فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۰۱ تا ۷٬۴۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷۶
21 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این مقاله با توجه به انتشار کتاب «نقد و بررسی طرح جامع تهران 86» از سوی پژوهشکده نظر تهیه شده است. در حال حاضر حدود 10 سال از تصویب طرح جامع تهران می گذرد. مرور تلاش تعدادی از استادان دانشگاه در جهت تهیه طرح جامع، که با حمایت گروهی از متخصصان همراه شد و به تشکیل جلسات مناظره در خبرگزاری ایسنا منجر شد، مثال مناسبی برای ارزیابی جایگاه نظر کارشناسی در روند تهیه طرح های توسعه شهری در ایران است. این مقاله، به خصوص بر روی «نحوه پاسخ گویی» تهیه کنندگان طرح جامع تهران (مشاور و کارفرما) در دفاع از طرح متمرکز است و تلاش بر این نکته بوده که نشان دهد چگونه انواع مغالطه در این پاسخ ها قابل تشخیص و تبیین است. تشریح این بحث احتمالاً می تواند کمک کند تا در آینده، زمانی که برنامه ریزان شهری در مقام پاسخ گویی نسبت به تولیدات خود هستند، بیشتر احساس مسئولیت کنند و به نقد پاسخ گویند، یا واقعاً برای رفع نقص مورد اشاره منتقدان تلاش کنند.هدف: هدف این پژوهش تبیین انواع مغالطه در زمان پاسخگویی مسئولان تهیه طرح جامع تهران به منتقدان است.روش پژوهش: روش تحقیق در این مطالعه، روش تحلیل گفتمان است. بر این اساس، مباحث 9 کارگاه مناظره ایسنا بازخوانی شده و به ویژه پاسخ های تهیه کنندگان طرح جامع بررسی و در انطباق با چارچوب نظری، برگرفته از آرای «آرتور شوپنهاور» درباره انواع مغالطه، دسته بندی شده اند.نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان می دهد که می توان سه دسته کلی از پاسخ نسبت به انتقادات ارائه داد. دسته اول از پاسخ ها، ضمن پذیرش برخی انتقادات، اشاره می کند که از آنجا که این انتقادات به پروژه های پیشین هم وارد بوده است، نمی توان آنها را در این طرح هم اصلاح کرد. دسته دوم از پاسخ ها، به جای پاسخ به نقد، با بیانی مبهم، تلاش به متهم کردن منتقدان می کند. دسته سوم نیز، به منتقدان پیشنهاد مشارکت می دهد. پیشنهاد وسوسه انگیزی که منتقد را به سکوت وا می دارد. نکته مشترک در هر سه روش این است که تلاشی برای رفع نقص یا پاسخگویی به نقدها ندارند.
مقایسه تطبیقی مضامین مشترک گیاهان مقدس در نقش مایه های گیاهی معماری پیش از اسلام ایران و آرایه های معماری دوران اسلامی (با تأکید بر دوره امویان و عباسیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
در میان تمام ملت ها گیاهان و عناصر گیاهی از تقدس ویژه ای برخوردارند و این موضوع سبب شده است که مفاهیم آشکار و نهفته موجود در آنها در هنر و معماری ملل مختلف بروز و ظهور داشته باشد. در ایران باستان نیز جلوه هایی از عناصر و نقش مایه های گیاهی را می توان در تزیینات معماری مشاهده کرد که الگوی سایر ملل نیز شده است. بیان مسئله و هدف :پژوهش حاضر در پی استخراج مفاهیم نهفته در نقوش گیاهی به کاررفته در معماری ایران پیش از اسلام و بررسی اثرپذیری معماری دوره های امویان و عباسیان از معماری پیش از اسلام ایران است. به این منظور مفاهیم نمادین و اسطوره ای گیاهانی از جمله گل نیلوفر آبی، گیاه کنگر (آکانتوس) و درختانی مانند نخل و مو که به طور مشترک در معماری پیش از اسلام ایران و دوران اسلامی استفاده می شده، مورد بررسی قرارگرفته اند. روش :در این پژوهش تلاش شده است که دوام تأثیر این گیاهان در اندیشه و سپس در معماری دو دوره تفسیر شده و دلایل انتقال این نقوش از معماری پیش از اسلام ایران به دوران اسلامی بررسی شود. بنابراین با استفاده از روش مطالعه میان موردی نقش مایه های گیاهی بناهای شاخص معماری پیش از اسلام ایران در دوره های هخامنشیان (تخت جمشید) و ساسانیان (کاخ تیسفون، طاق بستان و کاخ بیشاپور) با نقوش گیاهی به کاررفته در بناهای دوره امویان از جمله مسجد قبه الصخره، قصرالحیر، قصرالمشتی و کاخ خربه المفجر و تزیینات نقوش گیاهی بناها و کاخ ها در دوره عباسیان از جمله کاخ بلکورا و مسجد سیمره مقایسه شد و با استفاده از تفسیر تاریخی بناها و مراجعه به متون مختلف، مضامین مشترک استخراج شده و نمود آن در معماری هر دو دوره تاریخی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتیجه :نتایج حاصل نشان می دهد که وجود مفاهیم والایی چون پاکی، خلوص و نیروی مقدس حیات، دانش و معرفت در بطن این گیاهان سبب استفاده از آنها در معماری شده و این ویژگی به طور مشترک در معماری هر دو دوره وجود دارد. نتایج بررسی ها نشان می دهد وجود برگ های نخل و گل نیلوفر در قصر الحیر و کاخ خربه المفجر و همچنین برگ های تاک و خوشه های انگور در بنای قبه الصخره در کنار بهره گیری از فرم های مثلث و دایره در قصرالمشتی و سایر نقوش به کاررفته، همه نشان از حضور معماری و هنر ایرانی در معماری دوره اموی و عباسی دارند. همچنین هم جواری جغرافیایی، تعلقات به آرمان های یکسان، زبان، هنر و شراکت در ایجاد و پرورش مکاتب علمی از دیگر دلایل انتقال نقوش از معماری و فرهنگ ایرانی به معماری دوره اسلامی به طور خاص دوره اموی و عباسی است.
مطالعه و شناخت کاروان سراهای درون شهری استان مازندران (نمونه موردی: شهر ساری و بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۸۴)
75-55
حوزههای تخصصی:
کاروان سراهای درون شهری کنار بازار علاوه بر جایگاه ورود کالا به شهر به وسیله چارپایان، مهمان سرا و اقامتگاه کاروانیان نیز محسوب می شدند . در شهرهای مهم شمالی مانند ساری، بابل، گرگان و رشت کاروان سراهای متعددی وجود داشته که تنها تعداد ناچیزی از آنها باقی مانده است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه کاروان سراهای درون شهری در مناطق شمالی و عوامل مؤثر در شکل گیری و س اختار معماری آنهاست. این تحقیق براساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی نگارنده در فاصله سال های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ صورت گرفته است. معماری این سراها عمدتاً به صورت حیاط مرکزی و حجره هایی در گرداگرد آن، مشابه دیگر کاروان سراهای ایران است، اما نوع پوشش سقف، مصالح بومی، تزئینات، تعداد، نوع بازشوها و نوع استقرار بنا، متأثر از اقلیم معتدل شمال و ویژگی های معماری دوره قاجار است. این سراها عمدتاً در دو طبقه با فضاهای تجاری حجره، بارانداز و اسطبل در طبقات همکف و فضاهای استراحت کاروانیان در طبقه بالا ساخته شده اند. در دوره پهلوی با رشد شهرنشینی و افزایش کاربرد ماشین از اهمیت این کاروان سراها کاسته شد. همچنین این مکان ها تغییر کاربری یافتند و بعضی از آنها به سراهای تجاری دوطبقه در راستای خیابان اصلی تبدیل شدند.
گونه شناسی پیاده راه، بام تهران به مثابه یک پیاده راه طبیعی- اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۷
14 - 23
حوزههای تخصصی:
پیاده راه ها به عنوان یکی از اصلی ترین عناصر ادراک منظر نقش مهمی در ارتقای فعالیت های اجتماعی و فرهنگی در جامعه دارند. نقشی که ابتدا باعث شناخت و درک مخاطب از منظر شده و سپس ثبت خاطرات جمعی و فردی را نیز به دنبال خواهد داشت. این راه صرفاً مسیری برای رسیدن از نقطه یک به نقطه دو نیست؛ بلکه فراتر از نقش ابتدایی آن یعنی گذر مبداء- مقصدی است. پیاده راه ها تصاویر مهم مخاطب از منظر را می سازند. راه مفهومی در بطن خویش دارد که غایت آن داشتن مبداء و مقصد نیست، ادراک در مسیر راه صورت می گیرد و مقصد با آن معنی می یابد. قرارگیری و توسعه شهر تهران در دامنه رشته کوه های البرز، ظرفیت و پتانسیل های تاریخی، طبیعی و توپوگرافیک حاصل از این استقرار، باعث شده است تا این لبه های منظرین نقش مهمی در تعامل مخاطبان با آن و هویت بخشی به شهر تهران داشته باشد. مسیر پیاده بام تهران در قسمت شمالی منطقه یک تهران، یکی از مهم ترین پیاده راه های برون شهری تهران در طبیعت بکر کوهستانی است و باعث ایجاد فضاها و نظرگاه های طبیعی و شهری در طول مسیر راه شده که منجر به خوانش و ادراک طبیعت و شهر می شود. این پیاده راه با تلفیقی از ویژگی های طبیعی و تعاملی باعث ایجاد فضای جمعی شده است که بخشی از هویت خود را از شهر و بخش دیگر را از طبیعت گرفته و در واقع باعث پیوستگی در ادراک مخاطبان بین طبیعت و شهر شده است. پژوهش پیش رو ابتدا اقسام پیاده رو، ویژگی ها و ادراکات مخاطبین در آنها را بررسی کرده و سپس لایه های منظرین مسیر پیاده راه بام تهران را به عنوان یک پیاده راه طبیعی-اجتماعی، تحلیل کرده است.
مطالعه مقایسه ای کاروانسراهای درون شهری و برون شهری اصفهان در گستره کالبد معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
103 - 116
حوزههای تخصصی:
گستره ی کالبد معماری عرصه ای است برای دسته بندی ویژگی کاروانسراهای درون شهری و برون شهری اصفهان که شباهت-ها و تفاوت های گوناگون آن را آشکار ساخته، به گونه ای که در روند این تحلیل ها بتواند ویژگی های خاص و عام بناهای مذکور را مشخص نماید. به سبب آنکه این شیوه برای یک مطالعه مقایسه ای جهت دسته بندی این قسم از بناها درکمتر پژوهشی به کار بسته شده است؛ لذا این پژوهش آن را بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای و میدانی و پردازش اطلاعات به روش کمی- کاربردی، جهت واکاوی تناسبات هندسی، شکل سازماندهی فضایی و ساختار سیرکولاسیون فضایی کالبد معماری این بناها به کار گرفته است. تحلیل ها آشکار ساخت عملکرد بنا (استراحتگاهی یا تجاری)، طرح اندام های گوناگون بنا برپایه ی نیاز کاربران (اصل مردم واری) و موقعیت بنا به واسطه ی تاثیر پذیری از همجواری ها، به قسمی که بنایی متناسب و پایدار پدید آید از اصول طراحی معماری کاروانسراهای برون شهری و درون شهری اصفهان بوده است.
تحلیل، گونه شناسی و تاریخ گذاری گچ بُری های کاخ کوه خواجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
233 - 261
حوزههای تخصصی:
«کوه اوشیدا» (کوه خواجه) در دشت سیستان، به دلیل موقعیت استراتژیک و منحصر به فردی که دارد، از دیرباز تا به امروز، به صورت متناوب مورد استفاده قرار گرفته است. در دامنه جنوب شرقی این کوه، آثارِ قلعه ای مشاهده می شود که پس از ورود و استیلای مسلمانان بر منطقه، به «قلعه کافران» شهرت پیدا کرده است. بر اساس کرونولوژی نسبی انجام شده بر روی نمونه های سفالین دو دوره استقراری در این قلعه مشخص شد، دوره نخست از سده سوم قبل میلاد تا پایان دوره ساسانی را در بر می گیرد و دوره دوم مربوط به سده ششم تا هشتم هجری قمری است. در پژوهش پیشِ رو که از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است، وضعیت گچ بُری های کاخ کوه خواجه، که از لحاظ شکل به سه گروه مدوّر، مربع و کنگره دار تقسیم می شوند. بر اساس گزارش های باستان شناسی مورد بررسی قرار گرفتند. یک تاریخ متقّن و مورد قبول، برای این گچ بُری ها وجود ندارد و از سوی دیگر مطالعه تطبیقی جامعی نیز پیرامون آن ها صورت نگرفته است؛ علاوه بر مطالعه معماری، بیش از صدها گچ بُری از محوطه های مختلفِ دوران تاریخی، مورد مشاهده، بررسی و مقایسه گونه شناختی قرار گرفتند و مشخص شد که این گچ بُری ها شباهت بسیار زیادی به گچ بُری های محوطه های ساسانی بیشاپور، حاجی آباد و کیش دارند. نکته دیگری که باید بدان توجه شود، الحاقی بودن رواق های بخش شمالی حیاط است که گچ بُری های کاخ کوه خواجه بر روی آن ها قرار گرفته که مطمئناً در دوره دوم ساخت و ساز در کاخ کوه خواجه، به بنا اضافه شده اند؛ این موضوع گواه و شاهدی محکم بر ساسانی بودن این گچ بُری هاست.
ساختار معماری باروی قلعه ایرج با استناد به کاوش های باستان شناسی (پاییز ۱۳۹۶)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
15 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قلعه ایرج یکی از محوطه های دوره ساسانی ایران در دشت تهران است. این محوطه با باروی مربع-مستطیلی به ابعاد ۱۴۷۰×۱۳۰۰ متر محدود شده است. تا کنون در مطالعات میدانی هیچ گونه بقایای آثار گسترده معماری از فضای درون محوطه یافت نشده است. از این رو نوشتار حاضر در وهله اول تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که «۱. ساکنان این محوطه، با قریب به ۱۹۰ هکتار وسعت، در کدام بخش از محوطه سکونت داشته اند؟». پرسش مهم دیگر این است که «۲. نحوه نظم فضایی بقایای معماری در قلعه ایرج چگونه است؟». در پاسخ به این دو پرسش ۱. با توجه به نبود بقایای معماری در فضای درون محوطه و فراوانی بقایای معماری بر روی باروی قلعه ایرج، گمان می رود سکونت در این محوطه روی سازه های معماری بارو بوده است. به علاوه، ۲. با استناد به مطالعات میدانی، فضاهای معماری روی بارو به صورت نظام مند در سراسر باروی قلعه ایرج دیده می شود و شامل ۸۲۸ اتاق یکسان، راهروی سراسری، ۱۴۸ برج دیدبانی و طاق های بیرونی است. هدف: در نوشتار پیش رو تلاش می شود با استناد به داده های باستان شناسی قلعه ایرج، در وهله اول وجود بقایای معماری روی باروی محوطه اثبات شود و در مرحله بعد، کیفیت فضاهای معماری بارو ارزیابی و راجع به انتظام فضایی آن فرضیه هایی ارائه شود. روش: در تحقیق حاضر از روش توصیفی-تحلیلی برای رسیدن به اهداف پژوهش استفاده شده است. در ابتدا بقایای معماری و عناصر فضایی کشف شده از مطالعات میدانی قلعه ایرج توصیف شده است و در ادامه، با قرار دادن این عناصر فضایی در کنار یکدیگر و یافتن یک کلیت، تحلیل و ارزیابی باستان شناسی انجام شده است تا بتوان راجع به ساختار بارو و نظم فضایی آن گمانه هایی مفروض ارائه داد. نتیجه: پیش تر کیفیت بقایای معماری روی باروی محوطه مبهم و تا حدودی نامشخص بود. به نحوی که گمان می رفت روی باروی قلعه ایرج ساخت وسازهای معماری وجود نداشته است. در نتیجه آخرین مطالعات میدانی باستان شناسی در قلعه ایرج، مشخص شد که نه تنها روی باروی قلعه ایرج بقایای آثار معماری وجود دارد، بلکه با ترکیب داده های کاوش و بررسی های باستان شناسی، سازه های معماری در تمام بخش های باروی قلعه ایرج به صورت همسان اجرا شده و شامل اتاق ها، راهروی سراسری، برج های دیدبانی و طاق های بیرونی است. به علاوه، این انتظام معماری در فازهای متأخرتر به دلایل احتمالاً امنیتی تغییر کرده است.
معرفی و معناشناسی تزیینات بناهای آرامگاهی ولایت رویان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
123 - 141
حوزههای تخصصی:
منطقه کجور در غرب استان مازندران و در دل کوه های البرز مرکزی قرار دارد که در دوره اسلامی به لحاظ تاریخی و مذهبی نقش بسیار مهمی در شکل گیری حکومت علویان در شمال ایران و مبارزه با خلفای اموی و عباسی داشته است. این منطقه که در طی زمان با نام هایی همچون پدشخوارگر رویان، رستمدار و محال ثلاث نیز از آن یاد شده است؛ دارای تعداد نسبتا زیادی بنای آرامگاهی است که تاریخ آن ها به ابتدای قرن 9 ه.ق به بعد بر می گردد و در دوره های مختلف تزییناتی به این ابنیه افزوده شده است. با توجه به اهمیت این مقابر تاریخی، سوالات این پژوهش عبارت است از: 1- مواد و عناصر تزیینی به کار رفته در بناهای آرامگاهی منطقه رویان چیست ؟ 2- دلایل استفاده از این نقش مایه های تزیینی در این بناها چیست؟ در این پژوهش روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. شیوه جمع آوری اطلاعات بر پایه مطالعه کتابخانه ای و بررسی میدانی بناهای آرامگاهی منطقه است. نتایج این مطالعه نشان داد که در مقابر این منطقه از عناصر مختلف مانند آجرکاری، گچبری، کاشی کاری، چوب کاری، نقاشی، آهک بری و خوشنویسی در جهت تزیین استفاده شده است. نقوش به کار رفته شامل نقوش هندسی، گیاهی، حیوانی است. بررسی ها نشان می دهد که با توجه به رواج تشیع در منطقه از سده 9 ه.ق به بعد، نقش مایه های به کار رفته در مقابر نیز به نوعی بازتاب دهنده اندیشه و تفکر شیعی هنرمند مسلمان است.
روش های طراحی و برنامه ریزی شهری برای توسعه پایدار
حوزههای تخصصی:
طراحی و برنامه ریزی شهری برای توسعه پایدار فرایند شکل دهی ساختار فیزیکی برای زندگی جهت پرداختن به فضاهای سه بعدی در شهرهای بزرگ، کوچک و روستاهایی است که به فاکتورهای محیطی، اجتماعی و اقتصادی توجه دارد. در عصر معاصر، بسیاری از شهرها و شهرنشینان مستقیماً متأثر از بسیاری از اثرات تغییرات محیط زیستی خواهند بود، که شامل افزایش شدت و تناوب رویدادهای آب و هوایی نامساعد، امواج حرارتی، سیلاب ناشی از افزایش سطح دریا، کمبود آب و دیگر اثرات است. از سوی دیگر در شهرهای بزرگ اروپا، مهاجرت به طرز فزاینده ای به خاطر نیاز به کار، هدف مطالعاتی، تأسیسات درمانی رو به افزایش است و نتیجه آن بحران اقتصادی، حاشیه نشینی، تراکم بالا، مشکلات حمل ونقلی، افزایش استفاده از انرژی و آلودگی است. این بحث مداوم نه تنها قویاً تحت تأثیر دغدغه های اقتصادی و مسائل محیطی بود، بلکه مسائل اجتماعی را نیز در برمی گرفت. ثبات اجتماعی به دارایی های شخصی و اجتماعی، قواعد و فرایندها، مرزها و مکان های فیزیکی و غیره ارجاع دارد. این مقاله، با توجه به این زمینه ها، به استدلال دراین باره می پردازد که «روش های برنامه ریزان در برنامه ریزی و طراحی شهری برای توسعه پایدار کدم اند»؟ اهداف آن عبارت اند از: (1)تحلیل تغییرات پایدار در نواحی شهری (2)تحلیل روش ها برای طراحی و برنامه ریزی شهری در زمینه این تغییرات. این مقاله استدلال هایی در دو فاز ارائه می کند. ابتدا ما تغییرات پایدار را از دیدگاه های طراحی و برنامه ریزی آنالیز می کنیم. سپس، فازهای مختلف توسعه شهری همچون آنالیز داده ها، تحقیق محلی، توسعه مفهوم اولیه، توسعه طراحی و فاز ساخت وسازها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم. پس از آنالیز مراحل مختلف توسعه های شهری، ما روش هایی پیشنهاد می کنیم که منتج به توسعه پروژه های شهری، دغدغه های مربوط به تغییرات شهری جاری، ساختار محیطی-اقتصادی-اجتماعی یک ناحیه خواهند شد. این روش می تواند درون یک چارچوب تئوریک تنظیم شود. اگر به طراحی و برنامه ریزی شهری برای این توسعه پایدار توجه نشود، آنگاه دغدغه های برنامه ریزان ارتباطی به شرایط عملی نخواهند داشت. برای دستیابی به یک برنامه ریزی و طراحی شهری موفق، باید بر توسعه پایدار محیط های خوب کارکرد تأکید شود.
تحلیل آثار به دست آمده از کاوش طبقه C غار کرفتو در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۸۴)
16-1
حوزههای تخصصی:
قلعه و غار باستانی کرفتو در شمال غرب ایران و در منطقه ای کوهستانی میان سقز و تکاب در استان کردستان قرار گرفته است. برای نخستین بار، در اوایل قرن نوزدهم میلادی، پزشک و جراحی انگلیسی به نام جان کرمیک از همراهان شاهزاده عباس میرزا در شهر تبریز از این مجموعه بازدید کرد. جهانگرد معروف انگلیسی، سر رابرت کرپورتر نیز با استفاده از یادداشت های کرمیک از این غار بازدید و نقشه و رونوشتی از کتیبه یونانی آن تهیه کرد. پس از او پژوهشگران متعددی با ملیت های گوناگون ترجمه کتیبه یونانی را بازنگری یا آثار این غار را بررسی کردند. همچنین عکس، گزارش و نقشه هایی همراه با جزئیات دقیق تری تهیه کردند؛ با این حال حفاری باستان شناسی در این مکان نزدیک به دو قرن به تعویق افتاد. در تابستان سال ۱۳۷۶، نخستین هیئت باستان شناسی از پژوهشکده باستان شناسی با همکاری اداره کل میراث فرهنگی استان کردستان در این مجموعه به گمانه زنی و سامان دهی پرداخت و پس از آن عملیات کاوش و ساماندهی در سه فصل ادامه یافت. آثار به دست آمده از این مجموعه و مناطق هم جوار نشان دهنده استفاده آیینی، سکونت موقت و متناوب انسان از پیش از تاریخ تا عصر حاضر است. این مقاله که حاصل کاوش و عملیات میدانی سال ۱۳۷۶ است به تحلیل شواهد باستان شناختی به دست آمده از طبقه C و به ویژه چاه موجود در یکی از اتاق های مجموعه دست کند پرداخته است. یافته ها بر استفاده آیینی انسان از این چاه دلالت دارد.
بررسی و مقایسه سبک های فراغتی بانوان مناطق 1 و 15 شهر تهران
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخصه های مهم رفاه اجتماعی، اوقات فراغت و چگونگی گذران آن است. فراغت، مفهوم بسیار پیچیده ای است که در متن زندگی افراد وجود دارد. این پدیده باید در بستر اجتماعی و فرهنگی خاص آن جامعه و طبقات مختلف شهری تعریف شود و نمی توان برای بررسی و تجویز راهکارهای مربوط به آن از نسخه واحدی استفاده کرد. مناسبات اجتماعی افراد جامعه ایران به ویژه جوانان تغییریافته و به اصطلاح مدرن شده است؛ به تبع این تغییر، مسئله ای به عنوان گذران اوقات فراغت برای این نسل مطرح می شود. نحوه گذران اوقات فراغت به مثابه سویهای پر رنگ از سبک زندگی در بین گروههای مختلف اجتماعی متفاوت است. هدف از انجام این تحقیق سنجش گرایش های فراغتی بانوان در سطح مناطق 1 و 15 و تبیین تفاوتهای سبکهای فراغتی در این دو گروه است. این تحقیق با استفاده از روش پیمایش و با نمونه 400 نفری از بانوان 15 سال به بالا مناطق 15 و 1 شهر تهران انجام شده است. نمونه های این تحقیق با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. بررسی و مقایسه ابعاد مختلف اوقات فراغت نشان میدهد بین فعالیت های فراغتی در جهت «تعالی دینی و معنوی»،«ارتباطات و همیاری اجتماعی» و «ورزش و آمادگی جسمی» بین شهروندان مناطق 1 و 15 تفاوت معنی داری مشاهده می شود. به گونه ای که شهروندان منطقه 1 در شاخص های ذکر شده از منطقه 15 بالاتر ارزیابی کرده اند. همچنین بین شاخص های فعالیت های هدفمندی و فعالیت ها در جهت پیوند خانوادگی در بین شهروندان مناطق یاد شده تفاوت معنی داری مشاهده نشده است.
بررسی استفاده از شبکه های مجازی و اجتماعی در آموزش های فضای سبز تهران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی استفاده از شبکه های مجازی و اجتماعی در آموزش های تخصصی مراکز گل و گیاه شهرداری تهران انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق، شامل کلیه شهروندان مناطق 2 و 20 شهرداری تهران که در سال 1395 در کلاسهای مراکز گل و گیاه شرکت کرده اند که تعداد آن ها بالغ بر 1000 نفر می باشد. از این تعداد، 278 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه است، روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات اساتید راهنما و مشاور و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ در بازه 84%- 77% با استفاده از نرم افزار SPSS16 مورد تأیید قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین میزان دسترسی به شبکه مجازی، نگرش نسبت به شبکه مجازی، میزان اطلاع و آگاهی از شبکه مجازی، میزان مهارت در به کارگیری شبکه مجازی، سن و تحصیلات و امکان استفاده از شبکه های مجازی و اجتماعی در آموزش رابطه مثبت و معنیداری در سطح 99% وجود دارد. نتایج حاصل از تأثیر جمعی متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از طریق رگرسیون چندگانه حاکی از آن است که از دیدگاه پاسخگویان، متغیرهای میزان دسترسی به شبکه مجازی، میزان اطلاع و آگاهی از شبکه مجازی و میزان مهارت در به کارگیری شبکه مجازی تأثیر مثبتی بر امکان استفاده از شبکه های مجازی و اجتماعی در آموزش داشته است.
بررسی ویژگی های کالبدی- محیطی و سیاست های تأمین مسکن موقت در ایران از منظر التیام و انطباق با پیامدهای ضربه روانی سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۱۶۰-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
به دنبال سوانح، بخش زیادی از جامعه دچار تروما (ضربه روانی) می شوند. در شرایط پساسانحه، احتمال نابودی ساختارهای فردی-اجتماعی بازمانده و پیچیده تر شدن مشکلات به واسطه رویکرد، سیاست ها و مداخلات مرتبط با تأمین مسکن موقت، زیاد است. تحقیق حاضر بر مبنای تحلیل و رتبه بندی ویژگی های مورد انتظار از مسکن و سرپناه موقت، در چارچوب رویکرد علمی مراقبت آگاهانه از ضربه روانی سانحه و با رویکرد کاهش استرس های محیطی، به عنوان نقطه شروعی برای بازتوانی روحی- روانی، در ایران انجام شده است. ماهیت پژوهش پس رویدادی و از روش های تحقیق تحلیل محتوا، دلفی و تحلیل سلسله مراتبی گروهی استفاده شده است. به دلیل فقدان غنای نظری از شاخص های مؤثر بر التیام و تطبیق پذیری روانی در مسکن موقت در ایران، در کنار مطالعات پیشینه ای، مصاحبه عمیق با متخصصین و صاحب نظران این زمینه انجام و کدهای و زیرکدهای مرتبط استخراج شدند. سپس به منظور تدوین چارچوب نظری، در دور دوم دلفی از بین شاخص های استخراج شده، معیارهای مؤثر انتخاب و ساختار سلسله مراتبی تحقیق شامل پنج معیار (بهبوددهندگی، قابلیت محیطی، کنترل، انسجام و محرک ها) و 26 زیرمعیار و دو گزینه رایج مسکن موقت در ایران (تدریجی و پیش ساخته) شکل گرفت. در دور سوم، تحلیل سلسله مراتبی گروهی با مشارکت متخصصین با سؤالاتی به شکل مقایسه زوجی با طیف پنج تایی انجام شد. براساس یافته های تحقیق به ترتیب نقش معیارهای بهبوددهندگی، حذف محرک ها، قابلیت محیطی، کنترل و انسجام در کاهش استرس های محیطی مژثر می باشد. مهمترین زیرمعیارهای مؤثر بر التیام و تطبیق پذیری روانی بازماندگان در مسکن موقت نیز امنیت، ابعاد و ویژگی های کالبدی، حذف فاکتورهای خطر، قابلیت کنترل حریم در فضاها، انعطاف پذیری فضا و طرح، ثبات و پایداری مسکن، محرک های کالبدی- محیطی، فاصله مناسب بین مساکن موقت، قابلیت مداخله در مسکن، کنترل بر فضا و سازماندهی فضایی به شکل پیش بینی پذیر می باشند. براین اساس سیاست تأمین مسکن تدریجی در مرحله اسکان موقت، در چارچوب رویکرد علمی مورد نظر، به دلیل ویژگی های ایمنی کالبدی- احساسی، انتخاب و کنترل، و تقویت همکاری و مشارکت، بر اطمینان مجدد، توانمندسازی، انسجام روانی و در نتیجه کاهش ضربه روانی بازماندگان، مؤثرتر از مسکن پیش ساخته ارزیابی شده است.
مقایسه وضعیت آموزش طراحی در مقطع کارشناسی رشته ی صنایع دستی در دانشگاه های ایران با دانشگاه نیویورک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
39 - 51
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی رشته ای است که علاوه بر عوامل فرهنگی، هویتی و تاریخی، عناصر طراحی نظیر مسائل کاربردی، ارگونومی و عوامل انسانی، شناخت مواد، زیبایی شناسی و عوامل محیطی نیز در آن دخیل است. عدم تفکیک مفهومی انواع «طراحی» در برنامه ی درسی موجب شده است که دانشجویان بدون شناخت فرایند علمی طراحی یک محصول از تعریف نیاز، گروه هدف، ایده پردازی، ارزیابی، ارگونومی، استانداردها، نمونه سازی و در نهایت تولید، وارد کارگاه های عمومی و تخصصی شده و طراحی دانشجویان غالبا به صورت احساسی، تجربی، تقلیدی و یا طرح های پیشنهادی اساتید شکل گیرد. هدف از این مقاله مطالعه و مقایسه ی نحوه ی برخورد با مقوله ی طراحی در برنامه ی درسی کارشناسی صنایع دستی در دانشگاه های ایران با دانشگاه نیویورک است تا بدین سوالات اساسی پاسخ دهد که: الف) رویکرد و ویژگی هر کدام از این برنامه های آموزشی در برخورد با مقوله ی طراحی چیست و ب) چگونه می توان از نتایج تحقیق جهت بهبود آموزش طراحی در رشته ی صنایع دستی دانشگاه های ایران سود جست؟ نتایج تحقیق مبین این است که آموزش صنایع دستی در ایران همچنان دارای رویکردی سنتی، با هدف حفاظت، با نگاه به گذشته، استادمحور و مبتنی بر شیوه های استاد-شاگردی است و لذا اهمیت، کمیت و کیفیت ارائه ی دروس تخصصی طراحی نیز متاثر از آن، کمتر از حد انتظار است. در مقام مقایسه رویکرد آموزشی صنایع دستی در دانشگاه نیویورک، پیشرو، آینده نگر، خلاقانه، دانشجومحور و مسئله محور است که نمود آن را در کمیت و کیفیت ارائه ی دروس تخصصی طراحی شاهد هستیم. همچنین برگزاری رشته ی صنایع دستی به صورت عمومی در دانشگاه های ایران موجب شده است که کارگاه های متنوع با اهداف متفاوت، بخش اعظم برنامه ی درسی را به خود اختصاص دهند و ظرفیت ارائه ی دروس تخصصی نظیر طراحی محدود باشد. در دانشگاه نیویورک رویکرد تخصصی، موجب ارائه ی تخصصی دروس طراحی گردیده است. روش تحقیق در این مقاله تحلیلی-تطبیقی و روش تجزیه و تحلیل به صورت ترکیبیِ کیفی-کمی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است.
تبیین مدلی در شناسایی و تقویت عوامل تأثیرگذار بر حس مکان و خاطره جمعی (نمونه موردی: حاشیه رودخانه دز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم احساس تعلق انسان به محیط پیرامون و فضاهای شهری یکی از مشکلاتی است که در نوشته های صاحب نظران و نظریات مردم دیده می شود. تبدیل شدن یک فضا به مکان و به تبع آن، پدید آمدن حس مکان، محصول مؤلفه های عینی و ذهنی است. تأثیر توأمان این مؤلفه ها به معنادار شدن مکان نزد مخاطب می انجامد و محیط را به عنصری هویت بخش تبدیل می کند. این پژوهش در پی آن است که رابطه میان مؤلفه های عینی و ذهنی فضا و سطوح حس مکان را شناسایی کند. لذا با بهره گیری از روشی کیفی تحلیلی، چارچوب نظری در قالب نمودارهایی تدوین شده است. نتیجه این تحقیق تبیین مدلی در شناسایی عوامل تأثیرگذار بر حس مکان و خاطره جمعی است. این مدل، مؤلفه های مؤثر بر پیدایش حس مکان را به دو دسته عینی و ذهنی تقسیم بندی می کند. مؤلفه های عینی با معیارهای کالبدی که به پیدایش قرارگاه های رفتاری می انجامد و مؤلفه های ذهنی با تصاویر ذهنی فردی و تصاویر ذهنی جمعی که به پیدایش خاطره انگیزی مکان می انجامد، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته اند. در ادامه و در چارچوب این مدل، عوامل مذکور از طریق پرسشنامه های کیفی و مشاهدات میدانی در حاشیه رود دز ارزیابی گردیده و کارایی مدل سنجیده شده است. در واقع، نمودارهای تدوین شده در بخش اول می توانند چارچوبی برای ارزیابی ویژگی های یک مکان باشند و به کار بردن آن ها در ارتباط با رود، در عین ارزیابی محدوده، روشی کاربردی را برای سنجش سایر مکان ها ارائه می دهد. تحلیل پرسشنامه ها نشان می دهد آسیاب ها، پل قدیم و رودخانه دز، با دارا بودن معانی عمیق در ذهن مخاطبان، مراتب بالایی از حس مکان و خاطره انگیزی را دارا می باشند. این سطح از حس مکان نزد هر سه دسته از پرسش شوندگان (دزفولی ها، دزفولی های ساکن تهران و گردشگران) پدید آمده است. همچنین تحقیق موردی نشان دهنده آن است که رابطه معناداری میان سطح معنای مکان و سطح حس مکان وجود دارد.
برنامه ریزی و مدیریت پسماندهای شهری با رویکرد مشارکت در کاهش اثرات زیست محیطی آن در شهرها (مطالعه موردی: منطقه12 تهران)
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهروندان در فرآیند مدیریت پسماند از طریق کاهش تولید وتفکیک پسماندها از یکدیگر در مبدأ به عنوان یکی از کاراترین و اقتصادی ترین روش های پردازشی امروزه در اغلب کشورهای دنیا صورت می گیرد. مدیریت مواد زائد جامد در شهرهای مختلف ایران به دلیل بافت فرهنگی، جمعیت، اقتصاد، مصرف بی رویه مواد، عدم آگاهی و عدم توجه مردم، عدم احساس مسئولیت، طبیعت ناهمگون و گسترده مواد زائد، عدم اجرای مقررات ، قوانین و کمبود امکانات در عرصه خدمات شهری با مشکلاتی روبرو می باشد. به منظور فائق آمدن بر بسیاری از مشکلات لازم است که اقدامات جدی در امر بهینه کردن مراحل مختلف مدیریت مواد زائد تولید و نگهداری در محل، جمع آوری، حمل و نقل، پردازش و بازیافت و دفن بهداشتی صورت گیرد. پس با توجه به ضرورت ساماندهی موارد فوق هدف اصلی پژوهش حاضر برنامه ریزی و مدیریت پسماندهای شهری با رویکرد مشارکت در کاهش اثرات زیست محیطی آن درشهرها(مطالعه موردی: منطقه12 تهران) و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی می باشد. نتیجه پژوهش نشان می دهد خسارات ناشی از انتشار آلاینده ها در تهدید سلامت و بهداشت انسانها از اهمیت بیشتری برخوردار شده و به دنبال آن موضوع انتقال اصناف آلاینده به خارج از محدوده شهرها به یکی از مهمترین استراتژی های اتخاذ شده دولت ها در این زمینه مبدل گردیده است. از مهم ترین عوامل موثر بر میزان مشارکت مردم آگاهی ، آموزش و ایجاد انگیزه در آن ها به رو ش های مختلف می باشد، البته آگاهی به تنهایی موثر نمی باشد چون پیامد آگاهی باید تغییر نگرش و در نتیجه تغییر رفتار و اقدام به مشارکت باشد. در روش های آموزش سنتی به مردم گفته می شود که چه کار انجام دهند و مردم تبعیت م یکنند ولی در روش های نوین رویکرد از بالا به پایین مردم در تصمیم گیر یها نیز مشارکت دارند لذا پیشنهاد می گردد که مشارکت مردمی در تصمیم گیریها و سیاستگزار یهای مدیریت مواد زائد در محله افزایش یافته و ارتقاء آگاهی و نگرش و تغییر رفتار در آنان با توجه به روش ها و الگوهای جدید دنیا اجرا شود .
گونه شناسی معماری مدارس سنتی با تأکید بر تأثیر سیاست های آموزشی مطالعه موردی: دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۸۱
63 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از ضروریات حیات انسان، تغییر و تکامل به سمت تعالی است و تنها راه دستیابی به آن، آموزش است. تغییر اصولی و منظم توسط حکومت با استفاده از آموزش جامع و همگانی در جهت ترویج آموزه های مذهبی، از شاخصه های ویژه عصر صفوی بود که باعث شد حاکمان برای دستیابی به این امر اقدام به تأسیس مدارس و دیگر بناهای تأثیرگذار کنند. در این راستا مدارس به عنوان مهم ترین مراکز آموزشی در خدمت مذهب تشیع به یکی از مهم ترین انواع ابنیه در این عصر مبدل شدند. هدف: رویکرد آموزشی در هر دوره به نظام آموزشی و فضاهای متناسب با آن نیاز دارد و از آنجا که چگونگی تأثیر سیاست های نظام آموزشی بر عناصر معماری مدارس صفویه مشخص نیست، این پژوهش تأثیر سیاست های آموزشی صفوی بر عناصر کالبدی و هماهنگی آنها را با سازماندهی فضایی و معماری مدارس علوم دینی بررسی کرده و در پی آن است تا معماری مدارس دوره صفویه را با توجه به سیاست های آموزشی گونه شناسی کند. روش تحقیق: این پژوهش، با توجه به روند اوج گیری معماری و تشدید سیاست های آموزشی در دوره صفویه که منجر به شکوفایی و گسترش مدارس علوم اسلامی شیعی شد، سعی بر آن دارد تا از روش تفسیری-تاریخی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی، به شناخت جایگاه و اهمیت آموزش در سیاست های حکومت صفوی بپردازد و چگونگی تأثیر آن را بر کالبد معماری مدارس این دوره گونه شناسی کند. در این راستا چهار مورد از مدارس دوره صفویه به عنوان نمونه های هدفمند انتخاب و از لحاظ ویژگی های کلی بنا، سلسله مراتب و سازماندهی فضایی، با توجه به جایگاه و روش آموزشی این دوره، تجزیه و تحلیل شدند. نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاکی از آن است که هم زمان با توسعه همه جانبه معماری در عهد صفوی، آموزش و جایگاه آن نیز، تفاوت هایی با ادوار پیش از خود داشته است. از طرفی با توجه به اعلام مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی کشور و سیاست حاکمان صفوی در ترویج آن، آموزش علوم شیعی در مدارس به منظور استفاده همگانی از آن فراهم گردید. این تغییرات باعث به وجود آمدن تغییراتی در نظام آموزشی و معماری مدارس شده است که از آن جمله می توان به گسترش ابعاد مدارس، افزایش تعداد و کیفیت حجره ها و مَدرس ها، توجه به حیاط مدارس به عنوان عنصر حیات بخش مدرسه، تغییر در دستگاه ورودی، ارتباط با شهر و عرصه عمومی و ارتباط مدرسه با فضای نیایشی اشاره کرد.
مطالعه تطبیقی پیکره انسان- گاوبالدار در هنر آشوریان و هخامنشیان
منبع:
پیکره دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۷
93 - 113
حوزههای تخصصی:
موجودات ترکیبی که از آمیختن اجزای مختلف حیوان و انسان یا حیوانات گوناگون با هم به وجود آمده اند؛ در قالب عناصر هنر و معماری، نقوش برجسته و پیکره-معماری نمایان شده اند. یکی از زیباترین و عظیم ترین این حیوانات ترکیبی، انسان-گاو بالدار است. هدف از این مقاله بررسی این جانور ترکیبی در تمدن آشوریان و هخامنشیان و یافتن تشابهات و تمایزات آنان با رویکردی تطبیقی است. برای این منظور شکل ظاهری، و نقش کاربردی در انسان-گاو بالدار مطالعه و تطبیق داده می شود. پژوهش پیش رو کیفی است و از نظرهدف بنیادی است. شیوه گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل تصاویر است و تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه توصیفی و تحلیلی است. این که چرا آثار هخامنشی باتوجه به شباهت های بسیار به آثار آشوری به کمال هنری رسیده سؤالی است که در این پژوهش به آن پاسخ داده می شود. براساس فرضیه این پژوهش سنت آداب و پرستش ایزدان و بن مایه های فرهنگی و اعتقادی بر سیر هنر تمدن ها تأثیر زیادی دارد و صرفاً تأثیر و تأثر دلیل یکسان انگاری هنر تمدن ها نیست. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که علاوه بر اشتراک و افتراق پیکره انسان-گاو بالدار دو تمدن، که در باور هخامنشیان جایی برای پیکرهای آیینی و نذری وجود ندارد و مفاهیم «لاماسوها» در هنر ایرانی با توجه به فرهنگ «مزدیسنایی» تغییر ماهیت و همچنین کاربرد داده است. انسان-گاوبالدار آشوری به عنوان محافظی پرقدرت، نمونه ای برای ساخت و ادامه این پیکره ها در حکومت باعظمت هخامنشی شد. و باوجود اقتباس ظاهری، در نمادپردازی متفاوت است. به طور کلی انسان-گاو بالدار از تمدن آشوری آغاز شده و به بهترین نمونه آن در هنر هخامنشی رسیده و در نمونه هخامنشی تأثیر هنر آشوری آشکار بوده اما هویت مستقل تفکر پارسی در آن کاملاً حفظ شده است.
مستندنگاری فضاهای باز شهری براساس اصول منشور صوفیه نمونه موردی: فضای باز محله پامنار کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
199 - 225
حوزههای تخصصی:
فضاهای باز در شهرهای تاریخی ایران، فارغ از کاربری خاصی که هر یک داشته اند نقش ویژه ای در ساختار شهری ایفا کرده و سازمان دهنده گذرهای اطراف، ابنیه مجاور و بافت منسجم محلات بوده اند. این فضاها از جمله آثاری هستند که دستخوش تغییرات زیاد ناشی از توسعه شده و نه تنها نقش ساختاری-عملکردی خود را از دست داده اند بلکه گاهی از دیدگاه شهرسازی معاصر به عنوان معضل شهری تلقی می شوند. از سوی دیگر فقدان روشی جامع و کارا در مستندنگاری این فضاها، حفاظت آن ها را با چالشی جدی روبرو ساخته است. پژوهش حاضر با روش های توصیفی-تحلیلی و توصیفی- تاریخی درصدد تدوین الگویی استاندارد جهت مستندسازی فضاهای باز مبتنی بر رهنمودهای بین المللی (منشور صوفیه 1996م) است و برای این منظور، فضاهای باز شهری درون محله ای در بافت قدیم کرمان و به طور خاص فضای باز محله پامنار را به عنوان نمونه، مورد شناخت و مستندسازی قرار می دهد. شایان ذکر است که بسیاری از این فضاها تا کنون مورد مطالعه جدی واقع نشده، دگرگونی های بسیاری داشته اند و ضرورت ورود به بحث مستندنگاری آن ها بیش از پیش احساس می شود.نتیجه عملی این پژوهش، ارائه قالبی است که با تعهد به یک دستورالعمل بین المللی معتبر می تواند جهت مستندنگاری فضاهای باز شهری مورد استفاده واقع شود. بهره گیری از این الگو مانع انجام پژوهش های پراکنده و بی پایه و اساس می شود، قابلیت تغییر و انطباق با شرایط گوناگون را دارد و به مدیریت اطلاعات جهت حفاظت بافت های تاریخی کمک می کند.