فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۸۱ تا ۳٬۸۰۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
نقش جهان سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
79-90
حوزههای تخصصی:
ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻤﺎری ﺧﺎﻧﻪ، ﻣﺎﻣﻦ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﯽﭘﺮدازد و داﻣﻨﻪ آن ﺑﻪ ﮐﺮاﻧﻪ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎرس و دریﺎی ﻋﻤﺎن ﻣﺤﺪود اﺳﺖ، اﻗﻠﯿﻢ ﮔﺮم و ﻣﺮﻃﻮب ایﺮان ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮیﻦ رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ایﺮان در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﯿﺮ را داﺷﺘﻪ اﺳﺖ، ﺿﺮورت ایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ را در ﻣﻘﯿﺎس ﮐﻼن، ﻫﺪایﺖ ﻣﻌﻤﺎر ی ﺑﻪ ﺳﻮی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ایﺠﺎب ﻣﯽﻧﻤﺎیﺪ. در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺴﮑﻦ ﺑﻮﻣﯽ اﻗﻠﯿﻢ ﮔﺮم و ﻣﺮﻃﻮب در ﮔﻮﻧﻪ ﺗﮏواﺣﺪی ﮐﻪ ﻓﺮاﮔﯿﺮﺗﺮیﻦ ﻧﻮع ﺳﮑﻮﻧﺖ در داﻣﻨﻪ ﺗﺤﻘﯿﻖ اﺳﺖ، از ﺟﻨﺒﻪ ﭘﺎیﺪار ی ﺳﻨﺠﯿﺪه ﻣﯽﺷﻮد. ﭘﺮﺳﺶ اﺻﻠﯽ ﭘﮋوﻫﺶ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ از ﮐﺪام ویﮋﮔﯽﻫﺎی ﭘﺎیﺪاری ﻣﻌﻤﺎری ﻣﺴﮑﻦ ﺑﻮﻣﯽ در اﻗﻠﯿﻢ ﮔﺮم و ﻣﺮﻃﻮب ایﺮان ﻣﯽﺗﻮان ﺑﺮای ﻃﺮاﺣﯽ ﻣﻌﻤﺎری ﻣﻌﺎﺻﺮ اﻟﮕﻮ ﮔﺮﻓﺖ. اﻫﺪاف ﭘﮋوﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ ارزشﮔﺬاری ﭘﺎیﺪاری ﺳﮑﻮﻧﺖﮔﺎهﻫﺎی ﺗﮏواﺣﺪی ﺑﻮﻣﯽ و ارایﻪ ﭼﮏﻟﯿﺴﺖ ﻃﺮاﺣﯽ ﭘﺎیﺪار در ایﻦ اﻗﻠﯿﻢ ﺑﻮد. ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺎس، ﭘﮋوﻫﺶ، ﺑﺮ دو ﺳﻄﺢ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻧﻈﺮ ی و ﺗﺠﺮﺑﯽ اﺳﺘﻮار اﺳﺖ؛ در ﺳﻄﺢ ﻧﻈﺮی، ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ GSAS ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﻼﮐﯽ ﺑﺮای ارزیﺎﺑﯽ اﻧﺘﺨﺎب و ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪ. در ﺳﻄﺢ ﺗﺠﺮﺑﯽ، ﻣﺪلﻫﺎی ﺗﺤﻘﯿﻖ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ ۹ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻮﻣﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ اﻣﺮوز ﺑﻪ ﺣﯿﺎت ﺧﻮد اداﻣﻪ داده و ﻣﻮرد ﺑﻬﺮهﺑﺮداری ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ، در اﻗﻠﯿﻢ ﮔﺮم و ﻣﺮﻃﻮب، ارزیﺎﺑﯽ و در یﮏ آﻧﺎﻟﯿﺰ ﻣﻘﺎیﺴﻪای، ﻧﺘﺎیﺞ ارزیﺎﺑﯽﻫﺎ ﻣﻘﺎیﺴﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪﻧﺪ. ﻧﺘﯿﺠﻪ ایﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ایﻦ ﻣﻬﻢ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎی ﺑﻮﻣﯽ در ﮐﺮاﻧﻪ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎرس و دریﺎی ﻋﻤﺎن در ﻣﻮاردی ﺧﺎص ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ اﻟﮕﻮﺑﺮدار ی دارﻧﺪ و ﻧﻘﺎط ﻗﻮت آﻧﻬﺎ از ﺟﻨﺒﻪ ﭘﺎیﺪار ی ارایﻪ و ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎیﯽ ﺑﺮای ﻃﺮاﺣﯽ ﻣﺴﮑﻦ ﻣﻌﺎﺻﺮ در ایﻦ اﻗﻠﯿﻢ ارایﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
تحولات منظر شهری همدان در دوره پهلوی اول؛ تأثیر خیابان های نفوذی بر مرکز شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۸۱
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر همدان با سابقه تاریخی پیش از اسلام، تا دوره پهلوی اول از منظر سنتی غنی برخوردار بود. «کارل فریش»، مهندس آلمانی، با ایده احداث خیابان های نفوذی تغییری بزرگ در منظر شهری همدان ایجاد کرد. احداث میدانی وسیع در تقاطع شش خیابان نفوذی با فواصل مساوی، پدیدآورنده نقطه عطفی مؤثر در منظر شهری همدان بود. این طرح که به تقلید از جریان معماری و شهرسازی قرن 19 شهرهای اروپایی به عنوان نماد اقتدار و تجدد ساخته شد، شبیه یک چرخ دنده صنعتی بود که از میان بافت تاریخی، مرکز و بازار همدان می گذشت. مداخله کارل فریش به لحاظ شکلی با آنچه از گذشته در منظر شهر همدان تداوم داشت هماهنگ نبود؛ حجم ساخت وساز نیز به اندازه ای بود که در نگاه کلی به نقشه شهر به نظر می رسید سیمای شهری همدان به صورت اساسی دگرگون شده باشد. هدف: این پژوهش با مبنا قراردادن رویکرد سیستمی در تحلیل منظر شهری، تأثیر احداث خیابان های نفوذی، به مثابه یک اقدام اقتداگرایانه از طرف مدیریت شهری بر منظر شهری همدان را در دوره پهلوی اول تحلیل می کند. روش تحقیق: پژوهش حاضر یک مطالعه تاریخی-تحلیلی است که با استنباط از داده های سازمان فضایی، به تفسیر منظر شهری همدان خواهد پرداخت. نتایج پژوهش: تغییرات گسترده سیمای شهر در دوره پهلوی اول از طریق احداث خیابان های نفوذی در شهرهای بزرگ همچون تهران، مشهد و رشت این نظریه را تقویت می کند که تغییر ساختار شهر می تواند به تحول منظر شهری بیانجامد. اما این اقدام در همدان غیر از تغییرات کالبدی در معماری خیابان و ایجاد نظام دسترسی جدید، تغییر جدی در منظر شهر ایجاد نکرده و دلیل اصلی این عدم تغییر، تداوم تشخص مرکز بعد از مداخلات گسترده است.
تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله در معابرﺷﻬﺮی (ANP-SWOT) (مطالعه موردی: بافت مرکزی سنندج)
منبع:
هویت محیط دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
28 - 48
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری با هدف کاهش آسیب پذیری، ناگزیر از شناخت نحوه و علل آسیب پذیری هر یک از عناصر کالبدی شهر است. در این راستا، ارزیابی و تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری شبکه ارتباطی و به ویژه معابر شهری، به عنوان یکی از عناصر کالبدی شهر، از اهمیت ویژ های برخوردار است.این پژوهش به روش تحلیلی- کاربردی، ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﮑﻨﯿﮏ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺒﮑﻪ ای (ANP-SWOT) به تحلیل معیار های حمل ونقل پرداخته شده است. هدف این پژوهش، ارزیابی و تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله، تشخیص و تفکیک عوامل اثرگذار بر آسیب پذیری در ﺷﺒﮑﻪ معابر ﺷﻬﺮی بافت مرکزی سنندج است. معیار های حمل ونقل که در این پژوهش از انها استفاده شده است عبارتند؛ کاربری اراضی شهری، مصالح وکیفیت ابنیه، فاصله شبکه معابر از گسل ، سلسله مراتب معابر، بهینه کردن ظرفیت معابر، دوری ونزدیکی معابر به مراکز درمانی. نتایج نهایی حاکی از این است که، معیار سلسله مراتب معابر با رتبه(1)دارای بیشترین اهمیت و مصالح وکیفیت ابنیه با اولویت(6) دارای کمترین مقدار اهمیت می باشد.
تغییرات شیوه زندگی و الگوی کالبدی خانه و تاثیرات متقابل آنها از دوران زندیه تا امروز(مطالعه موردی: شهرستان مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه محیطی برای شکل گیری فعالیت های فردی و اجتماعی به منظور تأمین بخشی از نیازهای مادی و غیرمادی افراد می باشد. در عصر حاضر الگوی فرهنگی و رفتاری در طراحی فضاهای مسکونی به عنوان مؤثرترین مؤلفه شکل گیری فعالیت های عمومی مردم، نادیده گرفته می شود. با بیان این مشکل هدف اصلی این پژوهش توجه به تأثیر فرهنگی و به تبع آن شیوه زندگی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای درک رفتار ساکنین بر الگوی کالبدی مسکنمی باشد. با تغییرات فرهنگی، نیازها و شیوه زندگی، الگوی رفتاری ساکنین نیز در خانه ها دچار تحول گشته و سازماندهی فضایی متفاوتی را به وجود آورده است. این پژوهش تغییرات سازماندهی فضایی و شیوه زندگی در مسکن مراغه و تأثیرات متقابل آ نها را از زندیه تا امروز مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق در این تحقیق به صورت ترکیبی بوده که در بخش مرور ادبیات با روش توصیفی-تحلیلی و در بخش مطالعات میدانی با روش کیفی، با بررسی و برداشت 32 خانه و مصاحبه با پنجاه نفر از ساکنین به صورت تصادفی و پرسشنامه نیمه ساختاریافته و در حوزه مردم شناسانه با تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، ارتباط شیوه زندگی با ساختار کالبدی تبیین شده و از آنجا که شهر مراغه برای این کار انتخاب شده است نوع مطالعه موردی در نظر بوده است و نتایج نشان می دهد که در هر منطقه، شیوه زندگی ساکنین آن منطقه شامل الگوهای رفتاری، فعالیت های روزانه و سالانه، الگوی مسکن منطقه و تغییرات آن در طول زمان، رعایت حریم بخش های مختلف خانه، توجه به مفاصل ارتباطی فضاها و ارتباط با طبیعت مؤلفه های تأثیرگذار در طراحی خانه ها هستند.
بررسی راه کار ها و استراتژی های همساز با اقلیم معتدل و مرطوب در معماری معاصر و بومی
حوزههای تخصصی:
با توجه به وجود اقلیم های متنوع در جهان، طراحی معماری باید با توجه به شرایط اقلیمی انجام شود؛ این مهم به ویژه در مواردی که شرایط حرارتی بحرانی یکی )C( باشد اهمیت بیشتری داشته و به چالشی مهم در ذهن معمار تبدیل می شود. طبق تقسیم بندی کوپن 5 کلان اقلیم وجود دارد که اقلیم معتدل و مرطوب 01° و در C از اقلیم های مهم آن است که به خاطر رطوبت بالای هوا در طول سال نیاز به طراحی خاص دارد. در این اقلیم دما در گرم ترین ماه سال بالاتر از تشکیل شده است. در این مقاله، ابتدا با استفاده از روش تحقیق کیفی، به صورت )Cs ،Cw ،Cf( -3 می باشد. این اقلیم از سه خرده اقلیم °C سردترین ماه سال توصیفی-تحلیلی و سپس با استفاده از داده های هواشناسی ایستگاه های معتبر جهانی و با تکیه بر تحلیل راهکارهای به کار گرفته شده در معماری معاصر و بومی سه به شناسایی و بررسی راهکارهای همساز با اقلیم در این نمونه ها پرداخته شد و باتوجه به ))Csa( و خرم آباد )Cwa( هنگ کنگ ،)Cfa( نمونه موردی )واشنگتن مطالعات انجام شده، معماری بومی شهر خرم آباد و معماری معاصر دو شهر واشنگتن و هنگ کنگ از سازگاری بالایی با شرایط اقلیمی برخوردار بودند، با این وجود در معماری معاصر شهر خرم آباد برخلاف معماری بومی آن توجه اندکی به مسائل اقلیمی شده بود. در نتیجه این تحلیل ها و نحوه عملکرد عناصر معماری به کار رفته در معماری بومی و معاصر سه شهر مورد مطالعه، به تشریح راهکارهای همساز با اقلیم به کار گرفتهشده مرتبط در معماری معاصر پرداخته و عناصر معماری بومی را که با راهکارهای همساز با اقلیم معتدل و مرطوب در معماری بومی در تناظر با عناصر امروزی قرار گرفتند، معرفی شدند.
الگوهای هندسی و تناسبات طلایی، زبان مشترک معماری و هنر در روستای تاریخی ابیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ معماری ایران مملو از آثار باشکوهی است که هنرمندان و مهندسان توانمند این سرزمین با بهره مندی از هندسه و اصول آن را خلق نموده اند. به عبارت دیگر مهندسان ایرانی همواره از هندسه به عنوان زبانی واحد و مشترک در جهت پاسخگویی شایسته به نیازهای عملکردی، سازه ای و زیبایی در معماری و محصولات هنری بهره جسته اند. در این میان روستای تاریخی ابیانه با اینکه یکی از زیباترین روستاهای تاریخی ایران است که در قرون متمادی توانسته اصالت طرح ها و تناسبات هندسی موجود در آثار معماری و هنری خویش را حفظ نماید، لیکن پژوهش های درخور توجهی در رابطه با چگونگی شکل گیری ساختارهای هندسی یکسان در آن صورت نگرفته است. از آنجایی که بنا بر ادعای نگارندگان هندسه زبان مشترکِ تمامی طرح های هنری این روستای تاریخی است، مقاله حاضر بر آن است تا با شناسایی الگوهای هندسی موجود در تمامی طرح های هنری روستای تاریخی ابیانه به راز چگونگی شکل گیری طرح های هندسی یکسان در سطوح وسیعی از این هنرها پی ببرد. جهت نیل به هدف و پاسخگویی به سؤالات تحقیق از روش های تلفیقی همچون بهره مندی از نرم افزارهای تحلیلی و هندسی، Phi Matrix 1.618 Pro، Golden Ratio 2016 و ترسیم و تحلیل های دستی که قادرند تا الگوهای هندسی و تناسبات طلایی موجود در معماری، صنایع دستی و سایر هنرهای موجود در روستای تاریخی ابیانه را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند، بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تناسبات طلایی همچون، مستطیل طلایی، مارپیچ طلایی، پنج ضلعی طلایی، سلسله اعداد فیبوناچی، مثلث خیام-پاسکال در ساختار پلکانی و پیمون یک چارکی در تمامی نمونه های برداشت شده هنری و معماری این روستا تکرار شده و درواقع همان زبان مشترک معماری و سایر هنرهای روستای معماری ابیانه اند.
راهکارهای افزایش تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و فرهنگیان تهران)
حوزههای تخصصی:
میزان موفقیت فضاهای معماری با میزان استفاده از آن فضا و حضور انسان در آن متناسب است. در واقع معماری باید به جای افتراق و جدایی در پی افزایش تعاملات اجتماعی و همبستگی انسان ها باشد. اما آنچه امروزه در اغلب فضاهای معماری با آن روبه رو هستیم کاهش روابط و مشارکت اجتماعی ساکنان در این فضاهاست. این تحقیق با توجه به پایین بودن سطح تعاملات اجتماعی در فضاهای معماری، سعی کرده به دنبال راه حل مناسب برای این مسئله با استفاده از روش های کتابخانه ای و مطالعات میدانی(پرسشنامه) باشد. هدف ازانجام این تحقیق تعیین رابطه میان ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین در مجتمع های مسکونی می باشد. برای رسیدن به این هدف از روش همبستگی دو متغیره استفاده کرده ایم که در آن رابطه بین متغیرها براساس هدف تحقیق بررسی می شود. پرسش مطرح شده در این تحقیق این است که چه رابطه ای میان ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین در مجتمع های مسکونی وجود دارد؟. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق کلیه ساکنین مجتمع های مسکونی می باشند که به دلیل بالا بودن تعداد مجتمع های مسکونی، سه مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و فرهنگیان شهر تهران که به موضوع تحقیق نزدیکتر بود انتخاب گردید. نتایج حاصل از این تحقیق که به روش استنباطی و توصیفی و با کمک نرم افزار SPSS به دست آمده نشان می دهد که رابطه مستقیم و معنی داری بین ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی وجود دارد که با توجه به این نتایج یکسری راهکار برای افزایش تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی ارائه گردیده است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل تاثیرگذار بر رضایت مندی کودکان در فضای باز مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی امام رضا (ع) شیراز)
حوزههای تخصصی:
محیط مسکونی به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان، باید از دو جنبه کالبدی و معنوی، یعنی پاسخ به استانداردهای کمی و ارتقای سطح کیفی زندگی، پاسخ گوی کاربرانش باشد. رضایتمندی سکونتی نشانگر کیفیت زندگی ساکنان و مفهومی چندوجهی می باشد که مطابق پژوهش های انجام شده، بر سلامت روانی افراد تاثیرگذار می باشد. از سوی دیگر با گسترش روان شناسی مثبت گرا، احساس نشاط و شادی به عنوان یک از جنبه های رضایتمندی معرفی شده است. محدودیت های ساخت و ساز در دوران معاصر، برخی جوانب کیفی مورد نیاز ساکنان را مورد غفلت قرار داده است. از جمله تامین فضای باز مورد نیاز؛ پژوهش ها نشان می دهد که این عامل می تواند موجب نارضایتی و تاثیر منفی بر سلامت روان کودکان ساکن در مجتمع های مسکونی شود. بنابراین پژوهش حاضر با موردپژوهی و با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل تاثیرگذار بر رضایتمندی و احساس نشاط کودکان در فضای باز مجتمع های مسکونی انجام شده است. برای دستیابی به این هدف، پس از توزیع پرسشنامه های طراحی شده بین کاربران نمونه مورد مطالعه، با انجام آزمون تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS24، عوامل موثر بر رضایتمندی کودکان از فضای باز مجتمع های مسکونی شناسایی شد. سپس به کمک نرم افزار Expert Choice و به روش تحلیل سلسله مراتبی AHP، این عوامل اولویت بندی شدند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که برای کودکان، مهم ترین عامل در رضایتمندی، حضور مداوم و تعاملات با گروه همسالان در کنار انجام فعالیت های مورد نظرشان می باشد. برای دستیابی به بهترین نتیجه در این راستا، مظابق بررسی ها، توجه به خوانایی محیط، توانایی ها و رعایت مقیاس انسانی در ارتباط با کودکان دارای اهمیت می باشد.
تبیین فرهنگ جنسیتی فضا در گذرهای شهر اسلامی- ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
15 - 31
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی شاهد برقراری سه نوع ارتباط کلی میان جنسیت و فضا است، این ارتباطات شامل (1) ارتباط مردان با فضا، (2) ارتباط زنان با فضا و (3) ارتباط مردان و زنان با فضا می باشد. این ارتباطات فضایی تبیین کننده سه نوع فضای متمایز مردانه، زنانه و مختلط بوده و برقراری تعادل در این روابط عمده ترین مسئله تحقیق است. جنسیت فضا اشاره به خصیصه ای از مکان دارد که در مطالعات فرهنگی مورد تاکید واقع می شود و منجر به شکل گیری هویت مستقلی برای آن می شود. برنامه ریزی فرهنگ جنسیتی فضا بر آثار برنامه ریزی بر مردان و زنان تأکید می کند و هم زمان بر آثار تحرکات مردان و زنان بر برنامه ریزی متمرکز می شود. شخصیت های مردانه و زنانه اغلب ساختارهایی اجتماعی محسوب می شوند، آن چه به مثابه جنسیت ایجادکننده تغییرات معناداری در طی زمان است. سایت انتخاب شده درجهت انجام پژوهش گذر تربیت تبریز می باشند و با روش تلفیقی که بر دو قسم کمی شامل پرسشنامه و کیفی مشتمل بر مشاهدات میدانی به ارزیابی مدل پرداخته شده است. هدف از انجام این مقاله بررسی کیفیت تاثیر ابعاد فضاهای کالبدی، بازنمایی های فضا و فضاهای بازنمایی بر فرهنگ جنسیتی فضا می باشد. بر پایه مدل ساختاری تحقیق، روش کمترین مربعات جزئی آزمون گردید و باسطح اطمینان 95% مقادیر t-value سطوح معناداری برای تمامی مسیرها از میزان استاندارد 96/1 بالاتر به دست آمد که گواه وجود روابط معنادار میان متغیرهای پژوهش می باشد. در نهایت این یافته حاصل شد که مردان مطلوب ترین شاخص را حس قدرت با میانگین (3.51) انتخاب کرده و پس از آن هیجان (3.44) و مالکیت (3.41) را انتخاب کردند. زنان نیز مطلوب ترین شاخص را خاطرات با میانگین (3.89) انتخاب کرده و پس از آن الهام ها (3.78) و احساسات (3.66) قرار دارد. جالب اینست که تمام این شاخص ها هم ازجمله شاخص های فضاهای بازنمایی ای هستند که از دو مولفه دیگر یعنی بازنمایی های فضا و فضاهای مادی بیشترین تاثیر را بر فرهنگ جنسیتی فضا از منظر مردان و زنان داشته است.
جستجوی اصولی برای طراحی آرامگاه ها با تکیه بر مطالعات تاریخی، نمونه موردی طراحی آرامگاه سعدی
حوزههای تخصصی:
آرامگاه و آرامگاه سازی از دیرباز در فرهنگ ایران زمین مورد توجه بوده است. آرامگاه ها بناهایی شاخص بوده اند که عمدتا نقشی فراتر از کارکرد تدفین داشته و از نظر معناشناختی و کالبدی واجد اهمیت اند. با این حال، هنگام طراحی آرامگاه شخصیت ها و بزرگان تاریخی این پرسش اساسی طرح می شود که در طراحی آرامگاه آنها از چه اصول و الگوهای تاریخی می توان بهره گرفت. سعدی شاعر بزرگ ایران، در ادبیات تعلیمی و غزل سرایی ازجایگاه ویژه ای برخوردار است و مقبره ی او محل زیارت علاقه مندان به شعر و عرفان است. از این رو نیازمند فضای شاعرانه و روحانی در شان اوست. اما مقبره ی کنونی سعدی که در عصر پهلوی طراحی شده، فاقد کالبد، سلسله مراتب فضایی مطلوب و همچنین کارکرد اصلی آرامگاه که همانا پاسخگویی به نیازهای معنوی مخاطبان خود است، می باشد. این مقاله در پی آن است که با مرور مفاهیم نظری مرتبط با شکل گیری آرامگاه ها و مطالعه گونه شناسی آن ها، به تدوین چارچوب نظری جهت جستجو و تدوین الگوهای طراحی آرامگاه مبتنی بر مطالعات تاریخی پرداخته شود. این مقاله در دو بخش اصلی تدوین شده است. در بخش نخست، پس از مرور چارچوب نظری موضوع که در برگیرنده مفهوم آرامگاه، زیارت و تاریخچه تدفین است، به تدوین چارچوبی برای مطالعه تاریخی و جستجوی الگوهایی برای طراحی آرامگاه از طریق گونه شناسی معنایی، کارکردی و کالبدی آرامگاه ها در بستر تاریخی و جغرافیایی در سایه شناخت شخصیت متوفیان پرداخته می شود. در بخش دوم، این چارچوب در قالب جستجوی الگوهای تاریخی برای بازطراحی آرامگاه سعدی آزموده می شود. روش تحقیق در این پایان نامه توصیفی- تحلیلی با رویکردی کیفی است. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به طراحی و بازطراحی فضاهای آرامگاهی مطلوب کمک نماید.
سیر تکوین سبک های معماری ایران مبتنی بر نظریه ی شاخصه های ساختارهای زنده ی معماریِ سالینگاروس
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های بررسیِ سیر تاریخیِ تکوینِ سبک های معماری از نگاهی ساختارگرایانه، مطالعه ی آن ها بر مبنای نظریاتی است که این مقوله را در ارتباط با ساختارهای زنده واکاوی کرده اند. این نظریات، از آن جا که مبتنی بر فرضِ اثرگذاریِ مثبتِ کیفیّت ذاتیِ ساختارهای زنده بر ادراک افراد شکل گرفته اند، بستر مناسبی برای این دست از مطالعات، نیز، فراهم می کنند. در این صورت، بررسی تاریخ بناهای معماری در چارچوب تطبیق پذیریِ ماهیّت آن ها با مفاهیمی چون جاودانگی، حیات بخشی و تأمین انتظارات انسان از معماری، ممکن می شود. هم چنین شرایط مناسبی برای سبک شناسی و بررسی سیر تحوّل سبک ها فارغ از همه عوامل مؤثر جزء کالبد و ساختار بنا فراهم می گردد. نظریه ی شاخصه های ساختارهای زنده توسّط سالینگروس (2006م.) در زمره ی این نظریات است؛ که بر مبنای مطالعات تطبیقی، قواعد ترمودینامیک حاکم بر ساختارهای طبیعی را به ساختارهای معماری تعمیم می دهد. براین اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی سیر تکوین سبک های معماری ِ ایرانی متکّی بر نظریه ی سالینگروس است تا بر مبنای آن سیر تاریخ تکوین آن را از این نقطه نظر میزان حیاتِ ابنیه ارائه کند. بدین منظور از میان بناهای شاخص معماری ایران، نمونه هایی که در لیست میراث جهانی یونسکو و میراث فرهنگی ایران ثبت شده و مبتنی بر نظر هنرشناسان نماینده ای مناسب برای معماری ایران اند، گزینش شدند. بنابراین با رویکردی ساختارگرایانه و به روش مقایسه ی تطبیقی، این نمونه ها تحلیل شکلی و ساختاری شدند و بر مبنای داده ها به دست آمده، سیر تغییر و تکوین آن ها در زمان مشخّص گردید. بررسی این سیر نشان می دهد که سبک های معماری ایران در دوره های؛ سبک خراسانی، اواسط سبک رازی و سبک تهرانی در دوره ی بعد از انقلاب اسلامی، از نظر ساختاری در میزان زندگی و سیر تکوین در قیاس با سیر تکاملیِ سایر سبک ها با افول همراه بوده اند. چنین به نظر می رسد که این افول، بیشتر به دلیل ساده گرایی در طرح ساختارهاست و میزان آن در قیاس با افول ایجاد شده در دوره ی معماری مدرن در سیر تکوین معماری کمتر است.
مدل اولویت بندی معیارهای معماری بمنظور ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های اداری حیاتی بر اساس تلفیق روش دیمتل و تحلیل شبکه در مقابل تهدید انفجار خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
85 - 103
حوزههای تخصصی:
مطالعات ارزیابی ریسک برای ساختمانهای موجود در مقابل تهدیدات انسان ساخت عمدی امروزه با توجه به گسترش روزافزون تهدیدات در تمامی کشورهای دنیا اعم از توسعه یافته و درحال توسعه امری است که نیازمند حضور مهندسین و سایر تخصص ها از جمله کارشناسان امنیتی – نظامی می باشد. مطابق با روش های ارزیابی ریسک متداول در این حوزه، متغیر ارزیابی آسیب پذیری از جمله مواردی است که نیازمند توجه مهندسین به منظور تعیین نقاط ضعف ساختمانها در برابر انواع تهدیدات انسان ساخت عمدی است. در این مقاله ساختمانهای اداری حیاتی با توجه به احتمال بالای رخداد تهدید و با توجه به سوابق گذشته مورد بررسی قرار گرفته اند. به منظور تعیین اولویت معیارهای معماری ارزیابی آسیب پذیری در وهله نخست تعیین نوع تهدید می بایست صورت پذیرد که در این مقاله تهدید انفجار تروریستی در فاصله کمتر از 30 متری ملاک قرار گرفت در ادامه به منظور انتخاب معیارهای معماری ارزیابی آسیب پذیری با انجام مطالعات کتابخانه ای، ده معیار اصلی مورد ارزیابی قرار گرفته که برای ارزیابی از تلفیق روش دیمتل و تحلیل شبکه استفاده گردید. با توجه به نیاز روش تحلیل شبکه به تعیین وابستگی های میان معیارها این وابستگی از طریق روش دیمتل مشخص گردیده و پس از آن مدل اولیه در نرم افزار سوپردسیژن ترسیم گردید. به منظور تعیین وزن هر یک از معیارها مقایسات زوجی در محیط نرم افزار انجام و نرخ ناسازگاری در تمامی موارد کنترل گردید. مطابق با نتایج بدست آمده معیارهای “جنس نمای ساختمان” ، “نحوه پیکر بندی ساختمان” و همچنین “نسبت ارتفاع به عرض ساختمان” سه معیار معماری اصلی اثرگذار بر روند ارزیابی آسیب پذیری ساختمانهای اداری حیاتی خواهند بود
شناسایی ریسک های حریق برای ساختمان های بلند: یک رویکرد تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
104 - 123
حوزههای تخصصی:
وقوع حریق در ساختمان های بلند ممکن است باعث خسارت زیادی به اموال و تلفات جانی شود. بنابراین شناخت ریسک های حریق یک گام مهم به منظور حفظ ایمنی حریق در ساختمان های بلند است. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه شناسایی ریسک های حریق برای ساختمان های بلند است. پژوهش حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و به لحاظ روش اجرا یک تحقیق توصیفی – اکتشافی است. جامعه آماری تحقیق همه ایستگاه های آتش نشانی استان تهران است که فرماندهان عملیات حریق این ایستگاه ها به عنوان واحد تحلیل آماری انتخاب شدند. ریسک های فرعی حریق برای ساختمان های بلند بر اساس مطالعه عمیق ادبیات گذشته استخراج شدند و سپس به منظور شناسایی و تایید ریسک های اصلی حریق از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که هفت ریسک اصلی به نام های “ریسک عوامل فاجعه ساز” ، “ریسک تجهیزات ایمنی حریق در ساختمان” ، “ریسک تیپ اطفاء حریق” ، “ریسک وضعیت مدیریت ایمنی حریق” ، “ریسک رفتار انسانی” ، “ریسک عملکرد حریق ساختمان” و “ریسک تخلیه ایمنی حریق” شناسایی و تایید شدند. مطالعه حاضر میتواند ادبیات نظری درباره ریسک های حریق برای ساختمان های بلند را گسترش داده و بینش عمیقی درباره مجموعه ای از دستورالعمل های حفاظت از ایمنی حریق در ساختمان های بلند برای مهندسان حریق و آتش نشان ها فراهم سازد.
جستاری بر پدیده ناامنی و امنیت در استان سیستان و بلوچستان با رویکرد منطقه ای: تحلیل مبتنی بر عملکرد شهرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
56 - 77
حوزههای تخصصی:
در فرآیند انزوا و در حاشیه قرار گرفتن مکانی مناطق پیرامونی خصوصیات آمایش سرزمینی نیز کم رنگ شده اند. بنابراین، حاشیه مناطق محل تلاقی دو پدیده ناامنی و توسعه نیافتگی می باشد. از آنجا که رویکرد این پژوهش کاربرد نظامی است به همین دلیل به ابعاد امنیت پرداخته شده است. مساله مورد توجه درباره جنوب شرق ایران این است که مناطق پیرامونی به عنوان یکی از بارزترین موارد نابرابری فضایی به لحاظ توسعه در کشور معرفی شده اند و به دلیل دورافتادگی و پرت بودن و بویژه گسستگی فضای سرزمینی آن از بقیه کشور تاثیرگذاری این منطقه در مقیاس کشوری را بسیار کم رنگ کرده است و باعث شده این استان از مناطقی باشد که جزء یکی از محرومترین استانهای کشور محسوب گردد. از این رو، هدف پژوهش ارزیابی امنیت در ابعاد کلی با توجه به رویکرد تحقیق می باشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و از نوع تحقیقات علمی می باشد و بر اساس ماهیت و روش از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است. ماهیت داده های مورد استفاده کمی است و شیوه گردآوری داده ها و اطلاعات میدانی و اسنادی می باشد. چارچوب نگارش بر پایه رابطه متقابل شاخص های امنیت در ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی، جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی (مصاحبه) و تهیه پرسشنامه شکل گرفته است. در مجموع نتیجه گیری ها و بررسی شاخصهای امنیت شهرستانهای فنوج، دلگان، زابل، قصرقند و مهرستان (زابلی) دارای بیشترین میزان امنیت و کمترین میزان خطر می باشند.
برج مسکونی در قاب سینما؛ واکاوی نشانه شناختی ساختمان های بلند مسکونی در سینمای بعد از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۴
17 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:نقش عوامل فرهنگی-اجتماعی در شکل گیری اثر معماری و چگونگی تأثیرگذاری بافت غیرمادی در انتقال معنای آثار معماری،درکنار عوامل متعدد منتهی به ایجاد سرپناه، مطرح است. یکی از پدیده های معماری که می تواند انعکاسی از گفتمان های اجتماعی در خوانش معنا باشد، «ساختمان های بلند مسکونی» است. در این میان، عرصه ارتباط معماری و سینما به عنوان محملی برای بررسی و متقاعدسازی مخاطب بارها مورد انتفاع هردو حوزه بوده است. هدف: این پژوهش، به دنبال بررسی چگونگی امکان بهره مندی از روش های تحلیل گفتمان و نشانه شناسی آثار معماری و جستجوی رویه ای برای دریافت معانی است که مؤید تأثیر بافت فرهنگی–اجتماعی جامعه مخاطب اثر معماری باشد. با این هدف پس از بررسی آرشیو سینمای ایران، تحلیل هایی با هدف تطبیق و شناسایی هم آمیختگی فضای گفتمانی آثار سینمایی با آثار معماری ارائه شده است. روش تحقیق:این پژوهش با استفاده از اسناد کتابخانه ای و سینمای ایران به روش تفسیری و واکاوی نشانه شناسی گفتمانی، با معرفی فیلم های سینمایی به عنوان یک منبع نشانه شناختی، به کندوکاو گفتمان های قالب مطرح در نمونه فیلم هایی پرداخته که به شکلی با موضوع ساختمان های بلند مسکونی، تولید شده اند. سپس از طریق مطالعه بینامتنی، بخشی از معنای معماری را به صورت باز و سیال دریافت کرده است. یافته های این پژوهش، به صورت توصیفی-تحلیلی ارائه شده است. نتیجه گیری:نشانه شناسی گفتمانی می تواند راهبردی منطقی برای خوانش معنای معماری باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که ساختمان های بلند مسکونی از یک طرف، در چالش با انسجام اجتماعی، حریم خصوصی و ابعاد همسایگی و از طرف دیگر زمینه ساز مادی گرایی، فردگرایی و تظاهر هستند. این موارد بیشتر در طبقه متوسط جامعه انعکاس یافته و همگام با صیرورت نقش اجتماعی زنان و الگوی جدید خانواده است. خوانش این معانی و قرینه سازی، همزمان با ضرورت ایجاد ساختمان های بلند مسکونی، می تواند به تحول در طراحی این نمونه معماری منتهی شود.
مقایسه تطبیقی مضامین مشترک گیاهان مقدس در نقش مایه های گیاهی معماری پیش از اسلام ایران و آرایه های معماری دوران اسلامی (با تأکید بر دوره امویان و عباسیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
در میان تمام ملت ها گیاهان و عناصر گیاهی از تقدس ویژه ای برخوردارند و این موضوع سبب شده است که مفاهیم آشکار و نهفته موجود در آنها در هنر و معماری ملل مختلف بروز و ظهور داشته باشد. در ایران باستان نیز جلوه هایی از عناصر و نقش مایه های گیاهی را می توان در تزیینات معماری مشاهده کرد که الگوی سایر ملل نیز شده است. بیان مسئله و هدف :پژوهش حاضر در پی استخراج مفاهیم نهفته در نقوش گیاهی به کاررفته در معماری ایران پیش از اسلام و بررسی اثرپذیری معماری دوره های امویان و عباسیان از معماری پیش از اسلام ایران است. به این منظور مفاهیم نمادین و اسطوره ای گیاهانی از جمله گل نیلوفر آبی، گیاه کنگر (آکانتوس) و درختانی مانند نخل و مو که به طور مشترک در معماری پیش از اسلام ایران و دوران اسلامی استفاده می شده، مورد بررسی قرارگرفته اند. روش :در این پژوهش تلاش شده است که دوام تأثیر این گیاهان در اندیشه و سپس در معماری دو دوره تفسیر شده و دلایل انتقال این نقوش از معماری پیش از اسلام ایران به دوران اسلامی بررسی شود. بنابراین با استفاده از روش مطالعه میان موردی نقش مایه های گیاهی بناهای شاخص معماری پیش از اسلام ایران در دوره های هخامنشیان (تخت جمشید) و ساسانیان (کاخ تیسفون، طاق بستان و کاخ بیشاپور) با نقوش گیاهی به کاررفته در بناهای دوره امویان از جمله مسجد قبه الصخره، قصرالحیر، قصرالمشتی و کاخ خربه المفجر و تزیینات نقوش گیاهی بناها و کاخ ها در دوره عباسیان از جمله کاخ بلکورا و مسجد سیمره مقایسه شد و با استفاده از تفسیر تاریخی بناها و مراجعه به متون مختلف، مضامین مشترک استخراج شده و نمود آن در معماری هر دو دوره تاریخی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتیجه :نتایج حاصل نشان می دهد که وجود مفاهیم والایی چون پاکی، خلوص و نیروی مقدس حیات، دانش و معرفت در بطن این گیاهان سبب استفاده از آنها در معماری شده و این ویژگی به طور مشترک در معماری هر دو دوره وجود دارد. نتایج بررسی ها نشان می دهد وجود برگ های نخل و گل نیلوفر در قصر الحیر و کاخ خربه المفجر و همچنین برگ های تاک و خوشه های انگور در بنای قبه الصخره در کنار بهره گیری از فرم های مثلث و دایره در قصرالمشتی و سایر نقوش به کاررفته، همه نشان از حضور معماری و هنر ایرانی در معماری دوره اموی و عباسی دارند. همچنین هم جواری جغرافیایی، تعلقات به آرمان های یکسان، زبان، هنر و شراکت در ایجاد و پرورش مکاتب علمی از دیگر دلایل انتقال نقوش از معماری و فرهنگ ایرانی به معماری دوره اسلامی به طور خاص دوره اموی و عباسی است.
وجه اشتراک ما در منظر چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۹
58 - 65
حوزههای تخصصی:
تاریخ حاکی از آن است که «منظر»، نسخه ویژه ای از جهان بینی (نمودی از جهان در دید یک موجود به خصوص) است که مدت های مدید، امتیاز انحصاری قشر متخصص بوده است. اما در جهان کنونی، مفهومی مشترک میان گروه بزرگی از جامعه بشریت است. فیلسوفی چون جورجو آگامبن منظر را «پدیده ای که به صورت ذاتی به انسان مربوط می شود» دانسته و تا تسلط آن به جهان حیوانات نیز پیش می رود. نوشته حاضر تلاشی برای تبیین چند شاخص تاریخی و هستی شناسانه بر این ملغمه همگانی است.
رابطه بین سلامت روان دانشجویان با فضای کالبدی خوابگاه: «موردپژوهی چهار بلوک خوابگاه دختران دانشگاه شهید بهشتی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن دانشجویی ضروری ترین نیاز دانشجویان غیربومی می باشد. دانشجویان با ورود به خوابگاه و دوری از خانواده، بخش زیادی از حمایت های اجتماعی خانواده و جامعه بومی خود را از دست می دهند و دچار احساس تنهایی، غربت، افسردگی، اضطراب، عدم تعلق و دلبستگی به محیط جدید می شوند. هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل موثر در ایجاد سلامت روانی، در خوابگاه های دانشجویی است. برای دستیابی به اهداف فوق، پس از مطالعات کتابخانه ای، از روش مطالعه میدانی استفاده گردید. در این مطالعه مقطعی، 310 نفر از دانشجویان دختر مستقر در چهار بلوک خوابگاهی وابسته به دانشگاه شهید بهشتی، انتخاب شدند. در دو بلوک 1 و 2، تعمیرات اساسی و تغییراتی در معماری فضاها انجام شده و در دو بلوک 3 و 4 تغییرات کالبدی صورت نگرفته است. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم مشخصات فردی و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ-28) بود. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد در مقیاس های فرعی سلامت روان (علائم جسمانی، اضطراب و بی خوابی، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی) اختلاف آماری معنی داری بین دو نوع اسکان وجود دارد؛ به طوری که ساکنان بلوک های 1 و 2 (فرم آپارتمانی) نسبت به ساکنان بلوک های 3 و 4 (فرم خطی) دارای سلامت روانی بیشتری هستند.
بررسی ارتباط پارمترهای رشد هوشمند و تئوری چیدمان فضا در انواع بافت های شهری (نمونه موردی: بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
313-322
حوزههای تخصصی:
ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن و ﮔﺴﺘﺮش ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻣﺴﺎیﻞ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ اﻋﻢ از ﻣﺸﮑﻼت ﺗﺮاﻓﯿﮑﯽ، آﻟﻮدﮔﯽﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ و ﻫﻮایﯽ، ﭘﺮاﮐﻨﺪهرویﯽ، ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎری ﮐﺎرﺑﺮیﻫﺎ و ﻏﯿﺮه ﮔﺮیﺒﺎﻧﮕﯿﺮ ﻣﺪیﺮان ﺷﻬﺮی اﺳﺖ. ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار از ﺟﻤﻠﻪ روشﻫﺎیﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﺣﺪاﻗﻠﯽ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﻌﯽ در ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻀﻼت ﻓﻌﻠﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎ دارد. یﮑﯽ از ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ایﻦ اﻟﮕﻮ، رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺪﻋﯽ اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ اﺻﻮل ﭘﺎیﺪاری اﺳﺖ. ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺳﻌﯽ دارد ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی اﺻﻠﯽ رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ و اﻧﻄﺒﺎق آن ﺑﺎ ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺗﺌﻮری ﭼﯿﺪﻣﺎن ﻓﻀﺎ در ﺳﻪ ﺑﺎﻓﺖ ﺷﻬﺮی ﻣﻮﺟﻮد در ﺑﺠﻨﻮرد ﺑﻪ ﮐﺸﻒ رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ ایﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ ﺑﭙﺮدازد. در ایﻦ راﺳﺘﺎ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻔﻪ اﺻﻠﯽ رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ (ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری، اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی و ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ) در ایﻦ ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از روش TOPSIS و ANP ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪهاﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﭼﯿﺪﻣﺎن ﻓﻀﺎ ﻧﯿﺰ از ﻧﺮماﻓﺰار Depthmap UCL اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع ﺗﻮﺳﻌﻪای ﺑﻮده و از روشﻫﺎی ﻣﯿﺪاﻧﯽ، ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ و ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای ﺑﺮای ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺣﺎﺻﻞ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری و اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی در ﺳﻪ ﺑﺎﻓﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ، ﺗﺎﺛﯿﺮﭘﺬیﺮ از ﻫﻢﭘﯿﻮﻧﺪی و اﺗﺼﺎلﭘﺬیﺮی ﻣﻌﺎﺑﺮ ﺑﻮدهاﻧﺪ و ﺑﺎ اﻓﺰایﺶ ایﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ، اﻓﺰایﺶ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری و اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی در ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ دیﺪه ﻣﯽﺷﻮد. اﻣﺎ در ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺎﺧﺺ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮﭘﺬیﺮی یﺎدﺷﺪه دیﺪه ﻧﺸﺪه اﺳﺖ.
مدیریت جلوگیری از تخلفات ساختمانی در کلان شهر تهران نمونه موردی منطقه 12 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
کلان شهر تهران با مشکلات زیادی در زمینه مدیریت شهری روبرو می باشد که حل وفصل ریشه ای آن ها نیازمند کار کارشناسی و بر پایه مبانی علمی می باشد. یکی از این مشکلات موضوع تخلفات ساختمانی و نحوه کنترل و جلوگیری از آن می باشد. در طی سالیان متمادی و تجربه های گوناگون مدیریتی در شهر تهران، با زوایای دید مختلفی به این موضوع پرداخته شده و تدابیر گوناگونی در مواجهه با آن به کار گرفته شده است؛ اما همچنان شهر تهران با این معضل اصلی که بر منظر و نمای شهری تأثیر مستقیم گذاشته و در بسیاری از موارد ناقض حقوق شهروندی سایر شهروندان شهر می باشد دست به گریبان است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤالات است که آیا تخلفات ساختمانی در نتیجه نگاه درآمدزایی به آن و عدم توجه به اجرای ضوابط و مقررات تعیین شده در طرح های شهری می باشد؟ آیا عدم وجود مدیریت یکپارچه شهری باعث بروز تخلفات ساختمانی گردیده است؟ تحقیق حاضر به شیوه توصیفی انجام شد و دیدگاه افراد مورد ارزیابی قرار گرفت، جامعه آماری شامل کلیه مدیران، کارکنان و کارشناسان شهرداری در منطقه 12 تهران می باشد که تعداد آن ها 190 نفر است نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از لیست ارائه شده از سوی سازمان می باشد. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 123 نفر می باشد. روش گردآوری اطلاعات در قسمت ادبیات پژوهش به صورت کتابخانه ای و فیش برداری است و در قسمت نظرسنجی به صورت میدانی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد به منظور اندازه گیری قابلیت اعتماد، از روش آلفای کرونباخ و با استفاده نرمافزار Spss انجام گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نمونهها، از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و با توجه به روش و هدف پژوهش از آزمون t تک متغیره و فریدمن برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج نهایی نشان داد عدم وجود مدیریت یکپارچه شهری، عدم توجه به قوانین و مقررات ساختمانی و درآمدزایی از عوامل مؤثر بر تخلفات ساختمانی می باشند.