فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۰۱ تا ۵٬۷۲۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
49 - 58
حوزههای تخصصی:
In exploring the evolution of Iranian architecture from prototypes to the present day, Qajar architecture is an important part of Iranian architecture history. The importance of this era's architecture is because large changes in conceptual and physical context occurred slowly in Iranian architecture during this time. These changes, especially from the Nasserian period (the second Qajar era), have intensified and with the influence of Western architecture, Iranian architecture is gradually moving away from its traditional, rooted forms, manifestations and concepts, and blending European architectural patterns with Iranian models and styles to the extent that architecture progresses. These changes in Residential buildings (especially mansions) also appeared. Therefore, in this study, a comparison between the architecture of the residential buildings of the three periods of Qajar dynasties has been carried out to compare the changes of each period. The results showed that Qajar architecture has been influenced by western and European architecture from beginning to end.
چگونگی اقتباس نمایشی از الگوی روایی مکاشفه در ادبیات عرفانی ایران
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
61 - 72
حوزههای تخصصی:
بررسی مکاشفه به عنوان یک الگوی نمایشی، با توجه به داستانی و تصویرگونه بودن این مقوله، هدف اساسی پژوهش پیش رو می باشد. از آنجایی که مکاشفه در فرهنگ و ادبیات جهان جایگاه تاریخی دارد و در ادبیات ایران در عرصه ادبیات عرفانی دیده می شود، این تحلیل با توجه به ویژگی های فرهنگی مکاشفه و نیز خصوصیات ادبی دوران بررسی شده است. در ادامه، به منظور یافتن ظرفیت نمایشی مکاشفه، چگونگی اقتباس نمایشی از نگاه نوساختگرایانه لیندا هاتچون و نیز ساخت درام از نگاه لین شمیت در چهارچوب نظری این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. آنچه در تطبیق روایت داستانی مکاشفه با نوعی الگوی نمایشی موردتوجه بوده، ساخت تودرتوی مکاشفه و بهم ریختگی دو عنصر مهم زمان و مکان بوده است. با بررسی این دو عنصر در شگرد روایت داستان های مکاشفه گونه، می توان قابلیت پرداخت نمایشی را در این گونه از روایات جست وجو کرد. با توجه به بررسی توصیفی- تحلیلی پیش رو، نتیجه به دست آمده در قالب نوعی الگوی نهایی برای دراماتیزه کردن موقعیت مکاشفه ارائه شده است. در نهایت، هدف از نگارش و انجام این تحقیق، رسیدن به قابلیت های نمایشی از دل تصویرپردازی های مکاشفه گونه موجود در ادبیات عرفانی ایران می باشد تا ظرفیت اقتباس نمایشی از این آثار افزایش یابد.
مطالعه ی تطبیقی رابطه ی متن و تصویر در نگاره معراج حضرت رسول(ص) از خمسه طهماسبی و هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
151 - 168
حوزههای تخصصی:
آثار مکتوب به جامانده از پیشینیان، میراث تمدنی، فکری و فرهنگی یک قوم را تشکیل می دهد. در این میان، زبان و ادبیات نیز بخش مهمی از میراث مکتوب است که اندیشه و هنر گذشتگان را به معاصران انتقال می دهد. این ادبیات در دوره های متمادی از حالت روایی به صورت نگاره و بیان تصویری تجلی یافته است. این عملکرد نه تنها ما را از غنای ادبیات هر دوره مطلع می سازد بلکه نگاره هایی که بر اساس همین ادبیات نیز شکل گرفته است ما را با اجتماع، نگاه عرفانی، فلسفی، مذهبی و حتی سیاسی آن دوره در یک قاب آگاه می سازد. بر این اساس، این پژوهش با هدف تطبیق رابطه ی متن و تصویر، واکاوی وجوه افتراق و اشتراک و نیز روش ها و کیفیات موردتوجه هنرمندان برای وفاداری متن و تصویر در نگاره معراج حضرت رسول(ص) در دو نسخه ی مصور شده خمسه طهماسبی و هفت اورنگ جامی، در پی پاسخ به این سؤالات است: 1- نگارگران از چه روش ها و کیفیاتی برای وفاداری متن و تصویر در مصورسازی نگاره ی معراج حضرت رسول(ص) در دو نسخه خمسه طهماسبی و هفت اورنگ جامی بهره گرفته اند؟ 2- از میان دو نگاره کدام یک میزان بیشتری از تناسب با متن حکایت مرجع را بازتاب می دهد؟ 3- نگاره ی معراج حضرت رسول(ص) در دو نسخه خمسه طهماسبی و هفت اورنگ جامی دارای چه وجوه اشتراک و افتراقی است؟ پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی انجام شده و داده های آن با جست وجو در منابع کتابخانه ای و مشاهده ی آثار، جمع آوری شده است. جامعه پژوهش شامل دونگاره صحنه ی معراج حضرت رسول(ص) از خمسه طهماسبی و هفت اورنگ جامی می باشد؛ که به روش کیفی و از طریق استدلال قیاسی مورد تحلیل و تطبیق قرارگرفته است. در بررسی انجام شده به ویژگی های تصویری، مانند طراحی و رنگ و ساختار، به جزییات و عناصر و پدیده های موجود در تصویر و نوع صحنه پردازی و به فضای کلی نگاره توجه شده است. نتایج حاصل شده هرچند گویای درجه بالایی از تلاش سفارش دهندگان درباری و نگارگران برای وفاداری به سروده های شاعران است؛ اما در پاره ای از جزییات و صحنه پردازی ها، دخالت ها و تغییر و تبدیل هایی قابل مشاهده است که ریشه عمده ی آن به تلاش خلاقانه هنرمندان و پیروی از میثاق های سبک نگارگری صفوی و گرایش شاهانه حاکمان به فضاسازی های مجلل و پر زینت و چشم نواز بازمی گردد. در هر دو نگاره انطباق تصویر و متن موردتوجه نگارگر بوده اما نگاره خمسه نظامی با توجه به نمایش بیشتر جزئیات و فضاپردازی واقع گرایانه تر، از انطباق کامل تری با اشعار و واقعه معراج برخوردار است.
الگوهای ترکیب اندا م های بنیادین معماری مساجد شهر اصفهان در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
125 - 150
حوزههای تخصصی:
بررسی و شناخت ترکیب بندی اندام های بنیادین مساجد دوره صفوی شهر اصفهان با تاکید بر طبقه بندی آن ها سبب می شود تا بتوان با بهره گیری از این الگوها در لایه های کالبدی و همچنین معنایی، در معماری مساجد جدید، آن ها را تداوم بخشید. در این راستا تحقیق حاضر با هدف شناخت این الگوها تدوین گردیده است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی– تحلیلی بوده و از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مساجد دوره صفوی اصفهان را می توان به سه دسته مساجد شبستانی، گنبدخانه ای و شبستانی- گنبدخانه ای طبقه بندی نمود که هر یک از دسته های فوق را می توان براساس اندام های اصلی و محورهای فضایی و وضعیت قرارگیری نسبت به بافت شهری به دسته های مجزا دسته بندی نمود. در طبقه بندی عنوان شده، هر الگو گسترش یافته الگوی قبلی است و در نهایت تکامل یافته ترین نوع الگو، الگویی با حفظ تعین هندسی اندام های اصلی معرفی می شود، مساجد امام و حکیم از این قبیل هستند.
بهینه سازی فضاهای نیمه باز خانه های آپارتمانی جهت تبدیل به گلخانه خورشیدی با استفاده از الگوریتم ذوب فلزات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
183 - 209
حوزههای تخصصی:
بهبود آسایش حرارتی، از جمله مسائل مهمی است که در ساختمان های امروزی مورد تأکید است. با توجه به روند رو به رشد مصرف انرژی، تلاش برای صرفه جویی در ساختمان های کشور یک ضرورت انکار ناپذیر است. از طرفی استفاده بهینه از انرژی رایگان خورشیدی، محیطی مطلوب را برای ساکنین ساختمان فراهم می آورد و از سوی دیگر، سبب کاهش میزان انرژی مصرفی ساختمان در فصول سرد سال خواهد شد. از آنجا که روند کلی ساخت و ساز های مسکونی در کشور به سمت توسعه واحدهای آپارتمانی سوق پیدا کرده است؛ استفاده از راهکارهای اقلیمی که بتواند در چنین بناهایی به عنوان واقعیت موجود شهرسازی کشور مورد استفاده قرار گیرد، نیاز مهمی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از فضاهای نیمه باز همچون بالکن، مهتابی و ایوان تحت عنوان «فضای نیمه باز» در واحدهای آپارتمانی مورد تأکید مقررات ملی ساختمان ایران است و در اکثر ساختمان های امروزی وجود دارد. درصورت طراحی هوشمندانه، این دسته از فضاها قابلیت تبدیل به یک گلخانه خورشیدی به عنوان یک سامانه ایستا برای جذب و بهره برداری از انرژی خورشیدی را فراهم می کنند. هدف از این پژوهش، استفاده از هوش مصنوعی و بهینه سازی الگوریتمی به منظور یافتن ابعاد، فرم مشخصات فنی بهینه فضاهای نیمه باز آپارتمانی در اقلیم گرم و خشک، در جهت تبدیل آن ها به یک گلخانه خورشیدی برای استفاده در مواقع سرد سال است. روش تحقیق در این پژوهش شبیه سازی و استدلال منطقی است. از این رو با به خدمت گرفتن روش شبیه سازی فضایی مسکونی در شهر شیراز، پارامترهای فضای نیمه باز ساختمان (ابعاد فضای نیمه باز، ابعاد پنجره متصل به فضای داخل، نوع فضای نیمه باز، جنس شیشه و تهویه) به منظور ایجاد قابلیت تبدیل به گلخانه خورشیدی مورد بررسی قرار گرفت و شرایط بهینه هریک از این پارامترها برای شهر شیراز تعیین شد. نتایج حاکی از آن است که چنین فضایی در حالت بهینه می تواند تا 54 درصد از مصرف انرژی گرمایشی ساختمان را کاهش دهد. در این میان بهترین پاسخ را فضای نیمه باز مهتابی با استفاده از پوشش شیشه دوجداره، از خود نشان داد.
تبیین رابطه طبع افراد با گرایش به معماری سنتی در اقلیم گرم و خشک نمونه موردی؛ شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
283 - 304
حوزههای تخصصی:
در معماری طبایع عنوان می شود که؛ شرایط جسمی و روحی انسان بر گرایش او به عوامل محیطی موثر است. لذا تقسیم بندی مزاجی افراد در طب سنتی می تواند بر گرایش ایشان به شاخص های معماری موثر باشد. از این رو انطباق گرایشات معماری افراد با مزاج ایشان می تواند به عنوان دغدغه ای در ذهن معمار و طراح مطرح شود. از این رو تبیین رابطه میان انواع مزاج و شدت گرایش به معماری به عام و معماری سنتی بطور خاص می تواند هدف اصلی این پژوهش باشد. روش شناسی این پژوهش ازنظر هدف از نوع کاربردی- توسعه ای و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه، که در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مزاج های مختلف گرایشاتی با شدت های متفاوت نسبت به یک بنای سنتی می دهند و هرچقد که بر عنصر گرمی و خشکی مزاج افراد افزوده شود شدت واکنش بهتری نسبت به یک بنای سنتی از خود بروز می دهند. همچنین نتایج آزمون F نشان می دهد که مقدار P-valve
خوانشی روانکاوانه از روابط سلطه بین زنان و مردان در فیلم گذشته (1392) ساخته اصغر فرهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گ ئ ورگ وی ل ه ل م ف ری دری ش هگل فیلسوف آلمانی(1831-1770 میلادی) در کتاب پدیدارشناسی روح، بخشی را به دیالکتیک خدایگان و بنده اختصاص داده و به روابط قدرت بین دو فرد در کوچک ترین واحد تجمع انسانی در تاریخ تطور روح مطلق پرداخته بود که در قرن بیستم میلادی بر شکل گیری اندیشه های ژک لکان که از پیروان جدید زیگموند فروید در روان کاوی در آن هنگام بود، تأثیر گذاشت؛ به نحوی که او مفهوم میل به موضع مورد شناسایی( ابژه) در نزد فاعل شناسایی(سوژه) را با مفاهیم خدایگان و بنده مورد نظر هگل ترکیب کرد. بر این اساس، دیالکتیک قدرت در هر رابطه دو طرفه ای از جمله رابطه میان زن و مرد برقرار است. این پژوهش به طریق تفسیری -تحلیلی، روابط دیالکتیکی میان زوج های زن و مرد در فیلم گذشته(1392) ساخته اصغر فرهادی را به عنوان نمونه ای مطالعاتی از افراد طبقه متوسط جامعه ای چند ملیتی بررسی کرده است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده فیلم بوده و اطلاعات با رویکرد روان کاوانه تحلیل شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که وضعیت قرارگیری شخصیت های زن و مرد در دو جایگاه خدایگانی یا بندگی در فیلم گذشته به جایگاه اجتماعی افراد وابسته است و پدیده مهاجرت بر جایگاه آنان در این دیالکتیک تأثیر به سزایی دارد.
تحلیل رابطه گونه های فرم شهری و پایداری اجتماعی در محلات شهر تهران بررسی موردی: محلات چیذر، شهرک غرب، نارمک و امامزاده یحیی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۸
5 - 28
حوزههای تخصصی:
توجه به موضوع پایداری اجتماعی در محله های شهری و سنجش آن در مراحل مختلف مداخله در آنها می تواند یکی از اهداف عمده در فرایند برنامه ریزی شهری دوران معاصر باشد. در بین ابعاد مختلف پایداری اجتماعی محله های شهری، پژوهش حاضر به شیوه های سنجش پایداری اجتماعی در ارتباط با فرم شهری به عنوان یکی از اصلی ترین ابزارهای مداخله برنامه ریزی شهری پرداخته است. در قالب مبانی و ادبیات نظری موجود و با تمرکز بر ویژگی های محلات شهر تهران، موضوع گونه شناسی فرم شهری محله ها و سنجش پایداری اجتماعی در ارتباط با تغییرات گونه های مختلف تبیین شده است. متناظر با ویژگی های مختلف فرم شهری در محله های شهر تهران، چهار گونه متفاوت به عنوان نمونه های موردی انتخاب و نظرات ساکنین آنها از طریق پرسشنامه های توزیع شده در خصوص سنجش میزان پایداری اجتماعی اخذ و از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره ( MANOVA ) در طول انجام پژوهش استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که فرم محله های برنامه ریزی شده در برابر فرم محله های ارگانیک می تواند در شرایطی که برنامه ریزی و طراحی آنها منطبق با اصول پایداری باشد، تاثیر مثبتی بر پایداری اجتماعی داشته باشد، زیرا فرم محله های ارگانیک در طول زمان، تحت تاثیر فرآیندهای توسعه بوده و در راستای شرایط و دوران مختلف تغییر می کنند.
پژوهشی در حوزه شناخت مداخلات مرمتی دیوارنگاره های بوم پارچه در گزیده ای از آثار ایران و اروپا
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
29 - 50
حوزههای تخصصی:
در ایران هنوز دیوارنگاره بوم پارچه به عنوان گروهی از هنر نقاشی که به صورت جداگانه مورد مطالعات گسترده و دقیق قرار گیرد شناخته نشده است. به این دلیل، مداخلات حفاظتی که بر روی این گونه آثار در گذشته انجام شده، مورد بررسی قرار نگرفته و اطلاعات کمی در این مورد در دسترس است. در این راستا ابتدا مطالعاتی برای شناخت تعدادی از دیوارنگاره های بوم پارچه در خارج از ایران انجام شده و در ادامه بررسی هایی در حوزه مداخلات مرمتی این گونه آثار در خارج از ایران صورت گرفته است. پس از دریافت اطلاعات درباره حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه خارج از ایران، روش های حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران مطالعه و بررسی شده است که در پایان، مقایسه، تحلیل و نتایج این پژوهش ارائه شده است. هدف مقاله پیش رو دستیابی به چگونگی یا روش های مداخلات مرمتی دیوارنگاره های بوم پارچه است. داده های پژوهش حاضر در یک بررسی کتابخانه ای و مطالعه میدانی گردآوری شده است و این پژوهش با روشی تحلیلی-تطبیقی سامان یافته است. تحقیق حاضر از نظر هدف یک پژوهش توسعه ای و از نظر روش، یک تحقیق کیفی است. باید به این نکته توجه داشت که آفرینش این شیوه نمایش نقاشی روی کرباس در کشورهای خارجی که مورد بررسی قرار گرفته به صورت کاملاً سامانمند و طی یک پروسه طولانی مدت و روشمند نسبت به آثار مشابه در ایران بوده است، اما تنوع فنی در دیوارنگاره های بوم پارچه ایران نسبت به آثار خارجی بیشتر است و این می تواند یکی از دلایل تنوع بیشتر مداخلات مرمتی در ایران باشد. تنوع بالا در شیوه اجرا و موضوع سبب مشکلاتی در حوزه تصمیم گیری های حفاظتی و میزان و نوع مداخلات مرمتی دیوارنگاره های بوم پارچه شده است؛ زیرا برخی آثار بررسی شده در این تحقیق به اشتباه به عنوان نقاشی روی کرباس شناخته می شود که در حوزه مداخله ناصحیح حفاظتی این مسئله باید حل شود.
بررسی نحوه ی تأثیرگذاری جغرافیا بر هویت فرش ایران
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
23 - 36
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف ایران به عنوان یک کالای فرهنگی-هنری همواره ارزش و اعتبار خاصی داشته و دارد. از اینرو کمک به زنده نگه داشتن این هنر وظیفه ی همه ی دست اندرکاران این حرفه می باشد. جابه جایی های جغرافیایی بافندگی یکی از راهکارهایی است که با اهداف مختلفی از سوی ارگان های دولتی و خصوصی برای کمک به بهبود رونق تجاری فرش اتخاذ شده و تبعا تاثیرات مثبت و منفی بسیاری نیز داشته و مخالفت هایی را نیز به همراه داشته است. یکی از استدلال های مخالفان این جریان، آسیب دیدن هویت فرش ها در روند این جابه جایی ها می باشد. این پژوهش به صورت کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی به جمع آوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و میدانی پرداخته است. هدف از انجام تحقیق بررسی نحوه ی تاثیرگذاری تغییر جغرافیای بافندگی بر هویت فرش ایران است و درصدد پاسخ به این سوال برآمده که: تغییر جغرافیای بافندگی چه تاثیری بر تغییر هویت های شناخته شده مناطق مختلف ایران می گذارد؟ داده های به دست آمده نشان می دهد که در جریان جابه جایی های جغرافیایی بافندگی، هرکجا که یکی از مولفه های اصلی هویت ساز فرش آسیب ببیند لاجرم هویت فرش نیز دچار آسیب می شود، اما در مواردی نیز چارچوب تولید منطقه ی مبدا هیچ تغییری نکرده و فرش با کیفیتی تولید شده که تشخیص آن از فرش تولید شده در منطقه مبدا حتی برای خبرگان هم ناممکن است. در چنین شرایطی نقش جغرافیا در تأثیرگذاری بر هویت فرش تغییر کرده و به نظر می رسد بازبینی این نقش نکته ی حایز اهمیتی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
مطالعه تطبیقی عکس و تاریخ مکتوب جنگ تحمیلی عراق بر ایران در فاصله سال های 1361-1359(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی بررسی مضامین و مفاهیم موجود در عکاسی جنگ تحمیلی و مقایسه آن با تاریخ مکتوب است. رویکرد نظری بینشی در این مطالعه بر مبنای دیدگاه تاریخ تحلیلی کالینگوود شکل گرفته و روش تحلیل محتوای تجمیعی در حکم رویکرد نظری روشی مقاله به کار رفته است. بازه زمانی موضوع مقاله از آغاز جنگ تا فتح خرمشهر یعنی حدود 22 ماه است و 667عکسِ مورد مطالعه از مجموعه مجلدات«جنگ تحمیلی» انتخاب شده است. در بخش تاریخ مکتوب نیز مجموعه مجلدات «تقویم تاریخ دفاع مقدس» نیروی زمینی ارتش در قالب 17039 صفحه، مرجع بررسی قرار گرفته است. پس از شناسایی و استخراج مقولات تصویری و متنی، تاریخ مصور و تاریخ مکتوب جنگ با هم مقایسه شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که هم عکس ها حاوی برخی مفاهیم و پیام های مستقل از متن مکتوب هستند و هم برخی اطلاعاتی که متن مکتوب ارائه می دهد در عکس ها نه وجود دارد و نه قابل ارائه در قالب تصویر است. به طور کلی عکس های جنگ تحمیلی عمدتاً قلمرو مفاهیم متعین و آشکارسازی احساسات و درونیات هستند و متن مکتوب در بیشتر موارد از قابلیت پردازش اطلاعات تاریخی و طرح مفاهیم نامتعین بهره می برد.
پیشینه و شاخصه های بصری تزیینات در چوبی امامزاده حمزه دهدشت آل بویه (محفوظ در موزه ملی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
107 - 125
حوزههای تخصصی:
هر دوره تاریخی دارای ویژگی هایی از نظر معماری و سبک تزیینات است. بررسی این ویژگی ها در بازشناسی آثار متعلق به ادوار مختلف مؤثر است. یکی از آثار موجود در موزه ملی ایران، در چوبی است که مختصات زمانی و مکانیِ دقیق آن نامشخص است. در چوبی به شماره 3292 یکی از آثار نفیس موزه ملی ایران بشمار می رود که اطلاعات چندانی از آن در دست نیست. براساس اطلاعات موزه، در چوبی متعلق به قرن پنجم ه .ق و منسوب به شهر بهبهان می باشد. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد نقش واکاوی تزیینات موجود در این در چوبی برای شناخت ماهیت دقیق آن است. این در، مربوط به اواخر سده چهارم و یا اوایل سده پنجم ه .ق و متعلق به دوره حکومت آل بویه باشد. بر روی این در و کتیبه های آن اسامی پنج تن آل عبا و اسماء الهی، قسمتی از دعای توبه صحیفه سجادیه، آیه 1 تا 52 سوره یس، قسمتی از دعای امام زمان(عج) (اللهم ارزقنا) و نوشته هایی در رابطه با حاکم وقت در چهار قاب، دیده می شود. این پژوهش به روش تاریخی، توصیفی و تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در چوبی، به فرمان آخرین حکمران آل بویه در منطقه فارس، بین سالهای 440تا 448 ه .ق ساخته شده است. اسناد موجود در مورد درِ گمشده امامزاده حمزه در دهه 1320ش. توسط متولی آن به وزیر فرهنگ وقت، عامل مؤثر در گمانه زنی شناسایی مکان اصلی در را فراهم نمود. با بررسی اسناد موجود مشخص شد که درِ فوق به امامزاده حمزه دهدشت در شصت کیلومتری بهبهان تعلق دارد. پژوهش فوق با روشن نمودن وضعیت تاریخی و مکانی در و بررسی شاخصه های بصری تزیینات آن، این در را به عنوان اثر ارزشمند هنر شیعی آل بویه در سده پنجم ه .ق معرفی می کند. اهداف پژوهش: 1.بررسی پیشینه تاریخی و هویتیِ در چوبی موجود در موزه ملی ایران. 2.واکاوی شاخصه های تزئینات بصری موجود در چوبی مقبره امامزاده دهدشت. سؤالات: 1.در چوبی موجود در موزه ملی ایران دارای چه هویت زمانی و مکانی است؟ 2-در چوبی موجود در موزه ملی ایران دارای چه شاخصه هایی در تزیینات بصری است؟
بررسی نقش تعاملی دانشگاه و شهرداری در ایجاد و توسعه شهر یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
157 - 188
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگویی برای ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در کلان شهر اهواز انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات کیفی به روش داده بنیاد است. جامعه آماری شامل استادان دانشگاه شهید چمران اهواز و کارشناسان و مدیران شهرداری کلان شهر اهواز بوده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. با تحلیل محتوای مصاحبه های انجام گرفته، تعداد 834 کدباز استخراج و از تلفیق آن ها تعداد 38 مقوله احصاء گردید و طی سه مرحله کدگذاری، الگوی ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در شش مقوله اصلی ارائه شده است. الگوی طراحی شده می تواند به عنوان یک الگوی راهبردی یا عملیاتی در شهرداری کلان شهر اهواز مورداستفاده قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد، پیامدهای ایجاد شهر یادگیرنده درنتیجه تعامل دانشگاه و شهرداری، رشد و بلوغ اجتماعی و یادگیری شهروندان، توسعه فعالیت های فرهنگی در شهر، توسعه انجمن ها و شبکه های علمی- فرهنگی، تصمیم گیری های علمی و مطلوب تر در سطح شهر، افزایش تعاملات دانشگاه و شهرداری، افزایش مسئولیت اجتماعی شهروندان، شهرداری، دانشگاه و سایر دستگاه های اجرایی برای توسعه یادگیری، تعالی فضا و منظر شهری و توسعه فضای یادگیری، ایجاد ضمانت ارائه پیوست آموزش شهروندی برای همه پروژه های شهر یادگیرنده، افزایش تعاملات شهرداری در سطح ملی و بین المللی است.
دستِ نامرئی: ارتباطِ میانِ صدای بازیگر و دینامیکِ درونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، جُستاری در بابِ چگونگیِ شکل گیریِ صدای انسان، در ارتباط با نیروهای مؤثر بر حرکت های جسمانی است که با بهره گیری از دستاوردهای علوم مرتبط و نیز آموزه های تئاتری و مقایسه تطبیقی با تعدادی کتاب و سایت مراکزِ مطرحِ صدا در دنیا، فراهم آمده و در چند کارگاه ِ ویژه، نتایجِ عینیِ دریافت ها مشاهده گردیده است؛ صدای بازیگر که ابزارِ حرفه ای ِ او نیز هست، نیازمند تربیت و مراقبت است، اما نه به تنهایی، چرا که با دیگر عناصرِ حیاتیِ او، ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ «حواس، افکار، بدن، صدا» ترکیبی چهارگانه می سازند که حذفِ هر بخش از این ترکیب و یا آشفتگی در کارکردِشان، کارِ بازیگر را با مشکل روبرو خواهد ساخت؛ برآیندِ این کاوش، ضرورتِ بازنگری در این ارتباطِ جدایی ناپذیر میان بدن-گفتار است و نشان می دهد تمرین های نادرست در کلاس های عمومیِ «فنِ بیان» یا «صداسازی» چگونه سببِ آسیب رساندن به اندامِ ظریفِ آوایی و روانِ هنرجویان می شوند؛ فرآیندِ "پرورشِ صدا" زمان بر، پایان ناپذیر و نیازمند آگاهی و شناختِ دوطرفه ی بازیگر-مربی است؛ ضروری است درک شود، هر هنرجو براساسِ ویژگی های متفاوتِ شخصی، صدایی منحصر به فرد دارد و باید به جست و جوی تمرین هایی مناسب خود بپردازد تا برای دستیابی به تواناییِ خلقِ شخصیت های متفاوت، با پرهیز از صداسازیِ مصنوعی- ابتدا با شناختِ وضعیت خود، سپس وضعیتِ نقش- صدای مناسب را در طول تمرین کشف و بازآفرینی نماید.
درس آموخته هایی از استودیوهای مجازی دیزاین در زمان شیوع COVID- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
1 - 12
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آموزش طراحی متکی به فرآیندهای پویا، مشارکتی و خلاق است. فارغ از در نظر گرفتن تفاوت های ذاتی رشته های علوم انسانی، مهندسی و یا دیگر رشته ها با رشته های هنر و دیزاین، پلتفرم های مناسب کلاس های معلم محور، فاقد توانایی های مناسب برای ایجاد فرآیندهای پویا و خلاق هستند. این چالشی است برای آموزش مجازی درس های عملی، کارگاهی و طراحی که نیاز به فضاهایی استودیویی دارند. هدف: به اشتراک گذاری درس آموخته ها در به کارگیری ابزار و راهکارهای موازی برای بازگرداندن فرآیندهای یادگیری پویا، مشارکتی و خلاق به کلاس های استودیوی طراحی است. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی و با روش تحقیق مبتنی بر طراحی (DBR) انجام شده است. این روش تحقیق با دربرگرفتن چرخه های تکرارشونده طراحی، ارزیابی، طراحی مجدد، مناسب تحقیق حاضر شناخته شد. یافته ها: تم های به دست آمده شامل امکان کار گروهی، چندرسانه ای بودن، مدیریت زمان توسط دانشجو با تمرکز و بهره وری، مشاهده فرآیند یادگیری و تفکر با امکان اصلاح و بهبود، و نیاز سواد دیجیتال با کدهای مستخرج از داده ها به عنوان واحد تجزیه و تحلیل در روش کیفی پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. در این مقاله درس آموخته ها از دو استودیوی مجازی طراحی متفاوت، هر دو با استفاده از پلتفرم پدلت مورد مطالعه قرار گرفته اند.
شهرشناسی و برنامه ریزی برای شهر با فلسفه ژیل دلوز
حوزههای تخصصی:
فلسفه ژیل دلوز، فلسفه ای فضامند و معطوف به شیوه های چینش عناصر انسانی و غیر- انسانی در قالب اژانسمان های ناهمگن و چندگانه است. دغدغه اصلیِ این فلسفه، شدن های متعلق به جغرافیاست؛ شدن هایی که بیش از یک سرهم بندی(اسمبلج) ساده هستند و از توان به هستی درآوردنِ فعال عاملیت خاص خودشان برخوردارند که بدان «اژانسمان» گفته می شود. آنچه یک اسمبلج را به یک اژانسمان تبدیل می کند، روابطی است که میان عناصر وجود دارد. از این رو، آنچه در این فلسفه اهمیت دارد روابط میان عناصر و نه سرشت خودِ عناصر است. این مقاله، تلاش می کند توضیح دهد چگونه چنین فلسفه ای می تواند به عنوان چارچوبی تحلیلی و انتقادی به ما در درک شیوه هایی که واقعیت های موجود در شهریت و برنامه ریزی شهری به هستی درآمده و در طی زمان دچار تحول می شوند کمک کند. در این میان، توجه شهرشناسان روی شدن های برساختی و فرایندهایی که از طریق آنها واقعیت های شهری به هستی درمی آیند، و دغدغه برنامه ریزان شهری برای کمک به تولید فضاهای چندگانه، توانمندساز، باز، خلاق، دموکراتیک و فراگیرنده، مهم ترین درس هایی بوده که از فلسفه دلوز آموخته شده است.
مطالعه سیر تحول کاسه های شیشه ای ایران از قرون 4 ق.م تا 7 ه.ق از منظر ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
207 - 226
حوزههای تخصصی:
در پس چند هزاره تاریخ هنر ایران، آثار شیشه ای ارزنده ای بر جای مانده و کاسه های شیشه ای بخشی از این آثار است. مطالعه کاسه های شیشه ای با تمرکز بر عناصر تشکیل دهنده آن، فرم و تزیینات تحت عنوان ریخت شناسی یکی از روش های شناخت پیشینه و سیر تاریخی هنر شیشه گری ایران است. پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ این پرسش اساسی که کاسه های شیشه ای ایران به لحاظ ریخت شناسانه در طول تاریخ چه تحولاتی را پشت سر گذاشته اند؟ نمونه کاسه های شیشه ای متعلق به دوران پیش و پس از اسلام را مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد کاسه های شیشه ای پیش از اسلام بی رنگ، تقریباً هم شکل و نیم کروی بوده و با نقوش هندسی و گیاهی تزیین یافته اند. در طی قرن ها و با برآمدن اسلام شیوه های نوین ساخت و تزیین شیشه باعث دگرگونی فرم کاسه های شیشه ای گشته به طوری که این کاسه ها از تنوع فرم، تزیین و رنگ برخوردار می باشند. هنرمند شیشه گر علاوه بر نقوش هندسی از انواع نقوش جانوری، گیاهی، انسانی، نوشتاری و غیر هندسی در تزیین کاسه های دوران اسلامی بهره برده است. همچنین روش ساخت و تزیین کاسه های شیشه ای در گذر زمان دچار تحولاتی شده است.
قَدمگاه آذرشهر نیایشگاه اسلامی یا مهرابه اشکانی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۸۸)
107-92
حوزههای تخصصی:
پس از کشف نیایشگاه های صَخره ای ایران در چند دهه اخیر، ماهیت این آثار همواره مورد بحث بوده است. ردپای بسیار کم رنگ و مُبهم از عصر پدید آمدن این آثار به جای مانده، امکان گاهنگاری و کاربری دقیق و مطلق برای پژوهشگران و علاقه مندان آثار صخره ای دشوار کرده است. از سویی دیگر، ماهیت صخره ای و غار بودن این محل ها بیشتر پژوهشگران را بر آن داشته است؛ که آن را به آیین مهرپرستی نسبت دهند؛ این در حالی است که شواهدی از آیین مهرپرستی در این فضاهای قُدسی کشف و شناسایی نگردیده است. نیایشگاه های صَخره ای از جمله آثار ارزشمند معماری ایرانی هستند که ماهیت کاربری و گاهنگاری این آثار همواره مورد بحث بوده است. در این پژوهش نیایشگاه قدمگاه در شهرستان آذرشهر به روش مطالعات تطبیقی و تاریخی – تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته و به دنبال پاسخ به پرسش های زیر است: 1. گاهنگاری نسبی قدمگاه براساس شواهد باستان شناختی و معماری متعلق به چه دورانی است؟ 2. ماهیت کارکردی این فضای دستکند چه بوده است؟ این پژوهش در پی آن است که ضمن بررسی و بازشناسی این فضای قٌدسی، از طریق مطالعه تطبیقی و بررسی برخی جزئیات، تاریخ و کارکرد قابل قبول تر، برای این نیایشگاه ارائه دهد. بر اساس پژوهش حاضر، با مدارک موجود این فضای دستکند، یک نیایشگاه صخره ای (خانقاه) مربوط به سده های میانی اسلامی بوده و به نظر می رسد منسوب دانستن این محوطه به آئین مهرپرستی دور از ذهن بوده است. در نهایت، اگر چه گاهنگاری دیگر نیایشگاه های صخره ای نیازمند پژوهش مستقل است، شاید گاهنگاری و کاربری نسبی نیایشگاه صَخره ای قدمگاه آذرشهر بتواند راهگشایی برای دیگر آثار دستکند مشابه باشد.
فضای جمعی، مفهومی رو به زوال ارزیابی کیفیت اجتماعی فضاهای شهری در بافت تاریخی شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۸
23 - 32
حوزههای تخصصی:
ررسی ماهیت اجتماعی فضاهای شهری، با ادبیات و رویکردهای متفاوتی مورد توجه قرار گرفته است. فضای شهری و فضای عمومی، تعاریفی بر پایه وجه کالبدی، عملکردی فضا، حق حضور و استفاده یکسان برای همه افراد هستند؛ اما فضای جمعی به عنوان مفهومی جدیدتر بر ابعاد کالبدی –تقابل فضا در مقابل توده- و کارکردی –حضور افراد- تکیه نداشته و با برخورداری از وجه معنایی، بر مبنای شکل گیری تعاملات اجتماعی و فعالیت های مشترک تعریف می شود. امروزه با کمرنگ شدن بعد اجتماعی فضا در شهرهای معاصر، اغلب فضاهای جمعی به فضاهای عمومی تنزل یافته اند. ضرورت پرداختن به مسئله ناکارآمدی اجتماعی فضا در بافت تاریخی شهرهایی نظیر گرگان، از یک سو آسیب پذیری این بخش از شهرها بوده و از سوی دیگر برخاسته از تأثیر مثبتی است که پویایی اجتماعی فضاهای جمعی موفق، بر کیفیت فضایی بافت و استمرار حیات آن دارد. ارزیابی ابعاد اجتماعی فضاهای شهری واقع در بافت تاریخی گرگان، جایگاه تاریخی و دامنه اثرگذاری فضاهای عمومی و جمعی را در سازمان فضایی و حیات اجتماعی شهر مشخص کرده و بررسی تغییرات این فضاها در پی تحولات و اقدامات مدیریتی متأخر، زمینه را برای کشف ماهیت اجتماعی کنونی آنها فراهم می آورد.هدف از نوشتار حاضر بررسی روند تحول فضاهای شهری در بافت تاریخی گرگان، براساس مؤلفه های کالبدی، کارکردی و معنایی است. در این راستا تحولات اجتماعی فضا ، در انطباق با پیامدهای تحولات درونی و اقدامات بیرونی اعمال شده بر بافت سنجیده شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. بازارها و مراکز محلات دو گونه فضاهای شهری در بافت تاریخی گرگان بوده اند که امروزه هریک بنابر تغییرات رخ داده، دارای درجات متفاوتی از اجتماعی بودن هستند. بازار مرکزی شهر بنابر نقش اقتصادی و ویژگی هایی چون تنوع عملکردی و دسترسی پذیری، همچنان دارای اثرگذاری اجتماعی است. اما فضای مرکز محلات به دلیل تغییرات تدریجی بافت در طی صد سال اخیر از جمله همگام نشدن با روند توسعه، ناتوانی در پاسخ گویی به نیازهای روزمره ساکنان و تحول ساختار جمعیتی نقش اجتماعی خود را از دست داده اند. محدودماندن اقدامات مدیریتی به تمهیدات سخت افزاری و کالبدی نیز به این روند دامن زده است و تنها استمرار وجه معنایی فضای جمعی مرکز محلات با تمرکز بر کارکرد آیینی آنها، تداوم حیات اجتماعی را به شکل خاطره ای برجا مانده از گذشته هرچند به شکل دوره ای و مناسبتی- میسر ساخته است.
تأثیر توسعه گردشگری قومی بر تساوی جنسیتی مطالعه موردی (تجربه زنان بلوچ در استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲
47 - 54
حوزههای تخصصی:
گردشگری قومی باعث می شود تا نقش اجتماعی حضور زنان در جوامع قومی سنتی مورد توجه قرار گیرد. در بسیاری از جوامع سنتی قومی مانند بلوچستان ایران، گردشگری قومی، نقش یک پنجره را برای آشنایی با فرهنگ های دیگر ایفا می کند. در این نوع جوامع، زنان اغلب حضور کمرنگی در جامعه دارند، زیرا مسئولیت های آنها، معمولاً در مدیریت خانواده متمرکز است. در حالی که مردان مسئولیت امور بیرون از خانه مانند تجارت و مسافرت را بر عهده دارند و این موضوع در متون اسلامی نیز اشاره شده است. این مقاله به بررسی چگونگی تأثیر گردشگری قومی بر برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان می پردازد. تحقیقات نشان می دهد، گردشگری قومی می تواند نسبت به برقراری تساوی جنسیتی در جوامع قومی تأثیرات مثبتی در پی داشته باشد. نتایج این پژوهش از طریق بررسی میدانی گردآوری شده است. داده های تجربی، از طریق مشاهده مستقیم ارتباط جامعه محلی، گردشگران و مصاحبه با تعدادی از زنان شاغل در مشاغل مرتبط با گردشگری حاصل شده و داده های مصاحبه ها با استفاده از تئوری گراندد، تجزیه و تحلیل شده است.