ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
۱۳۴۱.

تداوم منظر فرهنگی؛ احیا و بازآفرینی یک باغ تاریخی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منظر فرهنگی آلن پروو احیای باغ های تاریخی منشور فلورانس پارک ویلارسو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱۴ تعداد دانلود : ۱۴۶۹
در فرانسه با پیشینه غنی باغسازی، باغ های تاریخی به عنوان عظیم ترین میراث فرهنگی بشر، بخش قابل توجه و مهمی را در میان سایت های تاریخی این کشور به خود اختصاص داده است. در 100 سال اخیر نظریات و رویکرد های متنوعی در برخورد با سایت های تاریخی مطرح شده و به لحاظ رویکردی و تکنیکی در احیای سایت های تاریخی تضارب و تشابه فراوانی از احیای حداقلی تا بازسازی حداکثری مورد توجه مسئولان و طراحان بوده است. در این میان در دهه های اخیر بحث مناظر فرهنگی و حفاظت از باغ های تاریخی بخش عمده ای از مباحث حفاظتی و احیای سایت ها و میراث های فرهنگی_ تاریخی را به خود اختصاص داده است. ایکوموس (ICOMOS)، کمیته بین المللی ابنیه و سایت های تاریخی، 3 کنفرانس مهم منشور ونیز (1966)، منشور بورا (1981) و منشور فلورانس (1982) را در خصوص احیای محوطه های تاریخی برگزار کرد. در منشور فلورانس بحث احیای باغ های تاریخی مورد تأکید و توجه قرار گرفته است. این منشور، باغ های تاریخی را به عنوان یادبودهای تاریخی معرفی می کند و تمام ویژگی های طبیعی و فرهنگی را مورد توجه قرار می دهد. باغ های تاریخی بخشی از منظر فرهنگی هستند که در نتیجه همپوشانی و تعامل میان فرهنگ و طبیعت پدید می آیند، بنابراین در احیای آنها، تنها نگهداری و حفاظت از کالبد باغ به معنای تداوم ارزش های ناملموس منظر نیست و سبب از بین رفتن این ارزش های فرهنگی می شود. باغ ها به عنوان شاخص ترین مصداق منظر که در زمینه های مختلف فرهنگی و تاریخی نمودهای متفاوتی یافته اند، در هر زمینه مخاطب خاص خود را دارند و علاوه بر لایه های طبیعی و زیست محیطی دارای لایه های ارزشمند تاریخی و فرهنگی هستند، بنابراین نمی توان به احیای آنها در چهارچوبی محدود و با تبصره های مشخص پرداخت. این امر نیازمند رویکردی انعطاف پذیر است که معمار منظر با مطالعه منظر فرهنگی و تاریخی سایت و شناخت جنبه های مختلف شکل دهنده به منظر باغ در ابعاد مختلف، در کنار توجه به اصول و قواعد احیا و حفاظت به مرمت باغ بپردازد. این نوشتار تلاش می کند از ورای تحلیل و معرفی پارک ویلارسو (villarceaux)، رویکرد منظرین آلن پروو در برخورد با باغ تاریخی و احیای آن را مورد توجه قرار دهد.
۱۳۴۶.

جستاری در شکل شناسی اثر هنری و دریافت معنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی تکنیک محتوا پیام فرمالیسم ابداع ماده (متریال)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱۱ تعداد دانلود : ۱۳۴۰
بررسی سیر تحولات فرم در تاریخ هنر، نظریه ای بنیادین در شکل شناسی آثار هنری است. می توان تاریخ هنر را از طریق بررسی شکل آثار هنری یا زیباشناسی فر مهای هنری مطالعه و بررسی کرد. تاریخ هنر بر اساس روش ساخت و ساز آثار هنری و آفرینش فرم، تحقق یافته است نه از توان تفسیر، نقد و داوری ناقدان آثار هنری.گرچه ذهنیت هنرمندان، متقدم بر تحقق عینی آثارشان است، اما، این عینیت و نظام صوری آثار هنری است که تاریخ هنر را به وجود م یآورد. هنر، با ساختن است که تحقق پیدا می کند. گرچه هنرمند، پیش از ساختن اثر هنری، تصوری از آن چه که باید ساخته شود، دارد اما آگاهی ها و توانایی های فنی و تکنیکی است که امکان تحقق صور ذهنی را به شکل آثار هنری میسر می کند. هنرمند به نیروی تخیل فعال، صورتی از آن چه که باید ساخته شود، مناسب آن را قابل دریافت [materyile =] می آفریند و سپس با ماده می کند. ذهنیتی که صورت محسوس پیدا نکند، تنها برای صاحب ذهنیت، به مثابه امری ذهنی، وجود دارد؛ مخترعی که فاقد توانایی های فنی در چگونگی ساخت اید ههای خویش است، مخترع به شمار نم یآید و شاعری که قادر به بیان گفتاری یا نوشتاری اشعار خود نیست، شاعر نامیده نم یشود.صورت های خیالی هنرمند، م یتواند نشأت گرفته از روایت، داستان، مضامین و موضو عهای گوناگون و یا احساسات شخصی باشد. محتوا یا پیام هایی که می تواند دینی و اخلاقی، انسانی و اجتماعی، سیاسی و عقیدتی و یا صرفاً کنش های فردی هنرمند باشد. اثر هنری، کیفیت محسوس این قبیل موضوعات است که در زیباشناسی شکل و شگردهای آفرینش فرم، توسط هنرمند، قابلیت دریافت پیدا می کنند. هرگونه فهم و تفسیر و نقد، تنها از طریق اشکال هنری امکا نپذیر است. اثر هنری، به ارز شهای زیباشناسانة شکل و فرم بیان است که اطلاق می شود نه به پیام و محتوای آن و نه به چگونگی دریافت محتوا از طرف مخاطب!شناخت و تحلیل ساختار و سبک و سیاق و شیوة بیان هنرمند، از طریق رویکردهای شکل شناسی قابل مطالعه و بررسی است، نه از طریق معناشناسی اثر. هرگونه دریافت معنایی نیز تنها از طریق شکل شناسی و تحلیل ساختاری ابژه هنری امکان پذیر خواهد شد.
۱۳۴۸.

هنر, قدرت و سیاست: اندیشه هایدگر در باب عمل و پوئسیس

۱۳۵۲.

تأثیر موازین فقهی بر شکل یابی معماری و محله های مسکونی اقلیت های یهودی و مسیحی در اصفهان دورة صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصفهان جلفا فضاهای شهری صفوی موازین فقهی اقلیت های دینی جوباره

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مدیریت مدیریت بازرگانی مدیریت جهانگردی هنر و معماری ایران
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی تاریخی تاریخ ایران
تعداد بازدید : ۲۴۰۶ تعداد دانلود : ۱۵۷۹
زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان به عنوان «اهل کتاب» همواره در سرزمین های اسلامی و در کنار مسلمانان زیسته­اند. این همزیستی از آغاز منوط به شروطی بوده که در قرارداد مربوط به «اهل ذمه» مورد پذیرش آن ها قرار گرفته است. در این قرارداد برای اقلیت ها در ایجاد فضاهای شهری و آثار معماری شروطی معین شده است. اینکه شروط قرارداد ذمه چگونه و تا چه میزان در شکل معماری و فضاهای شهرهای ایران بازتاب یافته، پرسش اصلی این تحقیق است. بنابراین، دو محلة تاریخی یهودی نشین (جوباره) و مسیحی نشین (جلفا) انتخاب شده و مورد بررسی های نظام مند نگارندگان قرار گرفته است. انتخاب این دو محله به این دلیل است که از دورة صفوی تا کنون پیوسته مورد استفاده بوده و فضاهای معماری آن ها تقریباً سالم و قابل مطالعه باقی مانده است. در تحلیل داده های میدانی روشن شد که درپی افزایش قدرت فقیهان در دورة صفوی، اقلیت های ساکن در شهرهای ایران چاره ای جز اجرای شروط مطرح در قرارداد ذمه را نداشته اند. تفاوت های موجود در بافت معماری و فضای شهری دو محلة جلفا و جوبارة اصفهان نشان می دهد در کنار مسائل مذهبی، شرایط متفاوت سیاسی پیروان این دو مذهب سبب شده که در دورة صفوی، جوباره تنزل کند و جلفا دورة اوج خود را بگذراند. همچنین، با تیکه بر داده های تاریخی می توان گفت میزان اعمال شروط یادشده به عوامل متعددی از جمله جایگاه سیاسی یهودیان و مسیحیان و نقش حامیان بین المللی آن ها بستگی تام داشته است.
۱۳۵۳.

دروازه های قدیم در خاطره جمعی شهر معاصر ، ریشه یابی رشته های خاطره ای(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰۴ تعداد دانلود : ۱۱۵۳
در این مقاله سعی بر این است که به تبیین جایگاه دروازه در خاطره جمعی شهر معاصر و ریشه یابی «رشته های خاطره ای» آن پرداخته شود. دروازه ها در شهر قدیم به عنوان مکان های آستانه ای برای عبور و گذار مطرح بوده اند. در شهر امروز با فروریزی حصارها هرچند کالبد دروازه ها تغییر شکل یافته است، اما مکان آنها همواره تداعی کننده خاطره های جمعی شهروندان بوده و می تواند موجد خوانایی شهر و بیان کننده هویت مدنی و برانگیزاننده احساس غرور در مردم شهر گردد. چنین مکان هایی به همگان تعلق دارد، همان طور که در گذشته نیز چنین بوده است و هدف اصلی مرمت و نوسازی آن، باید ایجاد و ارتقاء حس تعلّق به مکان در راستای افزایش حس همبستگی و تعلّق اجتماعی باشد. به این ترتیب مقاله نخست به دروازه های شهر به عنوان مکان های ویژه نمادین می پردازد و سپس ضمن مروری بر دروازه های شهر قدیم شیراز و ریشه های خاطره ای آنها، قابلیت تعمیم چنین رویکردی به «آستانه» و «قلمرو»ی بافت قدیم در ارتباط با بافت جدید و ایجاد پیوند میان این دو را از طریق تقویت «حس مکان» و پرداختن به «تداوم رشته های خاطره ای» مورد توجه قرار می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان