فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۴۴۸ مورد.
۴۸۱.

اثر دو شدت تمرین هوازی بر سطوح لیپوکالین-2، اینترلوکین-1 بتا و شاخص مقاومت به انسولین در مردان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی التهاب شدت تمرینات هوازی لیپوکالین-2 اینترلوکین-1 بتا و مقاومت به انسولین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۸۶۶ تعداد دانلود : ۱۰۴۱
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثر دو شدت تمرین هوازی بر تغییرات لیپوکالین-2، اینترلوکین-1 بتا و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) روی 27 مرد چاق غیرفعال (سن = 5 ± 9/43 سال، شاخص توده بدن = 5/1 ± 8/31 (kg/m2) و VO2max = 8/1±8/31 ml/kg/min) انجام شد. آزمودنی ها به طور تصادفی به سه گروه مساوی شدت متوسط، شدت بالا و بی تمرین تقسیم شدند. گروه های تمرین در یک برنامه دویدن روی نوارگردان (12 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه) شرکت کردند. شدت تمرین برای گروه اول برابر با 55-45 و برای گروه دوم برابر با 75-65 درصد VO2max بود. نتایج آزمون ANOVA نشان داد 12 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی داری در مقادیر لیپوکالین-2 سرُم (از 2/11±1/53 به 1/8±5/43 g/Lµ) آزمودنی های گروه شدت بالا شده بود (05/0p<) و این کاهش، نسبت به گروه های شدت متوسط (از 3/10±2/52 به 5/8±5/47 g/Lµ) و بی تمرین (از 7/9±1/54 به 9/11±2/53 g/Lµ) معنی دار بود (05/0p<). تمرین هوازی کاهش معنی داری را در مقادیر اینترلوکین-1 بتا گروه های شدت بالا (از 315±51/1721 به 218±85/1429 pg/mL) و شدت متوسط (از 289±26/1684 به 302±12/1344 pg/mL) ایجاد کرده بود (05/0p<). در میزان کاهش، بین دو گروه تفاوت معنی داری دیده نشد؛ اما نسبت به گروه بی تمرین (از 254±65/1701 به 272±82/1711 pg/mL) به طور معنی داری کمتر بود (05/0p<). شاخص مقاومت به انسولین نیز در دو گروه شدت متوسط (از 8/0±01/3 به 8/0±61/2) و شدت بالا (از 9/0±87/2 به 6/0±84/1) به طور معنی داری کاهش یافته بود (05/0p<) و نسبت به گروه بی تمرین (از 7/0±95/2 به 9/0±11/3) نیز اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0p<). به طور کلی، این یافته ها پیشنهاد می کند برای کاهش مقادیر لیپوکالین-2 نسبت به اینترلوکین-1 بتا و شاخص مقاومت به انسولین، احتمالاً به تمرین با شدت بالاتری از 55-45 درصد VO2max نیاز است.
۴۸۲.

مقایسه تاثیر 12 هفته مصرف ویتامینE و فعالیت بدنی منظم بر سطوح آنزیم های کبدی مبتلا به کبد چرب غیرالکلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت بدنی ویتامین E کبد چرب غیرالکلی آمینوترانسفراز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۳۸۴۱۸ تعداد دانلود : ۱۰۸۱
پژوهش حاضر با هدف مقایسه آثار 12 هفته مصرف ویتامینE و فعالیت بدنی منظم برسطوح آنزیم های کبدی بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی به عمل آمد. بیست نفر افراد بالغ مبتلا به بیماری کبد چرب غیر الکلی با میانگین سنی 1/8±8/41سال در این پژوهش به طور داوطلبانه شرکت کردند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه ده نفره تقسیم شدند.گروه A شامل بیمارانی بود که روزانه دو عدد قرص ویتامین E، 400 میلی گرم صبح و شب به مدت 12 هفته دریافت می کردند و گروه B شامل بیمارانی بود که فعالیت بدنی برنامه ریزی شده و منظم انجام می دادند. آنزیم های آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، آلکالین فسفاتاز (ALP) سرم خونی و سونوگرافی کبد برای ارزیابی میزان چربی کبدی، قبل و بعد از مداخله درمانی مورد اندازه گیری قرار گرفت. در هر دو گروه درمانی مقادیر آنزیم های کبدی پس از درمان کاهش قابل توجهی نشان دادندP<0.05) )، اما تفاوت بین گروهی معناداری بین سطح آنزیم های کبدی دو گروه وجود نداشت (P>0.05). در سونوگرافی انجام شده پس از مداخله درمانی در هر دو گروه کاهش معناداری بین درجه چربی کبدی ملاحظه گردیدP<0.05) )، اگرچه در بین گروه های مورد بررسی تفاوت آماری معناداری وجود نداشت (P>0.05(. به نظر می رسد انجام فعالیت بدنی منظم بدون در نظر گرفتن نوع رژیم غذایی و یا کاهش وزن می تواند باعث کاهش آنزیم های کبدی و شواهد سونوگرافیک کبد چرب شود که با توجه به اثرات جانبی مصرف دراز مدت ویتامین E می تواند جایگزین مناسبی برای این دارو باشد.
۴۸۳.

مقایسه ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه استقامتی و بی هوازی کار و ارتباط آن با شاخصهای هوازی و بی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لاکتات دوچرخه سواران نخبه مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا ظرفیت های بافرینگ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۴۸۹ تعداد دانلود : ۷۲۰
هدف از مطالعه حاضر مقایسه ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه استقامتی و بی هوازی کار و ارتباط آن با شاخصهای هوازی و بی هوازی بود. 8 دوچرخه سوار استقامتی و 6 دوچرخه سوار نخبه بی هوازی کار در دو جلسه مجزا با فاصله زمانی یک هفته یک آزمون فزاینده استاندارد و یک آزمون فرابیشینه یکنواخت را انجام دادند. در خلال آزمون فزاینده گازهای و نمونه خونی جهت اندازه گیری لاکتات، بی کربنات و pH جمع آوری شد. مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا به عنوان فاصله بین آستانه لاکتات و آستانه تنفسی جبرانی تعیین گردید. ظرفیت بافرینگ بی کربناتی از طریق فرمول [pH] Δ . Δ [HCO3] و ظرفیت غیر بی کربناتی از طریق Δ PH] ] [Δ [LA] . Δ [PH] ] – [Δ [HCO3] . [ بدست آمد. همبستگی بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تعیین و معنی دار بودن تفاوت بین متغیر ها با آزمونt استیودنت مشخص گردید. ظرفیت بافرینگ بی کربناتی (001/0 >p ) و مدت زمان مرحله بافرینگ (05/0 >p ) و تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ( 01/0 >p ) در گروه استقامتی بطور معنی دار نسبت به گروه بی هوازی کار بالاتر بود. همبستگی معنی دار بین ظرفیت بافرینگ بی کربناتی با VO2max ( 05/0 >P ) وظرفیت بافرینگ بی کربناتی و کسر اکسیژن ( 01/0 >P ) بدست آمد. به طور خلاصه نتایج نشان داد که ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه متفاوت و با ظرفیت های هوازی و بی هوازی در رابطه است.
۴۸۴.

تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن های مبادله گر سدیم هیدروژن1( NHE1) و هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات 1NBC1) (در عضلات اسکلتی رت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی بیان ژن تنظیم pHدرون سلولی هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات مبادله گر سدیم هیدروژن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۵۵ تعداد دانلود : ۵۵۶
هدف از مطالعه حاضر تعیین اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن های مبادله گر سدیم هیدروژن1 (NHE1) و هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات1 (NBC1)در عضلات اسکلتی باز کننده طویل انگشت شست (تند)و نعلی (کند)رت بود. تعداد 20 رت نژاد ویستار نر در سن 4 هفتگی با میانگین وزن 8/10±7/95گرم انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل وتمرینی تقسیم شدند. تمرین استقامتی (دویدن روی نوار گردان با سرعتmin/m20ومدت 20دقیقه و تدریجاً رسیدن به سرعت min/m 30 و مدت 35 دقیقه در هفته آخر)به مدت هفت هفته،بر گروه های تمرینی اعمال شد . 48ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رتها تشریح و عضله نعلی [SOL]و باز کننده طویل انگشت شست[EDL]استخراج شدند. میزان بیان ژن mRNA (NHE1وNBC1) از طریق تکنیک Real time-PCR انجام گرفت .میزان بیان میزان بیان ژن mRNA (NHE1وNBC1) با استفاده از روش2-∆∆CT محاسبه گردید. جهت تعیین معنی دار بودن تفاوت متغیرها بین گروههای تحقیق از آزمون آماری t مستقل و با استفاده از نرم افزار REST(permutation test) استفاده گردید. مقدار α در تمامی مراحل برابر با 05/0 در نظر گرفته شد. یافتههای تحقیق نشان داد اختلاف معنیداری بین میزان بیان mRNA NHE1 عضله باز کننده طویل شست(%74) و عضله نعلی(%51) درگروه تمرینی نسبت به گروه کنترل وجود دارد (05/0>P). همچنین میزان بیان ژنmRNA NBC1 عضله باز کننده طویل شست(%62) و عضله نعلی(%41) گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش داشت اما این افزایش در عضله نعلی معنی دار نبود(05/0>P). در مجموع نتایج تحقیق نشان داد که تمرین استقامتی موجب افزایش بیان ژنmRNA (NHE1وNBC1) در گروه تمرینی می شود. این الگوی بیان ژن در عضلات اسکلتی مختص تار عضلانی است که از لحاظ متابولیکی با یکدیگر متفاوتند و یک نوع سازگاری به تمرین است که سلول عضلانی خود را با شرایط ویژه تمرین جهت کنترل و تنظیم pHi منطبق می سازد.همچنین این الگوی افزایش بیان مختص ترانسپورتر هایی است که از لحاظ متابولیکی نقش مهم تری را در تنظیم و نگهداری pH درون سلولی در عضلات اسکلتی بر عهده دارند.
۴۸۵.

سازگاری های عصبی و عملکردی به تمرین پلایومتریک در مقابل ترکیب پلایومتریک و دو سرعت در فوتبالیست های نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فوتبال پلایومتریک دو سرعت الکترومایوگرافی سطحی رفلکس هافمن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۴۶۵ تعداد دانلود : ۷۳۱
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سازگاری های عصبی و عملکردی به تمرین پلایومتریک در مقابل ترکیب پلایومتریک و دو سرعت بود. در این پژوهش 22 بازیکن نوجوان فوتبال با میانگین سن 82/0±28/14 سال، وزن 5/7±18/41 کیلوگرم، قد 36/9±5/154 سانتی متر و چربی بدن 68/2±43/7 درصد به صورت دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند، گروه اول شامل 8 نفر، تمرین پلایومتریک در کنار مهارت های فوتبال؛ گروه دوم شامل 7 نفر، تمرین ترکیب پلایومتریک و دو سرعت (ترکیبی) در کنار مهارت های فوتبال؛ و گروه سوم شامل 7 نفر فقط تمرین مهارت های فوتبال را به مدت شش هفته (16 جلسه تمرین) انجام دادند. قبل و بعد از تمرین عملکرد بازیکنان با آزمون های دو سرعت 5، 10 و 20 متر، چابکی (10 متر زیگزاگ)، پرش از حالت ایستاده (CMJ) و بوسکو 5 ثانیه ارزیابی شد. به منظور ارزیابی سازگاری های عصبی، قبل و بعد از دوره تمرین الکترومایوگرافی سطحی (SEMG) از عضلات پهن جانبی و داخلی در حالت ایستا و رفلکس هافمن از عضله نعلی در حالت استراحت انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t زوجی و آنالیز واریانس یکسویه استفاده شد و سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد. هر دو گروه پلایومتریک و ترکیبی کاهش های معناداری در زمان دو سرعت 5 متر (97/5-، 87/3- درصد)، 10 متر (05/4-، 33/2- درصد)،20 متر (64/2-، 64/1- درصد)، چابکی (99/8-، 5/7- درصد) و افزایش های معناداری درCMJ (95/12، 3/7 درصد) و بوسکو 5 ثانیه (08/14، 44/13 درصد) نشان دادند. گروه کنترل تنها کاهش معناداری در زمان چابکی (4/5- درصد) نشان داد. SEMG عضله پهن جانبی گروه پلایومتریک (54/36 درصد) و عضله پهن داخلی گروه ترکیبی (06/15 درصد) افزایش معناداری نشان دادند. رفلکس هافمن در هیچ یک از گروه ها تغییر معناداری نشان نداد.
۴۸۶.

تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب قلبی عروقی پس از یک نوبت فعالیت ورزشی درمانده ساز در ورزشکاران نخبه کاراته(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین نشانگرهای آسیب قلبی عروقی فعالیت ورزشی درمانده ساز ورزشکار نخبه کاراته

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۲۷۶ تعداد دانلود : ۱۰۳۴
امروزه بهره گیری از علوم ورزشی مختلف با هدف استفاده صحیح از تغذیه و مکمل های غذایی مجاز از جمله ضروریات ورزش مدرن محسوب می شود. بدین منظور، عمده ورزشکاران حرفه ای برای به حداکثر رساندن اجرای خود از این مواد استفاده می کنند. کراتین به عنوان یک مکمل نیروزای مؤثر در بین ورزشکاران شناخته شده است. بنابراین با توجه به مصرف گسترده آن در بین ورزشکاران مطالعه تأثیر احتمالی مثبت و یا منفی آن بر بدن یک ضرورت می باشد. لذا محقق در این پژوهش به بررسی تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب قلبی عروقی پس از یک نوبت فعالیت ورزشی درمانده ساز در ورزشکاران نخبه کاراته پرداخت. بدین منظور 7 ورزشکار کاراته کا (میانگین سن6/2±4/19، میانگین وزن8/8±7/70، میانگین قد4±7/179) پس از احراز شرایط بصورت داوطلب در پژوهش شرکت کردند. پژوهش بصورت دوسوکور انجام شد. آزمودنی ها در آزمون فزاینده بر روی نوار گردان شرکت کردند. قبل، بعد و 30 دقیقه پس از آزمون نمونه خون از آزمودنی ها گرفته شد. آزمودنی ها به مدت 5 روز و هر روز 20 گرم کراتین یا دارونما در 4 مرحله دریافت و قبل و بعد از آن در آزمون فزاینده شرکت کردند. بین دو مرحله مصرف کراتین یا دارونما 10 روز فاصله برای پاک سازی در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب قلبی اثرات مطلوبی دارد اما در نشانگرهای آسیب عروقی تغییری مشاهده نشد. بنابراین مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین احتمالاً دارای نقش محافظتی در برابر آسیب قلبی می باشد.
۴۸۷.

نیمرخ آمادگی جسمانی، آنتروپومتریکی و ترکیب بدنی بازیکنان نوجوان تیم ملی والیبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوجوانان آمادگی جسمانی والیبال آنتروپومتری استعدادیابی ترکیب بدنی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۴۳۴ تعداد دانلود : ۶۶۷
هدف از پژوهش حاضر، توصیف و ارتباط سنجی نیمرخ آمادگی جسمانی، آنتروپومتریکی و ترکیب بدنی بازیکنان والیبال تیم ملی نوجوانان پسر ایران بود. 40 نفر بازیکنان حاضر در اردوی آماده سازی تیم ملی والیبال نوجوانان (میانگین سنی: 3/0±9/17 سال)، به عنوان نمونه آماری در دسترس پژوهش انتخاب شدند. سنجش فاکتورهای ترکیب بدنی: وزن، شاخص توده بدنی (BMI)، نسبت دور کمر به باسن (WHR)، درصد چربی و توده عضلانی و شاخص های آنتروپومتریکی: محیط ها (کمر، باسن، شکم، ساعد، بازو، ران، ساق)، قطرها (مچ دست، آرنج، زانو)، طول ها (قد ایستاده، ارتفاع قابل دسترس، دو دست، کف دست، ساعد، ساق، ران) انجام شد. همچنین متغیرهای فیزیولوژیک و آمادگی جسمانی شامل: ضربان قلب، فشارخون، نرخ متابولیکی پایه (BMR)، پرش طول، کشش از بارفیکس، درازونشست، دو 20 متر سرعت، چابکی 9×4 متر، پرش اسپک، پرش دفاع، توان بی هوازی (با استفاده از آزمون ارگوجامپ 15ثانیه)، ظرفیت هوازی (آزمون دو 2400 متر)، توان انفجاری (آزمون پرش عمودی) و انعطاف پذیری (آزمون انعطاف تنه به جلو) اندازه گیری شدند. از آمار توصیفی برای توصیف نیمرخ آزمودنی ها و از ضریب همبستگی پیرسون به منظور ارتباط سنجی بین فاکتورهای پژوهش استفاده شد. یافته ها ارتباط معناداری بین برخی از متغیرهای پژوهش نشان داد. بین پرش دفاع و اسپک با طول قامت و ارتفاع قابل دسترس همبستگی منفی معنادار و با پرش طول و انعطاف پذیری همبستگی مثبت معناداری دیده شد (p<0.05). همچنین نتایج پژوهش، کاهش میانگین قد و ارتفاع اسپک و دفاع را نسبت به میانگین نوجوانان تیم های برتر جهان نشان داد. اطلاعات ارائه شده در این مقاله می تواند الگویی مناسب جهت استعدادیابی و انتخاب بازیکنان شایسته، تعیین قوت ها، ضعف ها و جایگاه تیم ملی در مقایسه با سطوح جهانی و برنامه ریزی بهینه به ویژه در طراحی تمرینات برای مربیان باشد.
۴۸۸.

تأثیر حاد پروتکل های مختلف گرم کردن (ماساژ، کشش پویا، حس عمقی) بر توان بی هوازی، چابکی و انعطاف پذیری ورزشکاران مرد رشته ی والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آمادگی جسمانی والیبال ماساژ حس عمقی کشش پویا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۷۸۷ تعداد دانلود : ۹۶۱
با توجه به اهمیت و نقش گرم کردن، امروزه مربیان روش های مختلف گرم کردن را جهت بهبود عملکرد ورزشکاران خود انجام می دهند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حاد سه پروتکل مختلف گرم کردن (ماساژ، کشش پویا، حس عمقی) بر عوامل منتخبآمادگی جسمانی در مردان رشته والیبال بود. سی و یک ورزشکار مرد رشته والیبال (میانگین سن 7/1 ± 2/21 سال، وزن 9/8 ± 1/72 کیلوگرم، قد 0/5 ± 5/180 سانتی متر) به صورت تصادفی در 4 گروه ماساژ، کشش پویا، حسی عمقی و کنترل تقسیم شدند. در جلسه ی اول، متعاقب5 دقیقه دویدن آهسته، آزمون های منتخب آمادگی جسمانی (توان بی هوازی، چابکی و انعطاف پذیری) در آزمودنی ها اندازه گیری شد. در جلسه ی دوم، آزمودنی های سه گروه تجربی (متعاقب 15 دقیقه گرم کردن اختصاصی) و گروه کنترل، آزمون های آمادگی جسمانی مربوطه را مجدداً انجام دادند. داده های حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند (05/0P<). نتایج نشان داد در آزمون چابکی، هر سه گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معنا داری عملکرد بهتری داشتند (05/0P<) و نتایج گروه حس عمقی به طور معنا داری برتر از گروه کشش و ماساژ بود (001/0P=). نتایج آزمون توان بی هوازی نیز در گروه حس عمقی و ماساژ به طور معنا داری بهتر از گروه های کشش پویا و کنترل بود (05/0P<). ضمن بهبود معنا دار انعطاف پذیری در گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل، نتایج این آزمون نیز در گروه ماساژ نسبت به دیگر گروه ها به طور معنا داری بهتر بود (05/0P<). به نظر می رسد استفاده از تمرینات تخصصی گرم کردن حس عمقی و ماساژ، نسبت به سایر روش های گرم کردن، می تواند باعث بهبود بیشتری در عملکرد ورزشکاران رشته ی والیبال گردد.
۴۸۹.

بررسی تأثیر دوره قاعدگی بر متابولیسم سوبسترا و مصرف انرژی طی فعالیت فزاینده وامانده ساز در دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عملکرد دختران جوان دوره قاعدگی فعالیت فزاینده تا واماندگی متابولیسم سوبسترا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۹۷ تعداد دانلود : ۶۵۲
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر دوره قاعدگی بر متابولیسم سوبسترا، مصرف انرژی و عملکرد طی فعالیت فزاینده وامانده ساز در دختران دانشجو بود. به این منظور پانزده دانشجوی دختر (با میانگین سن 47/1± 17/21 سال و شاخص توده بدنی 71/1 ± 55/20 کیلوگرم بر مترمربع) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. طرح تحقیق در سه مرحله خونروی، فولیکولی و مرحله انتهایی لوتئال از چرخه قاعدگی تنظیم شد. پروتکل ورزشی به صورت فزاینده تا واماندگی ادامه یافت. اکسیژن و دی اکسیدکربن دم و بازدمی آزمودنی ها نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (حالت پایه)، حین فعالیت فزاینده تا واماندگی و یک ساعت بعد از اتمام برنامه تمرینی در حالت خوابیده به عنوان EPOC جمع آوری و تجزیه وتحلیل شد. مقدار اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق فرمول های فراین و کالری سنجی غیرمستقیم اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در انرژی مصرفی، عملکرد، اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی در مراحل مختلف قاعدگی (خونروی، فولیکولی و لوتئال)، طی تمرین فزاینده تا واماندگی وجود ندارد. در فعالیت ورزشی فزاینده، کالری مصرفی و اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی در مرحله خونروی، ابتدای فولیکولی و انتهای لوتئالی احتمالاٌ به سبب عدم تفاوت زیاد بین غلظت هورمون های استروژن و پروژسترون در دختران جوان تفاوت چشمگیری ندارد.
۴۹۰.

تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر نیمرخ لیپیدی مردان جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید لیپوپروتئین با چگالی پایین لیپوپروتئین با چگالی بالا تری گلیسرید

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۵۸ تعداد دانلود : ۶۹۷
افزایش شدت فعالیت بدنی با کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی مرتبط است و احتمالاً به این دلیل به بهبود مشخصات لیپوپروتئین های خون منجر می شود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر پروفایل لیپیدی مردان جوان غیرفعال است. به این منظور، 18 مرد جوان غیرفعال، داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (9n=، سن: 41/1±33/24 سال، قد: 91/4±22/176 سانتی متر، وزن: 59/6±27/72 کیلوگرم) و کنترل (9n=، سن: 01/2±27/23 سال، قد: 88/6±22/180 سانتی متر، وزن: 23/7±27/76 کیلوگرم) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه تمرین تناوبی شدید را اجرا کردند. از همه آزمودنی ها قبل و بعد از شش هفته اجرای HIIT در حالت ناشتا خون گیری به عمل آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری t مستقل و t همبسته نشان داد، درصد چربی بدن در گروه تمرین به صورت معناداری کاهش یافت (P=0.019). هرچند غلظت های سرمی تری گلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی پایین، کلسترول تام و نسبت کلسترول تام به لیپوپروتئین با چگالی بالا کاهش و مقادیر لیپوپروتئین با چگالی بالا افزایش یافتند، این تغییرات از نظر آماری معنادار نبودند (P>0.05). این یافته ها نشان می دهد، اجرای شش هفته HIIT به بهبود نسبی غیرمعنادار نیمرخ لیپیدی در مردان جوان غیرفعال منجر شد که با کاهش معنادار درصد چربی در گروه تمرین همراه است. با توجه به این نتایج، احتمالاً اجرای HIIT از نظر تأثیر زمانی عامل کارامدی برای پیشگیری و بهبود عوامل خطرزای بیماری های قلبی عروقی در جوانان غیرفعال است.
۴۹۱.

مقایسه تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی مقاومتی به دو شیوه سوپرست های معکوس و ترکیبی بر پاسخ کراتین کیناز، فاکتور رشد شبه انسولینی و هورمون رشد پلاسما در مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی سوپرست ترکیبی سوپرست معکوس 10 RM

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۲۴ تعداد دانلود : ۵۴۹
تمرینات سوپر نوعی از تمرینات قدرتی اند که در آن استراحت بین ستی محدود است. هدف از پژوهش حاضر بررسی پاسخ CK,IGF-1,GH پلاسما نسبت به دو نوع سوپرست ترکیبی و معکوس بود. چهارده مرد تمرین کرده با میانگین شاخص توده بدن 59/2±25/23 و میانگین سنی 32/2±24 سال در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به دو گروه هفت نفری تقسیم شدند و از شیوه تمرینی متقاطع برای اجرای تمرینات استفاده شد. تمرینات به صورت سوپرست های معکوس و ترکیبی و با شدت 10RM اجرا و نمونه های خونی در محل تمرین از آزمودنی ها گرفته شد. بررسی نتایج به روش آماری t test جفتی نشان داد که تنها CK بین دو روش تفاوت معناداری دارد (006/0P=) (در تمرین ترکیبی بیش از معکوس) و GH (191/0P=) و IGF-1(256/0P=) تفاوت معناداری بین دو شیوه تمرینی نشان ندادند. ازاین رو ممکن است تمرینات مقاومتی سوپرترکیبی و معکوس پاسخ های رشدی مشابهی داشته باشند، اما به لحاظ پاسخ آسیب متفاوت باشند، یعنی تمرین ترکیبی پاسخ آسیب بیشتری را ایجاد کند.
۴۹۲.

تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر سطوح برخی سایتوکاین های ریزمحیط تومور در موش های ماده مبتلا به تومور پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرطان پستان تمرین استقامتی اینترلوکین 17 اینترفرون گاما

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۵۹۶ تعداد دانلود : ۷۴۱
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات تمرینات ورزشی بر تعادل سایتوکاینی موش های ماده مبتلا به سرطان پستان است. بدین منظور 20 سر موش بالب سی ماده تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. پس از آشناسازی با محیط و تزریق سلول های سرطانی به همه موش ها، گروه تجربی به مدت شش هفته، پنج روز و با شدت متوسط تمرینات استقامتی را انجام دادند. موش ها روزانه از نظر تغییرات رشد تومور ارزیابی شدند. در پایان موش ها نخاعی شدند و بافت تومور برداشته شده و به سرعت فریز شد و در دمای 70- درجه سلسیوس نگهداری شد. نمونه تومور هموژنیزه شده و سپس با روش الایزا مقادیر سایتوکاین های IL-17 و IFN-g در نمونه ها بررسی شد. از آزمون Tمستقل برای تعیین اختلاف بین گروه ها استفاده شد. کاهش معنادار IL-17 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (03/0 P=). همچنین، سطوح IFN-γ افزایش نشان داد. ولی این افزایش از لحاظ آمار معنادار نبود. کاهش معنادار میزان رشد تومور نیز در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (005/0 P=). از آنجا که IL-17 در رگ زایی، رشد و متاستاز تومور نقش دارد، کاهش سطوح این سایتوکاین که به موازات کاهش حجم تومور است نشان می دهد که تمرین از طریق کاهش سطوح این سایتوکاین موجب کاهش رشد تومور می شود. همچنین افزایش در سطح IFN-γ حاکی از تعدیل سایتوکاینی به وسیله تمرین در ریزمحیط تومور در راستای القای ایمنی سلولی ضد تومور است که نقش حمایتی تمرین در تحریک ایمنی ضد تومور را نشان می دهند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت تمرینات استقامتی نقش مؤثری در بازداری از رشد تومور در سرطان های وابسته به استروژن دارد.
۴۹۳.

مقایسة دو روش ریکاوری فعال و شناوری در آب متضاد بر درک کوفتگی و عملکردهای بی هوازی بازیکنان فوتسال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ریکاوری فعال شناوری در آب متضاد تمرین شبیه سازی شده تیمی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۰۴ تعداد دانلود : ۶۱۵
هدف از این مطالعه ، مقایسه تأثیر دو روش ریکاوری فعال و شناوری در آب متضاد بر تغییرات سطوح درک کوفتگی عضلانی و عملکردهای بی هوازی پس از یک جلسه فعالیت وامانده ساز است. بدین منظور تعداد 16 نفر از بازیکنان فوتسال تیم های لیگ استان اصفهان با میانگین سنی 45/2 ±4/26 سال ، قد63/4 ±1/177 سانتی متر ، وزن 82/9 ±5/73 کیلو گرم به صورت هدفمند انتخاب شدند. بعد از اطلاع از روند پژوهش و تکمیل فرم رضایت نامه توسط هر آزمودنی ، اندازه گیری های متغیرهای پژوهش در حالت استراحت ، جمع آوری شد. آزمودنی ها در دو روز جداگانه با فاصله یک هفته در محل اجرای آزمون حضور یافتند. در هر جلسه آزمودنی ها پس از اجرای پروتکل تمرین شبیه سازی شده تیمی ، در یکی از روش های ریکاوری به مدت 20 دقیقه (شناوری متناوب در آب های گرم / سرد: 2 دقیقه شناوری در آب گرم °C 38 و سپس2 دقیقه شناوری در آب سرد 15 درجه ، ریکاوری فعال: 8 دقیقه دوی آرام ، 8 دقیقه راه رفتن و دویدن رفت و برگشتی و 4دقیقه حرکات کششی) ، به طور تصادفی شرکت کردند. درک کوفتگی بازیکنان یک و24 ساعت پس از فعالیت از طریق پرسش نامه درک کوفتگی ارزیابی گردید. هم چنین جهت ارزیابی تأثیر روش های ریکاوری بر عملکردهای بی هوازی (دوی سرعت 20متر ، پرش عمودی و توان بی هوازی) 24 ساعت پس از تمرین، شاخص ها اندازه گیری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها در مقاطع زمانی مختلف از روش تحلیل واریانس (برای اندازه های تکرار شونده) استفاده شد(P<0.05). تحلیل داده ها حاکی از عدم تغییر معنادار بین میانگین عملکردهای بی هوازی بازیکنان پس از دو روش ریکاوری بود (P>0.05). میزان درک کوفتگی بازیکنان در یک و 24 ساعت پس از تمرین در روش شناوری در آب متضاد در مقایسه با ریکاوری فعال به طور معناداری کاهش یافت (P<0.001).بر اساس نتایج این مطالعه مشخص شد روش شناوری در آب متضاد نسبت به ریکاوری فعال پس از تمرین می تواند باعث کاهش درک کوفتگی عضلانی شود.
۴۹۴.

پاسخ برخی از شاخص های فشار اکسایشی و التهابی به یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت در اثر سازگاری ناشی از هشت هفته تمرین تداومی دویدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هاپتوگلوبین فعالیت ورزشی کوتاه مدت تمرین تداومی دویدن فسفو کراتین کیناز لاکتات دی هیدروژناز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۴۹۳ تعداد دانلود : ۶۷۸
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تداومی دویدن بر میزان ترشح برخی از آنزیم های اکسایشی و سطوح پروتئنی فاز حاد به دنبال یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت بود. در این پژوهش 20 مرد سالم غیر فعال (سن: 50/2±95/23 سال ، وزن: 46/6±85/73 کیلوگرم و قد: 75/4±174 سانتی متر) شرکت کردند که به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره تجربی و کنترلتقسیم شدند. در ابتدا ، قبل و بعد از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت نمونه گیری خون به منظور تعیین میزان هاپتوگلوبین آزاد سرم (HP) ، کراتین فسفو کیناز (CPK) و لاکتات دی هیدروژناز (LDH) سرم انجام شد و سپس آزمودنی های گروه تجربی برای مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه به تمرینات تداومی دویدن پرداختند. در ابتدا ، تمرینات با شدت 60 – 65 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه و مدت 20 دقیقه آغاز و در مراحل پایانی دوره به شدت 85 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه و مدت 30 دقیقه رسید. بعد از هشت هفته ، مجدداً نمونه گیری خون قبل و بعد از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت جهت اندازه گیری متغیرها گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها ، از روش آنالیز واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر و t مستقل استفاده شد. سطح معناداری 0.05≥P در نظر گرفته شد. تفاوت معناداری در سطوح HP سرم (P=0.035) و LDH سرم (P=0.001) در گروه تجربی در جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت دوم مشاهده شد. سطوح HP سرم ناشی از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت در گروه تجربی پس از هشت هفته تمرین تداومی دویدن کاهش معناداری نشان داد (P=0.031). هم چنین ، تفاوت معناداری بین اختلاف میانگین های سطوح LDH سرم در جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت دوم بین دو گروه مشاهده شد (P=0.012). به طور کلی می توان گفت که هشت هفته فعالیت تداومی دویدن باعث ایجاد سازگاری و کاهش فشار اکسایشی و التهابی ناشی از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت در مردان سالم غیر فعال می گردد.
۴۹۵.

تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر غلظت سرمی امنتین-1 و نیمرخ لیپیدی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیمرخ لیپیدی فعالیت ورزشی امنتین-1

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۷۵ تعداد دانلود : ۶۹۳
امنتین-1 آدیپوکین تازه شناخته شده ای است که اغلب از بافت چربی احشایی ترشح می شود. سطوح در گردش امنتین-1 به طور معکوس با چاقی ارتباط دارد. اطلاعات اندکی در مورد تأثیر تمرینات ورزشی بر غلظت سرمی امنتین-1 وجود دارد. هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر چهار هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر سطوح سرمی امنتین-1 است. شانزده سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن 19 ± 288 گرم به طور تصادفی به گروه های تمرین (8n=) و کنترل (8n=) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان (8 تکرار در روز، 3 روز در هفته) با وزنه های آویزان شده به دم حیوان، به ترتیب با وزنه هایی معادل 50، 75 ،90 و 100 درصد ظرفیت حمل بیشینه جلسه قبل و افزایش 30 گرمی در تکرارهای بعدی بود. پس از 4 هفته تمرین مقاومتی غلظت سرمی امنتین-1، گلوکز و نیمرخ لیپیدی اندازه گیری شد. چهار هفته تمرین مقاومتی فزاینده موجب افزایش قدرت (ظرفیت حمل بیشینه) موش های صحرایی شد. تفاوت معنا داری در غلظت سرمی امنتین-1، گلوکز و نیمرخ لیپیدی بین گروه ها مشاهده نشد (05/0 P >). تغییرات وزن موش های صحرایی در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل به طور معنا داری کمتر بود (049/0 P =). نتایج این پژوهش حاکی از عدم تغییر سطوح سرمی امنتین-1 و نیمرخ لیپیدی موش های صحرایی با وجود افزایش قدرت و جلوگیری از افزایش وزن در اثر تمرین مقاومتی است. به منظور مشخص شدن تأثیر تمرینات ورزشی و ترکیب بدنی بر سطوح در گردش امنتین-1 تحقیقات بیشتر ضرورت دارد.
۴۹۶.

تأثیرات حاد دو برنامه تمرین مقاومتی با شدت متوسط، حجم برابر و سرعت های آهسته و سریع بر برخی هورمون های آنابولیک و کاتابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی تستوسترون هورمون رشد حرکات آهسته حرکات سریع

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۵۹ تعداد دانلود : ۶۷۶
هدف از تحقیق حاضر مطالعه تأثیرات حاد دو برنامه تمرین مقاومتی با سرعت آهسته و سریع بر برخی هورمون های آنابولیک و کاتابولیک بود. ده مرد جوان (سن 76/1 ± 3/23 سال) در یک طرح تصادفی متقاطع در سه حالت کنترل، تمرین مقاومتی آهسته و تمرین مقاومتی سریع قرار گرفتند. آزمودنی ها شش حرکت را در چهار ست با شدت 65- 60 درصد یک تکرار بیشینه انجام دادند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت بعد از تمرین گرفته شد. نتایج نشان داد تمرین آهسته و سریع موجب افزایش معنا دار هورمون رشد (به ترتیب حدود 250 و 200 درصد) بلافاصله بعد از تمرین شد. اما بین دو نوع تمرین تفاوتی وجود نداشت. در تمرین مقاومتی آهسته بلافاصله بعد از تمرین مقادیر تستوسترون به طور معناداری افزایش یافت. تمرین مقاومتی آهسته و سریع تأثیری بر کورتیزول، انسولین و گلوکز نداشت. می توان گفت تمرینات مقاومتی آهسته نسبت به تمرینات مقاومتی سریع تأثیر بیشتری بر ترشح هورمون تستوسترون دارد.
۴۹۷.

تأثیر تمرینات توأم هوازی و مقاومتی بر میزان فیلتراسیون گلومرولی و شاخص های سرمی عملکرد کلیوی در مردان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اوره تمرینات قدرتی تمرینات استقامتی کراتینین اسید اوریک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۳۶۱ تعداد دانلود : ۹۳۳
هدف از این پژوهش تأثیر تمرینات توأم مقاومتی و هوازی بر میزان فیلتراسیون گلومرولی و سطوح خونی فاکتورهای بیوشیمیایی مرتبط با عملکرد کلیوی در بیماران دیابت نوع دو بود. تعداد 20 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو (میانگین سن 73/52 سال، میانگین وزن 82 کیلوگرم، میانگین نمایه توده بدن 51/30 کیلوگرم بر مجذور متر، میانگین قند ناشتا 92/155 میلی گرم در دسی لیتر) به طور تصادفی در دو گروه تجربی (N=10) و گروه کنترل (N=10) تقسیم شدند. گروه تجربی تمرینات هوازی و مقاومتی را سه بار در هفته و برای مدت 10 هفته انجام دادند و گروه کنترل فعالیت های معمول خودشان را انجام دادند. نمونه های خونی برای اندازه گیری سطوح سرمی فاکتورهای اوره، کراتینین و اسید اوریک و میزان فیلتراسیون گلومرولی در ابتدا و پایان پروتکل تمرینی از آزمودنی ها گرفته شد. از آزمون های t وابسته و t مستقل برای ارزیابی تفاوت معناداری در قبل و بعد از دوره تمرینی بین گروه کنترل و گروه تجربی استفاده شد. سطح معناداری P≤0.05 در نظر گرفته شد. میزان فاکتورهای اوره و کراتینین و میزان فیلتراسیون گلومرولی در گروه تجربی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری پیدا کرده بود (0.05≥P) درحالی که در گروه کنترل تغییر معناداری نداشت. سطح فاکتور بیوشیمیایی اسید اوریک در هیچ کدام از گروه ها تغییر معناداری پیدا نکرد. نتایج این پژوهش ها نشان می دهد که تمرینات توأم هوازی و مقاومتی می تواند میزان فیلتراسیون کلیوی و سطوح سرمی اوره و کراتینین را در بیماران دیابتی نوع دو بهبود دهد.
۴۹۸.

تأثیر دو نوع فعالیت بدنی، بر پاسخ VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنژیوژنز فاکتور رشد آندوتلیال عروقی فعالیت هوازی پیشرونده فعالیت تناوبی شدید

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۲۵ تعداد دانلود : ۶۱۹
از جمله سازگاری های مهمی که در پی تمرینات ورزشی رخ می دهد، افزایش چگالی مویرگی یا آنژیوژنز است. فاکتور رشد آندوتلیال عروقی (VEGF) نقش میتوژنیک برای سلول های آندوتلیال دارد و واسطه مهمی در فرایند آنژیوژنز به شمار می رود. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تأثیر دو نوع فعالیت بدنی بر پاسخ VEGF-A سرمی در مردان غیر ورزشکار بود. به همین منظور 11 مرد غیر ورزشکار (میانگین سنی80/23 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید پرداختند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرا گرفته شد. از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری (Repeated Measures)، برای بررسی تغییرات درون گروهی VEGF و از آزمون آمار استنباطی t مستقل برای مقایسه داده های برآمده از دو نوع فعالیت بدنی استفاده شد. اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده موجب افزایش VEGF-A سرمی بلافاصله بعد از اجرا شد (44/31 درصد). همچنین دو ساعت بعد از اجرای این فعالیت، سطح VEGF-A سرمی همچنان به افزایش خود ادامه داد و نسبت به سطح استراحتی 90/59 درصد افزایش یافت. بلافاصله بعد از اجرای فعالیت تناوبی شدید، سطح VEGF-A سرمی کاهش یافت (74/10 درصد)، اما دو ساعت بعد از اجرا نسبت به سطح استراحتی، افزایش 20/13درصدی نشان داد. بررسی های مقایسه ای بین دو فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید نشان داد که اختلاف معناداری بین این دو نوع فعالیت در میزان اثرگذاری بر سطوح VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار، در سه مرحله قبل (257/0P=)، بلافاصله (620/0P=) و دو ساعت بعد از اجرا (704/0P=) وجود ندارد. بر اساس یافته های این تحقیق، اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و یک جلسه فعالیت تناوبی شدید، به یک اندازه می توانند سطوح فاکتور آنژیوژنیکی VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار را تحت تأثیر قرار دهند.
۴۹۹.

اثر تمرینات اینتروال هوازی بر سطوح خونی مالون دی آلدئید، ظرفیت ضداکسایشی تام و پروفایل لیپیدی در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پراکسیداسیون لیپیدی استرس اکسایشی تمرینات اینتروال هوازی نیمرخ لیپیدهای خون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۵۱۲ تعداد دانلود : ۵۳۷
افزایش رادیکال های آزاد در بافت های مختلف، آثار تخریبی بر سلول ها و ساختارهای بدن دارد که می توان با ویژگی آنتی اکسیداتیو فعالیت های بدنی منظم، این آثار منفی را کاهش داد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی آثار تمرینات اینتروال هوازی بر سطوح خونی مالون دی آلدئید و ظرفیت ضداکسایشی تام در زنان فعال بود. تعداد 30 نفر زن غیرورزشکار، سالم و غیر سیگاری (سن: 5/5±6/27 سال، وزن: 4/3±2/64 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت و به طور تصادفی به دو گروه تمرین اینتروال هوازی و کنترل تقسیم شدند. تمرین اینتروال در ابتدا به مدت 30 دقیقه با تناسب 1 به 1 شامل دویدن با شدت 60 درصد حداکثر ضربان قلب و پیاده روی سریع انجام شد. از هفته چهارم به 45 دقیقه و به تناسب 2 به 1 (دویدن - پیاده روی) و از هفته یازدهم تا چهاردهم به 60 دقیقه به نسبت 3 به 1 افزایش یافت. شدت توالی های تمرینی در جلسات پایانی به 85 درصد ضربان قلب بیشینه می رسید. قبل و بعد از دوره تمرینی، متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از آزمون t مستقل و همبسته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد چهارده هفته تمرین اینتروال هوازی، باعث کاهش در مقادیر MDA (48/1±5/5 به 77/0±6/3 میلی مول) و افزایش در TAC (49/0±98/1 به 32/0±99/2 میلی مول) شده بود (05/0>p). حداکثر اکسیژن مصرفی نیز در گروه تمرین افزایش معنی-داری یافته بود (05/0>p). همچنین، مقادیر MDA (77/0±6/3 در برابر 37/0±9/4 میلی مول) و TAC (52/0±21/2 در برابر 32/0±99/2 میلی مول) در گروه تمرین اینتروال نسبت به گروه کنترل پس از 14 هفته به طور معنی داری کمتر بود (05/0>p). سطوح خونی LDL، TChol، TG نیز به طور معنی داری در گروه تمرین هوازی نسبت به کنترل کمتر و HDL بیشتر بود (05/0>p). به طور کلی، یافته ها نشان داد تمرینات هوازی منظم به صورت اینتروال با افزایش در مدت و شدت سبب کاهش شاخص های استرس اکسایشی و پراکسیداسیون لیپیدی شده و همزمان با آن پروفایل لیپیدی خون نیز بهبود می-یابد.
۵۰۰.

اثر ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و تمرین معمول شنا بر عملکرد شنای قورباغه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی ویژه عملکرد شنای قورباغه تعداد استروک عضلات راست کننده ستون فقرات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
تعداد بازدید : ۱۱۹۷ تعداد دانلود : ۹۱۳
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول شنا بر عملکرد شنای قورباغه نوجوانان پسر بود. 20 شناگر پسر تیم امید استان البرز با میانگین و انحراف استاندارد سنی 1±13، وزن 02/1±65/50 کیلوگرم و قد 91/4±8/159 سانتی متر در این پژوهش مشارکت داشتند. آزمودنی ها پس از آزمون گیری اولیه در متغیرهای عملکردی (رکورد 50 متر قورباغه)، تکنیکی (تعداد استروک) و قدرتی (قدرت عضلات راست کننده ستون فقرات)، به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول) و گروه کنترل (تمرین معمول) تقسیم شدند. یک هفته تمرین آشناسازی به منظور سازگاری استفاده از جلیقه برای تمرین مقاومتی انجام شد و سپس پروتکل تمرینی به صورت سه روزدرهفته و به مدت شش هفته اجرا شد. تمرین شامل 15 دقیقه گرم کردن و هشت تکرار مسافت 50 متری شنای قورباغه با فواصل استراحتی یک دقیقه بین تکرارها، در دو گروه تمرینی (با استفاده از جلیقه تمرینی) و گروه کنترل (بدون استفاده از جلیقه تمرینی) بود. در پایان، دوره تمرینی پس آزمون، متناسب با پیش آزمون به عمل آمد. از آزمون کلموگروف– اسمیرنوف ( ) جهت تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها، از آزمون تی همبسته جهت تعیین تغییرات درون گروهی و از تحلیل کوواریانس برای مقایسه تفاوت بین گروهی در دو گروه استفاده شد. نتایج نشان داد هرچند عملکرد شنا در هردوگروه بهبود معناداری داشته است(05/0 p≤)، تفاوت معناداری در رکورد شنا، تعداد استروک و قدرت عضلات بین دو گروه وجود نداشت (05/0 p≥). در توجیه آن شاید بتوان به حرفه ای نبودن آزمودنی ها یا پایین بودن شدت تمرین مقاومتی استناد کرد

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان