فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۵۲ مورد.
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱
99 - 114
حوزههای تخصصی:
کتاب عکاسی معاصر ایران : تحول نگاه عکاسانه به واقعیت نوشته آرام محمدی که ماحصل رساله دوره دکتری ایشان در رشته پژوهش هنر بوده است در سال 1401 یعنی کمتر از دو سال پس از دفاع ایشان از رساله، توسط انتشارات آبان در قطع رقعی و در 214 صفحه به چاپ رسیده است و شامل 154 تصویر است . از دیدگاه نگارنده، انتشار این کتاب یکی از رویدادهای بسیار مهم سال های اخیر عکاسی معاصر بوده است چرا که باب نقد و تحلیل به شکل مکتوب را گشوده است . اما سودمندیِ بیشترِ هر اثر پژوهشی و تحلیلی در گروی آن است که با موارد نقض و نقد روبرو شود تا چشم اندازی وسیع تر حاصل شود . در این متن ضمن اشاراتی به فرم و انسجام متن به ارزیابی اهدافِ مورد نظر محمدی در این کتاب و میزان موفقیت ایشان در دستیابی به آنها پرداخته خواهد شد . با توجه به قالبِ پژوهشیِ این اثر، بررسیِ نقاطِ ضعف ناشی از عدم تعریف واقعیت و فقدان چارچوب نظری و در ادامه سنجش استدلال های ایشان برای رسیدن به نتیجه مورد نظرشان نیز مورد توجه خواهند بود .
شناسایی عناصر مؤثر بر خوانایی ساکنین در بافت تاریخی - مرکزی شهر تبریز با استفاده از تکنیک نقشه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
42 - 58
حوزههای تخصصی:
یکی از نگرانی های فزاینده در شهرهای ایران، توسعه غیرقابل کنترلی است که مکان های تاریخی را برای عابرین پیاده، ناخوانا کرده و تصور ذهنی آن ها از این مکان ها را به مرور زمان کمرنگ تر ساخته است.از این رو مقاله حاضر در تلاش است که به شناسایی عناصر خوانایی در بافت تاریخی- مرکزی شهر تبریز بپردازد چراکه ساخت و ساز و باسازی های مذکور در بافت های تاریخی شهرها باید با شناسایی و اقدام صحیح عوامل و مولفه ها، علاوه بر عدم آسیب به خوانایی موجود، موجب تحکیم حس خوانایی و یکپارچگی در مقیاس های مختلف محلات تا شهر شوند. تحقیق حاضر به شیوه کیفی؛ ترسیم نقشه شناختی در میان 50 نفر از ساکنان بخش مرکزی شهر تبریز و تحلیل نتایج آن با استفاده از رگرسیون خطی در نرم افزار Spss پرداخته است.یافته های تحقیق نشان می دهد که مهم ترین عنصر خوانایی در شناخت ذهنی ساکنین بافت تاریخی، عنصر گره با امتیاز (426/0) است که بر اساس ویژگی های تاریخی، فعالیتی یا تجاری و ارتباطی آن ها به عنوان مکان توقف، اقامت، مشارکت و تعامل با بافت شهری شناسایی شده-اند. گره های ارتباطی، توجه ناظران را به دلیل موقعیت مرکزی آن و عملکرد مهم برای حرکت پیاده جلب کرده و نیز تحت تأثیر تراکم و انواع فعالیت ها در گره ها و بویژه مقیاس عناصر می باشد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از آن است که خوانایی یکی از ویژگی های مهم برای ایجاد محیط منسجم در بافت تاریخی شهر تبریز است. بنابراین جهت جذاب تر و خواناتر کردن مراکز شهرها بر بازسازی و حفظ گره ها به عنوان ویژگی ساخت مکان در بافت تاریخی مرکز شهر تأکید دارد.
تحلیل آثار نقاشی ژان دوبوفه بر مبنای مؤلفه های اگزیستانسیالیسم سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
56 - 71
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اگزیستانسیالیسم یکی از مهمترین جریان های فلسفه غرب است که ژان پل سارتر با تمرکز بر هویت انسان، آزادی، تنهایی و اضطراب، نقشی محوری در توسعه آن ایفا کرده است. ایام ناامیدی پس از جنگ جهانی دوم، سال های تأثیرپذیری ویژه هنر و فلسفه از یکدیگر است. مطالعه آثار هنری خلق شده در این دوران بازتاب فلسفه را در هنر به نمایش می گذارد. افکار، اندیشه و کارهای سارتر و ژان دوبوفه حاصل سال های آمیخته با جنگ است و تأثیرپذیری هنر دوبوفه از فلسفه سارتر قابل بررسی و مطالعه است. پرسش اصلی این است: چگونه نقاشی های ژان دوبوفه را بر اساس فلسفه اگزیستانسیالی سارتر می توان مورد مطالعه قرارداد؟روش پژوهش: این تحقیق از نوع کیفی است و به روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی صورت گرفته، جمع آوری مطالب بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده است.یافته ها: مطالعه مؤلفه های اصلی اگزیستانسیالیسم مانند تقدم وجود بر ماهیت، مسئولیت فردی، بیهودگی جهان و تنهایی در نقاشی های دوبوفه نشان می دهد که این مفاهیم به طور گسترده ای در آثار او بازتاب یافته اند. دوبوفه یکی از نقاشان مهم پس از سال های جنگ جهانی دوم است که خودآموختگی را به قوانین آکادمیک هنر ترجیح داد.نتیجه گیری: دوبوفه با بهره گیری از فنون خاص خود، مفاهیم اگزیستانسیالیستی را به وضوح در آثارش بازتاب داده است و ارتباط نزدیکی میان فلسفه سارتر و نقاشی های او وجود دارد.
ارائه مدل عوامل تأثیرگذار بر توسعه مبلمان تندیسگرای معاصر با رویکرد فرا رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
63 - 80
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی مبلمان تندیسگرا راه حلی مناسب برای پاسخگویی به نیازهای پیچیده و چندوجهی کاربران امروزی می باشد که علاوه بر رفع نیازهای فیزیکی، تامین کننده نیازهای معنوی و احساسی کاربران نیز می باشد و افزون بر محصولی کاربردی، به عنوان مجسمه نیز قابل ارزیابی هستند. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل ظهور و توسعه مبلمان تندیسگرا در عصر کنونی، و ارائه مدلی برای آن می باشد تا به عنوان ابزاری مفید جهت بهبود کیفیت این محصولات، مورد استفاده طراحان و تولیدکنندگان قرار گیرد. امروزه توسعه محصول، از تک رشته ای به فرارشته ای در حال گذر بوده و آموزش خطی سنتی طراحی، پاسخگوی نیازها و سلایق گسترده امروز نیست. مبلمان تندیسگرا را می توان محصولی فرارشته ای، حاصل ادغام مجسمه و مبلمان توصیف کرد؛ از این رو، پژوهش حاضر با نگرشی فرارشته ای، اصلی ترین عامل توسعه را همگرایی مجسمه و مبلمان و عوامل این همگرایی را به عنوان عوامل فرعی تر مورد بررسی قرار داد. عوامل فرهنگی، اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی، توسعه معماری تندیسگرا، رویکردهای نوین (رویکردهای هنری و طراحی پست مدرن و معاصر) به عنوان عوامل موثر در همگرایی مجسمه و مبلمان، و همچنین عوامل ثانویه توسعه مبلمان تندیسگرا در دوره معاصر شناسایی شد. پژوهش حاضر از حیث نوع پژوهش کاربردی، از حیث ماهیت توصیفی-تحلیلی (توصیفی زمینه گرا) و از حیث نوع داده ها و تحلیل داده ها کیفی بوده؛ روش و ابزار گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای می باشد.
مؤلفه های تئاتر بی واسطه پیتر بروک در اجرای آثار شکسپیر بر اساس مفهوم اکنونیت در نظریات یان کات؛ مطالعه موردی: اجرای نمایش های طوفان و هملت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیتر بروک به عنوان کارگردان تئاتر، دایره ای از تجربیات وسیع و متنوع و گاه متضاد را داراست که همین تجربیات به معرفی تئاتر بی واسطه می انجامد. این پژوهش به بررسی آرای یان کات در باب کیفیتِ معاصرِ شکسپیر می پردازد که تأثیر به سزایی در تغییر نگاه کارگردانانی مانند بروک به شکسپیر در قرن بیستم داشت، نگاهی که معاصرسازی و یافتن اکنونیت معاصر در این آثار را گوشزد می کند. سپس به بررسی و تحلیل عناصر تئاتر بی واسطه و شیوه های بروک با توجه به اجراهایش از آثار شکسپیر پرداخته می شود. در این مقاله که به روش توصیفی - تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی با مطالعات کتابخانه ای تدوین شده است، دو نمایش طوفان و تراژدی هملت، که هر دو در دوره تئاتر بی واسطه به صحنه رفته اند، به عنوانِ مطالعه موردی بررسی می شوند. فرضیه اصلی در این پژوهش آن است که پیتر بروک در کارگردانانیِ آثار شکسپیر تحت تأثیرِ دیدگاهِ یان کات پیرامونِ اکنونیت قرار داشته است. در نتیجه مقاله تأکید می شود که تمهیدات و شیوه های بروک در اجرایِ نمایش های طوفان و هملت، نشان می دهد که چگونه می توان فاصله تاریخی ایجاد شده میان مخاطب و متن کلاسیک را از میان برداشت.
مطالعه تطبیقی مکان گزینی(شأنیّت) مسجد در شهر (نمونه موردی: مساجد معاصر شهر تهران)
منبع:
مطالعات رفتار و محیط در معماری دوره ۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
47 - 65
حوزههای تخصصی:
در شهرهای ایرانی- اسلامی، مسجد جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده و به مثابه برجسته ترین عنصر منبعث از دین اسلام از همان ابتدا با جامعه مدنی اسلام همراه بوده است. اهمیت مساجد در شهرهای اسلامی به حدی بود که اگر شهری مسجد جامع نداشت، اهمیت شهری هم نداشت و از طرفی نیز با رشد جمعیت و در نتیجه گسترش پهنه شهرها، لزوم ساخت مساجد در سطح شهر مبرم گشته و موجب ساخت مساجد زیادی در سطح شهرها گشت.از اینرو بررسی مکانیابی مساجددر شهرهای ایرانی- اسلامی در دوره معاصراز اهمیت خاصی برخوردار است.روش تحقیق در این پژوهش،توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای میباشد. جهت بررسی; چهار مسجد معاصر در شهر تهران (مسجد شهرک غرب،حضرت امیر(ع)،دانشگاه تهران و ولیعصر(عج)) انتخاب شدند.سپس شاخصهای مورد نظر،پس از بررسی جایگاه تاریخی مساجد در شهر ایرانی-اسلامی و مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری مساجد تحلیل شده و ابعاد مختلف مکان یابی مسجد بیان شده است. نتایج تحقیق نشان داد تحولات معماری و شهرسازی در دوره معاصر منجر به دستیابی تعداد محدودی از معیارهای ارزشمند مکان یابی در مساجد امروزی شده و در برخی موارد از جمله مکان یابی مسجد ولیعصر(عج) به لحاظ مجاورت با تئاتر شهر حتی شأن مکانی مسجد نیز رعایت نشده است.
مؤلفه های فضایی محیط فیزیکی و نحوه اثرگذاری آنها بر یادگیری عمیق (مرور سیستماتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
83 - 102
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در این پژوهش به منظور بررسی نحوه اثرگذاری محیط فیزیکی بر یادگیری، رویکرد یادگیری عمیق اتخاذ شده است. از منظری شناختی، یادگیری عمیق به دامنه گسترده ای از موضوعات مرتبط با یادگیری از تفکر تا عمل می پردازد؛ ازاین رو، نقش قابل توجهی در میان رویکردهای جدید یادگیری داشته و منجر به پیوند میان مطالعات گوناگون شناختی و علوم اعصاب درباره یادگیری شده است. هدف پژوهش: این پژوهش با هدف بررسی ارتباط دو حوزه علوم شناختی و طراحی فضا های یادگیری، به شناسایی مؤلفه های فضایی محیط فیزیکی و تحلیل نحوه اثرگذاری آنها بر یادگیری عمیق پرداخته است. به همین منظور پرسش پژوهش عبارت است از: مؤلفه های فضایی اثرگذار بر یادگیری عمیق کدامند و به چه نحوی بر بهبود یادگیری عمیق اثر می گذارند؟ روش پژوهش: در این پژوهش ابتدا به منظور نزدیک شدن به موضوع یادگیری عمیق و استخراج مؤلفه های مرتبط با محیط فیزیکی، با روشی اکتشافی به تحلیل ادبیات موضوع و مبانی نظری پرداخته شد و سپس با روش مرورسیستماتیک مؤلفه های فضایی محیط فیزیکی شناسایی و دسته بندی شدند و با روش گلوله برفی از میان پژوهش های انتخابی تکمیل و معرفی شدند. نتیجه گیری: اثرگذاری مؤلفه های فضایی بر یادگیری عمیق از طریق انواع درگیری و حیطه های عملکردی ذهن قابل بررسی است که بیانگر نحوه اثرگذاری مستقیم از طریق فرایندهای انواع درگیری شناختی، هیجانی و رفتاری و همچنین اثرگذاری غیرمستقیم از طریق حیطه های عملکردی ذهن شامل ادارک، شناخت، هیجان و عمل است. همچنین مؤلفه های فضایی در دو بُعد عملکردی و کالبدی شناسایی شدند که مؤلفه های عملکردی به دلیل نقششان در فعالیت های یادگیری در پژوهش ها بیشتر کاربرد داشته اند. نحوه اثرگذاری مؤلفه های بُعد عملکردی در ارتباط با انواع درگیری بیشتر بررسی شده و مؤلفه های بُعد کالبدی نیز از نظر اثرگذاری بر حیطه های عملکردی ذهن بیشتر اهمیت داشته اند.
رسانه های معاصر: بین تبادل دانش و انتقال تجربیات هنر تجسمی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱
43 - 53
حوزههای تخصصی:
بدون تردید مهم ترین ویژگی عصر پسافناوری در حوزه ارتباطات، علاوه بر حذف محدودیت های فیزیکی، کاستن از نیاز به زمان و مکان است. امری که سبب ایجاد یک انقلاب اطلاعاتی بی پایان شده است. افزایش ژرفای سوادِ فرهنگی در مخاطب آثار هنر تجسمی دیگر تنها به تقویت تجربه از طریق دانش اندوزی محدود نمی شود؛ بلکه تعامل مستقیم و ارتباط با جامعه هنری به واسطه استفاده از رسانه های معاصر، نقش فعالی در ساحت آفرینش و گسترش هنر تجسمی (در شاخه های هنری متنوع) ایفا می کند. هرچه دانش مخاطب درباره تاریخ هنر، سبک ها، روش ها و تکنیک های مختلف آن افزون تر باشد، فرهنگ او عمیق تر شده و تجربه اش افزایش می یابد و این امر به او توانایی رسیدن به مراحل بالاتر در حوزه درک و تحلیل هنری را می دهد. به این ترتیب، زمانی که فرآیندهای فنی و ذهنی را که هنرمند در هنگام خلق اثر هنری خود طی می کند، به واسطه رسانه ثبت (و به مخاطبان منتقل) می شود، رسانه می تواند دانش را به چیزی ملموس (برای مخاطبان) تبدیل کند. این امر به رشد درک هنری و ارتقای آگاهی زیبایی شناختی فرد و جامعه کمک می کند. این پژوهش به دنبال تبیین چگونگی بهره گیری از رسانه های معاصر به عنوان پایگاه دانشی مهم در هزاره سوم، در گسترش و انتقال تجربیات هنر تجسمی محلی و جهانی است. همچنین در پی تشریح امکاناتی است که رسانه ها از طریق این ارتباط هنری بی پایان برای توسعه برنامه های درک و تحلیل هنری ارائه می دهند؛ موضوعی که به واسطه فرآیند ارتباط متقابل بین عموم مخاطبان هنر -به ویژه دانشجویان هنر تجسمی - و فعالیت های هنری متنوعی که در بستر اینترنت برگزار می شود ممکن شده است.
مؤلفه های طراحی شهری پردیس دانشگاهی سلامت بخش از دیدگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 12
حوزههای تخصصی:
پردیس های دانشگاهی فضاهایی هستند که دانشجویان در آن ها همواره با تجارب متعدد آموزش و یادگیری در کنار چالش های متعددی ازجمله فشارهای تحصیلی و اجتماعی رو برو می باشند که تاثیرات منفی بر سلامت روان و جسم آن ها دارد. این موضوع اهمیت وجود فضاهای سلامت بخش در پردیس های دانشگاهی جهت کاهش سطح استرس و بازیابی تمرکز برای یادگیری کاراتر را دوچندان می کند. ازاین رو هدف مطالعه حاضر، واکاوی ارتباط بین نیاز دانشجویان به کاهش سطح استرس و بازیابی تمرکز برای یادگیری با میزان سلامت بخشی حوزه دانشکده علوم پایه از پردیس دانشگاهی فردوسی مشهد، و تدوین چارچوب مفهومی معطوف به ارتقای سلامت روان دانشجویان از طریق طراحی شهری سلامت بخش است. مطالعه حاضر از نوع کیفی بوده و گردآوری داده ها از طریق مصاحبه ساختاریافته با 33 نفر از دانشجویان دانشکده علوم پردیس دانشگاه فردوسی و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کیفی مصاحبه های پیاده سازی شده انجام شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که از منظر دانشجویان دانشکده علوم، سلامت بخشی این محیط دانشگاهی با کیفیت های خلوت گزینی و آرامش، پیاده مداری، عرصه همگانی باکیفیت، پیوند با طبیعت، خوانایی و گستردگی، سازگاری، و اجتماع پذیری معنا می یابد. بنابراین سلامت دارای بعد فضایی است و بازیابی روانی دانشجویان می تواند با حضور در فضاهای باز و نیمه باز در کنار عناصر طبیعی همچون کال، درختان و پوشش گیاهی همراه با ارتقا دیگر کیفیات طراحی شهری سلامت بخش در محدوده دانشکده علوم فردوسی مشهد تسهیل شود.
بازطراحی روش شناختی فرآیند طراحی معماری دیجیتال با تاکید بر کاربردهای هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۴۸-۲۷
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعات نشان می دهد که تا پیش از انقلاب هوش مصنوعی؛ فرآیندهای طراحی معماری همواره از نوع خطی بوده اند و در دوران های قبل به اندازه کافی پاسخگو؛ لیکن امروز نیازی جدی به بازنگری مشاهده می شود. هدف اصلی پژوهش بازطراحی روش شناختی فرآیند طراحی معماری رایانشی با تاکید بر کاربردهای هوش مصنوعی است. روش ها: از منظر روش شناختی، فرآیند طراحی معماری رایانشی، در حقیقت به معنای تجزیه کردن یک فرآیند به اجزا و الگو های گسسته و جمع بندی این الگو ها در قالب هایی است که می توانند به وسیله رایانه درک و پردازش شوند. چارچوب نظری پژوهش بر أساس نظریه معماری سرآمد، و چارچوب تحلیلی پژوهش بر أساس نگاه سیستماتیک-علمی جفری برادبنت به فرآیند طراحی معماری بازطراحی شده است. یافته ها: یافته های پژوهش مبتنی بر تحلیلی روش شناختی فرآیندهای متداول طراحی معماری است، ویژگی هایی که در سه دوره بررسی و تحلیل شده اند. در نهایت یافته ها بر اساس نگاه سیستماتیک-علمی برادبنت بازتنظیم و ارایه شده اند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق مشخص نمود که فرآیندهای از بالا به پایین و یکسویه، که به عنوان رویکردهای متعارفبه طراحی معماری مشهورند، پاسخگوی نیازها و بایسته های طراحی معماری رایانشی نیستند. در حالی که در سال های اخیر فرآیندهای طراحی معماری غیرخطی مورد استقبال قرار گرفته اند. از این رو پژوهش یک ساختار چندوجهی برای تلفیق فرآیندهای از پایین به بالا، با فرآیندهای از بالا به پایین طراحی کرده است؛ به گونه ای که بتوان از آن در فرآیندهای مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده نمود.
مقایسه تطبیقی معماری ساختمان های ایستگاه های راه آهن ایران و ترکیه در بازه زمانی 1300تا 1357ش
حوزههای تخصصی:
با آغاز قرن بیستم، ایران و ترکیه در پرتو تحولات جهانی و داخلی، گام های اساسی درجهت نوسازی و توسعه زیرساخت های حمل ونقل برداشتند. ایستگاه های راه آهن به عنوان نقاط اتصال فیزیکی، عملکردی و فرهنگی، نقشی مؤثر در بازتاب هویت ملی و سیاست های توسعه ای ایفاء کردند. بااین حال، تفاوت های فرهنگی، سیاسی و اقلیمی میان دو کشور، به بروز تمایزاتی در طراحی و ساخت این ایستگاه ها انجامید. هدف پژوهش حاضر، تحلیل تطبیقی معماری ایستگاه های راه آهن ایران و ترکیه در بازه زمانی ۱۳۰۰تا۱۳۵۷ش، باتمرکزبر عوامل مؤثر در شکل گیری الگوهای طراحی و بازتاب هویت ملی در هر کشور است. روش تحقیق به صورت کمی-تحلیلی بوده و داده ها به شیوه اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. دراین چارچوب، هشت ایستگاه راه آهن منتخب از هر دو کشور، موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد ایستگاه های ایران، به ویژه در دوران رضاشاه پهلوی، تلفیقی از سبک های معماری ایرانی و غربی باتأکیدبر استفاده از مصالح محلی، ملاحظات اقلیمی و تقویت هویت ملی هستند. در مقابل ایستگاهای ترکیه، به ویژه در دوران جمهوری، تحت تأثیر سبک های نئوکلاسیک، آرت نوو و معماری ملی ترکی، بیشتر بر مدرنیسم و هویت جمهوری خواهانه تمرکز دارند. تحلیل تطبیقی نشان می دهد که ایستگاه های راه آهن در در هر دو کشور، افزون بر عملکرد زیرساختی، به مثابه نمادهای فرهنگی و سیاسی تلقی می شوند. این تفاوت ها بازتاب گر رویکردهای متفاوت نوسازی و توسعه در ایران و ترکیه اند.
پیدایش درام رمانتیک و نخستین جلوه خودآگاهی به آن در ادبیات نمایشی ایران: سرنوشت پرویز از علی محمدخان اویسی و شیدوش و ناهید از میرزا ابوالحسن خان فروغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله تبیین پیدایش درام رمانتیک در تاریخ ادبیات نمایشی ایران و شناخت نخستین مولفه های آن است که به لحاظ تاریخی، ابتدا در نمایشنامه سرنوشت پرویز علی محمد خان اویسی بروز و ظهور پیداکرد؛ اما با وجود مولفه هایی چون ادبیات غنایی، امر خیال انگیز، دوپارگی سوژه و میهن دوستی در نخستین نمایشنامه رمانتیک نام برده و همچنین در آثار نمایشنامه نویسان پس از اویسی، به کار رفتن لفظ رمانتیک برای این آثار مرسوم نبود و یا خودآگاهی نسبت به آن وجود نداشت تا اینکه نخستین بار ابوالحسن خان فروغی در دیباچه اثر خود با نام شیدوش و ناهید از لفظ «سبک رمانتیک» استفاده می کند و اثر خود را ذیل رمانتیسم به مثابه نمودی از تجدد ادبی صورت بندی می نماید. قابل ذکر است که ضرورت این پژوهش، در دستیابی به شناخت بنیاین های فکری در جهت شکل گیری ادبیات نمایشی در ایران نهفته است. زیرا مسئله این است که نشان دهیم مهمترین پدیده ادبی در جنبش های فکری دوران مدرن، در ایران چگونه آشکار گشت و سیردگرگونی خود را پیش برد. برای تبیین موارد یاد شده، از مبانی نظری رمانتیسم های اولیه که فردریک بیزر آن را صورت بندی کرده است، بهره خواهیم برد، تا بتوانیم از طریق آن حدود رمانتیسم در ایران را مشخص نماییم.
تأثیر پردیس های طبیعی دانشگاه بر وضعیت روان شناختی دانشجویان: یک مطالعه فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
23 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طبق گزارش های اخیر، امروزه دانشجویان به شکل بی سابقه ای دچار اختلالات روان شناختی شده اند. از دیگر سو، شواهد بیان گر اثر مثبت پردیس های طبیعی دانشگاه بر مؤلفه های روان شناختی دانشجویان است. این مطالعه به دنبال جمع بندی مطالعات پیشین و محاسبه کمّی مقدار این اثرگذاری است.هدف پژوهش: این پژوهش با بررسی مطالعات پیشین و انجام فراتحلیل، درصدد دستیابی به میزان اثرگذاری پردیس های طبیعی دانشگاه بر مؤلفه های روان شناختی دانشجویان است.روش پژوهش: این پژوهش با جست وجوی چهار پایگاه اطلاعاتی وب آو ساینس، اسکوپوس، سایکواینفو و پابمد، مطالعات انجام شده در بازه زمانی سال 2000 تا 2023 را بررسی کرد. معیارهای ورود مطالعات به این فراتحلیل شامل نگارش به زبان انگلیسی، انجام مداخلات کوتاه مدت، به کارگیری روش های تجربی و شبه تجربی، پیاده سازی معیارهای شناختی استاندارد، وجود شاخص های آماری مناسب فراتحلیل و انتشار در مجلات معتبر بود. پس از آن که کلیه پژوهشگران به صورت مستقل به غربالگری پژوهش ها پرداختند، از میان 8010 مقاله شناسایی شده، در مرحله نخست 34 مطالعه انتخاب شدند. سپس 10 مطالعه به دلیل عدم تأمین شرایط فراتحلیل، حذف شده و 24 مطالعه بررسی نهایی شدند. فرایند تهیه گزارش فراتحلیل، با رعایت دستورالعمل پریزما (PRISMA, 2020) انجام شد.نتیجه گیری: بررسی مطالعات پیشین، سبب شناسایی 18 مؤلفه روان شناختی در دانشجویان شد. تعداد 15 مؤلفه شامل اضطراب، کاهش استرس، عزت نفس، بازسازی روانی، آرامش، اثرات منفی/ مثبت بر سلامتی، سلامت روان، بازسازی روانی درک شده، بهزیستی روان شناختی، تعمق، بازسازی تمرکز ذهنی، پرانرژی بودن، آسودگی خاطر، اختلال خلقی کلی و خوش خلقی شدیداً تحت تأثیر پردیس های طبیعی دانشگاه بودند. دو مؤلفه افسردگی و احساسات مثبت/ منفی نیز تأثیرپذیری متوسط و مؤلفه شادی تأثیرپذیری کمی از پردیس طبیعی دانشگاه داشتند. پردیس های طبیعی دانشگاه ها، درمجموع، تأثیر زیادی بر مؤلفه های روان شناختی دانشجویان گذاشتند (شاخص کوهن= 759/0). همچنین مطالعات بررسی شده، هیچ گونه سوگیری انتشاری را نشان ندادند.
جستاری بر خاستگاه و علل گسترش برج های سلجوقیان
منبع:
مطالعات رفتار و محیط در معماری دوره ۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
84 - 102
حوزههای تخصصی:
برج های یادمانی سلجوقی در ایران به نمادی باشکوه از تاریخ معماری ایران در سده های میانی دوران اسلامی تبدیل شده است و از نظر منشا پیدایش و خصوصیات معماری نیاز به تحقیق و بررسی دارد. هدف این پژوهش بررسی علل پیدایش، گسترش برج ها و ویژگی های معماری آن ها در دوران سلجوقی است. این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش های تفسیری-تاریخی و توصیفی-تحلیلی انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش به خاستگاه و نقش سلجوقیان در شکل گیری و معماری این برج ها می پردازد. در این راستا، ابتدا خصوصیات حکومت سلجوقیان و ویژگی های شاخص آن ها مورد بررسی قرار گرفته و سپس معماری چند برج برجسته این دوره و برج گنبد قابوس از دوران پیش از سلجوقی و دیدگاه های موجود در این زمینه تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سلجوقیان، با بهره گیری از میراث معماری دوره های پیشین، به ویژه آل بویه و آل زیار، نقشی برجسته در توسعه و تکامل معماری برج های یادمانی ایفا کرده اند. در این دوره، برج مقبره ها اغلب به صورت دوطبقه و با تأکید بر ارتفاع زیاد ساخته می شدند و گنبد خارجی آن ها به گونه ای طراحی می شد که جلوه ای باشکوه و نمادین به بنا ببخشد. از مهم ترین عوامل ساخت این برج ها می توان به نمایش قدرت و عظمت حکومت سلجوقیان، رقابت میان حاکمان و ظهور طبقات اجتماعی جدید اشاره کرد. این بناها، در عین پیوند با سنت های معماری ایرانی، بازتاب دهنده تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران سلجوقی نیز هستند.
نقش آفرینی مردم در حفاظت از میراث معماری؛ بررسی و آسیب شناسی رویه های موجود در زمینه بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶
122 - 139
حوزههای تخصصی:
تجربیات جهانی و منشورهای بین المللی حاکی از آن است که مشارکت مردمی در حفاظت از میراث معماری، به ویژه زمانی که سازمان های متولی در انجام کامل وظایف خود با محدودیت مواجه می شوند، راهکاری مؤثر و در دسترس است. دراین میان، جذب جامعه محلی به فعالیت های مربوط به حفاظت از میراث معماری، علاوه بر نتایج مثبت عملی، می تواند حس تعلق و ارزش گذاری به فرهنگ و تاریخ را درمیان مردم تقویت کند. بااین حال، بررسی های انجام شده در کشور ما نشان می دهد که ساکنان محلی در فرایندهای حفاظت از میراث معماری کمتر دیده شده یا حتی نادیده گرفته شده اند. در این پژوهش، با درنظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهر یزد، از رویکرد کیفی و روش تئوری زمینه ای استفاده شده است. تحلیل تماتیک انعکاسی به منظور شناسایی آسیب ها و چالش های موجود در راه نقش آفرینی ساکنان در حفاظت از میراث معماری انجام گرفته و سپس اعتبارسنجی نتایج کیفی ازطریق یک پیمایش کمی با استفاده از پرسش نامه صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که یک تقابل چندوجهی میان ساکنان بافت تاریخی شهر یزد و نهادهای دولتی در فرایندهای حفاظت شکل گرفته است. این تقابل ها به خروج تدریجی ساکنان از بافت تاریخی و نیز فرسایش و تحلیل توان اجرایی نهادهای دولتی منجر شده است.
تأثیر نور روز بر واکنش های احساسی در فضاهای سکونتی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱۴۲
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نور، پارامتر اصلی در ایجاد رابطه بصری انسان با محیط اطراف است که بدون آن بسیاری از امور روزمره در شرایط کنونی قابل انجام نیست. مطالعات نشان می دهند شرایط نور روز در انواع مختلف فضاهای داخلی بر واکنش های احساسی ساکنان آن تأثیر گذارند و ازآنجایی که امروزه افراد، بیشتر زمانشان را در خانه و محیط های داخلی سپری می کنند و نیاز جسمی و روانی به نور روز دارند، لازم است معماران دانش لازم در مورد نور روز و ارتباط آن با واکنش های احساسی ساکنان داشته باشند، درحالیکه پژوهش در این زمینه کم و در عرض های جغرافیایی دیگری است که کیفیات نوری متفاوتی داشتند.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناسایی مؤلفه های مؤثر نور روز بر واکنش های احساسی ساکنان در محدوده شهر تبریز و تبیین تأثیر جنسیت و سن و نوع مسکن در این رابطه و تبیین تأثیر جهت نور ورودی و ابعاد پنجره بر واکنش های احساسی ساکنان انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و روش پردازش تصاویر یک واحد مسکونی نمونه تبریز در محیط شبیه سازی شده با نرم افزار رویت انجام شده است. جهت ارزیابی، از پرسشنامه استاندارد پرات و راسل استفاده شده است. سپس ویژگی های جمعیت شناختی، شرایط مرتبط با آزمایش و ادراک شرکت کنندگان تجزیه و تحلیل شده است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند دو مؤلفه ابعاد و جهت پنجره ها بر واکنش های احساسی ساکنان تأثیرگذار است و در جبهه شمال و شرق با افزایش ابعاد پنجره سرزندگی ساکنان افزایش پیدا می کند ولی در جبهه جنوب با افزایش ابعاد پنجره، سرزندگی ساکنان کاهش یافته و در معدود موارد بین جنسیت و سن با واکنش های احساسی حاصل از نور روز رابطه معنادار وجود دارد و نوع مسکن بر واکنش های احساسی حاصل از نور روز ساکنان تأثیری ندارد.
استراتژی های کاهش خشکسالی و تنش آبی در تهران با تأکید بر راه حل های طبیعت بنیان (تصمیم گیری مبتنی بر نقشه های شناختی فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
26 - 33
حوزههای تخصصی:
خطر خشکسالی و تنش آبی برای کلانشهر تهران می تواند ضمن افزایش آسیب پذیری جامعه و شهر، اثرات منفی بر حوزه های زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی بگذارد. نگاه بخشی مدیریت نسبت به سیستم یکپارچه انسانی- محیطی شهر، هدررفت منابع آب، تغییر کاربری اراضی نامتناسب با ظرفیت های آبی و همچنین مداخلات انسانی و توسعه زیرساخت های خاکستری، مهم ترین عوامل کاهش تاب آوری تهران در برابر خشکسالی هستند. در چنین شرایطی، تصمیم گیری و شناسایی اولویت ها برای حل تنش آبی چالشی جدی خواهد بود. این پژوهش با هدف ارائه راهکارهای چندمقیاسی کاهش خشکسالی با تکیه بر ظرفیت های منظر تهران، به این پرسش پاسخ می دهد که استراتژی های اصلی کاهش ریسک در سطح کلان و ابزارهای مناسب در سطح خرد کدام اند. در اینجا اصلی ترین راه حل ها به شیوه تحلیل محتوای آرای خبرگان در پنل های مشارکتی و مبنی بر شناسایی علل آسیب پذیری تهران ازطریق نقشه های شناختی و سناریوهای مستخرج از آن به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که راهکار مواجهه و کاهش پیامدهای خشکسالی در تهران، تلفیقی از راه حل های طبیعت بنیان و راه حل های خاکستری است. تغییر در راهبردهای مدیریت شهری، اصلاح الگوهای جمعیتی و توسعه شهر، احیای اکوسیستم های طبیعی و تغییر ذهنیت شهروندان نسبت به مسئله کمبود آب از دیگر از راه حل های پیشنهادی هستند. از میان راه حل های مبتنی بر طبیعت، روددره ها ابزاری مهم در اصلاح الگوی توسعه شهر هستند. به کارگیری این راه حل ها نیازمند اتخاذ راهکارهای یکپارچه در سطوح «نهادی- کالبدی» در کنار ارتقای برنامه های اجتماعی و اقتصادی خواهد بود.
بررسی وجوه شکل گیری مرقع هفت اورنگ ابراهیم میرزا صفوی با رویکرد تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱۴۲
83 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگارگری از منابع غنی هنر ایران و تمدن اسلامی است و دوره صفویه جزء درخشان ترین دوره در هنر اسلامی به شمار می رود. مطالعه آثار این دوره به دلیل بازشناسی پیشینه فرهنگ و هویت ایرانی و تأثیراتشان بر هنر اسلامی ایران، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مرقع هفت اورنگ ابراهیم میرزا، معروف به جامی فریر، آخرین نسخه مصور ممتاز با معیارهای سلطنتی بوده که به سفارش و حمایت سلطان ابراهیم میرزا در دوره صفویه تولید شده است. این مرقع در دوره شاه تهماسب، همزمان با تغییرات سیاسی و اجتماعی و محدودیت های حمایتی از هنر و هنرمندان، خلق شده است. به نظر می رسد این اثر در فضایی نسبتاً آزاد و مستقل از تحولات و ایدئولوژی حاکم بر زمان خود شکل گرفته است.هدف پژوهش: این پژوهش با رویکردی تاریخی و گفتمانی، در چارچوب نظری نورمن فرکلاف، به بررسی بافت زمینه ای و عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر شکل گیری مرقع هفت اورنگ ابراهیم میرزا می پردازد. روش تحلیل گفتمان در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین برای واکاوی این اثر به کار گرفته شده است. از نظر هدف، این پژوهش در دسته تحقیقات توسعه ای قرار می گیرد.روش پژوهش: این پژوهش از نظر ماهیت، توصیفی-تاریخی-تحلیلی است. و بر پایه بررسی های تاریخی و اطلاعات به دست آمده از بسترهای اجتماعی و سیاسی زمان شکل گیری مرقع ابراهیم میرزا انجام شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است. نتیجه گیری: با بررسی تاریخی بافت زمینه ای عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر شکل گیری این مرقع در چهارچوب نظری نورمن فرکلاف نشان می دهد که ابراهیم میرزا، به دلیل موقعیت سیاسی، روابط سلطنتی و جهان بینی متفاوت خود، نقشی محوری در خلق این اثر داشته است. همچنین، تغییرات سیاسی و مذهبی ایجاد شده در قدرت حاکم صفویه برموضوع، تصاویر و مضامین مرقع تأثیرگذاشته و سبب ایجاد اثری هنری با ویژگی های متفاوت نسبت به سایر آثار هم دوره اش شده است.
تأملی بر اهداف عمیق پرورش معمار در ایران معاصر، نمونه موردی: آتلیه ۳ معماری دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۱۴۴
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:آموزش معماری در ایرانِ امروز با چالش های متعددی روبه روست که ریشه در عدم تطابق شیوه های آموزشی با تحولات دوره پسامدرن دارد. ساختارهای آموزشی موجود همچنان برپایه استانداردسازی های دوره مدرن استوارند و این مسئله مانع رشد آموزش معماری مطابق با شرایط زمانی و مکانی جدید شده است.هدف پژوهش: این پژوهش نشان می دهد که با هدف بررسی ویژگی ها و نیازهای آموزش معماری در دوره پسامدرن، به دنبال پیشنهاد اهدافی نوین برای پرورش معمار در ایران معاصر است.روش پژوهش: این پژوهش ترکیبی از رویکرد بازتابی1 و توصیفی - تحلیلی است و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای، مقالات علمی و تجربیات عملی نگارنده در آموزش معماری در آتلیه ۳ معماری دانشگاه تهران طی ۱۲ نیمسال تحصیلی (۱۳۹۶-۱۴۰۲) گردآوری شده اند.نتیجه گیری: نشان می دهد که آموزش معماری نیازمند تحول از استانداردسازی به سوی رویکردهای متکثر است. این تحول نه از طریق ساختارشکنی بلکه از طریق ساختارزدایی و ترکیب اهداف تخصصی و عمیق محقق می شود. این پژوهش در کنار اهداف تخصصی (دانش، بینش و توانش) اهدافی عمیقتر در آموزش (اقتصادی، اجتماعی و مدنی، توسعه تفکر، سلامت روان) را پیشنهاد می دهد و مسیری ترکیبی را راه گشا می داند. تغییر نقش مربی از انتقال دهنده دانش به تسهیل گر فرایند یادگیری، کلید تحول در آموزش معماری دوره پسامدرن و دستیابی به اهداف عمیق پرورش معمار است و بدین ترتیب مربی معماری دوره پسامدرن می تواند الهام بخش زندگی حرفه ای و شخصی دانشجویان باشد.
مطالعه تطبیقی کیفیت ساخت و تزیین محراب های چوبی در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
36 - 55
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از سده های اولیه اسلامی، محراب به تدریج جزء اصلی و از عناصر غیرقابل حذف مساجد گردید. محراب فرورفتگی جانب قبله است که با مصالح متنوعی ساخته شده و مورد توجه شاعران در توصیف درجات عالی عرفان بوده است. چوب یکی از نادرترین موادی است که در ساخت محراب مورد توجه معماران اسلامی بود. بررسی ها نشان می دهد تعداد ۱۲ محراب چوبی در گستره سرزمین های اسلامی شناخته شده است. این مقاله با قیاس و تحلیل فنی کیفیت ساخت محراب های چوبی، به دنبال پاسخ این سوال است که تمایزات و اشتراکات محراب های چوبی از نظر تزئین، شکل کلی و فنون یا روش های ساخت و تزئین چگونه بوده است؟روش پژوهش: پژوهش از نوع بنیادی و از نظر رویکرد کیفی بوده و با روش توصیفی- تطبیقی اطلاعات مورد بررسی قرار گرفته است. انتخاب نمونه ها به صورت هدف مند و بر مبنای متریال چوب بوده است. بازه زمانی پژوهش نیز از قرن ۴ تا ۱۰ هجری قمری است.یافته ها: نکته قابل تأمل درباره محراب های چوبی، تاریخ یا دوره ساخت آن هاست که صرفاً در فاصله قرون ۵ تا ۸ هجری قمری به صورت پیوسته ساخته شده است. از نظر تکنیکی دو رویکرد ساخت و ساز اصلی قابل تشخیص هستند. در نوع اول تزئینات و نقوش علاوه بر فضاهای میان چارچوب ها، بر روی خود چارچوب ها مستقیمأ حفر شده اند و چارچوب از چشم ببینده پنهان نیست. در نوع دوم، چارچوب اصلی در پشت قطعات و پانل های مجزای تزئیناتی پنهان شده است که ساختار تزئینی و بصری محراب را شکل می دادند. همچنین در تزئین آن ها، فراونی نقوش کتیبه ای و هندسی، غالب بر نقوش گیاهی است.نتیجه گیری: محراب ها هر چه از هسته جغرافیایی سرزمین های اسلامی دورتر می شود، بخش های بزرگتری از سطوح آن ها با کتیبه های قرآنی به عنوان ملموس ترین عنصر تجسم دین اسلام اشغال می شود. بدین ترتیب که در سرزمین مصر یا سوریه که از اولین سرزمین های فتح شده توسط مسلمانان بود، مضاف بر انتزاعی تر شدن نقوش، آیات قرآن در ترکیب بندی کلی سهم کمتری در تزئین سطح محراب نسبت به نقوش گیاهی و هندسی دارد. شاهد دیگر این مدعا، دیوارهای پوشیده از آیات قرآنی در مسجد جامع شیان چین و نیز اختصاصی بودن سوره فتح برای محراب های مساجد چین است.