مطالب مرتبط با کلیدواژه

معنای اصلی


۱.

Структура словарной статьи и структура значений многозначного слова в ментальном лексиконе (на примере слова форма) (ساختار مدخل و ساختار معانی کلمات چندمعنایی در مجموعه واژگان ذهنی (بر پایه کلمه форма))(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گروه اجتماعی سلسله مراتب معنایی کلمه چندمعنایی معنای اصلی مدخل فرهنگ مجموعه واژگان ذهنی معانی و تصورات همگانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۲ تعداد دانلود : ۳۷۱
این مقاله به مقایسه ساختار مدخل های فرهنگ ها و ساختار معنایی کلمات در مجموعه واژگانی ذهنی انسان می پردازد. ساختار مدخل را می توان به عنوان یک ساختار سلسله مراتبی کلمات چندمعنایی که بر اساس تجزیه و تحلیل متون تهیه شده است، بررسی کرد. این ساختار سلسله مراتبی در فرهنگ های گوناگون به اشکال مختلفی تجلی یافته است؛ ولی معانی گوناگون مربوط به یک کلمه چندمعنایی دارای سلسله مراتب قرارگیری ویژه خود هستند. تعیین این معانی به میزان کاربرد گویشوران بستگی دارد و معمولاً با سلسله مراتب موجود در فرهنگ های لغت مطابقت ندارد. بر پایه معانی و تصورات همگانی از کلمه форма برای پنج گروه اجتماعی نشان داده شده است که تعداد معانی پرکاربرد و سلسله مراتب آنها در مجموعه واژگان ذهنی برای گروه های اجتماعی گوناگون متفاوت است.
۲.

رویکرد منشأگرایی در تفسیر قانون اساسی و آثار آن در رویه ی شورای نگهبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تأویل شورای نگهبان تفسیر قانون اساسی معنای اصلی منشأگرایی معنای عرفی اصلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۹ تعداد دانلود : ۶۶۰
تفسیر دقیق، نظام مند و در عین حال پویای قانون اساسی که بتواند با هدف و روح قانون اساسی در تطابق باشد، امر بسیار مهمی است که از اختلافات بین قوا و معضلات جلوگیری می کند و مانع تغییرات سریع قانون اساسی می شود. در این زمینه رویکردهای متعدد و البته متفاوتی ابراز شده که از جمله مهم ترین آنها، رویکرد منشأگرایی است که حدود نیم قرن از ابداع آن می گذرد و همچنان در زمره ی اصلی ترین نظریه های موجود در این زمینه به شمار می رود. امعان نظر به رویه ی تفسیری شورای نگهبان نیز بر این مسئله دلالت می کند که اراده ی قانونگذار اساسی و نیز ضابطه های شرعی، پایه های اصلی تفسیر قانون اساسی را تشکیل می دهند و این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که مشی تفسیری شورای نگهبان با رویکرد تفسیری منشأگرایی همخوانی نزدیکی دارد.
۳.

معناشناسی «سلطان» در قرآن با تأکید بر روابط همنشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلطان معجزه معناشناسی معنای اصلی معنای نسبی همنشینی جانشینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۰ تعداد دانلود : ۴۴۰
یکی از واژگان پراهمّیت در حوزه علوم قرآنی کلمه «سلطان» است. بیشتر دانشمندان معتقدند که در قرآن به جای کلمه «معجزه» از واژه های «آیه، بیّنه، برهان و سلطان» استفاده شده است. امّا تاکنون هیچکس مصداق این الفاظ را مشخص نکرده است، بگونه ای که اگر سوال شود سلطان چه نوع معجزه ای است کسی نمی تواند به آن پاسخ دهد؟ در تفاسیر نیز اغلب این کلمه را به معنای حجّت و دلیل معنا کرده اند. اهمّیت موضوع از آنجا دوچندان می شود که درمورد اصالت، ریشه لغوی و معنای این کلمه نیز اتّفاق نظر وجود ندارد. یکی از علومی که توسّط آن می توان به این مهم رسیدگی کرد، معناشناسی است. در این علم تحوّلات معنایی واژگان در گذر زمان و درون متن براساس روابط همنشینی و جانشینی بررسی می شود. در این مقاله کلمه «سلطان» در سه حوزه معنایی مختلف؛ «حکومت سیاسی، حجّت و برهان، معجزه» مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت معنای اصلی/ لغت نامه ای که برای آن درنظر گرفته شد عبارت است از: «مانعی مسلّط بر دیگران است، که آن ها را از مقصودشان منصرف گرداند» و معناهای نسبی که بر اساس آن معنای اصلی در دستگاه معناشناسی قرآن برای سلطان بدست آمدند، عبارتند از: شکافته شدن دریا توسّط حضرت موسی(ع) - داشتن عذر موجّه یا سند معتبر - قدرت و استطاعتی که انسان بر مایملکش دارد - قدرت و اختیاری که ولیّ دمِ مقتول برای کشتن قاتل دارد.
۴.

پرسش از امکانِ متافیزیکِ خیر در سیر تحلیلِ ارسطو از مفهوم «آگاثون» (ἀγαθόν)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاثون خیر کلی خیر بما هو خیر متافیزیکِ خیر معنای مشترک خیر فی نفسه معنای اصلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷ تعداد دانلود : ۲۰۲
ارسطو در پژوهش عملی به اقتضای غایتِش (خیر غایی) به مفهوم «آگاثون» یا «خیر کلی» می پردازد. گستره دلالت و استعمال مقولیِ خیر همچون موجود (هستنده) است. از این رو وی به تأمل نظری در خیر، و مقایسه آن با موجود به نحو مطلق می پردازد. در سیرِ تحلیل ارسطو از مفهوم «آگاثون»، می توان هم هنگام پرسش از امکان برساختنِ متافیزیکی را در باب خیر با موضوع خیر بما هو خیر همسان با متافیزیک وجود و موضوع موجود بما هو موجود پی گرفت. در این سیر، آشکار می شود که هرچند «موجود» و «خیر» گستره دلالتِ واژگانی و اطلاقِ مقولیِ همسانی دارند اما ساختارِ ارجاعی و اشتراکِ معناییِ یکسانی ندارند. دلالت هایِ گوناگون موجود به یک معنای مشترکِ نخستین، و مقولات متعددِش به یک مقوله اصلی باز می گردد. این معنا و مقوله اصلی و اولیه، موجود نخستین و مقوله جوهر است و دانش متافیزیکِ وجود به عنوان دانایی نخستین به علت تقویم موضوع آن (موجود نخستین) شکل می گیرد. اما میان دلالت های گوناگون خیر هیچ معنای مشترکی وجود ندارد و خیر در هر مقوله به نحوی مستقل و بی ارتباط با سایر معانی و مقولات به کار می رود. فقدان معنای مشترک اولیه و مقوله اصلی که همه معانی و مقولات دیگر بدان بازگردند، مانع از تقویمِ موضوع مطلق خیر و حیث ذاتی بما هو خیر می شود. از این رو نمی توان همسان با موجود برای خیر، متافیزیکی تصور کرد با موضوع خیر بما هو خیر، که با نحوه نگرش نظریِ محضی همچون سوفیا در دانایی نخستین شناخته شود. در برابر امتناع تقویم اِیدوس (صورت) و فهم ایدتیک (صورت اندیش) از خیر که شرط تکوین دانش نظری است، ارسطو با نفی ایده خیر و نگرش دیالکتیک افلاطونی، حیث کلی و نظری خیر را رها کرده و به خیر انسانی معطوف به تحقق عملی آن (خیری که انسان در عمل می تواند به دست آورد) می پردازد و در ادامه طرح واره ای از آن معطوف به تحقق عملی ترسیم می کند.