بیان مسئله : نقش برجسته های آشوری به ویژه آشور نو علاوه بر «روایتگری تاریخی»، سنتی دیرپا در «بازنمایی محیط طبیعی» دارند. از سوی دیگر، هستی شناسی دوقطبی آشوری مبتنی بر دوگانه های «مرکز/ پیرامون» و «نظم/ آشوب» در شیوه مواجهه آنان در منظر طبیعی تأثیرگذار بوده و درک زیبایی شناسی آنان را نیز شکل داده است. بااین حال، نقش این موارد در شکل دهی به انواع باغ به مثابه طبیعت سوم، موضوع مهمی در اسناد و نقش برجسته های آشوری است که کمتر به عنوان پژوهشی مستقل مورد توجه بوده و مدلی از آن عرضه نشده است. هدف : هدف این نوشتار شناسایی مؤلفه های کلیدی مؤثر بر شکل گیری انواع باغ ها نزد آشوریان نو و گونه شناسی و مدل سازی نگاه آنان نسبت به باغ و کارکردهای گوناگون آن مبتنی بر تحلیل متون پژوهشی و نقش برجسته های برجای مانده است. روش پژوهش : این پژوهش از روش کیفی در رویکردی انتقادی و استنتاجی و با خوانشی تأویلی به پدیدارشناسی باغ در نقوش آشور نو می پردازد. از «همسوسازی داده ها» برای دستیابی به اشباع نظری بهره برده شده است. نتیجه گیری : نتایج حاصل نشان می دهند که باغ ها نزد آشوریان تجلی «جهان صغیر» هستند و طیفی از کارکردهای تفریحی- نمایشی تا آیینی- تشریفاتی و حتی بوم شناختی و اقتصادی را در بر می گیرند. گونه شناسی پیشنهادشده در این نوشتار مبنی بر مکان-کارکرد (الف) باغ ها و پارک های منظر درون شهری و ب) باغ ها و پارک های منظر حاشیه شهری و مدل مفهومی تنظیم شده، نشان می دهند که با دور شدن از مرکز شهر و با کاهش ارزش آیینی و مذهبی آنها، طراحی هندسی و منظم به سمت نگرش آزادانه (طبیعی) مبتنی بر «برنامه ریزی منظر» تغییر می یابد. تغییر در پارادایم طراحی باغ مبتنی بر دگرگونی در واژه باغ از «کیرو» به «کیریماهو» یعنی جانشینی باغ های نمایشی (تفریح و لذت) بجای باغ های کارکردی (گیاه شناسی) در زمان سارگون دوم (اواخر قرن 8 ق.م) روی می دهد و این دوران سرآغاز دوران طلایی در باغ سازی آشوری است که از آن به بعد عناصر نمایشی همچون دریاچه های مصنوعی، بیتانو و آکواداکت ها به باغ ها افزوده شدند و باغ های معلق و مطبق رونق یافتند.