فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۰۶۱ تا ۸٬۰۸۰ مورد از کل ۱۰٬۴۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
استعدادیابی، فرایندی است که از طریق آن افرادی که بیشترین امید برای موفقیت آنها در آینده وجود دارد، شناسایی می شوند. هدف از تحقیق حاضر بررسی کاربرد یک رویکرد چندمتغیره در استعدادیابی بازیکنان نوجوان رشتة ورزشی فوتبال بود. جامعة تحقیق عبارت بود از کلیة فوتبالیست های 12 تا 16 سالة استان تهران. یک مجموعه آزمون با هدف اندازه گیری عوامل روانی، تکنیکی، فیزیولوژیکی و آنتروپومتریکی روی فوتبالیست های نوجوان در دو سطح نخبه (26 نفر) و زیرنخبه (35 نفر) به کار گرفته شد. آزمودنی ها در چهار گروه سنی زیر 16، 15، 14 و زیر 13 سال قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت های روانی از پرسشنامة اتاوا – 3 استفاده شد. همچنین مهارت های تکنیکی با آزمون های شش گانة پیشنهادی فدراسیون فوتبال انگلیس اندازه گیری شدند. آزمون های فیزیولوژیکی عبارت بودند از پرش ارتفاع، دراز و نشست، دو سرعت 10 متر، دو سرعت 40 متر و دو رفت و برگشت 280 متر، برای سنجش ویژگی های آنتروپومتریکی نیز از اندازه گیری های قد، وزن، شاخص تودة بدنی، طول ساق، طول ران، ضخامت زیر جلدی چهار ناحیة بدن و درصد چربی بدن استفاده شد. روش آماری مورد استفاده برای تحلیل یافته ها، تحلیل واریانس چندمتغیره بود. یافته ها نشان داد که از بین چهار دسته مقیاس های مورد ارزیابی، مقیاس های فیزیولوژیکی از لحاظ آماری توانایی بیشتری در تفکیک سطوح داشتند. نتایج پژوهش حاضر تفاوت معناداری بین بازیکنان نخبه و زیرنخبه در سه دسته ویژگی های فیزیولوژیکی، تکنیکی و روانی نشان داد. اما در ویژگی های آنتروپومتریکی تفاوت معناداری دیده نشد. ورزشکاران نخبه در آزمون های دراز و نشست، دو رفت و برگشت، دو سرعت 10متر و دو سرعت 40 متر (از آزمون های فیزیولوژیکی)، دویدن با توپ، چرخیدن، سرعت، دریبل و شوت زدن (از آزمون های تکنیکی)، هدف گذاری، آرمیدگی، مقابله با استرس، فعال سازی، تمرکز، بازیابی تمرکز و طرح مسابقه (از مهارت های روانی) تفاوت معناداری با بازیکنان زیرنخبه داشتند (05 /0 P<). این یافته ها نشان می دهد که در مدلهای استعدادیابی باید بیشتر بر مهارت های روانی تأکید شود. نتیجه اینکه، یک رویکرد چندمتغیره با در نظر گرفتن تفاوت های سنی می تواند به طور موفقیت آمیزی فوتبالیست های نخبه را از همنوعان زیرنخبة خود در سنین نوجوانی متمایز کند. پیشنهاد می شود در فرایند استعدادیابی در سنین زیر 13 و 14 سال، کمتر از ارزیابی های فیزیولوژیکی استفاده شده و تأکید بیشتری بر ویژگی های تکنیکی شود
نقش بارداری در مهارت کنترل پوسچر و تغییر وضعیت قامت ایستاده: مقایسه قبل و بعد از زایمان با افراد غیرباردار
حوزههای تخصصی:
سقوط در زنان باردار شایع است. کنترل پوسچر و جهت یابی مطلوب در جلوگیری از سقوط اهمیت زیادی دارد. هدف از این پژوهش، تحلیل عملکرد کنترل و جهت یابی پوسچر در دوران مختلف بارداری و پس از زایمان بود. آزمودنی ها شامل سه گروه 13 نفره زن با دامنه سنی 20 تا 28 سال به ترتیب زنان غیرباردار (I)، زنان در سه ماهه اول (II) و در ماه نهم بارداری (III) بودند. کنترل و تغییر وضعیت پوسچر آزمودنی ها با استفاده از دستگاه تعادل سنج BIODEX اندازه گیری شد. در گروه III پس از زایمان نیز اندازه گیری ها تکرار شد. تحلیل آماری با استفاده از روش MANOVA و Repeated Measure ANOVA 05/0 = α انجام گرفت. افراد غیرباردار (I) با کسب (17/8 ± 07/53 امتیاز بیشترین قابلیت جهت یابی پوسچر و زنان باردار 9 ماهه (III) با کسب 7/14 ± 8/31 امتیاز به طور معنی داری از کمترین قابلیت برخوردار بودند. در ماه نهم بارداری جهت یابی در سمت عقب، راست و چپ تفاوت معنی داری با بعد از زایمان نداشت. اما در دیگر جهت ها افت معنی داری دیده شد. بعد از زایمان امتیاز جهت یابی با 25 درصد افزایش همراه بود (001/0 = P). باتوجه به نتایج می توان گفت که تغییرات فیزیکی ناشی از بارداری با کاهش توانایی در تغییر سریع موقعیت پوسچر همراه است، اما مشخص نیست که این افت عملکرد به دلیل ضعف نیروی عضلانی است یا ناشی از اختلال عملکردی در گیرنده های حسی – عمقی. اگرچه پس از زایمان در مقایسه با قبل از زایمان، عملکرد جهت یابی بهتر بود، اما هنوز نسبت به افراد غیرباردار ضعیف تر بود. وجود برنامه توانبخشی در دوران بارداری و پس از زایمان برای بهبود عملکرد تعادلی، کنترل پوسچر توصیه می شود.
تاثیر یک جلسه ورزش هوازی وامانده ساز با دو شدت متفاوت بر مقدار MDA سرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر یک جلسه ورزش هوازی وامانده ساز با دو شدت متفاوت بر مقدار مالون دی آلدهید سرمی در مردان سیگاری بود. به همین منظور 12 مرد سیگاری (با میانگین های سن 31/1± 08/22 سال، درصد چربی 92/4±26/17 درصد و شاخص توده بدن 96/2±21/23 کیلوگرم برمترمربع) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در یک طرح متقاطع در سه حالت کنترل، ورزش هوازی وامانده ساز با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب و ورزش هوازی وامانده ساز با شدت 95-90 درصد حداکثر ضربان قلب، قرار گرفتند. نمونه های خونی، قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون جمع آوری شد. سطح مالون دی آلدهید با روش الایزا تعیین شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و t همبسته تحلیل شدند. پس از اصلاح نتایج نسبت به تغییرات حجم پلاسما، مشخص شد که مقدار MDA در دو گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بیشتر بود. همچنین در مقایسه بین دو گروه تجربی مشاهده شد که ورزش هوازی با شدت 95-90 درصد حداکثر ضربان قلب نسبت به ورزش هوازی با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب موجب افزایش بیشتری در MDA سرمی می شود. می توان گفت افراد سیگاری برای انجام فعالیت های بدنی، بهتر است از فعالیت هایی با شدت متوسط(75-70 درصد حداکثر ضربان قلب) استفاده کنند، زیرا تولید استرس اکسایشی در این فعالیت ها نسبت به فعالیت های با شدت بیشتر، کمتر است
اثر مصرف دوز متوسط و کم کافئین بر قدرت بیشینه، استقامت و توان عضلانی در پرورش اندام کاران مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات تأثیرات مثبت مصرف کافئین را بر عملکرد هوازی گزارش کرده اند، اما نتایج تأثیرات نیروزایی کافئین بر اجرای
بی هوازی و ورزش کوتاه مدت و شدید، متناقض و مبهم است. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مصرف مقادیر متوسط و کم کافئین بر قدرت بیشینه، استقامت و توان عضلانی در پرورش اندام کاران مرد بود. به این منظور 12 مرد پرورش اندام کار (با میانگین سن 5±83 /26 سال، قد 04 /4 ± 174 سانتی متر و وزن 8 /3 ± 41 /77 کیلوگرم) به طور داوطلبانه انتخاب شدند. طرح تحقیق متقاطع بود. آزمودنی ها به چهار گروه کنترل، دوز کم کافئین ( mg/kg5 /2)، دوز متوسط کافئین (5 mg/kg) و دارونما (پودر نشاسته
به صورت کپسول) تقسیم شدند. سپس، آزمون های یک تکرار بیشینه (1RM) را برای قدرت بیشینه، تکرار تا خستگی با 70 درصد 1RM را برای استقامت عضلانی و تعداد تکرارها در 15 ثانیه با 80 درصد 1RM را برای توان عضلانی در حرکت های پرس سینه و پرس پا انجام دادند. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t همبسته تحلیل شد. نتایج نشان داد مصرف دوز متوسط کافئین در مقایسه با دوز کم و دارونما موجب افزایش معنادار قدرت بیشینه، استقامت و توان می شود. در مجموع، می توان گفت افراد پرورش اندام کار برای بهبود قدرت بیشینه، استقامت و توان عضلانی، بهتر است یک ساعت قبل از ورزش، کافئین به مقدار متوسط استفاده کنند.
تحلیل استنادی مآخذ رساله های دکتری و پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران در سال های 1386 و 1387(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل استنادی مآخذ رساله های دکتری و پایان نامه های کارشناسی ارشد تربیت بدنی دانشگاه تهران در سال های 1386 و 1387 است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل استنادی، پایان نامه های مذکور بررسی شد. به این منظور، 12618 استناد مربوط به 145 پایان نامه کارشناسی ارشد و دکتری دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران که بین سال های 1386 و 1387 اتمام یافته اند، بررسی شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Excel استفاده شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که میزان استناد دانشجویان به نشریات لاتین بیشتر از دیگر منابع می باشد. همچنین استناد دانشجویان به منابع لاتین در سه دوره زمانی تعیین شده در این تحقیق به طور چشمگیری بیشتر از میزان استناد به منابع فارسی است و نیز تعداد استناد دانشجویان به منابع چاپی 26/94 درصد و منابع اینترنتی 74/5 درصد است. همچنین در میزان استناد به آثار علمی استادان راهنما و مشاور مشاهده می شود که به طور میانگین به ازای هر پایان نامه کارشناسی ارشد، 62/1 درصد استناد و برای پایان نامه های دکتری 1 درصد به تولیدات علمی استادان استناد شده است.
تأثیر ده هفته تمرین در آب بر قدرت و قابلیت حرکتی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چرا برخی دانش آموزان ورزش را دوست ندارند؟
حوزههای تخصصی:
تأثیر مصرف مکمل اسید چرب امگا- 3 به همراه فعالیت ورزشی هوازی بر غلظت آدیپونکتین و مقاومت به انسولین زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اسید چرب امگا-3 نوعی اسید چرب اشباع نشده است که با افزایش بیان آدیپونکتین در بافت چربی همراه است. هدف این تحقیق بررسی تاثیر مصرف اسید چرب امگا- 3 و فعالیت ورزشی هوازی برغلظت آدیپونکتین و مقاومت به انسولین زنان سالمند بود. روش شناسی: 37 زن سالمند 55-80 سال سالم به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تمرینات هوازی(12=n)، تمرینات هوازی به همراه مکمل اسید چرب امگا- 3 (13=n) و گروه کنترل (12=n) تقسیم شدند. فعالیت ورزشی هوازی از نوع ایروبیک موزون با شدت 40 درصد ضربان قلب بیشینه بود که به مدت ۸ هفته و ۳ جلسه در هفته انجام شد. مدت برنامه تمرین در هفته اول بیست دقیقه، در هفته دوم 35 دقیقه، هفته های سوم و چهارم 45 دقیقه و هفته های پنجم و ششم و هفتم و هشتم 60 دقیقه بود.گروه مکمل در طول دوره یک عدد کپسول 3 گرمی امگا-3 در روز دریافت کردند. انسولین و آدیپونکتین با روش ELISA وکیت تخصصی و شاخص مقاومت به انسولین با روش HOMA اندازه گیری شدند. تفاوت درون گروهی با روش t وابسته و تفاوت بین گروهی با تحلیل واریانس یک طرفه ارزیابی شد. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد وزن و BMI در هر دو گروه تمرین و تمرین به همراه مکمل کاهش یافت که این کاهش در گروه تمرین همراه با اسید چرب امگا-3 معنی دار بود. همچنین، آدیپونکتین در هر دو گروه تجربی افزایش معنی داری یافت (گروه تمرین هوازی 03/0p= و گروه تمرین و مکمل001/0 p=). با این حال، در بین گروه ها در پس آزمون تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مقاومت به انسولین در هیچ یک از گروهها و در بین گروه ها معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: به طور کلی ، به نظر می رسد انجام فعالیت ورزشی هوازی به همراه مصرف مکمل اسید چرب امگا -3 تاثیر سودمندی بر وضعیت آدیپونکتین و مقاومت به انسولین زنان سالمند داشته باشد.
تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر وزن، دریافت غذا و نسفاتین-1 پلاسمای رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: به منظور افزایش دانش و آگاهی از ارتباط بین فعالیت ورزشی، اشتها و چاقی، در پژوهش حاضر تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر تغییرات وزن، دریافت غذا و پپتید ضد اشتهای نسفاتین-1 در رتهای نر چاق، بررسی گردید. روش شناسی: 16 سر رت نر ویستار 2 ماهه، به مدت 8 هفته با غذای پرچرب تغذیه شدند تا به میانگین وزنی g30 ±319 رسیدند. سپس رتها به صورت تصادفی به دو گروه 8 تایی: گروه کنترل و گروه تمرین استقامتی (5 روز در هفته به مدت دوازده هفته، هر جلسه 60 دقیقه با سرعت25 تا 30 متر در دقیقه) دویدن روی تردمیل بدون شیب تقسیم شدند. از روش الایزا برای آنالیز آزمایشگاهی نسفاتین-1، انسولین و گلوکز و از آزمون آنالیز واریانس مکرر و تی مستقل برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که وزن گروه تمرین به طور معناداری نسبت به گروه کنترل پایین تر بود (001/0p=). دریافت غذای گروه تمرین، 4 هفته اول کاهش معناداری نشان داد (001/0p=)، اما در هفته های بعدی به گروه کنترل نزدیک شد. نسفاتین-1 پلاسما، در گروه تمرینی به طور معناداری بالاتر بود (001/0p=). گلوکز و انسولین گروه تمرین به طور معناداری پایین تر بود (001/0p=). نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق، تمرین استقامتی مانع از روند افزایش وزن در رت ها شد که شاید کاهش میزان غذای دریافتی، یکی از عوامل تأثیر گذار باشد. احتمالا افزایش پپتید ضد اشتهای نسفاتین-1 در این رابطه نقش بازی می کند که نیاز به تحقیق بیشتر و عمیق تر در این زمینه است.
بهداشت شناگران
حوزههای تخصصی:
اطلاع رسانی: حق تعیین سرنوشت و فعالیت های بدنی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
تأثیر شش هفته تمرینات کشتی و تمرینات آمادگی جسمانی دایره ای بر بیان ژن ABCA1 لنفوسیت کشتی گیران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماری عروق کرونر قلب از علل مهم مرگ و میر در جهان است. این بیماری با افزایش میزان لیپوپروتئین کم چگال (LDL) پلاسما رابطه مستقیم و با لیپوپروتئین پرچگال (HDL) رابطه معکوس دارد. ژن ABCA15 خارج کننده اصلی کلسترول و فسفولیپید از سلول به آپولیپوپروتئین عاری از لیپید است. تا کنون تحقیقات محدودی در جهان درباره نقش تمرین در بیان ژن ABCA1 انجام شده است. برای بررسی بیان ژن ABCA1 در لنفوسیت-های انسانی با اجرای پروتکل تمرینی، 16 کشتی گیر تمرین کرده خراسانی (سابقه تمرینی 1±4 سال، سن2±18 ، وزن 9/11±11/63کیلوگرم، قد 41/8±170سانتی متر) پس از فراخوان، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت شش هفته و هر هفته چهار جلسه در نوبت های صبح و عصر به تمرینات کشتی و تمرینات دایره ای آمادگی جسمانی پرداختند و گروه کنترل در این مدت بی تمرین بودند. 48 ساعت قبل از اولین جلسه تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه، در ساعت 8 صبح به صورت ناشتا از ورید بازویی تمامی آزمودنی ها به میزان 10 سی سی نمونه خونی گرفته شد. پس از جداسازی لنفوسیت ها به روش سانتریفیوژ، بیان ژن ABCA1 در لنفوسیت های آزمودنی ها، با استفاده از روش semi-quantitative-RT-PCR انجام شد. اطلاعات به وسیله آزمون t-student، با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد گروه تجربی، در مقایسه باگروه کنترل افزایش معنی داری در بیان ژن ABCA1 لنفوسیت داشت (001/0p≤ و 95/9t= ). تمرینات ورزشی بی هوازی مثل کشتی نیز می تواند مانند تمرینات هوازی با افزایش بیان ژن ABCA1 نقش مؤثری در پیش گیری از بیماری های قلب و عروق داشته باشد.
بیان MyoD و MSTN در پاسخ به تمرین مقاومتی در عضلات تند و کند انقباض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک وهله تمرین مقاومتی وامانده ساز بر مایوستاتین و MyoD، در عضلات اسکلتی موش های نر نژاد ویستار بود. 30 موش به سه گروه تقسیم شدند: کنترل ( 6 سر ) ، غیرورزیده ( 12سر) و ورزیده (12 سر). تمرین مقاومتی شامل بالابردن وزنه روی نردبان بود. 48 ساعت پس از اخرین جلسه تمرینی هر دوگروه غیرورزیده و ورزیده یک جلسه تمرین مقاومتی وامانده ساز را انجام دادند و 3 و 6 ساعت بعد قربانی شدند. بیان مایوستاتین وMyoD در نعلی و خم کننده دراز شست با تکنیک Real time – PCR اندازه گیری و داده ها با روش 2-??CT محاسبه شدند .تفاوت ها با t-test زوجی و مستقل تعیین شدند. بیان myoD ،3 و 6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در نعلی نسبت به گروه کنترل، در گروه ورزیده به ترتیب 54/1 برابر کاهش و 07/1 برابر افزایش و در گروه غیرورزیده 86/2 و 4 برابر کاهش یافت. بیان myoD ،3 و6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در خم کننده دراز شست نسبت به گروه کنترل، درگروه ورزیده به ترتیب 70 و 339 برابر و در گروه غیرورزیده 193 و 206 برابر افزایش یافت. در بررسی بیان مایوستاتین 6 و 3 ساعت پس از تمرین درنعلی ، در گروه ورزیده داده ای یافت نشد و در گروه غیرورزیده 3 ساعت پس از یک جلسه تمرین نسبت به گروه کنترل 854 برابرکاهش یافت و6 ساعت پس از یک جلسه تمرین داده ای یافت نشد. بیان مایوستاتین 3 و 6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در خم کننده دراز شست نسبت به گروه کنترل، در گروه ورزیده به ترتیب 87/15 و 39/1 برابر کاهش و در گروه غیرورزیده 59 و 151 برابر افزایش یافت. یافته ها، پاسخ های متفاوت مایوستاتین وMyoD را به یک جلسه تمرین وامانده ساز مقاومتی در عضلات تند وکند موش های ورزیده و غیرورزیده آشکار می سازد.
بررسی تغییرات شاخص های التهابی و آسیب عضلانی در موش های نر نژاد سوری بعد از هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل امگا 3(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وظایف مهم سیستم ایمنی، تولید اجزای محلول یا سلولی است که بدن را در برابر هرگونه التهابی حفاظت می کند. هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی اینترلوکین-17 (IL-17) ، پروتئین واکنشگر سی ( (CRP و کراتین فسفو کیناز(CPK) در موش های نر نژاد سوری بعد از هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل امگا 3 است. به این منظور 170سر موش نر از نژاد سوری با میانگین سنی 2 ماه و میانگین وزنی 1±35 گرم انتخاب شدند. در ابتدا 10 سر از موش ها به منظور تعیین مقادیر پیش آزمون متغیرها کشته شده و بقیة موش ها به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل (40 سر)، مکمل (40سر)، تمرین (40 سر) و مکمل – تمرین (40سر) تقسیم شدند. هر روز به مدت 8 هفته مقدار 2 /0 میلی لیتر(g/ 0.06 mlوزن بدن) روغن ماهی (امگا-3) که حاوی DHA وEPA بود، بوسیلة گاواژ به موش های دو گروه مکمل و مکمل - تمرین خورانده شد. برنامة تمرینی حیوانات به مدت 8 هفته و پنج جلسه در هفته روی تردمیل حیوانات انجام گرفت. در پایان هشت هفته، تفاوت معناداری در سطوح پلاسمایی متغیرهای IL-17، CRP و CPK در گروه های کنترل، مکمل، تمرین و تمرین – مکمل مشاهده شد (05 /0 p<) و مشخص شد مقدار IL-17 در گروه کنترل با دیگر گروه ها، گروه تمرینی با گروه مکمل و گروه مکمل با گروه مکمل- تمرین تفاوت معناداری دارند. در نهایت نتایج پژوهش نشان داد فعالیت ورزشی سطوح عوامل التهابی را افزایش می دهد، اما با مصرف مکمل امگا 3 ، میزان این عوامل التهابی تغییر پیدا می کند، هر چند تاثیر مصرف این مکمل بر این عوامل متفاوت بود.
اثر تمرینات هوازی و بی تمرینی متعاقب آن بر شاخص های عملکردی کلیه در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چاقی با اختلال در عملکرد کلیه همراه است، به طوری که اختلال های کلیوی در افراد چاق بیشتر از افراد معمولی است. عملکرد کلیوی با شاخص هایی مثل سیستاتین C، کراتینین و GFR قابل ارزیابی است. اثر تمرینات ورزشی بر عملکرد کلیه
به خوبی بررسی نشده است. هدف از این تحقیق بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی و 10 روز بی تمرینی بر عملکرد کلیه در دختران چاق بود. به این منظور 24 دختر چاق (سن 2±21 سال، 32BMI≥) به دو گروه تمرین هوازی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته چهار جلسه، هر جلسه 60 دقیقه و با شدت 75- 65 ضربان قلب بیشینه تمرین کردند. سپس 10 روز در حالت بی تمرینی به سر بردند. سیستاتین C، کراتینین و GFR در سرم اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد سیستاتین C در گروه تجربی کاهش (غیر معنی دار) داشت (739 /0 = p) . همچنین کراتینین و GFR نیز اندکی افزایش (غیر معنی دار) داشت ( به ترتیب 864 /0 = p و 759 /0 = p) . بی تمرینی نیز بر هیچ یک از متغیرها اثر نداشت (05 /0p>). نتایج تحقیق حاضر نشان داد هشت هفته تمرین هوازی تاثیری بر شاخص های عملکردی کلیه در دختراق چاق ندارد. به نظر می رسد به منظور اثربخشی این تاثیرات باید برنامه تمرینی با حجم بیشتر و رعایت رژیم غذایی باشد
بررسی تعهد سازمانی و حرفه ای اعضای هیئت علمی دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی دانشگاه های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود نیروهای انسانی متعهد به سازمان و حرفه در هر سازمانی ضمن کاهش غیبت، تأخیر و جابه جایی، باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان، تجلی بهتر اهداف سازمان و نیز دستیابی به اهداف فردی خواهد شد. با توجه به اهمیت بررسی این موضوع در سازمان ها، هدف کلی این پژوهش بررسی رابطة تعهد سازمانی با تعهد حرفه ای اعضای هیئت علمی دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی دانشگاه های دولتی ایران است. جامعة آماری پژوهش شامل کلیة اعضای هیئت علمی دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی دانشگاه های دولتی ایران در سال 1388 (215 نفر) است که تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان، 152نفر تعیین شد. برای انجام پژوهش از پرسشنامة محقق ساختة ویژگیهایی جمعیت شناختی، پرسشنامه های تعهد سازمانی و تعهد حرفه ای مایر و آلن (1993) استفاده شد. پایایی پرسشنامه های مذکور با استفاده از آلفای کرونباخ، به ترتیب 87/0 و 73/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی Tukey HSD، tاستودنت و t تک نمونه ای استفاده شد. در تحلیل توصیفی داده ها مشخص شد جنسیت 75 درصد از اعضای هیئت علمی مرد و 25 درصد زن بود. درصد رتبه های علمی استاد، دانشیار، استادیار، مربی آموزشیار و مربی، به ترتیب 2 درصد، 2/7 درصد، 6/77 درصد، 2 درصد و 2/11 درصد بود. بین تعهد سازمانی و تعهد حرفه ای (001/0P= و 414/0=r)، تعهد سازمانی و خرده مقیاس عاطفی از تعهد حرفه ای (015/0P= و 197/0=r)، تعهد سازمانی و خرده مقیاس مستمر از تعهد حرفه ای (001/0P= و 289/0=r) و تعهد سازمانی و خرده مقیاس هنجاری از تعهد حرفه ای (001/0P= و 38/0=r) رابطة مثبت و معنیدار وجود دارد. بین تعهد سازمانی و تعهد حرفه ای بر اساس جنسیت، تأهل و گرایش تحصیلی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. از آنجا که در این تحقیق بین تعهد سازمانی و تعهد حرفه ای رابطة معنیدار مثبتی به دست آمده است، به مدیران دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی توصیه میشود برای دستیابی سریع و آسان به اهداف سازمانی، به تعهد حرفه ای و تعهد سازمانی و خرده مقیاس های آن ها توجه جدی مبذول نمایند. توجه به تعهد سازمانی و حرفه ای اعضای هیئت علمی به افزایش کارآیی و اثربخشی در قالب ارتقای سطح علمی استادان و دانشجویان، تولید علم و بهکارگیری آن در جامعه ورزشی منجر میشود.
ارتباط بین سبک رهبری با اثربخشی گروهی مربیان از دیدگاه دانشجویان شرکت-کننده در اولین المپیاد ورزشی ملّی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین رفتار مربیان با اثربخشی گروهی آن ها از دیدگاه دانشجویان است. جامعه آماری این تحقیق را انشجویان شرکت کننده در اولین دوره المپیاد ملی ورزش دانشجویی تشکیل میدهد (372 نفر) که 190 نفر بر اساس فرمول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس رهبری در ورزش (چلادوری وصالح، 1980) و اثربخشی گروهی (فردمن و یار براق، 1985) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ برای مقیاس رهبری در ورزش 85/0 و اثربخشی گروهی 79/0 به دست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی پیرسون، آزمون کولموگروف - اسمیرنوف، واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد بین اثربخشی گروهی و مؤلفه های سبک رهبری (رفتار آموزشی، رفتار دمکراتیک، رفتار حمایت اجتماعی و رفتار بازخورد مثبت) رابطه معنی داری وجود دارد (05/0p≤)، ولی بین اثربخشی گروهی و رفتار آمرانه رابطه ای وجود ندارد. همچنین، مقایسه رفتارهای مختلف مربیان نشان داد که در بین دانشگاه های کشور تنها در رفتار دمکراتیک اختلاف معنی داری وجود دارد و در میان رفتارهای دیگر، تفاوت معنی دار نیست. با توجه به نتایج تحقیق میتوان گفت که سبک رهبری مربیان از عوامل مؤثر بر بهبود اثربخشی گروهی است؛ بنابراین توصیه میشود مربیان از سبکهای رهبری مناسب استفاده کند.
وضعیت ورزش های همگانی و تفریحی در استان های جنوبی کشور و ارائة مدل برنامه ریزی آتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در صدد بر آمد اقدام به شناسایی فعالیت ها و ورزش های تفریحی و همگانی مورد علاقه مردم چهار استان جنوبی کشور (بوشهر، خوزستان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان) و تعیین اولویت آنها نماید.روش این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است و به صورت پیمایشی انجام شده است. برای انجام این پژوهش، اقدام به تهیه پرسشنامه محقق ساخته ای نسبتاً جامع گردید که روایی آن با استفاده از نظرات ارزشمند متخصصان و خبرگان و پایایی آن (Chronbach Alpha= 0.84) با استفاده از تحقیق راهنما مورد تایید قرار گرفت. نمونه آماری این پژوهش را 1034 نفر از اقشار مختلف مردم ساکن در مراکز این چهار استان تشکیل می دادند. یافته ها نشان داد که 75.33 درصد از مردم این چهار استان ورزش نمی کنند. نمونه ها بیشتر در فعالیت های ورزشی غیر رقابتی مشارکت داشتند (62.08 درصد)، به قصد لذت بردن به ورزش می پرداختند، و در زمان کاری و در مجموعه های ورزشی ورزش می کردند. همچنین در این پژوهش، فهرستی از ورزش هایی که نمونه های پژوهش به آن می پرداختند و ورزش های مورد علاقه ارائه شده است و در انتها نیز مدلی از نحوه تاثیر عوامل شناخته شده بر یکدیگر با استفاده از روش مدل سازی معادله ساختاری ارائه شده است.
اثرات ماساژ پیش از فعالیت و گرم کردن بر خستگی عصبی - عضلانی عضلة گاستروکنمیوس در طول انقباض وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه اثر ماساژ و گرم کردن پیش از فعالیت بر خستگی عصبی- عضلانی عضله گاستروکنمیوس در طول انقباض ایزومتریک زیربیشینه بود. طرح تحقیق از نوع اندازه گیری مجدد بود. 15 مرد سالم بدون سابقه آسیب دیدگی اندام تحتانی و تمرین منظم برای این تحقیق داوطلب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی برای اجرای یک پروتکل گرم کردن یا ماساژ تخصیص یافتند. این فرآیند چند روز بعد تحت شرایط دیگر تکرار شد. انقباض وامانده ساز شامل50 تکرار ایستادن روی پنجه پا و بلافاصله 60 ثانیه انقباض ایزومتریک پلانتار فلکشن مچ پا بود. فرکانس میانه(MF)، فرکانس توان میانگین(MPF)، نرخ تقاطع صفر (ZCR) و میانگین الکترومیوگرافی (AEMG)، از سیگنال های الکترومیوگرافی ثبت شده از عضلات گاستروکنمیوس داخلی و خارجی پای غیربرتر، در طول انقباض ایزومتریک پلانتار فلکشن مچ پا مورد محاسبه قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه (2×12، شرایط×زمان) و آزمون t وابسته در سطح معنی داری P≤0.05 استفاده شد. در بخش خارجی عضله گاستروکنمیوس، تحت شرایط ماساژ، تمام شاخص های خستگی کاهش را نشان داد، اما پس از گرم کردنMF، MPF و ZCR افزایش یافت. در بخش داخلی عضله، در هر دو شرایط، تغییر قابل ملاحظه ای رخ نداد. به طور کلی تفاوت معنی داری در MF وMPF بین گرم کردن با ماساژ وجود داشت. یافته های این تحقیق از ماساژ پیش از فعالیت به واسطه بالا بردن مقادیر پایه MF و MPF حمایت می کند. همچنین ورزشکاران را جهت به تأخیر انداختن خستگی عصبی- عضلانی تشویق به گرم کردن فعال می کند.
بررسی نقش واسطه ای سرسختی روان شناختی در رابطه بین گذشت و شوخ طبعی با امید در ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر؛ بررسی نقش واسطه ای سرسختی روان شناختی در رابطه بین گذشت و شوخ طبعی با امید در ورزشکاران بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و آزمودنی های پژوهش 60 دانشجوی ورزشکار (30 دختر و 30 پسر) دانشگاه محقق اردبیلی بودند که به صورت نمونه گیری در دست رس انتخاب شدند و به پرسش نامه های امید اشنایدر، گذشت والکر و گارسوخ، شوخ طبعی تورسن و پاول، و سرسختی اهواز پاسخ دادند. پایایی ابزارها با استفاده از ضریب پایایی آلفای کرونباخ احراز گردید. با استفاده از رگرسیون به شیوه متوالی هم زمان و با به کارگیری مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986) مدل فرضی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که اولاً گذشت و شوخ طبعی، پیش بینی ضعیفی از امید دارند. ثانیاً، گذشت پیش بینی کننده سرسختی است. ثالثاً، سرسختی نقش واسطه ای بین گذشت و امید در ورزشکاران دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که سازه های سرسختی و گذشت (به صورت مستقیم و غیرمستقیم) می توانند تغییرات مربوط به امید را در ورزشکاران پیش بینی کنند. نتایج و پیامدهای پژوهش در این مقاله تشریح و تبیین می شوند.