صنایع دستی رشته ای است که علاوه بر عوامل فرهنگی، هویتی و تاریخی، عناصر طراحی نظیر مسائل کاربردی، ارگونومی و عوامل انسانی، شناخت مواد، زیبایی شناسی و عوامل محیطی نیز در آن دخیل است. عدم تفکیک مفهومی انواع «طراحی» در برنامه ی درسی موجب شده است که دانشجویان بدون شناخت فرایند علمی طراحی یک محصول از تعریف نیاز، گروه هدف، ایده پردازی، ارزیابی، ارگونومی، استانداردها، نمونه سازی و در نهایت تولید، وارد کارگاه های عمومی و تخصصی شده و طراحی دانشجویان غالبا به صورت احساسی، تجربی، تقلیدی و یا طرح های پیشنهادی اساتید شکل گیرد. هدف از این مقاله مطالعه و مقایسه ی نحوه ی برخورد با مقوله ی طراحی در برنامه ی درسی کارشناسی صنایع دستی در دانشگاه های ایران با دانشگاه نیویورک است تا بدین سوالات اساسی پاسخ دهد که: الف) رویکرد و ویژگی هر کدام از این برنامه های آموزشی در برخورد با مقوله ی طراحی چیست و ب) چگونه می توان از نتایج تحقیق جهت بهبود آموزش طراحی در رشته ی صنایع دستی دانشگاه های ایران سود جست؟ نتایج تحقیق مبین این است که آموزش صنایع دستی در ایران همچنان دارای رویکردی سنتی، با هدف حفاظت، با نگاه به گذشته، استادمحور و مبتنی بر شیوه های استاد-شاگردی است و لذا اهمیت، کمیت و کیفیت ارائه ی دروس تخصصی طراحی نیز متاثر از آن، کمتر از حد انتظار است. در مقام مقایسه رویکرد آموزشی صنایع دستی در دانشگاه نیویورک، پیشرو، آینده نگر، خلاقانه، دانشجومحور و مسئله محور است که نمود آن را در کمیت و کیفیت ارائه ی دروس تخصصی طراحی شاهد هستیم. همچنین برگزاری رشته ی صنایع دستی به صورت عمومی در دانشگاه های ایران موجب شده است که کارگاه های متنوع با اهداف متفاوت، بخش اعظم برنامه ی درسی را به خود اختصاص دهند و ظرفیت ارائه ی دروس تخصصی نظیر طراحی محدود باشد. در دانشگاه نیویورک رویکرد تخصصی، موجب ارائه ی تخصصی دروس طراحی گردیده است. روش تحقیق در این مقاله تحلیلی-تطبیقی و روش تجزیه و تحلیل به صورت ترکیبیِ کیفی-کمی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است.