فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۰۱ تا ۷٬۲۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
امنیت در فضاهای شهری یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر حضورپذیری شهروندان و به تبع آن رونق و پویایی محیط شهری است. یکی از مهمترین گروههای سنی استفاده کننده از فضاهای شهری سالمندان هستند. توجه به نیازهای این افراد با توجه به شرایط سالمندی و مشکلات جسمی حرکتی میتواند زمینه ساز حضور پررنگ تر آنها در فضاهای شهری گردد. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کالبدی مؤثر بر احساس امنیت سالمندان در میدان ولایت فقیه )ارومیه ( صورت گرفته است. این پژوهش از حیث هدف، جزء پژوهشهای کاربردی است و از روش پژوهش پیمایشی و همبستگی استفاده شدهاست. روش تحقیق میدانی و به صورت مشاهده ای است. روش تحقیق از نوع تحقیقات تحلیلی- توصیفی می باشد، بدین صورت که ابتدا کلیه مبانی نظری مربوط به ویژگی های فضای میادین و عوامل موثر در افزایش امنیت سالمندان و ایفای نقش آنها درگستره شهر، از منابع مختلف جمع آوری شده است و سپس از طریق برداشت میدانی و به ارائه پیشنهادات و راهکار هایی مستند پرداخته شده ، spss پرسشنامه ) 03 عدد( اطلاعات نمونه موردی جمع آوری شده و با تحلیل و بررسی آن ها توسط نرم افزار است.بر این اساس 24 شاخص در قالب 9 مؤلفه مورد سنجش واقع شده است. خلاصه نتایج پژوهش حاکی از آن است مؤلفه ایمنی، نور و روشنایی و بافت شهری به ترتیب مهمترین مؤلفههای کالبدی مؤثر بر احساس امنیت سالمندان در فضاهای شهری هستند.
تداوم ساختار خانواده گسترده در خانه های تک خانواری معاصر؛ نمونه موردی: بررسی سکونت خانوادگی مهاجران افغان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
133-151
حوزههای تخصصی:
خانواده گسترده در میان انواع گونه های خانواده، کهن ترین شکل جوامع انسانی است که در روزگار معاصر کمرنگ شده است؛ این در حالی است که کیفیت حیات اجتماعی مورد تأکید در ادبیات علوم اجتماعی، در این نوع از خانواده، بسیار فراتر از انواع دیگر است. در این پژوهش با هدف تلاش برای احیای وجوه مثبت این الگو، موضوع خانواده گسترده و نقش آن در شکل گیری مسکن، در دو بخش مطالعه شده است. در بخش نخست، پیشینه الگوهای سنتی و مدرن خانواده گسترده، بررسی شده است که دستاورد آن، معرفی تعداد زیادی الگو، به جز حیاط مرکزی، در جوامع سنتی اسلامی برای خانواده گسترده و معرفی گستره وسیعی از قالب های کالبدی مرتبط با خانواده گسترده در جوامع سنتی خارج از عالم اسلام است. همچنین با بازتعبیر از مفهوم گستردگی خانواده در این پژوهش، نمونه های زیادی از دوره مدرن (مذهبی و غیرمذهبی) با موضوع خانواده گسترده، پیوند داده شده است. در بخش دوم مقاله، برای روشن تر کردن وضعیت خانواده گسترده به عنوان یک الگوی ایدئالی در اسلام در دوره معاصر و امکان بازتولید این الگو در جامعه غیرسنتی پیمایش میدانی روی مهاجران افغانی (به واسطه شایع بودن نسبی خانواده گسترده در جامعه معاصر افغانستان و سکونت طولانی مدت آنان در جامعه ایرانی) در نظر گرفته شد که تعداد 36 خانوار افغان از ناحیه قم با فرایند مشابه روش گلوله برفی انتخاب شدند. برای تهیه اطلاعات مردم نگاری دو مرحله مطالعه انجام شد. در مرحله اول با استفاده از ابزار مشاهده، پرسشنامه باز، و نیمه باز و مصاحبه، اطلاعات خانواده های مهاجر برداشت شد. برای مرحله دوم از مصاحبه عمیق با سه نفر، که تجارب زندگی آن ها پرکننده طیف نسبتاً کاملی از خاطرات زیسته باشد، استفاده شد. اطلاعات مزبور در سه محور مفهومی تحلیل شده است: تداوم ذهنیتی، عاطفی ، تداوم رفتاری و تداوم کالبدی ساختار خانواده گسترده؛ بررسی حاضر نشان داد که افرادی که پیشینه و تجربه زیست در خانواده گسترده درون کالبد سنتی داشته اند، نه تنها نسبت عاطفی با الگوهای رفتاری مربوط به خانواده گسترده را تا حد زیادی حفظ می کنند، بلکه امکانات اندک کالبد مدرن را نیز در جهت باز تولید الگوهای فضا رفتار گذشته به فعلیت درمی آورند .
قدیمی ترین کاربرد «کاشی» در آرایه های معماری دوره اسلامی ایران؛ و فن شناسی آرایه تلفیقی قطعات ظروف سفالی لعابدار و گچ-آجر در بقعه خواجه اتابک کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همنشینی مواد مختلف در آرایه های معماری ایران در دوره اسلامی در بسیاری از موارد راهگشای سبک ها و فنون هنری جدید شده و نگاه زیبایی شناسی فرهنگ های حامل این اتفاق را دگرگون می کند. همنشینی آرایه های آجری، گچی و لعاب یکی از این تغییرات جذاب در تاریخ هنر آرایه های معماری ایران است که تاریخ ابداع آن تا حدودی مبهم باقی مانده است. همچنین ایده اولیه کاشی در آرایه های معماری ایران در دوره اسلامی کاملاً ناشناخته مانده است. کاشی گونه ای از آرایه معماری است که شاید خاستگاه آن ایران کهن باشد، ولی با این وجود اطلاعات اندکی از فنون ساخت، اجرا و نمونه های آثار کاشی سده های اولیه دوره اسلامی در دست است. هدف از پژوهش پیش رو، دستیابی به اطلاعات مربوط به کهن ترین کاشی های ایران دوره اسلامی و همچنین شناخت فنی سفال لعابدار در آرایه معماری خواجه اتابک کرمان است. جهت رسیدن به اهداف پژوهش، به صورت همزمان مطالعه منابع مکتوب و همچنین بررسی های میدانی جهت شناخت آثار کاشی در آرایه های معماری ایران، به ویژه مقبره خواجه اتابک کرمان انجام پذیرفت. در نتیجه پژوهش حاضر می توان گفت که در حال حاضر از دوره اسلامی در ایران تا سده 5 ه.ق. متأسفانه هیچ کاشی تاریخ داری برجای نمانده است و بسیاری از تاریخ گذاری های مربوط به کاشی های بدون تاریخ، بدون توجه به فن ساخت و بر اساس شکل ظاهری بوده و مطالعات باستان سنجی و سالیابی با اتکا به مطالعات آزمایشگاهی انجام نپذیرفته و در واقع با حدس و گمان انجام شده است؛ بنابراین نمی تواند قابل قبول باشد. همچنین شش مجموعه کاشی یا تک کاشی در نتیجه پژوهش به عنوان کهن ترین کاشی های دوره اسلامی ایران معرفی شد. یکی از اصلی ترین نتایج این پژوهش، مربوط به شناسایی استفاده از قطعات شکسته ظروف سفالی لعابدار در آرایه معماری ایران است که برخی از پژوهشگران، این آثار را به عنوان کاشی معرفی کرده اند. دستیابی به نتیجه مذکور، این احتمال را تقویت می کند که شاید این اقدام، اولین ایده ساخت کاشی برای آرایه معماری را شکل داده باشد.
باغ بهلگرد، نمونه اولیه و الگوی باغ های بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۷
6 - 13
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی به عنوان رویکرد زیباشناسانه انسان ایرانی در مواجهه با طبیعت در سطح جهان شناخته شده است. باغ ایرانی با هندسه منحصربفرد خود و شاخصه ها و عناصر معمول توسط صاحبنظران گوناگونی بر اساس بستر شکل گیری، استفاده از عناصر یا شکل و نوع آنها و فعالیتهایی که در باغها صورت می گرفته است، طبقه بندی شده اند. باغ سکونتگاه ها به عنوان یکی از این طبقه بندی ها بر فعالیت سکونتی عمدتاً دائم در باغ دلالت دارند. از آنجایی که اغلب باغها متعلق به حاکمان بوده است و به صورت فصلی یا موردی برای فعالیتهای حکمرانی و تفرج استفاده می شده است، نمونه های کمی از سکونت دائم در باغهای ایران به چشم می خورد. باغهای بیرجند از جمله باغهایی هستند که با ویژگیهای منحصربفرد خود مانند عدم حضور آب و یا کوشک وسیع در یک جبهه باغ، کمی متمایز شده اند. در این بین باغ بهلگرد با وجود دارا بودن خصوصیات پایه باغ ایرانی اعم از هندسه، محور و ...، به گونه ای شکل گرفته است که عناصر و فضاهای موجود در آن برای ارائه خدمات سکونت و پشتیبان آن سازمان یافته اند. وجود کوشک منحصربفرد در نقش یک باغ اندرونی، وجود حوض و شاه نشین در حیاط اندرونی، عدم دید مطلوب به محور باغ از جانب کوشک، کرت های وسیع برای کاشت گیاهان مثمر و وجود حوض آب در محوطه باغ به عنوان منبع آبیاری نشان می دهند که کارکرد سکونتی در باغ بهلگرد غالب بوده است. به نوعی می توان گفت، در باغ بهلگرد هنوز جنبه های قدسی باغ ایرانی تجلی نیافته و سازنده باغ با طراحی اندرونی و ... سعی در فضاسازی مطلوب ایرانی در کنار زمینهای کشاورزی داشته است.
ریزمؤلفه های کیفیت عملکردی در فضاهای تجاری با هدف ارتقای تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
۷۸-۵۹
حوزههای تخصصی:
معماری داخلی مراکز تجاری و ارتقای کیفیت محیطی آنها به عنوان عامل اثرگذار بر رفتار خرید مشتریان، سهم قابل توجهی بر هیجان بازار و همچنین تمایل افراد به ماندن در فضا دارد. در این پژوهش، با توجه به جامعیتی که نظریه مدل مکان پایدار در قالب معیارهای سه گانه کیفیات عملکردی، تجربی-زیبایی شناختی و زیست محیطی دارد و در نظر داشتن موضوع پژوهش، به بررسی کیفیت عملکردی در مراکز تجاری پرداخته می شود. با بررسی پیشینه فضاهای تجاری در ایران از جمله بازارهای سنتی از یک طرف و توجه به مراکز تجاری موفق در زمان حال در نقاط مختلف دنیا از طرف دیگر که علاوه بر دارا بودن نقش اقتصادی، محلی برای شکل گیری تعاملات اجتماعی نیز هستند، سؤال اصلی پژوهش این است که راهکارهای طراحی داخلی فضاهای تجاری با توجه به کیفیت عملکردی در بازارهای سنتی و مراکز تجاری موفق، جهت برقراری روابط اجتماعی سازنده، چه هستند؟ بنابراین هدف پژوهش، معرفی معیارها و ریزمؤلفه های کیفیت عملکردی (کاربری، کیفیت قرارگاه رفتاری، قلمرو و امنیت) در جهت افزایش تعاملات اجتماعی و نیز تبیین راهکارهای طراحی داخلی در مجتمع های تجاری است. روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی-تحلیلی است که با تحلیل محتوایی و کدگذاری داده های گردآوری شده توسط نرم افزارMAXQDA12، مفاهیم استخراج شدند. سپس، از بین راهکارهای طراحی شده بر اساس ریزمؤلفه های کیفیت عملکردی، نظرسنجی از خبرگان طراحی در قالب پرسش نامه انجام شد و نتایج، با نرم افزار تحلیل آماری SPSS، مورد ارزیابی قرار گرفتند. در نهایت، از میان راهکارهای طراحی ارزیابی شده، پیش بینی کاربری در مرکز از ریزمؤلفه کاربری، وجود فضاهایی برای نشستن، مکث و تماشا مربوط به کیفیت قرارگاه رفتاری و همچنین از ریزمؤلفه برنامه ریزی طراحی فضا (قلمرو)، تعیین قلمرو کاربری های ویژه توسط کف سازی و نیز تأمین امنیت که دارای بالاترین اولویت در این نظرسنجی بوده ، استخراج شدند.
نخل بندی؛ نمونه ای از صحنه آرایی در حوزه فرهنگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر، بخش جدانشدنی از زندگی آدمی درگذر زمان است که از دیرباز در همه ابعاد زندگی اش نمودی آشکار داشته است. یکی از شاخص ترین وجوه آن، آراستن مجالس، محافل و انجام تزیینات مکان برگزاری مراسم بوده. این تزیینات گاه برای مجالس آیینی و دینی، گاه برای شادباش و سرگرمی و زمانی نیز برای عزا انجام می گیرد. با توجه به اشارات موجود در اسناد مکتوب، این نوع از مجلس آرایی ها درگذشته نیز کاربرد داشته و هر بخشی از آن تحت عنوان خاصی به اصناف مختلف و اساتید گوناگون مربوط می شده است. بر اساس مستندات موجود و با توجه به نزدیک تر شدن مرزهای هنر نسبت به هم می توان گفت که در برخی از این مراسم ها و مجالس، جلوه هایی از هنرهای نمایشی نیز متجلی بوده که به تعبیر امروزی، این نوع آرایش ها نقش صحنه آرایی را برای آن نمایش ایفا می کرده است. هدف این مقاله از یک سو آشنایی با موضوع نخل بندی و از سوی دیگر مرزبندی میان دو مفهوم نخل بندی و نخل گردانی است. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند تا با بررسی متون کهن و با روش توصیفی – تحلیلی، به شرح و چگونگی یکی از این شیوه های مجلس آرایی، در حوزه فرهنگ ایران بپردازند که با عنوان «نخل بندی» شناخته می شده است. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، چگونگی اجرای نخل بندی متأثر از زمان، مکان، طبقه اجتماعی و... بوده است.
موقتی بودن منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۶
62 - 73
حوزههای تخصصی:
منظر و موقتی بودن آن اصلی ترین نقطه اشتراک میان باستان شناسی و مردم شناسی فرهنگی-اجتماعی است. مقاله حاضر نشان می دهد که موقتی بودن منظر را می توان با «دیدگاه ثابت» انسان که همچون فرضیه ای از پیش اثبات شده در رفتار و ادراکش نهفته است، فهمید. معنای منظر در تقابل با معنای زمین، طبیعت و فضا آشکار می شود. مفهوم «Taskscape»1 الگویی از فعالیت های ثابت را نشان می دهد و موقتی بودن ذاتی آن در تعاملات منظم یا الگوی طنین2 آن نهفته است. با در نظر گرفتن ارتباط منظر و Taskscape، در نهایت تمایز میان این دو از بین می رود و می بینیم که اساساً خود منظر امری موقتی است. چند نمونه عینی در ارتباط با مباحث مزبور برای فهم بهتر مخاطب آورده شده است.
تحلیل ادراک جامعه محلی از بازساخت کالبدی- فضایی اجرای طرح هادی در دهستان رشتخوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۸۲-۶۷
حوزههای تخصصی:
با گذشت بیش از چند دهه از اجرای طرح های هادی روستایی کشور و صرف هزینه های زیاد در مراحل مختلف تهیه و اجرای طرح ها، هنوز شاهد عدم توسعه مناسب فضا و کالبد سکونتگاه های روستایی هستیم. ارزیابی طرح های هادی در مراحل مختلف از جمله راهکارهای مهم برای رفع نواقص این طرح ها و تقویت آن ها می باشد. در پژوهش حاضر به تحلیل ادراک جامعه محلی از بازساخت کالبدی- فضایی اجرای طرح هادی در دهستان رشتخوار پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن، توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری 12 روستای دهستان رشتخوار می باشد (3192N=) که طرح هادی در آن ها اجرا شده است. 342 نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های رتبه ای فریدمن و آزمون رتبه ای هم انباشتگی نامحدود اکتشافی (روش جوهانسن) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که عملکرد طرح های هادی بر بازساخت فضای- کالبدی در سکونتگاه های روستایی در حدپایینی ارزیابی شده و اجرای طرح های هادی نتوانسته بر توسعه مناسب کالبدی- فضایی روستاهای منطقه مؤثر واقع شود. مردم محلی فقط از عملکرد طرح های هادی در زمینه بهبود دو شاخص کیفیت مساکن و توسعه شبکه معابر روستا رضایت داشته اند. این در حالی است که برای افزایش عملکرد طرح های هادی در بازساخت فضایی- کالبدی روستاها لازم است که همه شاخص ها مورد توجه قرار گیرند. از نظر مقایسه عملکرد طرح های هادی در روستاهای منطقه نتایج نشان داد که روستاهایی که دارای تیپ دشتی بوده اند عملکرد موفق تری داشته و اجرای طرح های هادی در این روستاها تأثیر مطلوب تری بر بازساخت فضایی- کالبدی روستاهای منطقه داشته است. در راستای یافته های تحقیق و برای افزایش کارایی طرح های هادی پیشنهادهایی ارائه شد.
روایت ایرانی و تقلید از روایت غربی درسینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم تیر ۱۳۹۸ شماره ۷۳
53 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:روایت شناسی و رویکردهای متنوع آن در چند دهه اخیر و گسترش بلامنازع این دانش جدید به هنرهای نمایشی و تصویری لزوم پرداختن به آرا و افکار صاحب نظران غرب در این زمینه را از یک سو و جستجو در سنن و مواریث روایت در آثار و ادبیات کهن ایرانی را از سوی دیگر ایجاب می کند. مقایسه این دو مقوله از حیث نگاه به ساحت و موجودیت انسان و هستی شناسی آنها در حکمت ایرانی و جهان بینی غربی به مثابه ارکان و زیربنای این دو نوع روایت پردازی ضرورت می یابد. لذا با توجه به اهمیت و وسعت این مقوله در روایت های تصویری به ویژه سینمای ایران، در این مقاله به طرح این موضوع و چند وچون آن می پردازیم، زیرا برای آنکه سینمایی ریشه دار و اصیل و خاص داشته باشیم، بهتر آن است که به مقوله روایت ایرانی که پیشینه ای کهن و غنی دارد، تسلط داشته باشیم.<br /> هدف:آیا آنچه به عنوان روایت داستانی بر پرده سینمای ایران به نمایش درمی آید، نمایانگر حکمت و هستی شناسی ایرانی در روایت است و یا روایت های سینمای ایران تقلیدی از شیوه های روایت گری و الگوهای سینمای غرب است؟ با طرح این پرسش به چالش های انسان شناختی و هستی شناختی موجود در این دو نوع روایت می پردازیم و با قیاس ضمنی دو نوع روایت ایرانی و روایت غربی برای پیدا کردن تفاوت ها و تقابل ها و در مرحله بعد رسیدن به تعاریفی از روایت ایرانی و تعیین جایگاه آن در مقوله روایت شناسی می رسیم و این مهم را به عنوان مقدمه و پیش درآمد روایت شناسی ایرانی مطرح می کنیم.<br /> روش تحقیق:این مقاله با رویکرد تحلیلی توصیفی نگاشته شده و از مستندات نظری بهره گرفته است.<br /> نتیجه گیری:بخشی از نتایجی که در این مقاله به آن اشاره می شود، این است که به نظر می رسد آنچه بر پرده سینمای ایران در قالب روایت های تصویری می بینیم، اغلب تقلید از روایت ادبی و تصویری غرب است و جز معدودی از سینماگران، اغلب فیلم سازان ایرانی از سنن، الگوها و شیوه روایت ایرانی مبتنی بر روح و حکمت روایت ایرانی غافل مانده اند. بنابراین بهتر است که سنن و مواریث ادبی و روایی خود را بازشناسی کنیم تا بتوانیم سینمایی را با تکیه بر هستی شناسی ایرانی که از حکمت دیرینه ایرانی اسلامی نشئت گرفته به منصه ظهور برسانیم.
برساخت داوری های برنامه ریزان در رهیافت فرهنگِ برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
55 - 69
حوزههای تخصصی:
با توجه به لزوم مطالعه رابطه بین برنامه ریزی فضایی و بسترهای فرهنگی، هدف این مقاله ارائه چارچوبی نظری و انگاشتی برای تحلیل نظام مند از کاربست های برنامه ریزی مرتبط با بستر اجتماعی و فرهنگی می باشد. درک رابطه بین برنامه ریزی فضایی به عنوان ابزار عملکردی سیاست قلمرویی و بستر فرهنگی شامل الگوهای اقتصادی-اجتماعی و هنجارها، ارزش ها، سنت ها و نگرش های فرهنگی مرتبط بواسطه معرفی انگاشت فرهنگ برنامه ریزی امکان پذیر است. فرهنگ برنامه ریزی به مثابه یک سیستم فرهنگی، تصمیم ها و داوری های برنامه ریزان متاثر از چارچوب های فردی و جمعی مشترکی است که برنامه ریزان بواسطه آن، بَستر برنامه ریزی را درک می کنند. به سخن دیگر، فرهنگ برنامه ریزی به پیش زمینه فکری و ارزش های به اشتراک گذاشته شده عاملان درگیر در تمامی مراحل فرایند برنامه ریزی (تنظیم دستورکار، تصمیم سازی و اجرا) اشاره دارد که بر رفتار و عمل آن ها تاثیر گذار است. برنامه ریزان در فرایند کار روزانه خود به داوری متفاوتی دست می یازند –آن ها مشکل برنامه ریزی را تعریف کرده، اهداف کلان و خرد برنامه ریزی را تدوین نموده و به اجرای ابزارهای مشخص برای توسعه فضاها، همسایگی ها، شهرها و مناطق مطلوب و مناسب می پردازند. آن ها همواره جهان را از دید دریچه های فرهنگی درک می کنند که متشکل از نگرش ها، ارزش ها، قواعد، استانداردها و باورهای انباشته یافته و رسوب کرده مشترک فرد برنامه ریز و نهادهای برنامه ریزی است. به منظور درک و قیاس کاربست ها و داوری های برنامه ریزی، چارچوب انگاشتی متشکل از ابعاد چارچوب های شناختی برنامه ریزان، کنش گران و تعاملات آن ها، محیط نهادی و سیستم برنامه ریزی و محیط اجتماعی معرفی شده است که بر برنامه ریزی و داوری های برنامه ریزان تاثیر گذار است. هدف اصلی چنین بازجُستی، اجتناب از اِنگاشت پردازی تقلیل گرایانه از سیستم برنامه ریزی و مُنفعل دانستن برنامه ریزان از تفسیر و بازتفسیر قواعد و هنجارها در قالب انگیزه های فردی و جمعی می باشد.
مستندنگاری سفال های گلابه ای منقوش رنگارنگ روی زمینه سفید(نمونه موردی موزه بنیاد مستضعفان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از داده های مهم در باستان شناسی اشیای سفالی است که ماندگاری و پایداری مناسبی دارند. اشیای سفالی با ویژگی های خاص خود، داده های فرهنگی بسیار با ارزشی محسوب م یشوند که در معرفی فرهنگ و هنر جامعه نقش بسزایی دارند. در همین راستا به معرفی تعداد شش نمونه از ظروف سفالی گلابه ای منقوش رنگارنگ روی زمینه سفید که در خزانه موزه بنیاد مستضعفان تهران نگهداری م یشود و از حفاری های غیرعلمی به دست آمده است، م یپردازیم. در موزه ها و مجموعه های مختلف دنیا نمون ههایی از سفال گلابه ای منقوش رنگارنگ روی زمینه سفید وجود دارد که برخی از آن ها شناسنام هدار و برخی تاکنون مورد مطالعه قرار نگرفته است، در این پژوهش نخست مستندنگاری )ترسیم فنی و عکسبرداری( انجام شد، سپس با گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و با مراجعه به سایت موزه ها به روش توصیفی- تطبیقی ظروف سفالی گلابه ای منقوش رنگارنگ روی زمینه سفید واقع در خزانه موزه بنیاد مستضعفان تهران با نمونه های شناسنام هدار در سایر مجموعه ها و موز هها تطبیق داده و گاهنگاری شد. هدف از این پژوهش معرفی، مستندنگاری، گاهنگاری و شناسایی مراکز احتمالی ساخت این ظروف است و پاسخ به این پرسش اساسی مدنظر است که؛ تاریخ و مراکز احتمالی ساخت این ظروف سفالی کی و کجاست؟ با مقایسه و گاهنگاری های انجام شده، دستاورد بررسی های انجام شده چنین بوده است که ظروف سفالی مورد مطالعه احتمالاً از تولیدات شمال )ساری( و شمال شرق )نیشابور و سمرقند( ایران و در طول سده های سوم تا پنجم هجری قمری تولید شده است.
Urban Canyon Microclimate and Spatial Behavior in Extreme Climate Situations (Case Study: Downtown Pedestrian Street in Northern China)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Microclimate in open space affected by the urban layout and spatial forms plays an important role in the outdoor comfort, thus the outdoor activities based on the comfort sensation will directly affected by the spatial forms. An outstanding open space should satisfy different requirements of outdoor activities and create relatively comfortable place.Most studies have been conducted on these relationships only above 0 Celsius degree. However, only few have focused on extreme situations in both hot summer and cold winter. Therefore, from microclimate perspective, taking people’s comfort and spatial behaviors as criterions, this research discussed how the open space forms affect microclimate, thus affect comfort sensation and spatial behaviors. The outcomes may provide some useful insights for planners and architects to understand the relationship among microclimate, open space and people. Results showed that in hot season, shade and air-flow played crucial roles in outdoor comfort. More people tend to stay outside in the shade and the area with higher air velocity. After sunset is popular period for outdoor activities. The ambient temperature lower than 29.6 ℃ , air velocity higher than 1.1m/s and relative humidity higher than 67% is needed to achieve neutral comfort sensation. In cold season, at the same ambient temperature, lower air velocity raised the comfort level. Shade also had influences on comfort sensation but do not affect spatial behaviors significantly. The ambient temperature higher than -14.4 ℃ , air velocity lower than 1.6m/s is the thresholds for an acceptable outdoor environment.
علت شناسی بروز تقاضاهای اجتماعی در خروج میراث معماری از فهرست آثار ملی ایران بررسی موردی: تقاضاهای مالکان بناهای تاریخی در بافت تاریخی شهر تهران طی دهه گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۲
53 - 70
حوزههای تخصصی:
فرآیند حفاظت از میراث معماری علاوه بر مرتبط بودن با مباحث فنی و کالبدی، با وجوه مختلف فراکالبدی همچون جنبه های اجتماعی ارتباط تام دارد. بنا بر شواهد موجود، بافت تاریخی شهر تهران شاهد تهدیدهای جدّی در زمینه مواریث معماری ملی مبتنی بر ابطال عملیات ثبت بناها از فهرست آثار ملی از سوی مالکان و بهره برداران آنها بوده است. فرضیه پژوهش حاضر از یک سو بر وجود ضعف در ابعاد شناختی مالکان بناهای باارزش تاریخی فرهنگی نسبت به اهمیت حفظ میراث معماری تأکید دارد و از سویی دیگر به ضعف در هماهنگی، هم پیوندی و پوشش لازم میان «سیاست ها و قوانین و مقررات حفاظت از میراث معماری» با «نیازها و خواسته های صواب مالکان بناهای تاریخی» اشاره می کند. لذا پژوهش حاضر در صدد شناخت علل بروز تقاضاهای مالکان و بهره برداران بناهای ثبتی جهت ابطال عملیات ثبت میراث معماری تحت تملک خود از فهرست آثار ملی در قالب موردپژوهی شهر تهران بوده است. هدف این پژوهش ناظر به ارتقای کیفیت فرآیند حفاظت مبتنی بر رفع و یا کاهش مسائل مرتبط در حوزه اجتماعی است. یافته های حاصل از بررسی های به عمل آمده در این مقاله بیانگر آن است که علل مختلفی در بروز تقاضاهای اجتماعی ذکر شده نقش دارند که از جمله مهم ترین آنها عبارت اند از: ضعف در شناخت و آگاهی مالکان نسبت به چرایی و چگونگی حفظ مواریث معماری، ضعف در توجه به نیازها و مشکلات ذی نفعان از جانب نهادهای متولی حفاظت، ضعف در جامعیت قوانین و مقررات مرتبط با موضوع و فقدان سیاست های تشویقی برای مالکان بناهای واجد ارزش تاریخی و فرهنگی.
تحلیل مولفه های موثر بر ایمنی کالبدی در الگو های پدافند غیر عامل (مورد مطالعه : بافت آسیب پذیر شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
61 - 84
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش جمعیت و محدودیت منابع و موقعیت استراتژیک ایران، جوامع به طور روز افزونی نسبت به حوادث و سوانح آسیب پذیر می گردند. ارزیابی و تحلیل مولفه های موثر بر ایمنی کالبدی مناطق مختلف شهری در برابر بحرانهای طبیعی بالقوه، یکی از راهکارهای مهمی است که میتواند در مدیریت آسیب پذیری و تامین امنیت بهینه شهرها موثر باشد و از آنجایی که پدافند غیر عامل سبب افزایش بازدارندگی، کاهش آسیب پذیری و ارتقاء ایمنی و امنیت شهر ها می گردد، بنابراین میتوان به ارزیابی ایمنی کالبدی بافت شهر کاشان از منظر پدافند غیرعامل پرداخت، به ویژه بافت تاریخی که دارای آسیب پذیری و درجه اهمیت به مراتب بیشتری است. با این حال هدف تحقیق حاضربررسی مولفه های ایمنی بافت آسیب پذیر شهر کاشان از منظر پدافند غیر عامل می باشد که روش تحقیق این پژوهش از لحاظ هدف، نظری – کاربردی، حیطه میدانی، ماهیت و روش توصیفی – اسنادی و تحلیلی از نوع پیمایشی است. روش تجزیه و تحلیل در این پژوهش کمی و کیفی ، توسط تحلیل شبکه (ANP) و اولویت بندی با استفاده از نرم افزار SUPER DECISIONS صورت پذیرفت. نتایج حاکی از آن است که مشخصات فیزیکی ابنیه به عنوان یکی از معیارهای ایمنی کالبدی در کنار دسترسی فیزیکی و الگوی مجاورت دارای بیشترین تاثیر در برابر بحران های طبیعی است و بالاترین نقش را با وزن نسبی (0٫46) در ایمنی کالبدی محلات بافت تاریخی دارا می باشد و معیار الگوهای مجاورت کاربری زمین نیز با وزن (0٫23) کم ترین میزان تاثیر را در بین معیارها دارد.
تبیین فرهنگ جنسیتی فضا در گذرهای شهر اسلامی- ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
15 - 31
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی شاهد برقراری سه نوع ارتباط کلی میان جنسیت و فضا است، این ارتباطات شامل (1) ارتباط مردان با فضا، (2) ارتباط زنان با فضا و (3) ارتباط مردان و زنان با فضا می باشد. این ارتباطات فضایی تبیین کننده سه نوع فضای متمایز مردانه، زنانه و مختلط بوده و برقراری تعادل در این روابط عمده ترین مسئله تحقیق است. جنسیت فضا اشاره به خصیصه ای از مکان دارد که در مطالعات فرهنگی مورد تاکید واقع می شود و منجر به شکل گیری هویت مستقلی برای آن می شود. برنامه ریزی فرهنگ جنسیتی فضا بر آثار برنامه ریزی بر مردان و زنان تأکید می کند و هم زمان بر آثار تحرکات مردان و زنان بر برنامه ریزی متمرکز می شود. شخصیت های مردانه و زنانه اغلب ساختارهایی اجتماعی محسوب می شوند، آن چه به مثابه جنسیت ایجادکننده تغییرات معناداری در طی زمان است. سایت انتخاب شده درجهت انجام پژوهش گذر تربیت تبریز می باشند و با روش تلفیقی که بر دو قسم کمی شامل پرسشنامه و کیفی مشتمل بر مشاهدات میدانی به ارزیابی مدل پرداخته شده است. هدف از انجام این مقاله بررسی کیفیت تاثیر ابعاد فضاهای کالبدی، بازنمایی های فضا و فضاهای بازنمایی بر فرهنگ جنسیتی فضا می باشد. بر پایه مدل ساختاری تحقیق، روش کمترین مربعات جزئی آزمون گردید و باسطح اطمینان 95% مقادیر t-value سطوح معناداری برای تمامی مسیرها از میزان استاندارد 96/1 بالاتر به دست آمد که گواه وجود روابط معنادار میان متغیرهای پژوهش می باشد. در نهایت این یافته حاصل شد که مردان مطلوب ترین شاخص را حس قدرت با میانگین (3.51) انتخاب کرده و پس از آن هیجان (3.44) و مالکیت (3.41) را انتخاب کردند. زنان نیز مطلوب ترین شاخص را خاطرات با میانگین (3.89) انتخاب کرده و پس از آن الهام ها (3.78) و احساسات (3.66) قرار دارد. جالب اینست که تمام این شاخص ها هم ازجمله شاخص های فضاهای بازنمایی ای هستند که از دو مولفه دیگر یعنی بازنمایی های فضا و فضاهای مادی بیشترین تاثیر را بر فرهنگ جنسیتی فضا از منظر مردان و زنان داشته است.
بازاندیشی در چالش مفهومی بین «برنامه» و «طرح» در گفتم ان توس عه شهری ایران: از آموزش تا عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
15 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: استفاده از مهارت های تخصصی- دانشگاهی در عرصه حرفه، همواره از مهم ترین دغدغه های دولت ها بوده است که علاوه بر ایجاد پیوند بین دو حوزه دانشگاه و حرفه، برای هرکدام از آن ها به نحوی جهت دهی و معنابخشی می کند. این مقوله برای برخی شاخه های تخصصی مثل دانش شهرسازی، که با زندگی و نیازهای فردی- اجتماعی روزمره شهروندان ارتباطی ملموس و همه جانبه دارد، از حساسیت بالاتری برخوردار است. اما اختلالاتی در گفتمان معاصر شهرسازی ایران وجود دارد که ریشه های آن به سال های ابتدایی پیدایش این شاخه از دانش، تقریباً هم زمان با تأسیس سازمان برنامه (1327 شمسی) بازمی گردد. ازجمله تناقضات موجود در این گفتمان که موجب نابسامانی های فراوان در امر توسعه شهری شده است، تناقض و کج فهمی نسبت به دو پارادایم مفهومی- عملیاتی غالب «برنامه» و «طرح» بوده است. هدف: مقاله حاضر با هدف جستجوی ریشه های ناکارآمدیِ پرتناقض بین برنامه و طرح و یافتن راهکارهایی برای برون رفت از این شرایط تدوین شده است. روش: در فرایند پژوهش ضمن طرح پرسش هایی مفهومی در آغاز، با استفاده از روش تحلیل گفتمان و بر اساس شواهد و تجربیات موجود در عرصه شهرسازی کشور، با تمرکز بر طرح های جامع شهری و ضمن بررسی بازتاب آموزش های دانشگاهی در این فرایند، به تحلیل و ارزیابیِ انتقادی آن پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش در 10 محور مجزا عوامل مؤثر بر فرایند شهرسازی کشور را شناسایی کرده و آن ها را در انطباق با محیط آموزش دانشگاهی این رشته، مورد نقد و بررسی قرار داده است. این محورها در حقیقت به عنوان دریچه هایی برای پاسخ به پرسش های مطرح شده در ابتدای مسیر تحقیق، دسته بندی و ارائه شده اند. نتیجه: عمده انتقادات مطرح شده در حوزه کاستی های گفتمان شهرسازی ایران، ناشی از عدم رعایت سلسله مراتب «برنامه» و «طرح» است. تأکید بر تهیه طرح های جامع برای رفع همه مشکلات شهرها، بر شدت تناقضات موجود افزوده است.
ﺳﻨﺠﺶ ﺳﺮزﻧﺪﮔﯽ ﺻﻮﺗﯽ در فضاهایﻫﻤﮕﺎﻧﯽ ﺷﻬﺮ (موردپژوهی: دروازه اصفهان، شیراز، ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
287-304
حوزههای تخصصی:
اﻫﺪاف: ﻫﺪف ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ اﻧﺪازهﮔﯿﺮی ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت در ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ دروازه اﺻﻔﻬﺎن ﺷﯿﺮاز در دو ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻨﯽ و ذﻫﻨﯽ اﺳﺖ. ﻣﺸﺎرﮐﺖﮐﻨﻨﺪﮔﺎن و روشﻫﺎ: روش ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ در ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﯿﻨﯽ، اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺮماﻓﺰار ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺻﻮﺗﯽ و ﺳﻨﺠﺶ ﭘﻨﺞ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﺻﻮﺗﯽ و ویﮋﮔﯽﻫﺎی ﺻﺪا ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺮاز ﺷﺪت ﺻﻮت، ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ ﺻﻮﺗﯽ و ﺷﺎﺧﺺ ﻋﺒﻮر ﺻﺪا اﺳﺖ. ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺑﻌﺪ ذﻫﻨﯽ، از ﻃﺮیﻖ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﺎ اﻓﺮاد ﺣﺎﺿﺮ در ﻓﻀﺎ در ﻃﯽ روز و در ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺻﺒﺢ، ﻇﻬﺮ و ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﻓﺮآیﻨﺪ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ از ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﺷﻮﻧﺪﮔﺎن ﺧﻮاﺳﺘﻪﺷﺪه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﺻﻮﺗﯽ اﻃﻼﻋﺎت ﺻﻮت، زﻣﯿﻨﻪ درک ﺻﻮت و درﺟﻪ ﺷﻨﯿﺪاری ﺻﻮت ﭘﺎﺳﺦ دﻫﻨﺪ. ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ، ﻣﺤﺘﻮای ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ ﺛﺒﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: ﻧﺘﺎیﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞﻫﺎ در ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻨﯽ ﻧﺸﺎندﻫﻨﺪه ﻋﺪم ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎ در ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺳﻨﺠﺶ ﺻﺪاﻫﺎی ﻣﯿﺎنزﻣﯿﻨﻪای و ﭘﺲزﻣﯿﻨﻪای اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮدی ﮐﻪ درﺟﻪ ﺷﻨﯿﺪاری ﺻﻮت در ﻫﺮ ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ، در ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺎدی ﻗﺮار دارد، اﻣﺎ در ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮارد، ﺗﺮاز ﺷﺪت ﺻﻮت، ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب اﺳﺖ. ﺷﺎﺧﺺ ﻋﺒﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺻﺪا، در ﺷﺮایﻂ ﻋﺎدی ﻗﺮار دارد. در ﺑﻌﺪ ذﻫﻨﯽ، ﻣﺤﺘﻮاﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ در ﻣﺪت ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺷﻨﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺻﺒﺢ، ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﺷﻮﻧﺪﮔﺎن، ﺻﺪای ﮔﺎری، ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮﺗﻮرﺳﯿﮑﻠﺖ، راهرﻓﺘﻦ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ را ﺗﺸﺨﯿﺺدادهاﻧﺪ. در ﻇﻬﺮ، ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻣﺤﺘﻮاﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ذﮐﺮﺷﺪه، ﺻﺪای ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻧﯿﺰ ﺷﻨﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ، ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮﺗﻮرﺳﯿﮑﻠﺖ، ﺧﻮدرو و ﮔﻔﺖوﮔﻮی اﻓﺮاد، اﺻﻠﯽﺗﺮیﻦ ﻣﺤﺘﻮای ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎ ﺑﻮدهاﻧﺪ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﺑﺮﻫﻢﻧﻬﺎد ﺗﺤﻠﯿﻞﻫﺎی ﻋﯿﻨﯽ و ذﻫﻨﯽ، زیﺮﻣﺤﺪودهﻫﺎی ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ ﮐﻪ در ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﻣﻮاﺟﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ را ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮده اﺳﺖ. در ﻣﺠﻤﻮع، راﻫﮑﺎرﻫﺎی ﻣﮑﺎنﻣﺒﻨﺎی ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻬﺮی ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت در زیﺮﻣﺤﺪودهﻫﺎی دارای ﻣﺸﮑﻞ ارایﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮد ایﻨﮑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ یﮏ ﻓﻀﺎی ﺷﻬﺮ ی در ﺷﯿﺮاز ﻣﺤﺪود ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺎ ﻧﺘﺎیﺞ آن ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺒﻨﺎی ﻣﻮﺛﺮ ی را ﺑﺮای ﺗﺪویﻦ راﻫﻨﻤﺎی ارﺗﻘﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﺮزﻧﺪﮔﯽ ﺻﻮﺗﯽ در ﻓﻀﺎﻫﺎی ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ، ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﻨﺪ.
آستانه یکتایی یا پیوندخوردگی آثار در معماری معاصر؛ در مرز میان آفرینش و برساختن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
61 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در نوشتار با ترفند پاورقی و ارائه منابع می توان حضور دیگری را در روایت بازتاباند، اما تاریخ معماری آثار مستندسازی شده و نشده ای را در برمی گیرد که حضور دیگری در آنها پیدا و پنهان است. بحث بر سر جعلی1 یا اقتباسی2بودن اثر از اموری است که در دهه های آخر قرن بیستم در هنر معاصر مطرح شده اند. از سویی کشمکش بر سر آفرینش متأثر از خودآیینی3 یا دگرآیینی4 اثر، در مقابل برساختگی (جعلی) آن، دغدغه ای دیگر است. هدف و پرسش: بنا بر ماهیت، پژوهش به بازشناخت آستانه هم پیوندی/یکتایی، آلوگرافی5 (چندامضایی)/ آتوگرافی6 (تک امضایی) و شناسایی مرز اقتباس/برساختن وابسته است. پرسش های پژوهش عبارتند از: الف. در گفتمان معماری خودانگیختگی متأثر از دگر نیرویی درونی را چگونه می توان تفسیر کرد؟ ب. مرز میان اقتباس و برساختن (جعل) کجاست؟ روش: پژوهش با ماهیت کاربردی، با راهبرد تحلیلی-تفسیری متکی بر استدلال منطقی است و بر پایه واکاوی چگونگیِ پیوندگونی و خویشاوندی آثار، با تکیه بر رهیافت درهم آمیزی افق ها، مبتنی بر فرایند «میان متنی» شکل گرفته است. برای روشن شدن پاسخ پرسش های پژوهش، نمونه هایی از تاریخ هنر و معماری معاصر ایران (دهه سی و چهل) مطرح می شوند. نتیجه گیری: پژوهش نشان می دهد فرایند میان متنی را می توان به عنوان رهیافتی نظری در مطالعات معماری به کار بست و تأکید دارد که متون (آثار) معماری خودآیین نیستند و هر اثری در گفتگومندی میان آثار پیش و پس از خود قرار دارد. این به معنای آن نیست که آثار جعلی را نیز بر مدار میان متنیت قرار دهیم چرا که آثار جعلی برخلاف آفرینش اثر در فرایند میان متنی بر پرسش های شناختی اصرار نمی ورزند و از مجال گفتگو میان آثار و همراهی مخاطب، تهی هستند.
بررسی روند تغییرات و توسعه فیزیکی کلان شهر اهواز با تأکید بر شاخص های اجتماعی، شهری و محیط زیست
حوزههای تخصصی:
شهر اهواز در خلال سال های 1334 تا 1392 بیشترین تغییرات فیزیکی را در سطح شهر داشته و باعث اشغال و جایگزین شدن زمین های کشاورزی و تبدیل این زمین ها به کاربری مسکونی و صنعتی و غیره شده است. در این مطالعه سعی بر این است که تغییرات به وجود آمده بین سال های 1334 تا 1392 با استفاده از تصاویر عکس های هوایی و نرم افزارهای سنجش از دور و GIS مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است کاربری هایی همچون پارکینگ، مذهبی، نظامی و انتظامی، اجتماعی، آموزشی، فرهنگی، کارگاه های کوچک، تأسیسات و تجهیزات شهری به ترتیب بیشترین تغییرات را در شهر اهواز داشته اند. همچنین جهت سنجش اثرات زیست محیطی گسترش شهری از تکنیک دلفی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که تغییرات آب و هوایی، کاهش سطح تولید زمین های کشاورزی، کاهش تنوع محصولات، تخریب منابع، آلودگی گرمایی و آلودگی آب وهوا، مهم ترین اثرات زیست محیطی گسترش شهری محسوب می شوند.
نقش نیروی جاذبه و حواس غیر بصری بر تصویر سازی ذهنی و مکانی نابینایان در طراحی منظر
حوزههای تخصصی:
نابینایان به واسطه تنوع محیطی، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه قادر به کسب تجربیاتی می شوند که بسیاری از آنها توسط حواس ادراک می شوند. دریافت، ذخیره سازی و یاد آوری اطلاعات طی یک فرآیند پیچیده انجام می شود، ابتدا باید یک پدیده را احساس و ادراک کنیم، سپس آن را در حافظه خود ذخیره نموده، از آن یک تصویر ذهنی بسازیم وآن را تداعی کنیم. از آنجا که مفاهیم شناختی با استفاده از بینایی انسان شکل می گیرد، بدلیل اینکه نابینایان این چنین تجربه ای را کسب نکرده اند پس درک کردن شکل شی برایشان پرسش برانگیز است. حال آنکه برای ادراک و تصویر سازی ذهنی احتیاج به سایر حواس دارند یکی از این حس های غیر بصری که میتوان از آن استفاده کرد نیروی جاذبه است. بنابراین، این مقاله نقش نیروی جاذبه در منظر را از جنبه حواس غیر بصری براساس تجربیات و درک نابینا از محیط برسی کرده و آن را براساس فرآیند(ادراک با گذر کردن از مکان) تحلیل می کند. در واقع نیروهای فیزیکی در درک فضایی محیط و ارتباط انسان با لنداسکیپ بسیار تأثیرگذار تلقی شده و سازماندهی متفاوتی از درک فضا را فراهم نموده اند. همچنین، درک نیروی جاذبه به خودی خود تحت تأثیر بافت محیطی که در آن قرار گرفته اند، تشخیص داده می شود. و عاملی جهت تقویت حس مکان در نظر گرفته می شود. این مقاله با توجه به ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، وتحلیل داده های بدست آمده از برسی اصول رفتاری و ادراکی نابینایان نگاشته شده است و تلاش انجام شده از بازخوردهای نتایج مصاحبه ها و پرسشنامه های حضوری، به جهت ادراک نابینایان از حواس غیر بصری،گشته است.