فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
123 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر شش هفته تمرین هوازی فزاینده به همراه تزریق درون دمی سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی، بر میزان عامل رشد عصبی (NGF) و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) در هیپوکامپ موش های دیابتی شده با استرپتوزوسین بود. تعداد 48 سر رت (با وزن تقریبی 240-220 گرم و سن نُه هفته) به شش گروه تقسیم شدند: کنترل، شم، دیابت، دیابت + تمرین، دیابت + سلول بنیادی و دیابت + تمرین + سلول بنیادی (ترکیبی). گروه تمرینی شش هفته و هفته ای پنج روز با شدت 70-60 درصد VO2max به تمرین روی نوار گردان پرداختند. در گروه دریافت کننده سلول بنیادی، به کمک سرنگ انسولینی PBS /5 ml، حاوی 106 * 5/1 عدد سلول بنیادی استخراج شده از بافت چربی انسانی به سیاهرگ دم رت دیابتی تزریق شد. برای ایجاد مدل دیابت، STZ با دوز 60 میلی گرم در کیلوگرم در ترکیب با بافر سیترات و pH 5/4 به صورت درون صفاقی تزریق شد. سطح عامل رشد عصبی و فاکتور اندوتلیال عروقی هیپوکامپ موش ها با روش الایزا اندازه گیری شد. سطوح VEGF و NGF در گروه کنترل دیابت نسبت به کنترل کاهش معنا دار یافت (P = 0.0001). مقادیر VEGF در گروه دیابت + تمرین + سلول در مقایسه با سایر گروه ها افزایش معنا دار داشت (P = 0.0001). این شاخص در گروه دیابت + سلول و دیابت + تمرین در مقایسه با گروه کنترل دیابت افزایش معنا دار یافت (P = 0.0001). در گروه دیابت + سلول + تمرین در مقایسه با سایر گروه ها به جز گروه دیابت + سلول افزایش معنا داری در سطوح NGF مشاهده شد (P = 0.0001). همچنین، این ش اخص در گ روه دیابت + س لول و گروه دیابت + تمرین نسبت به گروه ک نترل دی ابت اف زایش مع نا دار داش ت (P = 0.0001). به طورکلی، نتایج نشان داد که مقادیر NGF و VEGF در گروه تمرین، سلول بنیادی و همچنین، در گروه ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل دیابت افزایش معنادار یافت؛ بنابراین، به نظر می رسد که هرکدام از مداخله ها، به ویژه ترکیب آن ها می تواند به واسطه تأثیر افزایشی بر عوامل نوروتروفیک و عروقی، یک عامل کنترل کننده دربرابر بیماری دیابت باشد.
اثر 6 هفته تمرینات تداومی و تناوبی با شدت بالا بر فشار اکسایشی میوکارد موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: نقش استرس اکسایشی در بروز بیماری های قلبی مورد توجه پژوهش گران قرار گرفته و تاثیر تمرینات تداومی و تناوبی بر فاکتورهای فشار اکسایشی بافت قلب بصورت واضح مشخص نگردیده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرینات تداومی و تناوبی بر فشار اکسایشی میوکارد رت ها می باشد.مواد و روش ها: بدین منظور 40 سر رت نر بالغ بطور تصادفی ساده به 4 گروه (10 تایی) شامل: 1. کنترل سالم 2. تمرین، 3.تمرین تداومی 4. تمرین تناوبی تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل شش هفته تمرین، پنج جلسه در هقته تمرینات تداومی و تناوبی بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و بعد از بی هوشی کامل، بطن چپ قلب خارج و میزان آنزیم های سوپراکسیددیسموتاز، کاتالاز و مالون دی آلدهید به روش اسپکتوفتومتری اندازه گیری شدند. جهت تعیین معنادار بودن تفاوت بین متغیرها و تعامل آن ها از مانکووا و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (0.05≥P < span lang="AR-SA">).یافته ها: نتایج نشان داد که تمرینات تداومی و تناوبی باعث کاهش معنادار مالون دی آلدهید نسبت به گروه کنترل شد (0.05≥P < span lang="AR-SA">). همچنین تمرینات تداومی و تناوبی باعث افزایش معنادار سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز نسبت به گروه کنترل شدند (0.05≥P < span lang="AR-SA">). در هر سه فاکتور مورد نظر بین گروه های تمرین تداومی و تناوبی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0.05
).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق می توان اظهار داشت که تمرینات تداومی و تناوبی می تواند اثرات محافظتی بر قلب رت ها داشته باشد و از بروز آسیب های قلبی ممانعت به عمل آورد.
پاسخ متغیرهای همورئولوژیک به فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه در افراد چاق و دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۱
47 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه بر عوامل همورئولوژیک بود. تعداد 12 آزمودنی با شاخص توده بدنی 3 ± 30 کیلوگرم/ مترمربع و میانگین سنی 1/7 ± 9/32 سال، پس از تعیین حداکثر اکسیژن مصرفی برای بالاتنه و پایین تنه، فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه را در دو جلسه مجزا با فاصله یک هفته انجام دادند. فعالیت تناوبی شامل پنج تکرار بود که فعالیت به مدت دو دقیقه و با شدت 85 درصد اکسیژن مصرفی و ریکاوری چهار دقیقه با شدت 45 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود. نمونه های خونی قبل و بلافاصله بعد از فعالیت گرفته شدند و برای تعیین فاکتورهای موردنظر آنالیز شدند. نتایج نشان داد که صرف نظر از نوع فعالیت ورزشی، فعالیت تناوبی باعث افزایش معنادار هماتوکریت، ویسکوزیته پلاسما، تعداد گلبول های قرمز، لاکتات، شاخص خشکی Tk و کاهش معنادار فیبرینوژن شد ( 0.05 > P )؛ اما فعالیت بر ویسکوزیته خون، تجمع پذیری و انعطاف پذیری گلبول های قرمز، هموگلوبین، فراهمی اکسیژن بافتی و فشارخون سیستولی تأثیر معناداری نداشت ( 0.05 < P ). همچنین، بین پاسخ مقادیر ویسکوزیته خون، هماتوکریت، هموگلوبین، فراهمی اکسیژن بافتی، تجمع پذیری و انعطاف پذیری گلبول های قرمز، شاخص Tk ، لاکتات، فیبرینوژن و فشارخون سیستولی فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه در دو جلسه تفاوت معناداری وجود نداشت ( 0.05 < P )؛ اما تغییرات ویسکوزیته پلاسما در فعالیت پایین تنه و تعداد گلبول های قرمز در فعالیت بالاتنه تفاوت معناداری با جلسه دیگر داشتند ( 0.05 > P )؛ بنابراین، فعالیت تناوبی شدید به دلیل ریکاوری فعال تأثیر منفی بر متغیرهای همورئولوژیک ندارد. همچنین، فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه به طور مشابهی بر متغیرهای همورئولوژیک اثر می گذارند.
اثر پیش آماده سازی با یک نوع برنامه تمرین شناختی ورزشی بر بیان ژن های Ntrk2، نسبت Bcl2/Bax و عوارض ناشی از سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
143-160
حوزههای تخصصی:
یک رویکرد باارزش برای افزایش سطح سلامت و کاهش آسیب های مغزی، انجام دادن فعالیت ورزشی و فعالیت شناختی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه تمرین ورزشی شناختی بر عوامل و عوارض دخیل در سکته مغزی انجام شد. در این مطالعه، 30 سر رت نژاد ویستار (هشت هفته و با وزن 200 تا 250 گرم) به طور تصادفی به سه گروه تمرین شناختی ورزشی + ایسکمی، کنترل (سالم و بدون مداخله ورزشی) و ایسکمی تقسیم شدند. تمرین در گروه شناختی ورزشی شامل شنا در ماز آبی موریس به مدت سه هفته و در هر هفته، سه روز و در هر روز، چهار بار با فاصله 10 دقیقه بود. پس از آخرین جلسه تمرین، رت ها تحت ایسکمی گلوبال قرار گرفتند. بیان ژن های Ntrk2 و Bcl2/Bax بافت مغز با تکنیک Real-Time PCR سنجیده شد و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه وتحلیل شد. نتایج، افزایش معناداری را در میزان بیان ژن Ntrk2 در گروه تمرین شناختی ورزشی + ایسکمی نسبت به دو گروه کنترل و ایسکمی نشان داد ( 0.05 ≥ P ). همچنین، بیان ژن Bcl2/Bax در گروه کنترل نسبت به دو گروه تمرین شناختی ورزشی + ایسکمی و ایس کمی به طور معنا دار بی شت ر بود ( 0.05 ≥ P ). نمره اختلال نورولوژیک و اختلال حسی-حرکتی در گروه تمرین شناختی ورزشی + ایسکمی نسبت به دو گروه کنترل و ایسکمی کاهش معنا داری یافت ( 0.05 ≥ P ). به نظر می رسد پیش آ ماده سازی با تمرین شناختی ورزشی قادر به افزایش میزان بیان ژن های Ntrk2 و Bcl2/Bax و کاهش نمره اختلال نورولوژیک و اختلال حسی-حرکتی در فرایند ایسکمی است.
تاثیر مکمل یاری کوتاه مدت سلنیوم بر پراکسید هیدروژن (H2O2) و گلوتاتیون (GSH) سرم دانشجویان پسر غیرفعال به دنبال فعالیت حاد هوازی وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: فعالیت ورزشی حاد باعث تولید رادیکال های آزاد و آسیب به بافت های بدن می شود؛ با وجود این، استفاده از مکمل های آنتی اکسیدانی می تواند این تغییرات را تعدیل کند. از این رو هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر مکمل یاری کوتاه مدت سلنیوم بر پراکسید هیدروژن (H2O2) و گلوتاتیون (GSH) سرم دانشجویان پسر غیرفعال به دنبال فعالیت حاد هوازی وامانده ساز بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح متقاطع می باشد که در سال 1397 در آزمایشگاه دانشگاه بیرجند انجام شد. ده دانشجوی پسر غیرفعال سالم با میانگین سنی 0/84±18.6 سال و شاخص توده بدنی 3.61±38.21 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. این گروه 10 نفره به طور متقاطع در چهار مرحله مداخله به عنوان گروه های کنترل، فعالیت، مکمل، و فعالیت+ مکمل؛ شرکت نمودند. پروتکل تمرینی هوازی اجرا شده، آزمون استاندارد بروس بود. آزمودنی ها پس از اجرای آزمون بروس، به مدت 14 روز مکمل سلنیوم (200 میکروگرم/روز) را به صورت کپسول دریافت نمودند و در انتهای این دوره، مجددا آزمون مزبور به اجرا درآمد. نمونه های خونی بلافاصله پس از مداخله از ورید بازویی گرفته و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نرمال بودن توزیع داده ها با آزمون شاپیروویلک، اختلاف درون گروهی با استفاده از آزمون آنالیز واریانس اندازه های تکراری نوع یک و اختلاف بین گروهی با آزمون t همبسته در سطح معنی داری 0/05>p مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: به دنبال تمرین حاد هوازی وامانده ساز، سطوح سرمی H2O2به طور معنی داری (0.01=p ) افزایش یافت، در حالی که پس از 14 روز مکمل یاری سلنیوم، سطوح این شاخص به طور معنی داری (0.001=p ) کاهش پیدا کرد. از طرف دیگر؛ سطوح سرمی GSH به دنبال تمرین حاد هوازی و مکمل یاری سلنیوم، تغییر معنی داری نکرد (0.27=p ).
بحث و نتیجه گیری: تمرین حاد هوازی وامانده ساز استرس اکسیداتیو نسبی ایجاد کرد، اما مصرف کوتاه مدت مکمل سلنیوم توانست این وضعیت را تعدیل نماید.
تأثیر دو شیوه تمرین تناوبی با شدت زیاد بر بیان ژن پروتئین غیرجفت کننده یک در بافت چربی سفید زیرپوستی موش های صحرایی نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
17 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه تأثیر دو شیوه تمرین «تناوبی با شدت زیاد» (HIIT) بر بیان ژن «پروتئین غیرجفت کننده یک» (UCP-1) در بافت چربی سفید زیرپوستی موش های صحرایی بود. 24 موش صحرایی به سه گروه «کنترل» (هشت سر)، «تمرین تناوبی با حجم متوسط» (هشت سر) و «تمرین تناوبی با حجم زیاد» (هشت سر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های تمرینی به مدت هشت هفته (پنج جلسه در هفته) در دو شیوه تمرین تناوبی شدید در دو حجم متفاوت (متوسط و زیاد) روی نوارگردان قرار گرفتند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، آزمودنی ها بی هوش شدند و بافت چربی زیرپوستی آن ها (منطقه ران) برداشته شد. برای اندازه گیری بیان ژنِ UCP-1 از روش Real Time–PCR با نمایان سازی سایبرگرین استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با سطح معناداری کمتر از 05/0 استفاده شد. میزان بیان ژن UCP-1 در گروه «تناوبی شدید با حجم زیاد» در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری داشت ( (P = 0.04 .؛ اما مقدار بیان این ژن در گروه «تناوبی شدید با حجم متوسط» در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری نداشت ( (P = 0.52 . نتایج بیانگر این است که برای دستیابی به گرمازایی غیرلرزشی در بافت چربی سفید، افزایش زیاد حجم تمرین در «تمرینات تناوبی با شدت زیاد» اهمیت زیادی دارد.
بررسی تأثیر هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی بر سطوح پنتراکسین 3 و پروتئین واکنشگر C در بیماران کرونری دیابتی و غیر دیابتی متعاقب مداخلات ریوسکولاریزاسیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
163 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثرهای ورزش هوازی بر پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر- C در بیماران عروق کرونر دیابتی و غیردیابتی، بعد از مداخلات ریوسکولاریزاسیون بود. در این مطالعه، تعداد 59 بیمار عروق کرونری شرکت کردند و در دو گروه مداخله (تعداد = 29 نفر، سن 75/6 ± 65/58 سال، وزن 25/11 ± 58/76 کیلوگرم، دیابتی/ غیردیابتی: 14/15) و کنترل (تعداد = 30 نفر، سن 21/7 ± 33/58 سال، وزن 79/14 ± 13/76 کیلوگرم، دیابتی/ غیردیابتی: 15/15) جای گرفتند. گروه مداخله در هشت هفته، هر هفته سه تا چهار جلسه، هر جلسه 60 دقیقه و فعالیت ورزشی هوازی با شدت مطلق 70 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت کردند. نمونه های خونی قبل و بعد از هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی جمع آوری شدند و سطوح پلاسمایی پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر C اندازه گیری شد. مقایسه پیش آزمون ها با آزمون تحلیل واریانس انجام شد و درصورت وجود اختلاف معنادار، پس آزمون ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس با کنترل مقادیر پیش آزمون مقایسه شدند. سطح معناداری 0.05 P ≤ بود. نتایج نشان داد که پس از هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی، سطوح پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر C در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، کاهش معناداری یافت ( P ≤ 0.01 ). سطوح پلاسمایی پنتراکسین سه در بیماران غیردیابتی به صورت معناداری کمتر از بیماران دیابتی بود ( P ≤ 0.05 )؛ اما بین مقادیر پلاسمایی پروتئین واکنشگر C بیماران دیابتی و غیردیابتی، تفاوت معناداری مشاهده نشد ( P > 0.05 ). علاوه براین، در بیماران قلبی- عروقی، فعالیت ورزشی هوازی باعث کاهش سطوح بیومارکر التهابی پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر C می شود. همچنین، اثربخشی فعالیت ورزشی هوازی در بیماران غیردیابتی بیشتر از بیماران دیابتی است.
مقایسه دو شیوه تمرینی منتخب روی برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بازیکنان نوجوان تنیس روی میز باشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شناسایی موثرترین شیوه های تمرینی برای توسعه قابلیت های جسمانی و عملکردی ورزشکاران از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف تحقیق حاضر مقایسه دو شیوه تمرینی منتخب روی برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بازیکنان تنیس روی میز باشگاهی بود.مواد و روش ها: تعداد 16 بازیکن نوجوان پسر در گروه های تمرین ترکیبی (تعداد 10 نفر با شاخص توده بدنی 65.3±19.1 کیلوگرم برمترمربع) و تمرین سنتی (تعداد 8 نفر با شاخص توده بدنی 21.1±19.1 کیلوگرم بر مترمربع) که حداقل دو سال تجربه شرکت در مسابقات استانی داشتند، به شکل در دسترس انتخاب شدند. در تمرینات سنتی تاکید روی تمرین های مهارتی و در ترکیبی منتخب تمرکز روی تمرینات قدرتی- هوازی بود که به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. برخی متغیرهای موثر در اجرای آزمودنی ها شامل توان بی هوازی، توان هوازی، سرعت و عملکرد مهارتی در پیش و پس آزمون در شرایط نسبتاً یکسان اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 0/05>P تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیرهای سرعت (ترکیبی=11.9- ؛ سنتی=0.5%)، چابکی (ترکیبی=8.9-% ؛ سنتی= بدون تغییر)، اوج توان بی هوازی (ترکیبی=14.5؛ سنتی=17.3-%)، میانگین توان بی هوازی (ترکیبی=5.9 ؛ سنتی=23.4-%)، ظرفیت هوازی (ترکیبی=5.9 ؛ سنتی=0.55-%)، قدرت مچ دستی (ترکیبی=25.9؛ سنتی=4%) بهبودی معناداری در گروه ترکیبی نسبت به سنتی مشاهده شد (0/05>P). از سوی دیگر، در مهارت های تاپ اسپین فورهند (ترکیبی=46.5 ؛ سنتی=74.7%) و تاپ اسپین بک هند (ترکیبی=51.2 ؛ سنتی=83.2%) آزمودنی های گروه سنتی پیشرفت معناداری نسبت به گروه تمرین ترکیبی نشان دادند (0/05>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که اجرای تمرینات سنتی احتمالاً تغییرات قابل توجهی روی قابلیت های فیزیولوژیکی بازیکنان ایجاد نکرد و حتی بازیکنان تنیس روی میز ممکن است در مسابقات متوالی کاهش در عملکرد را تجربه نمایند.
تأثیر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر بیان ژن های PGC1α و VEGF در بافت قلبی موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
111 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دو شیوه تمرینی تناوبی شدید و استقامتی تداومی با شدت متوسط بر بیان ژن PGC1α و VEGF ، در بافت قلبی موش های نر ویستار بود. در این مطالعه تجربی، 24 سر رت نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل پایه (تعداد = شش)، گروه کنترل هشت هفته بدون تمرین (تعداد = شش)، گروه تمرین تناوبی شدید (تعداد = شش) و گروه تمرین استقامتی تداومی (تعداد = شش) تقسیم شدند. پروتکل های تمرینی پس از دو هفته آشناسازی، به مدت هشت هفته و هر هفته پنج جلسه اجرا شدند. پروتکل تمرین استقامتی تداومی با شدت 15 تا 30 متر در دقیقه و به مدت 15 تا 60 دقیقه و پروتکل تمرین تناوبی شدید با شدت 28 تا 55 متر در دقیقه و زمان کلی 15 تا 23 دقیقه، مطابق اصل اضافه بار اجرا شدند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، رت ها بافت برداری شدند و میزان بیان متغیرها به روش RT-PCR سنجیده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل وار یانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی، در سطح معناداری 05/0 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که انجام هر دو نوع تمرین به مدت هشت هفته موجب افزایش معنادار بیان ژن PGC1α ( 0.001 = P ) در عضله قلبی موش های نر ویستار می شوند؛ اما باوجود افزایش بیان ژن VEGF به دنبال هر دو نوع تمرین، تفاوت معناداری بین گروه های تمرینی و کنترل مشاهده نمی شود ( 0.066 = P ). به نظر می رسد که هر دو تمرین استقامتی تداومی و تناوبی شدید باعث تسهیل و فعال شدن آبشار سیگنالی بالادستی فرایند آنژیوژنز ( PGC1α ) در عضله قلب رت ها می شوند؛ اما میزان VEGF که عامل اصلی و نهایی این سازگاری است، افزایش معناداری نمی یابد.
تغییرات تحریک پذیری قشری – نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی در حین و پس از انقباضات زیربیشینه وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
33 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تغییرات تحریک پذیری قشری – نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی عضله دوسربازویی در پاسخ به خستگی زیربیشینه بود. تعداد هشت آزمودنی مرد فعال به صورت داوطلبانه و در سه جلسه مجزا در این پژوهش شرکت کردند. پس از اندازه گیری یک تکرار بیشینه در جلسه اول، در جلسات دوم و سوم پتانسل برانگیخته حرکتی ( MEP ) و پتانسیل برانگیخته گردنی – بصل النخاعی ( CMEP )، قبل از خستگی، بلافاصله پس از اتمام هر ست پروتکل خستگی و در فاصله زمانی پنج و 10 دقیقه پس از اتمام پروتکل خستگی، با استفاده از تحریک مغناطیسی قشر حرکتی مغز و مسیرهای نخاعی اندازه گیری شدند. در این پژوهش، از سه ست سه دقیقه ای حرکت فلکشن و اکستنشن آرنج با 25 درصد یک تکرار بیشینه و فاصله یک دقیقه بین ست ها، به عنوان پروتکل خستگی استفاده شد. نتایج پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری نشان داد که MEP پس از پایان ست دوم ( P ₌ 0.006 ) و سوم ( P ₌ 0.001 ) و همچنین، پنج دقیقه پس از اتمام پروتکل خستگی ( P ₌ 0.000 ) به صورت معناداری کاهش یافته بود. همچنین، CMEP بلافاصله پس از ست اول ( P ₌ 0.014 )، ست دوم ( P ₌ 0.008 )، و ست سوم ( P ₌ 0.010 ) پروتکل خستگی به صورت معناداری کاهش یافت. به نظر می رسد که در خستگی زیربیشینه، کاهش تحریک پذیری قشری- نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی، هردو در کاهش عملکرد تأثیرگذارند. همچنین، این انقباضات به زمان بیشتری برای ریکاوری سیستم عصبی پس از خستگی نیاز دارند.
اعمال سرمای موضعی به عنوان یک تکنیک جدید کاهش جریان خون: بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی با اعمال سرمای موضعی بر ضخامت، قدرت و فعال سازی عضلات اکستنسور ران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
165 - 184
حوزههای تخصصی:
فواید بالقوه اعمال سرمای موضعی درطول تمرین شامل کاهش جریان خون، به تأخیرانداختن خستگی و اثرهای ضددرد هستند. هدف این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته اعمال سرمای موضعی درطول تمرینات مقاومتی بر قدرت عضلانی، هایپرتروفی و فعال سازی عضلات اکستنسورزانو بود. در این مطالعه تجربی، دوازده مرد و زن فعال (با میانگین سنی 5/3 ± 1/24 سال، وزن 8/18 ± 3/69 کیلوگرم و قد 7/12 ± 2/175سانتی متر) به طور مساوی به دو گروه تمرین مقاومتی ( RT ) و تمرین مقاومتی- سرمای موضعی ( RT-Cold ) تقسیم شدند. هر دو گروه، هشت هفته تمرین مقاومتی پیش رونده (دو حرکت پرس پا و جلو پا، چهار ست، 12-6 تکرار، 85-70 درصد یک تکرار بیشینه، سه جلسه در هفته) انجام دادند. از یک دستگاه کرایوکاف با دمای مختلف (25 درجه برای RT و 10 درجه برای RT-Cold ) برای اعمال سرما روی ران آزمودنی ها به مدت 25 دقیقه قبل و درطی تمرین استفاده شد. قدرت دینامیک ( 1RM )، سطح مقطع عضلات اکستنسورران ( CSA ) و میزان فعال سازی این عضلات ( RMS نرمالیزه شده الکترومیوگرافی) در شروع پژوهش و پس از هشت هفته اندازه گیری شدند. تفاوت بین دو گروه با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری P 0.05 تجزیه وتحلیل شد. افزایش قدرت دینامیک ( 1RM ) تفاوت معنا داری بین دو گروه RT و RT-Cold ندارد. درمورد فعال سازی عضلانی، هیچ تفاوت معنا داری بین میانگین RMS عضلات اکستنسورران بین دو گروه وجود ندارد. اندازه گیری التراسوند نشان داد که میزان CSA عضو سرمادیده گروه RT-Cold به طور معنا داری بیش از گروه RT است. این نتایج نشان می دهد که سردکردن موضعی عضلات باعث افزایش هایپرتروفی ناشی از تمرین مقاومتی می شود؛ درحالی که این تکنیک بر قدرت و فعال سازی عضلات بی تأثیر است.
تأثیر تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن های miR-1 و miR133-a در رت های مبتلا به آنفارکتوس میوکارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۷
87 - 98
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی اثر شش هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن های miR-1 و miR-133a در رت های ویستار نر مبتلا به آنفارکتوس میوکارد انجام شد. دوازده سر رت نر نژاد ویستار 10 هفته ای با وزن 250 تا 300 گرم و مبتلا به انفارکتوس میوکارد در دو گروه تجربی (60 دقیقه دویدن تناوبی روی تردمیل با هر تناوب شامل چهار دقیقه دویدن در شدتی معادل 90-85 درصد VO2max و دو دقیقه بازیافت فعال با شدت دویدن معادل 60-50 درصد VO2max برای چهار روز در هفته و به مدت شش هفته) و گروه کنترل (بدون مداخله تمرینی) قرار گرفتند. بیان ژن های ذکرشده بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس نسخه 18 به روش آماری تی مستقل تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مقادیر miR-1 در گروه HIIT ( mg/ml 33/4) به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل ( mg/ml 541/3) ( 0.012 = P ) بود. همچنین، مقادیر miR-133a نیز در گروه HIIT ( mg/ml 876/4) بیشتر از گروه کنترل بود ( mg/ml 01/1) ( 0.001 ≥ P ). به طورکلی، شش هفته تمرین تناوبی با شدت 90-85 درصد VO2max ، به افزایش بیان ژن های miR-1 و miR-133a در رت های مبتلا به انفاکتوس میوکارد منجر می شود .
پاسخ فاکتورهای فیبرینولیتیک به پروتکل های مختلف فعالیت مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۷
139 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پاسخ فاکتورهای فیبرینولیتیک به پروتکل های مختلف فعالیت مقاومتی بود. با این هدف، 10 مرد سالم (سن 2/2 ± 7/24 سال، قد 7 ± 177 سانتی متر و وزن 7 ± 3/77 کیلوگرم) و آشنا به تمرین با وزنه، در چهار جلسه جداگانه به فاصله یک هفته در این پژوهش شرکت کردند. پس از تعیین حداکثر قدرت در جلسه اول، آزمودنی ها در سه جلسه به صورت تصادفی سه فعالیت قدرتی- استقامتی (سه ست، 15 تکراری با 55% یک تکرار بیشینه و یک دقیقه استراحت)، هایپرتروفی (سه ست، 10 تکراری با 70% یک تکرار بیشینه و دو دقیقه استراحت) و قدرتی را (سه ست چهار تا پنج تکراری با 85 درصد یک تکرار بیشینه و سه دقیقه استراحت) اجرا کردند. نمونه های خونی برای اندازه گیری فعال کننده پلاسمینوژن بافتی ( t-PA ) و مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن ( PAI-1 ) قبل و بلافاصله بعد از فعالیت گرفته شدند. نتایج نشان داد که پروتکل های فعالیت مقاومتی باعث افزایش معنادار سط وح t-PA شد ( P=0.007 )؛ اما در سطوح PAI-1 تغییری ایجاد نکرد ( P=0.529 ). مقایسه پاسخ های متغیرهای فیبرینولیتیک به سه جلسه فعالیت نشان داد که افزایش سطوح t-PA به دنبال پروتکل قدرتی – استقامتی نسبت به دو پروتکل دیگر بیشتر بود. براساس یافته ها، فعالیت مقاومتی موجب افزایش فعالیت سیستم فیبرینولیزیز و کاهش تشکیل ترومبوز می شود و این اثرها در پروتکل فعالیت استقامتی – قدرتی بیشتر است.
تأثیر 6 هفته پیش آماده سازی ورزش مقاومتی بر پویایی میتوکندریایی در بافت قلب رت های دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: کاردیومیوپاتی دیابتی به تغییرات قلب در نتیجه اختلال هوموستاز گلوکز اشاره دارد که منجر به اختلال عملکرد بطن می شود و با نقص عملکرد میتوکندریایی همراه است. از آنجایی که فعالیت ورزشی به عنوان محافظت کننده قلب شناخته می شود، هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر 6 هفته پیش آماده سازی ورزش مقاومتی بر فرایندهای همجوشی و شکافت میتوکندریایی در بافت قلب رت های دیابتی نوع 2 بود.
روش شناسی: 18 سر رت نر ویستار به روش تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند: گروه دیابت (تعداد = 6)، گروه دیابت + ورزش (تعداد = 6) و گروه کنترل (تعداد = 6)؛ گروه ورزش به مدت 6 هفته و 5 جلسه در هفته تمرین مقاومتی (حمل وزنه با 40 الی 160 درصد وزن بدن روی نردبان) را اجرا کردند. برای القای دیابت نوع 2، رژیم غذایی پرچرب همزمان با شروع برنامه تمرینی اعمال گردید و تا انتهای مطالعه ادامه یافت و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، تزریق STZ به صورت داخل صفاقی با دوز 25 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن صورت پذیرفت. 7 روز بعد از تزریق STZ کلیه رت ها تشریح شدند و بافت بطن چپ قلب آنها استخراج شد. برای اندازه گیری میزان بیان mRNA ژن های MFN-2، OPA-1 و Drp-1 از روش Real time – PCR استفاده شد. همچنین، تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه در سطح معنی داری 0.05≥ p انجام شد.
یافته ها: کاهش میزان بیان ژن های MFN-2 و OPA-1 و افزایش میزان بیانmRNA ژن Drp-1 در حیوانات گروه دیابت در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (0.001≥ p ). همچنین، رت های دیابتی تمرین کرده در مقایسه با گروه دیابت میزان بیان ژن های MFN-2 و OPA-1 بالاتر (0.001≥ p ) و میزان بیانmRNA ژن Drp-1 پایین تری (0.01≥ p ) را نشان دادند.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که 6 هفته پیش آماده سازی تمرین مقاومتی با تنظیم مثبت پروتئین های درگیر در همجوشی میتوکندریایی و تنظیم منفی شکافت میتوکندریایی افزایش یافته در بافت قلب می تواند خطر ابتلا به کاردیومیوپاتی دیابتی را کاهش دهد.
مقایسه پاسخ برخی هورمون های متابولیکی به تمرین مقاومتی با شدت های مختلف با محدودیت و بدون محدودیت جریان خون در دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۷
185 - 202
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه پاسخ برخی هورمون های متابولیکی به تمرین مقاومتی با شدت های مختلف با محدودیت و بدون محدودیت جریان خون در دختران فعال بود. در این پژوهش که با روش نیمه تجربی و طرح متقاطع انجام شد، 11 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان با میانگین سنی 19 سال در سه وضعیت تمرین مقاومتی کم شدت با محدودیت و بدون محدودیت جریان خون و تمرین مقاومتی با شدت بالا بدون محدودیت جریان خون با فواصل یک هفته ای قرار گرفتند. جلسه های تمرین شامل حرکات فلکشن، اکستنشن بازو و زانو در سه نوبت با 15 تکرار بود. در گروه با محدودیت جریان خون، ناحیه پروکسیمال اندام موردنظر با تورنیکت (فشار 120-100 میلی متر جیوه) هنگام تمرین بسته می شد. نمونه خونی، قبل و بلافاصله بعد از تمرین حاد با هدف تعیین غلظت هورمون رشد، عامل رشد شبه انسولینی، تستوسترون، کورتیزول و لاکتات گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری تکراری در سطح معناداری P≤ 0.05استفاده شد. برمبنای یافته ها، هورمون رشد و لاکتات در هر سه وضعیت تمرینی افزایش معناداری نسبت به پیش آزمون نشان دادند (P<0.001)؛ اما تفاوت معناداری در مقادیر تستوسترون (P=0.307) و عامل رشد شبه انسولینی (P=0.831) مشاهده نشد. همچنین، هورمون کورتیزول در هر سه وضعیت تمرینی کاهش معناداری نسبت به پیش آزمون داشت (P<0.001). به نظر می رسد که تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون با شدت کم، به اندازه تمرین مقاومتی با شدت زیاد و بدون محدودیت جریان خون، بر پاسخ های هورمون رشد و فاکتورهایی مانند لاکتات (که می تواند باعث افزایش قدرت و هایپرتروفی شود) تأثیر داشته باشد.
تاثیر 8 هفته تمرین ترکیبی بر برخی فاکتورهای اندوتلیال عروق و متابولیسم گلوکز در زنان یائسه دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تحقیقات بسیار اندکی در زمینه تأثیر ورزش بر مسیرهای احتمالی موثر در بهبود فشارخون در بیماران دیابتی انجام شده است، بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین ترکیبی بر اندوتلین-1، نیتریک اکساید، متابولیسم گلوکز و فشارخون زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 بود.مواد و روش ها: 28 نفر زن یائسه دیابتی به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی (15 نفر) با توده بدن 3±31.7 کیلوگرم بر مترمربع و قندخون ناشتا 13±177 میلی گرم بر دسی لیتر و گروه کنترل (13 نفر) با توده بدن 3±29.8 کیلوگرم بر مترمربع و قندخون ناشتا 10±161 میلی گرم بر دسی لیتر تقسیم شدند. تمرینات شامل 3 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه تمرین هوازی با شدت 70-60 درصد حداکثر ضربان قلب و تمرین مقاومتی با شدتی معادل 60 درصد یک تکرار بیشینه، به مدت 8 هفته برنامه ریزی شد. نمونه های خون قبل و پس از دوره تمرین در حالت ناشتا جهت اندازه گیری متغیرها گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی وابسته و آنالیز کوواریانس در سطح معنی داری 0.05>P آنالیز شدند.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد تغییر معنی داری در انسولین، مقاومت به انسولین، فشارخون دیاستول، حداکثر اکسیژن مصرفی و اندوتلین-1 در گروه تمرین ترکیبی مشاهده نشد. سطوح قند خون و فشار خون سیستول در گروه تمرین به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (0.05>P). علاوه بر این، نتایج نشان داد نیتریک اکساید در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین، تفاوت بین گروهی معنی داری برای متغیرهای سطوح قند خون، فشار خون سیستول، اندوتلین-1 و نیتریک اکساید مشاهده شد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: نظر می رسد تمرینات ترکیبی می تواند با اثرگذاری بر عوامل موثر بر کمپلیانس عروقی همچون اندوتلین-1و نیتریک اکساید و متابولیسم گلوکز باعث کاهش فشارخون در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 شود.
بررسی اثر تمرین هوازی بر سطوح هورمون آدیپونکتین، نیمرخ لیپیدی و hs-CRP پلاسمایی در زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۷
63 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر نیمرخ لیپیدی، هموگلوبین گلیکوزیله، گلوکز خون ناشتا، hs-CRP ، مقاومت به انسولین و هورمون پپتیدی آدیپونکتین در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود . 22 زن غیرفعال و چاق مبتلا به دیابت (سن 2/3 ± 9/45 سال، شاخص توده بدنی 67/0 ± 7/30 کیلوگرم/متر مربع، سابقه بیماری 9/2 ± 4/5 سال و گلوکز خون 05/15 ± 7/152 میلی گرم/ دسی لیتر) انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (11 نفر) و کنترل (11 نفر) تقسیم گردیدند. گروه آزمایش به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته، جلسه ای 60 دقیقه) تمرین هوازی را با شدت 60 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه به صورت دویدن در بخش اصلی تمرین اجرا کردند. دو روز قبل و بعد از دوره تمرینی نمونه گیری خونی انجام شد. HbA1c به روش الکتروکمی لومینسانس، آدیپونکتین و انسولین سرم، hs-CRP با روش الایزا، گلوکز، HDL-C و TG ، LDL-C با روش مستقیم و همچنین، کلسترول تام با روش آنزیمی اندازه گیری شدند. نتایج پژوهش با استفاده از آزمون تی همبسته و آزمون تی مستقل نشان داد که پس از مداخله، سطوح گلوکز خون ناشتا، انسولین، مقاومت به انسولین، HbA1c ، hs-CRP ، کلسترول، تری گلیسرید، LDL-C ، وزن، BMI و درصد چربی بدن، کاهش یافتند و هورمون آدیپونکتین افزایش معناداری در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل داشت. ارتباط معکوس و معنادار سطوح سرمی آدیپونکتین با گلوکز، کلسترول تام، تری گلیسرید، وزن بدن و درصد چربی بدن مشاهده شد. طبق یافته های پژوهش حاضر کاهش در چربی احشایی و سطوح لیپیدی ناشی از تمرین هوازی، احتمالاً بر عملکرد آدیپونکتین و کاهش مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی اثرگذار است.
مقایسه تأثیر ایسکمی پیش آماده سازی قبل و هنگام تمرین تناوبی بر برخی فاکتورهای عملکردی و همودینامیکی دختران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
97 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر ایسکمی پیش آماده سازی ( IPC ) قبل و هنگام تمرین بر برخی فاکتورهای عملکردی بود. تعداد 30 ورزشکار دختر داوطلبانه انتخاب شدند. ابتدا، آزمون فزاینده از آزمودنی ها گرفته شد و براساس برون ده توان حداکثری به سه گروه نورموکسی ( 10 NOR = )، کاهش خون موضعی قبل تمرین ( 10 BHIT = ) و کاهش خون موضعی هنگام تمرین ( 10 DHIT = ) تقسیم شدند. تمرین تناوبی و IPC برای هر دو گروه کاهش خون موضعی قبل تمرین و کاهش خون موضعی هنگام تمرین، به مدت هفت هفته انجام شد. جمع آوری نمونه خون، آزمون عملکردی و قدرت عضلات پا، در هفته های پایه و هشتم اندازه گیری شدند. برای مقایسه تفاوت آماری مقادیر پایه و هشتم از تی همبسته و برای تعیین تغییرات متغیرهای بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر تمرین در متغیرهای Pmax ، VO2max ، زمان رسیدن به واماندگی و قدرت عضلات پاها، در گروه های Nor و BHIT بهبود یافته است. مقایسه آزمون بنفرونی در متغیرهای VO2max ، Pmax ، قدرت عضلانی پا، لاکتات و کراتین کیناز در سه گروه در پس آزمون، بهبود معناداری در گروه BHIT نسبت به دو گروه Nor و DHIT به غیراز کراتین کیناز دارد. به نظر می رسد که هفت هفته تمرین IPC قبل از ورزش، برای بهبود توانایی جسمانی و فیزیولوژیک مفید است؛ اما احتمالاً IPC هنگام ورزش موجب بهبود توانایی فیزیوژیک نمی شود.
تأثیر تمرین تناوبی هوازی با شدت بالا بر آنژیوژنز بافت چربی در موش های صحرایی تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
143 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا بر مورفولوژی و آنژیوژنز بافت چربی احشایی، در موش های صحرایی تغذیه شده با غذای پرچرب بود . تعداد 20 سر رت نر از نژاد ویستار با دامنه سنی چهار تا شش هفته و میانگین وزنی 73/3 ± 2/176 گرم، براساس همگن سازی وزنی ابتدا به دو گروه تغذیه با غذای نرمال و غذای پرچرب (10 سر در هر گروه) تقسیم شدند. پس از 10 هفته، دوباره هریک ازگروه ها به دو گروه مجزا (کنترل و تمرین) تقسیم شدند (پنج سر در هر گروه). گروه های تمرینی برای 10 هفته (پنج روز در هفته) تمرین تناوبی هوازی با شدت بالا را روی نوار گردان انجام دادند. حجم سلول چربی با روش استریولوژی و همچنین، چگالی مویرگی بافت چربی با روش ایمنوفلورسانس ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که رژیم غذایی پرچرب منجر به افزایش معنادار وزن بدن ( P < 0.001 )، وزن بافت چربی( P < 0.001 )، متوسط حجم سلول های چربی ( P < 0.001 )، گلوکز پلاسمایی ( P < 0.001 ) و کاهش چگالی مویرگی ( P < 0.001 ) نسبت به رژیم غذایی نرمال می شود. همچنین، تمرین تناوبی با شدت بالا موجب کاهش معنا دار وزن بدن ( P < 0.001 )، وزن بافت چربی ( P < 0.001 )، حجم متوسط سلول های چربی ( P < 0.001 )، گلوکز پلاسما ( P = 0.01 )، انسولین ( P = 0.003 ) و شاخص مقاومت انسولینی ( P = 0.002 ) نسبت به رژیم غذایی به تنهایی می شود. به علاوه، آنژیوژنز بافت چربی در گروه تمرین + غذای پرچرب در مقایسه با گروه غذای پرچرب، به طور معنا داری بیش ت ر است ( P < 0.001 ). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین تناوبی با شدت بالا موجب کاهش وزن بدن و وزن بافت چربی، ازطریق افزایش آنژیوژنز و کاهش حجم سلول های چربی می شود که با بهبود هومئوستاز گلوکز همراه است.
اثر حفاظتی تمرین ورزشی تداومی و تناوبی بر کورتیکوسترون، وزن گیری و ناامیدی رفتاری در رت ها به دنبال یک دوره استرس مزمن غیرقابل پیش بینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
75 - 86
حوزههای تخصصی:
افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی است. احتمالاً انجام یک دوره تمرین ورزشی قبل از مقابله با شرایط استرس زا می تواند در کاهش علائم فیزیولوژیک و عملکردی افسردگی مؤثر باشد. با توجه به انواع روش های تمرین ورزشی، هدف این پژوهش بررسی اثر حفاظتی دو نوع تمرین تداومی و تناوبی شدید بر کورتیکوسترون، وزن گیری و ناامیدی رفتاری در رت ها به دنبال یک دوره استرس مزمن غیرقابل پیش بینی بود. تعداد 30 سر موش نر ویستار (نُه هفته، وزن20 ± 200 گرم) به سه گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و بی تمرین تقسیم شدند. تمرین به صورت پیشرونده شامل دویدن روی نوارگردان بود که پنج روز در هفته و به مدت شش هفته به صورت فزاینده اجرا شد. تمرین تناوبی شامل دو تا شش وهله دودقیقه ای با سرعت 38 تا 42 متر بر دقیقه و تمرین تداومی نیز 22 تا 42 دقیقه با سرعت 23 تا 27 متر بر دقیقه بود. بعد از دوره تمرین، موش ها درمعرض سه هفته استرس قرار گرفتند. در پایان، آزمون شنای اجباری اجرا و میزان کورتیکوسترون پلاسما اندازه گیری شد. وزن موش ها نیز هر هفته اندازه گیری می شد. نتایج نشان داد که گروه تداومی نسبت به گروه بی تمرین به صورت معناداری کورتیکوسترون پایین تر و بی حرکتی کمتری در شنای اجباری دارند؛ بااین حال، موش های هر سه گروه به صورت معنا داری وزن گیری بسیار کمتری در دوره استرس نسبت به دوره تمرین دارند. درمجموع، تمرین تداومی اثر محافظتی قابل قبولی بر کورتیکوسترون ترشح شده و همچنین، بهبود ناامیدی دارد؛ بااین حال، هیچ یک از دو نوع تمرین بر بهبود وزن گیری موش ها مؤثر نیستند.