فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
هنرهای صناعی، مدخلی مأخوذ از خمیره ازلی است، انسان خلیفهالله، با استعانت از حکمت الاولینِ اهداییِ خداوندِ رحمان، و با تکیه بر عقل، مخلوقِ نخستین، و شناخت کاستی های انسان و نیازهای زیستن در دنیای دنی و به کاربردن مواد و مصالح اولیه موجود در طبیعت، با هدف تسهیل زیست و، سفر و گذر از سرای فانی به سرای باقی، دست به ابداعِ بدایعِ صناعی زده است. انسان کامل، خلیفه الله، متصف به صفاتی از نوع صفات استخلاف کننده مقام خلافت، خداوند متعال است. حضرت بدیع السماوات و الارض در پی صفت جلالیِ خلقت، از مهم ترین مقامات تفویض شده به انسان کامل را، مقام ابداع و آفرینش قرار داده، مقامی که در صنع صنایع بدیع، تجلی تام یافته است. حال مصنوعات تولیدی انسان در عمل، اگرچه قدری، راه گشا و کارگشای مسائل و مشکلات اویند، ولیکن با جلال و جمال تجلی یافته در طبیعتِ مخلوق ِپیرامونِ محسوس و ملموسِ منتج از صفات جلالی و جمالیِ ایزد باری، فاصله بسیار دارند، ازاین رو انسان خلیفه الله، با محاکات از طبیعتِ مخلوق خداوندِ رحمان، در تلاش است تا صورتِ مصنوعات صناعی کمال نیافته خود را، به تبع صفت جمالی خداوند متعال، به زیور تزئینات طبیعیِ بدل از کمال و جمال طبیعت، مبدل گرداند، تا ضمن تجلی حسن و جمال الهی، اندکی از نقصان جاری در مصنوعات مخلوق خود، بکاهد، چراکه خلقِ زیبا، سنت جاریِ منتج از صفات جمالی خداوند رحمان است، قال احسن الاولیاء حسن ابن علی(ع) “إن الله جمیلٌ یُحِبُّ الجمال، و یُحِبُّ اَنْ یَری اَثَر النِعمه علی عَبْدِه” خداوند زیبا، زیبایی را دوست می دارد و دوست دارد اثر نعمت های خود را در مردم ببینید. این پژوهش از نوع مطالعات بنیادین با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی است که با استناد به منابع نوشتاری و تحلیل محتوای آیات، احادیث و آرای حِکمی حُکمای اسلامی ماهیت تزیین را در هنرها و مصنوعات صناعی، تدوین و تبیین می نماید. در پایان این گونه استنتاج می گردد که انسان خلیفه الله، به تبع مقام خلیفه اللهی تفویض شده از ذات باری تعالی، در مقام ابداع و آفرینش، مخلوق خود را به تبع خالق جمیل و زیباآفرین، زیبا می آفریند، تا ضمن محاکات و تخیل از طبیعتِ مخلوق خداوندی، در جهت خلق بدیع زیبا، نقصان های ماهوی آفریده های خود را که ناشی از نقص خالق، انسان، می باشد، به مخلوقات زیبای باری تعالی بپیونداند.
بُعد زمان در نگاره های ایرانی در تطبیق با اسفار کاتبان و سال های ابری (ابوتراب خسروی و علی اشرف درویشیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
181 - 200
حوزههای تخصصی:
بُعد زمان در آثار هنری و ادبی بازتاب یافته است. در نگارگری ایرانی نیز بُعد زمان حائز اهمیت به سزایی است. زمان در روایت یکی از مباحث مهم است که روایت شناسان به آن ها توجه کرده اند. از این میان، نقش ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریه زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های پیشبرد روایت داستانی بسیار اهمیت دارد. نظریه زمان ِژنت، شاملِ سه محور نظم، تداوم و بسامد است. تکنیک روایت و چندگانگی نوع ادبی و انعکاس نوع زمان در ساختار اسفار کاتبان و سال های ابری، مهم ترین امتیاز آن ها نسبت به سایر رمان هاست. نگارنده در این مقاله، ضمن بررسی تبلور زمان در هر دو رمان، جنبه هایی که در فن روایت هر دو اثر نقش داشته اند را نیز نشان می دهد. این جستار با رویکردی توصیفی–تحلیلی با تکیه بر دیدگاه های ساختارگرایی ژرار ژنت، نشان می دهد که عنصر زمانی در هر دو رمان، بسامد بیشتری نسبت به سایر رمان ها دارد. براساس یافته های این پژوهش، هر دو نویسنده پی رنگ داستانی شان را بر مبنای تغییر زمانی از زمان تقویمی به زمان روایی بنانهاده اند و با شکست زمان کنونی، درصدد تغییر زمان تقویمی به زمان روایی برمی آیند. هم چنین، فن روایت زمانی رمان ها سبب شده که هر دو نویسنده نظام کلاسیک رمان را تغییر دهند.اهداف پژوهش:بررسی بُعد زمان در نگارگری ایرانی.تحلیل تطبیقی ِزمان در اسفار کاتبان از ابوتراب خسروی و سال های ابری از علی اشرف درویشیان.سؤالات پژوهش: بُعد زمان در نگارگری ایرانی چگونه است؟ زمان در اسفار کاتبان و سال های ابری چگونه بازتاب یافته است؟
ریختارشناسی جایگاه روح هنر در تفکر اشراقی "بررسی موردی رساله غفران اثر ابوالعلای معرّی" بر اساس رویکرد مراتب سفر قهرمانی از جوزف کمبل
منبع:
مطالعات هنر سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷)
125 - 165
حوزههای تخصصی:
المعرّی شاعر - فیلسوفِ سوریه زمانِ خلافت فاطمی و همواره از مهم ترین افرادی است که در روندِ گمشده از اصطلاحاً افرادِ "اشراقی" چنانچه تا امروز می بایست والامقام باشد نیست که علاوه بر اینها که او تقدیری در خور می خواست اتفاقاً بسیاری بر او دشنام و از هنرمند بودنش به بد بودنش یاد می کنند که رفته رفته با آنکه در پِیِ کشفِ ایده هایی نو بودیم ما را به کانونی جدید رسانید تا با بازخوانیِ آثارش در این دوران معاصر هم بتوانیم ایشان را به جایگاهی مناسب برگردانده و هم بر نگاهِ دینی ما قوّتی شود که البته وقتی فکر می کردیم اینها همه فقط از نیرو و خواستِ ما بود؟ لیکن به مرور متوجه شدیم تمامِ آنچه می خواستیم بَسا در رساله ای به اسم غفران از خودِ ایشان موجود بوده که البته به سَببِ همین کم لطفی ها گویا نامش از غفران اکنون به غفلت پسندیده تر است. علاوه بر اینها برای آنکه این پژوهش فارغِ بحثِ تاریخ مصرف گرایی گردد در حد توانمان مناسباتی میان دیدگاه خود و رویکردِ سفر قهرمان از آقای جوزف کمبل را جویا شدیم که وقتی این مقاله خاتمه یافت بَسا خودش همچون اثری هنری که حالا بر حق هم شده بتواند با فرمی روح وار به آینده نیز ورود کند. منابعِ ما در اینجا میدانی - کتابخانه ای هر دو را مهیاست و با دیدی شهودی و توصیفی - تحلیلی حرکت داریم که الزاماً وجه کیفی - کاربردی هم نیازش است. فرجام، خرسندیم اگر خلاقیتی را افزایش داده و یکی دیگر از هنرمندانِ اهلِ مَعرفت را از اِتهامات بی اساس، مُبرا سازیم.
تحلیل زیباشناختیِ رویکرد نشانه-معنا شناسی ماتریس معنایی و هیپوگرام در لایه های پنهانِ معنای شعر بر پایه الگوی مایکل ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
558 - 577
حوزههای تخصصی:
خوانش شعر از منظر نشانه- معناشناسی و با بهره گیری از مفاهیم زیباشناختی هنر شعری، در روشن کردن لایه های پنهان و معنای نامکشوف شعر به خواننده کمک می کند. گاه معنا در شعر، دنیایی ناشناخته است و هسته معنا، ماتریسی ساختاری در شعر پدید می آورد و معنای شعر از تعامل خواننده، الگوی دریافت معنا و فرایند خواندن شعر، ساخته می شود. ماتریس ممکن است یک واژه خاص باشد و یا یک جمله را دربر گیرد و هر شعر با چند روایت خاص به صورت تداعی های قراردادی با ماتریس خود در پیوند باشد که به این روایت ها، هیپوگرام می گویند؛ هیپوگرام ها وظیفه وحدت بخشی به شعر را برعهده دارند. در این پژوهش با نگاهی زیباشناختی به تحلیل نشانه- معنا شناسی شعرِ «جاده آن سوی پل» احمد شاملو برپایه الگوی نشانه شناسی مایکل ریفاتر می پردازیم؛ سه منظومه اصلی این شعر یعنی «شاعر»، «دِه» و «بی تحرّکی و ایستایی جامعه» سبب روشن شدن معنا می شود و دیگر عناصر شعری، معنابن «مرا دیگر انگیزه سفر نیست» را تبیین می کند. شاعر در این شعر، در جامعه گرفتار شده است و برای رهایی از این جامعه همه جوانب را می سنجد امّا در میانه راه احساس می کند تمامی اشیاء و اطرافش را، ایستایی و سکون فرا گرفته است؛ شاعر چاره ای برای رهایی از این سکون نمی یابد و او را به معبد تنهایی خود فرامی خواند. یکی از دستاوردهای این پژوهش این است که مایکل ریفاتر از رویکرد نشانه شناسی به کشف لایه های پنهان متن می پردازد و ازاین رو، رویکرد او را می توان در چارچوبِ نشانه- معناشناسی جای داد. به طور کلی می توان بیان کرد که عناصر به کار رفته در این شعر سبب پیدایش سه منظومه حضور دارند و در مجموعه نخست، شش ترکیب، در مجموعه دوم، ده ترکیب و در مجموعه سوم، 9 ترکیب به ترتیب هسته را تشریح و همین امر، راهی درست برای رسیدن به درک عمیق و دریافت پیام و رمزگان نهفته در شعر ایجاد کرده است.اهداف پژوهش:بررسی زیباشناسی ساختاری معنا در شعر.حلّ معمای معنا در شعر شاملو.سؤالات پژوهش:با توجّه به الگوی مایکل ریفاتر، چگونه می توان به تحلیل زیباشناختی و نشانه شناختی شعر احمد شاملو پرداخت؟رویکرد نشانه- معناشناسیِ مایکل ریفاتر، چه کاربردی در کشف لایه های پنهان شعر معاصردارد؟
تبیین شاخص های مطلوب برای طراحی شهرهای اسلامی با تاکید بر فرهنگ اسلامی (مورد مطالعه: شهر جدید سهند)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز،شهرها به عنوان مرکزهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نقش حیاتی دارند. با افزایش جمعیت شهری، طراحی شهرها باید با ارزش ها و اصول فرهنگی جامعه سازگار باشد. شهرهای اسلامی نیازمند طراحی و ساختاری است که با اصول و ارزش های اسلامی هماهنگ باشد، اما هماهنگی طراحی شهری با ارزش های اسلامی چالش های خاصی را برای معماران و شهرسازان ایجاد می کند. در این پژوهش، به بررسی و تبیین شاخص های مطلوب برای طراحی شهرهای اسلامی با تأکید بر فرهنگ اسلامی پرداخته شده است. با تحلیل و ارزیابی شاخص های فرهنگی، اجتماعی، محیطی و اقتصادی شهر جدید سهند، چارچوبی عملی برای طراحی شهرهای اسلامی ارائه شده است.
هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، تحلیل طراحی شهری با الگوی توده فضای مطلوب در فرهنگ اسلامی در شهر جدید سهند از طریق شناخت معیارهای تأثیرگذار است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در دسته تحقیقات کاربردی انجام شده است. هدف این مطالعه تدوین چارچوب عملی برای طراحی شهرهای اسلامی با توجه به اصول فرهنگی و ارزش های اسلامی در شهر جدید سهند بوده است.
روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و کاربردی است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه از 80 نفر از کارشناسان شهرداری شهر جدید سهند جمع آوری شده اند. روش تاپسیس برای تحلیل داده ها بکار گرفته شده است.
یافته ها و بحث: نتایج نشان می دهد که ساخت خانه ها و کاربری مسکونی براساس الگوی شهر اسلامی، مهم ترین معیار در طراحی شهری با تأکید بر فرهنگ اسلامی است. همچنین، دو متغیر طراحی شهری با «الگوی توده و فضا» و «فرهنگ» اسلامی به طور همزمان در نظر گرفته شده اند که منجر به ارائه پیشنهاداتی با رویکرد تلفیقی کالبدی-فرهنگی منطبق بر ارزش های اسلامی-ایرانی شده است.
نتیجه گیری: معیارهای ارائه شده در این پژوهش، از جمله استفاده از اصول اخلاقی اسلامی در طراحی فضاهای عمومی و ایجاد فضاهای اجتماعی مطلوب، می تواند به ایجاد محیط های شهری مناسب در شهرهای اسلامی کمک کند.
هنر و شاخصه های زیبایی شناسی از دیدگاه کانت و نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
290 - 305
حوزههای تخصصی:
کانت و نیچه از فلاسفه صاحب نظر در حوزه زیبایی شناختی هستند. در فلسفه دکارت انسان از آن جهت که سوژه است، اصالت پیدا می کند؛ یعنی مرجع هستی و حقیقت، سوژه می شود؛ پس زیبایی نیز تابع احساس و ادراک انسانی بوده و لذا سوبژکتیو خواهد شد. کانت اصول و مبانی سوبژکتیویسم دکارتی را تحکیم نموده و معنای سوبژکتیویسم دکارتی در ظهور مفاهیم اصلی، در هنر و زیباشناسی کانت تأثیر به سزایی داشته است. کانت با فلسفه استعلایی اش، بنیان گذار رویکرد سوبژکتیو در تجربه امر زیبا و داوری ذوقی است. اهتمام نویسنده این مقاله، بیان سیر تطور در تعریف و مفهوم زیباشناسی (استتیک) و ارتباط آن با علم، فلسفه و هنر در عصر روشنگری است تا افتراق و اشتراک مؤلفه های نظری آن ها را مشخص نماید. این تحقیق با استفاده از ابزار کتابخانه ای و با روش توصیفی - تحلیلی، به تأمل و بازخوانی متون کانت و نیچه و نیز آثار مفسرانشان می پردازد و ریشه زیباشناسی مدرن را در آرای دکارت و مبانی سوبژکتیویستی او می یابد. از نظر کانت زیبایی آن است که لذتی بیافریند، رها از بهره و سود، بی مفهوم و همگانی که غایتی بی هدف باشد، اما نیچه این تعریف کانت از زیبایی را نمی پذیرد، نیچه به طعنه از جدایی انداختن کانت میان زیبایی، با قلمرو فایده، لذت و خوبی، با عنوان «زیبایی فی نفسه» یاد می کند و آن را کلمه ای تو خالی می خواند و می گوید زیبایی مبنی بر نگرش بی غرضانه، یعنی اختگی هنری؛ زیرا از دید نیچه، هنر، انگیزش گر بزرگی در زندگی است. هنر در برابر پوچی زندگی می ایستد.اهداف پژوهش:بررسی تلقی کانت و نیچه از سوبژکتیوبودن امر زیبا.بررسی شاخصه های هنر در اندیشه کانت و نیچه.سؤالات پژوهش:ﻋﻨﺎﺻﺮ زﯾﺒﺎﺷﻨﺎﺳﯽ در دیدگاه کانت و نیچه ﮐﺪام اند؟هنر در دیدگاه کانت و نیچه دارای چه مشخصاتی است؟
مطلوبیت سنجی عوامل موثر بر احساس امنیت در بافت های تاریخی و ارائه راهکارهای مناسب (مطالعه موردی: محله زرتشتیان شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بافت تاریخی شهرها جزئی از سرمایه ملی و فرهنگی کشور هستند که نه تنها از لحاظ زیباشناختی، تداوم خاطرات جمعی و هویت بخشی به شهرهای ما ارزشمند هستند، بلکه محل سکونت و معیشت میلیون ها نفر محسوب می گردند. با این حال، این بافت ها دارای خصوصیات منفی همچون آشفتگی سیما و منظر، ناامنی، عدم دسترسی مناسب، کمبود تاسیسات و تجهیزات شهری، آشفتگی در ساختار اقتصادی و اجتماعی و فرسودگی کالبدی-سازه ای نیز هستند که منجر به تخلیه جمعیت زیادی از این بافت ها شده است. هدف پژوهش: هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تبیین عوامل موثر بر بهبود امنیت در بافت تاریخی محله زرتشتیان کرمان می باشد. روش شناسی تحقیق: این پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از نظر روش جزء پژوهش های توصیفی - تحلیلی به شمار می رود. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه ای با چهار شاخص اصلی و ۲۳ گویه از طریق مرور اسناد معتبر پژوهشی استخراج شده است و حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران برابر با ۱۲۰ نفر محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل یافته های حاصل از مطالعات میدانی از روش های آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محله زرتشتیان در شهر کرمان محور مطالعاتی تحقیق حاضر را تشکیل می دهد که بخش مرکزی شهر که همان بافت کهن می باشد در غرب این شهر واقع شده است. یافته ها: نتایجی که از آزمون تی به دست آمد نشان می دهد که بیشترین رضایت عمومی از سوی شهروندان مربوط به مولفه نظارت با میانگین ۵۳/۳ می باشد. همچنین مولفه دسترسی با مجموع میانگین امتیاز ۹۹/۲ (پایین تر از حد متوسط ۳) کم ترین رضایت مندی را به خود اختصاص داده است؛ در دو مولفه دیگر پژوهش یعنی کالبدی - فضایی و اجتماعی - رفتاری نیز رتبه های متوسطی حاصل شده و میانگین این مولفه ها به ترتیب ۰۸/۳ و ۳۵/۳ به دست آمده است. همچنین در این پژوهش، چهار عامل دارای مقادیر ویژه بالاتر از یک استخراج گردید که عامل اول با مقدار ویژه ۸۲۷/۴، به تنهایی ۲۱ درصد از واریانس متغیرها را در بر می گیرد و بیشترین تاثیر را در بین چهار عامل موثر دارد. بعد از آن عامل دوم با مقدار ویژه ۳۶۱/۳ و ۱۵ درصد واریانس، عامل سوم نیز با مقدار ویژه ۶۶۸/۲ و ۱۱ درصد واریانس و عامل چهارم با مقدار ۹۲۳/۱ و ۸ درصد از واریانس کل را تبیین می کند. نتایج: در کل باتوجه به نتایجی که حاصل شد در می یابیم که فضاهای عمومی شهری محله زرتشتیان از امنیت چندان بالایی برخوردار نمی باشد؛ لذا در این پژوهش می توان با ارائه راهکار و پبشنهادهایی، زمینه و بستر لازم را به جهت برقراری و بهبود امنیت در بافت تاریخی محله زرتشتیان فراهم آورد.
مطالعه عوامل موثر بر توسعه اجتماعی در شهرها (مورد مطالعه: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
71 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: غفلت از مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه، زندگی شهری را با مسائل و چالش های پیچیده ای مواجه می سازد. لذا به منظور ارتقا کیفیت زندگی شهری مسائل اجتماعی و فرهنگی همانند: سرمایه اجتماعی، امنیت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و... (توسعه اجتماعی) شهروندان در شهرها مورد مطالعه قرار می گیرد.هدف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه رابطه سرمایه فرهنگی، سرمایه روان شناختی، احساس آنومی و حکمرانی مطلوب با توسعه اجتماعی شهروندان استروش: روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات، از روش های اسنادی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را کلیه شهروندان شهر تبریز شامل 1593373 نفر تشکیل می دهند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام گردید.یافته ها: بین سرمایه فرهنگی، سرمایه روان شناختی و حکمرانی مطلوب با توسعه اجتماعی همبستگی معنی دار مستقیمی وجود دارد؛ به طوری که با افزایش سرمایه فرهنگی، سرمایه روان شناختی و حکمرانی خوب، میزان توسعه اجتماعی شهروندان افزایش می یابد. اما بین احساس آنومی و توسعه اجتماعی همبستگی معنی دار معکوسی وجود دارد؛ این بدین معنا است که با افزایش میزان احساس آنومی در بین شهروندان، میزان توسعه اجتماعی آن ها کاهش می یابد.نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده از مدل معادلات ساختاری، سرمایه فرهنگی بر توسعه اجتماعی (39/0) تاثیر دارد و با افزایش میزان سرمایه فرهنگی، میزان توسعه اجتماعی نیز افزایش می یابد. سرمایه روان شناختی (31/0) و حکمرانی خوب (30/0) نیز بر توسعه اجتماعی تاثیر دارند. تاثیر احساس آنومی بر توسعه اجتماعی (24/0-) منفی است و با افزایش میزان احساس آنومی از میزان توسعه اجتماعی کاسته می شود.
الگوهای انرژی کارا جداره خارجی ساختمان مسکونی بلند با بهره گیری از مدل سازی اطلاعات ساختمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
101 - 117
حوزههای تخصصی:
هم زمان با افزایش سریع مصرف انرژی، نگرانی در مورد مشکلات تولید، تخریب منابع انرژی و اثرات شدید زیست محیطی (از بین رفتن لایه اوزون، گرم شدن کره زمین، تغییرات آب وهوا و غیره) در جهان افزایش یافته است. امروزه بهره وری انرژی در ساختمان هدف اصلی سیاست انرژی در سطوح منطقه ای، ملی و بین المللی است. طراحی و ساخت نامناسب، مصالح و تجهیزات غیراستاندارد، مواد به کار رفته در ساختمان ها و انتخاب نامناسب پوشش ساختمان ها مانند دیوارها، پنجره ها و سیستم عایق کاری از مهم ترین عوامل شدت بالای مصرف انرژی در ساختمان ها است. بهبودسازی اقدامات فوق موجب کاهش سهم تلفات انرژی داخلی از هر یک از اجزای پوسته ساختمان می شود. پیشرفت روزافزون فناوری و نیاز صنعت برای استفاده از آن باعث شده مدل سازی اطلاعات ساختمان به عنوان یکی از فناوری های نوین در صنعت ساخت در حال رشد بوده و توجه محققین را برای استفاده و چگونگی توسعه آن جلب کرده است. هدف تحقیق حاضر بررسی الگوهای انرژی کارا جداره خارجی ساختمان مسکونی بلند با بهره گیری از مدل سازی اطلاعات ساختمان بود. بدین منظور در این پژوهش استفاده از مصالح مختلف در ساخت دیوارهای خارجی ساختمان با تکیه بر یک مطالعه موردی و با استفاده از امکانات یک مدل سازی اطلاعات ساختمان در اختیار می گذارد، از نظر مصرف انرژی بررسی شده است. مصالح مورد بررسی در این پژوهش بلوک سفالی، بلوک سیمانی با پوکه، بلوک سیمانی فوم دار، بلوک ایران وال، بلوک هوادار، و وال کریت می باشند. بلوک سیمانی با پوکه و بلوک سیمانی فوم دار با حدود 10 درصد صرفه جویی در مصرف انرژی حاصل از سوخت و 3/8 درصد صرفه جویی در مصرف انرژی الکتریکی، به عنوان بهترین دیوار انتخاب شد.اهداف پژوهش: بررسی تأثیر مدل سازی اطاعات ساختمان بر خانه سازی شهری.بررسی الگوهای انرژی کارا جداره خارجی ساختمان های مسکونی.سؤالات پژوهش: تأثیر مدل سازی اطاعات ساختمان بر خانه سازی شهری چگونه است؟الگوهای انرژی کارا جداره خارجی ساختمان های مسکونی چگونه است؟
تبیین راهکارهای دستیابی به الگوهای شهرسازی اسلامی در طراحی فضاهای عمومی شهری (مورد مطالعه شهرستان الیگودرز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش هدف تبیین راهکارهای دستیابی به الگوهای شهرسازی اسلامی در طراحی فضاهای عمومی شهری است .روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی و روش کمی می باشد، جامعه مورد هدف شامل 290 نفر از باشندگان فضاهای عمومی شهرستان الیگودرز با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه محاسبه شده و نمونه ها با استفاده از روش تصادفی ساده، انتخاب گردید، برای تحلیل داده ها از نرم افزار spssو آزمون های میانگین، همبستگی و رگرسیون چندمتغیره. خطی استفاده شد. با توجه به اهمیت فضاهای عمومی در ایجاد هویت اجتماعی و فرهنگی، بررسی اصول و ویژگی های شهرسازی اسلامی ضروری به نظر می رسد. این تحقیق ضمن بررسی تاریخچه و مبانی نظری شهرسازی اسلامی، به تحلیل الگوهای موفق در کشورهای اسلامی و تأثیر آن ها بر طراحی فضاهای عمومی می پردازد.در این راستا، عوامل کلیدی نظیر تعاملات اجتماعی، احترام به مقیاس انسانی، و توجه به محیط زیست به عنوان اصول بنیادین در طراحی فضاهای عمومی اسلامی مورد بررسی قرار می گیرند. همچنین، راهکارهایی برای ادغام این اصول در فرآیند طراحی شهری مدرن ارائه می شود. نتاج طبق نظرات سایر پژوهشگران و محققان نشان می دهد که با بهره گیری از اصول شهرسازی اسلامی، می توان فضاهای عمومی کارآمدتر، پایدارتر و با هویت فرهنگی غنی تری ایجاد کرد که به ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان کمک می کند. در سال های اخیر، توجه به الگوهای شهرسازی اسلامی و تأثیر آن بر طراحی فضاهای عمومی شهری افزایش یافته است. این مقاله مروری به بررسی راهکارهای دستیابی به این الگوها می پردازد. با توجه به اصول بنیادین شهرسازی اسلامی، نظیر هماهنگی با محیط، توجه به نیازهای اجتماعی و فرهنگی، و تأکید بر تعاملات انسانی، می توان به طراحی فضاهای عمومی کارآمد و معنادار دست یافت.
سیر تکوین فضابندی و قاب بندی تذهیب قرآن های صدر اسلام تا ظهور ایلخانان (654ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
37 - 49
حوزههای تخصصی:
فضابندی و قاب بندی در تذهیب بسیار مهم هستند، چراکه نخستین برخورد مخاطب با اثر به واسطه قاب بندی هایی است که فضاهای رنگ بندی شده را تفکیک می کنند. با توجه به این که تاکنون مطالعه جدی در این حوزه صورت نگرفته است؛ این پژوهش بر بررسی سیر تکوین این دو اصل مورد اشاره در تذهیب قرآن های صدر اسلام تا نیمه سده 7ه.ق، یعنی ظهور ایلخانان، هدف گذاری شده است. دو پرسش اساسی مطرح در این حوزه، بر ارزیابی سیر تحول فضابندی و چگونگی استفاده از نقوش قاب بندی در فضابندی های موجود در آثار این دوره و با در نظر گرفتن انواع قاب و فرم، استوار است. این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی صورت گرفته، از بررسی کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و مستندسازی به کمک عکاسی جهت گردآوری اطلاعات بهره برده است. نتایج حاصل نشان می دهد که نخستین نمونه قرآن های کتابت شده فاقد هرگونه فضابندی یا صفحه آرایی منظم و منسجم بوده اند؛ اما بعدها نقوشِ نشان به جهت علامت گذاری بخش های مختلف قرآن کریم بر اساس جزء، حزب، سوره و آیه و به صورت جزیره های پراکنده و فاقد فضابندی منسجم ظاهر می شوند. همچنین هم زمان با تکامل سایر بخش های هنر کتاب آ رایی و تذهیب به تدریج شاهد سیر تحول و تکامل فضابندی هستیم. این سیر تکامل را می توان در قاب بندی آثار مُذَهَب نیز مشاهده کرد، به طوری که پس از نسخ اولیه فاقد قاب بندی می توان به تدریج شاهد ظهور نخستین نمونه ها با استفاده از نقوش جدول کشی بود و بعدازآن به تدریج شیوه های کامل تر و متنوع تری چون قاب اسلیمی، نقوش گره هندسی و کنگره ای-هندسی را در آثار مشاهده کرد.
بررسی نمایشنامه «مرگ یزدگرد» بر اساس دیدگاه لوکاچ در باب «درام تاریخی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۷)
9 - 25
حوزههای تخصصی:
اقتباس از تاریخ از تجربیات پرتکرار در ادبیات نمایشی ایران و جهان است. بررسی نمونه های موفق از این تجربیات بر اساس چارچوبی مشخص، می تواند راهگشای دیگر نویسندگان در ورود به این مسیر باشد. محدود شدن بررسی این گونه آثار به میزان انطباق با تاریخ و غفلت از نقد ادبی، موجب خارج شدن بسیاری از جنبه های آن ها از دایره بررسی می شود. به این ترتیب سؤال اساسی که با آن مواجه می شویم، این است که یک پدیده تاریخی چطور دراماتیزه می شود و یک درام تاریخی باید واجد چه ویژگی هایی باشد؟ هدف این پژوهش این است که این امر با بررسی یک درام تاریخی شاخص ایرانی بر اساس یک چارچوب نظری، تبیین شود. منتقد برجسته مارکسیست، گئورک لوکاچ، در کتاب رمان تاریخی به بحث درباره ویژگی های درام تاریخی می پردازد که از خلال مباحث او، می توان مؤلفه هایی برای این گونه استخراج کرد. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی کوشش شده است که یکی از معروف ترین نمایشنامه های تاریخی ایرانی یعنی مرگ یزدگرد نوشته بهرام بیضایی بر اساس دیدگاه لوکاچ درباره «درام تاریخی» و پنج مؤلفه مطروحه توسط وی شامل «فاکت های سنخ نمای زندگی»، «قهرمان جهان تاریخی»، «عمومی بودن»، «انسانی شدن تاریخ»، «اکنونی ساختن تاریخ» مورد بررسی قرار گیرد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که از میان پنج مؤلفه مدنظر لوکاچ، چهار مؤلفه یعنی «فاکت های سنخ نمای زندگی»، «عمومی بودن»، «انسانی شدن تاریخ» و «اکنونی ساختن تاریخ» در درام بیضایی یافت می شود. در این میان با توجه به دیدگاه بیضایی به تاریخ، «اکنونی ساختن تاریخ» در آثار او اهمیتی مضاعف پیدا می کند. اساساً بیضایی به سراغ تاریخ می رود تا نکته ای را به جامعه معاصر خود گوشزد کند. اما بارزترین تفاوت اثر او با مؤلفه های لوکاچ، در چگونگی ظهور «قهرمان جهان تاریخی» بروز پیدا می کند زیرا لوکاچ افراد نزدیک به هسته قدرت را مناسب قبول نقش قهرمان جهان تاریخی می داند به این دلیل که بیشتر در معرض نیروهای مختلف هستند. اما بیضایی قهرمانانش را از میان مردم عادی یا افراد رده پایین حکومتی انتخاب می کند. این امر از سر تصادف و اتفاق نیست بلکه به بینش بیضایی نسبت به تاریخ برمی گردد. از نقدهای بیضایی به تاریخ نگاری مرسوم، نادیده انگاری مردم عادی است.
تدقیق دو مفهوم «نمونه» و «مورد» و سنجش نسبت آن ها با «طراحی پژوهی» در معماری منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
97 - 108
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «نمونه موردی» کاربرد زیادی در معماری منظر دارد. اما درباره مفهوم این اصطلاح مطالعه قابل توجهی انجام نشده است. تحقیق حاضر بر آن است تا ضمن تدقیق تفاوت دو مفهوم «نمونه» و «مورد»، به عنوان واژگان تشکیل دهنده اصطلاح فوق، ارتباط آن ها را با پارادایم «طراحی پژوهی» بسنجد. هدف، کاهش موانع نظری و ضعف اصطلاح شناسی است.
راهبرد تحقیق استدلال منطقی است. نخست با مطالعه کتابخانه ای، دوره های اصلی که معنای واژه ها در بستر آن ها بروز می یابد استخراج شده است. دوم، با تحلیل محتوای کیفی این دوران ها، تعاریفی برای تشخیص تفاوت اصطلاحات پیشنهاد شده است. سوم با تکمیل پرسشنامه از میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی، که تحت تعلیم استادان مختلفی در طی تحصیل شان بوده اند، نتایج مرحله دوم بررسی و نهایتا نتیجه گیری شده است.
نتایج نشان می دهد بین «نمونه» و «مورد» تفاوت معنایی مهم روش شناختی وجود دارد که حداقل می تواند منجر به تفکیک پنج اصطلاح «پیشینه ها»، «نمونه موردی»، «نمونه آماری»، «موردِ پژوهشی» و «موردْ پژوهی» گردد ولی این تفاوت معنایی نزد پاسخ دهندگان کم رنگ و فاقد وجه بین الاذهانی است. «مطالعه مورد ها» در مقایسه با «مطالعه نمونه ها»، به سبب وجود ظرفیت های بالا برای مواجه شدن با گوناگونی، پیچیدگی و نامعلومی، توان بیشتری برای ادغام با طراحی پژوهی دارد؛ ولی بخش بسیار اندکی از پاسخ دهندگان با مفهوم طراحی پژوهی آشنا هستند.
هتروتوپیا در آثار نو قاجارگرای هنرمندان معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
۳۱-۱۵
حوزههای تخصصی:
برای هنرمندان، تاریخ مجموعه ای از مستندات ثابت و روایت های خطی از رویدادها نیست، بلکه همچون متنی برای بازخوانی و بازتفسیر است. هنرمندان معاصر ایران در آثارشان بارها به تاریخ ارجاع داده اند؛ به ویژه اینکه شخصیت ها و رویدادهای تاریخی و خاطره های جمعی دوره قاجار را دست مایه خلق آثار خود کرده اند. چراکه دوره قاجار، آستانه مواجهه ایران با تجدد و شکاف در هویت های سنتی و آغاز شکل گیری هویت مدرن بود. در مقاله حاضر، هنرمندانی که در آثارشان به بازتفسیر مضامین و نقوش دوران قاجار در بستری معاصر پرداخته اند، "نوقاجارگرا" خوانده شده اند. پرسش مقاله حاضر حول این محور قرار دارد؛ این هنرمندان با درهم شکستن و دست کاری نشانه های شناخته شده دوران قاجار و بازسازی بریکولاژگونه از نشانه های قاجاری، به تضادهای بیرون و درون دوره قاجار و درواقع مواجهه ایران با تجدد، پرداخته اند. آن ها در آثارشان فضایی پرچالش و پرتنش را تصویر کرده اند که به تعبیر میشل فوکو، می توان آن ها را آثار هتروتوپیک دانست. هتروتوپیا اشاره به فضاهای بحرانی، مخدوش، ناآرام و گاه وارونه می کند که تداوم و هنجارمندی فضاهای معمول و شناخته شده را مختل می کنند. فضای هتروتوپیک اغلب زمان پریش است و عناصر و نشانه هایی از گذشته را با نشانه هایی از زمان حال سرِ هم بندی می کند تا تزلزل هویت های معاصر و ناپایداری و سیالیت تجربه های مدرن را نشان دهد. بر این مبنا، در مقاله حاضر این پرسش دنبال شده است که چه ویژگی های هتروتوپیایی در هنر نوقاجارگرا وجود دارد؟ هنرمندان معاصر چگونه با دست کاری و بازسازی نشانه ها و خاطره های جمعی دوره قاجار، به بازخوانی تاریخ تجدد در ایران پرداخته اند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، ابتدا به مؤلفه های هتروتوپیا از دیدگاه میشل فوکو پرداخته، سپس با روش شناسی تحلیل تفسیری به بررسی مجموعه آثار برخی از هنرمندان معاصر پرداخته شده است. نتایج نشان داد چگونه هنرمندان با ویژگی هایی همچون گسست مکانی و زمانی، ارتباط دیالکتیکی با گذشته، مجاورت و هم پوشانی تناقض ها، خلق فضاهای استعاری، دست کاری انتقادی نشانه ها، و سیالیت و گشودگی در تفسیر، فضایی هتروتوپیک در آثار نوقاجارگرا خلق کرده اند. در این آثار، هنرمندان نوقاجارگرا با سرِ هم بندیِ مجدد از گذشته و دست کاری هویت تاریخی، نوعی طعنه و آیرونی نقادانه به پریشانی در هویت معاصر ایران وارد می سازند.
بن مایه و عوامل تحول و تطور «نقش سواستیکا» در هنر ایران از دوره باستان تا سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۵
75 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از کهن ترین نقوش هندسی دنیای باستان نقشی است که از دو خط متقاطع- چلیپا با بازوهایی شکسته شده یا زاویه نود درجه ایجاد شده است. این نقش در منابع بین المللی به «سواستیکا» با مفهوم هستی نیک و در منابع فارسی به «گردونه خورشید» و «مهرانه» معروف است. محققان منشأ این نقش را تمدن های کهنی همچون دره سند، مصر، چین، بین النهرین و اقوام آریایی می دانند که با وجود نام های مختلف دارای ساختار فرمی مشابهی هستند. این نقش در ایران، نخستین بار از هزاره پنجم قبل از میلاد برروی سفال مصور شده و تداوم به کارگیری آن تا اوایل دوره اسلامی نیز دیده می شود. شناسایی بن مایه و عوامل ترسیم نقش سواستیکا در هنر ایران و نمایش سیر تحول و تطور آن، از منظر فرم و محتوا، در هنر ایران پیشااسلامی تا اوایل دوران اسلامی، از اهداف پژوهش حاضر است. که در این راستا به پرسش های، چگونگی سیر تحول فرمی و محتوایی این نقش در هنر ایران از دوره باستان تا دوره سلجوقی و عوامل مشترک و متمایز ترسیم آن در دوره پیشااسلامی و اسلامی پاسخ داده می شود.روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تاریخی صورت گرفته و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی بوده است. در این راستا، تعداد ۲۹ نمونه از دوره پیشااسلامی و اسلامی با ویژگی شاخص و متمایز که نمایش دهند ه سیر تحول و تطور نقش سواستیکا بوده، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.یافته ها: حضور مذهب، به ویژه پرستش ایزدان، آیین های تدفین و مهرپرستی در ایران باستان، از دلایل مهم ترسیم نقش سواستیکا بوده و از این رو به «گردونه مهر» معروف است. نقوش نجومی همچون بروج دوازده گانه، اعتقادات و باورهای عامیانه همچون خوش شانسی، دوری از چشم بد و ایمن شدن از بلا، در نمایش این نقش، در دو دوره پیشااسلامی و اسلامی تأثیرگذار بوده است. در هنر اسلامی، این نقش نمادی از نور و به تبع آن خداوند معرفی شده است. در این دوران، علاوه بر نمایش فرم اولیه خود، در برخی آثار با ترکیب فرم های منحنی و نقوش گیاهی به «گره سلیمان» و «شمسه» تبدیل گشته است.نتیجه گیری: سواستیکا در هنر ایران از دوره باستان تا اوایل دوره اسلامی، نمادی مقدس و اغلب در خدمت اساطیر و مذاهب کهن بوده است. این نقش در دوران اولیه، نمادی از خدای خورشید و ایزدبانوان و به مرور مرتبط با نمادهای آیینی میترائیسم و زرتشتی در آثار هنری حضور یافت. در دوره اسلامی این نقش دچار استحاله و دگردیسی گردید و نمادی از خداوند و اشخاص مقدس اسلامی مورد استفاده قرار گرفت.
خوانش تکنیک نقشه های شناختی در دستیابی به همساختی محیط و رفتار در فضاهای آموزشی (نمونه موردی: مراکز آموزش عالی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طراحی های معماری در فضاهای آموزشی بیشتر با انواع طراحی های دستوری و فرمال و اغلب به صورت نخبه گرا است که بدون مشارکت و نظر سنجی و مطالعات رفتاری صورت می گیرد. هدف: هدف اصلی این تحقیق تبیین چارچوبی راهبردی جهت دستیابی به هم ساختی محیط - رفتار پایدار (سینومورفی) در طراحی دانشکده های معماری و شهرسازی است. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق مورد نظر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ متد روش توصیفی-تحلیلی می باشد. این پژوهش با رویکردی تلفیقی و استفاده از روش تحقیق پدیدار شناسی توصیفی (دیکلمن) و مشاهدات میدانی مستقیم و غیرمداخله ای به تحلیل کیفی داده ها و استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی به تحلیل کمی داده ها می پردازد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش شهر تهران است. یافته ها: در کاربست مولفه های همساختی محیط و رفتار(سینومورفی) که شش مولفه و هفت فضای داخلی دانشکده که بیشترین فراوانی تجمع دانشجویان را داشته اند مورد شناسایی قرار گرفت، این نتایج حاصل شد که دو رویکرد پارادایمیک و پارادوکسیکال بین نقشه های شناختی و نقشه برداری رفتاری وجود دارد. محصول پارادایم بر هم کنش این دو مفهوم سینومورف فضا بوده است. نتایج: می توان هم ساختی محیط و رفتار را راه حلی در جهت کاهش تعارضات یاد شده دانست. انعطاف پذیری فضا بسیار در تقویت و تشدید سینومورف فضا موثر است. استفاده از رویکرد امکان دهندگی و احتمال دهندگی فضا می تواند محصول کار که یک دانشکده اجتماعی یا دانشکده اجتماع محور است را تبیین کند.
مولفه های ادراک معنایی فرامکان: خوانشی پدیدارشناسانه از مراکز نمادین تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
35 - 50
حوزههای تخصصی:
آرمانشهر ایرانی _اسلامی اصفهان واجد مراکز تاریخی نمادینی بوده که مبتنی بر جهان بینی های عقلی، نقلی و شهودی شکل گرفته اند. میدان کهنه، بازار و نقش جهان در ترکیبی پیوسته، وابسته و همبسته با هم این مجموعه مرکزی را شکل داده اند. وجهی که جامعه پذیری جمعیت و حضور پذیری حکومت، اصناف، امت و مذهب را در مکانی همچون مرکز فراهم ساخته و به یگانگی می کشاند. پرسش اینجاست که نظام معنایی عمیق یا معنوی این مجموعه مرکزی با کدام مؤلفه ها برای انسان ها _ با هر نگرش و جایگاه وجودی _ ادراک پذیر و قابل دریافت می شود؟ هدف، فرارفتن از ادراک حسی و دسته بندی دریافت معنایی از مراکز نمادین تاریخی بر پایه اوج فهم معنایی مشترک افراد است. بازخلق چنین فضاهایی بدون حصول مؤلفه های ادراک معنایی و معنوی ممکن نیست. روش پژوهش پدیدارشناسی هرمنوتیک است که از رویکردهای تاریخی _ تفسیری و راهبرد مورد پژوهی عمیق درونی بهره می برد. کشف جوهر مشترک تجربه زیسته افراد از طریق طبقه بندی و تحلیل اطلاعات بر پایه مرور سیستماتیک متون و مشاهدات میدانی استوار بوده است. بر پایه نتایج حاصل از پژوهش، مجموعه مرکز نمادین تاریخی شهر اصفهان بر پایه زبانی با منش کالبدی _ فضایی، از مبدأ میدان کهنه شروع شده، مسیر بازار را می پیماید و به مقصد نقش جهان می رسد. در این گذر و گذار از مبدأ به مقصد، دریافت معانی با ارجاع به مؤلفه های پایداری فرازمینه ای، رویداد فراعملکردی _اجتماعی، موضع فراریخت شناسی، سیماشناسی فرادیداری و گونه شناسی فرافضایی بیشتر قابل ادراک می شود. فرایند بازخلق مراکز نمادین کهن ایرانی در کشاکش مؤلفه های ادراک معنایی بیشتر رخ می دهد، اگر تجربه زیسته "تهی از هر" بتواند از موقعیت پیرامونی آگاهی به مرکز سیر کند. این وضعیت با عاملیت یافتن بیشتر وجوه نمادین (به نسبت شمایلی) مکان همچنین کنش شدنی (به نسبت بودنی) ناظر در فضا افزایش می یابد. در این حالت، ادراک معنایی در اوج خود به یگانگی کنشگران در فضا منتهی می شود.
مطالعه کیفی جایگاه هنر و تربیت هنری در نظام آموزشی کشور
منبع:
مطالعات هنر سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷)
31 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش کیفی تبیین و مستندسازی جایگاه هنر و تربیت هنری در نظام آموزشی کشور و بازنمایی مشکلات مبتلا به آن از طریق بررسی این سؤال مبنایی است که اصولاً وضعیت فعلی اجرا و تدریس هنر در مدارس متوسطه کشور به چه صورت است؟ پاسخ به این سؤال از طریق تحلیل وضعیت تدریس و جایگاه درس هنر در یک مدرسه متوسطه دوره اول و با استفاده از روش خبرگی و نقادی تربیتی آیزنر انجام شد. در این روش، وضعیت و مشکلات موجود هنر و تربیت هنری در قالب چهار مرحله توصیف، تفسیر، ارزشیابی و مضمون یابی مورد واکاوی و تحلیل عمیق قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز پژوهش نیز از طریق مشاهده، تصویربرداری و مصاحبه با کادر مدیریتی و آموزشی و دانش آموزان مدرسه جمع آوری و سپس سازماندهی و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که علی رغم آنکه در برنامه های آموزشی و درسی دوره متوسطه اول، هنر در قالب یک کتاب درسی مدوّن وجود دارد؛ ولی عملاً تدریس و اجرای این حوزه مهم با محدودیت ها و تنگناهای مختلفی مواجه است و شرایط لازم برای تحقق اهداف هنری و زیبایی شناختی نظام آموزشی وجود ندارد. بدیهی است این امر منجر به آن می شود که بخش قابل توجهی از ظرفیت های هنری و زیبایی شناختی دانش آموزان رشد و شکوفا نشود. براین اساس، ضرورت دارد که جایگاه و نقش هنر در نظام آموزشی کشور از جمله در دوره متوسطه اول مورد تأمل و تجدیدنظر واقع شده و اصلاحات لازم در آن انجام بگیرد.
تحلیلی بر آموزش معماری از جنبه ی کاربست مدل های نوین با تأکید بر مدل BIM ؛ بررسی تطبیقی دانشگاه فنی استانبول و دانشگاه هنر اسلامی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
195 - 208
حوزههای تخصصی:
امروزه ادغام فناوری های نوین در آموزش معماری، موجبات ارتقاء یادگیری، بهبود مهارت های دانش آموز، افزایش مشارکت، خلاقیت بیشتر، نگرش بهتر نسبت به دوره ها و مشاغل، و علاقه و مشارکت بیشتر مربیان در کلاس ها خواهد گردید. با توجه به اهمیت کاربست فناوری های نوین در آموزش معماری، هدف از تحقیق حاضر ارزیابی ظرفیت های پذیرش فناوری های نوین در آموزش معماری با تأکید بر مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM) در دانشگاه فنی استانبول و دانشگاه هنر اسلامی تبریز می باشد. از این رو، روش تحقیق آمیخته (ترکیبی از روش های کمی-کیفی) با هدف کاربردی و ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد که در راستای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos و تحلیل عاملی کیو (Q) در نرم افزار SPSS استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق شامل دانشجویان و اساتید معماری دانشگاه فنی استانبول و دانشگاه هنر اسلامی تبریز می باشد که با استفاده از روش کوکران، حجم نمونه ی دانشجویان برای هرکدام از دانشگاه ها 384 نفر و با استفاده از روش دلفی هدفمند، حجم نمونه ی اساتید برای هرکدام از دانشگاه ها 8 نفر تعیین گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد در راستای بهره گیری از فناوری های نوین (BIM) در آموزش معماری، مقدار بحرانی هر سه متغیر محتوای آموزشی، فرایند آموزشی، ظرفیت نهادی و اساتید برای دانشگاه فنی استانبول بالای 1/96 محاسبه شده و در سطح اطمینان 95 درصد دارای وضعیت مطلوبی می باشند. در دانشگاه هنر اسلامی تبریز تنها ظرفیت نهادی و اساتید دارای مقدار بحرانی بالای 1/96 بوده و محتوا و فرایند آموزشی در شرایط نامطلوبی قرار دارند. همچنین نتایج حاکی از آن است که سه عامل اصلی تحقق فناوری های نوین در آموزش معماری عبارتند از سازمان آموزشی، محتوای آموزشی و اساتید حرفه ای که بر مبنای مدل تحلیل عاملی کیو 79/581 درصد از تحقق فناوری های نوین در آموزش معماری را تبیین می کنند.
ارزیابی رابطه اختلاط کاربری و پایداری شهری در شهرهای جدید (نمونه مورد مطالعه شهر جدید پرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
145-157
حوزههای تخصصی:
شتاب شهرنشینی، توسعه پایدار شهرهای جدید را به چالشی اساسی تبدیل کرده است. در این راستا، استفاده کارآمد از زمین و ترویج شیوههای پایدار جهت تأمین رفاه ساکنان و حفاظت از محیط زیست امری ضروری محسوب میشود. یکی از راهکارهای موثر در این زمینه، بهرهگیری از مفهوم اختلاط کاربری زمین است که شامل ادغام کاربریهای مختلف زمین در شهر، به منظور ایجاد فضاهای شهری پویا و انعطافپذیر میشود. هدف اصلی این مقاله بررسی تأثیر کاربری ترکیبی زمین بر تحقق پایداری شهری در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی و مدیریتی بوده است، که در محدوده شهر جدید پرند مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، از روش کمی و مدل معادلات ساختاری در نرمافزار آموس استفاده شده است. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه شهروندی بوده که نمونه مطالعه آن شامل 400 نفر از ساکنان شهر جدید پرند بوده است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که اختلاط کاربری اراضی توسعه پایدار شهری تأثیرگذار است که این تأثیرات از طریق دسترسی به سیستم حمل و نقل و دسترسی به خدمات، به ویژه در حوزههای پایداری زیستمحیطی، مدیریتی، اقتصادی و اجتماعی موثر بوده است. به طور کلی، نتایج بخش مورد بررسی نشان میدهند که مدل مطرح شده با کارآیی مطلوبی ارتباطات متقابل بین عوامل مختلف را توضیح داده است. این اطلاعات قابل استفاده در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای شهری برای تعزیز پایداری شهری هستند و در بهبود کیفیت زندگی شهروندان نقش اساسی ایفا میکنند. توجه به اختلاط کاربری اراضی، به ویژه در محدوده شهرهای جدید، میتواند با توجه به ترتیبات معین، به سوی توسعه پایدار شهری حرکت کند.