مطالب مرتبط با کلیدواژه

معمارى


۱.

نوآورى هاى دوره نوسنگى در آناتولى

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سفال نوسنگى تدفین پیکرک آناتولى معمارى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۹۲۷
نوسنگى به عنوان مرحله اى از زندگى بشر که زمینه استقرار و تولید غذا را فراهم آورد نقش اساسى را در توسعه جامعه انسانى بازى مى کند. آناتولى به عنوان سرزمینى که به لحاظ شرایط زیست محیطى شرایط مساعدى براى ورود به دوره نوسنگى داشته است در ارتباط با پیشرفت ها و نوآورى هاى این دوره نیز حائز اهمیت است. شرایط اقلیمى و زیست محیطى منحصر به فرد آناتولى، موجب توسعه و پیشرفت در زمینه هاى مختلف شده است. استفاده بهینه از سنگ به عنوان فراوان ترین داده خام در این منطقه، یکى از مهمترین مشخصه هاى هنر و معمارى نوسنگى آناتولى محسوب مى شود. به کارگیرى سنگ در پى بناها حاکى دانش و آگاهى معماران این دوره دارد. ایجاد نقوش برجسته و طبیعت گرایانه از انسان، حیوانات و جانوران علاوه بر این که حاکى از توانایى حجاران و هنرمندان این دوره دارد بیانگر اهمیت مذهبى این آثار و تأثیر مذهب در خلق این قبیل آثار هنرى است. نمود دیگر این آثار را در نقاشى هاى دیوارى و پیکرک هاى بدست آمده از محوطه هاى این دوره در آناتولى مى توان دید. استفاده از رنگ هاى متنوع در این نقاشى ها حاکى از بهره گیرى بهینه از امکانات بالقوه طبیعى در منطقه آناتولى در دوره نوسنگى است. تدفین به عنوان جنبه دیگرى از نوآورى هاى دوره نوسنگى در آناتولى جالب توجه است. تنوع شیوه هاى تدفینى در محوطه هاى نوسنگى این منطقه خود مى تواند ناشى از جنبه فردى داشتن مذهب و تنوع آن در این دوره در آناتولى باشد. وجود آثار تدفینى تزیینى و آیینى به همراه فرد متوفى علاوه بر این که بیانگر ذوق هنرى و توانایى سازندگان آن است، نشان از نوعى اعتقاد به زندگى دوباره نیز دارد. در این پژوهش سعى خواهد شد به این جنبه هاى نوآورى نوسنگى در آناتولى با شرح بیشترى پرداخته شود.
۲.

معمارى در دنیاى چند جهانى تحلیل رابطه میان معمارى و بستر فرهنگى بر اساس دیدگاه تعاملى(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: چند جهانى شدن تعاملات فرهنگ معمارى هویت مکان فناورى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۷ تعداد دانلود : ۱۴۳
چندجهانی شدن، به شرایطی اطلاق می شود که در آن شیوه های مختلف مواجهه با موضوع جهانی شدن، در قالب نگرش منطقه گرایی و رویکرد جهانی- بومی شدن به رسمیت شناخته می شود. در چنین موقعیتی، موضوع شیوه تعامل معماری و فرهنگ، به عنوان یکی از جنبه های رابطه انسان و محیط مصنوع و با هدف ارتقاء کیفیت آن، چالشی قلمداد می گردد که بر حوزه اندیشه و به تبع آن عمل معماری سایه افکنده است. برای مواجهه کارساز با چالش مذکور، بازتعریف دو واژه فرهنگ و معماری  و تبیین ساختار تعاملی آن ها در عرصه تفکرات جهانی ضروری است. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحلیل محتوای معنایی و روش تحلیل منطقی، برخی از بسترهای مؤثر برتعاملات میان فرهنگی را با نگاهی ژرفانگر، تحلیل نماید. فرض بر این است که اگر گفتمان معمارانه، در عرصه تعاملات جهانی بر اساس فرهنگ های منطقه ای و بر اساس تبیین چهار واژه «فرهنگ»، «فناوری»، «هویت» و «مکان» گسترش یابد، روابط میان فرهنگی در سایر حوزه های علمی و هنری، با بالندگی بیشتر و مبتنی بر اهداف دست یافتنی تر، گسترش خواهند یافت.