ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
۷۶۱.

تاثیر تمرین هوازی منظم بر بیان ژن رزیستین لنفوسیت در زنان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لنفوسیت رزیستین بیان ژن تمرین هوازی.

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲۰ تعداد دانلود : ۱۲۱۶
رزیستین، یک هورمون مترشحه از بافت چربی است که نقش مهمی را در تنظیم هموستاز انرژی و متابولیسم ایفا می کند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی منظم بر بیان ژن رزیستین لنفوسیت زنان جوان تمرین کرده می باشد. روش بررسی: 20 نفر از بانوان تمرین کرده خراسانی انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته و چهارجلسه در هفته با شدت70-80 درصد ضربان قلب بیشینه تمرینات هوازی را اجرا کردند . از تمامی آزمودنی ها در 48 ساعت قبل از انجام پروتکل تمرینی و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و پس از ناشتایی 10-12 ساعته خون گیری به عمل آمد. پس از جداسازی لنفوسیت ها به روش سانتریفیوژ ، بیان ژن رزیستین در لنفوسیت های آزمودنی ها با استفاده از روش Semi-quantitative-RT-PCR انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین شاخص توده بدنی و درصد چربی قبل و بعد از هشت هفته در گروه هوازی اختلاف معناداری وجود داشت (00/0p=). همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین میانگین بیان ژن رزیستین لنفوسیت در دو گروه کنترل و تمرین هوازی اختلاف معنادار وجود داشت (036/0 , p= 268/2-= (18)t ). نتیجه گیری: تمرین هوازی منظم علاوه بر کاهش وزن ، شاخص توده بدنی و درصدچربی، موجب افزایش بیان ژن رزیستین در زنان جوان تمرین کرده می شود که این نتیجه، نشان دهنده کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی و افزایش قدرت دفاع ضداکسایشی بدن می باشد.
۷۶۲.

مطالعة هزینه های مالی آسیب در اندام های مختلف فوتبالیست های لیگ برتر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فوتبال آسیب هزینة آسیب

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی مدیریت ورزشی اقتصاد و ورزش
تعداد بازدید : ۱۷۴۲ تعداد دانلود : ۸۲۸
هدف از تحقیق حاضر، مطالعة هزینه­های مالی آسیب­های ورزشی در اندام­های مختلف در فوتبالیست­های حرفه­ای حاضر در لیگ 89 – 88 بود. تمامی بازیکنان آسیب دیده 6 باشگاه از مجموع 18 باشگاه حاضر در لیگ برتر که به طور تصادفی و به صورت گذشته­نگر، مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع 69 نفر (انحراف استاندارد میانگین: سن 2/5 ± 24/6، سابقة بازی رسمی 45/2 ± 26/7) دچار آسیب منجر به صرف نوعی از هزینه شده بودند و به عنوان نمونه­های تحقیق ارزیابی شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامة اصلاح شدة هاوکینز و فولر مربوط به عوامل خطرآفرین داخلی و خارجی آسیب، فرم تکمیل شدة گزارش آسیب و چک لیست محقق ساخت برای جمع­آوری و ثبت ریز هزینه­های مالی، جمع­آوری شد. هزینه­ها در دو بخش هزینه­های مستقیم و هزینه­های غیرمستقیم محاسبه گردید. از آزمون­های همبستگی پیرسون و ANOVA برای آنالیز داده­ها استفاده شد (05/0=P). نتایج این تحقیق نشان داد اندام تحتانی با میزان آسیب (7/85 درصد) بیشترین هزینه را به خود اختصاص داد (در مجموع 867/1 میلیارد تومان) که در این بین هزینه­های مربوط به آسیب زانو، با میزان آسیب 39 درصد به طور قابل ملاحظه­ای بیشتر بود (410/1 میلیارد تومان)، 68 درصد هزینه­ها (390/1 میلیارد تومان) برای آسیب­های برخوردی گزارش شد و تقریباً تمام موقعیت­های غیربرخوردی که بقیة هزینه­ها را شامل می­شود، برای زانو و به طور مشخص مربوط به آسیب ACL و مینیسک­ها گزارش شده است. نتایج آزمون رابطة معناداری بین هزینة آسیب با شدت آسیب (806/0 = r) و نیز تفاوت هزینه در نواحی مختلف بدن را نشان داد (01/0 = P). بسیاری از آسیب­های بازیکنان به ویژه در مفصل زانو با مدیریت صحیح قابل شناسایی، پیشگیری و حذف از صحنة آسیب می­باشند. تأکید بر استراتژی­های پیشگیرانه در بروز آسیب کلید کاهش هزینه­های مالی در صنعت فوتبال است که در این تحقیق بر آن تأکید شده است.
۷۶۳.

اثر یک جلسه فعالیت طولانی مدت بر غلظت های بافتی لپتین و لیپوپروتئین لیپاز در موش های نر صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لپتین لیپوپروتئین لیپاز یک جلسه تمرین طولانی مدت موش نر صحرایی بافت عضلانی و چربی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۱ تعداد دانلود : ۷۸۳
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین طولانی مدت بر غلظت های بافتی لپتین و لیپوپروتئین لیپاز در موش های نر صحرایی بود. روشها: بدین منظور 16 سر موش نر صحرایی 25 ماهه از نژاد ویستار با میانگین وزن 09/31 ± 387 گرم از بین موش های نرصحرایی خریداری شده از انستیتو پاستور ایران به صورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند و بر اساس وزن مشابه در دو گروه تجربی (8n = ) و کنترل(8n = ) قرار گرفتند. گروه تجربی یک جلسه تمرین را با سرعت 18 متر بر دقیقه و شیب صفر درجه به مدت 2 ساعت روی تردمیل جوندگان انجام دادند. بلافاصله بعد از تمرین و پس از حدود 5 ساعت ناشتایی، از گروه های تجربی و کنترل به تناوب از هر گروه 4 سر موش ( جمعاً 8 موش) و دو ساعت بعد نیز 8 موش دیگر به همان صورت بی هوش شدند و نمونه گیری خونی و بافتی ( بافت عضلانی و چربی) انجام شد. مقادیر لپتین بافتی و انسولین سرم با استفاده از کیت های مخصوص به روش الایزا، فعالیت لیپوپروتئین لیپاز و گلوکز سرم نیز به وسیله کیت های مخصوص و به روش رنگ آمیزی آنزیمی اندازه گیری شدند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون t مستقل نشان داد بلافاصله پس از تمرین تغییر معناداری در متغیرهای لپتین بافت عضلانی (13/2 t= و 07/0P= )، لپتین بافت چربی (12/1 t=و30/0P= )، لیپوپروتئین لیپاز بافت عضلانی(56/ 0 t=- و 59/0P= ) مشاهده نشد در حالی که لیپوپروتئین لیپاز بافت چربی ( 85/2 t=-و02/0P= ) افزایش معناداری را نشان داد. دو ساعت پس از تمرین نیز متغیرهای لپتین بافت عضلانی (38/1t= و 21/0P= ) و لپتین بافت چربی (60/1 t=و 07/0P= ) تغییر معناداری نداشتند اما فعالیت لیپوپروتئین لیپاز در بافت عضلانی (8/2t=- و 03/0 P= ) و چربی (61/7t=- و 001/0P=) افزایش معناداری نشان داد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که یک جلسه تمرین طولانی مدت با افزایش فعالیت LPL منجر به افزایش هیدرولیز تری گلیسریدها می شود، از این رو می تواند قابلیت تارهای عضلانی را برای جذب و اکسید کردن اسید چرب پلاسما افزایش دهد و آثار مثبتی بر متابولیسم چربی ها داشته باشد.
۷۶۴.

تأثیر دو نوع برنامة تمرین مقاومتی و استقامتی بر سطوح BDNF و کورتیزول موش های صحرایی نر جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرینات استقامتی تمرینات مقاومتی BDNF کورتیزول و موش صحرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴۲ تعداد دانلود : ۱۳۲۴
با افزایش نسبت افراد میانسال در جامعه و به موازات آن اختلال های شناختی و زوال عقلی ناشی از فشارهای زندگی، فعالیت ورزشی، یکی از راه حل های مناسب برای جلوگیری از اختلال در سیستم عصبی مرکزی محسوب می شود، به همین دلیل هدف پژوهش حاضر مقایسة دو نوع فعالیت ورزشی استقامتی و مقاومتی به مدت 8 هفته بر BDNF بود. به این منظور 150 سر موش صحرایی در تمرینات استقامتی (دویدن با سرعت m/min 25 – 10) و تمرینات مقاومتی (بالا بردن وزنه از نردبان مخصوص با شدت 104 تا 126 درصد وزن بدن حیوان) شرکت کردند. نمونه ها در آغاز دورة تمرینی، 24 ساعت پس از آخرین جلسة تمرین در هفتة چهارم و 24 ساعت، 3 و 5 روز پس از آخرین جلسة تمرین در هفتة هشتم جمع آوری شدند. به-منظور جمع آوری خون سرخرگی، خونگیری مستقیم از بطن چپ انجام گرفت. سپس خون گرفته شده در لوله های آزمایش حاوی آپروتینین ریخته شد و پس از 10 دقیقه قرار گرفتن در محیط آزمایشگاه به کمک سانتریفیوژ، سرم ها جدا شده و بلافاصله در دمای 80- درجة سانتی گراد به منظور انجام آزمایش های بعدی نگهداری شد. از آزمون های آماری کلموگروف – اسمیرنف، آنالیز واریانس مکرر چندعاملی و آنالیز واریانس یک عاملی برای مقایسة میانگین ها و برای بررسی ارتباط بین BDNF و کورتیزول از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. در هفته های چهارم و هشتم BDNF به طور معناداری در گروه مقاومتی افزایش یافت (به-ترتیب 014 /0 = P و 047 /0 = P) ، این افزایش در گروه استقامتی معنادار نبود (05 /0P>).ودرفواصل سه وپنج روز بعداز آخرین جلسه تمرین BDNF درگروه مقاومتی کاهش غیرمعنادارنسبت به گروه کنترل نشان داد (05 /0P>)، ولی در گروه استقامتی نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار به دست آمد (به ترتیب 032 /0 = P و 023 /0 = P) . در هفتة هشتم، سه و پنج روز پس از آخرین جلسة تمرین سطوح کورتیزول به طور معناداری در گروه تمرین استقامتی افزایش یافت (به ترتیب 046 /0 = P و 02 /0 = P و 044 /0 = P) . در تمامی مراحل نمونه گیری ارتباط معناداری بین BDNF و کورتیزول مشاهده نشد. باتوجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد که شدت و مدت اجرای برنامة تمرینی بر میزان سطوح BDNF تأثیر می گذارد و تمرین با شدت متوسط منجر به بالا رفتن سطوح BDNF می شود ولی تمرینات شدید بنا به دلایلی که شاید افزایش سطوح کورتیزول یکی از آنها باشد، افزایش سطوح BDNF را مهار می کند. از طرفی در طول دورة تمرینی، تمرینات مقاومتی نسبت به تمرینات استقامتی موجب افزایش بیشتر سطوح BDNF می شوند.
۷۶۵.

مقایسه تاثیر فعالیت مقاومتی دایره ای و هایپرتروفی بر متابولیسم چربی و کربوهیدرات طی فعالیت استقامتی در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت هوازی اکسیداسیون سوبسترا فعالیت مقاومتی لیپولیز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۹ تعداد دانلود : ۱۰۸۷
هدف از این تحقیق مقایسه تأثیر فعالیت مقاومتی دایره ای و هایپرتروفی با حجم یکسان بر متابولیسم چربی و کربوهیدرات طی فعالیت استقامتی در مردان دارای اضافه وزن بود. ده مرد دارای اضافه وزن (میانگین ± انحراف معیار: سن، 8/4±8/28 سال؛ شاخص توده بدن، 4/1±2/28 کیلوگرم بر متر مربع) سه جلسه فعالیت شامل 1) فعالیت استقامتی (E)، 2) فعالیت مقاومتی دایره ای و متعاقب آن فعالیت استقامتی (CRE)، 3) فعالیت مقاومتی هایپرتروفی و متعاقب آن فعالیت استقامتی (HRE) را به صورت تصادفی و با فاصله های یک هفته ای انجام دادند. فعالیت استقامتی شامل 30 دقیقه دوچرخه سواری با شدت 60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود. فعالیت مقاومتی دایره ای شامل 3 نوبت 14 تکراری با شدت 50 درصد حداکثر یک تکرار بیشینه (1RM) برای شش حرکت با وزنه بود. پروتکل هایپرتروفی شامل 3 ست 10 تکراری با شدت 70% 1RM بود. گازهای تنفسی قبل، طی و 30 دقیقه بعد از فعالیت استقامتی برای محاسبه اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات جمع آوری شدند. نمونه های خونی سیاهرگی نیز قبل، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از فعالیت استقامتی گرفته شدند و برای تحلیل گلوکز، انسولین، اسید چرب آزاد، گلیسرول، مالونیل کوا و گلوت4 استفاده شدند. غلظت گلیسرول پلاسما، قبل از فعالیت استقامتی، طی و در دوره ریکاوری در جلسه CRE بیشتر از دو جلسه Eو HRE و در جلسه HRE بیشتر از جلسه E بود (001/0P<). غلظت گلوکز پلاسما طی فعالیت استقامتی در جلسه HRE کاهش بیشتری نسبت به جلسه CRE و E پیدا کرد (05/0P<). در دوره ریکاوری غلظت گلوکز پلاسما در جلسه E بیشتر از دو جلسه HRE و CHR، و در جلسه CRE بیشتر از جلسه HRE بود (05/0P<). میزان اکسیداسیون کربوهیدرات طی فعالیت استقامتی در جلسه E به صورت معناداری از دو جلسه CRE و HRE بیشتر بود (05/0P<). با این وجود، برای اکسیداسیون چربی، انسولین، گلوت4، مالونیل کوآ و اسیدچرب آزاد اختلاف معناداری بین سه جلسه وجود نداشت (05/0<P). بر اساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گیری نمود که فعالیت مقاومتی دایره ای نسبت به فعالیت مقاومتی هایپرتروفی (با حجم یکسان)، موجب افزایش بیشتری در لیپولیز طی فعالیت استقامتی متعاقب آن می شود، اما بر سوخت چربی و کربوهیدرات تاثیرگذار نیست.
۷۶۶.

تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی بر منتخبی از شاخص های آنتی اکسیدانی در بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی بازیکنان فوتبال آنتی اکسیدان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۸۳۶ تعداد دانلود : ۹۹۲
هدف از این تحقیق، بررسی اثر یک دوره تمرینات تناوبی هشت هفته ای بر روی برخی فاکتورهای آنتی اکسیدانی (اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام پلاسمایی) در بازیکنان فوتبال بود. نمونه ها 23 بازیکن نوجوان پسر بودند که در لیگ استانی بازی می کردند و به صورت در دسترس انتخاب شدند. بازیکنان به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (13 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. نمونه های خونی برای اندازه گیری میزان اسید اوریک، بیلی روبین تام و پروتئین تام پلاسمایی قبل از شروع تمرینات و به میزان 5 سی سی از ورید دست چپ ازتمامیبازیکنان گرفته شد. بازیکنان گروه تجربی به مدت هشت هفته، هفته ای سه جلسه به تمرینات تناوبی پرداختند. شدت تمرینات از 60 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه در شروع به 80 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه در هفته هشتم افزایش پیدا کرد. بازیکنان گروه کنترل در این هشت هفته درهیچ گونه تمرینی شرکت نکردند. نمونه گیری دوم خون، بلافاصله پس از آخرین جلسه تمرینی و با تکرار رژیم غذایی مرحله اول برای 24 ساعت، جهت اندازه گیری این آنتی اکسیدان ها بعد از هشت هفته ازتمامیبازیکنان گرفته شد. از آزمون t (همبسته و مستقل) برای تجزیه و تحلیل داده ها با سطح معناداری 05/0 استفاده شد. در بازیکنان گروه تجربی افزایش معناداری در غلظت اسید اوریک پلاسمایی بعد از هشت هفته تمرین تناوبی و تفاوت معناداری بین دو گروه در سطوح اسید اوریک پلاسمایی مشاهده شد (05/0 <p). تفاوت معناداری در میزان بیلی روبین تام و پروتئین تام پلاسمایی در گروه تجربی بعد از هشت هفته و بین دو گروه مشاهده نشد (05/0 >p). تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد هشت هفته تمرین تناوبی در بازیکنان فوتبال احتمالا می تواند باعث افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی پلاسمایی از طریق افزایش اسید اوریک پلاسمایی شود.
۷۶۷.

اثر مصرف مکمل کافئین و افدرین و ترکیب آنها بر قدرت بیشینه و استقامت عضلانی در مردان اندام پرور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کافئین استقامت عضلانی ورزش مقاومتی قدرت بیشینه افدرین مردان اندام پرور

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۲۴۷۵ تعداد دانلود : ۹۷۷
هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر مصرف مکمل کافئین، افدرین و ترکیب آنها بر قدرت بیشینه و استقامت عضلانی در مردان اندام پرور بود. 12 مرد اندام پرور (با میانگین سن 42/4 ± 41/24 سال، قد 61/3 ± 83/174 سانتی متر، وزن 05/8 ± 67/75 کیلوگرم) به طور داوطلبانه انتخاب شدند. طرح تحقیق به صورت متقاطع و به گونه ای طراحی شد که آزمودنی ها 7 مرتبه با فاصلة یک هفته از یکدیگر در یکی از هفت حالت کنترل، مکمل افدرین (mg/kg8/0)، مکمل کافئین (mg/kg6)، ترکیب مکمل کافئین و افدرین (mg/kg6 mg/kg + 8/0)، دارونمای 1، دارونمای 2 و دارونمای 3 (پودر نشاسته به صورت کپسول)، قرار بگیرند.در هر جلسه آزمودنی ها به ترتیب آزمون یک تکرار بیشینه (RM1) را برای قدرت بیشینه و آزمون تکرار تا خستگی با 70 درصد را برای استقامت عضلانی در حرکات پرس سینه و پرس پا اجرا کردند. داده ها با استفاده از آزمون کلوموگروف – اسمیرنوف، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 P< تحلیل شدند. نتایج نشان داد مصرف مکمل افدرین و کافئین موجب افزایش معنادار قدرت پایین تنه (05/0 P<) و استقامت بالاتنه (05/0 P<) شد. مصرف ترکیب مکمل کافئین و افدرین موجب افزایش معنادار قدرت در استقامت پایین تنه (05/0 P<) شد. همچنین مصرف مکمل افدرین و کافئین تأثیر معناداری بر قدرت بالاتنه و استقامت پایین تنه نداشت. مصرف ترکیب مکمل کافئین و افدرین نیز بر قدرت و استقامت بالاتنه تأثیر معناداری نداشت. می توان گفت مردان اندام پرور بهتر است برای بهبود استقامت بالاتنه از مکمل های افدرین (mg/kg8/0) یا کافئین (mg/kg6) و برای بهبود استقامت پایین تنه از ترکیب افدرین و کافئین استفاده کنند. همچنین برای بهبود قدرت پایین تنه می توانند از هر سه نوع مکمل همزمان استفاده کنند.
۷۶۸.

تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی بر مقدار VEGF و اندوستاتین بافت توموری در موش های مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی موش بالب سی ماده VEGF اندوستاتین تومور آدنوکارسینومای موشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۷ تعداد دانلود : ۹۴۳
سلول های توموری به منظور تامین اکسیژن و مواد غذایی و همچنین توسعة شبکة عروقی جدید به آنژیوژنز وابسته اند. در این میان VEGF به عنوان محرک مهم آنژیوژنز و اندوستاتین به عنوان بازدارنده، نقش اساسی در این فرایند ایفا می کنند. بنابراین هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی بر مقدار VEGF و اندوستاتین بافت توموری در موش­های مبتلا به سرطان سینه بود. به این منظور 20 سر موش بالب ­سی ماده (5 تا 7 هفته ای) از طریق جراحی زیر جلدی تومور آدنوکارسینومای موشی سرطانی شدند. بعد از یک هفته استراحت به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند و سپس دورة تمرین مقاومتی شش هفته ای (سه جلسه در هفته با شدت 50 تا بیش از 100 درصد حداکثر قدرت جلسة قبل) اجرا شد. هر جلسه نیز شامل 6 تا 8 تکرار بالا رفتن از نردبان بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسة تمرینی موش ها بیهوش شده و بافت توموری آنها به سرعت فریز شد. پروتئین­های اندوستاتین و VEGF بافت توموری از طریق وسترن بلات اندازه گیری شدند. آزمون t مستقل نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر مقادیر اندوستاتین، VEGF و نسبت افزایش حجم تومور وجود ندارد(05/0P≥). از آنجا که افزایش VEGF و کاهش اندوستاتین بعد از تمرینات ورزشی در عضله اسکلتی احتمالا موجب آنژیوژنز می شود، عدم تغییر این دو پروتئین در بافت توموری در تحقیق حاضر، می تواند نشان دهندة بی تاثیر بودن تمرین مقاومتی بر روند آنژیوژنز بافت تومور و رشد آن باشد. بنابراین این نوع تمرینات را احتمالا می توان به عنوان مداخله بی خطر برای افراد مبتلا به سرطان سینه تجویز کرد.
۷۶۹.

اثر یک یا دو جلسه فعالیت بدنی با شدت و مدت برابر در روز، بر ادیپونکتین و مقاومت به انسولین در مردان میانسال غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقاومت به انسولین ادیپونکتین نی مرخ گلوکز تعداد جلسه فعالیت ورزشی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۷۳۳ تعداد دانلود : ۴۶۷
بررسی ها حاکی از بهبود مقاومت به انسولین پس از فعالیت بدنی منظم است. با وجود این رابطه، اثر تعداد جلسات تمرین در روز مشخص نیست. هدف این تحقیق بررسی اثر یک یا دو جلسه فعالیت بدنی با شدت و مدت برابر در روز بر مقاومت به انسولین است. 30 مرد می ا نسال غیرفعال داوطلب (با میانگین 26/5±3/6 کیلوگرم بر مترمربع و BMI ، 80 کیلوگرم /4±13/ 174 سانتیمتر، وزن 6 /1±5/ 43 ، قد 3 /6±6/ سن 5 35/46±6 میلی لیتر در کیلوگرم) به صورت تصادفی به گروه کنترل ( 10 نفر)، گروه یکجلسه ( 10 =VO2max نفر) و دوجلسه تمرین در روز ( 10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین عبارت بود از 16 هفته، هفته ای پنجروز 2) در روز. شدت تمرین در هفته × دویدن روی نوار گردان، به صورت یک (دقیقه 30 ) یا دوجلسه (دقیقه 15 بود و در هفته شانزدهم به 70 تا 80 درصد رسید. گلوکز، انسولین و HRmax اول 40 تا 50 درصد درحالت پایه و BMI ادیپونکتین خون (ناشتا)، مقاومت به انسولین، آمادگی قلبی- تنفسی، چاقی شکم و پسآزمون اندازه گیری و از آزمون تی جفتی و تحلیل واریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. پس 0/ چاقی شکم ( 05 ،(P< 0/ از 16 هفته تمرین، درمقایسه با گروه کنترل، کاهش معن یدار گلوکز خون ( 05 در دو گروه تجربی مشاهده (P< 0/ و افزایش معنی دار آمادگی قلبی تنفسی ( 05 ،(P< 0/05) BMI ،(P< بود و ادیپونکتین فقط در گروه یکجلسه (P> 0/ شد؛ درحالیکه مقاومت به انسولین فاقد تغییر معن یدار ( 05 براساس یافت ههای تحقیق به نظر م یرسد تقسیم جلسه فعالیت بدنی به .(P< 0/ تمرین افزایش یافته بود ( 05 دوبخش کوتا هتر می تواند نی مرخ گلوکز، آمادگی قلبی- تنفسی و شاخص های چاقی را مانند یکجلسه فعالیت بدنی پیوسته بهبود بخشد. اما ازمنظر افزایش ادیپونکتین و کاهش چاقی شکم، پیوستگی جلس ه فعالیت از اثر بیشتری برخوردار است
۷۷۰.

مقایسه آثار تمرینات تداومی و تناوبی بر شاخص های التهاب عمومی (CRP و فیبرینوژن سرم) زنان چاق جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: CRP تمرین تناوبی تمرین تداومی زنان چاق فیبرینوژن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۳۱۶ تعداد دانلود : ۹۱۶
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات تداومی و تناوبی بر شاخص های التهابی CRP و فیبرینوژن زنان جوان چاق است. 36 آزمودنی چاق غیرفعال با شاخص توده بدنی بالای 30 انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه 12 نفری تمرینات تناوبی با میانگین و انحراف استانداردهای قد، وزن و سن 8/5 ± 2/163 سانتی متر٬ 8/11 ± 8/86 کیلو گرم و 3/1 ± 7/20 سال و گروه تمرین تداومی 4/6 ± 2/160 سانتی متر ٬ 5/9 ± 8/83 کیلوگرم و 2/2± 1/22 سال و گروه کنترل 1/7 ± 2/166 سانتی متر ٬ 5/10 ± 6/86 کیلو گرم و 4/2 ± 22 سال تقسیم شدند. گروه تمرین تناوبی مسافت 800 متر را به صورت 4 دوی 200 متری با شدت 80 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره و زمان استراحت 1 به 3 آغاز کردند و هر هفته 400 متر به صورت 2 دوی 200 متری به مسافت اولیه افزودند. گروه تمرین تداومی نیز مسافت 800 متر را با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره شروع کردند و هر هفته 400 متر به مسافت اولیه افزودند. گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. پیش و پس از برنامه تمرین مقادیر CRP و فیبرینوژن اندازه گیری شد. به منظور تعیین تأثیر نوع فعالیت بدنی از روش های آماری t زوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و پس آزمون LSD در سطح معنا داری 05/0=α استفاده شد. یافته های درون گروهی نشان داد در گروه تمرین تداومی فیبرینوژن کاهش معنا دار داشته است (005/0=p). بررسی های بین گروهی نیز حاکی از تغییرات معنی دار CRP بین گروه های تداومی و تناوبی (04/0=P) و گروه های تناوبی و کنترل است (001/0=P). همچنین سطوح فیبرینوژن بین گروه های تمرینی تناوبی و کنترل تغییر معنا داری یافته است (006/0=P). به نظر می رسد فعالیت ورزشی به صورت تداومی و تناوبی آثار سودمندی بر سطوح CRP و فیبرینوژن دارد.
۷۷۱.

تاثیر تمرینات هوازی بر شاخص فعالیت اندوتلیال عروق (sICAM-1) و مقاومت به انسولین در زنان کم تحرک مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت ورزشی sICAM-1 نیمرخ لیپیدی سرم بیماران دیابتی غیر فعال

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۳۱۸ تعداد دانلود : ۸۷۴
دیابت و چاقی از فاکتورهای خطرزا در بروز بیماری های قلبی- عروقی هستند. بهبود در عملکرد قلبی- عروقی پس از اجرای فعالیت ورزشی به تغییرات مثبت در ناهنجاری های متابولیکی و فاکتورهای خطرزا در بروز آترواسکلروز، نسبت داده شده است. پژوهش حاضر تاثیر تمرینات هوازی را بر سطح سرمی مولکول های چسبان سلولی، نیمرخ لیپیدی سرمی و مقاومت انسولینی در زنان میانسالدیابتی غیرفعال، مورد مطالعه قرار داده است. 24 بیمار دیابتی غیرفعال (سنین 48-40 سال) در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. نمونه های خونی در حالت ناشتا از همه آزمودنی ها گرفته شد. برنامه تمرین هوازی شامل دویدن هوازی و تمرینات ایروبیک با شدت 80-60 درصد ضربان قلب بیشینه، 3 روز در هفته به مدت 10 هفته بود. خون گیری جهت اندازه گیری سطوح sICAM-1 و نیمرخ لیپیدی سرم (LDL-C ، HDL-C، کلسترول و تری گلیسیرید) پس از 12 ساعت ناشتایی در حالت پایه و در پایان 48 ساعت پس از خاتمه تمرینات انجام شد. غلظت سرمی sICAM-1 در گروه تجربی به میزان 1/16درصد کاهش یافت (01/0=P). سطح انسولین و شاخص مقاومت انسولینی در گروه تجربی افت معناداری داشت (05/0 ≥P). البته تغییرات غلظت سرمی sICAM-1 بین دو گروه نیز معنادار نبود (05/0 <P). تغییرات پلاسمایی تری گلیسرید، کلسترول و HDL-C وLDL-C، پس از تمرینات معنادار گزارش شد. به علاوه، رابطه معناداری بین تغییرات سطح سرمی sICAM-1 با تغییرات وزن، شاخص توده بدنی و HDL-C مشاهده گردید (05/0 ≥P). بنابراین احتمالاً تمرینات هوازی با بهبود مقاومت انسولینی، نیمرخ لیپیدی سرمی و شاخص های جسمانی در کاهش عامل التهاب بین سلولی عروقدر افراد دیابتی موثر است.
۷۷۲.

اثر شدت فعالیت هوازی بر انرژی دریافتی، اشتها و هورمون های تنظیم کننده انرژی در مردان جوان غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشتها انرژی دریافتی هورمون های تنظیم کننده انرژی فعالیت ورزشی هوازی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۶۸۱ تعداد دانلود : ۸۳۸
تحقیق حاضر با هدف بررسی آثار فعالیت هوازی با شدت کم و زیاد بر انرژی دریافتی، اشتها و هورمون های تنظیم کننده انرژی انجام شد. شانزده مرد سالم غیر فعال (سن44/1 ±09/ 22 سال، قد 33/6±55/172 سانتیمتر، وزن 90/8±55/70 کیلوگرم، درصد چربی بدن 30/4±95/17) به صورت تصادفی به دو گروه فعالیت با شدت کم (55 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به مدت 45 دقیقه) و فعالیت با شدت زیاد (75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به مدت 30 دقیقه) تقسیم شدند. آزمودنی ها به صورت تقاطعی متعادل، دو شرایط آزمایشی 5 روز کنترل (بدون فعالیت ورزشی) و 5 روز فعالیت را پشت سر گذاشتند. آزمودنی ها غذای مصرفی خود را در طول هر پنج روز وزن کرده و در برگه روزانه ثبت کردند. اشتهای آزمودنی ها هر روز صبح با مقیاس دیداری (VAS) ثبت شد. غلظت هورمون گرلین، لپتین، انسولین و گلوکز در صبح روز ششم در حالت ناشتا پس از شرایط کنترل و فعالیت اندازه گیری شد. تغییر معناداری در انرژی دریافتی مطلق، اشتها، غلظت هورمون گرلین و لپتین در هیچ یک از گروه ها مشاهده نشد (05/0P>)؛ اما انرژی دریافتی نسبی به طور معناداری در گروه با شدت کم کاهش یافت (018/0P=). همچنین کاهش معناداری در غلظت انسولین (041/0P=) و گلوکز (022/0P=) در گروه با شدت زیاد مشاهده شد. چنین می توان نتیجه گیری کرد که فعالیت هوازی با شدت کم در ایجاد تعادل منفی موثرتر از فعالیت هوازی با شدت زیاد عمل می کند. همچنین فعالیت هوازی با شدت زیاد در کاهش غلظت انسولین و گلوکز بهتر از فعالیت هوازی با شدت کم عمل می کند.
۷۷۳.

تأثیر میزان و سرعت موسیقی بر سرعت رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت بدنی سرعت رکاب زدن زیرایی میزان موسیقی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۱۳۹ تعداد دانلود : ۷۵۵
موسیقی قادر است حرکت بدن طی اجرای فعالیت های بدنی تکرارشونده (مانند دویدن، راه رفتن و تایپ کردن) را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر میزان و همچنین سرعت موسیقی بر سرعت رکاب زدن است. بدین منظور 17 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی با میانگین سن 22/1±33/22 سال، وزن 30/10±23/57 کیلو گرم، شاخص توده بدن 51/3±09/22 کیلوگرم بر متر مربع و قد 63/4±55/160 سانتی متر انتخاب و طی چهار جلسه ارزیابی شدند (هر جلسه شامل دو وهله مشابه و مجزا بود). در جلسه اول آزمودنی ها بدون شنیدن موسیقی روی دوچرخه رکاب زدند. در جلسات دوم، سوم و چهارم آزمون دهنده ها طی رکاب زدن به قطعات موسیقی با میزان های 4/3، 8/6 و 8/7 گوش می دادند. از هر قطعه دو سرعت متفاوت (60 و 100 bpm) ساخته و برای آزمودنی ها پخش شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر (در سطح معناداری 01/0) تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد میزان موسیقی بر سرعت رکاب زدن تأثیر معناداری ندارد (00/1=P). نتایج نشان داد که بین شرایط بدون موسیقی و میزان های با سرعت 60 bpm تفاوت معناداری وجود ندارد (517/0=P)، اما بین شرایط بدون موسیقی و میزان های با سرعت 100bpm این تفاوت معنادار است (001/0=P). از این رو به نظر می رسد قطعات موسیقی با میزان های مختلف (با زیرایی و همزمانی مشابه) تأثیر مشابهی بر سرعت رکاب زدن دارند و موسیقی قادر است سرعت رکاب زدن را هماهنگ و کنترل کند.
۷۷۴.

ارتباط تغییرات سطوح سرمی آدیپونکتین با تستوسترون، کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول متعاقب تمرین ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی تستوسترون آدیپونکتین نسبت تستوسترون به کورتیزول

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۴۴۸ تعداد دانلود : ۲۴۹۱
آدیپونکتین یک آدیپوکین تولید شده بوسیله بافت چربی است که غلظت های آن در گردش خون با چاقی، بیماری های قلبی-عروقی و دیابت کاهش می یابد. تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط تغییرات سطوح سرمی آدیپونکتین با تستوسترون، کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول متعاقب تمرین هوازی با شدت متوسط صورت گرفت. در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 20 مرد سالم بطور تصادفی به دو گروه تمرین هوازی (10 نفر، سن 7/5 ± 2/27 سال، وزن 6/7 ± 3/84 کیلوگرم، درصد چربی 4/3 ± 3/24 درصد، نمایه توده بدن 5/2 ± 5/26 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (10 نفر، سن 8/4 ± 1/28 سال، وزن 4/7 ± 9/82 کیلوگرم، درصد چربی 8/2 ± 5/23 درصد، نمایه توده بدن 2/2 ± 3/25 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. ویژگی های عمومی آزمودنی ها و سطوح سرمی آدیپونکتین، کورتیزول، تستوسترون و نیز نسبت تستوسترون به کورتیزول قبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. پروتکل تمرین هوازی شامل دوازده هفته تمرین رکاب زدن روی چرخ کارسنج (3 جلسه تمرین در هفته، شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره و به مدت 20 تا 40 دقیقه در هر جلسه) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 صورت گرفت. سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد. تمرین هوازی با شدت متوسط غلظت آدیپونکتین سرم را افزایش و غلظت تستوسترون سرم و نسبت تستوسترون به کورتیزول را کاهش داد (05/0>P)، در حالیکه سطوح سرمی کورتیزول تغییر معنی داری نیافت. همچنین، تغییرات غلظت آدیپونکتین سرم در گروه تمرین هوازی با تغییرات وزن، درصد چربی و نمایه توده بدن همبسته بود (05/0>P)، اما با تغییرات غلظت تستوسترون، کورتیزول و نیز نسبت تستوسترون به کورتیزول همبستگی معنی داری نداشت. یافته های مطالعه حاضر نشان داد تمرین هوازی با شدت متوسط می تواند منجر به افزایش سطوح آدیپونکتین گردش خون شود. اگرچه به دنبال تمرین غلظت تستوسترون سرم و نسبت تستوسترون به کورتیزول کاهش یافت، اما به نظر نمی رسد این تغییرات ارتباطی با افزایش سطوح آدیپونکتین متعاقب تمرین هوازی داشته باشد. همبستگی بین تغییرات وزن و درصد چربی بدن با تغییرات سطوح آدیپونکتین نشان می دهد که احتمالاً تمرین از طریق کاهش وزن و درصد چربی بدن منجر به تغییر سطوح آدیپونکتین گردش خون می گردد.
۷۷۵.

اثر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر سینماتیک تنه در زنان ورزشکار با نقص عصبی-عضلانی کنترل تنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان ورزشکار تمرینات ثبات مرکزی سینماتیک تنه نقص عصبی-عضلانی کنترل تنه آسیب لیگامان صلیبی قدامی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی روانشناسی تمرینات و مسابقات
تعداد بازدید : ۱۹۸۱ تعداد دانلود : ۱۱۹۵
لیگامان صلیبی قدامی ( ACL ) [1] یکی از پر آسیب­ترین لیگامان­های زانو است. تفاوت های بیومکانیکی و عصبی-عضلانی تنه و اندام تحتانی طی اعمال ورزشی، محتمل ترین دلیل اختلاف قابل توجه نرخ بالای شیوع آسیب غیر برخوردی ACL در زنان به نسبت مردان است. هدف این تحقیق ارزیابی اثر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر سینماتیک تنه شامل فلکشن رو به جلو و فلکشن جانبی در زنان ورزشکار با نقص کنترل عصبی-عضلانی تنه به­منظور پیشگیری از آسیب ACL . 22 زن ورزشکار به­طور تصادفی به دو گروه تمرینی (11 نفر) و کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرینی، تمرینات ثبات مرکزی را طی شش هفته انجام دادند و گروه کنترل هیچ تمرین خاصی انجام ندادند. سینماتیک تنه در پیش­آزمون و پس­آزمون طی فرود تک­پا، با استفاده از دستگاه تحلیل حرکت ارزیابی شد. میزان فلکشن تنه در گروه تمرینی پس از شش هفته تمرین افزایش معنی­داری پیدا کرد (از 08/20 تا 67/27 درجه)، اما در میزان فلکشن جانبی تنه کاهش معنی­داری مشاهده نشد ( 314/0 P= ). در تحقیق حاضر در گروه تمرینی، میزان فلکشن رو به جلو به­طور معنی­داری افزایش یافت. می توان این گونه بیان کرد که تمرینات ثبات مرکزی استفاده­شده در تحقیق حاضر با افزایش ثبات ناحیه مرکزی بدن، احتمالاً استراتژی فراخوانی عضلات این ناحیه را بهبود داده است؛ از این رو با توجه به نتایج این تحقیق می توان نتیجه گرفت که شش هفته تمرینات ثبات مرکزی در زنان ورزشکار با نقص عصبی-عضلانی کنترل تنه می تواند به کاهش عوامل خطر قابل تعدیل آسیب ACL نظیر برخی عوامل بیومکانیکی و عصبی-عضلانی منجر شود.
۷۷۶.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی به همراه مصرف شیر بر میزان GLUT4، گلوکز و انسولین در پسران نابالغ دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شیر اضافه وزن تمرین هوازی انسولین GLUT4

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۵۸۲ تعداد دانلود : ۸۰۴
هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر هشت هفته تمرین هوازی به همراه مصرف شیر بر میزان GLUT4، گلوکز و انسولین در پسران نابالغ دارای اضافه وزن بود. به این منظور، 28 پسر نابالغ (8 تا 10سال) دچار اضافه وزن(BMI) براساس پرسشنامة تغذیه ای، قابلیت های ورزشی، شاخص توده بدنی، صحت و سلامت بدنی از بین داوطلبان انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به طور تصادفی به چهار گروه تمرین، شیر، تمرین + شیر و کنترل تقسیم شدند. برنامة تمرینی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و با شدت 60 - 45 درصد حداکثر ضربان قلب انجام گرفت. گروه های دریافت کنندة مکمل شیر 236 میلی لیتر شیر در روز مصرف کردند. خونگیری در شرایط 14 ساعت ناشتایی، قبل و بعد از 8 هفته برای ارزیابی سطوح GLUT4، گلوکز و انسولین انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس عاملی صورت پذیرفت. یافته های نشان داد بعد از 8 هفته میزان GLUT4 در گروه های تمرین(001 /0p=)، تمرین + شیر(005 /0p=) و شیر (002 /0p=) افزایش معنادار یافت. میزان گلوکز و انسولین در گروه های تمرین (به ترتیب 058 /0p= و001 /0p=)، تمرین + شیر (به ترتیب 001 /0p= و003 /0p=) و شیر (به ترتیب 002 /0p= و001 /0p=) کاهش داشت که این تغییرات به جز در گلوکز گروه تمرین در دیگر گروه ها معنادار بود. بنابراین به نظر می رسد یک دوره تمرین هوازی همراه با مصرف شیر، موجب بهبود هموستاز گلوکز، کاهش سطح انسولین و افزایش GLUT4 در پسران نابالغ دچار اضافه وزن می شود.
۷۷۷.

تأثیر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 در دورة تیپر بر برخی شاخص های عملکرد استقامتی دونده های نیمه استقامت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عملکرد استقامتی تیپر دونده های استقامتی کوآنزیم Q10

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۷۸۹
هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 در دوره تیپر بر برخی شاخص های عملکرد استقامتی دوندگان نیمه استقامتی بود. بدین منظور، 18 دوندة نیمه استقامت مرد تمرین کرده (سن 26/1±21 سال، وزن 7/4±6/65 کیلوگرم، قد 5/2±179 سانتی متر) به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش تحقیق به صورت پیش آزمون ـ پس آزمون با یک گروه کنترل و دو گروه تجربی اجرا شد. آزمودنی ها به دنبال 10 هفته تمرینات ویژه جهت بهبود استقامت هوازی، بی هوازی، آستانة لاکتات، و تحمل لاکتات با شدت 70 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه و تواتر 4 جلسه در هفته (هر جلسه70 تا 90 دقیقه) برای پیش آزمون آماده شدند. سپس، پیش آزمون شامل ضربان قلب استراحتی، زیربیشینه، بیشینه، تست دوی یک مایل، و زمان رسیدن به واماندگی انجام شد (قبل از دورة تیپر) و آزمودنی ها به سه گروه همگن تقسیم شدند: گروه T+Q10 (یک هفته تیپر به همراه 120 میلی گرم کوآنزیم Q10 در روز)، گروه T (یک هفته تیپر به همراه دارونما)، و گروه C (با همان شدت و حجم تمرینات قبلی به همراه دارونما). اعمال تیپرینگ از طریق کاهش تدریجی حجم و افزایش تدریجی شدت تمرینات (تا 135 درصد Vo2max) و با حفظ فرکانس صورت گرفت. پس از اتمام دوره تیپر، همة آزمون هایی که قبل از تیپر انجام شده بود دوباره انجام شد. برای نشان دادن تفاوت های درون گروهی، پس از دورة تیپر، از آزمون T همبسته و برای نشان دادن تفاوت های بین گروهی از آزمون ANOVA استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از یک هفته تیپر، ضربان قلب استراحتی و زیربیشینه در دو گروه T و T+Q10 به طور معنی داری کاهش، و رکورد دوی یک مایل و زمان رسیدن به واماندگی به طور معنی داری در دو گروه بهبود یافت (05/0>P)، ولی ضربان قلب بیشینه تغییری نداشت (05/0P>). اما از آنجایی که تفاوت معنی داری در هیچ یک از متغیرها، میان دو گروه T و T+Q10 (پس از یک هفته تیپر) دیده نشد، بنابراین، می توان گفت، در این تحقیق، مصرف کوآنزیم Q10 در دوره تیپر اثر معنی داری بر ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب زیربیشینه، ضربان قلب بیشینه، زمان رسیدن به واماندگی، و رکورد دوی یک مایل نداشته است (05/0P>). همچنین، در گروه C، در هیچ یک از متغیرها، تغییر معنی داری دیده نشد (05/0P>). درنهایت، می توان گفت که یک هفته تیپر به همراه مصرف کوآنزیم Q10 بر عملکرد تأثیری نداشته است. درحالی که تیپر به تنهایی اثر معنی داری بر ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب زیربیشینه، زمان رسیدن به واماندگی، و رکورد دوی یک مایل داشت، ضربان قلب بیشینه تحت تأثیر قرار نگرفت.
۷۷۸.

مقایسه تاثیر تمرین استقامتی و مقاومتی بر مقادیر سرمی واسپین و ادیپونکتین در مردان میانسال چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی تمرین استقامتی مردان چاق واسپین ادیپونکتین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۶۶۸ تعداد دانلود : ۸۶۵
مقدمه: واسپین و آدیپونکتین از جمله ادیپوسایتوکان های پپتیدی مترشحه از بافت چربی هستند که در پاتوژنز چاقی و اختلالات همراه با آن نقش دارند. پژوهش حاضر تاثیر تمرینات استقامتی و مقاومتی را بر سطح سرمی واسپین، آدیپونکتین و شاخص مقاومت به انسولین در مردان چاق کم تحرک مورد مطالعه قرار داده است. مواد و روش ها: بدین منظور 30 مرد چاق غیرفعال در سه گروه استقامتی، مقاومتی و کنترل در 12 هفته برنامه تمرینات مقاومتی (75-50% یک تکرار بیشینه) و استقامتی دویدن (HRmax75-50%)، سه جلسه در هفته شرکت کردند. شاخصهای آنتروپومتریک، سطوح واسپین و آدیپونکتین سرم و HOMA-IR قبل و بعد از اجرای تمرینات اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد تغییرات سطح سرمی آدیپونکتین و واسپین در پاسخ به 12 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت (002/0=Padiponectin, 001/0=Pvaspin). آزمون t زوجی نشان داد در گروه استقامتی سطوح آدیپونکتین (25/4٪، 002/0=P) افزایش و واسپین سرم (26/16% ،001/0=P) و HOMA-IR (45/5% ،003/0=P) کاهش معنی دار یافتند. کلیه شاخص های جسمانی مورد بررسی نیز تنها پس از اجرای تمرینات استقامتی کاهش معنی دار داشت (05/0>P). همچنین رابطه معنی داری بین تغییرات ادیپونکتین سرم با تغییرات وزن (03/0P=) و تغییرات شاخص توده بدن (05/0P=) در گروه استقامتی مشاهده گردید ولی بین تغییرات غلظت واسپین با هیچ یک از متغیرهای مورد بررسی رابطه معنی داری گزارش نشد (05/0
۷۷۹.

ارزیابی ترکیب بدنی کارکنان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بوسیله روش آنالیز امپدانس الکتریکی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: EIA ترکیب بدنی نسبت دورکمر به دور باسن (WHR) درصد چربی بدن (BF%) شاخص تودهء بدن (BMI)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱۶ تعداد دانلود : ۳۰۳۲
یکی از روشهای مناسب برای اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریک استفاده از روش سریع و غیر تهاجمی آنالیز امپدانس الکتریکی (BIA) است که با دقت بیشتر و هزینه نسبتا کمتری قادر است اطلاعات جامعی از ترکیبات بافتی بدن را در حداقل زمان ارائه نماید. هدف این پژوهش اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریک و ارزیابی ترکیب بدنی کارکنان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بوسیله روش BIAو مقایسه آن با نورم های مرجع مربوط به سازمانهای معتبر بین المللی مثل سازمان جهانی بهداشت (WHO) و موسسه ملی قلب، ریه و خون (NHLBI) است. برای این منظور270 نفر (شامل 209 مرد و 61 زن با دامنه سنی 59-23) برای مشارکت در این تحقیق داوطلب شدند. برخی شاخص های ترکیب بدنی آنها ازجمله شاخص توده بدنی (BMI)، درصد چربی بدن (BF%)، نسبت دور کمر به دور لگن (WHR)، توده چربی بدن (MBF)، توده بدون چربی (LBM) و شاخص های دیگر بوسیله روش آنالیز امپدانس الکتریکی تعیین شد. نتایج نشان داد در مردان و زنان به ترتیب میانگین درصد چربی بدن 12/5±38/24 و 11/5±03/33 درصد، شاخص توده بدنی 53/3±36/26 و 69/4±41/26 کیلوگرم برمترمربع ، نسبت دور کمر به دور لگن 06/0±90/0 و 05/0±83/0، توده چربی بدن 35/6±48/19و1/7±88/21 کیلوگرم، توده بدون چربی93/6±12/58 و 51/5±99/42 کیلوگرم بود. ارزیابی متغیرها ثابت کرد حدود 65 درصد مردان و 67 درصد زنان تحت بررسی دارای BMI فراتر از نرمال بعبارتی تیپ بدنی اضافه وزن و چاق می باشند و در شاخص درصد چربی حدود 3/61٪ زنان و 9/79٪ مردان دارای چربی بالاتر از دامنه نرمال، و در شاخص نسبت دور کمر به دور لگن _که از آن به عنوان مهم ترین شاخص خطرزای بیماریهای قلبی عروقی یاد می شود_ حدود9/33 زنان و 2/6 درصد مردان در منطقه خطر بالا قرار دارند.
۷۸۰.

تأثیر تمرین های هوازی بر خلق بیماران سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سندرم روده تحریک پذیر فعالیت بدنی هوازی خلق منفی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی آموزش و پژوهش در روانشناسی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۶۱۵ تعداد دانلود : ۸۷۸
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر فعالیت بدنی هوازی بر کاهش خلق منفی (اضطراب و افسردگی) بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر می پردازد. بدین منظور 146 زن بیمار مراجعه کننده به کلینیک گوارشی بیمارستان پیامبران تهران، که تشخیص قطعی سندرم روده تحریک پذیر دریافت کرده بودند، به صورت نمونه های در دسترس انتخاب و با پرسشنامه 28 سؤالی سلامت عمومی گلدبرگ غربال شدند و 30 نفر که نمره معادل یا بیش از 23 کسب کرده بودند، به صورت تصادفی ساده در دو گروه کنترل و گروه آزمایشی قرار داده شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل و وابسته صورت گرفت. پیش از اعمال متغیر مستقل تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده نشد، اما پس از اعمال متغیر مستقل (فعالیت بدنی ایروبیک) به مدت نه هفته (هفته ای سه جلسه)، میزان علائم جسمانی، اضطراب، و افسردگی آزمودنی های گروه تجربی به طور معناداری کاهش یافت. در نتیجه، فعالیت بدنی هوازی نقش مؤثری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان