنگ ساخت. تلفیق روش های مختلف علمی، فلسفی و مذهبی، بهتر می تواند پدیده هایی چون یادگیری را که جنبه های گوناگونی دارد، تبیین نماید. یکی از نظریات موردتوجه در حوزه یادگیری، نظریه یادگیری کُلب است که در حیطه علوم تربیتی بسیار مورد استناد است و مقبولیت بیشتری در بین محققان دارد. این نظریه به شیوه های متفاوت دریافت و پردازش اطلاعات در افراد می پردازد. این پژوهش با هدف نقد و ارزیابی این نظریه مبتنی بر ارزش ها و اصول اسلامی در آموزش معماری، انجام شده و به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا نظریه یادگیری کُلب با مبانی نظری اسلامی در حوزه یادگیری و آموزش معماری قرابت دارد؟ به همین منظور، یک مقایسه تطبیقی میان این نظریه با نظریه متناظر اسلامی که قابلیت کاربرد برای کلیه فرایندهای انسانی (نظیر یادگیری، آموزش و خلق آثار هنری، معماری و شهرسازی) را داراست، انجام شده است. با توجه به ماهیت میان رشته ای تحقیق، از روش های تحقیق ترکیبی اعم از تفسیری-تحلیلی و استدلال منطقی مبتنی بر دو منبع عقل و نقل استفاده شده است. یافته ها گویای آن است که اساس مدل یادگیری کُلب مبتنی بر تجربه و تفاوت های فردی در امر یادگیری می باشد که از منظر اسلامی قابل تائید بوده و بر آن تأکید شده است. لیکن به منظور استفاده از آن در آموزش صحیح و اسلامی رشته معماری با توجه به ماهیت میان رشته ای آن، مباحثی تکمیلی پیشنهاد شده است. این مدل با بخش هایی از مدل اسلامی مطابقت دارد؛ ولی در مباحث انسان شناسی دارای ضعف هایی می باشد. همچنین مدل کُلب قادر به ارزیابی مفاهیمی، همچون کشف و الهام که مربوط به سطوح بالاتر یادگیری در انسان هاست، نیست. دستیابی به این سطوح منجر به کسب معرفت و حکمت گشته و بر ضرورت پرداختن به آن در نظام آموزش عالی کشور تأکید می گردد.
تحلیلی بر کالبد مسکن در شرکت شهرهای شرکت نفت ایران و انگلیس (نمونه موردی محله بریم آبادان)
حوزههای تخصصی:
پس از کشف نفت در شهر مسجد سلیمان در سال 1287 ایجاد یک پالایشگاه نفت برای تصفیه نفت لازم شد و به همین دلیل این پالایشگاه در سال ۱۲۹۱ توسط انگلیسی ها ساخته شد. شرکت نفت ایران و انگلیس1 با حضور خود و کارمندان غربی برنامه ریزی برای تاسیس شرکت شهری مدرن را از سال 1293 شمسی آغاز کردند. به همین دلیل متفاوت ترین شرکت شهر در ایران با دو محله بریم و بوارده و معماری و شهرسازی منحصر به فردی شکل گرفت.هدف این پژوهش شناخت و سپس تحلیل کالبدی این خانه ها است با طرح این سوال که این خانه های شرکت شهری از نظر کالبدی دارای چه ویژگی های خاصی می باشند؟ روش تحقیق ترکیبی، توصیفی و تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و برداشت میدانی می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که این خانه ها عمدتا دارای وحدتی خاص در فرم و عملکرد هستند تفاوت عمده میان کالبد و فضاهای این مسکن ها اختلاف طبقاتی، سطح اجتماعی و جایگاه افراد و حتی نژاد در شرکت نفت ایران و انگلیس که ناشی از ایدئولوژی انگلیسی حاکم در آن زمان بوده است می باشد. موارد دیگری نظیر اقلیم و محیط نیز در مراتب بعدی در فرآیند طراحی و کالبدی آنها تاثیر گذاشته است.
Recognition the Sociological and Architectural Components based on Geographical Segmentation Technique by Value-normative Paradigm(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A house, as a primary dwelling is designed according to life style and current values in the life and mind of Residents. House is a cultural element, containing cultural meanings situated in the spirit of a house, distinguish the form of other houses. Special life style and conduct of residents becomes value through time. This value organizes the meaning in the mind and determines meaning of life and appropriate physical space. In this paper, we have tried to study theories of a philosopher concerning meaning issue and meaning ontology, and meaning of life, and then, present components to evaluation the meaning in historical houses of Mazandaran. Indexes and questionnaire were used through the components. Six historical houses were selected to evaluate, filled by ten specialists for each house. This paper describes the theoretical framework by qualitative research approach and analysis method. It assesses qualitative components to quantitative components, based on the evidences and documents. Then, it provides reliable criteria. Research achievement presents the solution to design temporary houses based on linkage of meaning and form.