فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۴۱ تا ۴٬۹۶۰ مورد از کل ۹٬۸۷۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
بادگیر جزیی از کالبد ساختمان های مناطق گرم و مرطوب ایران به شمار می رود که با هدایت جریان باد و بهره گیری از انرژی پاک طبیعت در تعدیل دما نقش مؤثری دارد. این عناصر در سیمای شهرهای قدیمی مناطق گرم پس از مناره های مساجد، نقطه اوج خط آسمان شهر قلمداد می شوند. از آن جا که در بسیاری از خانه های بافت قدیم شهر لافت تعمیر بادگیر صورت نمی گیرد پس می توان تخریب این عنصر و حذف آن از سیمای شهر و کالبد خانه ها را پیش بینی کرد. همچنین خانه های بافت جدید بندر لافت بدون بادگیر ساخته می شوند و به تدریج بام خانه ها در لافت همچون بام بسیاری از شهر ها و روستا های ایران بدون نقطه اوج شکل می گیرد اما می توان با بررسی گونه شناسی بادگیرها در جهت مشخص کردن درجه اهمیت آن برای اهالی و شناساندن آن ها به معماران و مسئولین در نگهداری و باززنده سازی آن ها مؤثر بود. بنابراین در این شرایط بحرانی که عدم توجه به بادگیرها روز به روز منجر به نابودی آن ها می شود این بررسی ضروری به نظر می رسد. این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی( مصاحبه، مشاهده، عکاسی، برداشت و...) ابتدا به معرفی بادگیر، تاریخچه و اجزای آن می پردازد. سپس انواع آن را بر اساس میزان تزیینات نما مورد بررسی قرار می دهد. همچنین نمای 45 بادگیر بررسی شده به تفکیک ارائه می شود، آنگاه در رابطه با مصالح و شیوه های ساخت بومی آن ها مطالبی ارائه می گردد. در آخر این نتیجه به دست آمده است که تزیینات به کار رفته در بادگیرها عموماً سلیقه معمار سازنده و برگرفته از فرهنگ، اعتقادات و طبیعت منطقه بوده و پرکاری یا سادگی این تزیینات ارتباط مستقیم با سطح اقتصادی خانواده داشته است. در لافت بیشتر بادگیر های دو طرفه بدون تزیین و ساده هستند و بادگیرهای 4 طرفه 1 دهانه نیز تزیینات اندکی دارند ولی می توان بیشترین تزیینات به کار رفته را در بادگیرهای 4 طرفه 3 و 4 دهانه مشاهده نمود. به نظر می رسد از طریق بررسی نمای بادگیرها و تزیینات آن ها به عنوان نماد معماری بومی بندر لافت بتوان گامی مؤثر در جهت احیای این میراث باارزش معماری در لافت برداشت.
مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM)؛ مدلی در جهت بهبود فرآیند طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
71-78
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر در انواع ساختمان ها با کاربری های گوناگون، آنچه در امر طراحی معماری بیشتر به نظر می آید، تغییرات پس از بهره برداری توسط کاربران می باشد که این تغییرات از نظر عدم رعایت الزامات طراحی و توجه نکردن به تغییرات ابعاد دیگر آن مانند تأسیسات و ... در مرحله پیش از بهره برداری است. در فرآیند طراحی گاه با تغییری ناگهانی مواجه می شویم و با توجه به ساختار سنتی روند طراحی، این تغییر در ابعاد دیگر اعمال نمی گردد و در مرحله پس از بهره برداری خطاهای طراحی، خود را نشان می دهند و تغییرات الزام آور می شود، از این بُعد می توان ارائه مدلی که تغییرات طراحی را دنبال کند و در مرحله ی پیش از بهره برداری به رفع آن ها بیانجامد؛ لازم دانست. مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM) با رفع پیچیدگی ها، در مراحل طراحی، تولید و ساخت، تغییرات احتمالی را با یکپارچه سازی اطلاعات ساختمان در دیگر اجزای بنا، پیش بینی کرده و خطاهای پس از بهره برداری و ساخت را کاهش می دهد. هدف کلی پژوهش حاضر، توسعه ی نوعی روش بهبود طراحی معماری در مرحله ی پیش از بهره برداری است؛ با هدف اثربخشی فاکتورهای بهبود دهنده، با استفاده از مدل اطلاعات ساختمان، طراحی نهایی انجام می گردد. در حقیقت این الگو فرضیات مورد نیاز طراح را در قالب ضعف ها، قوت ها، تهدیدها و فرصت ها به منظور کاهش خطاهای حاضر و بهبود طراحی در آینده ارائه داده و طراح با استفاده از مدل اطلاعات ساختمان فرآیندهای مرتبط را در قالب نحوه ی پاسخگویی فرآیند ساخت به فشارهای در حال افزایش از جانب پیچیدگی بیشتر، توسعه سریع تر و تداوم پذیری بهبود یافته در قالب فناوری BIM ترسیم می نماید؛ زیرا که فعالیت های سنتی قادر به پاسخگویی این فشارها نمی باشند. امید است با فراگیر شدن روش مدل اطلاعات ساختمان در عرصه ی ساخت و ساز کشور، هزینه های ساخت و استفاده های عملکردی بعدی کاهش پیدا کند و عملکرد بهبود یافته از خطاهای احتمالی در پس از بهره برداری بکاهد.
تببین مدل نوین کیفیت های طراحی شهری فضاهای شهری زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
79-94
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از فضاهای زیرزمینی به عنوان فضاهای شهری به دلیل کمبود زمین شهری در کلان شهرها، در ادبیات «طراحی شهری» دهه های اخیر مطرح شده است. چالش اصلی طراحی و توسعه فضاهای شهری زیرزمینی، برخی خصیصه های این گونه فضاها، در مقایسه با سایر فضاهای شهری روی سطح زمین می باشد، که تا کنون مورد پژوهش کافی قرار نگرفته است. بعلاوه، عدم انجام پژوهش پیرامون کیفیت های طراحی شهری منحصر به فضاهای شهری زیرزمینی عامل دیگری است که امکان بهره برداری از پتانسیل های این گونه فضاها را تضعیف نموده است. به نظر می رسد فضاهای شهری زیرزمینی عصر ارتباطات می بایست بر اساس نیازها و فرهنگ شهروندان طراحی شوند. این گونه فضاها لازم است به دور از آلودگی های گوناگون، بستری آرام و امن را برای تعاملات اجتماعی شهروندان فراهم کند. از این رو تلاش شده تا با پژوهشی توصیفی، ضمن بهره گیری از اسناد و منابع کتابخانه ای در حوزه طراحی شهری، به منظور تبیین کیفیت های خاص یک فضای شهری زیرزمینی، با روش های برآوردی و ارزشیابی به بررسی منابع گردآوری شده پرداخته شود. یافته های این پژوهش توسعه ای مبین برخی کیفیت های فضای شهری مورد تاکید اکثر پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی حوزه طراحی شهری و همچنین کیفیت های مستخرج از تجارب پروژه های مجموعه های زیرزمینی بوده که با توجه به برخی خصایص «فضاهای زیرزمینی» قابلیت تعمیم به «فضاهای شهری زیرزمینی» را داراست. نتیجه پژوهش معرف گونه ای از فضاهای شهری در ادبیات طراحی شهری، با ساختار نوینی از طبقه بندی کیفیت ها است. کیفیت های خاص فضاهای شهری زیرزمینی بر اساس حوزه تاثیر، سه گونه کلی «درون فضایی»، «میان فضایی» و «برون فضایی» است. ابعاد کیفیت های زیرمجموعه هر یک از گونه های مذکور به تفکیک در نتیجه گیری توصیف شده است.
تجدید حیات شهری با رویکرد فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۹
50 - 59
حوزههای تخصصی:
مقوله تجدید حیات امری است که در دوران پسامدرن به شدت مورد توجه قرار گرفته است. بررسی کنشگرهای گوناگون تجدید حیات، نظیر اقتصاد، فرهنگ، مسکن و غیره موضوع بسیاری از پژوهش های صورت گرفته در این حوزه است. تجدید حیات مبتنی بر فرهنگ که یکی از رایج ترین رویکردهای تجدید حیات در جوامع امروزی است، طیف وسیعی از اقدامات و فعالیت ها را در برمی گیرد. ازجمله مهم ترین آنها می توان به مقوله پاتوق های فرهنگی اشاره کرد که موضوع واکاوی این گزارش است. بسیاری از مکان های با هویت تاریخی فرهنگی که به دلایل گوناگون دچار کم توجهی و فرسودگی شده اند، می توانند مخاطب این گونه از تجدید حیات قرار گیرند. ازآنجاکه سایت های فرهنگی به عنوان یک «مکان» شناخته می شوند، ضروری است براساس مؤلفه های یک مکان موفق نیز سنجیده شوند. در این مقاله نخست با مروری اجمالی موضوع تجدید حیات فرهنگی و پاتوق های آن بررسی شده و آنگاه معیار و سنجه های ارزیابی یک پاتوق فرهنگی مطلوب در قالب چارچوب نظری تحقیق ییان می شود. به نظر می رسد عوامل رونق بخش به فعالیت در بعد عملکردی نظیر کاربری های متنوع و خلاقانه با رویکرد ارتقاء فرهنگ و اقتصاد و همچنین مؤلفه های کالبدی در هر دو بعد زیبایی شناسانه و عملکردی در راستای بهبود کیفیت مکان، بیشترین تأثیر را در مکان سازی پاتوق ها دارند. آزمون این سنجه ها، از طریق پیاده سازی مدل در مجموعه موزه های وین که به عنوان یک مصداق عملی موفق و اجراشده شناخته می شود، صورت می گیرد. در نتیجه مجموعه موزه ها به عنوان یک پاتوق فرهنگی با اعتبار و شهرت جهانی تحلیل و جنبه های مثبت و منفی آن بیان می شود، تا الگوهای به کار رفته در آن به عنوان راهکار در سایر پاتوق های فرهنگی نیز به کار رود.
ارائه روشی تلفیقی برای ارزیابی طرح های تفصیلی شهری (مطاله موردی: طرح تفصیلی منطقه ۶ شهرداری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۹
29 - 42
حوزههای تخصصی:
طرح های تفصیلی شهری مهم ترین ابزار ساماندهی نظام مند کالبدی شهرها، محسوب می شوند که در مواجه با نارسایی های کالبدی- فضایی شهرهای کشور به کار گرفته می شوند. علی رغم سابقه طولانی تهیه و اجرای آنها، ارزیابی میزان تحقق پذیری اهداف و موفقیت طرح های تفصیلی به ندرت انجام شده است و درنتیجه بازخورد آن در نظام برنامه ریزی انعکاس چندانی نداشته است؛ بنابراین، برای نیل به یک برنامه ریزی و مدیریت پویا، مستمر، منعطف و مبتنی بر واقعیات طرح های تفصیلی شهری، ارزیابی آنها گامی ضروری است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی میزان تحقق پذیری و موفقیت طرح تفصیلی منطقه 6 شهرداری شیراز است، در این راستا از تلفیق دو روش ارزیابی«طرح/فرایند/نتایج» 1 و «فرایند تهیه برنامه/ اجرای برنامه» 2 برای تدقیق معیارهای ارزیابی استفاده شده است. نتایج تحقیق علاوه بر بررسی نقاط قوت و ضعف تهیه و اجرای طرح تفصیلی مذکور، فرایندی از ارزیابی طرح های تفصیلی شهری را پیشنهاد می دهد که می تواند در ارزیابی طرح های مشابه مورداستفاده قرار گیرد.
مطالعه ی تطبیقی معماری و سینما با رویکرد آموزش معماری به کمک فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
157 - 172
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر، به مطالعه ی تطبیقی دو هنر معماری و سینما پرداخته است؛ رویکرد این مطالعه، آموزش معماری و هدف اصلی آن، استفاده از قابلیت های سینما در راستای تحقق این رویکرد می باشد. با توجّه به مطالعات تطبیقی و نیز تئوری های مرتبط با تاویل اثر هنری پانوفسکی، رویکردی آموزش محور به این پژوهش ها داده شده است. آیا سینما، می تواند به عنوان ابزار مناسب در آموزش معماری مورد استفاده قرار گیرد؟ پاسخ به سؤال و بررسی این فرضیه که "سینما به عنوان ابزار آموزشی معماری، مناسب و کارآمد است"، در گرو پاسخ به سؤالات فرعی است: 1. خروجی کار دانشجویان معماری در صورت نمایش یک فیلم، نسبت به دانشجویان دیگر که از این ابزار محروم بوده اند، چه تفاوتی دارد؟ 2. در صورت بهبود کیفیت اسکیس ها به روش پیشنهادی، میزان تأثیر و چگونگی این روش به چه صورت در کار دانشجویان نمود می یابد؟ این مقاله بر مبنای مطالعات استدلالی-منطقی و به روش بررسی میدانی همراه با تحلیل کیفی در راستای رویکرد پدیدارشناسانه ی نمادها است. هدف مقاله ی پیش رو، رسیدن به روشی کارآمد جهت افزایش راندمان آموزش معماری است و یکی از راه حل های مناسب برای رسیدن به این منظور، بهره گیری از پتانسیل های هنر سینما است. طی خروجی های پژوهش بر مبنای تحلیل کیفی داده ها، مشخص گردید که 75% نمرات Aو Bبه گروهی تعلق گردید که از ابزار فیلم برای آموزش بهره گرفته بودند، این در حالی است که تنها 43.75% از گروه دیگر که محروم از این ابزار بودند توانستند نمرات Aو Bرا کسب کنند؛ به طوری که 81.25% اسکیس های گروه الف به لحاظ معنایی و 62.5% آن ها به لحاظ فرمی از فیلم نمایش داده شده به صورت آشکار یا پنهان بهره جسته اند. از بررسی ها و آنالیزهای صورت گرفته می توان چنین نتیجه گرفت که این فرضیه که "سینما به عنوان ابزار آموزشی معماری، مناسب است." صحیح بوده و میزان و چگونگی آن در حوزه ی عینی و ذهنی بررسی گردیده است.
سنجش میزان تأثیر پوشش گیاهی بر شرایط آسایش حرارتی بیرونی عابران پیاده (مورد پژوهی: مجتمع مسکونی گلدشت شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
185 - 196
حوزههای تخصصی:
در نیم قرن اخیر، به ویژه در کلان شهرهای کشور با افزایش جمعیت شهرنشین شاهد ساخت بی رویه مجتمع های مسکونی هستیم؛ که این مسئله افزایش دمای هوای مناطق شهری نسبت به حومه شهر و مناطق روستایی را به همراه داشته است. این امر موجب کاهش پوشش گیاهی مناطق شهری شده است. ازآنجایی که درختان باعث افزایش کیفیت فضایی محیط های مسکونی می شوند و همچنین در ایجاد شرایط آسایش محیطی نقش بسزایی را ایفا می کنند، این پژوهش باهدف دستیابی به آسایش حرارتی و کاهش اثرات پدیده جزیره گرمایی در فضاهای باز مجتمع های مسکونی، به دنبال ارائه الگویی بهینه از نوع و درصد پوشش گیاهی می باشد. در این راستا راهبرد ترکیبی تحقیق بر مبنای تدابیر دوگانه استدلال منطقی و سنجش نرم افزاری (نسخه ENVI-met 4 Basic) به تحلیل و مقایسه شش الگو متفاوت پوشش گیاهی در پنج نقطه مختلف سایت مجتمع گلدشت شیراز پرداخته است. معیارهای موردسنجش عبارتند از: متغیرهای اصلی آسایش حرارتی بیرونی نظیر، دمای هوا، رطوبت نسبی و جریان هوا. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نوع درخت برگ ریز با در نظر گرفتن شاخص تراکم و سطح برگ از یک سو، فرم تاج درختان و ارتفاع ساقه از سویی دیگر در آسایش حرارتی بیرونی به صورت چشمگیری مؤثر می باشند، علاوه بر این، طرح کاشت درختان با توجّه به زاویه قرارگیری معابر برای بهبود سایه اندازی و هدایت جریان هوا می بایست موردتوجّه طراحان قرار گیرد.
Green Open Space Housing Public Company Panakkukang Makassar Indonesia(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study is a field research that aims to determine the extent of green open spaces that serve as neighborhood parks in Housing Public Company Panakkukang, which consists of three areas: Toddopuli, Tidung, and Tamalate. Population in this study, is the third of the areas. The selected sample is Tamalate, arguing that the area is in the middle and is central to the whole Housing Public Company Panakkukang. Data collection tool used is the Global Positioning System. Data analysis techniques, qualitative analysis that compares the comparison theory / standard SNI 03-1733-2004. Standard Housing in Urban Environmental Planning with the reality on the field. Based on the results and discussion, it is known that the area of green open space in the area of Housing Public Company Panakkukang Makassar city in general is not in accordance with the provisions of the extent of green open space required in SNI 03-1733-2004.
تبیین تأثیرات پارادایم بر تغییرات فرم در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
81 - 96
حوزههای تخصصی:
آنچه امروزه موردنقد بسیار قرارگرفته جایگاه فرم در معماری که ناشی از تکثر آراء می باشد است. جایگاه فرم در معماری طی تاریخ تعاریف مختلفی را به خود اختصاص داده که بازتابی از دیدگاه غالب فلسفی در هر دوره می باشد. آنچه در این بحث به آن پرداخته می شود بررسی روند جریانات فکری معاصری است که بر فرم معماری تأثیرگذار بوده و در هر زمان در قالبی خاص تبلوریافته و تلاش می شود با استفاده از روش تحلیل محتوای متن پارادایم های حاکم بر معماری پس از انقلاب صنعتی در اروپا مورد تحلیل قرار گیرد و سپس تأثیرات آن بر فرم معماری با توجه به مبانی نظری حاکم بر آن موردنقد قرار گیرد .نتایج گویای آن هست که جهان بینی به عنوان بالاترین لایه به صورت مستقیم و غیرمستقیم موجب تغییر در سطوح پایین تر گردیده و فرم معماری همواره نمودی از این تأثیرات هست.
ارزیابی اثرات زیست محیطی ساختمان با استفاده از سامانه جای پای بوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
بدون استفاده از ابزارهای ارزیابی محیطی، وضع استاندارد و پایش محیطی امکان پذیر نیست و نمی توان پیامدهای فعالیت انسان را پیش بینی نمود. به همین دلیل امروزه رهیافت های ارزیابی محیطی نقش مهمی در طراحی و برنامه ریزی پروژه های بزرگ بازی می کنند. از میان این رهیافت ها، رهیافت جای پای بوم شناختی در حوزه های مختلف از جمله صنعت ساختمان مورد توجه قرار گرفته است. جای پای بوم شناختی تکمیل کننده روش هایی مانند چرخه حیات مواد و همین طور جای پای کربن است. این رهیافت می تواند نتایج چنین روش هایی را به شکل ملموس تر یعنی به صورت میزان زمین مولدی که در اختیار جوامع است، بیان کند. جای پای بوم شناختی در این مقاله به عنوان ابزاری برای محاسبه اثرات زیست محیطی دو گونه ساختمان مسکونی (نمونه اول با اسکلت فلزی و نمونه دوم با پوشش طاق آجری) مورد استفاده قرار گرفته است. این دو گونه ساختمان، نماینده دو شیوه رایج ساخت در یکی از شهرهای متوسط کشور می باشند. هدف از این مقایسه بررسی ویژگی های مؤثر بر پیامدهای زیست محیطی مرحله ساخت و بهره برداری از ساختمان ها است. هدف ثانویه این تحقیق متراکم سازی شیوه محاسبات در روش جای پای بوم شناختی است به نحوی که ضمن حفظ دقت محاسبات تا حد امکان از اطلاعات داخلی که بر شیوه های ساختمانی موجود منطبق است استفاده شود. در پایان پس از بررسی مبانی نظریِ شیوه جای پای بوم شناختی، اثرات محیطی این دو نمونه محاسبه شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد کل اثرات زیست محیطی نمونه اسکلت فلزی به میزان اندکی بیشتر از نمونه آجری می باشد اما اثرات زیست محیطی به ازای زیربنای ساختمان ها نشان از برتری قطعی نمونه اسکلت فلزی دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد برای استفاده از روش های بومی و سنتی باید با احتیاط اقدام نمود و زمینه ای را که یک ساختمان در آن شکل می گیرد در نظر گرفت، شرایطی که در صورت عدم تحقق آن، شیوه های سنتی چندان پر بازده نخواهند بود. همچنین نتایج این بررسی تا حدودی از افزایش تراکم سکونتگاه ها حمایت می کند.
تحلیل شاخص های اقتصادی مؤثر در تحولات کارکرد مسکن روستایی (مطالعه موردی: دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۴۴-۳۵
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان عمده ترین و مهم ترین جزء بافت کالبدی روستا است که درگذر زمان و هماهنگ با دگرگونی های اجتماعی، اقتصادی و گسترش امکانات و فناوری های نوین اطلاعاتی با تحول کارکرد همراه بوده است. در حال حاضر تحولات و دگرگونی های کالبدی در روستاها با فرهنگ و اقتصاد روستایی هماهنگ نبوده و موجب ایجاد ناسازگاری های اقتصادی-اجتماعی و تغییر در کارکرد این فضاهای زیستی و به ویژه مسکن روستایی شده است. یکی از عوامل مؤثر در تحولات کارکرد مسکن روستایی شاخص های اقتصادی است. بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی شاخص های اقتصادی مؤثر در تحولات کارکرد مسکن روستایی در دهستان غنی بیگلو شهرستان زنجان و در ابعاد معیشتی، تدارکاتی، اقتصادی، اجتماعی و زنان پرداخته است. به این جهت سوالات تحقیق این است که وضعیت کارکردهای مسکن در محدوده مطالعه چگونه است؟ و کدام شاخص های اقتصادی در تحولات کارکرد مسکن روستایی تأثیرگذار بوده اند؟ تحقیق حاضر از نظر نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل خانوارهای روستاهای دهستان غنی بیگلو، بخش زنجان رود پایین، استان زنجان است. این دهستان طبق سرشماری سال 1390 دارای 31 روستای دارای سکنه، 2358 خانوار و 8413 جمعیت است. بر اساس فرمول کوکران از 2358 خانوار، تعداد 330 خانوار به عنوان حجم نمونه جهت تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. جهت بررسی کارکردهای مسکن روستایی از 43 شاخص در 5 بعد معیشتی، تدارکاتی، اقتصادی، اجتماعی و زنان و برای بررسی شاخص های اقتصادی مؤثر در مسکن روستایی از 14 شاخص و به صورت طیف لیکرت استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. نتایج توصیفی تحقیق نشان می دهد بالاترین میانگین کارکرد مسکن مربوط به کارکرد زنان با میانگین 2.62 و کمترین میانگین مربوط به شاخص تدارکاتی مسکن با میانگین 1.46 است. همچنین نتایج استنباطی نشان می دهد شاخص های اقتصادی متراژ مسکن، وسیله نقلیه، تعداد دام، مالکیت باغ، سابقه دریافت اعتبارات، نوع شغل و درآمد و درصد درآمد به دست آمده از بخش غیر کشاورزی در تحولات کارکرد مسکن روستایی دارای رابطه معنادار و مؤثر است. بنابراین روند کنونی تحولات کارکردی مسکن روستایی کاهش تولیدات مرتبط با مسکن در این نواحی را به همراه خواهد داشت.
تأثیر دیوار حیاط بر امنیت خانه های روستایی (نمونه موردی: روستای ایمر محمد، استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با بررسی تأثیر دیوار حیاط در امنیت ساکنین واحدهای مسکونی ترکمن های قوم یموت در روستاهای شهرستان گنبد کاووس، به ارزیابی آسیب پذیری هر دو نوع، خانه هایی با دیوارهای شفاف و خانه هایی با دیوارهای صلب، نسبت به سرقت و تأثیر هر یک در میزان احساس امنیت و ترس از جرم در ساکنین آن ها می پردازد. بر این اساس بررسی های مقدماتی و مطالعات نظری به ساختن فرضیه هایی با مضامین امنیت بیشتر خانه هایی با دیوار های شفاف در حیاط نسبت به خانه هایی با دیوارهای صلب در حیاط و نیز افزایش ترس از جرم در ساکنان، متناسب با افزایش میزان صلبیت دیوار حیاط خانه ها انجامید. در بخش گرد آوری داده ها توأمان از روش مشاهده و توزیع پرسشنامه استفاده گردید و پس از تکمیل و جمع آوری، مورد ارزیابی و استدلال منطقی و تحلیل های آماری قرار گرفت. تحلیل ها نشان دادند که نوع دیوار بر امنیت ساکنین واحدها و محلات مسکونی ترکمن های قوم یموت در روستاهای شهرستان گنبد کاووس تأثیر مثبت و معناداری دارد. به عبارتی دیگر با افزایش میزان گشودگی بصری دیوار حیاط خانه ها، امنیت خانه و احساس امنیت ساکنین آن افزایش می یابد. در گذشته، خانه های روستایی بدون حیاط امنیت بیشتری را برای ساکنین فراهم کرده و میزان وقوع جرم و جنایت در روستاها را به شدت کاهش می دادند. امروزه افزودن دیوارهای حیاط به خانه های روستایی به تقلید از شهرها صورت گرفته و روستاها دچار نا امنی شده اند. در این میان نوع دیوار احداث شده بر حسب میزان شفافیت نیز بر میزان امنیت خانه ها و ساکنین آن ها تأثیر گذار می باشد.
مطالعه کارکرد سازه آبی حصار سوم محوطه باستانی چغازنبیل با مطالعه میدانی و مدل سازی هیدرولیکی هیدرولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه باستانی چغازنبیل به عنوان اولین میراث جهانی ثبت شده در ایران، دربرگیرنده سه محوطه هم مرکز اصلی با مرزهای حصار مرکزی، حصار میانی و حصار بیرونی است که بناهای شاخص مانند زیگورات، مجموعه کاخ ها و آرامگاه ها و تأسیسات شهری را در خود جای داده است. یکی از مهم ترین سازه های این محوطه، سازه آبی حصار سوم می باشد که مشاهدات و مطالعات ژئوفیزیک این پژوهش، دو آنومالی مدفون دیگر را نیز با مصالح مشابه در نقاط دیگری از حصار سوم شناسایی کرده است. رومَن گیرشمن (1895 ۱۹۷۹) باستان شناس و حفار مجموعه، اعتقاد داشت که آب انتقال یافته از رودخانه کرخه در محل سازه آبی تصفیه شده و مورد استفاده ساکنان شهر قرار می گرفته است؛ لیکن مرتفع بودن محوطه باستانی نسبت به نقاط اطراف و عدم حضور شواهدی مبنی بر کانال انتقال آب از کرخه به سمت حصار سوم در نقطه سازه آبی، سؤال اصلی این پژوهش را مبنی بر نوع و مکانیسم عملکرد سازه آبی مورد مطالعه ایجاد می کند. دیدگاه عملکرد دفعی سازه آبی موجود با عنایت به نتایج بررسی های اخیر نیز به عنوان یکی از فرضیه های اصلی از دیدگاه مهندسی آب در این پژوهش، مورد مطالعه دقیق قرار می گیرد. این پژوهش با مطالعات میدانی زمین شناسی زهکش های طبیعی و بررسی وضعیت تخلیه رواناب و زهاب شهری، مطالعات بیولوژیکی و محیط زیستی آغاز شد. مطالعات دقیق ژئوفیزیک حصار سوم برای شناسایی احتمال وجود سازه های مشابه و اسکن لیزر سازه آبی موجود برای تشخیص هندسه دقیق مجاری داخلی سازه انجام شد. با توجه به میزان توان تولید هیدرولوژیکی رواناب در زیرحوزه های منتهی به سازه های آبی موجود و تطبیق آن با ظرفیت گذردهی هیدرولیکی، وضعیت توپوگرافی و زمین شناسی و همچنین پلان قرارگیری سایر آنومالی های سازه آبی در قسمت های دیگر حصار سوم، می توان عملکرد زهکشی رواناب و زهاب شهری زیرحوزه های محوطه را از دیدگاه مهندسی آب و هیدرولیک، تأیید و تصدیق نمود.
تحلیل اصول فضایی و الگوگزینی بهینه در معماری الگوگرای معاصر ایران، بررسی موردی: سازمان میراث فرهنگی کشور، حسین امانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی معماری الگوگرا گرایشی با تأکید بر شناخت، تداوم و الهام از الگو ها در ساختار های نوین، جایگاه بالایی داشته و معماران برجسته ای همچون اردلان، امانت و سیحون تجربیاتی در آن دارند. این معماری با تأکید بر الگو های معماری می کوشد لایه های کالبدی و معنایی را در معماری جدید تداوم بخشد. شناخت این رویکرد از ابعاد گوناگونِ ضرورتِ تحقیق حاضر است؛ شناختی باتوجه به صحت و اصالت مضامین و تجلی آن در کالبد. نگارندگان این تحقیق در صددند با روش تحقیق تفسیری تاریخی، به شناخت پیوند معماری الگوگرا و معماری ایرانی نائل آیند و زمینه طراحی این گونه معماری و نقد نظری آن را فراهم آورند. بدین منظور، موجودیت فضایی معماری ایران و اهمّ اصول آن در حوزه فضایی با مراجعه به آرای صاحب نظران، مطالعه شده است. با بررسی معماری معاصر ایران، جریان های هویت گرایی در معماری معاصر شناخته شده است. سپس تعدادی از آثار الگوگرا با هدف شناخت پیوند الگو، منتخب و عملکرد کنونی موردتحلیل قرار گرفته و چگونگی تجلی شاخص ها در الگو های منتخب بررسی شده است. به منظور دقت در پژوهش، بنای سازمان میراث فرهنگی کشور از این منظر موردارزیابی قرار گرفته است. نتایج مقاله نشان می دهد اول، دو گونه معماری با هویت شکلی و الگویی در معماری معاصر ایران در جریان است؛ دوم، طراح بنای میراث فرهنگی کشور، با نگاهی دوگانه در فرایند طراحی شکلی و الگویی، دو نظام فضایی (شهری و تک بنا) را با معماری نوگرا تلفیق کرده است. در کنار ظواهر قوی سنتی بنا، ارزش های اصیل معماری ایرانی در تلفیقی با معماری نوگرا قرار گرفته و گسست هایی در روابط فضایی آن مشهود است. گسست هایی درنتیجه تلاش در ادغام درون و بیرون و ترکیب دو نظام فضایی مختلف که یکی ابهام و پویایی و دیگری وضوح و تمرکز را القا می کند.
شناخت عملکردی بازارهای سنتی ایرانی
حوزههای تخصصی:
هدف شناسایی ویژگی های عملکردی بازار ایرانی، به منظور بهره گیری در کاربری های نوین تجاری شهرها است. بازشناسی چگونگی حل مشکل عملکردی در بازارهای ایرانی، و هم چنین میزان کارکرد اصول بازارهای ایرانی در نمایشگاه های موجود، سوال های تحقیق است. روش تحقیق کیفی بوده، که با ابزار مطالعه کتابخانه ای و برداشت میدانی به برداشت عوامل مطلوبیت عملکردی در بازارهای ایرانی پرداخته شده است. ویژگی های پنج بازار تبریز، تهران، اصفهان، یزد و کرمانشاه مورد مطالعه قرارگرفته است. توجه به انسان به عنوان محور طراحی راسته ها، عرض کم راسته برای تاکید بر بعد طولی هر راسته، و نیاز به محل هایی برای استراحت مهم ترین عوامل برای تعدیل خستگی و ملال آور بودن بازدید از نمایشگاه ها بوده است.
بررسی بازنمود روان زخم فردی و جمعی ناشی از دو جنگ جهانی در هنر با نگاهی به آثار دو تن از نقاشان آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سده بیستم و پس از تجربه دو جنگ جهانی و فجایع بشری دیگر، مفهوم روان زخم به مثابه پدیده ای فردی و جمعی هر چه بیشتر در محافل علمی و نیز سپهر عمومی مطرح شده است. با وجود دشواری تعیین مرزهایی روشن برای تعریف یک دسته بندی مشخص از عوامل پیدایش روان زخم فردی و جمعی، همچنان می توان با اطمینان جنگ را پدیده ای آسیب زا دانست و مفهوم روان زخم ناشی از جنگ را طرح کرد. ● بیان مسئله و پرسش های کلیدی : این پژوهش به بازنمود روان زخم فردی و جمعی ناشی از جنگ در آثار هنری با نگاهی به نقاشی های دو هنرمند آلمانی در سال های پس از جنگ جهانی اول و دوم می پردازد. مسئله تحقیق ردیابی و مطالعه رابطه تعاملی این آثار با روان زخم فردی و جمعی در بستر شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه پساجنگ در کشور مغلوب است. در واقع این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هاست که بازنمود روان زخم فردی ناشی از جنگ در آثار نقاشی چگونه در متن جامعه پساجنگ در تعامل با روان زخم جمعی قرار می گیرد؟ بازنمود روان زخم جمعی در آثار هنری نسل های مختلف پس از جنگ چگونه با نظریات روان کاوی فرویدی و پسافرویدی قابل تشریح است؟ ● روش تحقیق : برای نیل به پاسخ پرسش های این تحقیق، نخست به طرح نظریات روان کاوی در باب روان زخم (و بالاخص روان زخم ناشی از جنگ) با تکیه بر آرای فروید در این زمینه پرداخته می شود. این رویکرد روان کاوانه در جریان تحلیل محتوای آثار به مثابه نقطه عزیمتی خواهد بود که ارزیابی شرایط فرهنگی و اجتماعی و نیز زندگی نامه هنرمند در نسبت با آن صورت می گیرد. بر این اساس این پژوهش نشان می دهد که آثار هنری محملی برای بازنمود خاطرات روان زخم فردی و جمعی هستند. برای شناخت بهتر جنبه های مختلف فردی و جمعی روان زخم ناشی از جنگ، دو هنرمند آلمانی از دو نسل مختلف برای مطالعه موردی انتخاب شده اند. تعلق یکی به نسلی که جنگ را تجربه کرده است و دیگری به نسلی که پیامدهای جنگ را از نسل والدین خود میراث برده است، امکان مطالعه بهتر بازنمود روان زخم به مثابه تجربه ای فردی یا جمعی را فراهم می آورد. ● هدف از تحقیق : پژوهش حاضر می کوشد نشانه ها و ویژگی هایی را که روان کاوی برای تشخیص روان زخم تعیین کرده است، در آثار دو نقاش آلمانی پس از دو جنگ جهانی، به مثابه بازنمودی از روان زخم فردی و جمعی ناشی از جنگ بیابد و محتوای این آثار را با خوانشی روان کاوانه تشریح کند. این پژوهش امکان شناخت بهتر آثار تحلیل شده را فراهم می آورد و ضمناً الگویی برای مطالعه وجوه بازنمود روان زخم جنگ آثار مشابهی که در سایر دوره های تاریخی یا سایر جوامع پس از جنگ خلق شده اند، ارایه می کند.
مطالعه تطبیقی دو حکایت با درون مایه جدال از سعدی و بازنمود آنها در دو نگاره از کمال الدین بهزاد و رضا عباسی با نظر به مبانی بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری و ادبیات به عنوان دو گنجینه اصلی هنر ایرانی در طول تاریخ پیوندی قوی داشته اند و شناخت هرچه بهتر آنها موجب ارتقای سطح فرهنگی و هویتی ایرانی-اسلامی خواهد شد. با توجه دقیق به وضع موجود و پژوهش های قابل دسترس، می توان دریافت که انتخاب موضوعی واحد در هر دو حوزه، مقوله ای است که کمتر به آن پرداخته شده است. ضرورت این تحقیق دستیابی به شناخت عمیق در راستای شفاف سازی روابط پنهان بین دو مقوله نگارگری و ادبیات و درک روابط انسانی و اجتماعی حاکم بر فضای روحی هنرمندان این دو حوزه است. لذا این پژوهش با مطالعه موردی و تطبیقی دو نگاره، "" مجادله ای در حضور قاضی "" و "" جدال سعدی با مدعی "" از دو نگارگر بنام ایران، کمال الدین بهزاد و رضا عباسی با موضوع واحد "" جدال "" که هر دو بازتابی از داستان های سعدی شیرازی با عناوین ذکرشده است، سعی در بررسی این فرضیه دارد که با توجه به تقدم زمانی نگاره جدال کمال الدین بهزاد، امکان الگوگیری رضاعباسی از کمال الدین بهزاد در هر دو مرحله انتخاب موضوع اثر و نیز نحوه بازتاب وجود دارد. مهم ترین هدف پژوهش حاضر، تحلیل تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری های دو نگاره و تبیین میزان موفقیت هر نگاره در بازنمود درون مایه حکایت مربوط به هر اثر، در کنار نوآوری ها و ترفندهای هنری برآمده از روحیات و مهارت های هریک از آنها است. همچنین ازجمله اهداف ویژه می توان به مستندنگاری دقیق نمونه های مورد مطالعه و تحلیل ویژگی های اصلی دو اثر نگارگری بر مبنای نحوه بازنمود هر نگاره اشاره کرد. مراحل مذکور زمینه ساز پاسخ به این پرسش اصلی است که : "" از میان دو نگاره متعلق به کمال الدین بهزاد و رضاعباسی، کدام یک میزان بیشتری از تناسب با متن حکایت مرجع و نوآوری را در اثر خویش به کاربرده اند ؟"" پژوهش فرضیه محور حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکرد تطبیقی با نظر به مبانی بینامتنیت به انجام رسیده است یافته های پژوهش حاضر گویای آن است که هر دو هنرمند میزان قابل توجه و تقریباً برابری از نوآوری و همچنین تعهد نسبت به داستان مرجع را در آثار خویش به کاربرده اند، لیکن بر اساس مشخصه های اصلی، نگاره رضا عباسی بازتاب رساتری از داستان مربوط به نگاره خود را دارد. لازم به ذکر است که یافته های پژوهش همچنین مبین اثبات بخشی از فرضیه و رد قسمتی از آن بوده و به نوعی امکان الگوگیری رضا عباسی از نگاره کمال الدین بهزاد برای خلق نگاره خود را کم رنگ می داند.
سنجش الگوی حضور مشترک در فضاهای نوین جمعی (مورد پژوهی: مجتمع تجاری کوروش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۰
30 - 41
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، فضای شهری به عنوان مکان ملاقات در سطوح مختلف برای شهروندان عمل کرده است. در این مکان ها مردم با یکدیگر ملاقات می کردند، از اخبار مطلع می شدند و برای ازدواج برنامه ریزی می کردند. همچنین علاوه بر خرید و فروش کالا، هنرمندان خیابانی مردم را سرگرم می کردند. برگزاری مراسم مختلف و رویدادهای بزرگ و کوچک، خواندن اعلامیه ها به صورت عمومی، و پیگیری مجازات ها از دیگر رخدادهایی بود که در فضاهای شهری اتفاق می افتاد. اما امروز این فضاهای اجتماعی در حال کاهش هستند و جای خود را به فضاهای نوین جمعی داده اند که در شهرها در حال ساخته شدن هستند. بنابراین اطمینان حاصل کردن از اینکه این فضاها برای شکل دادن تعاملات انسانی به درستی عمل می کنند از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مقاله معرفی روش های جدیدی برای درک و مدل سازی رفتارهای انسانی (عامل ها) و الگوهای حضور مشترک در فضاهای نوین جمعی است. متأسفانه در حال حاضر در طرح های شهری کشور، از روش های مناسبی برای درک و پیش بینی الگوهای حضور مشترک در فضاهای همگانی استفاده نمی شود، به همین منظور در این نوشتار دو روش چیدمان فضایی و داده های تلفن همراه بر پایه تئوری مدل سازی عامل مبنا بررسی شدند و نقش آنها در درک الگوهای حضور مشترک بیان شده است. سپس به عنوان نمونه مورد پژوهش، مرکز خرید کوروش با استفاده از این دو روش مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد قسمت جنوبی این مجموعه ظرفیت بالاتری برای رویدادها و تجمعات اجتماعی دارد و همچنین ساعت اوج بار ترافیک انسانی در این مجموعه ساعت 7 بعدازظهر است. شلوغ ترین روزها در هفته، پنجشنبه ها و جمعه ها و روزهای ابتدایی و انتهایی ماه شلوغ ترین روزهای ماه هستند. در انتها نتیجه گرفته شد این روش ها می توانند مسیر تصمیم سازی برای داشتن کیفیت زندگی بالاتر از طریق ارتقای فضاهای نوین جمعی را روشن سازند.
تدوین مدل ارزیابی منظر (با مروری بر روش ها و رویکردهای جاری ارزیابی منظر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
33 - 42
حوزههای تخصصی:
در ادبیات معماری منظر مفهوم منظر همواره با دو وجه عینیت و ذهنیت پیوند خورده و پیوندی ناگسستنی میان انسان و محیط را به نمایش گذاشته است. رابطه ای تنگاتنگ و درهم تنیده از مسایل کیفی و کمی که امر شناخت و به تبع آن ارزیابی آن را مشکل می سازد. در طول تاریخ منظر و به خصوص در سالیان اخیر تلاش های زیادی برای ارزیابی منظر و وجوه مختلف آن شده است که در اکثر آنها سعی شده است با جداسازی وجه عینی از وجه ذهنی و ارزیابی عددی هر یک به تفکیک به ارزیابی منظر بپردازند. گاه کالبد محیط مورد ارزیابی قرار گرفته است و گاه ادراکات انسانی از محیط، گاه ارزیابی منظر را به سمت و سویی زیست محیطی سوق داده که با نگاهی اکولوژیک به آن توجه شده، گاه آن را عینیتی فارغ از انسان و ذهن او در نظر گرفته و گاه منظر را ذهنیتی مجرد تلقی کرده است. لیکن به نظر می رسد برای ارزیابی مفهوم منظر نیاز به هم زمانی فرآیند ارزیابی عینی و ذهنی و کشف روابط فی مابین این دو است. از این رو این پژوهش سعی دارد با گردآوری و دسته بندی اسناد کتابخانه ای شامل روش های مختلف ارزیابی منظر در حوزه های مختلف عینی و ذهنی و به تحلیل آنها به شیوه استنتاجی و استنباطی بپردازد و به بررسی روش های موجود ارزیابی منظر و شناخت و تحلیل آن دست یافته و مدلی برای ارزیابی منظر پیشنهاد دهد.
تحلیل فرایند مسیریابی با استفاده از روش نحو فضا در موزه هنرهای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
43 - 52
حوزههای تخصصی:
دستیابی به راه کارهای مسیریابی بهینه ازجمله عواملی است که موجب شناخت فضا در محیط می شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی فرایند مسیریابی در فضاهای داخلی گالری ها و همچنین تبیین اصول شناخت فضایی و مؤلفه های موردنیاز به منظور تسهیل مسیریابی در این گونه فضاها است. در این راستا، از تکنیک نحو فضا بهره گرفته شد. بر این اساس مؤلفه های شناخت مسیر در دو مقیاس کمی و کیفی دسته بندی شده اند. به منظور سنجش یافته های حاصل، مؤلفه های مذکور در مجموعه موزه هنرهای معاصر در تهران به آزمون گذاشته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که به منظور ایجاد مسیریابی مناسب در فضای داخلی گالری های هنری، فضا هم از بعد شناخت فضایی و هم از بعد مؤلفه های اطلاعات محیطی موردبررسی قرار گیرد. درج اطلاعات بصری مطلوب در فضاهای داخلی و عدم وجود موانعی که از درک بصری محیط می کاهد، از جمله تمهیداتی است که به درک بهتر فضا (نقشه های شناختی)، کمک شایانی می نماید.