فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان تأکید برنامه درسی علوم اجتماعی دوره راهنمایی بر رویکرد انتقادی است. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی است. این پژوهش دارای دو جامعه آماری شامل کلیه دبیران مدارس راهنمایی ناحیه یک شهر همدان است که در سال تحصیلی 88-1387 به تدریس درس علوم اجتماعی اشتغال داشته و تعدادکل آنها 85 نفر (45 مرد و 40)، و محتوای کتاب های درسی علوم اجتماعی پایه های اول تا سوم راهنمایی بود. روش نمونه گیری برای جامعه اول روش تصادفی ساده و برای جامعه دوم سرشماری بود. حجم نمونه دبیران براساس جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان 71 نفر می باشد و حجم نمونه کتاب ها با جامعه برابر است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته سنجش رویکرد انتقادی بود. برای سنجش روایی ابزار از روایی محتوا و برای محاسبه پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آن 81/0= α به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آزمون ناپارامتریک خی دو و t مستقل استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی علوم اجتماعی دوره راهنمایی بر مؤلفه های انعطاف پذیری و ریسک پذیری به میزان کم و بر مؤلفه های عمقی نگری، جامع اندیشی و کاوشگری به میزان متوسط تأکید دارد. به علاوه بین دیدگاه دبیران مرد و زن درباره میزان تأکید کتاب های علوم اجتماعی دوره راهنمایی بر رویکرد انتقادی تفاوتی به دست نیامد.
وحید دستگردی و ارمغان او
منبع:
وحید اسفند ۱۳۴۲ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر بعد اجتماعی هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف محققان از این پژوهش بررسی چگونگی تأثیر وجوهی از مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر بعد اجتماعی هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان، برحسب ابعاد سه گانه نگرش اسلامی ایرانی، بوده است و برای نیل به این مقصود تلفیقی از روش های تحلیل اسنادی، قوم نگاری، و تحلیل محتوای کیفی به کار گرفته شده است؛ پنج مدرسه و سی دانش آموز به صورت هدف مند (با معیار زنجیره ای شاخص) انتخاب و از ابزارهای مصاحبه نیمه رهنمودی، مشاهده از نوع مشارکتی، و فرم فیش برداری استفاده شده است. تحلیل یافته ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و گزینشی انجام گرفته است.
یافته های تحقیق گویای آن است که مؤلفه های برنامه درسی پنهانِ بررسی شده بر بعد اجتماعی هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان در سه بعد شناختی، عاطفی، و رفتاری مؤثر بوده است و تأثیرات مذکور در دو وجه مثبت و منفی رخ داده که در قالب جداول مربوط بحث شده اند.
رابطه مهارت های زندگی اجتماعی با مؤلفه های آموزش سیاسی دانشجویان مطالعه موردی: دانشگاه شهید باهنر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه مهارت های زندگی اجتماعی با مؤلفه های آموزش سیاسی در دانشجویان است. بر اساس این، رابطه مؤلفه های مختلف مهارت های زندگی اجتماعی شامل خودآگاهی، ارتباط های انسانی، روابط میان فردی، تصمیم گیری، مشارکت و همکاری، تفکر انتقادی و شهروندی جهانی با مؤلفه های چهارگانه آموزش سیاسی یعنی دانش سیاسی، نگرش سیاسی، مهارت سیاسی و رفتار سیاسی سنجیده شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیّه دانشجویان دوره های کارشناسی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 94-93 و نمونه مدّنظر، 375 نفر بودند. ابزار پژوهش نیز شامل پرسشنامه مهارت های زندگی اجتماعی (پایایی 93/0) و پرسشنامه محقق ساخته سنجش مؤلفه های آموزش سیاسی دانشجویان (پایایی 86/0) بود. نتایج نشان دادند همه مهارت های زندگی اجتماعی دانشجویان، رابطه مثبت، معنادار و در حد متوسطی با هر یک از مؤلفه های آموزش سیاسی دانشجویان دارند. همچنین مهارت های تفکر انتقادی، شهروندی جهانی و خودآگاهی، مهم ترین متغیرهای پیش بین مؤلفه های آموزش سیاسی به شمار می روند و جنسیت نیز برای آموزش سیاسی دانشجویان، پیش بین معناداری نیست.
تأثیر روش استاد- شاگردی مبتنی برآموزش چند رسانه ای بر مقدار انگیزش و پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بمنظور شناسایی تأثیر روش استاد- شاگردی مبتنی بر آموزش چندرسانه ای در مقدار انگیزش و پیشرفت تحصیلی، در درس تأسیسات حرارتی دانش آموزان، انجام شده است. روش پژوهش، روش شبه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان سال سوم کاردانش، در ناحیه دو شهر همدان، به تعداد600 نفر بود که با روش نمونه گیری هدف دار،20 نفر از دانش آموزان سال سوم در درس تأسیسات حرارتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. دانش آموزان به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم بندی شدند. جهت گرد آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر با 33 پرسش و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته، شامل دو بخش آزمون های عینی چهار پاسخی و آزمون های تشریحی استفاده شد. روایی آزمون های محقق ساخته، از راه روایی محتوا و پایایی آن برای پرسش های تستی با استفاده از آلفای کرونباخ و برای پرسش های تشریحی از پایایی مصححان استفاده شد. هم چنین، برای همتاسازی دانش آموزان و تشکیل گروههای آزمایش و گواه، از آزمون هوش کتل (فرمB) نیز در کنار پیش آزمون های انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها، در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی (بررسی برابری واریانس های جامعه، بررسی نرمال بودن، بررسی وجود ارتباط خطی و آزمون تحلیل کواریانس، آزمون t وابسته) انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد در متغیر انگیزش تحصیلی، در دو گروه آزمایش و گواه، تفاوتی معنادار وجود نداشت، ولی در متغیر پیشرفت تحصیلی در دو گروه آزمایش و گواه، تفاوتی معنادار مشاهده شد، لذا فرضیه تأثیر روش استاد- شاگردی مبتنی بر آموزش چندرسانه ای در میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأیید شد.
شناسایی معیارهای تصمیم گیری به منظور برون سپاری فعالیت های آموزش انتظامی با استفاده از روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ماهیت متغیر کار پلیس در قرن 21 به عنوان عاملی تأثیرگذار بر تعلیم و تربیت آن ها، مورد توجه است. توجه به تغییر و ایجاد زمینه مناسب آن می تواند سرلوحه فعالیت های دانشگاه قرار گیرد. ازاین رو، بهره گیری از روش های نوین مدیریتی، ازجمله برون سپاری می تواند مؤثر و کارآمد باشد. هدف این مطالعه، شناسایی معیارهای موثر برای تصمیم گیری درباره برون سپاری آموزش پلیس است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر راهبرد پژوهش، ترکیبی است. در این پژوهش از روش دلفی فازی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را معاونان آموزش ناجا و دانشگاه علوم انتظامی امین و اعضای هیئت علمی دانشگاه جمعاً به تعداد 13 نفر تشکیل داده اند. در این پژوهش با مرور ادبیات، 50 شاخص در 7 مؤلفه برون سپاری آموزش پلیس، شناسایی شده و با کمک خبرگان اولویت بندی شدند. یافته ها و نتایج: پژوهش نشان داد از بین 7 مؤلفه و 50 شاخص که با استفاده از روش دلفی فازی به رأی گذاشته شد، تنها چهار مؤلفه و شانزده شاخص به عنوان معیار اخذ تصمیم برای انتخاب فعالیت های آموزش انتظامی به منظور برون سپاری تائید شد. مؤلفه فناوری با میانگین دی فازی 76/ 0 و بهره مندی از منابع انسانی ماهر در بکار گیری مؤثر فناوری های موجود در فعالیت های آموزشی با میانگین دی فازی 82/. بالاترین اولویت را برای اخذ تصمیم درباره شناسایی فعالیت های آموزش انتظامی برای برون سپاری دارا هستند.
آموزش پودمانی و عمقی شدن کشت در ایران
حوزههای تخصصی:
تدوین بسته آموزشی رفتار ترافیکی و تعیین اثربخشی آن بر یادگیری کودکان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آسیب های کودکان در حوادث ترافیکی یکی از دلایل مهم مرگ و ناتوانی آنان است و پیشگیری از این امر نیازمند ارائه آموزش است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش بسته ترافیکی ارائه شده به کودکان هفت ساله شهر تهران است. روش: این پژوهش از نوع «شبه آزمایشی» و با طرح «پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل» است. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان پایه اول ابتدایی شهر تهران است. دو گروه سی نفری از دو کلاس پایه اول از مدرسه ای در منطقه 5 تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند و قبل و بعد از ارائه بسته آموزشی ترافیکی با کمک پرسش نامه روا و پایا (آلفای کرونباخ 91/0) مورد پرسش قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها و نتایج: پژوهش نشان داد میانگین و انحراف معیار رفتار ایمن ترافیکی پسران و دختران گروه آزمایش در پس آزمون به طور معناداری بهبود یافته است. همچنین تفاوت بین نمره های پس آزمون رفتار ایمن ترافیکی گروه آزمایش و کنترل و نیز اثر تعاملی جنسیت و گروه بر نمره های پس آزمون، رفتار ایمن ترافیکی معنادار بوده و بین میانگین رفتار ایمن ترافیکی پسران گروه آزمایش و کنترل و دختران گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد؛ این نتایج حاکی از آن است که پس از آموزش در هر دو جنسیت، گروه آزمایش از گروه کنترل عملکرد بهتری داشته اند و اثربخشی آموزش ترافیک به کودکان تأیید می شود.
تحلیل تنبلی دانشگاهی به مثابه تنبلی اجتماعی در میان دانشجویان دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنبلی اجتماعی آسیب های متعدد و پیامدهای منفی را برای فرد و اجتماع در کوتاه مدت و درازمدت به وجود می آورد. تنبلی به معنای تن پروری، بیکاری، کاهلی، اهمال و سستی به کار رفته است. هدف این پژوهش، تحلیل جامعه شناختی عوامل درون و برون دانشگاهی بر تنبلی اجتماعی دانشجویان (مطالعة موردی: دانشجویان دانشگاه مازندران) است. روش پژوهش از نوع پیمایشی و ابزار سنجش آن پرسش نامة محقق ساخته است. جامعة آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه مازندران هستند و حجم نمونة لازم برای پژوهش حاضر ۳۹۰ نفر برآورد شد و از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم استفاده شده است. بعد از جمع آوری اطلاعات، فرضیه های پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS و Amosبررسی شد. در این پژوهش، نظریة انتخاب عقلانی کلمن، چارچوب نظری است. نتایج پژوهش نشان داد تنبلی دانشگاهی با متغیرهای نابسامانی در سطح نظام و ابعادش (درون و برون دانشگاه) رابطة معناداری وجود دارد که متغیرهای نبود نظارت و کنترل در دانشگاه، ضعف برنامه ریزی در دانشگاه، طفره روی آموزشی سیستمی، فرهنگ تنبلی در جامعه، پایین بودن هزینه های تنبلی در جامعه) بجز متغیرهای نبود امکانات و تجهیزات در دانشگاه و نبود آیندة شغلی را شامل می شود. همچنین برحسب معادلات ساختاری، فرضیة اول تأیید شد. نتیجة آزمون الگوی ساختاری نشان می دهد که متغیرهای بالا 40 % از تغییرات تنبلی دانشگاهی (فردی، گروهی) را تبیین کردند.
اثر بخشی آموزش الگوی روابط کلامی بر کاهش تعارضات مادر دختر مبتنی بر آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، اثربخشی آموزش الگوی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم بر کاهش تعارضات مادر دختر با سه گروه آزمایش و یک گروه گواه است؛ بدین منظور به روش نمونه گیری خوشه ای از بین نواحی شهری شهرستان اصفهان یک ناحیه و سپس به صورت تصادفی از بین مدارس آن ناحیه، یک مدرسه (دبیرستان دوره اول دخترانه)، انتخاب، و از طریق فراخوان، دختران دارای تعارض با مادران خود انتخاب شده اند. پس از مصاحبه و مشخص شدن تعارض والد فرزند، 32 نفر از بین افراد انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش (گروه مادران، گروه دختران و گروه مادران دختران) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. از «مقیاس شیوه های تعارض اشتراس» برای اندازه گیری میزان تعارض در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. سرانجام، داده ها به کمک تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش الگوی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم بر کاهش تعارضات مادر دختر نوجوان شرکت کنندگان در گروه های آزمایش تأثیر معنی داری دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که ارائه الگوی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم، شیوه مناسبی برای کاهش تعارضات مادر دختر نوجوان است.
نقش آموزش در افزایش بهره وری کارکنان کتابخانه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران؛ شناخت نیازهای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش آموزش در افزایش بهره وری و شناخت نیازهای آموزشی کارکنان معاونت کتابخانه سازمان اسناد و کتابخانه ملی است. تحقیق حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نوع تحقیق، توصیفی پیمایشی است که با استفاده از تکنیک دلفی (نوعی تکنیک نگرش سنج) انجام شده است. جامعه آماری شامل 309 نفر از کارکنان است که به صورت تمام شماری و متخصصین و خبرگان 40 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در مجموع، اجرای 24 عنوان آموزشی برای ارتقا و توانمندسازی تخصصی کارکنان و کارشناسان معاونت کتابخانه ملی ضروری است. افزون بر این، بین اولویت نیازهای آموزشی مورد نیاز کارکنان دفاتر حوزه معاونت کتابخانه تشابه و تفاوت هایی وجود دارد.
متن اجتماعی و آموزش زبان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در محیط های آموزشی، بنا به سنت های مدرسی و روند کارهای مألوف و آشنا، بیشینه گفتارها درباره آموزش زبان های نامادری، یا فنون و روش های آموزشی را در بر می گیرد و یا پای کهنه و نو بودن محصولات آموزشی که به نام «متد» شناخته می شوند به میان می کشد. اما در واقع، آن چه روش های تدریس، کیستی زبان آموز، محتوای گزینش شده دروس، سامان دهی این محتوای آموزشی، چرایی تهیه چنین محتوایی، و هدف های اعلام شده و اعلام ناشده آموزش زبان نامادری را تعین می بخشد متن تاریخی اجتماعی و جهان نگری حاکمی است که روند برآمد و اجرای این حوزه آموزشی را در چنبره خویش گرفته است. برای نمونه، پیداست که هدف اشرافیت فرانسه زبانِ انگلستان قرن شانزدهم میلادی از تهیه متن های آموزشیِ لاتینی آموزش زبان فرانسه از جنس همان هدفی نبوده است که متن های آموزشی تهیه شده برای نیروی مهاجر جویای کار در استان کبک (کانادا) در قرن بیست ویکم در پی رسیدن به آن است. در نوشته پیش رو، پس از طرح مختصر مباحث نظری، بنا داشته ام که با توجه به این داده های حوزه های بیرونی و حاکم بر آموزش زبان های نامادری، وضعیت موجود را در محدوده یک مقاله بررسی کنم و به طرح پرسش هایی بنیادین در این زمینه برسم.
رواسازی میان فرهنگی مقیاس چندبُعدی حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان ایرانی و سوئدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف رواسازی میان فرهنگی مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (ام پی اس اس) در گروهی از دانشجویان ایرانی و سوئدی انجام شد. در مطالعة حاضر، 212 دانشجوی کارشناسی (112 ایرانی و 100 سوئدی) به مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده پاسخ دادند. به منظور بررسی تغییرناپذیری عاملی ام پی اس اس در دو گروه از تحلیل عاملی تأییدی چندگروهی استفاده شد. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی با استفاده از چرخش واریماکس در دو گروه دانشجویان ایرانی و سوئدی نشان داد که «ام اس پی اس اس» از سه عامل دوستان، خانواده و دیگرانِ مهم تشکیل شده است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی تک گروهی نشان داد که در کل نمونه و در دو گروه، الگوی سه عاملی ام پی اس اس برازش خوبی با داده ها داشتند. نتایج تحلیل عامل تأییدی چندگروهی به روشنی تغییرناپذیری بین گروهی باقی مانده های اندازه گیری، کوواریانس های ساختاری و وزن های اندازه گیری «ام اس پی اس اس» را در دانشجویان ایرانی و سوئدی نشان دادند. همچنین، نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که اثر عنصر بافتاری فرهنگ بر زیرمقیاس های حمایت اجتماعی ادراک شده از نظر آماری معنادار بود. در مجموع، نتایج مطالعة حاضر نشان داد که دانشجویان در دو گروه فرهنگی صرف نظر از زمینة فرهنگی، گویه های مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده را به شیوة مشابهی تفسیر کردند.