این مقاله به بررسی بنیادهای طبیعی و آیینی اهریمن پرستی زروانی و نمونه های بازمانده ازآن در شاهنامه و فرقه ی شیطان پرست یزیدیه می پردازد. آیین زروانی به دلیل پیوند گسترده با نیروهای ویرانگر طبیعی، سرنوشت گریزناپذیر و برتری نیروهای شر بر خیر، زمینه ی ترس از اهریمن، قربانی برای او و نیز اهریمن پرستی را فراهم کرده است. برتری نیروهای شر بر خیر در پیکره های زروان به خوبی به تصویر کشیده شده و توصیف اهریمن در متون پارتی مانوی، الفهرست ابن ندیم و نمادپردازی های فرقه ی یزیدیه از مَلَک طاوس(شیطان)، انتساب پیکره های زروان را به اهریمن تاییدمی کند. نمونه هایی از قربانی برای اهریمن در داستان ضحاک ماردوش شاهنامه و تمثیل شیر و نخجیران کلیله و دمنه به جای مانده است. نشانه های اهریمن پرستی زروانی نیز در داستان دژ بهمن و متون یزیدیه نمودیافته است.
این نوشتار در باب نام شناسی بر اساس نشانه شناسیِ نام شخصیت ها در نمایشنامه است و میکوشد با توجه به دانش نام شناسی و تکیه بر روش نشانه شناسیِ پیرس به دلالت های گوناگون چون دلالت شمایلی، نمایه ای و نمادین نام های شخصیت های نمایشی بپردازد. از آنجا که دانش نام شناسی یکی از امکانات تحلیلی در باب شناخت شخصیت ادبی– نمایشی در نظریات جدید است و در حوزهی مطالعات نمایشی ایران نادیده گرفته شده است این مقاله میکوشد با اشاره به این دانش ضمن معرفی، نمونه ای از این تحلیل را ارائه دهد. باید اشاره کرد به دلیل اهمیت کار پیرس یعنی مطرح کردن نشانه با تصاویر، مبنا و الگوی مناسبی برای بررسی آثار هنری به ویژه در حوزه های تئاتر و سینما به دست میدهد و بر همین اساس نشانه شناسی پیرس در مقالهی موجود بر همعصر خود یعنی سوسور ترجیح است چرا که تمرکز سوسور در نشانه شناسی بر روی زبان است. بنابر این پژوهش در اثر نمونه روشن میشود که رابطه ای مستقیم و کاربردی میان نام اشخاص نمایش و درون مایه و کنش های نمایشی وجود دارد. بر اساس همین یافته به نام شناسیِ نشانه شناختی شخصیت های نمایشی نمایشنامه مرگِ فروشنده اثر آرتور میلر پرداخته شده است. در ضمن این پژوهش بیانگر توجه آرتور میلر به جنبه های دلالت گر نام ها در نام گذاری اشخاص نمایش به طور خودآگاه و نا خودآگاه است.