فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که احساس امنیت در فضاهای شهری یکی از مهم ترین شاخص های کیفیت زندگی محسوب می شود و به رغم آن که مسئله امنیت در هر جامعه ای، یک مسئله پیچیده و دارای ابعاد متنوع و متعدد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است، در تامین این نیاز نباید از نقش و تاثیر عوامل محیطی غافل شد. مطالعات و دیدگاه های مختلف نشان می دهند که کاهش و کنترل جرائم شهری نسبت معناداری با مشارکت، نظارت، مالکیت و استفاده دائم کاربران از فضا دارد؛ توجه به ریزه کاری های فضایی و روابط اجتماعی به جای سیاست های سخت پلیسی می تواند کارگشا باشد. از مهم ترین نگرش های جدید در این زمینه می توان به دیدگاه پنجره شکسته، سفر مجرمانه، کانون های جرم خیز، الگوی جرم، فضای مقاوم در برابر جرم، پیشگیری جرم از طریق طراحی محیطیCPTED، فعالیت روزمره و انتخاب منطقی اشاره نمود که عموما از دهه 1970 به بعد مطرح شده اند. در این پژوهش به شیوه مطالعه اسنادی، این نظریات مورد بررسی قرار گرفته و به واسطه نگاه مقایسه ای مورد نقد قرار گرفه اند. سپس این نظریات و مفاهیم کلیدی مستتر در آن ها در قالب یک جدول مورد جمع بندی قرار گرفته است که مطالعه بیشتر بر روی آن ها گواه این مطلب است که نظریه پردازان این حوزه، برای افزایش امنیت در فضاهای شهری، استفاده از راهکارهای اجتماعی و الگوهای صحیح طراحی را موثرتر از دیگر شیوه های قانونی و کیفری می دانند. همچنین طبق مفاهیم کلیدی استخراج شده از این نظریات، پارامترهای کنترل اجتماعی و خلق فضاهای قابل دفاع، از بیش ترین فراوانی در میان دیگر مفاهیم کلیدی برخوردار بوده اند.
بررسی نقوش فلزکاری غرب ایران (قرن7و8 ه.ق) با تأکید بر دو اثر موزه رضا عباسی «لگن و مجمعه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۵۹
57 - 70
حوزههای تخصصی:
بر اساس شواهد مادی و منابع مکتوب موجود، سهم و نقش فلزکاری خراسان به ویژه در قرن 6 ه.ق که یکی از فعال ترین و برجسته ترین مکاتب فلزکاری در دوره اسلامی بوده در بروز تحولات اساسی در فن ساخت و تزیین آثار فلزی مشخص شده و جایگاه ممتازی به آن بخشیده است. بعد از حمله ویرانگر مغول و نابودی خراسان و فرار هنرمندان به سوی غرب، مکتب موصل در شمال عراق به همان جایگاه رفیعی رسید که پیشتر متعلق به خراسان بزرگ بود. گرچه تا آخر سده 7 ه.ق سبک مسلط بر فلزکاری ایران در تلفیقی از سبک های ایرانی و موصلی است لیکن شهرت آثار موصلی سبب شد که به اشتباه غالب اشیاء نفیس تولید شده در آن مقطع زمانی را موصلی بدانند. در حالی که بخش گسترده ای از نقوش و مضامین تزیینی راه یافته در این حوزه به واقع نمودی از استمرار تجارب هنرمندان ایرانی اسلامی با هویتی نوگراست که هنرمندان با توجه به فرهنگ عصر و منطقه خویش از آنها بهره گرفتند. از این رو به ارزیابی و بررسی مضامین، نقوش تزیینی و فرم دو نمونه ی فلزی (لگن و مجمعه) موزه رضاعباسی پرداخته ایم تا با وجود برخی ویژگی های مشترک سبک خراسان و موصل، اصالت ایرانی آنها را اثبات کنیم. این مقاله با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای با هدف تعیین خاستگاه دو اثر فلزی قرن7و8 ه.ق موزه رضا عباسی و همچنین تحلیل جداگانه مضامین و نقوش تزیینی، در صدد یافتن پاسخ قانع کننده و مستدل برای اصالت ایرانی و تداوم سبک خراسانی در هر یک از آثار فوق است. نتیجه یافته ها نشان می دهد به رغم استفاده از برخی عناصر تزیینی غیر بومی در این آثار، انتساب آنها به خارج از مرزهای امروزی ایران توجیه پذیر نبوده و از نظر نویسندگان این مقاله آثار مذکور در غرب ایران تولید شده اند.
تبیین الگوی برنامه ریزی فرهنگی بوستان های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بوستان های شهری یکی از مهمترین فضاهای شهری هستند. برای برنامه ریزی بوستان های شهری جهت استفاده انواع گروه های سنی و جنسی، نیاز است تا منابع فرهنگی بوستان های شهری کشف شوند و کشف منابع فرهنگی، با استفاده از برنامه ریزی فرهنگی امکان پذیر است. برنامه ریزی فرهنگی یک رویکرد مکان محور برای استفاده از منابع فرهنگی در برنامه ریزی شهری است. مطالعه حاضر در پی یافتن الگویی برای برنامه ریزی فرهنگی بوستان های شهری بوده است. این مقاله، با روش تفسیری به مطالعه مبانی نظری و سوابق تجربی و پیشینه علمی پرداخته و سپس پدیده بوستان شهری، منابع فرهنگی و الگوی رویدادهای آن را مورد بررسی قرار داده و در نهایت با توجه به رویکرد پژوهش و با استفاده از استدلال منطقی، مدل نهایی را برای آن ارائه شده است. یافته ها نشان می دهند که برنامه ریزی فرهنگی بوستان های شهری شامل مراحل مختلفی است که لازم است به ترتیب انجام شوند تا نتیجه مطلوب حاصل شود. گام اول انتخاب میدان مطالعه است. لازم است بوستانی انتخاب شود که دارای تعدد و تنوع کافی در زمینه عناصر، رویدادها و همچنین معانی و تداعی ها برای استفاده کنندگان باشد. در گام دوم، یعنی نگاشت فرهنگی، شناسایی منابع فرهنگی موجود در بوستان شهری مورد مطالعه شامل منابع فرهنگی ملموس (عناصر و رویدادها) و منابع فرهنگی ناملموس (معانی و تداعی ها) انجام می شود. در گام سوم، یعنی ارزیابی فرهنگی، تجزیه و تحلیل رویکرد مدیران و سیاست گذاران بوستان شهری نسبت به منابع فرهنگی صورت می گیرد و در گام پایانی، روش خلاقانه برای استفاده بهینه از منابع فرهنگی در جهت بهبود بوستان شهری انتخاب می شود.
معرفی اثر-چهرههای ماندگار (حسین زمرشیدی)
حوزههای تخصصی:
تعیین زاویه بهینه استقرار سطوح قائم ساختمان بر اساس دریافت انرژی خورشیدی در اقلیم گرم و مرطوب(مطالعه موردی: شهرهای بندرعباس، بوشهر و اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
99 - 112
حوزههای تخصصی:
افزایش نرخ شهرنشینی در دهه های اخیر و استفاده بی رویه از سوخت های فسیلی و انرژی های تجدیدناپذیر، موجب شده که طراحان و برنامه ریزان شهری، موضوع کنترل و بهینه سازی مصرف انرژی و استفاده از انرژی های تجدیدپذیر را در ساخت و سازها بیشتر از گذشته مورد توجه قرار دهند. با توجه به ویژگی های خاص اقلیمی نوار سواحل جنوبی کشور ایران، جهت گیری ساختمان ها در این مناطق لازم است بر مبنای استفاده بهینه از تابش خورشیدی و جریان باد تعیین شود. هدف این پژوهش تعیین بهترین جهت استقرار ساختمان ها بر اساس کسب حداقل انرژی در دوره گرم سال در شهرهای بندرعباس، بوشهر و اهواز است. برای دست یابی به این هدف، میزان انرژی تابشی دریافتی بر روی سطوح قائم به صورت نظری و واقعی با استفاده از روش محاسباتی قانون کسینوس و نقاله تابش اولگی، برای ماه های مختلف و در 24 جهت جغرافیایی محاسبه شده و در نهایت بهترین جهت استقرار ساختمان ها متناسب با اقلیم برای شهرهای مورد مطالعه تعیین گردیده است. مطابق با نتایج به دست آمده، جهت استقرار بهینه با استفاده از روش های قانون کسینوس و نقاله تابش اولگی در شهرهای مورد مطالعه، برای ساختمان های یک، دو و چهارطرفه یکسان می باشد. مناسب ترین جهت استقرار به منظور دریافت بهینه میزان انرژی خورشیدی برای ساختمان های یک طرفه در شهرهای بندرعباس، بوشهر و اهواز جهت 180 درجه جنوب و بعد از آن جهت 165 درجه جنوب شرقی و غربی است. جهت استقرار مناسب برای ساختمان های دوطرفه در شهرهای مورد مطالعه جهت شمال- جنوب و بهترین جهت گیری برای ساختمان های چهارطرفه جهات (75 ،105- ،15- ،165) و (105 ،75- ،15 ،165-) درجه است.
مطالعه تطبیقی کاشی کاری اسلامی در ایران و آسیای صغیر
حوزههای تخصصی:
در میان بخش های گوناگون تمدن اسلامی چون علوم، صنایع، نظامات، آداب و رسوم و اعتقادات، هنر اسلامی از همه ملموس تر، پرجاذبه تر و ماندگارتر است. این هنر چون شاخه های دیگر تمدن اسلامی از میراث هنری تمدن های مختلف پیش از خود بهره جسته و اقوام مختلف در آن نقش ایفا کرده، و در سطح جغرافیایی بسیار دامنه داری پدیدار شده است. تنوع و چگونگی هنر اسلامی از ویژگی های برجسته این هنر دیرپا و پرشکوه است که بی شک نشانه نبوغ، آفرینش گری و سلیقه سلیم آفرینندگان آن است. پر واضح است که بررسی تمام جنبه های این هنر شگفت و خیال انگیز در یک مقال هرگز نمی گنجد چرا که دریا را چون می توان در کوزه ای جای داد؟ به هر تقدیر هنر اسلامی بخشی از وضعیتی عام بود که با ظهور اسلام در تاریخ هنر جهانی پا گشود. هدف از انجام این تحقیق آشنایی با هنر کاشی کاری اسلامی در ایران و تطبیق آن با همتای آن در آسیای صغیر می باشد. بنابراین با استفاده از مقالات و کتب مختلف و به روش کتابخانه ای مطالعه ای توصیفی را انجام داده و نتیجه مطالعات حاکی از تفاوت ها و تشابهات متفاوت در سبک و سیاق معماری اسلامی با آسیای صغیر در نمونه مورد بررسی یعنی کاشی کاری می باشد.
مروری بر مفهوم رابطه از نظر اندیشمندان معاصر معماری و شهرسازی
حوزههای تخصصی:
ماهیت جهان ممکنات بر ارتباط استوار است و به لحاظ وجود ارتباط است که رابطه علت و معلولی به منصه ظهور می رسد. ارتباط شامل ارتباط انسانی، ارتباط انسان با محیط، انسان ها، اشیاء، فضا و ... می شود. به دلیل گستردگی زیرمجموعه های مبحث ارتباط انسان با محیط، این نوشتار به روش تاریخی به بررسی یکی از این زیرمجموعه ها با عنوان روابط اجتماعی و محیط خواهد پرداخت و به دنبال این نکته است که با وجود این رابطه در تمامی زمان ها، تا چه اندازه صاحب نظران این رشته از گذشته تا دوران ظهور پست مدرنیته به این مفهوم توجه داشته اند و نوع نگاه آن ها چه بوده است. این نوشتار در طول فرایند تکامل توجه به این مفهوم، از توجه خاص به توده های مردم و طراحی برای آنان، به در نظر گرفته مفهوم رابطه اجتماعی حاکم بر مردم در طراحی شهر رسیده که در نهایت نوع تکامل یافته تر آن، به توجه به این مفهوم در خاطرات جمعی شهروندان، تصویر ذهنی آن ها از شهر، فاصله اجتماعی مردم، ساختار شهر و ... می رسد.
باغستان سنتی قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لبه شهری قزوین، از طبیعتی مصنوع شکل یافته و گونه ای تاریخی از لبه طبیعی شهر است . طبیعتی دست ساخت انسان، به نام باغستان سنتی قزوین که ریشه در هزاره های تاریخ ایران دارد . باغستان سنتی ارتباطی چندلایه با شهر دارد ولی رویاروی کالبدی آن با قزوین در لبه شهر شکل می گیرد . جستار حاضر بر آن است با بررسی و تحلیل ویژگی های باغستان سنتی قزوین، گوشه ای از عمق کارایی یک نمونه منحصربه فرد ایرانی را، برای لبه ی شهری مطلوب معرفی نماید . روش تحقیق در شناخت موضوع تحقیق تفسیری - تاریخی بوده و از طریق روش پدیدارشناسانه ویژگی های موضوع تحقیق مورد کنکاش و تحلیل قرارگرفته و سپس جمع بندی شده است . در نگاه نخست موضوع لبه شهری، چالشی فرمال به نظر می آید ولی متأثر از لایه های متنوع شهری است . کارکردهای لبه شهر، تأثیر زیادی در پایایی و شکل آن دارد؛ ازاین رو چالش اصلی در پژوهش پیش رو ریشه یابی کارکردهای لبه تاریخی شهر قزوین است . یافته های پژوهش نشان می دهد که کارکرد اصلی باغستان تأمین ضرورت های شهری قزوین در اعصار مختلف بوده است . تأمین شرایط پایدار برای شهر، توسط مهار ناملایمت های طبیعی مانند سیل، بادهای مزاحم، کم آبی و ایجاد بستر مناسب، برای تأمین آب و معیشت شهروندان حتی ایجاد بستر ویژگی های اجتماعی - فرهنگی ازجمله کارکردهای باغستان قزوین به عنوان لبه شهر قزوین با طبیعت بیرون است .
معرفی اثر-سینما و معماری
روایت ایرانی و تقلید از روایت غربی درسینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم تیر ۱۳۹۸ شماره ۷۳
53 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:روایت شناسی و رویکردهای متنوع آن در چند دهه اخیر و گسترش بلامنازع این دانش جدید به هنرهای نمایشی و تصویری لزوم پرداختن به آرا و افکار صاحب نظران غرب در این زمینه را از یک سو و جستجو در سنن و مواریث روایت در آثار و ادبیات کهن ایرانی را از سوی دیگر ایجاب می کند. مقایسه این دو مقوله از حیث نگاه به ساحت و موجودیت انسان و هستی شناسی آنها در حکمت ایرانی و جهان بینی غربی به مثابه ارکان و زیربنای این دو نوع روایت پردازی ضرورت می یابد. لذا با توجه به اهمیت و وسعت این مقوله در روایت های تصویری به ویژه سینمای ایران، در این مقاله به طرح این موضوع و چند وچون آن می پردازیم، زیرا برای آنکه سینمایی ریشه دار و اصیل و خاص داشته باشیم، بهتر آن است که به مقوله روایت ایرانی که پیشینه ای کهن و غنی دارد، تسلط داشته باشیم.<br /> هدف:آیا آنچه به عنوان روایت داستانی بر پرده سینمای ایران به نمایش درمی آید، نمایانگر حکمت و هستی شناسی ایرانی در روایت است و یا روایت های سینمای ایران تقلیدی از شیوه های روایت گری و الگوهای سینمای غرب است؟ با طرح این پرسش به چالش های انسان شناختی و هستی شناختی موجود در این دو نوع روایت می پردازیم و با قیاس ضمنی دو نوع روایت ایرانی و روایت غربی برای پیدا کردن تفاوت ها و تقابل ها و در مرحله بعد رسیدن به تعاریفی از روایت ایرانی و تعیین جایگاه آن در مقوله روایت شناسی می رسیم و این مهم را به عنوان مقدمه و پیش درآمد روایت شناسی ایرانی مطرح می کنیم.<br /> روش تحقیق:این مقاله با رویکرد تحلیلی توصیفی نگاشته شده و از مستندات نظری بهره گرفته است.<br /> نتیجه گیری:بخشی از نتایجی که در این مقاله به آن اشاره می شود، این است که به نظر می رسد آنچه بر پرده سینمای ایران در قالب روایت های تصویری می بینیم، اغلب تقلید از روایت ادبی و تصویری غرب است و جز معدودی از سینماگران، اغلب فیلم سازان ایرانی از سنن، الگوها و شیوه روایت ایرانی مبتنی بر روح و حکمت روایت ایرانی غافل مانده اند. بنابراین بهتر است که سنن و مواریث ادبی و روایی خود را بازشناسی کنیم تا بتوانیم سینمایی را با تکیه بر هستی شناسی ایرانی که از حکمت دیرینه ایرانی اسلامی نشئت گرفته به منصه ظهور برسانیم.
پیش درآمدی بر گونه شناسی فضاهای همگانی شهری (نمونه موردی: بافت فرسوده محله ازگل)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث های مهم کنونی حوزه طراحی شهری موضوع گونه شناسی فضاهای عمومی در شهر است. فضاهای عمومی در طراحی و برنامه ریزی شهری تحت عناوینی همچون «عرصه عمومی»، «فضای شهری»، «مکان عمومی» و ... مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. عرصه عمومی به نوعی یک قلمرو همگانی است که عموم مردم یک شهر حق حضور در آن را دارند. علیرغم این تعریف ساده در تبیین گونه شناختی عرصه های همگانی رویکرد واحدی وجود ندارد. تنوع رویکرد، بسیاری از کارشناسان را در سنجش وضعیت محیطی مکان های یاد شده سردرگم می کنند. این گفتار درصدد یادآوری این مطلب است که می توان با وجود تفاوت دیدگاه ها به شیوه سنجش و تحلیل یکپارچه ای دست یافت. لذا در این مقاله سعی می گردد تا با بررسی دیدگاه ها، تفکرات و نظریات صاحب نظران در حوزه شهرسازی به روش توصیفی-تحلیلی به تنوع برداشت ها از مفهوم عرصه عمومی، قلمرو عمومی-خصوصی، و فضاهای عمومی شهری اشاره گردد. در این راستا به بررسی و تحلیل محتوا و کارکرد فضاهای شهری و در نهایت، نوعی گونه شناسی فضاهای عمومی شهری پرداخته می شود. این برداشت از شیوه های گونه شناسی در مطالعات موردی محله ازگل تهران بازنمون می گردد.
نقش اقتصاد فرهنگی و خلاقیت در بازآفرینی شهری
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵
99-112
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، مروری بر مفهوم طبقه خلاق به عنوان یک مکانیسم علی و نقش آن در بازآفرینی شهری می باشد. که با بررسی و تمرکز بر محتوای مفهومی و نظری صنایع فرهنگی و خلاق آغاز خواهد شد و به نقد رابطه بین صنایع خلاق و رشد و توسعه و بازآفرینی شهری می پردازد. مقاله به دنبال روشن شدن رابطه بین مفاهیم خلاقیت، فرهنگ و صنایع خلاق با بازآفرینی شهری بوده و در نهایت، با روش مبتنی بر مرور و توصیف و تحلیل نشان می دهد که سیاستگذاران برای رسیدن به نتایج موفق تر بازآفرینی شهری ضروری است به حضور صنایع فرهنگی و خلاق به عنوان موضوع پیوند بین تولید و مصرف خدمات فرهنگی آگاه باشند. و در نتیجه مشخص می شود؛ این مفهوم نقش قابل توجهی در تفسیر و درک تولید فرهنگی در شهرهای معاصر و ارتباط آن با رشد و توسعه شهر در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فیزیکی خواهد داشت. همچنین برای حفظ سرمایه های فرهنگی محسوس و نامحسوس، که به صورت ذاتی در فرهنگ سنتی هر شهر موجود است، به عنوان محرک و ظرفیت بالقوه توسعه آن شهر، و مولد اقتصاد فرهنگی سرمایه گذاری کرد.
گنبدباز، یا گوهری تابناک بر تارک هنر معماری ایران
حوزههای تخصصی:
زیباشناسی نورپردازی چنارهای خیابان ولیعصر(عج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نورپردازی هویت مند منظر طبیعی شهر کیفیت زندگی شبانه را ارتقاء می دهد. شناسایی عناصر هویتی و نورپردازی مناسب آن ها هنری شهری محسوب می شود. عناصر طبیعی شهر به واسطه مشارکت در ساخت خاطره جمعی، واجد هویت هستند و مهم ترین آن ها در منظر شهر تهران را می توان درخت دانست. چنارهای خیابان ولیعصر (عج) هویت مندترین درختان این شهر شناخته شده اند. حفظ هویت چنارهای ولیعصر در نورپردازی آن ها، به جهت پایداری منظر روزانه و شبانه، از طریق رعایت نکات زیبایی شناسانه امکان پذیر است. بسیاری از نکات زیبایی شناسی تجسمی قابلیت انطباق با نورپردازی را دارند، زیرا نورپردازی منظر شبانه مانند تابلویی نقاشی انرژی عناصری چون خط، نقطه، سطوح، بافت و غیره را داراست که از طریق نور بر سیاهی شب ایجاد می شود. همانند نقاشی کنترل این عناصر به همراه کنترل زمینه می تواند به بیانی متفاوت از موضوعاتی یکسان منجر شود. بررسی نقش زیبایی شناسی در حفظ هویت عناصر بصری شهر و ارتقاء منظر شبانه هدف این پژوهش را تشکیل می دهد.
ارزیابی شاخص های معماری همساز با اقلیم در خانه های بومی شهر گرگان در راستای نیل به آسایش حرارتی (مطالعه موردی: خانه باقری ها و خانه فاطمی)
حوزههای تخصصی:
توجه به مسئله اقلیم در معماری بومی شهرهای مختلف ایران از گذشته عاملی مهم در طراحی معماری به شمار آمده است. در بحث مربوط به اقلیم معماری هماهنگی ساختمان با شرایط اقلیمی هر منطقه مورد توجه می باشد که این مساله موجب آسایش بیشتر انسان و صرفه جویی در مصرف انرژی برای کنترل شرایط محیطی می شود. هدف از این تحقیق، بررسی چگونگی تطبیق معماری و اقلیم در شهر گرگان و چگونگی توجه به شرایط آب و هوایی در ساخت خانه های بومی شهر گرگان می باشد. در این تحقیق از داده های اقلیمی ایستگاه همدیدی شهر گرگان با یک دوره آماری 30 ساله استفاده شده است. روش انجام این تحقیق توصیفی-تحلیلی و با بررسی خانه های شهر گرگان می باشد. با بررسی نمودار زیست اقلیمی ساختمانی گیونی مشخص شد که شرایط زیست اقلیم ساختمانی شهر گرگان در ماه های ژانویه، فوریه، مارس و دسامبر خارج از محدوده است که برای رسیدن به آسایش حرارتی در این شرایط نیاز به وسایل گرمایشی متناسب با اقلیم این منطقه است. در ماه های جولای و آگوست با توجه به بالا بودن دمای هوا و وجود رطوبت در هوا، برای ایجاد شرایط مطلوب آسایشی در داخل ساختمان نیاز به کوران و تهویه طبیعی و استفاده از وسایل سرمایشی با رطوبت پایین می باشد. در این ماه ها شرایط زیست اقلیمی داخل ساختمان ها در محدوده قرار دارد. در دیگر ماه های سال با استفاده از مصالح مناسب و رعایت اصول طراحی اقلیمی می توان شرایط محیطی را با توجه به آسایش حرارتی انسان در داخل ساختمان ها تنظیم نمود. در نتیجه با ارزیابی وتحلیل ویژگی های طراحی اقلیمی دو نمونه از خانه های بومی شهر گرگان نشان داده شد که بهره گیری از شرایط محیطی برای رسیدن به آسایش حرارتی در داخل ساختمان ها از اهداف مهم طراحی بوده و تلاش شده تا هریک از عناصر ساختمانی به گونه ای همساز با شرایط اقلیمی باشند.
رواداری؛ راهبردی معنوی یا معنویتی راهبردی در توسعه گردشگری خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۰
38 - 50
حوزههای تخصصی:
با طرح نظرات الگوهای رشد درون زا، نظریه شهر خلاق با تمرکز بر نقش فرهنگ محلی و خلاقیت مورد توجه و تأکید بین المللی قرار گرفت. در میان نظریه پردازان «شهر خلاق»، فلوریدا نظریه پرداز برجسته، سه متغیر کلیدیرواداری، استعداد و تکنولوژی را از ویژگی های اصلی شهر خلاق برمی شمرد و واجدان آن را برندگان این عصر تعریف می کند. در میان این سه شاخص، اما تسامح و تساهل، نقشی پررنگ تر و راهبردی دارد زیرا وجود و حضور استعداد و فناروری، سخت به پیش شرط رواداری، محتاج است. به اعتقاد فلوریدا فرهنگ تسامح گرا و باز، عامل اصلی موفقیت اقتصادی جدید شهرهاست. گردشگری خلاق، نسل سوم گردشگری، که از یک سو با فرهیختگی گردشگران و تمایل به داشتن تجارب متمایز، ارتباطی ناگسستنی دارد و از سوی دیگر به دلیل عدم نیاز به سرمایه گذاری های سنگین و سخت و توجه به فرهنگ، آداب و رسوم محلی و ویژگی های منحصر به فرد شهرها، مورد اقبال شهرها و مقاصد گردشگری قرار گرفته است، فرایندی است که اگر آن را شرط لازم و کافی توسعه شهرها بدانیم، بیراه نرفته ایم. اما آنچه این مقاله بر آن تأکید و تصریح دارد، نقش راهبردی رواداری در این فرایند است. گردشگری خلاق عرضه محور، مقصدمحور و فعالیت محور، خصوصاً در بستر شهر خلاق را گریزی نیست جز آنکه پرچم سفید تسامح، تساهل و مدارا را به عنوان معنوی ترین و مهم ترین مؤلفه شهر خلاق، افراشته نماید تا بذر استعدادهای انسانی در این فضای مساعد، شکوفه کند و فناوری ثمره آن شود. به این ترتیب است که جوامع محلی طعم شیرین توسعه و رفاه را خواهند چشید. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که رواداری، راهبردی معنوی برای توسعه گردشگری خلاق است که در گستره شهر خلاق تحقق می یابد، از آن سود می برد و به آن بهره می رساند. همچنین بیان می کند که این شاخص در منابع چهارگانه معنویت مورد توجه و تأکید است.
بررسی رابطه اجزای کالبدی خانه های بومی اقلیم گرم و خشک ایران (مطالعه موردی: خانه های قاجاری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
59 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بحران انرژی و مسائل زیست محیطی از مهم ترین مشکلات انسان در جهان امروز است. برای مواجهه با این مشکل می توان از راهکارهای استفاده شده در معماری بومی اقلیم گرم و خشک ایران بهره برد. معماران خانه های بومیِ اقلیم گرم و خشک موفق شده اند، با استفاده از عناصر و مصالح کارآمد، روش ها و اصولی را برای متعادل سازی حرارتی بناها به دست آورند که امروزه می توانند در معماری مسکن در این اقلیم کارساز باشند. به منظور شناخت این اصول، این مقاله به بررسی رابطه اجزا و فضاهای ده خانه بناشده در دوره قاجار در شهر یزد می پردازد. بیشترین فراوانی در خانه های بومی اقلیم گرم و خشک در شهر یزد متعلق به خانه های دوره قاجار است، از این رو خانه های این دوره مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف پژوهش: شناخت رابطه بین اجزای کالبدی خانه های قاجاری یزد و نحوه تعامل معماری این خانه ها با شرایط سخت اقلیمی هدف اصلی پژوهش حاضر است. پرسش اصلی این است که چه رابطه ای میان ابعاد و هندسه حاکم بر این فضاها و عملکرد آن ها نسبت به شرایط اقلیم گرم و خشک وجود دارد. روش پژوهش: برای یافتن رابطه فضاها با یکدیگر، و همچنین بررسی هندسه حاکم بر آن ها، روش همبستگی انتخاب شده و استنتاج و تحلیل داده ها بر اساس مقایسه و استقرا صورت گرفته است. ابعاد و اندازه ها از طریق مطالعات میدانی و جمع آوری اطلاعات به دست آمده و در جداولی دسته بندی شده اند و تحلیل اقلیمی فضاها نیز در نمونه های منتخب انجام شده است. به تبع هدفِ این پژوهشْ روشِ آن کاربردی، از نوع پیمایشی و کیفی-کمی است. در نهایت، با بررسی داده ها و جداول به دست آمده، اصول طراحی و استانداردهای حاکم بر فضاها و روابط آن ها حاصل شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نمایانگر همسازی معماری این خانه ها در کل و هم چنین سازگاری عناصر جزئی آن ها با شرایط اقلیم گرم و خشک است و درک درست معماران را از شرایط محیطی برای ایجاد آسایش در داخل بناها نشان می دهد. اعداد و نسبت های دقیق حاصل از این پژوهش نشان می دهند که اجزا و فضاهای مختلف این خانه ها مطابق اصول معماری اقلیمی طراحی شده اند که رعایت این اصول می تواند در معماری جدید مسکن و هم چنین کاهش هزینه انرژی مفید باشد.