فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱٬۰۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
ساخت فعل یکی از مهمترین مقوله های دستوری در زبانهای ایرانی است. مقایس? ساخت فعل در زبانها و گویشهای ایرانی می تواند بیانگر پیوند این زبانها و بستگی آنها به یک شاخ? زبانی، یعنی زبانهای ایرانی باستان باشد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، یکی بررسی چگونگی ساخت فعل در زبان بلخی و دیگر حصول به این نتیجه است که آیا ساخت فعل در این زبان با دیگر زبانهای ایرانی میانه از هماهنگی و ارتباط کافی برخوردار هست یا خیر؟ برای انجام این پژوهش از دو مجموع? اسناد و متون بلخی گردآوری پروفسور نیکلاس سیمز ویلیامز بهره برده ایم. نتایج حاصل، بیانگر پیوند زبان بلخی با دیگر زبانهای ایرانی میان? شرقی است.
توصیف گویش گیوی در مقایسه با زبان پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر قصد دارد با توصیف گویش گیوی و مقایسةآن با زبان پهلوی- بویژه از جنبة فرآیند های واجی- این گویش را به دلیل اهمیّت تاریخی و فرهنگی اش معرفی نماید و نشان دهد که در گویش گیوی می توان واژه های بسیاری یافت که با وجود اینکه تحت تاثیر فرآیند های واجی قرار گرفته اند در مقایسه با گویش معیار از نظر تلفّظ و معنا نزدیک به زبان پهلوی هستند. فرآیند های واجی که در این تحقیق مدّ نظر بوده اند عبارتند از: حذف،افزایش، ابدال، ادغام و قلب. داده های اصلی این تحقیق، فهرستی از واژه هاست که به عنوان شاهد انتخاب شده اند. این تحقیق، بیانگر روابط عمیق تاریخی میان گویش گیوی و زبان پهلوی است
رویکردِ حوزهای به اجزای کلام در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ ها و کتاب های دستور زبان فارسی در مورد مقوله واژگانیِ تعدادِ قابلِ توجهی از واژه های این زبان از جمله مصادر، اسامی و صفاتِ گزاره ای و افعالِ همکرد، اتفاقِ نظر وجود ندارد و این امر می تواند باعثِ پدید آمدنِ مشکلاتی برای زبان آموزان و محققانِ این زبان شود. در نظریه دستورِ حوزه ای، زبان به حوزه های مستقلی تقسیم می شود و این حوزه ها ممکن است در برخی از مدخل های واژه ها با هم تطابق نداشته باشند. در این مقاله با جمع آوریِ واژه ها از واژه نامه های معتبر فارسی، کتاب ها و مطبوعاتِ فارسی زبان، ضمنِ پرداختن به ناهمگونیِ واژه های مذکور ازنظر مقوله بندیِ واژگانی، نشان می دهیم که در چهارچوبِ نظریه دستورِ حوزه ای می توان عللِ ناهمگونیِ برخی از واژه های زبان فارسی را توضیح داد و به اختلاف نظر پایان داد.
ضرورت بازنگری در بخش ریشه شناسی فرهنگ سخن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«فرهنگ فارسی سخن» را می توان تحولی در عرصه فرهنگ نویسی زبان فارسی برشمرد که برجسته ترین ویژگی آن توجه به جنبه ها و اصول فرهنگ نگاری علمی در دوره ای است که زبان فارسی با خلئی جدی در این حوزه روبه روست. اهمیت دادن به مقوله ریشه شناسی واژه ها در کنار توجه به مقوله هایی چون بهره گیری از پیکره زبانی در روند گزینش واژه ها، توجه به جنبه های گرایش زبانی و حوزه کاربرد واژه ها، ارایه مثالها و شواهد مناسب و مواردی از این دست از جمله ویژگیهایی است که این اثر را از دیگر آثار موجود، متفاوت ساخته است. به رغم دقت نظر و اهمیتی که در این اثر به مقوله ریشه شناسی واژه ها داده شده است، شاهد کاستیهایی در این بخش هستیم که در این نوشتار، این گونه کاستیها در سه بخش بررسی و تحلیل شده است
زبانشناسی: استعمال «که، دیگه، آخه، ها» در فارسی
حوزههای تخصصی:
معرفی و نقد اصول فرهنگ نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجمن آرای ناصری از جمله فرهنگهایی است که در قرن 13 هجری قمری تدوین شده است. لغتنامه نویسی و فرهنگ نویسی از قرنها پیش در ایران با تدوین کتابهایی چون لغتنامه ابوحفص سغدی و لغت فرس اسدی توسی شروع شده و تاکنون ادامه یافته است. شیوه و شگرد فرهنگ نویسی در طی سالهای اخیر، تحت تاثیر روش کار فرهنگهای غربی، حرکتی روبه تکامل داشته است. در این مقاله ضمن بیان برخی از معیارهای فرهنگ نویسی به نقد و بررسی اصول فرهنگ نویسی در این فرهنگ پرداخته می شود. از این رو ضمن توصیف ساختار این فرهنگ در بخشهای مقدمه، مدخل،تلفظ،ریشه، دستور،معانی، شاهد مثال و منبع و بیان محاسن آن در بخشی جدا تحت عنوان «معایب ساختار فرهنگ انجمن آرای ناصری»، معایب این فرهنگ بررسی می شود. در بررسی و توصیف معایب و محاسن این فرهنگ به کل فرهنگ، نظر شده است، اما برای بررسی و تحلیل آماری در مجموع، سیصد مدخل از بابهای ب، س و ش انتخاب شده است. بررسیها نشان می دهد مولف تنها به بیست و چهار حرف از سی و دو حرف فارسی پرداخته است و اشکالاتی نظیر عدم ذکر تمام معانی مدخل ،ریشه شناسی نادرست، ذکر واژه های دساتیری و نظایر آن در این فرهنگ مشاهده می شود که این مساله ضرورت اصلاح این فرهنگ را گوشزد می کند
بررسی متغیرهای اجتماعی- زبانیِ فارسی در گویشِ نهبندانی: همخوان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسیِ رابطه متغیرهای اجتماعی همچون جنسیت، سن و تحصیلات با متغیرهای زبانیِ(همخوانی) زبان فارسی در گفتار گویشورانِ نهبندانی می پردازد. متغیرهای زبانیِ مربوط از گفتارِ 24 گویشورِ نوجوان، جوان و مسنِ واجدِ شرایط استخراج گردید. نتایجِ این پژوهش نشان می دهد که تحصیلات در برخی از متغیرها باعثِ کاهشِ استفاده از صورت های غیرمعیار نشده است و نقشِ تحصیلات به عنوانِ یک متغیر اجتماعی تنها در تمایزِ گفتارِ گویشورانِ مسنِ باسواد و بی سواد مشهود است. همچنین، در این گویش، در برخی متغیرها مشاهده شده است که گفتارِ گویشورانِ مرد به گونه معیار نزدیک تر است. به علاوه، در بیشترِ موارد نیز درصورتِ نزدیک تر بودنِ گفتارِ زنان به گونه معیار، اختلافِ گفتارِ آن ها با مردان ناچیز بوده است و عاملِ جنسیت نقشِ تمایزدهنده ای نداشته است. افزایش سن در گروه نوجوانانِ دارای والدینِ باسواد و گویشورانِ مسنِ باسواد با افزایشِ استفاده از صورت های معیار همراه است. در گروهِ نوجوانان در نیمی از متغیرهای زبانیِ موردِ مطالعه، جنسیت نقشی در تمایزِ گفتار نداشته است.
سببی سازی و تصویر گونگی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Code-Copying in the Balochi language of Sistan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The main West Iranian languages، i.e. Old Persian، Parthian، Middle Persian،
New Persian and – in some respects – Avestan، may be studied in a uniquely
continuous development stretching over close to 3 000 years. These languages
are not only the result of their genetic inter-relations but also of their cultural،
religious and political history. They may be labelled ‘high languages’
(‘Hochsprachen’)، in the sense that they are cultured and standardized and
used for a great number of purposes by people of various linguistic
backgrounds. This article presents an over-view of their development seen from
a specific perspective. The traditional Iranian walled-in garden، the pairi-daēzaof
the Avesta، is used as a metaphor for a high language in contrast to the free
vegetation of spontaneous human speech in social interaction. The latter is
here called ‘dialect’، a concept that includes both ‘geolect’ and ‘sociolect’. These
high language ‘gardens’ are thus viewed as a kind of cultural artefacts. Among
other things، this has implications for views on the dichotomy literacy/orality،
showing that writing is not language and that ‘orality’ belongs both to ‘high
language’ and ‘dialect’. It is furthermore argued that literacy and orality were
present in complementary distribution throughout the whole known history of
the Iranian cultural sphere.
جمله های سببی و دومفعولی در دیدگاه حاکمیت و مرجعیت گزینی و کمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا ساختار درونی جمله های دارای گروه های فعلی دو مفعولی وجمله های سببی را بر اساس نظریه های حاکمیت و مرجع گزینی و نیز کمینه گرایی بررسی، وارایه طریق این نظریه ها را در مورد این گونه ساختها در فارسی امتحان کند و سرانجام چگونگی نمایش آنها را درنمودارهای درختی بنمایاند. با توجه به اینکه جمله های سببی و دارای گروه فعلی دو مفعولی، بیش از یک مفعول اجباری دارد به نظر می رسد پیشنهاد لارسن مبنی بر به کار گیری گروه های فعلی هسته ای و پوسته ای در مورداین ساختها صادق باشد.
The Status of [h] and [ʔ] in Sistani Dialect of Miyankangi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this article is to determine the phonemic status of [h] and [ʔ] in
the Sistani dialect of Miyankangi. Auditory tests applied to the relevant data
show that [ʔ] occurs mainly in word-initial position، where it stands in free
variation with Ø. The only place where [h] is heard is in Arabic and Persian
loanwords، and only in the pronunciation of some speakers who are educated
and/or live in urban centres، where inhabitants are in closer touch with Persian
than in rural areas. The sound [h] also occurs in the pronunuciation of some
Arabic loanwords where it replaces the glottal plosive، particularly in word
medial، intervocalic position. The investigation shows that neither [ʔ] nor [h]
have phonemic status in the Sistani dialect of Miyankangi at present، but that
more intense contact with Persian may change this state in the future،
particularly for [h].