فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۶۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان تاتی از جمله زبان هایی است که از میان شیوه های رایج در بین زبان های جهان برای نمایش روابط دستوری، از شیوة «حالت نمایی» و «نشاندار کردن وابسته ها» در کنار شیوه های دیگری همچون «مطابقه» استفاده می کند. این زبان یکی از زبان های ایرانی شمال غربی است که گونه های مختلف آن در برخی روستاها و شهرهای استان های اردبیل، قزوین، زنجان و گیلان به صورت جزیره های زبانی به حیات خود ادامه می دهند. گونة مورد بررسی در این مقاله، دروی (dərav-i) تاتی مورد تکلم در روستای درو، از توابع شاهرود خلخال است. هدف از این پژوهش، بررسی نظام حالت نمایی در این گونه است. با وجود ویژگی های کهن این گونة زبانی، تاکنون تحقیقی در مورد نظام حالت نمایی آن انجام نشده است؛ در حالی که این گونه، به علت مهاجرت بسیار زیاد نسل جوان به شهرهای اطراف و عدم انتقال به نسل بعدی، از زبان هایی است که بسیار در معرض خطر فراموشی قرار دارد.
ساخت ناگذرا در گویش بختیاری مسجدسلیمان
حوزههای تخصصی:
ساخت ناگذرا ساختی است که فعل آن دارای جهت معلوم بوده و تنها یک گروه اسمی به عنوان موضوع مرکزی دارد. از نظر نقش معنایی، گروه اسمی موجود در این ساخت، همچون گروه اسمی ساخت مجهول، نقش معنایی مفعولی دارد. این جستار تلاش دارد تا با بررسی داده های گویشی نشان دهد ساخت ناگذرا در گویش بختیاری دارای چه ویژگی هایی بوده و تفاوت آن با ساخت مجهول در چیست؟ فعل گذرا و سببی از افزودن پسوند -(e)nبه پایان مادة مضارع گذرا ساخته می شود و ماده ماضی آن با افزودن پسوندīδ- به ماده مضارع به دست می آید. افعال ناگذرا نیز با افزودن پسوندeh - به پایان اسم، صفت و ماده مضارع فعل های اصلی یا بدون افزودن پسوند ساخته می شوند. ماده ماضی این افعال نیز از افزودن پسوند est- به ماده مضارع به دست آید. ساخت مادة ناگذرا در ساخت مجهول نیز به کار می رود. در نتیجه هر دو ساخت مجهول و ناگذرا دارای شباهت روساختی هستند؛ اما همانند زبان فارسی تفاوت این دو ساخت، با آوردن عامل در ساخت مجهول به صورت گروه حرف اضافه ای مشخص می گردد. همچنین با استفاده از عبارت قیدی xos be xos (خود به خود) در ساخت ناگذرا به جای عبارت کنادی در مجهول می توان به تفاوت دو ساخت پی برد.
ساخت ناگذرا ساختی است که فعل آن دارای جهت معلوم بوده و تنها یک گروه اسمی به عنوان موضوع مرکزی دارد. از نظر نقش معنایی، گروه اسمی موجود در این ساخت، همچون گروه اسمی ساخت مجهول، نقش معنایی مفعولی دارد. این جستار تلاش دارد تا با بررسی داده های گویشی نشان دهد ساخت ناگذرا در گویش بختیاری دارای چه ویژگی هایی بوده و تفاوت آن با ساخت مجهول در چیست؟ فعل گذرا و سببی از افزودن پسوند -(e)nبه پایان مادة مضارع گذرا ساخته می شود و ماده ماضی آن با افزودن پسوندīδ- به ماده مضارع به دست می آید. افعال ناگذرا نیز با افزودن پسوندeh - به پایان اسم، صفت و ماده مضارع
فعل های اصلی یا بدون افزودن پسوند ساخته می شوند. ماده ماضی این افعال نیز از افزودن پسوند est- به ماده مضارع به دست آید. ساخت مادة ناگذرا در ساخت مجهول نیز به کار می رود. در نتیجه هر دو ساخت مجهول و ناگذرا دارای شباهت روساختی هستند؛ اما همانند زبان فارسی تفاوت این دو ساخت، با آوردن عامل در ساخت مجهول به صورت گروه حرف اضافه ای مشخص می گردد. همچنین با استفاده از عبارت قیدی xos be xos (خود به خود) در ساخت ناگذرا به جای عبارت کنادی در مجهول می توان به تفاوت دو ساخت پی برد.
اعتبارسنجی گویش سنجی کرانه جنوب خاوری دریای مازندران به روش بسامد آوایی هوپنبرووِرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقام بررسی های نوپای گویش شناسی رایانشی، داده های زبان مازندرانی -مستخرج از طرح ملّی اطلس زبانی ایران- با اعمال الگوریتم لِوِنشتین کاوش، و منطقه های گویشی در دامنه شمالی رشته کوه های البرز مکان یابی شده است. در این مقاله کوشیده ایم با واکاوی داده ها به روش تحلیل بسامد واکه، ضمن تشخیص متغیّرهای آواییِ مسبّب تفاوت های گویشی منطقه ای، پایایی و اعتبار یافته های گویش سنجی را بیازماییم؛ پژوهش حاضر، مبتنی بر روش توصیفی هم زمانی و به لحاظ دادگان میدانی است. موادّ زبانی متشکل از 113 مصاحبه است. میانگین سِنّی گویشوران 42 سال، متوسّط سواد آنها در حدّ آموزش ابتدایی و 34% آنها زن بودند. نقشه های بازنمودی و تفسیری حاصل، ضمن تأیید اعتبار یافته های پژوهش های پیشین با آلفای کرنباخ 84/0، تظاهر منطقه های گویشی را پشتیبانی می کند و بیانگر پایایی روش تحقیق و روایی پژوهش است.
داده های گویشی؛ واژه های ویژه دامداری در گویش گناوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه های ویژه دامداری در گویش گناوه
تأثیر قدرت موضوعات فعلی بر حالت نمایی افتر`اقی: شواهدی از گویش هورامی
حوزههای تخصصی:
ح الت نمایی افت راقی پدیده ای در نظام صرفی زبان هایی است که مشخّصه حالت را به شکل آشکار و به وسیله وندهای تصریفی بر روی گروه های اسمی نمایش می دهند. این پدیده در زبان های دارای نظام حالت مفعولی، به شکل حالت نمایی افتراقی سازه مفعول و در زبان های واجد نظام کنایی، به شکل حالت نمایی افتراقی سازه فاعل است. این مقاله ضمن معرّفی و توصیف موارد فاعل نمایی و مفعول نمایی افتراقی در گویش هورامی، شرایط ظهور این پدیده ها را در ساخت های کنایی و مفعولیِ این گویش تبیین می نماید. در این راستا، با معرّفی قدرت موضوعات فعلی و نحوه محاسبه آن در ساخت های مفعولی و کنایی، نشان می دهیم که تفاوت در میزان قدرت موضوعات فعلی موجب پدیدآمدن حالت نمایی افتراقی در این گویش می شود؛ بدین معنا که تنها موضوعات فعلی قوی و برجسته میزبان پایانه صرفی حالت نما هستند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که حالت نمایی آشکار در ساخت های مفعولیِ گویش هورامی برای بازشناسی روابط دستوری و در ساخت های کنایی این گویش جهت بازنمایی برجستگی کلامی سازه گیرنده تکواژ حالت نما به کار می رود.
بررسی تفاوت های گویش کرمانجی بیگلر با گویش های کرمانجی مجاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرمانجی مهمترین گونه زبان کردی است که علاوه بر کشورهای ترکیه، عراق، سوریه، و برخی از مناطق کردنشین غرب ایران، در استان خراسان شمالی و نیز در شمال غربی استان خراسان رضوی بدان تکلم می شود. اهالی روستای بیگلر در جنوب شهرستان قوچان همچون بسیاری از روستاهای دیگر این منطقه به یکی از گویش های این زبان سخن می گویند. از آنجایی که گویش کرمانجی روستای بیگلر نسبت به سایر گونه های کردی کرمانجی رایج در منطقه تفاوت های بارزی دارد، در این پژوهش تلاش شده است تا این تفاوت ها مورد بررسی قرار گیرد. دراین مقاله پس از بررسی این تفاوت ها به عوامل بیرونی و درونی تغییرات صورت گرفته نیز اشاره شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد این گویش از سایر گویش های کرمانجی مناطق مجاور به لحاظ آوایی، ساخت واژی و نحوی متفاوت است، و اینکه زبان های دیگر رایج در منطقه یعنی ترکی و فارسی از جمله مهمترین عوامل برون زبانی به وجود آمدن این تغییرات بوده اند. علاوه بر آن مشخص گردید که در این میان، زبان ترکی بیشترین تأثیر را در ایجاد این تغییرات داشته است و تأثیر زبان فارسی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. همچنین از جمله مهم-ترین تغییرات درون زبانی این گویش می توان به از بین رفتن تمایز میان شکل حال و گذشته فعل متعدی در این گویش در مقایسه با دیگر گویش های کرمانجی خراسانی اشاره کرد.
مقایسه مدل های ذهنی فارسی زبانان و آذری زبانان (بررسی موردی مصدرهای مرکب با جزء های فعلی خوردن، زدن، کشیدن و گرفتن)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی و زبان ترکی آذربایجانی قرنهای متمادی است که در تماس نزدیک با یکدیگر قراردارند، بنابراین طبیعی است که بین این دو زبان برخورد صورت گرفته و بر همدیگر تأثیر گذاشته باشند. پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخ برای دو پرسش زیر است: نخست این که آیا در نتیجه این تماسها و برخوردها مدلهای ذهنی گویشوران این دو زبان به هم نزدیک شده است. و دوم این که آیا مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لِرد (1983) کارآیی لازم برای بررسی مدل های ذهنی گویشوران این دو زبان را دارد. بدین منظور نگارندگان سعی دارند مدل های ذهنی گویشوران فارسی معیار را با مدل های ذهنی گویشوران گویش میاندوآب (از گویش های زبان ترکی آذربایجانی) مقایسه کنند. در مرحله گردآوری داده هاتعداد 234 مصدر مرکب با جزء های فعلی «خوردن، زدن، کشیدن و گرفتن» از زبان فارسی معیار انتخاب شده و در اختیار بیست گویشور آذری زبان قرار گرفت. برای هر مصدر مرکب معادلی در ترکی آذربایجانی انتخاب شد که بیش از نیمی از گویشوران از معادل مورد نظر استفاده کرده بودند. در نهایت، سعی شد مدل های ذهنی گویشوران فارسی زبان و آذری زبان با بهره جستن از مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لِرد با یکدیگر مقایسه شوند. در نتیجه تحلیل داده ها مشخص شد که هر چند مشابهت های فراوانی بین مدل های ذهنی فارسی زبانان و آذری زبانان وجود دارد ولی مدل های ذهنی فارسی زبانان پیچیده تر و گسترده تر است. در زبان ترکی آذربایجانی تمایل به استفاده از مصدر ساده نیز به فراوانی مشاهده می شود. و دیگر این که مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لرد دارای نارسایی هایی است و برای مقایسه مدلهای ذهنی گویشوران این دو زبان کارآیی لازم را ندارد.
تحلیلی معنی شناختی از کاربرد نام حیوانات در ضرب المثل های گویش لار (با تکیه بر دلالت، موضوعیّت و کارکرد اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه ها، حکایت ها ، لالایی ها و ضرب المثل های یک منطقه بخشی از ادبیات شفاهی آن منطقه را تشکیل می دهند و، از آنجا که برخاسته از دل مردم هستند، خالص ترین و عمیق ترین احساسات ، ظریف ترین افکار و اندیشه ها و مهم تر از همه، واقعیات یک جامعه را منعکس می سازند.از این رو، این بخش از ادبیات یکی از منابع غنی و مطمئن در مطالعه فرهنگ یک جامعه است و نمودار واقعی استعداد، قریحه و فرهنگ آن به شمار می رود. ضرب المثل ها، در عین ساختار ساده و مختصرشان، در معنا بسیار عمیق و غالباً معادل یک داستان یا رویداد کامل هستند. ویژگی دیگر ضرب المثل ها، کاربرد کلمات معمول و مأنوس، همچون اسامی حیوانات، گیاهان و میوه ها، اعضای بدن و رنگ ها در مفاهیم ارجاعی و نیز غیرارجاعی و استعاری است که اغلب با هدف برجسته ساختن یک مختصه معنایی مثبت یا منفی در آنها و جلب نظر مخاطب به اهمیت موضوع است. هدف این مطالعه، بررسی کاربرد و نقش نام حیوانات در ضرب المثل های گویش لاری به لحاظ «دلالت معنایی»، «موضوع» و نیز نوع «کارکرد» است. بدین منظور، پس از گردآوری مجموعه ای شامل «چهار صد و سی و پنج» (435) ضرب المثل گویش لاری ، تعداد «صد و ده» (110) مثَل، حاوی نام انواع حیوانات، استخراج گردید و سپس در چهارچوب حوزه سه گانه فوق بررسی شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که موضوعِ غالب در کاربرد نام حیوانات در مثَل ها، انعکاس مسائل اخلاقی و آموزشی است. بیشترین کارکرد متوجه نهاد تعلیم و تربیت بوده، به لحاظ دلالت معنایی ، کاربرد حیوانات، بر خلاف جهان واقعیت، از نوع دلالت نیمه ارجاعی است. به علاوه، مقایسه نتایج این بررسی با بررسی مشابه بر روی گویش کرمانی موارد اشتراک قابل توجهی را نشان داد.
ریشه شناسی چند مصدر گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گیلکی از گویش های ایرانی نو است که در بخش هایی از گیلان رواج دارد. این گویش در کنار گویش های تالشی و رودباری، از گویش های عمده این ناحیه به شمار می رود. شواهد زبان شناختی نشان از تعلق این گویش به زبان های شمال غربی ایران دارد.
مصدر در گویش گیلکی بر پایه دو ماده ماضی و مضارع و نیز برخی اسم ها و صفت ها بنا شده است. علی رغم تغییرات آوایی فراوانی که در واژه های گیلکی صورت گرفته و گاه شکل واژه را یکسره دگرگون ساخته است، بازشناسی صورت کهن آنها چندان دشوار نمی نماید. در این جستار، ضمن نگاهی کوتاه به ساخت مصدر درگویش گیلکی و معرفی اجمالی پیشوندهای مصدری (فعلی)، چند مصدر گیلکی از نظر ریشه شناسی بررسی شده اند.
تحلیل و توصیف فرایند کشش جبرانی در گویش کردی کلهری بر پایه نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش بر آن است، تا با استفاده از نظریه بهینگی، به تحلیل و توصیف فرایند ی در گوییِی پرداخته شود. در این مقاله سعییی با فرایندهای حذف و اضافه در این گویش مورد بررسی قرار گی های انتخابِ این فرایند، نسبت به سایر فرایند ها، در قالب نظریه بهینگی نمایش داده شود. همچنین نشان داده شده است نظریه بهینگی با گزینه های زنجیره ای در توجیه فرایی نسبت به نظریه بهینگیییِ بالاتری برخوردار است. شیوه گردآوری داده ها نیز به صورت میدانی ازمیان افراد سالخورده تا جوانان تحصیین از شم زبانی نویسنده نیز استفاده شده است.
سببی سازی به عنوان فرایند تغییر ظرفیت در زبان کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ظرفیت، واژگان، از جمله افعال، را بر اساس نوع وابسته های همراهِ آنها در جمله، دارای ظرفیت می پندارد. در هر زبان فرایندهای مشخصی، از طریق تعداد متمم های نحوی در یک بند و یا به وسیله تغییر نقش های معنایی موضوع های یک محمول، باعث تغییر در ظرفیت فعل می شوند. در این مقاله سعی شده است تا با اتخاذ چارچوب نظریه ظرفیت، به تجزیه و تحلیل ساخت های سببی در زبان کردیِ سورانی پرداخته شود. جمله ها و داده ها ابتدا از متونِ مکتوب و گفتار عادیِ گویشوران استخراج و سپس، جهت توصیف و تحلیل، طبقه بندی شدند و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در پایان نتیجه گرفتیم که سببی سازی ازجمله فرایندهای افزایشِ ظرفیت است، که باعث تغییر نوع و تعداد وابسته های فعل در جمله، در زبان کردیِ سورانی می شود.
اشعار شیرازی دو کتاب نسیم الرّبیع و تاریخ وصّاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش قدیم شیراز دنباله مستقیم گونه ای از فارسی میانه است که در فارس رواج داشته و در مراحل بعدی تحول خود با فارسی دری آمیخته و سرانجام در اواخر قرن دهم هجری به فراموشی گراییده است. ازجمله نمونه های بازمانده از این گویش پنج بیت در کتاب نسیم الربّیع ترجمه ربیع الابرار زمخشری (ترجمه پیش از 781 هجری) و بیتی در تاریخ وصّاف است. از پنج بیت مضبوط در نسیم الربّیع یک بیت از مثلثات سعدی و دو بیت از روزبهان بقلی است. در این مقاله به بررسی زبانی این نمونه ها پرداخته شده است.
مدیریت زمان در گویش خاوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی زبان ها و گویش های ایرانی می تواند بسیاری از ویژگی های هویتی اقوام ایرانی را نشان دهد. دستاورد چنین پژوهش هایی می تواند، ضمن تبیین استعدادهای مردمی که در کشور زندگی می کنند، راهنمای صدیقی در خدمت مهندسی فرهنگی به حساب آید. این پژوهش، که با دقت نظر در بخش کوچکی از واژه های گویش خاوران صورت گرفته است، نشان می دهد که گویشوران این گویش تا چه اندازه به تقسیم بندی زمان و انتخاب رمزگان مناسب برای آن اهمیت قائل شده اند. این بررسی نشان می دهد که تقریباً به تعداد ساعات شبانه روز تقسیمات زمان در این گویش صورت گرفته است، ولی این تقسیمات دقیقاً با ساعت رسمی برابری نمی کند. یکی به این دلیل که زمان در طول فصول تغییر می کند و در این گویش بیشتر مبنای زمان، طول شب و روز و طلوع و غروب آفتاب است و از طرف دیگر، در این گویش، تقسیم زمان با توجه به شروع و پایان کار صورت گرفته است؛ به طوری که در برخی از اوقات هر بیست دقیقه یک واحد زمانی دیگر رمزگذاری شده است. در این گویش یکی از واحد های پایدار در تقسیم زمان اوقات شرعی است که نقش مهم دین را در عرصه مدیریت زمان در این گویش نشان می دهد. همچنین، در این گویش، تقویم سال بر مبنای عید نوروز، با توجه به روزهایی که از اول فروردین گذشته است (در نیمه اول سال) و روزهایی که مانده است (در نیمه دوم سال)، صورت می گیرد. در این تقویم برخی از نام ها برگرفته از تقویم برج سال شمسی، نظیر عقرب (آبان) و قوس (آذر) است. طلوع و غروب برخی از ستارگان نیز از جمله مواردی است که در تقویم سالانه مؤثر بوده است.
The Short Vowels /i/ and /u/ in Iranian Balochi Dialects(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the present paper is to study the status of the short vowels /i/ and /u/ in five selected Iranian Balochi dialects. These dialects are spoken in Sistan (SI), Saravan (SA), Khash (KH), Iranshahr (IR), and Chabahar (CH) regions located in province Sistan va Baluchestan in the southeast of Iran. This study investigates whether these two vowels have the same qualities as the short /i/ and /u/ do in the Common Balochi inventory (i, iː, u, uː, a, aː, eː, oː). The Common Balochi inventory is the vowel system represented generally for Balochi language, which is a North-Western Iranian language, a sub-branch of the Indo-Iranian family. The data for this survey are gathered from villages, rural areas, and cities in these regions in the forms of free speech and verbal elicitation from more than 20 literate and non-literate male and female language consultants, 2 males and 2 females for each dialect. The investigation reveals that the short /i/ and /u/ show strong tendencies towards a lower position. This study suggests phonemic systems in which the short /i/ is modified to short /e/ in all dialects, but /u/ is modified to /o/ only in SI, SA, and CH; the lowering of the short /u/ to short /o/ in KH and IR may still be in the transition stage. It is possible that Persian, as the dominant language has had its influence on these dialects causing a lowering tendency in the two vowels under study.
نمود دستوری در گویش لری بختیاری
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با رویکردی توصیفی به بررسی نمود دستوری در گویش بختیاری می پردازد و هدف آن شناخت انواع نمود دستوری، تظاهر واژ- نحوی آنها و تفاوت نمود در این گویش با زبان فارسی است. این پژوهش بر اساس چارچوب نظری کامری (1976) انجام شده است. داده های زبانی از گفتار مردم سالخورده، بی سواد و تک زبانه روستای دهنو در شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری به دست آمده است. این افراد، به دلیل اینکه کمتر تحت تأثیر عوامل تغییر زبان قرار گرفته اند و نفوذ زبان فارسی در گفتارشان کمتر مشهود است، انتخاب شده اند و این امر محققان را در به دست آوردن اطلاعاتی بومی تر و خالص تر یاری رسانده است. در این راستا، گفتار گویشوران ضبط و گاهی هنگام گفت و گو با آنها جملاتشان یادداشت برداری شد. این داده های زبانی آوانویسی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این گویش ابزارهای بیان انواع نمود های ناقص ، تام و کامل مورد تحلیل قرار گرفته و نمود ناقص هم به نمود های استمراری ، عادتی و تکرار تفکیک شده است. ابزار های بیان مقوله نمود در این گویش، شکل صرفی افعال در زمان های مختلف و افعال کمکی هستند. در گویش بختیاری همانند زبان فارسی تمایز نمودی بین نمود ناقص، تام و کامل به صورت حضور و عدم حضور تکواژ قابل تشخیص است.
بررسی ساخت سببی در زبان تاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سببی بودن یکی از موارد تقابل افعال به شمار می رود که به تقابل میان افعال سببی، غیرسببی و ناگذرا اشاره دارد. این ساخت ها از حیث ظرفیت معنایی با یکدیگر متفاوتاند و این تفاوت در ساخت نحوی آنها بازتاب یافته است. در مقاله حاضر انواع ساخت سببی در زبان تاتی بررسی شده و در سه گروه کلی سببی های تحلیلی، ساخت واژی و واژگانی تقسیم بندی شده اند. در ادامه با استفاده از استدلال های زبان شناسی نقش گرا نشان داده شده که سببی بودن یا نبودن در این زبان یک تقسیم بندی قطعی نیست، بلکه پیوستاری است که افعال براساس داشتن عاملِ به وجود آورنده رویداد و عمدی بودن عمل فعل، بر روی این پیوستار قرار می گیرند.
ساخت هجا در زبان هورامی (گویش هورامان تخت)
حوزههای تخصصی:
ساخت هجا در هر زبانی طبق قواعد خاص آن زبان صورت می پذیرد. هدف از نگارش این مقاله، بررسی و توصیف همخوان ها و واکه ها، ساختمان هجا و خوشه های همخوانی در زبان هورامی (گویش هورامان تخت) است که یکی از اعضای خانواده زبان های ایرانی نو شاخه شمال غربی است. برای گردآوری داده ها با پنج نفر گویشور بومی از زن و مرد، بی سواد و باسواد، در بین سنین سی تا هفتاد سال در حدود پنج ساعت ثبت و ضبط داده ها انجام شده است. به علاوه، از شمّ زبانی یکی از نگارندگان که گویشور بومی این گویش است و همچنین منابع مکتوب در این زمینه استفاده شده است. پژوهش به صورت همزمانی انجام گرفته و روش آن، توصیفی– تحلیلی است. داده ها براساس الفبای آوانویسی بین المللی IPA آوانگاری شده اند. در پایان، 30 همخوان و 8 واکه ساده شناسایی شدند. از دیگر نتایج این تحقیق، تعیین ساخت هجا در این گویش است که در زیرساخت به صورت (C)(C)V(C)(C) می باشد. خوشه بیش از دو همخوانی چه در جایگاه آغازی و چه در جایگاه پایانی هجا وج ود ن دارد. در ساخت های هجایی ب ا یک همخوان در آغ ازه، همخوان های /ɫ/، /r/ و /ɹ/ نمی توانند در آغازه هجا قرار گیرند. در این گویش، همخوان هجایی وجود ندارد و تنها واکه ها در هسته هجا ظاهر می شوند.