فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۳٬۳۶۱ تا ۴۳٬۳۸۰ مورد از کل ۴۹۸٬۹۳۴ مورد.
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
111 - 126
حوزههای تخصصی:
گردشگری ادبی یکی از انواع گردشگری فرهنگی است که هدف اصلی آن آشنایی با اماکن مربوط به زندگی نویسندگان، شاعران، هنرمندان و آثار آن ها است. ایران نیز با داشتن شعرا و نویسندگان بنام، شرایط مناسبی برای توسعه گردشگری ادبی دارد. در این میان، شهر تهران به دلیل موقعیت سیاسی و وجود مراکز فرهنگی هنری همواره موردتوجه شعرا و نویسندگان کشورمان بوده است؛ بنابراین، توانمندی شایانی برای ایجاد گردشگری ادبی دارد. تحلیل ظرفیت های گردشگری ادبی در سه سطح انجام می شود: فردی، سازمانی و محیطی. هدف از انجام این تحقیق، شناخت و تحلیل «ظرفیت های محیطی» در توسعه گردشگری ادبی شهر تهران است. روش تحقیق در انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی باهدف کاربردی است. به منظور جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری مطالعات پیمایشی شامل دو گروه گردشگران ادبی و جامعه محلی بوده است. یافته های پژوهش نشان داد «انواع گردشگری ادبی» مؤثرترین متغیر ظرفیت محیطی در توسعه گردشگری ادبی در شهر تهران است و پس ازآن «زیرساخت ها» در درجه دوم اولویت قرار دارد. «مکان های ادبی» هم در رده سوم هستند و نسبت به دو مورد مذکور اهمیت کمتری دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد شهر تهران ظرفیت محیطی مناسبی برای ایجاد و توسعه گردشگری ادبی دارد و این ظرفیت می تواند زمینه های برای توسعه گردشگری شهر تهران باشد.
کاربست مدل WEAP در پیش نگری تبخیرتعرق پتانسیل تحت سناریوهای SSP تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبخیرتعرق به عنوان یکی از مولفه های اصلی چرخه ی آبشناسی، از پدیده تغییر اقلیم اثرات قابل توجهی را می پذیرد. هدف اصلی این پژوهش برآورد میزان تبخیرتعرق پتانسیل در دوره زمانی آینده و مقایسه آن با دوره پایه با استفاده از برونداد مدل های اقلیمی جهت اجرای مدل منابع آب WEAP در ایستگاه های منتخب حوضه کرخه می باشد. دوره های 2019-1999 و 2100-2020 به ترتیب به عنوان دوره پایه و دوره آینده در نظر گرفته شد. برونداد دو مدل اقلیمی منتخب بر اساس توصیه های پیشین بنام های MPI-ESM1-2-LR وKIOST-ESM اخذ شده از پایگاه داده های اقلیمیESGF تحت دو سناریوی اقلیمی SSP2-4.5 و SSP5-8.5 و همچنین داده های ایستگاه های همدیدی برای حوضه کرخه در برآورد تبخیرتعرق پتانسیل در دوره های آینده و پایه استفاده شده است. با توجه به خروجی های مدل WEAP میزان تبخیرتعرق پتانسیل تا سال 2100 میلادی روندی افزایشی خواهد داشت، بیشترین میزان افزایش پیش نگری شده درمدل MPI-ESM1-2-LR تحت سناریوی SSP5-8.5 به میزان 89 میلی متر در ماه ژوئن و در مدل KIOST-ESM به میزان 73 میلی متر در ماه بدست آمد. کمترین مقادیر به ترتیب برابر 26 و 5/0- میلی متر در ماه های دسامبر و سپتامبر می باشند. متناظراً این مقادیر تحت سناریوی SSP2-4.5 به ترتیب برابر با 4/85، 3/64، 3/23 و 6/4 - در ماه های ژوئن، می، دسامبر و سپتامبر نسبت به دوره پایه برآورد شد. همچنین میزان تبخیرتعرق پتانسیل در ایستگاه هایی با اقلیم مدیترانه ای معتدل نسبت به ایستگاه هایی با اقلیم خشک معتدل تغییرات بیشتری را تجربه خواهند کرد.
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی با پایداری مسکن، مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۹
17 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، سنجش سطح پایداری مجتمع های مسکونی شهر گرگان و شناسایی نحوه اثرگذاری سرمایه اجتماعی و ابعاد آن بر مفهوم پایداری مسکن می باشد. روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مجتمع های مسکونی شهر گرگان است که تعداد 268 مورد از آن ها با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری مشخص شدند و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته بسته پاسخ استفاده شد که اعتبار آن با استفاده از روش صوری مورد تأیید قرار گرفت. علاوه بر این، سنجش پایایی ابزار سنجش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای مفهوم سرمایه اجتماعی (879/0 =α) و پایداری مسکن (810/0 =α) مورد تأیید قرار گرفت. همچنین یافته ها نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن با متغیر وابسته، یعنی متغیر پایداری مسکن و ابعاد چهارگانه آن رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. نتایج نشان داد که مدل تلفیقی در مطالعه حاضر توانست تا حد قابل قبولی رابطه سرمایه اجتماعی را با مفهوم پایداری مسکن را تبیین نماید. ازاین روی، این الگو می تواند برای سایر نقاط شهری کشور جهت سنجش پایداری مسکن بر حسب تأثیر سرمایه اجتماعی مفید واقع شود
عوامل مؤثر بر موفقیت زنجیره تأمین گردشگری سلامت، مورد مطالعه: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
169 - 181
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع زنجیره تأمین، گردشگری سلامت است که فرصت خوبی را برای کشورهای درحال توسعه فراهم می کند تا با ارائه خدمات باکیفیت و ارزان گردشگران سلامت را از کشورهای مختلف جهان جذب کنند؛ اما تاکنون پژوهش چندانی در این زمینه انجام نشده است. به همین منظور، هدف این پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر موفقیت زنجیره تأمین گردشگری سلامت شهر شیراز بود. روش پژوهش توصیفی پیمایشی است. 56 نفر از گردشگران سلامت که به شهر شیراز سفر کرده بودند، به صورت غیر تصادفی انتخاب و مصاحبه شدند. داده ها و سناریوها با استفاده از تکنیک نگاشت شناختی فازی تحلیل و مدل پژوهش با استفاده از تحلیل شبکه های اجتماعی طراحی شدند که بدین منظور از نرم افزارهای FCMapper و Ucinet استفاده شد. در راستای موفقیت زنجیره تأمین گردشگری سلامت شهر شیراز، عوامل متعددی دخیل هستند که از میان عوامل برنامه ریزی راهبردی مناسب، انعطاف پذیری در ارائه خدمات و سیاست دولت برای توسعه گردشگری سلامت به ترتیب بیشترین اهمیت را داشتند؛ زیرا از مرکزیت بیشتری برخوردار بودند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با تدوین برنامه راهبردی بلندمدت به منظور تخصصی سازی بیمارستان ها و مجهز نمودن بیمارستان ها و مراکز درمانی و بهبود زیرساخت های گردشگری و درمانی، ایجاد شرایطی به منظور ارائه خدمات متنوع به گردشگران با شرایط و موقعیت های مالی و اجتماعی متفاوت بتوان موجب افزایش تعداد گردشگران شد.
بررسی مؤلفه های هوش اخلاقی در کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
91 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های هوش اخلاقی در کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی بوده است و برای انجام دادن تحقیق از روش توصیفی ازنوع تحلیل محتوا استفاده کرده ایم. کتاب های درسی هدیه های آسمان دوره ابتدایی پایه های دوم تا ششم به عنوان جامعه آماری انتخاب شده اند. نمونه گیری با استفاده از روش تمام شماری صورت گرفته و حجم نمونه برابر با حجم جامعه بوده است. ابزار گردآوری داده ها نیز چک لیست هوش اخلاقی بوده که براساس سازه ها و مؤلفه های نظریه هوش اخلاقی بوربا تهیه شده است و پنج متخصص آن را تأیید کرده اند. شاخص توافق بین این متخصصان، 5/4 محاسبه شده است. واحدهای تحلیل، متن (جملات و پاراگراف ها، جدول ها و نظرات حاشیه ای)، سؤالات و تصاویر بوده اند و به منظور احراز روایی و پایایی داده ها از فرایند خوانش و تفسیر موازی استفاده کردیم. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات آنتروپی شانون انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد به طور کلی، به مؤلفه های خویشتن داری، همدلی، وجدان، احترام، انصاف و مهربانی در کتاب های درسی موردبررسی به صورت متوازن و متناسب توجه نشده است؛ همچنین برپایه یافته های این تحقیق، در محتوای کتاب درسی هدیه های آسمان به مؤلفه مهربانی نسبت به دیگر مؤلفه ها به بیشترین میزان توجه شده و از آن سوی، کمترین توجه به مؤلفه خویشتن داری اختصاص یافته است؛ بر این اساس، نسبت متوازن در توزیع مؤلفه های هوش اخلاقی در کتاب های درسی هدیه های آسمان دوره ابتدایی رعایت نشده و بنابراین، چگونگی توزیع مؤلفه های هوش اخلاقی در این کتاب ها نیازمند بازنگری و بازنویسی است.
پیشبینی درگیری تحصیلی و خوشبینی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیت تاریک(ماکیاولیسم، خودشیفته، پسیکوپات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
56 - 67
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش ویژگی های شخصیت به عنوان یکی از مهم ترین آیتم ها در موفقیت، پیشرفت و افت تحصیلی دانش آموزان به حساب می آید. در همین راستا، هدف از پژوهش حاضر پیش بینی درگیریتحصیلی، خوشبینی تحصیلی، بر اساس ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولیسم، خودشیفته، جامعه ستیز) در دانش آموزان مقطع متوسطه بود. جامعه ی مورد پژوهش را کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) دوره متوسطه دوم (پایه ی دهم، یازده و دوازدهم) منطقه 18 شهر تهران تشکیل می دهند (8244 نفر) که در سال 1402-1401 به تحصیل اشتغال داشتند. بر اساس جدول مورگان، حجم نمونه برابر با 368 نفر (202 دختر، 166پسر) براساس روش تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس پرسشنامه ی درگیری تحصیلی آپلتون و همکاران، خوشبینی تحصیلی دانش آموز (شان- موران، بانکول، میشل و مور) و شخصیت تاریک (جونسون و وبستر) توسط هر آزمودنی تکمیل گشت. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون معناداری ضرایب همبستگی، و رگرسیون گام به گام انجام شد. یافته ها نشان داد که بین درگیری تحصیلی، خوشبینی تحصیلی با ویژگی های شخصیت تاریک همبستگی منفی و معنا داری وجود داشت (به ترتیب 754/0-، 779/0-)، به همین ترتیب نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولیسم، پسیکوپات، خودشیفته) می تواند متغیرهای درگیری، خوشبینی را در سطح 95% پیش بینی کند و جهت رابطه به صورت معکوس می باشد، لذا می توان نتیجه گرفت که ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولیسسم، پسیکوپات، خودشیفته) روی متغیرهای تحصیلی ذکرشده تأثیرگذار می باشد
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر مولفه های هیجان تحصیلی و خودکنترلی دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) بر روی مولفه های هیجان تحصیلی و خودکنترلی دانش آموزان 7 تا 11 سال مبتلا به اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی انجام گرفته است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامه های هیجان تحصیلی پکران، گوتر و فرانزل (2005) و خودکنترلی تانجی و بامیستر و بون (2004) 30 نفر از دانش آموزان دارای نارسایی توجه / بیش فعالی، به طور هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه فنون DBT را بر اساس بسته آموزشی آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. پس از اجرای DBT ، مجدداً مولفه های هیجان تحصیلی و خودکنترلی اعضای هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) و تک متغیری (آنکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. تحلیل مانکوا برای مولفه های هیجان تحصیلی و خودکنترلی در هر دو گروه تفاوت معنادار را نشان داد و تحلیل آنکوا برای خودکنترلی و مولفه های هیجان تحصیلی مانند لذت از کلاس، خشم و خستگی در هر دو گروه تفاوت معناداری را نشان داد اما در مورد برخی از مولفه های هیجان تحصیلی مانند اضطراب، شرم، غرور و ناامیدی بین دو گروه تفاوت معنادار را نشان نداد. یافته های این پژوهش در همسویی با نتایج پژوهش های مشابه حاکی از آن است، روش DBT می تواند نقش موثری درمولفه های هیجان تحصیلی و خودکنترلی دانش آموزان 7 تا 11 سال دارای نارسایی توجه/ بیش فعالی داشته باشد.
مروری ارزیابانه بر کاربرد هوش مصنوعی در آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
84 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی کاربردهای هوش مصنوعی در آموزش عمومی با رویکرد مرور ارزیابانه بود.روش و ابزار: این پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی بوده که با روش مرور ارزیابانه بر مبنای چارچوب روش شناختی پنج مرحله ای امالی و آرکسی انجام شده است. تیم سنتزپژوهی متشکل از سه نفر متخصص برنامه ریزی درسی، یک نفر مسلط به روش پژوهش سنتزپژوهی و یک نفر متخصص جست و جو در پایگاه های اطلاعاتی بود. 52 منبع پژوهشی مرتبط با معیارهای پذیرش شامل مقالات با موضوعات بررسی سیستماتیک هوش مصنوعی در آموزش، چگونگی نقش هوش مصنوعی در تولید، تقویت آموزش و یادگیری در حال و آینده و تاثیر هوش مصنوعی در تسهیل و تسریع آموزش و یادگیری مبنای تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتیجه آن استخراج سه مضمون سازمان دهنده نقش هوش مصنوعی در یادگیری، نقش هوش مصنوعی در تدریس و نقش هوش مصنوعی در ارزشیابی آموزشی است. اعتبار داده ها با استفاده از سه تکنیک اعتبارپذیری، انتقال پذیری و هم سوسازی داده ها و اعتماد به داده ها با هدایت دقیق جریان جمع آوری اطلاعات و هم سوسازی پژوهش گران تائید شد.نتایج: به طور کلی یافته های این مقاله نشان داد که هوش مصنوعی در صورت کاربرد درست و مسئولانه، با برخورداری از مزیت داده محوری و ایجاد زمینه وسیع و نامحدود آموزش باعث یادگیری اثربخش می شود. همچنین مسیر بالقوه سیستم های گفت وگوی انسان و ماشین در آینده را ترسیم کرده و بینشی عمیق از اهداف و عملکرد های آموزشی و یادگیری آتی را نشان می دهد.
پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک های حل تعارض زوجین، شفقت خود و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۰
1 - 36
حوزههای تخصصی:
ازدواج های موفق اثرات مثبتی بر بهزیستی افراد دارند و تعهد زناشویی یکی از مؤلفه های ازدواج موفق است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک های حل تعارض زوجین، شفقت خود و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان متأهل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 بود که 211 نفر از آنان (117 زن و 94 مرد) با روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997)، پرسشنامه ی سبک های حل تعارض رحیم (رحیم، 1983)، پرسشنامه ی شفقت خود (نف، 2003 ب)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی (گنیه، 2003) و مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط (لاگاردیا، رایان، کوچمن و دسی، 2000) بود. داده های به دست آمده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش به ترتیب، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در سطح عمومی، سبک های حل تعارض غیرسازنده، شفقت خود، سبک های حل تعارض سازنده و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در ارتباط با همسر بیشترین سهم را در پیش بینی تعهد زناشویی دارند و به طور مشترک 40 درصد از واریانس تعهد زناشویی را پیش بینی می کنند. این یافته ها حاکی از آن اند که با افزایش ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در سطح عمومی و در ارتباط با همسر، سبک های حل تعارض سازنده و شفقت خود و کاهش سبک های حل تعارض غیرسازنده، تعهد زناشویی افزایش می یابد. از نتایج پژوهش حاضر می توان در تدوین برنامه های آموزشی پیش از ازدواج، توانمندسازی زوجین و مداخلات زوج درمانی استفاده کرد.
شناسایی مؤلفه های ارزیابی پویا و اثربخشی آن بر آموزش زبان انگلیسی در دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برای ارزیابی عملکرد تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف، ارزیابی پویا نسبت به ارزیابی های ثابت
از اهمیت بیشتری برخوردار است. این روش برای دانش آموزان کم توان ذهنی که با اختلال خواندن هستند و مشکلات
فرهنگی-اجتماعی برای یادگیری زبان دوم دارند، اثربخش تر می باشد. ازاین رو، مطالعه حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های
ارزیابی پویا و اثربخشی آن بر آموزش زبان انگلیسی در دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف انجام گرفت.
روش: روش پژوهش حاضر ترکیبی از 2 بخش کمی و کیفی است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش را خبرگان و
صاحب نظران آموزشی و بخش کمی را دانش آموزان کم توان ذهنی منطقه یک شهر کرمانشاه در سال 1400 تشکیل دادند.
حجم نمونه در بخش کیفی تعداد 10 صاحب نظر و در بخش کمی براساس روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر بود که به روش
گمارش تصادفی در 2 گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. برای شناسایی مؤلفه های عوامل رشددهنده و توانمندسازی از
روش کیفی و طی مراحل کدگذاری )باز، محوری، انتخابی( استفاده و در آخر برای تحلیل عاملی شاخص ها از روش معادلات
ساختاری استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل یافته ها در بخش کمی از آمار توصیفی و آمار استنباطی و از نرم افزار SPSS
استفاده شد.
یافته ها: متغیر مستقل ) گروه( تأثیر معناداری بر متغیرهای وابسته راهبردهای شناختی، حافظه، جبران، فراشناختی، بُعد
اجتماعی، بُعد عاطفی و منفی نگری داشته است.
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از نظر مصاحبه کنندگان 2 مؤلفه توانمندساز و رشددهنده را شناسایی کرد. نتایج نشان
داد برنامه ارزیابی پویا بر راهبردهای شناختی، حافظه، جبران، فراشناختی، اجتماعی، عاطفی و منفی گرایی مؤثر بوده است.
چالش های کانون اصلاح و تربیت در بازپروری کودکان و نوجوانان بزهکار؛ مطالعه موردی کانون کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی دادگستری سال ۸۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
25 - 48
حوزههای تخصصی:
کانون های اصلاح و تربیت ازجمله نهادهای تربیتی هستند که با رویکرد پیشگیری از ارتکاب جرایم و اصلاح و تربیت اطفال معارض قانون، نقش مهمی در بازپروری و رفع حالات خطرناک طفل بزهکار ایفا می کنند. با توجه به نقش تربیتی این نهاد در بازپروری اطفال و نوجوانان معارض قانون، لازم است ضمن بررسی علمی رویکرد این مراکز، چالش های آن مورد تحلیل قرار گیرد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر شناخت رویکرد درمانی و سیاست بازپرورانه و تربیتی کانون اصلاح و تربیت در جهت بازپروری اطفال و نوجوانان بزهکار است. روش شناسی پژوهش حاضر مبتنی بر روش کیفی نظریه زمینه ای است. حجم نمونه این مطالعه را 30 نفر از نوجوانان مستقر در کانون اصلاح و تربیت استان کرمان تشکیل می دهند. برای انتخاب مشارکت کنندگان این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند بهره برده و استفاده از استراتژی حداکثر تنوع و معیار اشباع نظری بهره برده شد. پس از انجام مصاحبه عمیق، نهایتاً تجزیه و تحلیل داده ها منجر به خلق هفت مقوله گردید که عبارتند از آموزش اجباری، فضای پادگانی، فراق خانواده، ادراک تبعیض و نابرابری، بازتولید خشونت، فقدان نظارت بعد از خروج، یادگیری مجرمیت. به طور کلی یافته ها نشان می دهد که برنامه ها و تدابیر نگهداری اطفال و نوجوانان از رویکردهای علمی نوین فاصله زیادی داشته و اتخاذ سیاست نگهداری سخت گیرانه بدون توجه به نیازهای اطفال و فراهم نمودن بسترهای حمایت بعد از خروج، نمی تواند منجر به اصلاح، بازپروری و بازسازی شخصیت طفل معارض قانون گردد. پیشنهاد می شود برنامه ریزی پیرامون ترسیم نقشه راه خصوصاً توجه به رویکردهای نوین عدالت ترمیمی، اصلاح مواد قانونی مرتبط با میانجیگری و امکان ارجاع به میانجیگر در تمام جرایم اطفال و نوجوانان، استفاده از سایر برنامه های مبتنی بر عدالت ترمیمی نظیر ایجاد حلقه های اجتماعی درمان و مشارکت طفل در تصمیم گیری با توجه به اصل رعایت مصالح و منافع عالی کودک مد نظر قرار گیرد.
مصونیت یابی در زندان از طریق توسل به خشونت؛ پیش فرض های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی دادگستری سال ۸۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
289 - 329
حوزههای تخصصی:
زندان محیطی است که زندانیان در شرایطی مشحون از روابط قدرت، هنوز منطقی رفتار می کنند؛ از این رو نمی توان گفت زندانیان خشونت را برای لذت بردن از خشونت انجام می دهند. انتخاب رویکرد «خشونت برای خشونت» در تحلیل و تبیین خشونت زندان نادرست است. خشونت زندان، منطق خاص خود را دارد و دقیقاً از مناسبات عقلانی پیروی می کند، اما چگونه می توان خشونت ورزیدن را در چارچوب رفتار منطقی و عقلانی تبیین کرد؟ پاسخ این پرسش را باید در فرهنگ زندان جست وجو کرد. این فرهنگ زندان است که رفتار منطقی و غیرمنطقی را ترسیم می کند. پرسش مقاله حاضر آن است که، نقش فرهنگ در تنظیم خشونت در زندان چیست و تأثیر فرهنگ بر جریان سازی و تشدید خشونت چگونه است. برای فهم بهتر پیش فرض های فرهنگی تشدید کننده خشونت در زندان، از روش مصاحبه عمیق با بیست نفر از زندانیان دو زندان در یکی از استان های شمالی کشور بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد پیش فرض های فرهنگی بازتولید شده در فرهنگ زندان، در مجموع موجب شکل گیری ذهنیت مصونیت یابی از طریق توسل به خشونت می شوند. زندانیان به این درک فرهنگی می رسند که برای بزه دیده نشدن درون زندان، باید به خشونت متوسل شوند. زندانیان معروف به زندانیان سفت، زندانیانی محسوب می شوند که در برابر کوچک ترین بی احترامی، شدیدترین واکنش را نشان می دهند و در صورت مورد تعرض قرار گرفتن، به خوبی مقاومت می کنند و حتماً انتقام تعرض را می گیرند. همچنین زندانی سفت در هر اختلافی اولین گزینه حل اختلاف را متوسل شدن به خشونت می داند. در مقابل، زندانیان نرم که مطابق این الگوی فرهنگ زندان رفتار نمی کنند، دائم در معرض بزه دیدگی هستند.
تبیین جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی با رفتارهای زیست محیطی مسئولانه (مورد مطالعه: شهروندان بالای 18 ساله شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
117 - 136
حوزههای تخصصی:
امروزه معضلات محیط زیست به بخش جدایی ناپذیر زندگی اجتماعی ما تبدیل شده است؛ از این رو برای کاهش آسیب های واردشده به محیط زیست نیازمند اتخاذ کنش های جمعی و در نتیجه رفتارهای مسئولانه هستیم. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تبیین نقش سرمایه اجتماعی بر رفتارهای زیست محیطی مسئولانه در بستر حوزه های عمومی با استفاده از نظریات هابرماس و پاتنام به عنوان چارچوب نظری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه شهروندان بالای ۱۸ سال شهر تهران بودند که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر تعیین شد که این تعداد را به ۴۰۰ نفر افزایش دادیم. شیوه نمونه گیری نیز به صورت خوشه ای چند مرحله ای بود و از پرسش نامه ساخت مند به منظور گردآوری داده ها استفاده شد. پس از تعیین اعتبار و پایایی تحقق و انجام آزمون نرمال بودن، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر و شاخص های مطلوب برازش مدل ساختاری، بیان کننده معناداری و تبیین مناسب کلیه مؤلفه ها برای بررسی رفتارهای مسئولانه زیست محیطی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین اعتماد فردی (۳۴۵/۰)، اعتماد اجتماعی (۴۱۴/۰)، اعتماد نهادی (۳۰۱/۰)، مشارکت اجتماعی رسمی (۴۰۹/۰)، مشارکت اجتماعی غیررسمی (۵۱۲/۰) و هنجارهای متقابل اجتماعی (۵۵۵/۰) با رفتارهای مسئولانه زیست محیطی، رابطه معناداری وجود دارد. ضریب رگرسیونی نیز نشان می دهد که متغیرهای مستقل می توانند ۳۲ درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. نتایج حاکی از این است که سرمایه اجتماعی با خلق ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، زمینه را برای رفتارهای مسئولانه زیست محیطی فراهم می سازد.
ارائه مدل بازاریابی دیجیتالی شرکت بین المللی کارفور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
443 - 458
حوزههای تخصصی:
تحول دیجیتال به «فرایند استفاده از فناوری های دیجیتال برای ایجاد یا اصلاح فرآیندهای کسب وکار، فرهنگ و تجربیات مشتری جدید برای برآوردن نیازهای تجاری و بازار» اشاره دارد. این مطالعه با هدف ارائه مدل بازاریابی دیجیتالی شرکت بین المللی کارفور انجام شده است. روش پژوهش مطالعه حاضر با رویکرد کیفی انجام شده است. جهت گردآوری داده ها به تدوین سؤالات مصاحبه مبادرت ورزیده شد. جامعه آماری شامل 10 نفر از خبرگان حائز شرایط بوده اند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و غیر احتمالی انتخاب شدند و با آنها مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام گرفت. گام اول مطالعه حاضر با استفاده از روش تحلیل کیفی مضمون (رویکرد ویرایش مصاحبه، تلخیص آنها و تفسیر مفاهیم و کلمات) برای شناسایی مقوله های اصلی و فرعی پژوهش استفاده شده است. برای تحلیل کیفی از نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. در مجموع الگوی به دست آمده مشتمل بر 8 مضمون اصلی است که شامل هوش بازاریابی، زیرساخت های لازم، عملکرد نوآورانه، بازاریابی محتوا، نیروی انسانی متخصص، بازاریابی دیجیتالی، رقابت پذیری و وفاداری مشتریان می باشد. یکی از مهمترین مزایای ارتباطات دیجیتال، توانایی پشتیبانی از بازخورد، تعامل و پاسخ است - عاملی که اطلاعات حیاتی را برای مشتریان فراهم می کند و می تواند برای تنظیم دقیق ارتباطات استفاده شود.
بررسی نگرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی نسبت به موضوع تحول در علوم انسانی (مورد مطالعه: دانشکده علوم اقتصادی و اداری دانشگاه قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی نسبت به مقوله تحول در علوم انسانی در ابعاد سه گانه نگرش شامل شناختی، عاطفی و رفتاری بوده است. روش: این تحقیق از نظر هدف یک تحقیق کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی محسوب شده است. جامعه آماری این تحقیق دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده علوم اقتصادی و اداری دانشگاه قم بود که با استفاده از فرمول کوکران ۱۷۶ نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. اعتبار ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته بوده که اعتبار آن، بررسی و مورد تایید قرار گرفت. برای بررسی روایی محتوایی از شاخص CVR و برای روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی و نرم افزار PLS3 استفاده شد. همچنین پایایی ابزار اندازه گیری از روش هایی مانند آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، متوسط واریانس استخراج شده و ... بررسی و مورد تایید قرار گرفت. آزمون فرضیات پژوهش، با استفاده از نرم افزارSPSS23 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که نگرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی دانشگاه قم نسبت به موضوع تحول در علوم انسانی مثبت بوده و به ترتیب بعد عاطفی، شناختی و رفتاری در رتبه های اول تا سوم قرار دارند. همچنین دانشجویان آقا نگرش بهتری نسبت به خانم ها در این زمینه دارند.
مرگ و زندگی در اشعار حسین منزوی و بازتاب آن در نگارگری مکتب قزوین صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
819 - 830
حوزههای تخصصی:
حسین منزوی راز زندگی و مرگ آدمی را در عاشقی می داند. او باور داشته است که اگر عشق نبود کسی نمی توانست قصه حیات را تفسیر کند. او به جهان پس از مرگ باور دارد و بهترین مرگ را شهادت می داند. این پژوهش در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که اشعار منزوی نگاه او را بیشتر به مرگ نشان می دهد یا زندگی. همچنین روش این تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و یافته های این پژوهش نگاه منزوی را که بیشتر متوجه زندگی و عشق است بازمی نمایاند، ولی درعین حال مرگ نیز چون فصلی از زندگی به شمار می آید و زیبا و با شکوه است. درنتیجه، آثار وی نشان می دهد که باور مرگ امکان بهره وری از زندگی را افزایش داده و به شادمانگی در زندگی کمک می کند. موضوع مرگ و زندگی به شکلی ملموس در نگاره های مکتب قزوین دوره صفوی نیز نمود یافته است. پرداختن به مفاهیمی چون عشق، روزمرگی و مرگ از مختصات این ویژگی است.اهداف پژوهش:بررسی چیستی و چرایی زندگی و توجه به مرگ و مرگ اندیشی در شعر حسین منزوی.بررسی مرگ و زندگی در نگاره های مکتب قزوین دوره صفوی.سؤالات پژوهش: زندگی و مرگ نمودی در اشعار حسین منزوی چه نمودی یافته است؟مرگ و زندگی در نگاره های مکتب قزوین دوره صفوی چگونه بازتاب یافته است؟
مفهوم واژه ی پارسی باستان bāji-در منابع دوره ی هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی ملل bāji- پرداز مندرج در کتیبه های هخامنشی، با فهرست هرودوت از شهربی های خراج گزار و نیز برداشت متاخر از مفهوم واژه ی باج/ باژ در فارسی میانه و نو، سبب شده که bāji-، غالبا در معنای خراج و گزیتی در نظر گرفته شود که به صورت موظفی پرداخت می شده است. با این حال، بررسی دقیق تر منابع دوره ی هخامنشی و به ویژه بند ششم از سنگ نبشته ی داریوش اول در نقش رستم DNb و رونوشت ایلامی آن و همین بند از کتیبه ی XPl، در پرتو نوشته های یونانیان و الواح ایلامی بارو و اسناد آرامی، اختیاری بودن bāji- را، حداقل در اوایل دوره ی هخامنشیان، پررنگتر می کند. آنچه که از کتیبه ی DNb برداشت می شود اینکه، bāji- در حد توان و استطاعت پرداخت می شده و غالبا با هدیه ای متقابل از سوی شاه همراه می شده است. فرایند ثبت و ضبط دقیق bāji- و هدیه، همچون صورت های الزام آور از خراج و مالیات، به تدریج تمایز این دو نوع پرداخت را از جهت وظیفه از میان برده است. با این حال، همین تمایز اولیه سبب شده است که حداقل بخشی از پرداخت های شهرب ها و طبقات فرادست به خزانه، در قالب کالاهای نفیس و هنرمندانه صورت گیرد که می توان آن را، یکی از عوامل گسترش هنرهای ایرانی در دوره ی هخامنشیان دانست.
تحلیل ارتباط کمال طلبی و اضطراب در آثار و اندیشه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
35 - 61
حوزههای تخصصی:
«کمال طلبی» به معنای تعیین استانداردها و معیارهای بسیار بالا و مطلق اندیشانه در ساحت های مختلف زندگی و فعالیت های انسانی است که برای نائل شدن به هدفی مشخص، در مسیری از پیش تعیین شده تعریف می شود. حرکت در مسیر سلوک عرفانی، مستلزم رعایت ضوابط و اصول مشخصی است تا کیفیت لازم برای رسیدن به فنا و حقیقت مطلق فراهم شود. عطار استانداردها و انتظارات بسیار بالا و دشواری برای سالک مشخص می کند و این حالت، تا ساحت زندگی فردی و اجتماعی سالک نیز گسترش می یابد. «اضطراب» و «کمال طلبی» ارتباط دوسویه و متقابل دارند و ریشه آن را می توان در اضطرابِ وجودیِ شاعر در برخورد با مسیر کیفی و انتزاعیِ سلوک دنبال کرد. «اضطراب» حاصل از هبوط، مطلق بودن ذاتی و همه جانبه خداوند، ناکامی آدمی در حفظ جایگاهش در بهشت و اضطرابِ وابستگی به پست ترین نقطه ممکن، به صورت تلاش برای جبران حدأکثری و اعاده حیثیت انسان در ساحتِ اندیشه عطار منعکس می شود. مهم ترین نتیجه «کمال طلبی» عطار، نگاه مقوله ای یا «همه یا هیچ» است که قرار گرفتن در میانه مسیر سلوک را نمی پذیرد و صرفاً رسیدن به نهایت سلوک را قبول دارد. وسواس مذهبی و تأکید بر اعمال عبادی که فراتر از احکام دینی است، از دیگر نتایج «کمال طلبی» است. عطار با روایت داستانِ «کمال طلبی» بزرگان عرفان و تصوف، دیدگاه اصلی خود را در کیفیت سلوک و چگونگی حرکت سالک، بازآفرینی می کند.
سیاست گذاری آینده پژوهانه در حوزه پژوهش و فناوری وزارت عتف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف: ما در جهان مدرن امروز شاهد افزایش تنوع، تعدد، سرعت، گستردگی و شدت تغییرات از یک سو و پیچیدگی روابط پدیده های جهان از سوی دیگر هستیم. از عصر آشوبناک حاضر تحت عنوان عصر مبتنی بر دانش و دانایی یاد می شود. ما امروزه با بسط و گسترش علوم میان رشته ای در نهادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فناوانه مواجهیم. بنابراین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تلاش می کند هم سو با تحولات اجتماعی و در راستای تحقق ایده خلق آینده های مطلوب و سیاست گذاری و برنامه ریزی بلندمدت؛ آینده پژوهی را به عنوان یک اولویت و پیش نیاز در حوزه سیاست گذاری و برنامه ریزی در نظام دانشگاهی برگزیند. هم سو با تحقق این راهبرد، مقاله پیش روی با هدف ضرورت کاربست آینده پژوهی در فرایند سیاست گذاری و در راستای تحقق آینده مطلوب در حوزه پژوهش و فناوری وزارت عتف نگاشته شده است. نتایج حاصل از این مقاله قادر خواهد بود در قالب توصیه نگاری و بسته سیاستی طیف وسیعی از اقدامات فعلی در حوزه تحقیق را مورد ارزیابی، رهنمون و یا اصلاح قرار دهد.روش: برای شناسایی عوامل کلیدی، نیروهای یپیشران و تهدیدهای ناشی از تغییرات همچنین ارائه راهبردها و اقدامات سیاستی مناسب؛ تلاش شد با رویکرد کیفی - اکتشافی از روش های مطالعه کتابخانه ای، بررسی اسناد، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته؛ پرسشنامه؛ جلسات کارشناسی؛ کد گذاری داده ها و نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شود.یافته ها: بررسی و تحلیل اسناد بالادستی مبتنی بر ضرورت کاربست آینده پژوهی در حوزه تحقیق؛ شناسایی فرایندها، موانع و چالش های کاربست آینده پژوهی در حوزه تحقیق؛ انباشت گسترده و غلیظ داده ها پیرامون حوزه تحقیق، تحلیل داده ها و احصای مفاهیم علمی از درون آن ها به .......
شناسایی و تبیین پیشران های مؤثر بر توسعه گردشگری با رویکرد آینده پژوهی (مورد مطالعه: منطقه آزاد تجاری- صنعتی انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
222 - 253
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین پیشران هایی است که بر توسعه آینده صنعت گردشگری منطقه آزاد انزلی اثرگذار هستند تا از این طریق بتوان برخلاف مطالعات تبیینی که تنها یک آینده مشخص را پیش بینی می کنند، به خلق چند آینده ممکن، باورپذیر و محتمل پرداخته و درنهایت، به ساخت آینده مطلوب و مرجح دست یابد. در این راستا، پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی و با رویکرد اکتشافی آینده پژوهی، در پی شناسایی مهم ترین پیشران هایی است که بر توسعه آینده صنعت گردشگری منطقه آزاد انزلی تأثیرگذار هستند.روش: این تحقیق، با روشی توصیفی – تحلیلی و با رویکرد اکتشافی آینده پژوهی و با مصاحبه از 20 نفر از خبرگان و متخصصان مسلّط بر موضوع و منطقه مورد مطالعه، به صورت هدفمند، پیشران های کلیدی با روش تحلیل مضمون شناسایی گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل ساختاری و تکنیک تحلیل اثرات متقاطع و با بهره گیری از نرم افزار میک مک، میزان اثرگذاری و وابستگی هریک از آن ها با یکدیگر مشخص شد.یافته ها: نتایج پژوهش، حاکی از آن است که از میان 24 پیشران شناسایی شده، حرکت از سمت اقتصاد محصول محور به سمت اقتصاد خدمات (تجربه) محور، توجه به تخریب خلّاق در برابر توسعه طرح های تکراری در حوزه گردشگری، خلق جاذبه های مکمل، با توجه به مزیت های رقابتی منطقه، شفاف سازی فرایندی در هدایت سرمایه گذاری های گردشگری، توجه به مدیریت برند منطقه در حوزه تجارت کالا، استفاده از آموزش های کاربردی برای مردم محلی و کسب و کارها، استفاده از ظرفیت های بخش خصوصی در اشکال مختلف و سرمایه گذاری در گردشگری سلامت، به ترتیب اثرگذارترین پیشران ها در توسعه آتی منطقه خواهند بود.نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که شناسایی عناصر کلیدی که مؤثر بر توسعه پایدار گردشگری منطقه آزاد انزلی، نقشی حیاتی در پایداری اقتصادی منطقه در بلندمدت خواهد داشت و درنهایت رقابت پذیری مقصد را در برابر سایر مقصدها در آینده افزایش خواهد داد که در آن، همه ذی نفعان از توسعه گردشگری سود خواهند برد.