فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۴٬۴۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از نقوش سنتی فرش ایران نقش هراتی است. این نقش از نظر لغوی منسوب به هرات و دراصطلاح، ساختاری است متشکل از دو برگ –یا دو برگ ماهی شکل _ متقابل و قرینه که گل شاخص و درشتی را در برگرفته اند.در این نوشتار سعی بر آن است که ضمن توصیف دقیق این نقش ، ساختار فرمی آن تحلیل شده و انواع آن در واگیره , متن و حاشیه فرش معرفی گردد. مطالعه سیر تحول این نقش نشان می دهد که روش ها و سلائق بافندگان هرمنطقه از نقطه نظر سبک بافت ، اندازه واگیره ، نقشمایه های به کار رفته ، شیوه طراحی و رنگ بندی, موجب تغییرات ، تنوع و اطلاق اسامی متعدد به این نقش شده است که خود، عامل مهمی درشناسایی محل بافت آن به شمار می آید. درروند تحولات این نقش ، همچنان دو ویژه گی تداعی حرکت نقشمایه های اصلی به دور نقشمایه مرکزی و استفاده ازحاشیه های خاص _ سماوری و یا دوستکامی_ پابرجا مانده است. همچنین به دلیل کاربرد مسلط نقشمایه ماهی و یا برگ مشابه ماهی ، این نقش تقریبا در تمامی مراکز بافت ایران، "ماهی"، " ماهی درهم"،"حوض و ماهی" نامیده شده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است.
بررسی هرمنوتیک پل ریکور و تأویل مخاطب از اثر هنری با تکیه بر عنوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
19 - 26
حوزههای تخصصی:
در ازدحام دگرگونی های هنری سده ی بیستم، آثار نقاشی نیز «عنوان» های گوناگونی به خود پذیرفته اند؛ در بررسی این عنوان ها با گذر از علل انتخاب آنها، نقش عنوان در رویارویی با مخاطب و چگونگی تأثیر بر تأویل مخاطب مطرح می گردد؛ که این پژوهش نیز از منظر هرمنوتیک ریکور قصد بررسی این تاثیرپذیری را دارد. در هرمنوتیک ریکور با مطرح شدن اثر هنری همچون گفتمان، مخاطب و متن، اهمیتی بیش از مؤلف آن می یابند. اثر به جهانی ارجاع دارد که رویاروی جهان مخاطب قرار می گیرد و مخاطب با طی کردن مراحل تأویل ریکور یعنی تبیین، فهم، و خویشتن فهمی، اثر را تأویل می کند. می توان نقشی برای عنوان در این فرآیند در نظر گرفت. عنوان می تواند بخشی از استراتژی مؤلف باشد و با کارکردی همچون استعاره، و یا ابداع پیرنگ، موجب نوآوری معنایی گردد. همان طور که نقاش سده ی بیستم، خلاقانه در انتخاب عنوان اثر هر چه بیشتر با مخاطب درگیر شده، نوآوری معنایی را از او طلب می کند؛ تا مخاطب با هر تأویل، معنا را بازآفریده، پیکربندی متن را دگرگون سازد. شیوه ی پیشبرد این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای-کاربردی، از نظر روش، تطبیقی-تحلیلی می باشد. همچنین داده ها با روش کتابخانه ای-ترکیبی گردآوری شده ، به صورت کیفی، از طریق منطق و استدلال مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته اند.
مطالعه تطبیقی نشانه های بصری در آینه کاری ایرانی و هنر فتوکلاژ (مورد مطالعاتی فتوکلاژهای دیوید هاکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
81 - 95
حوزههای تخصصی:
آینه کاری ایرانی گونه ای دیوارنگاری به شمار می آید ولی به اعتبار ویژگی های بینشی، مضمونی و ساختاری، با انواع دیگر دیوارنگاری در جهان متفاوت است؛ در حقیقت ما در آینه کاری شاهد زبان تصویری ویژه ای هستیم که از تعامل میان قطعات خرد شده آینه با نقوش هندسی شکل گرفته است؛ محتوای شکلی این عناصر را فرم های کوچک هندسی، سه گوش های منظم و فرم های ساده شده طبیعی تشکیل داده اند؛ از جهت ظرافت دید، این روش نتایج درخشانی دربرداشته و سبب بوجود آمدن شیوه نوینی از اجرا گردیده که معادل تصویری آن را می توان در اشکال گوناگون هنر نوین بویژه هنر فتوکلاژ مشاهده کرد؛ این مقاله تلاشی است برای پاسخگویی به این مسئله که آیا تشابهی میان نشانه های زیبایی شناختی در آینه کاری ایرانی و فتوکلاژهای دیوید هاکنی وجود دارد؟ از این رو با بهره جستن از روش توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی، به مطالعه پاره ای از وجوه اشتراک نمونه های موردنظر می پردازیم. حاصل تطبیق و نتیجه بررسی ها نشان می دهد که نشانه های بصری بکار رفته در آینه کاری ایرانی و فتوکلاژهای دیوید هاکنی فارغ از مجموع شرایط زمانی و مکانی به صورت مشابه بکار رفته است.
مطالعه بازشناسی مواد، مصالح و تکنیک ساخت موزاییک های تزیینی ساسانی (کاخ بیشاپور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
37 - 48
حوزههای تخصصی:
هنر موزاییک کاری به عنوان یک عنصر تزیینی در بنا، از قدمتی چندین هزار ساله برخوردار بوده و در تمدن های مصر، بین النهرین، یونان، روم و بیزانس بطور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. اما این هنر در ایران باستان با اقبال چندانی مواجه نبوده و تنها در سطحی اندک در دوره ساسانی و در حیاط موزاییک کاخ بیشاپور، اجرا گردیده است. پژوهش پیش رو، با استفاده از روشهای علمی– آزمایشگاهی به بررسی و شناخت مواد، مصالح و تکینک های به کار رفته در ساخت این هنر پرداخته و مقایسه ای دارد بین مواد و مصالح و تکنیک های ساخت موزاییک کاری کاخ های ساسانی و هنر موزاییک کاری روم باستان. نتایج حاصل از مطالعات علمی- آزمایشگاهی این پژوهش، ضمن مشخص نمودن مواد و مصالح موزاییک های ساسانی، وجه تشابه این مواد با مواد و مصالح تزیینات موزاییک کاری تمدن روم را نیز مورد بررسی قرار می دهد و تاثیرات متقابل آنها بر یکدیگر را ارزیابی و با توجه به ویژگی های هنری و فنی موزاییک های بیشاپور، سعی در شناسایی هویت ملی سازندگان آنها می نماید. بر بستر مطالعات فنی انجام شده در این پژوهش، امکان بازآفرینی و ساخت تزیین موزاییک کاری با تکنیک دوره ساسانی مهیا گردید. روش تحقیق این پژوهش بر بستر انجام مطالعات تئوریک، مطالعات آزمایشگاهی و تجزیه و تحلیل داده ها در هر بخش از مطالعه استوار است.
چیدمان گرافیک: پژوهشی در قطعات فیگوراتیو دن ویتز در هنر خیابانی نیویورک
حوزههای تخصصی:
دن ویتز از جمله پیشگامان هنر خیابانی است که در شهر بروکلین متولد شد. او کار خود را در سال 1979 تحت تأثیر فرهنگ پانک آغاز نمود. آثار این هنرمند به شیوه هایپررئالیست و با حالتی طعنه آمیز و نیش دار با موضوع فیگور انسانی و گاهی حیوان ارائه می شوند. او حیوانات و انسان ها را در پشت پنجره های میله ای و شبکه های فلزی کثیف موجود در پیاده روها در حالتی زندانی و به دام افتاده به نمایش می گذارد. او آثار خود را چنان با محیط شهری در هم می آمیزد که به ندرت رهگذران متوجه آن ها می شوند و البته در صورت جلب توجه سبب شگفتی و مبهوت شدن را برای عابران فراهم می سازد. مراحل کاری دن ویتز را می توان در سه مرحله: نقاشی دیواری های رنگی، برچسب های دیواری و نصب قطعات بر روی دیوار خلاصه کرد. دن اظهار می دارد آنچه که موجب شکل گیری فرآیند کاری وی شد، نیاز شدید وی برای اجرای هرچه سریع تر اثرش بر روی دیوارها بود.
بررسی و تحلیل نقش برجسته های قاجاری مجموعه سنگ تاق بستان، کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
27 - 36
حوزههای تخصصی:
نقش برجسته ها، یکی از مهم ترین مدارک باستان شناسی جهت شناخت جنبه های تاریک فرهنگ های گذشته به شمار می روند. در مجموعه ی سنگ تاق بستان، 47 نقش برجسته که احتمالاً تزئینات بنایی را تشکیل می دهند، نگهداری می شوند. به نظر می رسد این تزئینات از بنایی خارج از کرمانشاه بدست آمده و هیچ گونه ارتباطی با بناهای قاجاری کرمانشاه نداشته باشند. با توجه به اینکه مجموعه فوق تاکنون مورد مطالعه هنری و باستان شناختی قرار نگرفته ، پژوهش حاضر نخستین تلاشی ست که با این منظور صورت پذیرفته و هدف از آن نیز شناسایی هویت و جریانات مؤثر در شکل گیری آنها می باشد. موضوعات حک شده، صحنه های بزم و جشن درباریان، شکارِ شاهانه در شکارگاه، تک چهره هایی از سربازان تفنگ به دست قاجاری و نقوش گیاهی و گل و مرغ می باشد. مهم ترین سوال پژوهش حاضر عبارتست از؛ دلایل، زمینه ها و الگوهای هنری مؤثر در ایجاد نقش برجسته های مزبور کدامند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوپذیری شاهان قاجار در نقش برجسته سازی از هنر ایران باستان، هنر صفویان و هنر غربی به وضوح مشهود است. به علاوه با مطالعه ی تطبیقی نقوش، احتمالاً این مجموعه مربوط به بنایی اشرافی در شیراز (؟) یا اطراف آن بوده و احتمالاً در زمان فتحعلی شاه بنا شده است. روش بکار رفته نیز استفاده از مطالعات مقایسه ای و منابع دستِ اول دوره ی قاجار به منظور شناسایی ماهیت و جریانات هنری مؤثر بر آنها است.
نشانه شناسی فرهنگی در آثار هنر محیطی
حوزههای تخصصی:
هنر محیطی به عنوان یک جنبش هنری که به نظر می رسد سعی دارد راه حلی برای بحران و معضلات زیست محیطی که امروزه جهان را در برگرفته مطرح کند، برای رسیدن به اهدافش با مدد ازتمامی شرایط خارجی، فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی که می توانند فرد یا گروهی را تحت تاثیر قرار دهند در مسیر اهدافش گام بر می دارد. به تعریفی، هنر محیطی که یکی از شاخه های هنر جدید است، سعی دارد با نگرشی نو به رابطه انسان با طبیعت بپردازد و راهکارهای جدیدی را برای همزیستی با محیط اطراف در اختیارمان بگذارد. با نگاهی دقیق تر به هنر محیطی و زیر شاخه های آن و هنرمندانی که به نوعی در این عرصه گام نهادند، ابعادی آشکار خواهد شد که به همان اندازه ای که طبیعی هستند ، فرهنگی نیز هستند. بنابراین با توجه به نقش علم نشانه شناسی که در این میان سهم بسزایی را در معرفی فرهنگ ها و جهان امروز ایفا می کند؛ و از آنجا که در حوزه نشانه شناسی هیچ چیز خالی از نشانه نیست و از طرفی در هم آمیختگی جهان نشانه و نانشانه موضوعی است قابل تأمل، به همین سبب در این پژوهش، نشانه شناسی فرهنگی، در خصوص رابطه موجود بین "فرهنگ، طبیعت و آثار هنرمحیطی" پرداخته و همچنینبررسی سه اثر از سه هنرمند شاخص هنر محیطیو بررسی نشانه ها در این آثار از طریق رویکرد نشانه شناسی فرهنگی و لایه های زیرین معنایی اثر مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، که بر این اساس ضمن دیدن اشتراک هایی در استفاده از عناصر طبیعت از قبیل (سنگ، چوب، ....) و میرا بودن آن ها به تفاوت های بیانی و نوع بکارگیری عناصر در زیر شاخه های هنر محیطی و آثار این هنرمندان می توان پی برد. علاوه بر آن می توان نتیجه گرفت، این آثار که در طبیعت شکل می گیرند جزئی جدا ناپذیر از طبیعت و فرهنگ انسانی در مناطق مختلف و یا فرهنگ های فراگیرتر هستند. نشانه ها در این آثار دارای بار معنایی فرهنگی –اجتماعی می باشند، چرا که در ابتدا به حفظ محیط زیست و زندگی بشر در سطحی وسیع و در کنار آن به بیان فرهنگ های مشترک جهانی می پردازند.
چیدمان هنرهای تجسمی معاصر: مقایسه تطبیقی تصویر فرشتگان در نگاره های (اسلامی) ایران با نقاشی (دوره های بیزانس و رنسانس) در اروپا
حوزههای تخصصی:
فرشته، موجودی لطیف و نامریی با قدرتی فراتر از زمان و مکان می تواند برتر از مقتضیات بشری سیر کرده و بین آسمان و زمین به حرکت درآید. او مخلوقی آسمانی و رابطی میان خدا و انسان بوده و در آثار هنری اغلب به شکل انسان بالدار ظاهر شده است. فرشته رمزی کهن است که در تمام تمدن ها و ادیان، راهیابی به ملکوت را میسر می سازد. تصویری از خیال که در پی هماهنگی با خدا و کائنات است. بنابراین بسیاری از مفاهیم مقدس با فرشتگان ارتباطی تنگاتنگ دارند. از این رو تصاویر و نقاشی های فرشته از اهمیت بسیاری برخوردار هستند زیرا که ارتباط ادیان و فرهنگ ها را ثابت و روشن می نمایند. در طول تاریخ، فرشتگان را بر اساس اعتقادات و باورهایشان تصویر کرده اند. فرشته ها در هنر قدسی شرق و یا غرب ویژگی های تصویری متفاوت و گاه مشابهی با یکدیگر دارند و گاه نیز از نظر موضوعیت از یکدیگر تمیز داده می شوند به طورمثال می توان گفت که فرشته ها در هنر قدسی شرق و یا غرب (بیزانس، قرون وسطی) موجوداتی روحانی و ملکوتی تصویر شده اند. و درحالی که از دوره رنسانس به بعد فرشته ها اغلب جنبه انسانی و مادی تری پیدا کرده اند.
پژوهش حاضر تلاش دارد وجه تصویر فرشتگان در دو مقطع تاریخی هنر دوران بیزانس و رنسانس را با هنر نگارگری ایرانی از منظر ساختار تصویری بررسی نماید. این پژوهش در راستای شناخت ابعادی از نگارگری ایرانی (پس از اسلام) هم می باشد.
روانکاوی تحولات نقاشی و معماری در بستر تاریخی جنگ جهانی اول تا جنگ دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، موضوع در روند مستمر و پیچیده تاریخ مانند یک فیلم تصور شده و از قالب های جدا و عکس گونة صامت و ایستا بیرون آمده است .اهمیت و دلیل انتخاب این روش پاسخ به نقصانی است که باعث شده اغلب ، آثار هنری نقاش ها و معماران مهم و پرآوازه یا جداگانه بررسی شده و یا تأثیر متقابل آن بر یکدیگر خارج از بستر تاریخی قرار بگیرد و اتفاقات سرنوشت سازی مانند جنگ و انقلاب که زندگی مردم، ارزش ها و سیستم ها را به هم ریخته تا دوباره بسازد، نادیده انگاشته شود .عامل روحی روانی نیز یکی از متغیّرهای این معادله است که در تولید و تحول اثر هنری نقش دارد .این متغیر نیز یا جداگانه بررسی شده و یا در نظر گرفته نمی شود .
این روشی است که بر مبنای آن می خواهیم دلیل دگرگونی ژرف و ظاهراً ناگهانی روحیة طبیعت گرا و رمانتیک کسانی مانند پیِت موندریان ، پیش از جنگ جهانی اول و تحول او به سوی نقاشی های انتزاعی را درک کرده، تأثیر نقاشی های انتزاعی روی معماری مدرن هلندی ها و سبک دِ استیل، به ویژه در معماری گریت ریت ولد 1924 در خانة شرودر، و در غرفة آلمان در نمایشگاه بین المللی بارسلون 1928، اثر میس وان در روهه را بررسی کنیم .
نمونة دیگر چنین تحولی در نتیجه جنگ خانمان سوز اول، لوکوربوزیه است .آثار پس از جنگ وی هیچ مشابهتی با آثار رمانتیک- سنتی پیش از جنگ ندارد .براساس این روش، فرضیات پژوهش را در روند تحقیق مرحله به مرحله، جزء به جزء توصیف و مقایسه کرده و به تحلیل و نتیجه گیری می رسانیم تا بتوانیم دلیل شتاب تغییر و تحولات هنری و معماری معاصر را در بستر بحران های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ُهویتی درک کرده، پیش داوری و قالب های خشک تحلیلی و مجزایی که احکام نظری متداول را دیکته می کند، بشکنیم و دیالکتیک روند شکل گیری پدیده ها را تقویت کنیم .این پژوهش حاصل تحلیل نگارندگان از آثار و مطالعات کتابخانه ای است .
تبیین نظریه شرطی شدن در تبلیغات فرهنگی و تجاری
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی نظریه شرطی شدن که یکی از نظریه های روان شناسی است به ارتباط آن با فنون تبلیغاتی می پردازد. در این راستا شناخت یادگیری ها و پایه های روانی مخاطبان در راستای اهداف تبلیغاتی چه از منظر فرهنگی و چه از منظر تجاری مورد توجه می باشد. بنابراین می توان گفت که اگر سطح مخاطبان را ارتقاء یابد هم پیشرفت تمدن تکنولوژیک و هم پیشرفت زمینه های تبلیغاتی را در سطوح مختلف جامعه شاهد خواهیم بود و این با مطالعه دقیق ارتقاء رفتارشناسی مخاطبان امکان پذیر خواهد بود. هدف اصلی این مقاله بررسی تأثیرات این نظریه در تغییر سطح سلیقه فرهنگی و به پیروی از آن، شرط ها و نقطه ضعف های ذهنی مخاطبان در مواجه با تبلیغات می باشد. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی از منظر علوم انسانی می باشد که از دیدگاه های روانکاوانه و جامعه شناسانه با استفاده از شیوه اسنادی، کتابخانه ای و میدانی مورد بررسی قرار می دهد این روند، بخشی از دانش جدید و گسترده بینامتنی است که با محدودیت های فراوان منابع نوشتاری و تصویری به سیر تکاملی نظریه شرطی شدن در تبلیغات با وجود محدودیت ها می پردازد.
بررسی سنگ نگاره های باستانی اسبقته یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران شاهراه تمدن های باستانی و مهد فرهنگ های قبل تاریخ، هزاران راز نهفته در خود پنهان کرده است. در این میان، سنگ نگاره ها از نو یافته ترین هنرهای ایران هستند که در نقاط مختلف ایران پراکنده اند و هریک نشان و کلامی از دنیای باستان دارند. در این پژوهش، سنگ نگاره های اسبقته (هسبخته) را انتخاب و بررسی کردیم. این آثار که در روستای شواز استان یزد قرار دارند، ازلحاظ قدمت و تنوع نقوش قابل بررسی هستند و نوع بینش و آداب زندگی انسان در آن دوران را نشان می دهند. این مقاله را با روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه انجام دادیم. با بررسی انواع نقوش حکاکی شده در این منطقه، با نمادهای باروری و زایش (بز کوهی و قوچ)، نمادهای مهرپرستی (چلیپا و حلقه مهر)، نماد جهت نما و نقوش حیوانی، انسانی و گیاهی مواجه می شویم که قدمت زیاد سکونت در این منطقه و اعتقادات و آیین های اولیه ساکنان را نشان می دهند.
تکوین معیارهای زیبایی شناسی صفحات وب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بررسی زیبایی در محیط تعاملی وب به معنای توجه به مخاطب به مثابه ی دریافت کننده ای منفعل نیست بلکه به معنی نیاز به روشی برخط است تا بتوان مخاطب را در فرایند طراحی وارد نمود. هدف از پژوهش، پیشنهاد روشی برای اخذ بازخورد مخاطب و تحلیل نتایج به منظور دست یافتن به معیارهای زیبایی شناسی مخاطب محور است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی، همراه مطالعات کتابخانه ای، پژوهش میدانی و مصاحبه است. جهت تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، از شیوه ی تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از روش پیشنهادی «میرینگ»، در سه مقوله؛ وضعیت حرفه ای، مسایل فنی و ویژگی های زیبایی شناسی استفاده شده است. نتایج نشان داد که آنچه سبب تفاوت رفتارها می شود، ناشی از اختلاف فرهنگی است. از این رو، جهت سازماندهی نظام ادراک بصری و ابزار سنجش سطوح انطباق فرهنگی، سه نظریه ی نشانه شناسی، گشتالت و افردنس که به تحلیل نشانه شناسانه ی عناصر بصری، تشریح قوانین حاکم بر ادراک ذهنی و نحوه ی تعامل مخاطب با صفحات داخلی وب گاه می پردازد، مورد استفاده قرار گرفت. تطبیق این سه سطح مشخص کرد که مخاطبان ایرانی قادر به شناسایی الگوهای نشانه ای برگرفته از فرهنگ بومی هستند. اما تمایل بیشتری به برقراری ارتباط با وب گاه های ساده ی طراحی شده بر مبنای قوانین گشتالت و الگوهای تکراری مشخص دارند. در مقابل از توانایی پایینی در کشف ویژگی های تعاملی افردنس برخوردار هستند.
مطالعه تطبیقی پوسترهای شیگئو فوکودا و روش های ایجاد خطای دید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
37 - 48
حوزههای تخصصی:
شیگئو فوکودا از نوابغ طراحی گرافیک ژاپن در زمان معاصر است. این هنرمند به منظور افزایش تأثیر مضاعف در مخاطبان آثارش، فرم ها و اشکال را به گونه ای با یکدیگر ترکیب کرده است که دارای روابط پیچیده، غیرواقعی و غیرقابل تصور باشند و ذهن مخاطب را درگیر خود سازند. این مقاله بر مبنای روش تطبیقی- تحلیلی به بررسی پوسترهای این هنرمند پرداخته و این فرضیه را مطرح می سازد که فوکودا از روش های مختلف تکنیک خطای دید که عبارتند از تصاویر دو پهلو، بافت های دو پهلو، تصاویر دو پهلوی سه بعدی، تصاویر غیرممکن، تداخل شکل و زمینه و تصاویر متداخل کمک گرفته و توانسته تصاویری مبهم و گمراه کننده ایجاد نماید. در جهت اثبات فرضیه، در ابتدا خطای باصره ی هندسی و تصویری توضیح داده شده و در ادامه انواع روش های خطای دید معرفی و با پوسترهای فوکودا مورد قیاس قرار گرفته اند. در این مقایسه سعی شده توضیحات مربوط به نحوه ی استفاده ی هنرمند از روش های مذکور در فرآیند طراحی به صورت آموزشی و کاربردی ارائه گردند تا بتواند مورد استفاده طراحان قرار گیرد. نتایج حاصله نشان داد که طراح، بیشتر از فن فضای مثبت و منفی و روابط تصویر و زمینه استفاده نموده و در بعضی موارد نیز با ایجاد روابط غیر منطقی بین پاره خط های یک چند وجهی باعث ایجاد شگرد بصری در آثارش شده است.
مطالعه تحلیل ساختاری رقم در قرآن های ثبت شده موزه ملی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
حوزههای تخصصی:
بکارگیری روش کاربرمحور مبتنی بر رفتارگرایی در طراحی محصول؛ طراحی موردی: طراحی مبلمان زمین بازی کودکان در پارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
85 - 92
حوزههای تخصصی:
توجه به ایجاد محیط های اجتماعی و تجهیزات مناسب برای کودک و آشنایی با نیازهایش، زمینه رشد درست شخصیتی و رفتاری او را به عنوان نسل آینده مهیا می کند. یکی از محیط های اجتماعی موثر بر نحوه برقراری ارتباط کودکان با جامعه، پارک ها و بویژه زمین های بازی آنها می باشد که درکشور ما دستخوش کم توجهی هستند .این مقاله به رفتارنگاری کاربران محصولی می پردازد که خود دستاورد روش کاربر محور مبتنی بر اصول طراحی رفتارگراست. طراحی کاربر محور به درک نیازهای واقعی کاربران و زمینه استفاده از محصول توجه می کند و روش هایی برای پروسه طراحی از جمله درک شرایط استفاده از محصول، تبیین نیازها و الزامات کاربر، طراحی و ارزیابی معرفی می کند. در بخش طراحی رفتارگرا، مدلی مفهومی مبتنی بر "الگوهای بروز یک رفتار" که شامل سه مرحله ترغیب، تدوین و تشویق کاربر در راستای رسیدن به هدف رفتاری خاص است، به کار گرفته شد. رفتارنگاری کاربران از طریق پرسشنامه، مشاهده و نوشتن سناریو استفاده، در پنج پارک شهری منتخب از مناطق مختلف تهران صورت گرفت و روی هم رفته از 100 کاربر اطلاعات بدست آمد و در انتها بر اساس نتایج بدست آمده، معیارهایی برای طراحی تاثیرگذار بر رفتار کاربر تدوین و در طراحی محصول نهایی بکار گرفته شد.
خوانشی تازه بر بازنمایی و تفسیر هنری چهار هنرمند معاصر بر اثر مونالیزا (با تکیه بر مطالعه ی تطبیقی هرمنوتیک و دیکانستراکشن)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر پیدایش یک رویکرد جدید در مورد چگونگی نگرش و دوباره خوانی متون ادبی و هنری، مورد توجه قرار گرفته است. این منظر جدید که دیکانستراکشن1 (واسازی) نام دارد با نگاهی بن فکنانه، در تقابل با ساختارگرایی2 هرمنوتیک3 (تأویل) قرار می گیرد. هرچند که وجود تشابهاتی میان این دو منظر، ارتباط و اشتراکات پایه ایی را میان این دو گرایش تفسیری اثبات می کند تا آنجا که می توان مدعی زایش دیکانستراکشن (واسازی) از نهان هرمنوتیک (تأویل) شد لکن بسترهای متباینی که هرکدام از این دو نگرش در آن تجلّی یافته اند؛ و منظر آزادانه ی که دیکانستراکشن دارد به نظر می آید این نوع تفسیر اخیر مرحله ای فراتر از هرمنوتیک مدرن است. با اینحال این مقاله با رویکرد مطالعه تطبیقی دیکانستراکشن (واسازی) با هرمنوتیک (تأویل) از منظر ویتگنشتاین و گادامر سعی دارد بر عدم جدایی هرمنوتیک و دیکانستراکشن تأکید ورزد و در این راستا با تحلیل 4 نمونه از آثار اقتباسی هم منظر دیکانستراکشن و هم هرمنوتیک را برای این آثار قائل می شود. بر این اساس این نتیجه حاصل می شود که نمی توان قطعاً مدعی شد یک تفسیر، تفسیری دیکانستراکشنی است یا هرمنوتیکی بطوریکه هرچند در نظر می توان تمایزاتی میان این دو نوع یافت ولیکن در عمل به خاطر محدودیّت و قید و بندهای غیر قابل انکار تمایزی دیده نمی شود بطوریکه یک تفسیر دیکانستراکشنی در آزادانه ترین حالت تنها می تواند یک نوع هرمنوتیک مدرن باشد. این مقاله بر اساس روش تحقیق توصیفی - تحلیلی به انجام رسیده و در تحلیل اطلاعات از روش تطبیقی استفاده شده است.
بررسی و تحلیل نقوش چادرشب قاسم آباد گیلان
حوزههای تخصصی:
ستبافته های موجود در منطقه گیلان از جمله آثار هنری است که مجموعه ای زیبا از نقش مایه های انتزاعی ، گیاهی و حیوانی را در بر می گیرد .یکی از این دست بافته های زیبا ، چادرشب می باشد . در این راستا می توان گفت، چادرشب قاسم آباد گیلان به عنوان دسته ای از آثار هنری –کاربردی عصر حاضر ، بنیانهای تصویری کهنی دارد ، که در این پژوهش به بررسی این بنیان ها در نقش مایه های موجود در چادرشب های قاسم آبادگیلان پرداخته می شود . نتایج حاصل از این بررسی نشانگر وجود نقوشی چون درخت زندگی ، پرنده ، بز ، مردسوار بر اسب ، خورشید ، اسواستیکا ، خطوط زیگزاگ و مربع می باشند که نقوش مشترک بین چادرشب های گیلان و آثار مکشوفه ی مارلیک و املش هستند. این نقوش به صورت میراث شفاهی به هنرمندان بافنده ی چادرشب رسیده است . حضور فعال این نقوش ، ترکیبات تصویری بسیار غنی و قابل تأملی را در چادرشب ها خلق کرده است . این پژوهش به روش توصیفی–تحلیلی است و شیوه ی گردآوری مطالب کتابخانه ای همراه با مشاهدات میدانی میباشد.
مفاهیم کاربردی نظریه افردنس، از روانشناسی تا فرایند طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
55 - 64
حوزههای تخصصی:
تعامل بین کاربران و محصولات، یکی از عوامل کلیدی در فرایند طراحی و همچنین ارزشیابی یک محصول است. به منظور درک اینکه چگونه فرم و سایر خصایص فیزیکی محصولات و همچنین نیات و ارزش های کاربر، بر تعامل بین کاربر و محصول تاثیر می گذارند و اینکه چگونه یک محصول می تواند اطلاعات عملکردی را به کاربر انتقال دهد، طراحان به روانشناسی و نظریه های مرتبط، رجوع می کنند. نظریه افردنس، ارتباط بین درک ویژگی های فیزیکی محصولات و کنش های کاربر را تشریح می کند. در این پژوهش سعی شده است تا مفاهیم کاربردی مرتبط با نظریه افردنس، به تفصیل بررسی و تشریح گردد. بنابراین در آغاز، واژه افردنس تعریف شده و به پیدایش و مفاهیم اولیه آن در روانشناسی و طراحی صنعتی اشاره می گردد. سپس کاربرد آن در سطح ارتباط کنش کاربر با محیط و محصول بررسی می شود و مفاهیم افردنس درک شده، ویژگی مثبت و منفی افردنس، ارتباط عوامل کنترل کننده و کنترل شونده، خطاهای مبتنی بر افردنس و ... مطرح می گردد. در پایان، فرایند کامل طراحی که مبتنی بر افردنس است و می تواند این نظریه را به محصولی کاربردی و پاسخگوی نیاز کاربر تبدیل نماید، ارائه شده و وظایف طراح تشریح می گردد.
زیبایی شناسی رویکردهای زیست پایدار در طراحی منسوجات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
طراحی منسوجات در حوزه ی مد و لباس، یک عرصه زیبایی شناسیِ متغیر و مبتنی بر جایگزینی مداوم طراحی های جدید با هدف بهره برداریِ اقتصادی است. اما امروزه توجه به حفظ محیط زیست و بهره برداری از منابع، به یک چالش مهم در مسیر تداوم حیات انسانی بدل شده و در حوزه منسوجات، جایگزین نمودن مواد قابل بازیافت، مواد بادوام و استفاده از شیوه های تولیدِ منطبق بر معیارهای زیست محیطی و ... به عنوان جایگزینی برای تولید متداول و به چالشی نوین در حوزه ی طراحی و زیبایی شناسی مطرح شده است. در این راستا، مجموعه ای از طراحان برای تحقق این امر، به روش های نوینی برای طراحی منسوجات همچون بهره برداری از مواد طبیعی و بازیافتی و استفاده ی مجدد از منسوجات مستعمل روی آورده اند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف دستیابی به معیارهای زیبایی شناسانه منسوجات زیست پایدار، به بررسی نظریه های حاکم بر این حوزه پرداخته و با روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای، درصدد ارایه ی معیارهای منتج از این شیوه ی طراحی برآمده است. بررسی تجارب طراحی به این شیوه در دوران اخیر، حاکی از آن است که این راهبرد، با نگرش های اخلاقی و طرحِ پدیدارشناسانه ی مفهوم زیبایی، درصدد توسعه ی تجارب شخصی مصرف کننده از طریق آشنایی زدایی، دگردیسی ارزش ها، توجه به ارزش های فرهنگی و طرد زیباییِ سوداگرایانه است.