پیشینه یِ استفاده از زیورآلات وابسته به پوشاک در ایران به قبل از اسلام بر می گردد. اما با ظهور اسلام، نوع و جنسِ زیورآلات، به ویژه برای مردان، تغییر یافت. شدتِ این تغییر در هر دوره، بسته به شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و معیشتی، نوسان داشته است. از میانِ دوره هایِ مختلف، هنر در دوره یِ قاجار عمدتاً در خدمت درباریان بود و آنان برای نمایاندنِ جایگاهِ خود، لباس هایی مزین به زیورآلات به تن می کردند. درواقع، درآن دوره، زیورآلات بیش از آن که جنبه زیبایی داشته باشد، نمایان گرِ میزان تمول و جایگاه اجتماعی بود. در این دوره، پوشاک، افزون بر آنکه خود تزئینات مشخصی داشت، با انواع زیورآلات جانبی و به شکل هایِ مختلف تزیین می شد؛ زیورهایی مانند بازوبند، مدالیون، تکمه، جقه، سردوشی، ساعت و... در این میان، زیورآلات قاجاری تا حدی از نظر روشِ ساخت و طراحی، متأثر از هنر غرب، تحول یافت. اما این تأثیر پذیری از پایان دوره یِ قاجار به بعد، چه در نوعِ پوشش و چه از نظرِ تزییناتِ وابسته به آن، دچارِ سردرگمی شد. بررسیِ این تحول و تأثیربرداریِ افراطیِ آن، آن هم از سوی ملتی با فرهنگ با تمدنی بسیار غنی، موضوعِ پژوهشِ حاضر است.
زمینه گرایی از رویکردهای پست مدرن در طراحی از جمله در معماری منظر و فضاهای عمومی و شهری به شمار می رود؛ به طوری که فضا بدون بافت اطرافش بی ارزش تلقی می شود. در بین معتقدان به زمینه گرایی، در این که کدام بخش زمینه پررنگ تر و برجسته تر است، اختلاف نظر وجود دارد و معماران هر کدام مطابق برداشت متفاوتشان از زمینه گرایی طرح هایشان را متبلور می سازند. در این بین، عده ای تاریخ سایت، عده ای مردم وفرهنگ حاکم بر بستر طرح، و گروهی کالبد و همجواری ها را مهم می دانند. به بیان دیگر در زمینه گرایی به جزیی بیشتر بها داده می شود که به نوعی سهمی در زنده نگه داشتن خاطره جمعی داشته باشد و این در معماری منظر به واسطه حضور چندوجهی اش در زندگی فردی و جمعی مخاطب،ارزش بیشتری پیدا می کند.
در پروژه های«آلن پروو»، مفهوم زمینه گرایی فراتر از عوامل کالبدی زمینه، شکل می گیرد. او زمینه را به مثابه رویداد تاریخی می پندارد که وجوه اجتماعی و فرهنگی زندگی نیز بر آن تأثیر گذاشته و در کالبد نمود پیدا می کند. به بیان دیگر، زمینه در کار او به صورت ترکیبی از عوامل کالبدی، تاریخی و اجتماعی ظاهر می شود.
این نوشتار بر آن است که با تحلیل رویکردهای آلن پروو، نظریه زمینه گرایی وی را از ورای مقایسه تطبیقی در طراحی دو پارک کورنو و سد تیمز که به ترتیب اولین و آخرین پروژه های طراحی شده وی هستند را مورد نقد و بررسی قرار دهد.
راه یابی1، به معنای توانایی فرد برای رسیدن به مقاصد فضایی خود در محیط های جدید و پیچیده، به سهولت و سرعت انجام این فرایند در محیط های آشناست. خوانایی فضا و راه یابی خصوصاً در مکان های عمومی مثل مراکز خرید، فرودگاه ها، ایستگاه های راه آهن، دانشگاه ها و بیمارستان ها و ... از اهمیت فراوان برخوردار است تا آنجا که امروزه وقتی از مسئله گم کردن جهت حرکت در مکان های مختلف یاد می کنند، از احساس ناامیدی و وحشتی که همراه آن است سخن می رانند. دستیابی به این قابلیت و تقویت آن، از دهه 70م. تاکنون، موضوع پژوهش های بسیاری در حوزه های مختلف شهرسازی، معماری، روانشناسی محیطی و ... بوده است. هدف این تحقیق یافتن عناصر و ویژگی های فضایی تسهیل کننده فرایند راه یابی در شهرهای گذشته ایران است و یافتن پاسخی برای این پرسش که آیا مؤلفه های خوانایی فضایی - که امروزه در مباحث طراحی شهری مطرح اند- در ساختار شهر های گذشته ایران یافت می شوند؟ پژوهش حاضر که از نوع بنیادی بوده و نتایج آن می تواند جنبه کاربردی پیدا کند، در سه مرحله کلی انجام شده است : نخست مطالعه اسنادی یا کتابخانه ای شامل بررسی مفهوم راه یابی و مسیریابی، دسته بندی یافته های محققین حوزه شهر و طراحی شهری در مورد عناصر شکل دهنده شهر و نیز مطالعه عناصر کالبدی تشکیل دهنده ساختار شهرهای گذشته ایران. مرحله دوم : مطالعات موردی، شامل بررسی ساختار سه نمونه از شهرهای قدیمی ایران (زواره، تبریز و شیراز) و مرحله سوم تجزیه و تحلیل یافته های دو مرحله قبل و جمع بندی مطالب. نتایج نشان می دهد که خوانایی، پیوستگی فضایی و تباین و توالی فضایی مهم ترین عواملی هستند که به تسهیل فرایند راه یابی و مسیریابی در شهرهای گذشته ایران کمک کرده و در طراحی شهرهای معاصر نیز به عنوان عواملی راهبردی مورد توجه طراحان قرار می گیرند.
کاربرد تابش ماوراء بنفش به عنوان یکی از روش های سنجش غیر تخریبی در مرمت آثار هنری به ویژه آثار تاریخی را می توان از وجوه گوناگون بررسی نمود. ولی سنجش آن ها با روش های علمی مانند بازویی فرعی اما بسیار مهم به یاری تاریخ نگاران و محققان هنری آمده و می تواند منبع بسیار کارآمدی برای مرمتگران آثار تاریخی باشد. چرا که مرمتگر در برخورد اولیه با اثر سعی بر شناسایی و مستند ساختن آن دارد و روش این شناسایی و سنجش باید به گونه ای باشد که مرمتگر در وضعیت موجود اثر به نتیجه ی قابل قبولی برسد. روش های علمی گوناگونی جهت حصول به این نتیجه موجود است. یکی از روش های قابل دسترسی، موثر و غیرمخرب استفاده از تابش ماورای بنفش است.