فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۸۱ تا ۴٬۴۰۰ مورد از کل ۹٬۸۴۰ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۴
60 - 67
حوزههای تخصصی:
این تحقیق تجربی به منظور یادگیری رفتارهای موجی تاوه های بتن مسلح با روکش بتن انجام شده است که تحت بارگذاری استاتیک قرار دارند. پارامترهای اصلی این بررسی ضخامت روکش بتن و سطح تراز سنگ بستر بین تاوه و روکش بتنی، با و بدون رابط برشی است. نتایج تجربی نشان می دهد که سختی خمشی و ظرفیت خمشی نهایی تاوه با روکش بتنی می تواند در مقایسه با گروه کنترل به طور چشمگیری برای تمام سطوح اتصال افزایش داشته باشد. انعطاف پذیری تاوه تقویت کننده با رابط برشی بیشتر از انعطاف پذیری تاوه، بدون رابط برشی است. رابط همچنین می تواند گسیختگی ترد برش و جداشدگی سطح تماس را تجربه کند که به دلیل جریان برش زیاد تاوه بالایی بدون رابط برشی و لایه ضخیم بتنی به وجود می آید. این مسئله باید در ملاحظات مربوط به طراحی، لحاظ شود.
تحلیلی بر تحولات محتوایی و رویه ای فرایند طراحی شهری و کاربست آن در پروژه های طراحی شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با مسائل پیچیده ای مواجه گردیده اند که فرایند رایج طراحی شهری توانایی مقابله با آنها را ندارد؛ از این رو، بسیاری از طراحان شهری به دنبال دانشی هستند که بتوانند آنان را در چگونگی پیمایش فرایند هدایت کرده، و محصول فرایند طراحی شهری را مشروعیت بخشد. براین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت مفاهیم موثر بر تحولات محتوایی و رویه ای فرایند طراحی و ارزیابی میزان کاربست این مفاهیم در پروژه های طراحی شهری ایران است. بدین منظور به دلیل عدم نظریه پردازی مباحث رویه ای در چارچوب دانش طراحی شهری، با رجوع به نظریه های رویه ای دانش برنامه ریزی شهری و بررسی آن در چارچوب تحولات ماهیت طراحی شهری و فراورده مورد انتظار از آن، مفاهیم اساسی تاثیرگذار بر چگونگی پیمایش فرایند طراحی شهری استخراج و در قالب چارچوب ارزیابی پژوهش تدوین و تشریح گردیده است. این چارچوب امکان بررسی و تحلیل فرایند طراحی شهریِ پروژه های منتخب را با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار و روش های آماری متناسب، فراهم می آورد. نتایج ارزیابی نشان می دهد مفاهیم خواست عمومی، قدرت و مشارکت مردمی، به ترتیب کمترین، و مفاهیم مداخله چندسطحی، زمینه گرایی، مساله گرایی و انعطاف پذیری، به ترتیب بیشترین میزان کاربست در پروژه ها را به خود اختصاص داده اند؛ که این امر نشان از غلبه رهیافت راهبردی در پروژه های طراحی شهری کشور دارد.
کاشی های شیشه ای در قصرهای عباسی، تنگ آبگینه تهران و کف آب گونه کاخ حضرت سلیمان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، گزارشی مقدماتی از شناسایی بزرگترین مجموعه شناخته شده از قطعات کاشی شیشه ای شفاف عباسی به کار رفته در تنگی در تهران است. این مقاله، شواهد باستان شناختی کف سازی با استفاده از قطعات شیشه ای شفاف سبز- آبی به کار رفته در قصرهای عباسی را بررسی و تلألو آب گونه آنها را اشاره ای به اتاق پذیرایی مشهور کاخ حضرت سلیمان تفسیر می کند. این مقاله روشن می کند که تنگ نگهداری شده در موزه آبگینه و سفالینه های ایران که با شیشه های رومی مقایسه و به دوره های پارتی و ساسانی منتسب شده است، التقاطی مدرن و ساخته شده از قطعات کوچک کاشی های شیشه ای کف سازی دوره عباسی است. این پژوهش درباره پیشینه این تنگ و چگونگی ساخته شدن آن از تکه هایی از کاشی های شیشه ای عباسی بحث می کند که زمانی دلالتی ضمنی به شکوه حضرت سلیمان داشت و با انجام جعلی سازی ای ماهرانه، به ظرفی الگوبرداری شده از بطری های رومی بدل شد؛ سپس برای بازارهای حراج عتیقه به عنوان شیئی متعلق به هنر ایران معرفی شد و از موزه آبگینه و سفالینه های ایران سردرآورد.
رابطه باورهای فراشناختی و نمرات دروس طراحی دوره کارشناسی معماری (مطالعه موردی: دانشجویان طراحی معماری 5)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
35 - 46
حوزههای تخصصی:
با هدف سنجش امکان تدوین راهبردهای فراشناختی در تدریس طراحی معماری، پژوهش حاضر در صدد سنجش رابطه باورهای فراشناختی و نمرات دانشجویان در دروس مقدمات و طراحی معماری و اسکیس برآمده است. پیمایش مزبور توسط پرسشنامه از 208 دانشجوی طراحی معماری پنج، باورهای فراشناختی، دانش شناختی، تجربه و نمرات دروس مقدمات، طراحی معماری و یک اسکیس خلاقه را مورد پرسش قرار داده است. تحلیل همبستگی و رگرسیون داده ها نشانگر رابطه مثبت و معنادار زیر مقیاس های باورهای مثبت درباره نگرانی، وقوف شناختی و کنترل افکار در نمرات مقدمات و این مقیاس ها به همراه اطمینان شناختی در دروس طراحی معماری و نمره وقوف شناختی در اسکیس است. نتایج نشانگر نقش توانایی های فراشناختی یعنی توان نظم بخشی و کنترل فرآیندهای شناختی در پیشبرد موفقیت آمیز پروژه های طراحی معماری ولی نقش محدود آن در توسعه و پرورش کنش خلاقانه افراد در طراحی است. نتیجه حاضر می تواند مقدمه تدوین راهبردهای فراشناختی آموزش طراحی معماری، به عنوان یک روش آموزشی کارآمد درتدریس و موفقیت دانشجویان باشد.
افزایش بازده پوسته ساختمانی مولد الکتریسیته با بهره گیری از سامانه ترکیبی "بازتابنده تخت-پیل خورشیدی" در نمای جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قابلیت استفاده از نور خورشید در تأمین انرژی مورد نیاز بنا از طریق جذب آن توسط پوسته ساختمان لزوم توجّه به طراحی پوسته را به عنوان عنصری انرژی-کارا در ساختمان به منظور تولید انرژی الکتریکی موجب گردیده است. میزان تولید انرژی الکتریکی از یک سامانه پوسته ساختمانی یکپارچه با پیل خورشیدی به عوامل گوناگونی از جمله شرایط تابشی سایت، جهت گیری ساختمان نسبت به مسیر حرکت خورشید، ساختار شکلی پوسته بنا و بازده پیل خورشیدی مورد استفاده در سامانه بستگی دارد. از دسته عوامل فوق، ساختار شکلی پوسته بنا می تواند در ترکیب با بازتابنده های تخت موجب تشدید میزان تابش رسیده به سطح پوسته و درنتیجه افزایش بهره وری الکتریکی از سطح بنای یکپارچه با پیل خورشیدی گردد. این پژوهش با هدف بررسی اثر بازتابش بر میزان افزایش بازده پیل خورشیدی در پوسته ساختمان طی یک تحقیق آزمایشی میزان افزایش توان خروجی پیل واقع در نمای جنوبی را به میزان 13.19 درصد با اضافه کردن بازتابنده تختِ عمود بر سطح پیل در سمت غرب و شرق آن و این مقدار را برای همان پیل با افزودن بازتابنده تخت در سطح افق 11.19درصد ارزیابی نمود. از طرف دیگر تحلیل زوایای تابشی خورشید در سایت مورد مطالعه بازه ای معادل 26 درجه غربی تا 26 درجه شرقی را محدوده ای مناسب جهت الحاق پیل خورشیدی در بین دو بازتابنده تخت برای جذب حداکثر بازتابش سالانه توصیه می نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که بازتابنده تخت مستطیلی با عمقی معادل نصف ارتفاع پیل محصور در بین دو بازتابنده غربی و شرقی بهینه ترین پوشش انعکاس را در طول سال خواهد داشت. پژوهش انجام شده از منظر هدف، کاربردی و از جهت روش در دسته پژوهش های توصیفی-تجربی قرار دارد و نتیجه گیری به روش استدلال منطقی است.
A Review on Desirable Urban Landscape for Women in Iran
حوزههای تخصصی:
Regarding the increasing presence of women in the community as a result of higher education developments, urban spaces have become more feminine and the significant influence of women in urban spaces and landscape is rapidly increasing following the impacts of lifestyle phenomenon, media and globalization. The increasing influence of women on urban spaces and landscapes intensifies the necessity of deep scrutiny. Recently, security is being considered as an important issue for women and women tend to be present at urban spaces more; however, all different types of space are not considered secured enough for women. The absence of women architects and urbanists in the professional community despite the large population of women graduate from Iranian universities accentuates the problem. This research seeks to understand whether urban spaces and landscapes can be regarded as feminine spaces. This paper a review research and the literature and the research problem are described by emphasis on library documentation research method.
مقایسه ای میان خرمهره در ایران و آثار مشابه آن در مصر باستان
حوزههای تخصصی:
اهمیت رنگ فیروزه ای در ایدئولوژی های باستانی، صنعتگران را به ساخت اشیائی با این رنگ ترغیب می کرد. سنگ فیروزه از دوران باستان توجه ایرانیان و مصریان را به خود جلب کرد و رنگ فیروزه ای مفهومی نمادین یافت. بررسی تعدادی از آثار بدل چینی فیروزه ای رنگ متعلق به مصر باستان، شباهت چشمگیر میان شیوۀ تولید آنها و خرمهره های ایرانی را نشان می دهد. در طول دهه های اخیر و در پی اکتشافات باستان شناسان، خرمهرۀ ایران و آثار مشابه آن در مصر باستان بیشتر از گذشته مورد توجه محققان قرار گرفته اند، اما تاکنون مقایسه ای میان این تولیدات صورت نگرفته است. در پژوهش حاضر که به شیوۀ تاریخی تطبیقی و با بهره گیری از روش کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است، زمینه هایی چون زمان پیدایش، شیوه های تولید و جایگاه آثار مذکور در فرهنگ های ایرانی و مصری بررسی شده اند. مقایسۀ تطبیقی این تولیدات نشان می دهد که پیدایش آنها در هر دو تمدن سابقه ای طولانی دارد، اما شواهدی قاطع از تأثیر ایران بر مصر یا برعکس، در ساخت این آثار به دست نیامده است. در تولیدات هر دو کشور، مهره های زینتی، تعویذها، طلسم ها، ظروف، پیکره ها، نظرقربانی ها و کاشی های دیواری مشاهده می شود، اما مهر های استوانه ای تنها از ایران و زیورآلات کوچک مثل انگشترها تنها از مصر به دست آمده اند. این تولیدات که به تقلید از سنگ فیروزه ساخته می شدند، در ایران با تیشتر و در مصر باستان با الهۀ هاثور مرتبط بودند. عنصر اصلی سیلیس و استفاده از ترکیبات قلیایی برای ساخت لعاب، نقطۀ اشتراک این آثار است و در ترکیبات لعاب و شیوۀ لعابکاری آنها تشابهاتی دیده می شود.
از شکار تا کارزار: مضامین رزمی و نظامی در نقاشی قاجار
حوزههای تخصصی:
هنرهای تصویری عصر قاجار دارای مضامین و موضوعات مختلفی است که حوزه نظامی نگاری یا ثبت و نگاشت وقایع رزمی یکی از آنهاست. آثار متعدد این حوزه که در رسانه های گوناگون هنری، از نقاشی رنگ روغن و آبرنگ تا دیوارنگاری و کاشیکاری و چاپ سنگی و لاکی کاری جلوه گر هستند، در طول زمان شاهد تغییراتی در عناصر و مؤلفه های بصری خود بوده اند که این مسأله ناشی از تحولات سیاسی، منطقه ای و نظامی عصر قاجار و بازتاب آنها توسط نقاشان و چهره پردازان در هنرهای بصری است. بستر نوسازی و به روزرسانی ارتش ایران را می توان در عصر فتحعلی شاه و با مساعی عباس میرزا دانست. این سیرِ پیش رونده که نقش و تأثیر غرب در آن محسوس و عیان است، در دوران جانشینان این سلسله و اخلاف آنان، به ویژه از دوره سلطنت محمدشاه به بعد، با روندی متأثر از دستاوردهای نظامیِ کشورهای اروپایی به حیات خود ادامه داد. نمود این روند، پیش از همه، در ظاهر قشون، از جمله جامه رزم (اونیفورم)، تجهیزات و تسلیحات، و حرکات و سکنات جنگجویان و سپاهیان پدیدار می گردد. بر این اساس، پژوهش حاضر که به روش تاریخی و توصیفی - تحلیلی انجام گرفته، با دو پرسش عمده روبه رو است: نخست اینکه پرتره ها و رویدادهای نظامی چه جایگاهی را در هنر قاجار به خود اختصاص داده اند؟ و دیگر آنکه تک چهره های سلطنتیِ شاهان قاجار و رجال و سربازان، در هیئت و پوشش نظامی، از آغاز پایه ریزی این سلسله چه تغییراتی به خود دیده و این تحولات ناشی از چه مسائلی بوده اند؟ نتایج حاصل، حاکی از آن بوده است که حیطه تصویرگری نظامی، با توجه به وفور آثار موجود و هویت بصری شان، به عنوان یکی از مضامین رایج در هنر قاجار، قابلیت تخصیص گروه یا زیرمجموعه ای مستقل را داراست. از طرفی، با ورود دانش و تخصص نظامی غرب، نخست سپاه ایران آرایش و پوششی یکسان به خود گرفت و این تغییر در شخص پادشاه و ولیعهد، به عنوان سرآمدان نظام و بعدتر در رجال و درباریان و دست آخر در خارج از فضای دربار، رونق و گسترش یافت.
واکاوی ارتباط بین نقشه های شناختی و مدل سازی های رایانه ای نرم افزار نحو فضا درشناخت محیط های اجتماع پذیر (نمونه موردی: بستر عمومی دانشکده های هنر و معماری دانشگاه بوعلی سینا و دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تطبیق نقش پیکره بندی فضایی محیط و نقشه های شناختی حاصل از آن بر رفتار های اجتماع پذیر افراد سنجیده شد. در همین راستا ساختار فضایی دو دانشکده ی هنر و معماری در نرم افزار نحو فضا مورد بررسی قرار گرفت. در حین پژوهش از روش های کمی و کیفی بهره گرفته شد بدین ترتیب که، متغیر کیفی رفتارهای اجتماعی افراد از طریق مقادیری کمی، در روش چیدمان فضا مورد سنجش قرار گرفت. همچنین به منظور پیمایش محیط در رویکردی کیفی، مشاهده و مصاحبه توامان با پرسش نامه (که حاصل شناخت فضایی ساکنان از ساختار فضایی محیط است) و نقشه های رفتاری تهیه شده توسط محققان، مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت با تطبیق نقشه های شناختی و نقشه های روش نحو فضا به شناسایی فضاهای عمومی اجتماع پذیر در بستر هر دو دانشکده اقدام شد. به نظر می رسد تطبیق نقشه های شناختی زایشی- غیر زایشی و نقشه های پیکره بندی فضایی، با دستیابی به رویکردی جامع در بازشناسی محیط های اجتماع پذیر رابطه معناداری دارد. به علاوه یافته های پژوهش، گویای نقش پیکره بندی فضایی در تشخیص راهکارهای کم هزینه در راستای بهبود ساختارهای فضایی محیط های آموزشی به لحاظ اجتماعی می باشد.
گونه شناسی فضایی الگوهای رشد در مناطق شهر بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر به تدقیق در ویژگی ها و گونه های مختلف سه کلان مفهوم رشد شهری، گسترش شهری و پراکنده رویی شهری، و در راستای گونه شناسی از انواع زیر گونه های آنها در مطالعات مختلف برنامه ریزی شهری و منطقه ای پرداخته شده است که همواره در متون مختلف، مشابه هم به کار رفته اند. به عبارت دیگر، هدف این مقاله تبیین مفهومی و فضایی از واژه هایی همچون رشد شهری، گسترش شهری و پراکنده رویی شهری و گونه های مربوط به آن است و به دلیل تشابه و جایگزینی این مفاهیم در ادبیات جهانی، تا حد ممکن، حد و مرز هر یک از آنها و نقاط تشابه و افتراق را شناسایی نموده و در نهایت چارچوب مفهومی مشخصی برای شناسایی آنها ارائه نماید. روش تحقیق در این مطالعه نیز تلقیقی از روش های اسنادی و روش تحلیل اکتشافی مبتنی بر تدقیق در ادبیات موضوع و تبیین تطبیقی مطالعات جهانی است. بر اساس یافته های این مطالعه، مقاله حاضر بعد از رسیدن به 10 الگوی مشخص از سه کلان مفهوم مربوطه در حوزه ادبیات شهرسازی، در نهایت، گونه شناسی خاص این مطالعه را با تکیه بر یافته های نظری پژوهش ارائه داده است.
تحلیل تطبیقی مناطق شهر ایلام از منظر نوشهرگرایان با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
83 - 93
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تطبیقی مناطق شهر ایلام از منظر نوشهرگرایان با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر میزان و درجه کنترل متغیرها میدانی، از لحاظ نحوه نظارت بر داده ها جزء پژوهش های توصیفی و از میان روشهای توصیفی از پیمایش بهره برده است. اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از طریق مصاحبه ساختارمند با استفاده از پرسشنامه 9 ارزشی توماس ال ساعتی جمع آوری شده است. جامعه هدف را در این پژوهش کارشناسان و متخصصین در بخش مدیریت و برنامه ریزی شهری در شهر ایلام تشکیل داد که نهایتاً 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. معیارها با استفاده از مرور منابع بدست آمد. بر این اساس معیارهای افزایش تراکم در بافت، رعایت شبکه ترافیکی پیوسته، وجود گونه های مختلف مسکن، وجود و حفظ تقویت ساختارهای سنتی، وجود فضاهای باز سبز و توقف گاه، حمل و نقل عمومی، امنیت در بافت های شهری، کاربری های مختلط و توجه به مقوله پیاده مداری به عنوان معیارهای نوشهرگرایی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Expert choice ، روشAHP و آنالیز حساسیت انجام گرفت. یافته ها نشان داد که، بر اساس معیارهای نوشهرگرایی منطقه 1 با وزن نهایی(441/0) بیشترین امتیاز را به دست آورده، در نتیجه نسبت به مناطق دیگر شهر ایلام ارجحیت بالاتری دارد. مناطق 2 و 3 به ترتیب با وزن های (326/0) و (147/0) در اولویت های بعدی قرار می گیرند ومنطقه 4 با وزن نهایی (085/0)در اولویت چهارم قرار گرفت.
نگرش ها در زیبایی شناسی منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
81 - 111
حوزههای تخصصی:
زیبایی منظر شهری دارای ابعاد مختلف و معیارهای متعددی می باشد که عقاید و دیدگاه های متفاوتی نیز درباره آنها وجود دارد. این پژوهش در پی شناسایی این نگرش ها در زیبایی شناسی منظر شهری به ویژه در مقیاس خرد یعنی فضای شهری می باشد. در این راستا نخست با مطالعات اسنادی و میدانی 61 معیار ارزیابی زیبایی منظر شهری تدوین گردید و سپس در قالب روش Q مشارکت کنندگان به مرتب سازی این معیارها در جدول رتبه بندی کیو پرداختند. پس از گردآوری اطلاعات و به کمک نرم افزار SPSS با روش تحلیل عاملی کیو، همبستگی بین افراد بررسی گردید. سپس با استفاده از روش مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس 10 عامل استخراج شدند. تفسیر این عامل ها منجر به شناسایی نگرش های 1- محافظه کارانه و سنتی، 2- جزءنگر و طبیعت گرا، 3- فرد محور و نوگرا، 4- شهرت گرا و کل نگر، 5- عمل گرا و محیط محور، 6- معمارانه و تخصصی، 7- طبیعت محور و معناگرا، 8- اجتماعی و تجربه گرا، 9- کاربردی و جامعه گرا و 10- مدنی و فرهنگ محور گردید. به علاوه وجود نگاهی چندبعدی و توجه همزمان به ابعاد مختلف زیبایی منظر شهری در بیشتر دیدگاه ها نشان داد که برخلاف تصور رایج، غالب شهروندان لزوماً تمرکز خاصی بر ابعاد عمدتاً ذهنی، ادراکی و معنایی ندارند. از سوی دیگر تمایز جنسیتی مشاهده شده در میان نگرش ها را می توان با نوع و سطح حضور، تجربه و مشارکت مردان و زنان در شهر مرتبط دانست که باعث بروز دغدغه های متفاوت و در نتیجه دیدگاه های متباین در میان آنها شده است.
آموزش معماری؛ دانش محور یا آزمون محور!؟ (با تأکید بر آموزش فنی و حرفه ای)
حوزههای تخصصی:
نحوه آموزش و نوع ارزشیابی دو جزء مهم نظام آموزشی هستند. در رشته معماری به دلیل ماهیت چند وجهی آن و ارتباط آن با سایر حوزه های دانش این اهمیت دوچندان شده است. در این بین آموزش معماری در شاخه فنی و حرفه ای، به دلیل مرتبط بودن با صنعت و بازار کار و تربیت تکنسین ماهر و شایسته، اهمیت ویژه دارد. ارزشیابی در نظام های آموزشی در قالب امتحان و آزمون های مختلف کلاسی و در نهایت در آزمون ورودی دانشگاه ها نمود پیدا می کند. آزمون و ارزشیابی به عنوان یکی از ابزارهای یادگیری در فرآیند آموزش می تواند نقاط قوت و ضعف دانش آموزان را شناسایی کند. ولی باید توجه شود که این آزمون ها تنها برای صدور جواز عبور شاگرد از یک کلاس به کلاس دیگر و یا قبول شدن در آزمون ها نباشد. چرا که هدف والاتر در آموزش و پرورش، همچنان که از عنوانش پیداست تربیت فراگیر است. به نظر می رسد در سال های اخیر، قبولی فراگیران در امتحانات و آزمون های مختلف و در رأس آن آزمون ورود به دانشگاه، به دغدغه مهم معلمان، متعلمان و والدین تبدیل شده است و آموزش به سطح پایین تری از وجهه خود یعنی تعلیم(یاد دادن) بدون تربیت تنزل یافته است. فراگیران نیز بیش از آن که در پی آموختن دانش باشند، در پی آموختن راه و روش تست زدن و رد شدن از سد آزمون ها و امتحانات شده اند. بر این پایه این مقاله بر آن است که با روش تحقیق توصیفی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و میدانی، به معرفی سمت و سویی برای افزایش کیفیت آموزش معماری با تأکید بر آموزش در شاخه فنی و حرفه ای بپردازد که در آن به اهمیت بیشتر دانش افزایی از آزمون محوری تأکید شده است.
معماری مصرفی؛ تحلیلی معناشناختی بر پدیده مصرف در مراکز بزرگ خرید شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۵۹
17 - 28
حوزههای تخصصی:
فرهنگ معاصر و به عبارت بهتر فرهنگ جامعه مدرن آکنده است از اخلاق مصرف، مشخصه ای که در دوره اخیر با گسترش نقش بازار آزاد (برآمده از نئولیبرالیسم اقتصادی) و افزایش نقش تصویر در فرایندهایی از بازی های معنایی پسامدرن شکل دیگری به خود گرفته است. از سوی دیگر فضاهای تجاری و مال ها، امروز به دلیل ماهیت سرپوشیده شان بیش از گذشته مرز بین مطالعات معماری و شهرسازی را کمرنگ کرده و تحلیل های اجتماعی-مکانی خاص خود را می طلبند. این موضوع با توجه به نقش فضاهای عمومی شهری و معماری در زندگی روزمره افراد جامعه از یک سو، و تغییر معنای تولید شده در محیط های پساصنعت و پسامدرن از سوی دیگر، اهمیت بیشتری می یابد و لزوم پرداختن به موضوع مصرف، خصوصاً از زاویه ای معناشناختی در مطالعات معماری و شهری را ایجاب می کند. هدف : این پژوهش در حوزه ای میان رشته ای به دنبال ارایه یک چارچوب برای تحلیل معنای محیطی مبتنی بر نظام تولید و مصرف فضا در مراکز خرید بزرگ شهری است. همچنین سؤال مقاله عبارت است از اینکه چگونه می توان معنای محیطی را از دریچه نظام تولید-مصرف فضا در مال ها و مراکز خرید مورد تحلیل قرار داد؟ روش تحقیق : برای پاسخ به سؤال فوق با روشی مبتنی بر استدلال منطقی و تحلیل محتوا چارچوبی اولیه برای تحلیل معناشناختی فضاهای مصرفی معماری تدوین شده و معانی ادراکی و تداعی گرایانه ناظر بر انواع مصرف فضا را مبتنی بر عناصر ثابت، نیمه ثابت و غیرثابت آنها در مراکز تجاری (با نگاهی به تهران معاصر) دسته بندی می شوند. نتایج : نتایج این پژوهش نشان می دهد علی رغم اینکه طراحان این مراکز تلاش زیادی برای ایجاد فضایی با کیفیت (به زعم خود) و تولید معانی تداعی گر در ذهن مخاطبین، پیش از ورود به فضا و استفاده از آن، انجام داده اند، لیکن آنچه پس از تجربه فضا توسط مخاطبان و مصرف آن در خلال زندگی روزمره باقی می ماند، نه معانی تداعی گرایانه کامل و اصیل بلکه بیشتر معانی ادراکی مبتنی بر تصویرهای بزک شده و کولاژگونه پسامدرن است. همچنین به نظر می رسد حضور «فقرا» و «اقلیت های فرهنگی» در مراکز اغنیا، با سبک زدایی از سبک های منحصر به فرد تولید شده به واسطه نوع کالاها، کیفیات معماری و موقعیت جغرافیایی این مراکز، نظام معنایی تولید شده به واسطه الگوهای سرمایه داری را متزلزل و دست خوش تغییر می کند.
پدیدارشناسی باغ در آثار و نقش برجسته های آشوری؛ مفاهیم و گونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۰
51 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نقش برجسته های آشوری به ویژه آشور نو علاوه بر «روایتگری تاریخی»، سنتی دیرپا در «بازنمایی محیط طبیعی» دارند. از سوی دیگر، هستی شناسی دوقطبی آشوری مبتنی بر دوگانه های «مرکز/ پیرامون» و «نظم/ آشوب» در شیوه مواجهه آنان در منظر طبیعی تأثیرگذار بوده و درک زیبایی شناسی آنان را نیز شکل داده است. بااین حال، نقش این موارد در شکل دهی به انواع باغ به مثابه طبیعت سوم، موضوع مهمی در اسناد و نقش برجسته های آشوری است که کمتر به عنوان پژوهشی مستقل مورد توجه بوده و مدلی از آن عرضه نشده است. هدف : هدف این نوشتار شناسایی مؤلفه های کلیدی مؤثر بر شکل گیری انواع باغ ها نزد آشوریان نو و گونه شناسی و مدل سازی نگاه آنان نسبت به باغ و کارکردهای گوناگون آن مبتنی بر تحلیل متون پژوهشی و نقش برجسته های برجای مانده است. روش پژوهش : این پژوهش از روش کیفی در رویکردی انتقادی و استنتاجی و با خوانشی تأویلی به پدیدارشناسی باغ در نقوش آشور نو می پردازد. از «همسوسازی داده ها» برای دستیابی به اشباع نظری بهره برده شده است. نتیجه گیری : نتایج حاصل نشان می دهند که باغ ها نزد آشوریان تجلی «جهان صغیر» هستند و طیفی از کارکردهای تفریحی- نمایشی تا آیینی- تشریفاتی و حتی بوم شناختی و اقتصادی را در بر می گیرند. گونه شناسی پیشنهادشده در این نوشتار مبنی بر مکان-کارکرد (الف) باغ ها و پارک های منظر درون شهری و ب) باغ ها و پارک های منظر حاشیه شهری و مدل مفهومی تنظیم شده، نشان می دهند که با دور شدن از مرکز شهر و با کاهش ارزش آیینی و مذهبی آنها، طراحی هندسی و منظم به سمت نگرش آزادانه (طبیعی) مبتنی بر «برنامه ریزی منظر» تغییر می یابد. تغییر در پارادایم طراحی باغ مبتنی بر دگرگونی در واژه باغ از «کیرو» به «کیریماهو» یعنی جانشینی باغ های نمایشی (تفریح و لذت) بجای باغ های کارکردی (گیاه شناسی) در زمان سارگون دوم (اواخر قرن 8 ق.م) روی می دهد و این دوران سرآغاز دوران طلایی در باغ سازی آشوری است که از آن به بعد عناصر نمایشی همچون دریاچه های مصنوعی، بیتانو و آکواداکت ها به باغ ها افزوده شدند و باغ های معلق و مطبق رونق یافتند.
کنترل آلودگی هوا توسط پوسته های زیست مبنا (راهکاری برای کنترل آلودگی هوای شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آبان ۱۳۹۷ شماره ۶۵
25-40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: روند سریع توسعه شهرها چرخه حیات زیستی را بر هم زده و موجب بروز مشکلاتی ازجمله آلودگی هوا شده است. برنامه های مدیریت آلودگی هوا عمدتاً بر کنترل منابع تولید آلاینده ها متمرکزند. این راهبرد به طور مؤثری میزان آلاینده های جدید وارد شده به هوا را کاهش داده اما در مورد آلاینده های موجود در هوا بی تأثیر است. اما این نوشتار با پذیرش وضع موجود، به دنبال کنترل آلودگی هوا در جهت کاهش سطح آسیب به انسان بوده، این مهم را در حیطه معماری و شهرسازی و تأثیر پوسته های ساختمانی دنبال می کند. در این راستا قابلیت های طبیعت در بحث کنترل آلودگی های هوا، به حوزه معماری وارد و این راهکارها در عناوین «سه گانه نماهای آبی»، «نماهای جلبک» و «پوسته های زنده سبز» بررسی می شود. هدف : یکی از رویکردهای مهم در حوزه معماری و شهرسازی توجه به طبیعت به مثابه الگو و راهکاری برای تعدیل مشکلات زیست محیطی است، و هدف اصلی این پژوهش درک بهتر چگونگی تعامل دیوارهای زیست مبنا برای ارتقای کیفیت هوا و کاهش سطح آلاینده ها، و دستیابی به بیوپوسته بهینه در این خصوص است. روش تحقیق : به دلیل میان رشته ای بودن پژوهش حاضر، پیشبرد این تحقیق نیازمند روش های خاص ترکیبی بوده و اگرچه عمده مطالعات این نوشتار متکی بر روش کتابخانه ای و بررسی منابع موجود است، اما بسط چنین پژوهشی نیازمند تحقیق ترکیبی در حوزه های میان رشته ای است. به دلیل عدم وجود داده های کمی در مورد عملکرد هرکدام از سیستم ها، در این مجال، پس از معرفی سیستم ها در قالب جداولی با شناسایی ضعف ها و قوت ها، تحقیق به شیوه کاربردی صورت گرفته، و با مقایسه کیفی میان سیستم ها، روش بهینه انتخاب می شود. نتیجه گیری: بنابر کلیه مراحل طی شده در این نوشتار و با توجه به مقایسه کیفی سه گونه نماهای زیست مبنا و بررسی نقاط قوت و ضعف هریک از سیستم ها، می توان اذعان داشت که جداره های سبز می توانند ساختاری مناسب را در خصوص کنترل آلودگی هوا در شهر تهران ارایه دهند و با توجه به برنامه ها و پیش بینی های شهرداری تهران در خصوص زیباسازی، باید اذعان داشت که نماهای سبز از شانس بیشتری جهت بهره وری در کوتاه مدت برای رفع این معضل در پایتخت برخوردارند.
مدیریت ریسک و دفاع غیرعامل در سدسازی؛ با تاکید بر ریسک های حوزه حفاری سد مخزنی هراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
88 - 110
حوزههای تخصصی:
شناسایی و ارزیابی ریسک در پروژه های عمرانی یکی از موارد مهمی است که نقش بسزایی در موفقیت و یا شکست این پروژه ها خواهد داشت. در این میان، پروژه های سد سازی با توجه به ماهیت ابعاد و پیچیدگی های زیاد و نیز با دارا بودن ساختار فنی و محیطی پویا، دارای ریسک های متعددی هستند که با شناسایی و تحلیل آنها، و با انجام برنامه ریزی و شناخت عدم قطعیت ها به صورت ساختار یافته، می توان برای انواع ریسک ها پاسخی مناسب را اتخاذ و امکان دستیابی پروژه را به موفقیت افزایش داد. غفلت از شناسایی عدم قطعیت هایی که منجر به ایجاد ریسک می شوند و نیز عدم شناسایی ریسک های دارای اهمیت بالا میتواند بر اهداف پروژه تاثیرگذار باشد. چراکه سدها یکی از زیرساخت های کلیدی و سازه هایی هستند که جهت تامین آب شرب و مصرفی جوامع از قدیم الایام کاربرد داشته است. در این راستا و براساس مدل پنج حلقه جان واردن طبقه بندی تاسیسات حیاتی و حساس، تامین امنیت شبکه های آبرسانی و ذخیره و توزیع آب که همچون دستگاه گردش خون در بدن، امکان حیات و ادامهی فعالیت را در جامعه میسر میسازد، بخشی از مدیریت آبرسانی میباشد. با توجه به اهمیت تاسیسات آبرسانی، گاهی در عملیات تخریبی و خرابکاری دشمن، این تاسیسات به عنوان مراکز راهبردی مورد هدف قرار میگیرند که ممکن است منجر به آسیب جدی به جامعه و گاهی ایجاد بحرانهای امنیتی شود. دشمن اگر از طریق حملات فیزیکی قادر به آسیبرساندن نباشد، ممکن است با عملیات تخریبی یا آلودهسازی منابع، تاسیسات آبی را مورد حمله قرار دهد که جبران خسارت وارده یا جایگزین کردن آنها بسیار سخت و زمانبر خواهد بود. تدابیر لازم در حوزه مدیریت ریسک در زمان طرح وساخت و پدافند غیرعامل میتواند در زمان ساخت و بهره برداری سبب کاهش تاثیر عملیات دشمن و تامین امنیت پایدار سامانه های تامین آب مانند سدها و خطوط انتقال و مخازن آب شود. در این مقاله ضمن تجزیه و تحلیل این موضوع، الزامات پدافند غیرعامل در سدسازی مورد بررسی و واکاوی دقیق قرار گرفته و با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و تکنیک دلفی، ریسک ها اولویت بندی می شوند و در نهایت راه کارهایی منطقی جهت مدیریت صحیح ریسک های مربوط به سد هراز مشخص گردد. نتایج و یافته های تحقیق که در پروژه سد مخزنی هراز به عنوان نمونه مطالعاتی و پایلوت بررسی گردید، نشان می دهد که ریسک های حوزه برق، ژنراتور و تاسیسات در بخش خطرات کلی ، انفجار، حفاری با جامبو و نصب قاب در اولویت قرار دارند که می بایست در خصوص کاهش احتمال وقوع و شدت تاثیر آنها اقدامات پیشگیرانه ای را انجام داد.
گونه شناسی تطبیقی تشعیر نگاره های خمسه نظامی تهماسبی(کدOR 2265)
حوزههای تخصصی:
در عرصه کتاب آرایی، تشعیر یکی از مهمترین آرایه های تزیینی محسوب می شود که پس از شکل گیری اش، در هر دوره ویژگی های زیبایی شناختی متفاوتی به خود گرفته است. دوره صفویه به عنوان عصر طلایی این هنر شناخته می شود و یکی از برجسته ترین نمونه های تشعیری متعلق به این دوره، خمسه نظامی تهماسبی است. تشعیر نگاره های این نسخه در برخی از صفحات تعویض و ترمیم شده اند و همچنین شیوه های گوناگونی در ساختار و طراحیشان دیده می شود. با توجه به تنوع نقش مایه های موجود در حواشی نگاره ها این سؤال مطرح می شود که تشعیر نگاره های خمسه تهماسبی بر اساس ویژگی های بصری و اجرایی به چند گونه قابل تقسیم اند و چه تمایزات و تشابهاتی با یکدیگر دارند؟ این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به این سوال پاسخ داده و هدف آن گونه شناسی تشعیر نگاره های نسخه مذکور و شناخت تفاوت ها و شباهت های میان آن ها به منظور آراستن صفحات نگاره ها است. یافته های پژوهش نشان دهنده سه گونه تشعیر در حواشی نگاره ها است که بر اساس تطبیق ویژگی های بصری شان با نسخه های مشابه، احتمالاً در سده های دهم و یازدهم هجری و به واسطه هنرمندان سرشناس آن دوران شکل گرفته اند. تغییر ابعاد حواشی از گونه اول تا سوم و همچنین تنوع در ساختار چیدمان نقوش تشعیری از مهمترین تمایزات میان سه گونه محسوب می شود. نقاط اشتراکی مانند هماهنگی جهت نگاره ها با نقوش تشعیری و دقت در صفحه آرایی نشان از اهمیت این نسخه در طول دوره صفویه دارد. تشعیرکاران عهد صفویه در هر دوره برای حفظ اصالت خود به صورت زنجیره وار به تقلید از نقش مایه های دوره های پیشین خود پرداخته اند و اشتراک دیگری را در این گونه ها رقم زده اند.
ارزیابی نظریه یادگیری کُلب در آموزش معماری از منظر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
175 - 192
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در آموزش معماری، چگونگی روند یادگیری است. در آموزش معماری، استفاده معماران از رشته های دیگر ازجمله علوم تربیتی و پرورشی جهت نقد مطلوب آثارشان در طول ارزیابی ها و ارزشیابی ها، از نیازهای مهم در جهت بهبود کیفی طراحی محسوب شده و فقدان آن باعث شکاف میان محیط های پژوهشی و حرفه ای خواهد شد. اما آموزش و پرورش در یک نظام اجتماعی متکی بر اعتقادات اسلامی، می بایست با سایرین متفاوت باشد. اسلام استفاده از مزایای ناشی از کاربرد علوم و دانش به دست آمده در دیگر سرزمین ها را لازم و ضروری می داند؛ اما برای اینکه بتوان این دستاوردها را به گونه ای صحیح در هر عرصه ای همچون معماری وارد ساخت، باید مؤلفه های آن را با مفاهیم و ارزش های بومی و مذهبی هماهنگ ساخت. تلفیق روش های مختلف علمی، فلسفی و مذهبی، بهتر می تواند پدیده هایی چون یادگیری را که جنبه های گوناگونی دارد، تبیین نماید. یکی از نظریات موردتوجه در حوزه یادگیری، نظریه یادگیری کُلب است که در حیطه علوم تربیتی بسیار مورد استناد است و مقبولیت بیشتری در بین محققان دارد. این نظریه به شیوه های متفاوت دریافت و پردازش اطلاعات در افراد می پردازد. این پژوهش با هدف نقد و ارزیابی این نظریه مبتنی بر ارزش ها و اصول اسلامی در آموزش معماری، انجام شده و به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا نظریه یادگیری کُلب با مبانی نظری اسلامی در حوزه یادگیری و آموزش معماری قرابت دارد؟ به همین منظور، یک مقایسه تطبیقی میان این نظریه با نظریه متناظر اسلامی که قابلیت کاربرد برای کلیه فرایندهای انسانی (نظیر یادگیری، آموزش و خلق آثار هنری، معماری و شهرسازی) را داراست، انجام شده است. با توجه به ماهیت میان رشته ای تحقیق، از روش های تحقیق ترکیبی اعم از تفسیری-تحلیلی و استدلال منطقی مبتنی بر دو منبع عقل و نقل استفاده شده است. یافته ها گویای آن است که اساس مدل یادگیری کُلب مبتنی بر تجربه و تفاوت های فردی در امر یادگیری می باشد که از منظر اسلامی قابل تائید بوده و بر آن تأکید شده است. لیکن به منظور استفاده از آن در آموزش صحیح و اسلامی رشته معماری با توجه به ماهیت میان رشته ای آن، مباحثی تکمیلی پیشنهاد شده است. این مدل با بخش هایی از مدل اسلامی مطابقت دارد؛ ولی در مباحث انسان شناسی دارای ضعف هایی می باشد. همچنین مدل کُلب قادر به ارزیابی مفاهیمی، همچون کشف و الهام که مربوط به سطوح بالاتر یادگیری در انسان هاست، نیست. دستیابی به این سطوح منجر به کسب معرفت و حکمت گشته و بر ضرورت پرداختن به آن در نظام آموزش عالی کشور تأکید می گردد.
مسیر جاده ابریشم نمودی از معماری سبز "پایداری و مقابله با تغییرات اقلیمی در معماری و شهرسازی مناطق گردشگری "(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
57-69
حوزههای تخصصی:
در گسترش شهرهای امروزی عدم برنامه ریزی و تدابیر لازم نسبت به محورهای گردشگری و شهرها مشهود است و عدم توجه در این زمینه منجر به ایجاد فضاهای شلوغ و پر غوغای شهری گردیده است . سوال این است که آیا فضاهای باز عمومی شهر در عین حالی که از مهمترین عناصر شهری است می تواند با هدف احیاء هویت شهرها، موجب جذب گردشگر شود؟ برای دستیابی به حوزه معماری پایدار با انتخاب روش های نوین و با استفاده از فن آوری های جدید در پایداری شهرکهای هوشمند،اولین گام علمی موثر است. برای دستیابی به هدف اصلی تحقیق توسعه شهرسازی نمونه با توجه به فرهنگ اسلامی ایرانی و بهره مندی صحیح از شرایط آب و هوای منطقه ای بر اساس نیازهای تغییرات اقلیمی اخیر در مقابله با چالشهای ناشی از آن در معماری و شهرسازی مناطق گردشگری مد نظر قرار گیرد. براساس فرضیات تحقیق، توسعه معماری سبز و پایدار امروز ماحصل دستاوردهای جدید توسعه شهری است که متدولوژی های ویژه در بهینه سازی و استفاده از امکانات موجود جامعه در معماری ایرانی سر لوحه کار قرار گرفته است. در این پژوهش با مبنا قرار دادن انرژیهای تجدید پذیر، استفاده از فن آوری پیشرفته و مواد و مصالح نوین برای ساخت سریعتر با کیفیت بالاتر و با نوآوری های خاص در مقایسه با روشهای موجود ساخت و ساز مد نظر قرار گرفته است؛ همچنین روشهای بومی، سیستم گرمایش و تهویه طبیعی، باز یافت و استفاده مجدد از مصالح، بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر و زباله های انسانی و با کاهش مستمر مصرف انرژی های فسیلی و تجدید ناپذیر، صدمات محیط زیست را کاهش می دهد؛ بر اساس نتایج و یافته های پژوهشی در نوآوریها وجود منابع مناسب انرژی های پایدار و هوشمند سازی شهرکها در مسیر جاده ابریشم نیازهای آینده مکان توسعه گردشگری را برطرف کرده است.