فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۰۱ تا ۴٬۱۲۰ مورد از کل ۳۰٬۰۰۷ مورد.
منبع:
آینه خیال ۱۳۸۶ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
کدام زیبایی شناسی
الگوواره های نظری حفاظت و نگهداری از خانه های فرهنگی- تاریخی دوره قاجار تبریز
حوزههای تخصصی:
الگو واره یا پارادایم چارچوبهای نظری فکری و فرهنگی هر گروه یا جامعهای برای رسیدن به هدف خاص گفته می شود؛ در زمینه حفاظت از خانه های تاریخی تبریز نیازها، خواستها و سلیقههای نظری افراد مداخلهگر در زمینه حفاظت خانه های تاریخی تبریز موجب شده است تا در هر دوره نظام فکری متفاوتتری از همدیگر در جریان مداخله برای احیای خانه های مذکور شکل گیرد. سوال تحقیق حاضر این است: الگو واره های نظری رایج در حفاظت از خانه های تاریخی تبریز چه بوده است؟ برای فرض به نظر می رسد اتفاقات اجتماعی و طبیعی، توان اقتصادی جامعه و سلایق افراد از جمله مولفههای تأثیرگذار در حفاظت خانه های تاریخی تبریز است. نتایج تحقیق نشان می دهد عدم شناخت جایگاه ارزشی و اجتماعی خانه های تاریخی در زمان شروع حفاظت نوین، باعث عدم توجه به آنها گردید و چون هنوز فناوری های جدید جایگاه مناسبی در جامعه نداشتند شیوه زندگی تغییرات اساسی نیافته بود موجب میشد تا خانه جزو گونه های تاریخی محسوب نشود؛ بنابراین حفاظت از خانه های تاریخی تبریز با تأخیر چند ساله نسبت به سایر گونه ها با مبانی نظری متأثر از شرایط اجتماعی، سیاسی و طبیعی بوده است.
تعامل تئاتر و ادبیات
حوزههای تخصصی:
چیدمان معماری: بازیابی ساختار تاریخی محله ی لَردکیوان یزد بر اساس اسناد تاریخی و منابع شفاهی
حوزههای تخصصی:
بافت قدیم شهرها اغلب دربرگیرنده آثاری از مجموعه های تاریخی می باشند که امروزه اکثراً در زمره بافت های فرسوده قرارگرفته اند. غالب شهرهای ایرانی شهرهای تاریخی هستند و هرکدام از آن ها در مرتبه ی خاصی از اصالت تاریخی و غنای ساختاری و کالبدی قرارگرفته اند. اهمیت و ضرورت حفظ بافت های تاریخی و مرمت آن ها نه به عنوان پدیده های نمادین بلکه به دلیل شناخت سیر تحول و تکامل شهرسازی و تمدن شهرنشینی، حفظ هویت و اصالت شهرها و تبیین حیات شهری بر اساس شواهد و مدارک علمی همواره موردتوجه بوده است. شهر یزد یکی از شهرهای تاریخی ایران است که بافت تاریخی وسیع و پویایی را در دل خویش دارد. محلات تاریخی شهر یزد در طول تاریخ پرفرازونشیب خود دوره های گوناگونی را پشت سر گذارده و باگذشت زمان دچار یکسری تغییرات شده اند که این تغییرات باعث از بین رفتن بخشی از ساختار تاریخی آن ها شده است. به واسطه بازیابی ساختار تاریخی می توان دریافت که سیر تحول محلات درگذشته چگونه بوده است. از طریق به دست آوردن الگویی از ساختار محلات، درگذشته، می توان آن را در ساخت وسازها، مرمت و اصلاح شبکه معابر و ساختار معماری بافت به کاربرد. این شناخت می تواند عامل مؤثری در جهت دهی به توسعه متوازن و هماهنگ شهر در بخش های جدید باشد. ازاین رو بازیابی ساختار شهری محلات برای بازخوانی درست و مطابق با اصالت تاریخی آن ها واجد اهمیت فوق العاده ای خواهد بود. در پژوهش حاضر، با استفاده از توصیف و تحلیل های تاریخی و فنی و تحکیم داده ها از طریق رجوع به منابع تاریخی و شفاهی و مشاهدات میدانی و تمرکز بر ساختار کالبدی، به بازیابی ساختار تاریخی و دست یابی به خطوط کمرنگ و یا حتی گمشده مرزها و ساختار شهریِ یکی از محلات تاریخی شهر یزد (محله تاریخی لردکیوان) پرداخته می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مداخلات وسیع صورت گرفته در ساختار کالبدی محله منجر به محو تدریجی هویت قدیمی و تاریخی آن و نابودی بخشی از میراث کهن یعنی جلوه های فرهنگی و تاریخی (مدرسه، کتابخانه، ...) واقع در محله شده است. لازم است در دخالت های پیش رو به منظور مرمت و ساماندهی، به نحو شایسته ای موردتوجه قرار گیرند.
وتسک
ارتباط معماری و نقاشی در مصر باستان با جهان بینی آنها
منبع:
هنر و تمدن شرق سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶
53 - 60
حوزههای تخصصی:
مصر باستان، از اولین تمدن های بزرگ بشری است که آثار باستانی و نقاشی های فراوانی از آن بجای مانده است. معماری مصر باستان دارای ویژگی های منحصربه فردی بوده که برجسته ترین آن ها، وجود مقابر و معابد عظیم سنگی و به دور از شهرها است؛ در حالی که از شهرها و کاخ های آن ها، بدلیل استفاده از مصالح کم دوام، بجز چند مورد محدود که به شدت ویران شده اند، اثری باقی نمانده است. این روند در تمام دوره های تاریخی معماری مصر باستان دیده می شود. هدف از این مقاله، پیدا کردن ارتباط بین ویژگی های بارز معماری و هنر مصر باستان و جهان بینی مردم این سرزمین است. در این مقاله که به روش کیفی انجام شده، ابتدا به کمک روش مطالعه کتابخانه ای، به گردآوری اطلاعات مربوط به مفاهیم زمان، مرگ و دین در مصر باستان، جهت فهم جهان بینی آن ها، پرداخته شده است، سپس به کمک داده های بدست آمده و مشاهده آثار معماری و نقاشی، به تحلیل ارتباط میان این آثار و جهان بینی مردم این سرزمین پرداخته شده است. دو دیدگاه اصلی در جهان بینی مصریان باستان شامل نگاه مادی به این جهان و جهان پس از مرگ و همچنین اعتقاد به برتری و جاودانگی جهان پس از مرگ نسبت به این جهان وجود دارد که نحوه ارتباط این دو تفکر با هنر نقاشی و معماری این سرزمین بررسی و تحلیل شد.
صفی الدین ارموی
اردت، درایر و کرکگور
جستاری در باب هنر
منبع:
هنر دینی ۱۳۷۹ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
راهی نو به خلوص و شفافیت
راهکارهای تأمین آسایش محیطی در مدرسه بر اساس ویژگی های پایدار معماری بومی (نمونه موردی بندر گرم و مرطوب چابهار)
حوزههای تخصصی:
با توجه به بحران انرژی و آلودگی های زیست محیطی ناشی از آن، حفظ پایداری محیط زیست و بهره گیری از منابع انرژی پاک بیش ازپیش اهمیت یافته است. بنابراین توجه به معماری بومی و بهره گیری از اصول آن در راستای حفظ پایداری محیط زیست ضروری است. در مناطق حاشیه دریای عمان و چابهار مطالعات مناسبی برای شناخت ارزش های معماری بومی منطقه صورت نگرفته است. بناهای بومی مورد بی توجهی قرارگرفته و تعداد بسیار معدودی از آن ها برجای مانده اند. از طرفی یکی از مهم ترین نیازهای کاربری شهری و روستایی این منطقه، نیاز به فضاهای آموزشی و مدارس است. در مدارس نوساز یا در حال ساخت از ساختمان های یک شکل که توجهی به اقلیم و فرهنگ منطقه ندارد، بهره گرفته می شود. از پیامدهای این امر به وجود آمدن مسائلی همچون چون عدم ارتباط مناسب کاربر با محیط، سطح آسایش پایین در محیط، مدرسه سازی بدون رعایت مسائل اقلیمی، صرف انرژی بسیار زیاد برای تأمین شرایط آسایش محیطی، انزوای معماری بومی و عدم توجه به محیط زیست و اقلیم در فرایند ساخت وساز است. تحقیق حاضر با هدف شناخت و معرفی الگوهای پایدار معماری بومی در بندر گرم و مرطوب چابهار و ارائه راهکارهای طراحی مدرسه بر مبنای الگوهای به دست آمده، انجام شده است. شناخت معماری پایدار بومی و بهره گیری از اصول آن در معماری نوین، نقش مهمی در جهت تأمین آسایش کاربران و حفظ محیط زیست خواهد داشت. روش تحقیق حاضر بر پایه مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی بوده است. همچنین بامطالعه و بررسی نمونه های موجود از معماری بومی منطقه به معرفی الگوهای پایدار این بناها پرداخته شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش در قالب راهکارهای تأمین آسایش محیطی در مدرسه بر مبنای الگوهای معماری بومی منطقه گرم و مرطوب چابهار ارائه شده است. این نتایج حاوی اصول پایدار معماری همساز با اقلیم گرم و مرطوب بوده است که بهره گیری از آن حتی در معماری انواع دیگر ساختمان های این منطقه نیز میسر است.
بازنمایی مشاغل زنان ایرانی در سینما بخش (2)
منبع:
هنرنامه ۱۳۸۰ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
در بخش اول این مقاله ، ضمن اشاره به چگونگی ورود سینما به ایران و مشارکت زنان در دو حیطهی مصرفکنندگان و تولیدکنندگان محصولات سینمایی ، به تمایل حضور آنان در سه دورهی سینمایی ایران (از آغاز تا سال 1348) پرداختیم. در ادامهی تقسیم بندی دوره سینمای ایرانی ، به تبیین و تحلیل بازنمایی زنان شاغل در دورههای چهارم سینمای ایران میپردازیم. دورهی چهارم سینمای ایران که از سال 1349 شروع و تا مقطع انقلاب اسلامی ادامه مییابد از دو جنبه قابل بررسی است. سینمای جاهلی و موج نو سینمای ایران در این دوره ظهور مییابد که تلاش میشود در این مقاله ، به بررسی بازنمایی زنان شاغل در این دو گونهی سینمایی پرداخته شود...
عمارت کلاه فرنگی قزوین
شیرین کاری، خنده، شوخی و فکاهیات در کاریکاتور
حوزههای تخصصی:
ارجاع به زمان از دست رفته، به مثابه امر حاضر در عکس های خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عکس همواره چیزی را از گذشته، ردّ و جعل می کند. تأکید حضور-آن-جای مصداق در عکس بی گمان نشأت از فهمی در برابرِ آن دارد که فحوای چنین ردّی را بر تنِ عکس مورد پرسش قرار می دهد. ارتباطِ با گذشته ای که عکس به مثابهِ هستی درذاتِ خود سودای آشکارگی اش را دارد، در زمانِ حال که رؤیتِ آن را مهیا می سازد، به سانِ کنشی است متأخر که از جانبِ مخاطبِ خاصِ عکس، ادراک می شود. چه که او همزمان با رؤیت، به خوانش گذشته ای مشغول است که به جز در عکس، ""حضور""ش را چنین مستند نمی توان مطالعه کرد. وجودِ زمانِ گذشته در بطنِ عکس با عناصری گره می خورد که برای مخاطب خود حاملِ فهمِ پیشینی هستند از هر آنچه در زندگیِ ازدست رفتة او تداعی گر معنا بوده، و توأمان اصرار می ورزند بر موقتی بودنِ تمامی انگاره های ذهنی و عینی که میانِ وی و سطحِ عکس در جریان است. بنابراین، چگونه است که آن-جا-بودگیِ همارة مصداق و پیوندِ همیشگیِ ""واقعیت و گذشته"" که ""ارجاعِ"" عکس از بطن آن برمی خیزد، یکی شدن حقیقتِ عکس را (مصداقی که حضورش دیگر تنها منوط به قاب عکسی است که در برابرِ دیدگان است)، با واقعیتِ آن (""آنچه بوده"" از مصداقی که در برابرِ دوربینِ عکاسی، حضوری واقعی و آنی، داشته است) پایه گذاری می کند؟
رولان بارت1، در آخرین کتاب خود، اتاق روشن2، ""ارجاع"" را گوهر عکس می نامد؛ ارجاع به ""آنچه بوده""، که اکنون به سان امری حاضر و کنش گر در عکس حضور دارد. در مقالة حاضر به بررسی چگونگیِ هستومندیِ زمانِ گذشته در بستر عکس، و تبیینِ ویژگی های متمایز ""ارجاع به گذشته"" در عکس های خصوصی پرداخته و تأثیراتی را که چنین ""ارجاعاتی"" به مثابه هستیِ عکس در خوانش و تأویلِ اثر بر مخاطبِ خود خواهند داشت، مورد تحلیل قرار خواهیم داد.